Telegram Web Link
پیامد های حکمرانی ناکارآمد در سال ۹۸

محمدرضا یوسفی( استاد اقتصاد دانشگاه مفید)

سال 98 برای کشورمان ایران سالی توام با حوادث بزرگ و تلخی بود. تشدید تحریم های ظالمانه امریکا و عدم حمایت عملی اروپا از ایران و رفتار دوگانه آنها در قبال مسئله تحریم و در نتیجه آن تورم بالا، افزایش ‌گروه های زیر خط فقر، کاهش ارزش پول ملی، رشد منفی اقتصادی که بیانگر فقیرتر شدن کشور است ، رشد منفی سرمایه گذاری که به معنای فقیر شدن فرزندانمان در آینده و کاهش فرصت شغلی برای آنان است. در کنار این مسائل، حوادث تلخ طبیعی مانند سیل خوزستان، لرستان و گرگان موجب تلخی بیشتر کام مردم شد. در کنار مسائل یادشده، فساد سیستماتیک کشور و عدم اراده جدی برای مواجهه با آن ، به عنوان نمونه مسئله موسسات اعتباری که حدود 35 هزار میلیارد تومان بر بیت المال تحمیل کرد و خبری از واکنش قوه قضائیه با عوامل و مدیران و سهامداران این موسسات به گوش کسی نرسید.
دامنه فقر، فساد و تبعیض به گونه ای است که همه ارکان نظام به آن معترفند. اعتراضات آبان ماه نشان داد که اقشار آسیب پذیر و گروه های درآمدی پایین که دغدغه معیشت داشتند، بیشتر درگیر این ناآرامی ها بوده اند .
از سوی دیگر منازعات طولانی با دنیای غرب ما را به روسیه و چین نزدیکتر و از نظر اقتصادی هر روز بیشتر به چین گره زد. امری که از جهتی شاید در شرایط تحریمی راه فراری از مشکلات باشد اما محدودیت ها و ملاحظات جدی را بر سر راه سیاستگذاران خواهد گذارد. امری که می تواند برای آینده کشور خطرناک باشد.
شاید همین ملاحظات بود که پای کرونا را به کشورمان باز کرد و بعد با علم به ورود آن، راه کتمان و اخبار خلاف واقع بر اساس مصلحت سنجی هایی پیش گرفته شد. همین اتفاقی که برای هواپیمای اکراینی رخ داد. و اکنون ما هستیم و دولتی بحران زده، و بخش بزرگی از مردم که دیگر با حاکمیت, احساس قرابت نمی کنند. مردمی بی پناه که نه می توانند به صدا و سیمای ملی اعتماد کنند و نه به گفتار دولتمردان خود و عملا به پذیرش شایعات گرایش می یابند. این پدیده ای است که کرونا را برای ما خطرناکتر از برخی دیگر از کشورها می کند.
دولت برای حمایت از اقشاری که بخاطر کرونا، کسب و کارشان آسیب دیده، راه حلی ارائه داده است اما به وضوح اولا این راه حل همه این گروه ها را پوشش نمی دهد و ثانیا حمایت یادشده مشکل زیادی از این گروه ها را حل نمی کند در عین حال باید باور کنیم که دولت بیش از این دیگر توان ندارد. از این رو با رفع ویروس کرونا از کشور، پیامدهای آن مانند آثار تورمی ناشی از این حمایت مالی، کاهش بیشتر ارزش پول ملی و.. باقی خواهد ماند و این امر خود نارضایتی ها را تشدید کرده، زمینه اعتراضات را با شدت بیشتر مهیا خواهد کرد.
به نظر می رسد چرخه معیوب نظام تصمیم گیری که خود را در تشخیص نادرست اولویت ها، نظام اطلاع رسانی مبتنی بر مصلحت سنجی و کیفیت ضعیف سیاستگذاری نشان می دهد، نیازمند بازنگری جدی است. به عبارتی نگاه ما به اصول حکمرانی باید بازبینی شود.
@alimirmoosavi
شماره جدید نسیم بیداری با مجموعه از گفتگو ها درباره تفکیک قوا و نقش آن در گسترش آزادی های مدنی منتشر شد. در گفتگوی زیر با تبیین مفهوم تفکیک قوا و به بررسی جایگاه آن در مشروطیت و جمهوری اسلامی پرداخته ام.
@alimirmoosavi
تفکیک قوا در گفتگو با نسیم بیداری.pdf
162.9 KB
جمهوری اسلامی ايران يک نوع نظام تمرکز قوا است/ هیچ نوع توزيع متوازن قدرتی نداريم/ در مشروطیت محدودسازی قدرت
سیاسی به حاشیه رفت/ تفکیک قوا از يکه سالاری جلوگیری می کند.
@alimirmoosavi
خبری که تکذیب شد!

خبرگزاری رسمی حوزه از بیانیه مشترک تنی چند از مراجع حوزه علمیه قم خبر داد. بیانیه با دعای سال تحویل آغاز و با اشاره به فراگیر شدن تهدید آمیز بیماری کرونا، ضمن درخواست رعایت توصیه های پزشکی، مردم را به توبه و خواندن برخی ادعیه و انجام قربانی و توزیع آن بین مستمندان فراخوانده بود.
ساعاتی بعد صدور چنین بیانیه ای تکذیب شد و خبر گزاری حوزه نیز آن را از سایت خود برداشت. این روی داد بسیار مایه شگفتی شد، زیرا صدور بیانیه مشترک از سوی مراجع نشان دهنده نوعی همکاری و همگرایی در واکنش به معضلات اجتماعی بود. اقدامی بسیار تحسین برانگیز که در نوع خود کم نظیر تلقی می شد و در صورت وقوع به تقویت جایگاه مدنی این نهاد نیز کمک می کرد. به ویژه در شرایط کنونی که موضع گیری های برخی روحانیان به اعتبار این نهاد آسیب رسانده است. بی تردید اگر چنین بیانیه ای بدون هماهنگی با مراجع بزرگوار تقلید تنظیم شده باشد، تکذیب آن لازم بوده است. با وجود این می توان به طرح این پرسش پرداخت که چه مانعی در صدور بیانیه ای مشترک در موضوعی با این اهمیت از نظر اجتماعی وجود داشته است؟
به یاد دارم زمانی مرحوم آیت الله اردبیلی از کوشش خود برای گردآوردن علمای قم در نشستی هفتگی یاد می کردند. ایشان خاطره ای از نشست هفتگی تنی چند از علمای نجف نقل می کردند. نشستی گعده مانند که حالت خودمانی داشت و با نوشیدن چایی و طرح مباحث علمی همراه بود. از نظر ایشان چنین نشستی در صورت تشکیل می توانست به طور غیر مستقیم به استقلال و جایگاه حوزه کمک کند. طرح آیت الله اردبیلی هرگز جامه عمل نپوشید و رویای نشست مشترک مراجع به تحقق نپیوست. در این جا مجال بررسی دقیق موانع این همگرایی نیست، ولی می توان گفت حوزه از نبود آن بسیار آسیب دیده است.
سیدعلی میرموسوی۲۸/ ۱۲/ ۹۸
@alimirmoosavi
🔸بعثت؛ خردپروری و رهایی‌بخشی🔸

سیدعلی میرموسوی

🖋پیوند وحی و سیاست در رسالت پیامبر(ص)، نگرشی نو به حاکمیت و اقتدار سیاسی به ارمغان آورد، که برپایه آن فرمانروایی غیر خداوند نفی و همگان در سایه ولایت خداوند، از اقتداری برابر برخوردار شدند. قرآن با جایگزینی اطاعت به جای عبودیت، رابطه سروری را در زندگی سیاسی از میان برداشت و پیروی از پیامبر را نیز از این مقوله جدا کرد. بر این اساس، هیچ پیامبری، به استناد اینکه خداوند به او کتاب و داوری و نبوت را واگذار کرده است، نمی‌تواند مردم را به جای خداوند به بندگی خود فرا خواند. از این دیدگاه شیوه‌های خودکامانه اطاعت، که بر استخفاف و تحقیر مردم استوار است، با جدیت طرد شد. قرآن همچنین، با انتقاد از روحانی‌سالاری در میان یهود و نصاری و اشاره به پیامدهای زیان بار آن، خودکامگی در پوشش دین را نیز باطل کرد.
(بازنشر به مناسبت بعثت)
🔻️ادامه این مطلب را در سایت بخوانید🔻

http://dinonline.com/doc/note/fa/6339/

@DinOnline
بعثت خردپروری و رهایی بخشی .pdf
127.4 KB
بعثت پیامبر (ص) رویدادی دوران ساز در جامعه عربی و جهان بودکه تحولی شگرف در همه حوزه های زندگی در پی داشت و اهداف گوناگونی را دنبال می کرد.
پیوند وحی و سیاست در رسالت پیامبر(ص)، نگرشی نو به حاکمیت و اقتدار سیاسی به ارمغان آورد، که برپایه آن فرمانروایی غیر خداوند نفی و همگان در سایه ولایت خداوند، از اقتداری برابر برخوردار شدند.
بر اساس این بینش، سیاست؛ نه همچون فعالیتی در راستای دستیابی، حفظ و افزایش قدرت گروهی خاص، بلکه به عنوان فعالیتی رهایی بخش نگریسته شد، که آزادی انسان ها از یوغ بندگی دیگران و بهره¬مندی یکسان از حقوق و امتیازات اجتماعی را پی می گیرد.
روی کرد اسلام در مورد حکومت و سیاست، در درجه نخست، نفی پندارهای نادرستی بود،که تازیان به آن خوگرفته بودند. سپس ترغیب آنان به اندیشیدن و هدایت به ارزش های جهان شمولی،که عقل و بناء عقلاء نیز، به آن رهنمون می شوند. اسلام بیش از آن که به دنبال تاسیس شیوه ای جدید در حوزه سیاست باشد، در پی ارشاد به یافته های عقلی و عقلایی در این عرصه بود.
سیدعلی میرموسوی
@alimirmoosavi
بحران کرونا؛ مدیریت یکپارچه و مسئولیت پذیری

کرونا خوشی های عید را از بسیاری گرفت و آنان را خانه نشین کرد. همچنان که آن را برای کادر پزشگی و پرستاران و بهیاران فداکار و دستگاه درمان بسیار سخت و چه بسا تلخ کرد. با وجود این بیش از ۸ میلیون نفر توصیه اکید قرنطینه خانگی را نادیده گرفتند و همچون گذشته بار سفر بستند. در میان اینان افراد مبتلا و یا مشکوک به ابتلاء کم نبودند. این اقدام نگرانی نسبت به موج بعدی گسترش کرونا در ایران به ویژه پس از بازگشت اینان را بسیار بالا برده و چشم انداز آینده را مبهم ساخته است.
اینک ذهن بسیاری با این پرسش ها درگیر است که چرا این اتفاق افتاد و از آن جلوگیری نشد؟ با توجه به پیامدها زیان بار این رویداد، مسئولیت آن با کیست؟ چگونه می توان عواقب آن را جبران کرد؟ پاسخ این پرسش ها بسیار کوتاه و با دو کلید واژه قابل بیان است: مدیریت یکپارچه و مسئولیت پذیری. بر این اساس می توان گفت عامل این روی داد دو چیز است؛ فقدان مدیریت یکپارچه در حکومت و مسئولیت ناپذیری بخشی از مردم. مسئولیت آن نیز هم به طور مشترک بر گردن حکومت و مردم است. راه حل نیز چیزی جز مدیریت یکپارچه از سوی حکومت و مسئولیت پذیری از سوی جامعه و مردم نیست.
بی تردید نهاد های حکومت، می توانسته اند، نقشی موثر در محدود کردن این سفرها و جلوگیری از آن داشته باشند. عملی نشدن این نقش بیش از هر چیز به نبود مدیریت یکپارچه باز می گردد. یکپارچگی مدیریت در همه مراحل گوناگون تصمیم گیری، سیاست گذاری و اجرای سیاست ها، برای مهار این بحران ضرورت دارد. دولت هایی همچون چین و آلمان، با وجود تفاوت ماهوی در نظام های سیاسی،به همین دلیل در مهار این پاندمی موفقیت نسبی داشته اند. پراکندگی منابع قدرت و عدم توازن آن ها در نظام کنونی ایران، نوعی هرج و مرج مدیریتی را در پی داشته است و مدیریت یکپارچه را بسیار دشوار کرده است.
با وجود این نمی توان نقش مسئولیت پذیری مردم را در مهار این بحران نادیده گرفت. مسئولیت پذیری به معنای احساس مسئولیت و همکاری در کارهایی است که انجام آن ها به نفع همگان و پرهیز از کارهایی است که به زیان همگان است. این ویژگی معیار سنجش اخلاق در حوزه عمومی و شرط اصلی تحقق و تسهیل هر برنامه ای است. دولت هایی در مهار کرونا توفیق یافتند، که مردم با چنین احساسی با دولت همراهی کردند.
کسانی که حاضر نشدند، عید امسال را در شهر و خانه خود بمانند به روشنی مسئولیت ناپذیری خود را نشان دادند و نه تنها جان خود، بلکه دیگران را نیز در معرض خطر قرار دادند، از این رو سزاوار سرزنش هستند. آنان به رنج و درد همه آنانی که در این ایام در بیمارستان ها ماندند و برای سلامت و بهبود بیماران جان خود را به خطر انداختند، بی توجهی کردند و در عمل آنان را مورد آزار و توهین قرار دادند. آنان با این کار ناپسند، نه تنها روند مهار بیماری را به تاخیر انداختند، بلکه شرایط را برای کسانی که به دلیل بیکاری حاصل از کرونا در تنگنای معیشتی قرار گرفته اند، دشوار تر کردند.
اینک در شرایطی که موج دوم کرونا کشور را تهدید می کند، تنها راه علاج و چاره این مشکل در مدیریت یکپارچه و مسئولیت پذیری جامعه است. از یک سو انتظار می رود دولت با جدیت بیشتر از تشتت و پراکندگی در مدیریت بکاهد و قاطع و استوار بحران را تدبیر و اداره کند. از سوی دیگر آن دسته از مردم که با مسئولیت ناپذیری خود به تشدید این بحران کمک کردند، برای جبران گذشته کوشش و در ایام باقیمانده از تعطیلات از هر گونه سفر خودداری کنند.
سید علی میرموسوی 9/ 1/ 99
@alimirmoosavi
دولت ایدئولوژیک و حاشیه نشینی واقعیات زندگی

رضا تاران

🔹بنظر خانه نشینی 90 درصد از مردم در ایام عید و پرهیز از مسافرت، بدون اعمال اقتدار دولت کنش قابل قبولی برای یک جامعه است، گر چه ممکن است همه این 90 درصد امکان مسافرت نداشته باشند اما مقایسه آمار سفرهای نوروزی با سالهای قبل نشان می دهد که سفرها بصورت قابل توجهی کاهش یافته است و اکثریت خطرات ناشی از سفرها را جدی گرفته اند.

🔹مساله این است که در مواجهه با بحران ها، انتظارات از دولت و فرهنگ عمومی باید در حد متناسبی در نظر گرفته شود. قابل انتظار است که اکثریت مردم، دولت را همراهی کنند و بصورت طبیعی بخشی از مردم در هر شرایطی منافع و خواسته های فردی را بر منافع عمومی ترجیح می دهند و برای این اقلیت جز اعمال اقتدار چاره ای نیست. نباید همه شهروندان را یک سقراط در نظر گرفت و انتظار مسولیت پذیری داشت.

🔹دولت و نظام سیاسی در جمهوری اسلامی در مواجهه با مسایل سیاسی و بعضا فرهنگی مقتدرانه عمل می کند، نمونه آن در دو حادثه سال های 96 و 98 مشاهده شد، بنابراین به نظر می رسد انتظار اعمال قدرت از دولت در بحرانی که حیات و زندگی را به خطر انداخته است چندان بی راه نیست. اما بنظرم سوال اصلی این است که در شرایط فعلی، چرا دولت توان اعمال اقتدار ندارد؟

🔹برخی دولت دوگانه و ناسازگاری های درونی آن را علت عدم اقتدار و اقدام جدی می دانند، آنچه در عمل دیده می شود حداقل در مواجهه با کرونا انسجام نسبی وجود دارد و نظرات قوه مجریه در تصمیم گیری مورد توجه قرار دارد. بنظرم این سوال جدی باید مورد توجه قرار بگیرد که آیا ساخت نظام سیاسی و دولت به گونه ای طراحی شده است که بتواند در مقابل بحران هایی که زندگی را با خطر مواجه می کند کارآمد باشد یا اینکه ساخت سیاسی در ایران متناسب با خطرات ایدیولوژیک طراحی شده است؟ تجربیات دهه اخیر از جمله سیل و زلزله و آتش سوزی نشان می دهد ساختار دولت در جمهوری اسلامی متناسب با چنین حوادثی طراحی نشده است، ساختار ایدئولوژیک حول شبه مساله ها میدان داری می کند و در مواجهه با مسایل اصلی زندگی به حاشیه می رود، بر همین اساس نیز تلاش کرد گسترش کرونا را نیز در راستای توطئه تحلیل کند.

@alimirmoosavi
نظریه سیاسی در جهان پسا کرونایی(1)

چرا کرونا بحرانی جهانی شد؟

توماس اسپریگنز در کتاب «فهم نظریه های سیاسی» به درستی بر نقش بحران ها در شکل گیری نظریه های سیاسی تاکید کرده است. از نظر وی در وضعیت آرامش و ثبات نظریه پردازی درباره سیاست از رونق چندانی برخوردار نیست. در واقع نظریه های سیاسی زائیده شرایط بحرانی اند و تاریخ اندیشه سیاسی به خوبی نشان می دهد، نظریه های مهم سیاسی در واکنش به بحران ها شکل گرفته و در پی حل آن بوده اند. با این پیش فرض می توان به طرح این پرسش پرداخت که نظریه سیاسی در واکنش به این بحران چه تحولی خواهد یافت؟ پاسخ به این پرسش پیش از هر چیز به تامل در سرشت و ابعاد این بحران نیاز دارد.
کرونا در اصل بحرانی بیولوژیک است که سلامت و زندگی بشر در سراسر کره خاکی را در معرض تهدید قرار داده است. با وجود این نقش عامل انسانی را درپدیدآوردن آن، نمی توان نادیده انگاشت. کرونا دستاورد سبکی از زندگی است که بشر در قرن بیست و یکم تجربه می کند و نه تنها در تصرف و بهره بردن از مواهب و منابع طبیعت محدودیت و مانعی فرا روی خود نمی بیند، بلکه در این راه هیچ کاری هر چند مخاطره آمیز و ریسک پذیر، را فرو نمی گذارد.
بی تردید کرونا تنها بیماری و خطری نیست که زندگی و جان بشریت تهدید می کند. میزان مرگ و میر این اپیدمی حتی نسبت به اپیدمی ها خانواده خود بسیار کم تر است. همچنان که این آمار در مقایسه با تلفات حاصل از مواردی همچون فقر و گرسنگی، جنگ های منطقه ای، حوادث رانندگی، تروریسم و مانند آن نیز بسیار کم تر است. از این رو می توان پرسید چرا این بیماری به بحرانی در سطح جهانی تبدیل شده است و انواع گوناگون حکومت ها از اقتدار گرا و دموکراتیک، توسعه یافته و درحال توسعه را به یکسان گرفتار کرده است.
به نظر می رسد دست کم سه عامل در تبدیل کرونا به بحرانی در سطح جهانی نقش داشته است: نخست این که این اپیدمی برآیند نوعی تحول در ویروس هایی از این خانواده است که دانش بشری دست کم در کوتاه مدت از درمان آن ناتوان است. این تحول که پیش از این در ویروس هایی همچون سارس و مرس خود را نشان داده بود، چشم اندازی نسبتا بدبینانه نسبت به آینده را ترسیم کرده است، که گویا سال ها بشر را درگیر خود خواهد ساخت .
دوم این که کوید 19 ویروسی غیر طبقاتی، فراملی، فرانژادی و جهان میهنانه است و از این نظر همانند حقوق بشر است. این ویروس هر نوعی مرزبندی در جهان بشری را در نوردیده و به شکل غیر تبعیض آمیز همه افراد صرف نظر از طبقه، موقعیت اجتماعی، ثروت، سنّ، مذهب، جنسیت، رنگ، نژاد، زبان، ملیت در معرض ابتلای به آن هستند.
سوم این که مهار و کنترل این ویروس به دلیل سطح بالای آسیب پذیری از آن، با تداوم روال عادی و معمول در زندگی روزمره امکان پذیر نیست، و به تعلیق و محدود کردن بسیاری از فعالیت های بشری و اجتماعی نیاز دارد و آسیب های فراوانی برای اقتصاد جهانی در بردارد. افزون بر این گسترش این ویروس پیامدهای گسترده ای برای بسیاری از حوزه های اندیشگی و عملی زندگی بشر در پی دارد که نمی توان به آن بی تفاوت بود.
اینک جامعه بشری با بحرانی دوران ساز با ابعادی فراگیر در سطحی جهانی روبرو است که آن را به نوعی جنگ جهانی همانند کرده است. بر این اساس تاریخ جهان را می توان به دوران پیشا کرونایی و پسا کرونایی تقسیم کرد. بی تردید سیاست نیز، چه به عنوان فعالیتی اجتماعی و چه به مثابه دانشی بشری، از این وضعیت تاثیر و دگرگونی خواهد پذیرفت. در قسمت های بعدی این نوشتار بخشی از این تحول که به اندیشه و نظریه سیاسی مربوط می شود بررسی خواهد شد.
سیدعلی میرموسوی۱۱/ ۱ /۹۹
@alimirmoosavi
نگاهی انتقادی به فرضیه یگانگی جن و انسان !


اشاره :چندی پیش با طرح موضوع جن در فضای عمومی و این که شیاطین جنی نیز در کنار شیاطین انسی دست اندرکار دسیسه و توطئه علیه ایران هستند، بحث درباره سرشت جن و نقش آن داغ شد. در این راستا جناب ترکاشوند که از پژوهش گران پرکار در حوزه اندیشه دینی است، در دو یادداشت به طرح این ادعا پرداخت که جن در حقیقت نوعی انسان است. با مطالعه این یادداشت ها نکاتی به نظر رسید که جهت استفاده عموم بیان می شوند.
۱. نکته اول روش شناسانه است و به متدولوژی بحث باز می گردد. فرضیه یگانگی جن و انسان در این یادداشت ها، با متدولوژی اثبات گرایانه طرح و تقویت شده است. در این روش پژوهش گر، فرضیه یا ادعایی را طرح و سپس دلایلی برای اثبات آن بیان می کند. این روش به لحاظ علمی بسیار سست است، چون اقامه دلیل بر هر فرضیه و ادعایی هر چند بسیار پوچ، کار دشواری نیست. پوپر بر همین اساس ابطال گرایی را طرح کرد. در روش ابطال گرایانه به جای جستجوی دلیل برای اثبات فرضیه، به جستجوی دلایل مخالف و نفی کننده فرضیه پرداخته می شود. سپس با رد دیدگاه و فرضیه مخالف، فرضیه مختار و مورد نظر تقویت می شود. پوپر با مقایسه روش فروید و انیشتین، به این نتیجه رسید که فروید بر اساس روش نخست و انیشتین بر پایه روش دوم پژوهش می کرده اند. مباحث پوپر نوعی انقلاب در روش شناسی را در پی داشت و روش اثبات گرایانه را از اعتبار انداخت. روش طرح شده در یادداشت های بیان شده، اثبات گرایانه است، که در جهان امروز بی اعتبار شناخته شده است.
۲. در صورتی ایشان بخواهند با روش ابطال گرایانه بحث کنند، نخست باید دیدگاه تفاوت ذاتی جن و انس را طرح و بر اساس این دیدگاه ویژگی های تمایز بخش این دو موجود را بیان و دلایل آن را مورد بررسی و نقد قرار دهند. با ابطال این دیدگاه نوبت به طرح ادله مربوط به یگانگی ذاتی این دو موجود می رسد. حتی در روش شناسی سنتی حوزوی نیز تا حدودی بر اساس این روش عمل می شود. به ویژه در مباحث مرحوم شیخ انصاری، دیدگاه و ادله رقیب بسیار مورد توجه قرار می گرفته است.
۳. در یادداشت دوم ایشان، ادله ای از روایات برای تایید دیدگاه خود آورده اند. در مورد این ادله دو نکته قابل طرح است: نخست این که استناد به روایات به لحاظ فنی نیازمند بحث سندی درباره آن ها و اطمینان از درستی سند آن هاست، که به آن پرداخته نشده است.
دوم این روایات هرچند به ظاهر موید فرضیه یگانگی جن و انسانند ، ولی با فرض این که جن به شکل انسان هم در می آید، این تایید تضعیف می شود.به بیان دیگر اگر فرض بر این باشد که جن موجودی است که به شکل های گوناگون از جمله انسان نیز در می آید، استناد به این روایات برای یگانگی جن و انسان کافی نیست. به ویژه این که در روایت مربوط به کردها که در شرح لمعه هم به آن اشاره شده است، تعبیر این است که پرده از آن ها بر داشته شده است. در واقع اول باید دید جن در گفتمان و ادبیات دینی چه ویژگی هایی داشته است و بر اساس آن این روایات تفسیر و تاویل شود. ایشان به جای توجه به کلیت موضوع جن، صرفا این که جن نوعی انسان است را پیش فرض گرفته و به بررسی این ادله پرداخته است. حال آن که این روایات با فرض تفاوت هم سازگارند.
به هر حال هر چند طرح این فرضیه در حوزه اندیشه دینی به دلیل نوآورانه بودن آن ارزشمند و درخور تقدیر است، ولی تقویت آن نیاز به بازنگری در روش شناسی و شیوه استدلال دارد.
سیدعلی میرموسوی۱۳/ ۱/ ۹۹

@alimirmoosavi
چالش کرونا، برندگان و بازندگان

کرونا مبارزه ای سخت با سلامت و زندگی بشر را آغاز کرده و در تلاش است تا تک تک انسان ها را همچون سرباز به خدمت گیرد. با ورود به پیکر هر انسانی، وی ناخواسته به عضوی از سپاه او و تهدیدی برای زندگی همنوعان خود بدل می شود. همه از وی فاصله گرفته و می گریزند، جز کسانی که با تمامی ابزارهای دفاعی تجهیز شده اند، تا وی را زنده از خیل سپاه دشمن بیرون آورند. شگفتا که او برخی نیروی های خود را پس از انجام ماموریت، بی رحمانه به کام مرگ می فرستد.
مبارزه ای سخت دشوار، بین مرگ و زندگی، با بهره بردن از نیروهایی که تا لحظه ای پیش خودی بوده اند. هر کسی را یارای شرکت در این میدان نیست، چاره ای جز خانه نشینی و نظاره گری از دور ندارد، و گرنه در خطر پیوستن به سپاه دشمن است. آنان که به مبارزه می روند، پای به میدانی هولناک نهاده اند، چه ابزارهای آنان برای نابودی او اندک است و با اندک غفلتی خود به نیروی دشمن تبدیل می شوند و چه بسا در این راه جان می بازند.
نیرومند ترین دولت ها با داشتن پیشرفته ترین سلاح ها، در این مبارزه به زانو در آمده اند. آنان ابزارهای پیشرفته اطلاعاتی و نظارتی خود را به کار گرفته اند تا سربازان ناخواسته دشمن را تعقیب کنند و از افزایش سپاه آن جلوگیری کنند. ناسیونالیسم جانی تازه یافته و دولت ها را به بستن مرزهای خود فراخوانده و نجات شهروندان را اولویت بخشیده است. دولت ها در هراسی سخت، وضعیت را اضطراری اعلام کرده و با نظارتی شدید و وضع جریمه های سخت شهروندان خود را در خانه حبس کرده اند.
بشریت درد مشترک یافته، اقتصاد جهانی از تکاپو بازمانده، بازار سهام بی رونق شده و بازار آزاد به نفس افتاده با خطر ورشکستگی جدی، رکود و تورم روبروست. اجتماع ها و مراکز اجتماعی اعم از آموزشی، مذهبی و ورزشی و تفریحی تعطیل یا محدود شده اند. رفت و آمدها متوقف و دید و بازدیدها معلق، خیابان ها خلوت گشته اند. خانه معنی دار شده و زندگی خانوادگی رونق یافته و برای بسیاری کار درخانه، جای دفتر و محل کار را گرفته است.
پایان این مبارزه چه زمانیست؟ روشن نیست. برندگان و بازندگان احتمالی این مبارزه کیستند؟ شاید بتوان به آن پاسخ داد. محیط زیست را شاید بتوان نخستین برنده این مبارزه دانست. گویا کرونا انتقامی بود که طبیعت از انسان گرفت؛ همو که بی رحمانه آن را تسخیر و از بدرفتاری با آن دریغ نمی ورزید. اگرچه مصرف مواد برگشت ناپذیر به طبیعت افزایش یافته است، ولی اقدام های مخرب برای محیط زیست کاهشی چشم گیر یافته است.
آنان که در راه نجات هم نوعان خود سر از پای نشناختند و خود را از زندگی معمولی محروم داشتند، دومین برنده این مبارزه هستند. خدمه بیمارستان ها، پرستاران و پزشکانی که بر اساس وظیفه یا داوطلبانه به درمان، پیشگیری، مهار و کاهش بیماری کمک کردند و برخی در این راه جان باختند.
سومین برنده، حکمرانی خوب و خردمندانه ای است، که جان انسان ها را ارزشمند ترین سرمایه دانسته و با تصمیم به موقع و فارغ از هر گونه ملاحظه ایدئولوژیک، همه سرمایه ها و امکانات را برای حفظ جان و سلامت شهروندان به کار برده و کم ترین میزان تلفات را داشته است.
بازنده نخست، حکومت یا شیوه ای از حکمرانی است که با پنهان کاری و تصمیم های نابخردانه سلامت و جان شهروندان خود را در خطر قرار داده و در مهار بیماری و حفظ جان افراد ناکام مانده است.
دومین بازنده، اندیشه ها و باورهای نادرستی هستند، که در پوشش مذهبی یا غیرمذهبی، با دانش و دستاوردهای آن، در ستیز افتادند و پیروان خود را به ورطه بیماری و نابودی افکندند.
در نهایت نیز کسانی که به دلیل فقر و محرومیت یا به دلیل مسئولیت ناشناسی و رعایت نکردن شرایط ایمنی، در دام این بیماری گرفتار آمدند و زمینه ساز شیوع این بیماری در بین هم نوعان خود شدند. مسئولیت گروه نخست بر عهده حکومتی است که در اجرای عدالت ناکارآمد بوده است.
سیدعلی میرموسوی ۱۴/ ۱/ ۹۹
@alimirmoosavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توزیع نابرابر ثروت و شکاف فزاینده اقتصادی که فقر روز افزون جهانی را در پی دارد، یکی از نشانه مهم بی عدالتی در جهان کنونی است. این ویدئو بر اساس داده های اطلاعاتی معتبر گزارشی از چگونگی توزیع ثروت جهانی و انباشت آن نزد کم تر از ۱٪جمعیت جهان ارائه و علت رشد فقر جهانی را بیان می کند.

@alimirmoosavi
در رثای بابایی عزیز

حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت

دوست و برادر عزیزم، استاد رضا بابایی پس از تحمل دوره ای دشوار از درد و رنج، سرانجام از این خاکدان غم پر کشید و به سرای باقی شتافت.
او روشنفکر به معنی واقعی کلمه بود؛ حرفه اش اندیشیدن و نویسندگی بود، دل در گرو حقیقت داشت و به تقلیل مرارت و رنج های جامعه خویش می اندیشید. ساختار قدرت و سامان سیاسی ناعادلانه را نقد می کرد و همواره بر قدرت بود نه در قدرت.
او اندیشمندی جان آگاه، دین پژوهی نو اندیش، نویسنده ای آزاده، معلمی درد کشیده، ادیبی روشن ضمیر و منتقدی با انصاف بود، که در میان دوستان به ادب، اخلاق نیک، نیکو منشی، بی ادعایی، ساده زیستی، ستم ستیزی و اصلاح طلبی شهرت داشت .
قلم روان و نثر زیبا و دلنشین وی، زبان دردهای جامعه بود. از درد و رنج همنوعان و هم وطنان خویش همواره رنج می برد و بر انحطاط و عقب ماندگی جامعه خویش تاسف می خورد و دغدغه آبادانی و توسعه میهن خویش را داشت. از ظلم و ستم به شدت بیزار بود و نه تنها دیگران را به ایستادگی در برابر آن فرا می خواند، تا واپسین لحظاتی که در تن رنجور خویش اندک رمقی داشت از مقاومت در برابر آن باز نایستاد.
گرچه آفتاب عمر او چندان نپائید، ولی کارنامه ای بس نیک و ارزشمند از خود بر جای نهاد، که نام نیک او را همواره زنده نگاه می دارد و شاگردانی در خور و شایسته پرورید، که شمع یاد وی را همواره فروزان و راه او را تداوم می بخشند.
بر روان پاک او درود می فرستیم و شادی روح، آرامش، آمرزش و رحمت بیکران الهی را برای او و بردباری و پاداش برای بازماندگان وی طلب می کنیم.

مرگ او
زندگی دوم او بودکه گردید آغاز
شیشه عطری بود سربسته
افتاد و شکست
همگان فهمیدند
که چه چیزی دادند از دست

سیدعلی میرموسوی ۱۸/ ۱/ ۹۹

@alimirmoosavi
دشواری تبدیل تهدید کرونا به فرصت در ایران


با اراده قوی و عزم ملی هر تهدیدی را می توان به فرصت تبدیل کرد، ولی این به حکمرانی خوب و تصمیم گیری خردمندانه بستگی دارد. همچنان که فوکویاما به درستی گفته، عامل تعیین کننده در مهار کرونا نوع رژیم نیست، بلکه ظرفیت دولت و میزان اعتماد به آن است. به غیر از آلمان، کره جنوبی و تایوان، که هر دو به شیوه ای دموکراتیک اداره می شوند، در مهار این اپیدمی موفق ظاهر شده اند. بی تردید این دو عامل در موفقیت این دو کشور بسیار تاثیر گذار بوده اند.
پیش از این دریادداشتی از دو عامل مدیریت یکپارچه و مسئولیت پذیری برای موفقیت و تبدیل این تهدید به فرصت یاد کردم. به تعبیر زیبای حافظ آری باتفاق جهان می توان گرفت. با کمال تاسف در وضعیت کنونی ایران از هر دو نظر با مشکل روبرو هستیم. نبود مدیریت یکپارچه، آشفتگی در حکمرانی را در پی دارد و قدرت حکومت را در تبدیل تهدید به فرصت کاهش می دهد.
در فاجعه چرنوبیل که در زمان رهبری گورباچف در سال 1986 اتفاق افتاد، گورباچف خود مدیریت بحران را به دست گرفت و با تعیین فردی از جانب خود و ارتباط منظم با او تمامی امکانات شوروی را برای مهار این بحران بسیج کرد و به آن موفق شد. در واقع نظام های استبدادی و اقتدار گرا برحسب نوع حکمرانی و اداره به دو نوع منظم و نامنظم یا آشفته تقسیم می شوند. بی تردید نظام استبدادی اگر با آشفتگی همراه باشد، به تعبیر مرحوم علامه نائینی مانند کنیز سیاهی است که دست او به کثافت نیز آلوده باشد.
سیستم سیاسی ایران هم از نظر حقوقی و هم از نظر عملی از یکپارچگی لازم برخوردار نیست، ولی آنچه این مشکل را مضاعف می کند، عدم پایبندی نهادها به اختیارات قانونی خود و تفسیر قانون اساسی بر اساس منافع بخشی و سیاسی جریان های خاص است. برای مثال می توان به مدیریت منابع مالی عمومی توسط نهادهای غیر دولتی اشاره کرد. افزون بر این تعدد نهادهای قانون گذاری و نهاد های موازی و پراکنده تصمیم گیری و امنیتی، حکومت را با بحران کار آمدی روبرو کرده است.
بحران کار آمدی، به سرمایه اجتماعی آسیب می رساند و بی اعتمادی عمومی را در پی دارد. بی اعتمادی عمومی موجب شده تا اقتدار و نهادهای مرجع نیز کارکرد خود را از دست بدهند. یکی از مزایای کشورهای آسیای شرقی که در شرایط بحرانی به آن ها بسیار کمک می کند، اقتدار پذیری و در نتیجه مسئولیت شناسی جامعه است. آنان در پرتو فرهنگ کنفوسیوسی به اقتدار ارج می نهند و در نتیجه از تصمیم های دولت تبعیت می کنند.
در ایران بی اعتمادی با بحران اقتدار نیز همراه شده است و نهادهایی که در گذشته مرجعیت داشته اند، آن را از دست داده اند. یکی از این نهادها روحانیت است، که در سایه پیوند آن با حکومت، با کاهش شدید اعتبار اجتماعی روبرو است و نه تنها همچون گذشته نفوذ ندارد، بلکه در معرض نفرت عمومی است. یکی از مقامات رژیم گذشته در سال 57 به یکی از روحانیون خیرخواهانه یاد آور شده بود که شما پیروز می شوید، ولی نگرانی من این است که با عمل کرد خود به روحانیت که سرمایه ای بسیار سودمند برای شرایط بحرانی است، آسیب بزنید.
به هر حال اگرچه شرایط نومید کننده به نظر می رسند، ولی تنها نقطه امید این است که مردم با وجود بسیاری از مشکلات توانسته اند به سهم خود، نقاط ضعف دولت را جبران کنند. یکی از دستاوردهای بسیار ارزشمند کرونا تحریک احساسات بشر دوستانه در جهان و از جمله ایران بود. این احساس نوعی مسئولیت بشردوستانه را در پی دارد، که بر پایه توجه به درد و رنج دیگری استوار است. کادر درمان اعم از پرستاران، پزشکان و خدمه بیمارستان نمونه روشن انجام این مسئولیت بودند. در پرتو این مسئولیت مردم و نهادهای مردمی می توانند به یاری یکدیگر بشتابند و پیامدهای ناگوار این بحران را کاهش دهند.
در چنین وضعیتی یاد آوری جمله معروف مهاتما گاندی؛ اسوه مقاومت و پایداری در راه استقلال و آزادی، می تواند امید بخش باشد: «وقتی نا امید می شوم، به خاطر می آورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همیشه پیروز بوده است.حکمرانان و قاتلان در برهه ای شکست ناپذیر جلوه می کنند؛ ولی در نهایت همه آن ها سقوط کرده اند؛ همیشه به این واقعیت فکر کنید.»
سیدعلی میرموسوی ۲۸/ ۱/ ۹۹
@alimirmoosavi
نظم جهانی در جهان پساکرونایی

کرونا، این ویروس ناچیز، چه تغییری را در نظم جهانی در پی خواهد داشت؟ هنری کسینجر، استراتژیست آمریکایی، در پاسخ تاکید کرده است که حاکمان باید آماده نظم جهانی پسا کرونایی باشند. موضوع داغ بحث بسیاری از اتاق فکرهای جهانی این است که کدام یک از آمریکا و چین به عنوان رهبر جهان پسا کرونایی ظاهر می شوند. در واقع پاندمی به رقابت بر سررهبری جهانی تبدیل شده است و دولت هایی که به طور موثربه بحران پاسخ دهند، برنده این رقابت خواهند بود.
استفان والت، نظریه پرداز روابط بین الملل هاروارد، احتمال موفقیت چین را می دهد. او به نشریه سیاست خارجی گفته است: « ویروس کرونا تغییر قدرت و نفوذ از غرب به شرق را تسریع می کند. کره جنوبی و سنگاپور بهترین واکنش را نشان داده اند و چین نیز با وجود اشتباهات اولیه، به خوبی موفق شده است. واکنش دولتها در اروپا و ایالات متحده بسیار تردید آمیز بوده و احتمالاً قدرت برند غربی را تضعیف می کند.»
اگر چه چین با وجود بهره مندی از اقتصادی برتر، از نظر سطح دانش و ارزش های مدرن بشری به ویژه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، در جایگاهی نیست که بتواند موقعیت خود را در رهبری جهانی تثبیت کند. جز این که در جهان پسا کرونایی جایگاه امنیت و آزادی، چنان جابجا شود که مزیت نسبی چنین ارزش هایی از بین برود.
اتحادیه اروپا بیش از هر زمان، در معرض واگرایی قرار دارد. اقدام دولت های اروپایی در بستن مرزها در مواجهه با اپیدمی، چشم انداز همکاری را تیره کرد. از سوی دیگر افزایش شدید آمار مبتلایان و کشته شدگان در برخی کشورها مانند ایتالیا و اسپانیا، ناتوانی مالی آن ها را تشدید و به بدگمانی درباره کوشش برای احیای یوروباند در راستای تامین بدهی های این کشورها، دامن زد. این بدگمانی که از سوی هلند طرح شد، تنش بین شمال و جنوب اتحادیه اروپا را بیشتر کرد.
این تنش به ویژه زمانی شدت یافت که مامورین گمرک آلمان، ارسال بسته ای بزرگ از ماسک به ایتالیا را متوقف کردند. درست در همین زمان کامیون های روسی که دارای تجهیزات امدادی بودند در خیابان های رم عبور کردند و میلیون ها ماسک از چین ارسال شدند.
جوزپ بورل، رئیس امور خارجه اتحادیه اروپا، با خوش بینی می گوید: «بعد از اولین مرحله واگرایی تصمیمات ملی ، اکنون وارد مرحله ای از همگرایی می شویم. جهان در ابتدا با روشی ناهماهنگ با بحران روبرو شد، بسیاری از کشورها علائم هشدار دهنده را نادیده می گرفتند و به تنهایی می رفتند. اکنون مشخص است که تنها راه، خروج از آن با هم است».
با وجود این گفتمان اتحادیه اروپا اینک با دشواری جدی در مورد چگونگی تأمین بودجه نجات اقتصادی این اتحادیه روبرو است. کشورهای عضو اتحادیه با کاهش بی سابقه نرخ رشد اقتصادی روبرو شده اند. برای مثال فرانسه در معرض رشد منفی 8 درصد قرار دارد.
این بحران، همچنین آزمونی جدی برای ادعاهای رقیب دولتهای دموکراتیک و اقتدارگرا برای مدیریت بهتر بحران های شدید اجتماعی است. جهان بار دیگر به شکلی جدی شاهد رویارویی آزادی و امنیت است. طرفداران آزادی نگرانند که این رویارویی به نفع اقتدار گرایان به پایان برسد. اسلاوی ژیژک فیلسوف چپ گرای اسلوونی از ظهور «بربریتی جدید با چهره انسانی» اظهار نگرانی کرده است؛« اقدامات بقای بی رحمانه که با تأسف و حتی همدلی اجرا می شوند، اما با عقاید کارشناسانه قانونی می شوند».
چین تلاش می کند دولت پلیس دیجیتالی خود را به عنوان الگویی از موفقیت در برابر پاندمی بفروشد. چین برتری سیستم خود را حتی با افتخار نشان می دهد تا رای دهندگان غربی را به ترجیح امنیت بر آزادی متقاعد کند. دیپلماتهای جوان چینی، برای اثبات برتری کشورشان به رسانه های اجتماعی رفته اند تا اتهام تقصیر را از افکار عمومی بزدایند و چهره ای نجات بخش از چین ارائه دهند. میشل دوکلوس، سفیر پیشین فرانسه در سوریه ، چین را به «تلاش بی شرمانه» برای نشان دادن پیروزی این کشور در برابر ویروس «برای ارتقاء سیستم سیاسی» خود متهم کرد.
فرانسیس فوکویاما می گوید: «خط اصلی تقسیم کننده در پاسخ مؤثر به بحران، استبداد را در یک طرف و دموکراسی را در طرف دیگر قرار نمی دهد. عامل مهم تعیین کننده عمل کرد، نوع رژیم نخواهد بود بلکه ظرفیت دولت و مهمتر از همه اعتماد به دولت است.» وی بر همین اساس از آلمان و کره جنوبی تمجید کرده است.
سومین تغییر در سیاست جهانی را می توان بازیابی اهمیت ناسیونالیسم دانست. گویا کرونا و جناح راست کشورهای غربی در این موضوع همداستان شده اند. در سال های اخیر ناسیونالیسم جان تازه گرفته است. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شعار ترامپ مبنی بربازگرداندان هژمونی امریکا، ناسیونالیسم چینی و روسی همگی نیروهای گریز از مرکزی بودند که به نظر می رسد، سونامی کرونا آن ها را تقویت کرده است.
سیدعلی میرموسوی۳۰/ ۱/ ۹۹

@alimirmoosavi
2024/09/29 22:31:08
Back to Top
HTML Embed Code: