Telegram Web Link
#حدیث‌شریف

عَنْ أَنَسٍ«رَضي اللّٰه عنه» أَنَّ رَجُلاً جَاءَ فَدَخَلَ الصَّفَّ وَقَدْ حَفَزَهُ النَّفَسُ، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ، فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ﷺ صَلاتَهُ قَالَ: «أَيُّكُمُ الْمُتَكَلِّمُ بِالْكَلِمَاتِ»؟ فَأَرَمَّ الْقَوْمُ، فَقَالَ: «أَيُّكُمُ الْمُتَكَلِّمُ بِهَا، فَإِنَّهُ لَمْ يَقُلْ بَأْسًا». فَقَالَ رَجُلٌ: جِئْتُ وَقَدْ حَفَزَنِي النَّفَسُ، فَقُلْتُهَا، فَقَالَ: «لَقَدْ رَأَيْتُ اثْنَيْ عَشَرَ مَلَكًا يَبْتَدِرُونَهَا أَيُّهُمْ يَرْفَعُهَا».
صحیح مسلم600


ترجمه: انس«رضی الله عنه» می‌گوید: مردی نفس زنان آمد و به صف (نمازگزاران) پیوست و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ». هنگامی که رسول الله ﷺ نمازش را تمام کرد، پرسید: «کدامیک از شما این کلمات را بزبان آورد»؟ مردم سکوت کردند. رسول الله ﷺ دوباره فرمود: «کدامیک از شما این کلمات را بزبان آورد؟ او چیز بدی به زبان نیاورد». مردی گفت: من نفس زنان آمدم و این کلمات را به زبان آوردم. آنحضرت ﷺ فرمود: «من دوازده فرشته را دیدم که برای بالا بردن این ذکر از یکدیگر سبقت می‌گرفتند».

@Allah_1000
#رمضان🌙

اى بندگان الله!

ماه #رمضان عزم رفتن كرده، و از آن چيزى باقى نمانده جز چند روزى..
هر كس تاكنون اين ماه را پربار سپرى كرده پس همينگونه به نيكوئى آن را به پايان برساند، و اما هركس كه تا امروز در اين ماه كوتاهى كرده پس در اين چند روز باقى با اعمال نيك آن را به بهترين نحو به پايان برساند.
اين شب ها و روزهاى باقى مانده از ماه رمضان را غنيمت شماريد و با ماه رمضان خداحافظى كنيد در حالى كه #اعمال_صالح شما به پروردگار عالم و كسى كه به همه احوال بندگانش آگاه هست عرضه مى‌شود،
و از آن (ماه رمضان) جدا شويد با اداى #زكات، كه بهترين #تزكيه و #سلام و #درود مى‌باشد.

امام ابن رجب حنبلى رحمه الله
📚[بغية الإنسان في وظائف رمضان/٩٩]

@Allah_1000
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#حدیث_نبــــــــوی🌿❤️🌧

ام المؤمنين عايشه رضی الله عنها مى‌گوید: به رسول الله ﷺ گفتم: ای رسول‌الله! اگر شبِ قدر نصيبم شد، در آن شب چه بگویم؟ فرمودند: بگو:

🌸«اللهمَّ إنَّكَ عَفُوٌ تُحِبُّ العَفْوَ فَاعْفُ عَنّي»
🌿«یا الله! تو بسيار بخشنده هستی و عفو و بخشش را دوست داری؛ پس مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده».

📚 [صحیح الجامع: ٤٤٢٣]
🌙#شب_قدر


@allah_1000
🔸زنی که صاحب فرزند نمی‌شد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و می‌گوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه...

🔹پیامبر دعا میکند ، وحی می‌رسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و می‌رود.

🔸سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می‌کند و می‌رود.

🔹سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند. با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟ او که بدون فرزندخلق شده بود!؟

🔺وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می‌کند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...

🔻ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...❣️

@Allah_1000
🌿💛
💥مرگ قلب

♥️ عمر رضی الله عنه فرمودند:

📌هر کس که خنده اش زیاد باشد، هیبتش کم می شود؛
و هر کس که مزاح می کند، تحقیرش می کنند؛
💠و هر کس چیزی را زیاد انجام دهد، با آن چیز شناخته می شود؛

🔰و هر کس که زیاد سخن بگوید؛ بیهوده گویی و اشتباهش زیاد می شود
👈🏼و کسی که بیهوده گویی و اشتباهش زیاده شود، حیا و شرمش_کم می شود

☑️و آن که حیایش کم شود، ورع و تقوایش کم می شود و هر آن کس که ورعش کم‌ شود قلبش می میرد....


📙کتاب: در محضر صحابه-رضی الله عنهم- وصایاو مواعظ ده یار بهشتی( عشره ی مبشره) ص:119


@Allah_1000
♦️صلوات...

💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ سَيِّدِنَا مُحَمَّـدٍ وَ عَلَىٰ آلِ سَيِّدِنَا مُحَمَّـدٍ عَدَدَ الطُّيُورِ وَ الْهَوَامِّ وَ عَدَدَ الْوُحُوشِ وَ الآكَامِ فِی مَشَارِقِ الأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا💠

🍃 زیاد صلوات بفرستید بر رسول خدا ﷺ 🍃

ثواب صلوات بر پیامبر ﷺ در شب و روز جمعه از ثواب قرائت قرآن و دیگر اذڪار بیشتر است، جز تلاوت سوره ڪهف و اذڪار بعد از نمازهای فرض.

📚 منابــع :
نهایة المحتاج امام شهاب الدین رملی
تحفة المحتاج ابن حجر هیتمی شافعی
@Allah_1000
سلام علیکم

طاعات و عباداتتون مقبول حق تعالی

دوستان ازتون خواهش میکنم برای مادرم دعا کنید الله شفای کامل و عاجل نصیبش کنه😔
داستان جوان کفن دزد📚


🍃یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد.

🍃گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه.

🍃جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟!

🍃بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم.

🍃دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد:

«و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1)

🍃 رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد.

📚(1) آل عمران،134.
📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان

@Allah_1000
🌺میدونید یکی از #امیدوار کننده ترین آیه ها در #قرآن کدوم آیه است؟ 👇

🌹"قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ"🌹

💫ای #بندگان خطا کاری که در
#گناه_و_معصیت_اسراف کرده اید..😞
اگر #گناهانتان سر به #فلک کشیده باشد و زمین و آسمان را هم پر کرده و به ابرهای آسمان هم رسیده باشد 😭..
باز هم هرگز نا امید نباشید .😔..
#الله سبحانه و تعالی همه #گناهانتان را می بخشد ...😊
چون او بسیار #بخشنده و مهربان هست...


@Allah_1000
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.

پدر گفت: امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است..

پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل کاری است که قرآن
برای قلبت انجام میدهد.

دنیا و کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی.

@Allah_1000
*📙داستان فوق العاده زیبا*

شیخی بود که به شاگردانش
عقیده می آموخت ،
لااله الاالله یادشان می داد ، 
آنرا برایشان شرح می داد
و بر اساس آن تربیتشان می کرد.

روزی یکی از شاگردانش
طوطی ای برای او هدیه آورد،
زیرا شیخ پرورش پرندگان را
بسیار دوست می داشت.

شیخ همواره طوطی را محبت می کرد
و او را در درسهایش حاضر می کرد
تا آنکه طوطی توانست بگوید:

لااله الا اللّه

طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت

اما یک روز شاگردان دیدند که
شیخ به شدت گریه  می کند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت :
طوطی به دست گربه کشته شد.

گفتند برای این گریه می کنی؟
اگر بخواهی یکی بهتر از آن را
برایت تهیه می کنیم.

شیخ پاسخ داد:
من برای این گریه نمی کنم.
 ناراحتی من از اینست که
وقتی گربه به طوطی حمله کرد ،
طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.

با آن همه لااله الاالله که می گفت 
وقتی گربه به او حمله کرد 
آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.

زیرا او تنها با زبانش می گفت 
و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.

سپس شیخ گفت می ترسم 
من هم مثل این طوطی باشم
تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم
و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم
و آنرا ذکر نکنیم
زیرا قلوب ما هنوز آنرا نشناخته است! 

آیـا مـا....

*لااله الااللّه*

را با دلهایمان آموخته ایم؟

@Allah_1000
حکایت پند آموز کوتاه پدر


🌼🍃چوپانى پدر خردمندى داشت. روزى به پدر گفت: اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز! پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نيكى كن، ولى به اندازه، نه به حدى كه طرف را لوس كند و مغرور و خيره سر نمايد.
 
 
حکایت پند آموز جالب و زیبای کورحقیقی


🌼🍃« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت: من هم کور واقعی هستم، زیرا اگر بینا می بودم، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»
 
 
حکایت پند آموز بزرگان
 
🌼🍃ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقيرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقيرزاده مناظره مى كرد و مى گفت :صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگين است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در ميان قبر، خشت فيروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، اين كجا و آن كجا؟
فقيرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زير آن سنگهاى سنگين بجنبد، پدر من به بهشت رسيده است .!

@Allah_1000
🌺🌸🌺🌸

سه چیز مانع نزدیکی ما به پروردگار میشود 👇👇


1⃣ #شهوت :

آن شهوتی که میان تو و الله حائل میگردد .اگر توان ازدواج داری ازدواج کن والا روزه بگیر، چون روزه شهوت را ضعیف ، شرمگاه را از حرام حفظ و چشم را پایین نگه میدارد.



2⃣ #شیطان :

شیطان دو نوع است :
➊شیطان انسی : آنانکه تو را از رحمت الله مایوس می سازند .
و راه های نیکی را برایت معرفی نمی کنند و تو را از پروردگارت دور می کند و با دوستان ناباب وصلت می کند .

➋شیطان جنی : آن وسوسه هایی است که می گوید صبر کن عجله نکن !
زندگی کن، از شهوات و لذت ها فایده بگیر ، زندگی دراز است و...
تا اینکه تو را به جهنم میرساند .



3⃣ #گمان_بد_در_مورد_الله_و_مایوس_شدن_از_او :

نگو : فلان گناه را نمی توانم ترک کنم! علما می گویند : اگر کسی بگوید نمیتوانم'پس نخواهد توانست.
چرا که الله می فرماید : من نزد بنده ام به (همانند) گمانش هستم .


پس به الله گمان بد نکن و از رحمت الله مایوس نباش چون اگر گناهانت به اندازه کوه ها هم که باشد بدان که رحمت الله به مراتب بزرگتر آز آنها است !

@Allah_1000
#حکایت‌پندانه
مال حرام، ماندنی نیست

🌼🍃مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌ طوری که زخم بستر گرفته و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند و همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟

🌼🍃گفت: به‌خدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که در بصره بیماری وبا آمد و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب‌لیموست.

🌼🍃این مرد، تنها آب‌لیموفروش شهر بود که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.

🌼🍃مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود، چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ۱۰ سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی.

🌼🍃می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدر جان داد.

@Allah_1000
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
°•
▪️ صبر بر پایبندی بر سنت

متاسفانه ما در دوره‌ای هستیم که سنت را فراموش کرده و عادات را در جایگاه سنت قرار داده‌ایم، و اگر مسلمان بخاطر حرص بر سنت آن را ترک كند القاب مختلفی به او می‌دهند، اما بر اهل سنت لازم است که صبر کنند تا (طوبی) و سرانجام نیک عایدشان شود، چنان که پیامبر ﷺ فرموده‌اند: «اسلام غریب آغاز گشت و دوباره غریب خواهد شد، پس طوبی برای غرباست».
طوبی دو معنا دارد، معنایی لغوی و معنایی شرعی.
طوبی در لغت به معنای «گوارایشان باد» است.
اما در شرع به درختی در بهشت گفته می‌شود، چنان که پیامبر ﷺ فرموده‌اند: «طوبی درختی در بهشت است که سوارکار سریع در زیر سایه‌ی آن صد سال می‌رود و سایه‌اش تمام نمی‌شود».

👤امام البانی رحمه الله
🎙سلسلة الهدی و النور: ٥٣٠


@allah_1000
#مهربان_باشیم..‌.

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.

با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست.
دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.
برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ.
مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.


پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.

سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید.

روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت.
جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر #هاروارد_کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که مهربانی تو در قلب ها و دست های انسانها جریان دارد.


@Allah_1000
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ایمان داشتن

🛳روزی یک کشتی در دریا اسیر طوفان شد، از تمامی مسافران فقط دو نفر ماندند که به سختی خود را به جزیره‌ای رساندند. یکی از آن‌ها فردی باایمان و دیگری بی‌ایمان بود.

🙏🏼یک روز بعد از دعاهای زیاد- توسط فرد باایمان- از کنار دریا به طرف کلبه آمدند، ناگهان دیدند که کلبه شان آتش گرفته.

📣مرد بی‌ایمان گفت: لعنت به این شانس که این همه نتیجه دعاهای توست!

🔉مرد با ایمان گفت: «حتماً این هم حکمتی دارد نباید نگران باشیم، زیرا خداوند ما را می‌نگرد!»

✳️فردای آن روز یک کشتی به جزیره آمد و آن‌ها را نجات داد.

🌀ناخدای کشتی گفت: «دیروز ما دود را دیدیم و فکر کردیم حتماً به کمک احتیاج دارید و به طرف جزیره آمدیم.»

مؤثر ترین راه برای رسیدن به موفقیت نا امید نشدن و ایمان داشتن است.
2024/10/01 07:28:29
Back to Top
HTML Embed Code: