Telegram Web Link
یادنامه.pdf
3.6 MB
یاد نامه شرق سال ۹۹ درباره برخی از چهره ها و شخصیت های فرهنگی که در این سال درگذشتند. یادداشتی کوتاه نیز درباره شادروان دکتر فیرحی نگاشتم.
@alimirmoosavi
🔸 اصلاح طلب تمام عیار

🔹 علی میرموسوی

🔹 منبع: ماهنامه اندیشه پویا شماره ۷۱

@bonyadbazargan

📌 مهندس مهدی بازرگان از روشنفکران دینی برجسته و موثر چهاردهمین قرن هجری بود که اندیشه و عمل را به هم آمیخت و به تعبیر ماکس وبر رسالت دانشمند و سیاستمدار را ترکیب کرد. چهره­ای پرکار و خستگی ناپذیر با کارنامه ای که بیش از 80 اثر شامل کتاب، مقاله و جزوه در موضوع های گوناگون اجتماعی، مذهبی، سیاسی و علمی تنها بخشی از آن است. مشخصه اصلی و مشترک این آثار پردازش به مسائل و دشواری های فراروی جامعه ایران و کوشش برای ارائه راهی برای برون رفت از آن ها بود.

📌 نواندیشی دینی بازرگان با چند ویژگی برجسته مشخص می شد: نخست قرآن گرایی، که به تعبیر خودش ریشه در درس تفسیر قرآن ابولحسن خان فروغی در دوران دبیرستان داشت. قرآن گرایی نزد او به معنای اولویت بخشیدن به قرآن در فهم دین بود و با نگاهی انتقادی به برداشت رسمی و رایج از دین همراه بود. دومین ویژگی آن بهره بردن از یافته های علمی جدید در تفسیر تعالیم و آموزه های دینی و توجیه و پشتیبانی از آن بود. سومین ویژگی پرهیز از التقاط آموزه ها و مفاهیم دینی با مفاهیم مارکسیستی بود که نیروهای چپ در ترویج آن می کوشیدند. در نهایت این که هرچند او از ایدئولوژی اسلامی سخن می گفت، ولی با ایدئولوژیک شدن اندیشه دینی به معنای بسته و غیر قابل نقد بودن آن نیز مخالف بود.

📌 او نخست استبداد را به حکومتی که بر حسب تشخیص و تصمیم یک فرد بدون رضایت حکومت شوندگان اداره شود، تعریف و سپس در سه محور به بیان پیامدها و نقد آن می پردازد: 1. استبداد بی ثباتی اجتماعی و عدم استمرارتاریخی را در پی دارد2. استبداد عامل فساد اخلاقی و تضعیف ایمان فردی است 3. استبداد علت اصلی عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی است.

📌 بازرگان در کتاب «بعثت و ایدئولوژی» گرایشی میانه یا لیبرال در اسلام سیاسی را صورت بندی کرد، که قانون طبیعی، آزادی، دموکراسی و نافرمانی اجتماعی اصول بنیادین آن را تشکیل می داد. او که در «راه طی شده» همسویی هدف پیامبران و جهان طبیعت را بر پایه نظریه تکامل طرح کرده بود، اینک با قانون طبیعی به نفی استبداد و حکومت مطلقه می اندیشید.

@bonyadbazargan

📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://bit.ly/3rqbLAG
🔸تأملی بر وجوه ارتباط اخلاق و سیاست
سیدعلی میرموسوی
رابطه اخلاق و سیاست از موضوعاتی‌است که همواره مورد توجه اندیشمندان سیاسی بوده و از زوایای گوناگونی به آن پرداخته‌اند. بحث درباره این موضوع پیش از هر چیز به تفکیک ابعاد و سطح‌های گوناگون آن و تعیین مسائل و پرسش‌های مربوط نیاز دارد. نوشتارحاضر در راستای پاسخ به این ضرورت در صدد است تا ابعاد این بحث را مورد تحلیل قرار دهد و با ایضاحی مقدماتی در باب دو مفهوم اخلاق و سیاست وجوه ارتباط آن دو را بررسی کند. هدف از این بررسی، تفکیک سطوح تحلیل رابطه اخلاق و سیاست به منظور جداکردن تحلیل‌های اخلاقی معتبر از نامعتبر در حوزه سیاست می‌باشد. افزون بر این، با نگرش مدرن به این رابطه کوشش می‌شود، مفهوم سیاست اخلاقی در دوران جدید و نیز الزامات آن، بررسی و تحلیل شود.
⬅️ادامه مطلب در لینک زیر
🍀http://www.majmaqom.ir/index.php/2017-02-15-08-53-25/2017-02-15-09-11-04/item/2621-2021-04-05-16-24-07
♻️@majmaqomh
🔻«لایوهای رمضانی» دین‌آنلاین اعلام شد

✔️صفحه اینستاگرام دین‌آنلاین در ماه رمضان امسال میزبان اندیشوران و نواندیشان دینی است که در موضوعات گوناگون با محمدرضا کدیور، کارشناس دین‌آنلاین به گفت‌وگو می‌پردازند.

به گزارش سرویس اندیشه سایت دین‌آنلاین، ده‌ها شخصیت و متفکر حوزوی و دانشگاهی پیرامون موضوعات مختلف با محمدرضا کدیور، کارشناس سایت دین‌آنلاین، به صورت لایو در حضور مخاطبان اینستاگرامی این سایت به گفت‌وگو خواهند پرداخت.

«لایوهای رمضانی» که در ساعت ۲۱ تا ۲۱:۳۰ هر شب ماه مبارک برگزار خواهد شد در صفحه اینستاگرام به نشانی موجود در پیوند قابل بازدید خواهد بود.

موضوعات و اسامی کارشناسان به شرح زیر گزارش شده است:

🔹روزه در نهج البلاغه با حضور سید محمد مهدی جعفری

🔹دین و تجدد در اندیشه داود فیرحی با حضور سید علی میرموسوی

🔹نیایش در الهیات مسیحیت با حضور مسعود رهبری

🔹نگاهی به مبانی و دیدگاههای فقهی آیت الله صانعی با حضور سید ضیاء مرتضوی

🔹عدالت، فلسفه ولایت با حضور سید جواد ورعی

🔹دین شناسی رضا بابایی با حضور حسن محدثی

🔹معرفی کتاب خدا و الحاد جدید با حضور علی شهبازی

🔹زن در اسلام، زن در تاریخ اسلام با حضور نفیسه مرادی

🔹نسبت نبوت و حکومت در قرآن با حضور مهدی مهریزی

🔹قرآن پژوهی در غرب با حضور اعظم پویا

🔹دوستی به مثابه بنیاد امر سیاسی در منطق علوی با حضور احمد اسلامی

🔹روزه به مثابه مراقبه با حضور حامد ناجی اصفهانی

🔹سید هادی خسروشاهی و تقریب مذاهب با حضور حجت‌الله جودکی

🔹زن و زنانگی در قرآن با حضور نعیمه پورمحمدی

🔹از روزهای بی قدر تا شب های قدر با حضور علی زمانیان

🔹مفهوم واژه دین در قرآن با حضور علی طهماسبی

🔹امکان سنجی سیاست به مثابه کرامت با حضور محمد جعفر امیر محلاتی

🔹قرآن چه سخنی برای انسان معاصر دارد؟ با حضور سیدمحمدعلی ایازی

🔹روزه در متون کهن عرفانی با حضور پرویز عباسی داکانی

🔹روزه از حکم شرعی تا سلوک معنوی با حضور سروش دباغ

🔹روزه از منظر محمد غزالی با حضور محمد سوری

🔹فرد و جامعه در رویکرد اخلاقی قرآن با حضور مهراب صادق‌نیا

🔹معرفی و بررسی کتاب رویای فهم متن با حضور محسن آرمین

🔹روزه از منظر محی الدین ابن عربی با حضور سعید رحیمیان

🔹از ریشه های ابراهیمی روزه چه می توان آموخت؟ با حضور یاسر میردامادی

🔹عدالت سیاسی و جانبداری دینی با حضور محمدمهدی مجاهدی

🔹معنای سیاسی- اجتماعی عبادت در اسلام با حضور امیررضا نوشین

🔹معنای عید در سپهر رمضان با حضور مهدیه کسایی زاده

https://www.instagram.com/dinonline/

🆔 @dinonline
Din_Online 02
<unknown>
🔻دومین نشست «لایوهای رمضانی» با حضور سیدعلی میرموسوی برگزار شد

✔️ در این لایو رمضانی که در صفحه اینستاگرام دین‌آنلاین برگزار شد سیدعلی میرموسوی به جایگاه دین و تجدد در اندیشه داود فیرحی پرداخت. میرموسوی در ابتدای سخنان خود ضمن اشاره به پیشینه بحث دین و تجدد در جهان غرب و جهان اسلام، این بحث را دارای جایگاه کانونی در اندیشه فیرحی دانست و درباره کسانی که فیرحی را در اندیشه به سکولاریسم پنهان متهم می‌کنند گفت فیرحی به دنبال تقویت دین در زندگی بود و در واقع خود متهم کنندگان مبتلا به سکولاریسم نقاب‌دار هستند. وی در ادامه در سه محور این بحث را ادامه داد.
https://www.instagram.com/dinonline/

🆔 @dinonline
حاکمان مستبد چگونه پدید می آیند؟

« فرمانروای مستبد همیشه از ریشه پیشوای مردم جوانه می زند و سبز می شود.» افلاطون تحلیل خود از چگونگی پیدایش ‌نظام خودکامه را در کتاب جمهوری با این سخن آغاز می کند. از نظر وی «توده مردم را عادت بر این است که فردی از افراد را فربه و مقتدر سازد و حامی و پیشوای خود بنامد.» این روی داد معمولا در شرایطی اتفاق می افتد که جامعه با بحران هرج و مرج و از هم گسیختگی روبرو است. او سپس با طرح این پرسش که «تحول او از پیشوای مردم به حاکم مستبد چگونه آغاز می شود؟»، از زبان سقراط چنین پاسخ می دهد:
🔹«آن پیشوای ملت که سپاهی فرمانبردار از توده مردم دارد و به پشتیبانی چنان نیرویی از ریختن خون هموطنان دریغ نمی ورزد، بلکه چنان که عادت آن گونه پیشوایان است گاه مردمان را به اتهام های واهی به دادگاه جزایی می کشاند و دست خود را به خون آنان می آلاید و با دهان و زبان آلوده به خون خویشاوندان گاه حکم به قتل و تبعید می دهد و گاه از الغاء وام ها و تقسیم اراضی و املاک سخن می گوید، آیا گمان نمی کنی که سرانجام به حکم ضرورت میان استبداد مطلق و نابودی به دست دشمنان یکی را اختیار کند و بدین سان آدمی زاده ای به گرگ مبدل شود؟» (دوره آثار افلاطون، ج۲، ص۱۱۲۷)
🔹از نظر افلاطون رهبر در سایه پشتیبانی بی چون و چرای مردم و ترس از نابودی به دست دشمنان، از آدمی به گرگ تبدیل می شود. این فرایند با جدا شدن رهبر از مردم برای حفاظت از جان وی آغاز می شود. «مردم نیز بی درنگ این تقاضا را می پذیرند و گروهی را مامورحفظ جان او می کنند، زیرا براستی می ترسند که دشمنان به او آسیبی برسانند و از سوی دیگر گمان نمی برند که او به جان و آزادی ایشان تجاوز خواهد کرد.»
🔹رهبر در آغاز اطمینان مردم را جلب می کند؛«در نخستین روزهای فرمانروایی به هرکسی که پیش آید لبخند می زند، با همه مهربانی می کند و اطمینان می دهد که هرگز استبداد پیشه نکند.» او در سخنان و گفتگو های خصوصی و عمومی خود «به همه وعده می دهد که أمور کشور را اصلاح کند و به سامان برساند. وام ها را می بخشد، زمین ها را میان مردم، خصوصا میان طرفداران خود، تقسیم می کند و با همه مردم خنده رو و خوش رفتار است.»
🔹پس از آن که خیال وی از وفاداری مردم راحت شد به قلع و قمع دشمنان داخلی می پردازد. با فراغت از آنان در گام بعد « سبب می شود میان کشور او و کشورهای بیگانه دشمنی پیدا شود و جنگ درگیرد.» جنگ از یک سو موجب می شود که «مردم احساس کنند به پیشوایی اونیازمندند» و به دلیل تهیدستی حاصل از هزینه های جنگ به چیزی جز تامین معیشت روزانه خود نیندیشند. از سوی دیگر به بهانه جنگ «کسانی را که هنوز فکر آزادی در سر می پرورانند» را از بین می برد. همچنین در سایه جنگ او با یاران پیشینش که در به قدرت رسیدن او نقش داشته اند و به دلیل نفوذ در بین مردم «آشکارا بر وی خرده گیری و بدگویی» می کنند، تسویه حساب می کند.
🔹پیشوای مستبد همواره ازکسانی که «هنوز غرور و شهامت یا دانش یا ثروتی دارند» نگران است، از این رو پیوسته بر سر راه آنان دام می گذارد تا همه را از میان بردارد. بر خلاف پزشکان که «برای پاک کردن بدن عناصر بد را از میان بر می دارند» او «برای پاک کردن جامعه» به حذف خوبان می پردازد. این وضعیت کینه مردم به او را در پی دارد، از این رو برای حفظ خود به مزدوران بیگانه روی می آورد. افزون بر این شاعران و ستایندگان و مداحان در دستگاه او منزلت می یابند.
🔹تحلیلی که افلاطون از چگونگی تحول پیشوایان عامه پسند به فرمانروایان مستبد و خودکامه ارائه می کند، با وجود این که بیش از ۲۵۰۰ سال از آن می گذرد، ولی همچنان تازگی خود را حفظ کرده و در جهان کنونی نیز حرف هایی بسیار برای گفتن دارد.
سیدعلی میرموسوي۱۴۰۰/۲/۱
@alimirmoosavi
Forwarded from فصلنامه پنداشت (H_Mayeli)
‍ ‍ ‍🔖 #پنداشت_یکم / سرویس #اندیشه/ یادداشت

📍 نگاهی به کارنامه‌ی پژوهشی
#دکتر_فیرحی از منظر #فقه و #حقوق_انسان

دکتر
#سید_علی_میرموسوی (دانشیار گروه علوم سیاسی #دانشگاه_مفید)

📌 جریان‌های فکری ایران معاصر را از دیدگاه‌های متفاوت می‌توان بر اساس معیارهای مختلف دسته‌بندی کرد. در این خصوص دست‌کم با چهار معیار دوگانه مواجه هستیم، معیار دوگانه‌ی مذهبی و غیرمذهبی بودن، #دموکراتیک یا غیر دموکراتیک بودن، چپ یا راست بودن و سنتی یا مدرن بودن. بر اساس این معیارها #فیرحی را می‌توان یک اندیشمند مذهبی نواندیش توصیف کرد که در چارچوب اندیشه‌های دموکراسی خواهی قرار می‌گیرد.

📌 مسئله‌ای که دکتر فیرحی با آن روبه‌رو بود بیشتر همان بن‌بست #دولت_مدرن در ایران معاصر بود. حدود ۱۰۰ سال از شکل‌گیری دولت مدرن در ایران می‌گذرد؛ اما همچنان با دشواری‌های بسیاری در تحقق آن روبرو هستیم؛ به‌ویژه در دوران اخیر با توجه به رویکرد ایدئولوژیکی که نسبت به اسلام مطرح شد. این برداشت ایدئولوژیک که در چارچوب #اسلام‌_گرایی دنبال می‌شد نه‌تنها نتوانست راهگشا و مؤثر باشد؛ بلکه حتی مشکل را پیچیده‌تر کرد.

📌 دکتر فیرحی به دنبال این بود که راه‌حلی برای بن‌بست دولت مدرن در ایران بیابد؛ به همین دلیل در راه ناهموار #فقه_سیاسی گام نهاد و در پی آن برآمد که فقه سیاسی را بازسازی کند تا بتواند پاسخگوی این مسئله باشد. او در این راستا کوشید رویکرد دموکراتیک را در فقه سیاسی احیا کند. راهبرد او در این خصوص این بود که از چهره‌های برجسته‌ی #نو_اندیشی_دینی بهره برد.

📌 دکتر فیرحی منتقد برداشت‌های #محافظه‌_کارانه از فقه و دولت بود و می‌خواست فقه سیاسی را از رویکردهای اقتدارگرایانه که در آن خیلی برجسته شده بود تفکیک کند. در این راستا وی به اهمیت و جایگاه حقوق در دوران جدید توجه کرد و به این جمع‌بندی رسید که در جهان جدید امر سیاسی یک واقعیت دووجهی پیدا کرده است؛ از یک‌سو بر حق تأکید می‌کند و از سوی دیگر بر تکلیف.

📌 در دوران جدید #حق و #تکلیف دارای رابطه تقدمی هستند؛ یعنی حق مقدم بر تکلیف است. دکتر فیرحی بر همین اساس می‌خواست یک رویکرد حق مدار را در فقه سیاسی تقویت کند و آن سنت حق مدارانه‌ی فقه را برجسته کند؛ به همین دلیل ایشان بسیار کوشش کرد مبنایی برای تقدم حق بر تکلیف پیدا کند.

☑️ متن کامل این یادداشت را در شماره‌‌ی نخست #پنداشت بخوانید 👇

📍نسخه‌ الکترونیکی پنداشت را با تخفیف ویژه از کیوسک جار و کتابخوان طاقچه دریافت کنید:
❇️ https://taaghche.com/book/95164

📍 برای تهیه‌ی نسخه‌ #چاپی پنداشت با #ارسال_پستی_رایگان با آیدی ما ارتباط برقرار کنید:
❇️ @Pendasht_Quarterly1

📌 به کانال تلگرامی پنداشت بپیوندید👇
🆔 @Pendasht_Quarterly
قرآن گرایی و چالش های حاکمیت شریعت

✍️به تازگی ولیعهد سعودی در مصاحبه ای تلویزیونی با تاکید بر این که «قانون اساسی ما قرآن است» اعلام کرد: «دولت در جنبه های شرعی به متون قرآن و احادیث متواتر پایبند است و به صحت آحاد به اعتبار صحت و ضعف آنها توجه دارد و حدیث خبر را در نظر نمی گیرد مگر اینکه حاوی دیدگاهی باشد که به صراحت به نفع انسان باشد.»
🔹این سخن به روشنی بر نفی مرجعیت بخشی قابل توجه از سنت در حوزه عمومی دلالت دارد، زیرا حدود۹۰٪ از سنت را روایاتی تشکیل می دهند که در اصطلاح به آن ها خبر واحد یا مرسل گفته می شود. بن سلمان با این راهبرد، که بر نوعی «قرآن گرایی» معتدل و میانه استوار است، در پی گذار از محدودیت هایی است که شریعت اسلامی فرا روی توسعه قرار داده است.
🔹قرآن گرایی نگرشی به اسلام است که برخی از نواندیشان دینی با گرایش های رادیکال و میانه آن را طرح کرده اند و پیشینه ای بیش از یک قرن دارد. گرایش رادیکال با آموزه «حسبنا کتاب الله» از قرآن بسندگی و بی نیازی از روایات به طور مطلق دفاع می کند. اما گرایش میانه با آموزه « اصالت کتاب»، قرآن را به عنوان منبع اصلی دین و معیاری برای سنجش روایات معرفی می کند و بر پایه آن اعتبار بخشی قابل توجه از روایات را زیر سوال می برد.
🔹این جریان در ایران نیز پیشینه ای نیرومند و قابل توجه دارد و اندیشمندانی همچون اسدالله خرقانی(۱۲۱۷-۱۳۱۵) و شریعت سنگلجی(۱۲۷۱-۱۳۲۲) و سید محمود طالقانی(۱۲۸۹-۱۳۵۸) و مهدی بازرگان (۱۲۸۶-۱۳۷۳) را می توان از پیشتازان گرایش میانه رو آن دانست. آنان با آموزه «بازگشت به قرآن» از یک سو به ارائه فهمی ناب از دین و پاک سازی آن از خرافات و موهومات می اندیشیدند و از سوی دیگر نجات از انحطاط و استبداد و عبور از چالش های فراروی اندیشه دینی در دوران کنونی را در گرو آن می دانستند.
🔹قرآن گرایی بر مبانی و دلایلی استوار است که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست. در کانون این دلایل ارزش و اعتبار قرآن به عنوان اصلی ترین منبع اسلام قرار دارد، که اعتبار دیگر متون به آن وابسته است. بی تردید در پرتو قرآن می توان به فهمی از تعالیم اسلامی دست یافت که تا اندازه ای زیاد از موهومات و خرافات مصون باشد. اما آنچه در این جا اهمیت دارد پاسخ به این پرسش است که این رویکرد تا چه اندازه می تواند در حل چالش های حاکمیت شریعت و گذار به توسعه کارگر و سودمند باشد؟
🔹بی گمان بخشی قابل توجه از احکام شریعت، که با ارزش های دنیای جدید ناسازگار و با حقوق بشر بین المللی آشتی ناپذیر است، از منابع روایی به ویژه اخبار غیر متواتر سرچشمه می گیرند. برای مثال مجازات های سنگینی همچون اعدام مرتد یا سنگسار کردن در قرآن بیان نشده اند. بنابراین اسلام قرآنی در مقایسه با اسلام فقاهتی ، که بر این نوع اخبار تکیه دارد، چالشی بسیار کم تر با تجدد و ارزش های برخاسته از آن دارد.
🔹با وجود این کم نیستند احکامی که نص قرآن به صراحت بر آن ها دلالت دارد و با حقوق بشر تعارض آشکار دارند. برای مثال آیاتی که احکام تبعیض آمیز بر پایه جنسیت یا مذهب و یا مجازات های خشن همچون قطع دست و پا را تجویز می کنند، از این دسته اند. در این موارد قرآن گرایان ناگزیر از تاویل و تفسیر آیات در چارچوب زمینه ها و شرایط تاریخی آن ها و اصل بنیادین عدالت هستند.
🔹قرآن گرایی اگر با نگاه متن گرایانه و بدون توجه به زمینه ها و شرایطی تاریخی دنبال شود، در معرض فروغلتیدن به دام افراطی گری است. گروه های فرقان و مجاهدین خلق و جریان داعش نمونه های روشنی برای گواهی درستی این ادعا هستند.
🔹عبور از ظاهر قرآن و تاویل آن بی تردید به معیاری فرادینی نیاز دارد. این معیار هر چند مناقشه پذیر است، ولی عقل و خرد در فهم و کاربست آن نقشی اساسی دارد. از سویی باز شدن پای عقل انسانی در فرایند فهم کار دست یابی به برداشتی اجماعی از قرآن را بسیار دشوار می کند. بنابراین مشکل چالش شریعت با ارزش ها و نیازهای جهان جدید با قرآن گرایی حل نمی شود.
🔹چالش حاکمیت شریعت در کشورهای اسلامی در اصل ریشه در ایده یگانگی قانون و شریعت و بی توجهی به تفکیک و جدایی آن ها در ساختار دولت مدرن دارد. بر پایه دریافت سنتی، همچنان که ملاصدرا نیز بیان کرده، قانون همان شریعت است. اما در برداشت مدرن قانون نهادی است که خواست و خیر همگانی را بازتاب می دهد. از این دیدگاه قانون فاقد هرگونه جنبه متافیزیکی و منبع اصلی آن در نهایت خواست شهروندانی است که دولت را تشکیل می دهند.
🔹قرآن گرایی هر چند گذار از برخی چالش های اسلام فقاهتی را تسهیل می کند، ولی راه حل نهایی نیست. دولت های اسلامی تا زمانی که به حاکمیت مردم تن ندهند و جدایی قانون و شریعت را نپذیرند، همچنان با این چالش درگیر خواهند بود. ایده حاکمیت شریعت در نهایت به گروهی فرصت می دهد تا خواسته های خود را در این پوشش بر جامعه تحمیل کنند.
سیدعلی میرموسوی۱۴۰۰/۲/۱۷
@alimirmoosavi
از مردم نهراسیم، به آنان اعتماد کنیم!

✍️با نگاهی واقع بینانه ایران در وضعیتی چنان دشوار و بحرانی بسر می برد که هر ایرانی میهن دوستی را نسبت به آینده نگران کرده و در اندیشه چاره ای برای برون رفت از آن فرو برده است. نیازی به داده ها و آمارهای رسمی نیست، کافی است سری به کوچه و بازار بزنی تا دریابی که تقریبا هیچ یک از هموطنان از وضع موجود راضی نیست و فقر و فلاکت گریبان انبوهی از آنان را گرفته است.
🔹سر سخن را با هر کس بازکنی، دلی پردرد از فساد و مشکلاتی دارد که تمامی ارکان کشور را فراگرفته و او را نسبت به آینده نومید کرده است. جوانان که هیچ، بسیاری از دیگر اقشار مردم نیز دیگر دل و دماغ ماندن ندارند و حاضرند سختی های فراوان را برای فرار از مملکت تحمل کنند.
🔹در این میان، احساس جدایی و بیگانگی ملت از دولت و کینه و دشمنی با حاکمان، بسی پر اهمیت تر و خطرناک تر به نظر می رسد، زیرا کشور را با بحران بی اعتمادی روبرو کرده است و نادرستی شیوه حکمرانی را نشان می دهد. به گفته ارسطو« روش درست آن است که همه افراد را با حکومت بر سر مهر آورد و یا دست کم کاری کرد که هیچ کس فرمانروایان را دشمن خود نشمرد.»
🔹سرچشمه این مشکلات چیست و مردم عزیز ایران تاوان چه گناهی را پس می دهند؟ حرف و حدیث بسیار است و عوامل گوناگونی را می توان برشمرد، ولی بی تردید یکی از این عوامل و چه بسا مهم ترین آن ها بی توجهی حکمرانان به حقوق مردم و بی اعتمادی به آنان است.
🔹در تاریخ اندیشه سیاسی از گذشته تا کنون، در غرب و شرق، اصلی روشن تر از این نیست که حکومت مال مردم است و حکمرانی شایسته هدفی جز خوشبختی و آسایش آنان ندارد. همچنان که پایداری و پیشرفت هر کشوری نیز در گرو اعتماد به مردم و دوستی با آنان است.
🔹از دید ارسطو «بهترین حکومت ها آن است که همه کس در سایه آن شاد باشد و سعادتمند زندگی کند.» علی(ع) نیز حکومت را حق و امانتی از سوی مردم می دانست و برآن بود که «هر که به مردم ستم کند خداوند با او دشمنی مي ورزد»، از این رو به مالک توصیه می کرد هرکاری که «خشنودی بیشتر مردم را در برداشته باشد» را انجام دهد. روسو نیز می گوید «در یک کلمه حکومت خوب، حکومتی است که همیشه حاضر به فدا کردن حکومت به خاطر ملت و نه ملت به خاطر حکومت باشد.»
🔹انقلاب اسلامی ایران با هدف برچیدن خودکامگی و برقراری جمهوریت و حاکمیت مردم شکل گرفت و رهبر فقید انقلاب نیز تاکید داشت که «میزان رای ملت است». انحراف از آن هنگام آغاز شد که گروهی خود را در تشخیص مصالح کشور، شایسته تر از مردم دانستند و به جای آنان رای و نظر خویش را میزان قرار دادند.
🔹در جریان این روند به تدریج کسانی منزلت یافتند که نه تنها به حق حاکمیت مردم اعتقادی نداشتند، بلکه خشونت در حق مخالفان را تا حد به برده گرفتن آنان تجویز کردند و گفتند «کسی که در برابر نظام حق و عادلانه اسلامی که ضامن سعادت بشریت است، شورش کند، پس از شکست خوردن برده می‌شود و باید به بردگی گرفته شود.»
🔹آنان رای مردم و انتخابات را نه بر اساس شناسایی حق آنان، بلکه به عنوان ابزاری برای کار آمد کردن نظام و بستن دهان مخالفان می نگرند، از این رو هر ترفندی را برای محدود کردن آن جایز می دانند. در سایه این نگرش به تدریج دایره انتخاب مردم تنگ تر و آنان از حق ذاتی خویش تحریم می شوند. تحریم مردم نیز نتیجه ای جز بی اعتمادی و بیگانگی آنان از دولت و حکومت ندارد.
🔹چاره چیست و چگونه می توان در راه برون رفت از این وضعیت گام برداشت؟ بی تردید نخستین گام شناسایی حقوق مردم و لغو تحریم هایی است که نسبت به حقوق اولیه و ذاتی ایشان اعمال می شود. حکمرانان به جای هراس از مردم به آنان اعتماد کنند و آنان را بهترین داور منافع خویش بدانند. تاریخ و تجربه به بهترین شکل درستی این سخن ارسطو را اثبات کرده است که عقل جمعی و داوری عموم مردم در مجموع بهتر از دانایان است.
🔹خواسته های مردم از حکومت چندان زیاد نیست، آنان خواهان حداقل زندگی شرافتمندانه هستند و به تعبیر ارسطو «اگر سودای شرکت در حکومت را نیز در سر داشته باشند، همان حق انتخاب فرمانروایان و بازخواست از ایشان خشنودشان می کند.» زشتی و ناعادلانه بودن تحریم مردم از سوی حکمرانان، در مقایسه با تحریم های ظالمانه ایران از سوی بیگانگان، اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید
خوبان در این معامله تقصیر می کنند
سیدعلی میرموسوی ۱۴۰۰/۲/۲۳
@alimirmoosavi
انتخابات اخلاقی!

✍️به تازگی رییس جمهور محترم از اهمیت و ضرورت برگزاری انتخابات اخلاقی سخن گفته و آن را در گرو تنوع نامزدها و حضور همه جناح ها و احزاب دانسته است. سخنی است ارزشمند و ستودنی، اما به نظر می رسد هنگامی می توان به طور جدی از انتخابات اخلاقی سخن گفت که شرایط امکان آن فراهم باشد. یکی از مهم ترین این شرایط حق رای دموکراتیک است که در قوانین موجود هنوز شناسایی نشده است.
🔹بر اساس بند سوم ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر« اراده مردم می بایست اساس اقتدار حکومت باشد؛ این اراده باید در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعلام شود که باید از راه انتخابات فراگیر و برابر و با رای گیری مخفی یا از راهی مشابه برگزار شود که آزادی رای را تضمین کند.» برپایه این اصل در نظام های دموکراتیک «حق رای باید همگانی، مساوی، مخفی و مستقیم باشد.»
🔹همگانی یعنی همه شهروندان بدون توجه به هر نوع ویژگی تمایز بخش همچون جنسیت، نژاد، زبان، مذهب، درآمد، دارایی، طبقه، تحصیلات، یا باورها سیاسی،حق رای دادن و انتخاب شدن داشته باشند. مساوی به معنای برابر و یکسان بودن ارزش همه آرا است. مخفی یعنی شخصی دیگر نمی تواند از چگونگی رای دادن فرد با خبر شود. در نهایت مستقیم، یعنی انتخاب افراد از سوی خود رای دهندگان صورت می گیرد و گروه های واسطه نمی توانند بدون توجه به آرای ایشان دست به انتخاب بزنند.
🔹بر پایه قوانین موجود، نظام انتخاباتی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران، تنها در دو اصل برابری و پنهانی بودن با اين شرایط انطباق دارد. با توجه به محدودیت ها وشرایط مقرر برای تعیین صلاحیت افراد، همگانی بودن با مانع روبرو است. نظارت استصوابی نیز همزمان مانع از همگانی و مستقیم بودن است، زیرا تنها به کسانی می توان رای داد که در مرحله قبل از سوی شورای نگهبان تایید و در واقع انتخاب شده اند.
🔹اخلاقی شدن افزون بر این، نیازمند نظامی انتخاباتی است که به تحقق ارزش هایی همچون نفی تبعیض، عدالت و آزادی کمک کند و مانع از ستم و خودکامگی شود. در این راستا انتخابات باید آزاد، رقابتی، منصفانه، فراگیر و از هر نوع دست کاری مصون باشد. چنین انتخاباتی آرمانی است که هنوز تا تحقق آن فاصله زیادی وجود دارد و بدون فراهم کردن مقدمات آن سخن از اخلاقی بودن آن به نظر گزاف می رسد.
سیدعلی میرموسوی ۱۴۰۰/۲/۲۴
@alimirmoosavi
Forwarded from اندیشه دینی معاصر (S .A)
🔰#مقاله_هفته

✔️مشارکت در انتخابات؛ حق شهروندی یا تکلیف مدنی🔻

#سید_علی_میر_موسوی

🔸ایده حکمرانی برپایه رأی همگانی، به‌عنوان یکی از اصول دموکراسی‌های مدرن، شکل‌گیری نهاد انتخابات و رأی‌گیری را در پی داشته است. درجهان کنونی حتی بسیاری از رژیم‌های سیاسی غیردموکراتیک نیز این نهاد را پذیرفته‌اند و مقامات عمومی کمابیش از راه برگزاری انتخابات به قدرت می‌رسند.

🔸پرسش از ماهیت رأی دادن و مشارکت در انتخابات از نظر حق یا تکلیف بودن و نیز شرایط و اصول حاکم بر آن، بحثی با اهمیت در این‌باره به راه انداخته و به طرح دیدگاه‌ها و برداشت‌های گوناگون انجامیده است.

🔸در مقاله حاضر کوشش شده تا از دو دیدگاه فلسفه سیاسی و فقه سیاسی به بررسی و تحلیل پاسخ‌ها و برداشت‌های موجود در این‌باره پرداخته شود. هدف اصلی این مقاله، فهم دقیق‌تر شرایطی است که شرکت در انتخابات و رأی دادن را موجّه میکند.

🔸در این راستا دیدگاهی که رأی دادن را به مثابه حق شهروندی می‌نگرد با دیدگاهی که آن را تکلیف مدنی می‌بیند، مقایسه و الزامات هر یک توضیح داده شده است.

🔸هم‌چنین ابعاد موضوع از دیدگاه اخلاقی نیز بررسی شده است. چنان‌که از نظرگاه فقهی اختلاف آراء درباره حق یا تکلیف بودن شرکت در انتخابات و نقش فقیهان در تعیین حکم آن مورد بحث قرار گرفته است.

🔸نتیجه نهایی این‌که رأی دادن در اصل از حقوق شهروندی به معنای آزادی یا امتیاز است که با تکلیف همراه نیست و فرض تکلیف مدنی بودن آن نیز تنها در شرایط یک جامعه دموکراتیک امکان طرح دارد.بنابراین ایده تکلیف شرعی و یا مدنی بودن آن در نظام‌های غیردموکراتیک با دلیلی معتبر و نیرومند پشتیبانی نمی‌شود.

🔹متن کامل مقاله در سایت اندیشه دینی معاصر 👇

http://andishedini.com/showdata.aspx?dataid=29937&siteid=1

@andishedinimoaser
کاش روحانیت به مساجد بازگردند!

✍️سال ۵۸ در بحبوحه نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب، که با آزادی کامل برگزار شد، شایعه کاندیداتوری آیت الله طالقانی نیز بر سرزبان ها افتاده بود و در تجمعات و مطبوعات، شعارها و درخواست هایی مبنی بر این طرح می شد. در آن زمان ایشان هر هفته در برنامه «با قرآن در صحنه» در سیما حضور می یافت و به تفسیر قرآن می پرداخت. مجری در پایان برنامه، نظر ایشان را در این باره جویا شد.
🔹آیت الله طالقانی با ناراحتی بسیار پاسخ داد:« از روزی که این سرو صدا ها بلند شده من واقعا شب و روز خواب ندارم که کِی می شود من بر کرسی ریاست جمهوری بنشینم!! از اول انقلاب همه مراجع دینی، حضرت آیت الله خمینی و بنده حقیر گفته ایم که روحانیت قصد اشغال پست ها را ندارد و به نظر من هم صلاح نیست داشته باشد.»
🔹ایشان با بیان این که «روحانیت اصیل اسلام که در مکتب قرآن تربیت شده، فوق پست ومقام است» و یادآوری نقش نظارتی و هدایتی آن گفت:« اگر احیانا پست های مهمی را اشغال کند، من این مسأله را مشکلی می بینم، چون اگر دچار مسئولیت های روزمره و گذرا بشود، ممکن است از اصل رسالتی که روحانیت مترقی ما دارد، باز بماند.»
🔹در آن هنگام برخی از روحانیون مسئولیت کمیته ها را بر عهده داشتند و حضور آنان در مناصب سیاسی بسیار کم رنگ بود. آیت الله طالقانی در ادامه نسبت به تحویل این مسئولیت ها با آرام شدن اوضاع اظهار امیدواری کرد و گفت:« امیدوارم این علما بروند در مساجد کار کنند و بینش بدهند...آن ها از مسجدهاست که می توانند صدای قرآن و ندای اسلام در دهند و هدایت مردم را به دست گیرند.»
🔹ابوذر انقلاب سپس با اشاره به ابراز علاقه برخی افراد به کاندیداتوری ایشان اعلام کرد « مخلص هم نه این کار صلاح خود می دانم و نه خود را کاندید آن می کنم.» او با هشدار نسبت به خطر اتهام « آخوندیسم» و این که «آخوندها می خواهند همه پست ها را بگیرند»، درباره تصدی پست هایی که غیر روحانیون می توانند آن ها را اشغال کنند گفت: «من هیچ به صلاح روحانیت نمی دانم.» در پایان نیز تاکید کرد« آن پست که اصیل است، سنگر مسجد است.»(سید محمود طالقانی، درس های قرآنی، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، ص ۴۱۵)
🔹مخالفت طالقانی با تصدی پست های سیاسی توسط روحانیت از دو جهت قابل توجه است: نخست ناسازگاری آن با رسالت اصیل روحانیت و دوم آسیبی که این کار برای اعتبار و سرمایه اجتماعی روحانیت در پی دارد. همچنان که نظامیان به دلیل مسئولیت نسبت امنیت و آرامش کشور، شایسته است در پادگان بمانند، پایگاه اصلی روحانیت نیز به دلیل رسالت آن در تبیین و تبلیغ دین مساجد است. به بیان دیگر تصدی پست های سیاسی برای روحانیون و نظامیان به یک میزان صلاح و شایسته نیست. از نظامیان در صورتی می توان انتظار داشت در پادگان بمانند و در سیاست دخالت نکنند، که روحانیت نیز به رسالت خویش به ماندن در مساجد پایبند باشد.
🔹در تاریخ ایران با وجود پیوند و همکاری دین و دولت، روحانیت همواره مرز و استقلال خویش را از حکومت و دولت حفظ می کرد. با این استقلال از یک سو موقعیت خود را به عنوان پشتیبان طبقه محروم تقویت می کرد و از سوی دیگر ناکامی ها، مظالم و مفاسدی، که معمولا در عرصه سیاست رخ می دهند، به پای آن نوشته نمی شد. امروز بر همگان روشن است که اگر روحانیت به توصیه های طالقانی پایبند می ماند، اعتبار و سرمایه اجتماعی آن به این اندازه آسیب نمی دید.
سیدعلی میرموسوی۱۴۰۰/۳/۱۲
@alimirmoosavi
قحط الرجال!

✍️نخستین مناظره انتخاباتی به خوبی تنزل سطح دانش و توانایی کاندیدا های ریاست جمهوری را به نمایش گذاشت. آنان هیچ درک و تحلیل روشنی از مشکلات و دشواری های اصلی حوزه اقتصاد ایران نداشتند و برنامه ای برای حل آن ارائه نکردند. گفتار و کردار آنان نه تنها شایستگی شان برای در دست گرفتن سکان اجرایی کشور را زیر سوال می برد، بلکه بیننده اهل نظر و بی طرف را با این پرسش روبرو می کرد که مگر تا این حد قحط الرجال شده است؟
🔹با نگاهی به تاریخ به آسانی می توان دریافت این وضعیت نشانه ای برای زوال حکومت و نظام سیاسی است. احمد دری افندی، سفیر عثمانی در اواخر دوره صفویه، در گزارشی به دولت متبوع خود، احتمال سقوط نزدیک حکومت صفوی را پیش بینی و قحط الرجال را یکی از عوامل اصلی آن بیان می کند و می نویسد:
«همه کشور قزلباش آباد و ویرانه آن بسیار کم است.اما عیاذا بالله چنین می نماید که انقراض دولت شان نزدیک است... کشورشان به غایت آباد است، اما دولت شان رجالی ندارد، گویی قحط الرجال است، و از آن رو، نظام شان آشفته و پریشان و دولت شان متزلزل است.»
🔹اما به راستی چرا کشوری با این سابقه تمدنی و فرهیختگی با چنین پدیده ای روبرو می شود؟ به نظر می رسد این پدیده ریشه در ساختار حکومت دارد و منتسکیو(۱۶۹۹-۱۷۵۵) در "روح القوانین" به خوبی آن را تبیین کرده است. از نظر وی در حکومت هایی که اقتدار نهایی به فرد منتهی می شود، افرادی به پست های مهم دست می یابند که التزام نظری و عملی خود به فرمان های وی را اثبات کنند.
«در چنين وضعيتي مقام هاي برتر نشانه بندگي بيشتر مي شوند و پست هاي كليدي به كساني واگذار مي شوند كه بندگي و وفاداري بيشتري نسبت به فرمانروا دارند. بزرگان مورد بي احترامي قرار مي گيرند و اشخاص بدنام و ننگين به قدرت می رسند.»
🔹از نظر منتسکیو در اين حالت اعتبار سياسي در تناقض با مجد و بزرگ منشي قرار مي گيرد؛ يعني فرد براي آنكه در نظام داراي قدرت و اعتبار باشد بايد فرومايه باشد، با وجود اين كارهاي بزرگ از افراد فرومايه ساخته نيست و به افراد بزرگ نياز دارد. بنابراین نظام هاي فرد سالار و استبدادی در نهايت به پارادکس یا ناسازه فرومايگي و بزرگي دچار مي شوند.
🔹این نوع حکومت ها راهی برای برون رفت از این مشکل ندارند، چون نیروهای میانگینی که رابطه بین حاکم و جامعه را تنظیم و در سیستم تعادل ایجاد می کنند، حذف می شوند و فرمانروا خود همه امور را به دست می گیرد. منتسکیو در تایید ادعای خود به حکمتی چینی استناد می کند:
«آنچه سلسله هاي تسين و سووي را نابود كرد اين بود كه پادشاهان به جاي آن كه به يك نظارت عمومي اكتفاء كنند، در همه امور به طور مستقيم دخالت مي كردند.»
🔹او در نهایت چنین نتیجه می گیرد: « هرگاه پادشاه اعتقاد داشته باشد كه بايد مقتدرانه عمل كند، دولت او نابود مي شود، زيرا به جاي پيروي از نظام طبيعي حاكم بر پديده ها و نقش ها، در صدد تغيير آنها بر مي آيد و نقشها را به زور و اجبار به افرادي كه شايستگي آن را ندارند، واگذار مي كند».

سیدعلی میرموسوی١٤٠٠/٣/١٦
@alimirmoosavi
🔻احراز صلاحیت و اصول اساسی که نباید نقض کرد؛ در گفت‌وگو با سیدعلی میرموسوی

✔️نظارت استصوابی شورای نگهبان سالهاست که محل مناقشه فعالان سیاسی است. گروهی به شدت از آن دفاع کرده و گروهی آن را در منافات با حق تعیین سرنوشت می‌دانند.
آیا حقیقتاً نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات‌ها، ناقض حق تعیین سرنوشت است؟ برای بررسی این پرسش با دکتر سیدعلی میرموسوی استاد دانشگاه مفید و پژوهشگر در زمینه علوم سیاسی و اندیشه سیاسی به گفت‌وگو نشستیم.

🔹حق رأی بر پایه حق تعیین سرنوشت استواراست. این حق بر اساس دلایل فراوان عقلی و دینی به مردم تعلق دارد و به این اعتبار افراد حق رأی پیدا می‌کنند. در اصل ۵۶ قانون اساسی نیز گفته شده که حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند. این اصل به طور مطلق حق حاکمیت را برای مردم شناسایی و تاکید کرده است که هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند آن را سلب کند. در اصل ۶ قانون اساسی هم آمده است: در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات» بنابراین قانون اساسی این حق را به رسمیت شناخته است.

🔹اصل ۶ و ۵۶ قانون اساسی که حق تعیین سرنوشت و اداره امور کشور بر اساس آرای عمومی را تأکید می‌کند، از محکمات قانون اساسی است و احراز صلاحیت نباید ناقض این اصول باشد. لذا احراز صلاحیت یعنی اینکه این نهاد صلاحیت‌های عمومی مندرج در قانون اساسی را تشخیص دهد، نه اینکه خود اعمال نظر یا معیار وضع کند.

🔹در انتخابات کنونی ریاست جمهوری، شورای نگهبان به صراحت کار غیرقانونی انجام داده است، زیرا از نهاد نظارتی به نهاد قانونگذار تغییر جایگاه داده و چهار شرط محدود کننده را به شرایط افزوده است.

📎 پیوند به متن کامل این گفت‌وگو در سایت دین‌آنلاین

🆔 @dinonline
فقیهان و انتخابات!

✍️شرکت در انتخابات و رای دادن از موضوعات نوپیدا و به اصطلاح مستحدثه ای است که از دیدگاه فقهی بحث درباره حق یا تکلیف بودن آن طرح شده است. در این نوع مسائل فقیهان برپایه دلایل اجتهادی و قواعد عام فقهی نظر می دهند و برداشت آن ها به موضعی بستگی دارد که درباره اعتبار عرف و رویه های عقلایی اتخاذ می کنند.
🔹براین اساس می توان دیدگاه های فقهی طرح شده در این باره را در سه دسته جای داد: نخست دیدگاهی که شرکت در انتخابات و رای دادن را به مثابه تکلیفی شرعی می نگرد و حق شهروندان را تنها به انتخاب افراد با شرایط خاص محدود می کند. دوم دیدگاهی که رای دادن را از حقوق شهروندان، ولی شرکت در انتخابات را نیز تکلیفی مدنی و شرعی می داند. در نهایت دیدگاهی که رای دادن را حق هر شهروند می داند و تشخیص لزوم یا عدم لزوم شرکت در انتخابات را به آنان واگذار می کند.
🔹دیدگاه نخست پس از تاسیس جمهوری اسلامی و تحت تاثیر الزامات آن طرح شد. طرفداران این دیدگاه درباره مبنا و شرایط تحقق این تکلیف اختلاف نظر دارند. گروهی،که با نگاهی سنتی تر به موضوع می نگرند، بر پایه قواعد کلی مانند حفظ دین و مذهب یا حفظ نظام در معنای گسترده اش، برآن استدلال می کنند. گروهی دیگر، بر پایه اصل وجوب حفظ حکومت اسلامی و یا حفظ نظام به معنای رژیم سیاسی آن را اثبات می کنند. رهبر فقید انقلاب بر این اساس شرکت در انتخابات را وظیفه ای شرعی و ملی می دانست.
🔹گروه اخیر به دو دسته تقسیم می شوند، نخست کسانی که بر مبنای نظریه نصب، نگرشی خداسالارانه به حکومت دارند و در مشروعیت حکومت، حقی برای مردم در نظر نمی گیرند. آنان با نگاهی ابزاری به انتخابات می نگرند و مشروعیت آن را به دلیل مصلحت و نقشی می دانند که انتخابات برای تحکیم و کارآمدی نظام سیاسی دارد. از این دیدگاه رای دادن و شرکت در انتخابات، یک سره تکلیفی شرعی است و هرگز از مقوله حق نیست. دوم کسانی که بر پایه نظریه انتخاب، نگرشی مردم سالارانه تر به حکومت دارند. این گروه، چنان که در ادامه بیان خواهد شد، رای دادن را از شرکت در انتخابات جدا کرده و اولی را حق دانسته و به تکلیف بودن دومی حکم می کنند.
🔹در این میان برخی نیز با نگاهی سخت گیرانه تر، شرایطی برای آن در نظر گرفته اند که به آسانی دست یافتنی نیست. آیت الله بهجت در دو بیانیه ای که درباره انتخابات صادر کرده، بدون هیچ اشاره ای به حکم شرکت در انتخابات، به شرایط سلبی و ایجابی مشارکت و رای دادن پرداخته است. از ظاهر بیانیه ها چنین به نظر می رسد که در صورت وجود چنین شرایطی افراد مجاز به شرکت در انتخابات و رای دادن هستند.
🔹 دیدگاه دوم، که جایگاهی میانه در بین حق و تکلیف برای رای دادن در نظر می گیرد، از سوی فقیهانی طرح شده است که مشروعیت نظام اسلامی را در نهایت بر رای مردم استوار می دانند. آیت الله منتظری براین أساس معتقد بود « اساس و زیربنای اداره و سیاست کشور آرای مردم است که در نمایندگان آنان متبلور می‎شود، و در این حق همه افراد کشور مساوی می‎باشند.» او نظارت استصوابی را نیز به این دلیل نادرست می دانست که «در تشخیص صلاحیت کاندیداها که حق مردم است دخالت می‎کند.» با وجود این از نظر او شرکت در انتخابات وظیفه و تکلیف نیز هست، زیرا «بیعت و انتخاب مردم از جمله عواملی است که به حکومت قدرت می دهد.» . او در آخرین بیانیه های خود با وجود تاکید بر این که رای دادن حق شهروندی است، ولی همچنان مسئولیت شهروندان نسبت به شرکت در انتخابات را یاد آور شده است.
🔹دیدگاه سوم بر پایه برداشتی مدنی از حکومت و دولت، به شرکت در انتخابات و رای دادن تنها به عنوان حق شهروندی می نگرد. ایده دولت مدنی،در تمایز با ایده حکومت اسلامی، حکومت را امری عقلایی و مدنی قلمداد و بر این اساس حق رای شهروندان را شناسایی می کند. آیت الله سیستانی در بیانیه ای درباره انتخابات پارلمانی عراق در سال ۲۰۱۸، به روشنی اعلام کرد «شرکت در انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمی کند مگر اینکه شخصا متقاعد شود منافع عالی ملت و کشورش ایجاب می کند که در انتخابات شرکت داشته باشد.» او با یاد آوری این که چشم پوشی شهروندان از این حق «فرصتی بیشتر در اختیار دیگران قرار می دهد تا افراد مورد نظرشان» را به قدرت برسانند، در نهایت «تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت در خصوص انتخابات» را تنها بر عهده افراد نهاد و آنان را «مسئول هرگونه ارزیابی در این خصوص» دانست.
🔹با توجه به تنوع دیدگاه های فقهی درباره رای دادن و شركت در انتخابات، سخن از وجوب شرعی شرکت در انتخابات و گناه دانستن تخلف از آن را نمی توان نظر مشهور در بین فقیهان دانست و بر اساس آن شهروندان را مکلف به انجام آن کرد. در قوانین داخلی نیز رای دادن تنها به عنوان حق شناسایی شده و سخنی از تکلیف و اجبار به شرکت در انتخابات نیست.
سیدعلی میرموسوی ۱۴۰۰/۳/۱۹
@alimirmoosavi
🔻مردم نهادهای انتخابی را غیرمؤثر می‌دانند / مشروعیت سیاسی مبتنی بر مشارکت مردم است
دکتر میرموسوی پژوهشگر اندیشه سیاسی با اشاره به نظرسنجی‌ها در خصوص میزان مشارکت مردم در انتخابات، گفت: برخی از توده مردم احساس می‌کنند نهادهای انتخابی تأثیرگذار نیستند، یعنی منتخبان مردم چه به‌عنوان رئیس‌جمهور و چه به‌عنوان نمایندگان مجلس، در عمل نمی‌توانند خواسته‌ها و انتظارات آنها را برآورده کنند.
به نظر می‌رسد عوامل مختلفی در بروز این اتفاق دخیل بوده است؛ یکی اینکه انتخابات به‌تدریج بی‌معنا شده، یعنی برای انتخاب باید گزینه‌‌های شایسته متعدد و قابل قبولی برای جامعه وجود داشته باشد، ولی به نظر می‌رسد در فرایندهای مربوط به بررسی و تأیید صلاحیت‌ها، معمولاً افراد شایسته براساس یک‌سری ملاک‌های شخصی، ایدئولوژیک و جناحی حذف می‌شوند
نوعی شکاف بین سیاست‌گذاران و مردم به مرور ایجاد شده و بیگانگی میان آنها و بی‌اعتمادی بسیار بالای جامعه به سیاست‌گذاران را در پی داشته است که به بی‌اعتمادی سیاست‌گذاران به مردم برمی‌گردد و این خودش بسیار مشکل‌ساز شده است. وقتی برخی سیاست‌گذاران با شیوه‌های مختلف دایره انتخاب مردم را محدود می‌کنند، معنایش این است که به آنها اعتماد ندارند و مردم را فاقد بلوغ برای تشخیص مصلحت خودشان و شناخت فرد شایسته می‌دانند
⬅️گفتگوی دکتر میرموسوی با ایکنا در لینک زیر
🍀http://majmaqom.ir/index.php/2017-02-15-08-53-25/2017-02-15-09-05-01/item/2648-2021-06-14-13-22-12
♻️@majmaqomh
درس بزرگ انتخابات!

✍️انتخابات ۱۴۰۰ از جهات زیادی شگفت انگیز و درس آموز بود. یکی از آن ها تفاوت فاحش نتایج با برآورد و انتظار اصلاح طلبان از رای نامزد مورد حمایت ایشان بود. آنان انتظار داشتند که با حمایت صریح یا ضمنی چهره های برجسته جریان اصلاحات و روشنفکران از کاندیدایی، دست کم بتوانند او را به دور دوم برسانند. انتخابات ولی به آنان نشان داد که تا چه اندازه در تحلیل و دریافت خود از جامعه و مردم اشتباه کرده اند. چرا اصلاح طلبان این اشتباه فاحش را مرتکب شدند؟
🔹یکی از عوامل ارتکاب چنین خطایی، اشتباه در محاسبه سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات بود. بر آورد اصلاح طلبان از این سرمایه بر اساس سال های ۹۲ و ۹۶ بود و به تغییرات پدید آمده پس از آن توجه نکردند. آنان توجه نداشتند که عموم مردم کارنامه دولت را به پای این جریان نوشته اند و گلایه و ناخشنودی آنان از دولت به ایشان نیز منتقل شده است. به ویژه این که در برخی ناملایمات همچون ماجرای آبان ۹۸ اصلاح طلبان را در کنار خود ندیدند. این بخش از مردم نه تنها در شعارها و نظر سنجی ها، بلکه در جریان انتخابات مجلس در سال ۹۸، نومیدی خود را از این جریان به روشنی نشان دادند. اما گویی اصلاح طلبان نخواستند آن را باور کنند.
🔹دومین عامل، اشتباه در محاسبه رای منفی رقیب و بی توجهی به رای منفی خود بود. آنان می پنداشتند که رای منفی رقیب به اندازه ای است که هر کاندیدایی که در برابر او قرار گیرد، امکان پیروزی دارد. با وجود این که هیچ یک از کاندیداهای مورد تایید جبهه اصلاحات از تیغ احراز صلاحیت شورای نگهبان جان سالم بدر نبرده بودند، آنان با تکیه بر رای سلبی و استراتژی چوب خشک، توقع داشتند سناریوی رقیب را بر هم بزنند. غافل از این که رای منفی خود آنان کمتر از رای منفی رقیب نبود و توده مردم از هر دو جریان دل خوشی نداشتند.
🔹این دو اشتباه در اصل ریشه در اشتباهی بزرگ تر داشت، که اصلاح طلبان و حکومت هر دو مرتکب شدند، و آن ساده پنداری مردم و تکیه بیش از حد بر آن بود. غافل از این که توده مردم با وجود سادگی به آسانی فریب نمی خورند. همچنان که روسو در کتاب قرار داد اجتماعی به زیبایی بیان کرده است:
«اشخاص ساده و بی آلایش را به دلیل همین سادگی و بی آلایشی آن ها به سختی می توان فریب داد. زبان بازی ها و دسیسه چینی ها کمتر موجب فریب مردمان ساده و بی آلایش می شود، زیرا این مردمان آن قدرها باریک بین و نکته سنج نیستند، که بتوانند زبان دغل کاران عالم سیاست را بفهمند و گمراه شوند.»
🔹انتخابات ۱۴۰۰، که با کم ترین میزان مشارکت و بالاترین تعداد آرای باطله برگزار شد، درس های فراوانی برای حکومت و نیروهای سیاسی داشت. شاید بزرگ ترین درسی که در عمل به همگان آموخت، این بود که نه تنها جامعه به سطحی از بلوغ سیاسی رسیده است، بلکه نمی توان روی سادگی مردم بیش از اندازه حساب کرد. این سادگی از ویژگی های درخور ستایش جامعه است که از فریب خوردن مردم جلوگیری می کند و سناریوهای محاسبه شده را بر هم می ریزد. امید که آنان شاگردان خوب مدرسه انتخابات باشند.
سیدعلی میرموسوی۱۴۰۰/۳/۳۱
@alimirmoosavi
راز بقای استبداد!

✍️یکی از تلخ ترین واقعیت ها و پیچیده ترین معماهای جهان سیاست، تداوم نظام های خودکامه در اشکال جهش یافته آن در جهان کنونی است. از سویی در تاریخ اندیشه سیاسی کم تر نظامی را همچون استبداد می توان یافت، که بر سر بدی و ناخواستنی بودن آن اتفاق نظر وجود داشته باشد. از سوی دیگر نزدیک به دو قرن است که نقش استبداد در عقب ماندگی و انحطاط ایران، مورد توجه و تاکید اندیشمندان قرار گرفته است. با وجود این همچنان شاهد استمرار آن در اشکال جدید و تکامل یافته اش هستیم و به گفته دکتر کاتوزیان، چرخه "استبداد-هرج و مرج -استبداد" ادامه دارد. عامل این وضعیت چیست؟ آیا این سرزمین برای پرورش استبداد حاصل خیز است؟ آیا خودکامگی ریشه در ذهنیت، فرهنگ، مذهب و ناآگاهی مردم دارد؟ یا عامل تداوم آن را در ساختار قدرت باید جستجو کرد؟ براستی راز بقای استبداد چیست؟
🔹این پرسش و معما چندان تازه و جدید نیست و بحث درباره آن فراوان است. گویا ارسطو از نخستین اندیشمندانی بوده که در این باره سخن گفته است. او با بررسی عوامل بقای نظام های تیرانی یا خودکامه پس از شمارش ده مورد، آن ها را در سه اصل خلاصه می کند:
«نخست دل سرد کردن مردم؛ انسان دلسرد و نومید هیچ گاه در پی توطئه بر نمی آید و دسیسه بر ضد کسی نمی چیند، دوم بی اعتماد کردن مردم به یکدیگر، زیرا اگر مردم به یکدیگر اعتماد نداشته باشند، به نیرو با حکومت ستمگر بر نمی آیند. از این رو ستمگران همیشه با مردم شریف سر ستیزه دارند. این گونه مردان به حال حکومت خطرناکند، زیرا ننگ بندگی را بر خود نمی پذیرند، با همه مردم و به ویژه با یگدیگر یکرنگند و اعتماد می ورزند و هیچ گاه راز کسی را آشکار نمی کنند. سوم ناتوان کردن مردم از عمل. وقتی مردم همه بی ساز و برگ باشند،کسی یارای ستیزه با ستمگران ندارد.» (سیاست، ترجمه حمید عنایت،ص 249)
🔹منتسكيو نیز با طرح اين پرسش كه چرا با وجود معايب استبداد، مردم به آن تن مي دهند و براي تغيير آن كوشش نمي كنند؟ به تبیین این مسئله پرداخته است. از نظر وی حكومت معتدل مستلزم تفكيك قوا و توزيع قدرت است و اين امر به طور تصادفي اتفاق نمي افتد، بلكه براي تحقق آن بايد هزينه زيادي صرف شود. در حالي كه تحقق استبداد خيلي آسان و براي استقرار آن هوا و هوس كافي و نيازي به فكر و تدبير ندارد و هركسي براي آن شايسته است. از اين رو مردمي كه به تن پروري و راحتي خو گرفته اند، براي تغيير آن كوشش نمي كنند. هر چند با وجود نظام استبدادي شخصيت آنها در معرض تهديد است.
🔹وجه اشتراک ارسطو؛ نماینده اندیشه کلاسیک و منتسکیو؛ نماینده تفکر جدید در این بحث، تکیه بر نقش مردم در تغییر نظام خودکامه است. با این تفاوت که اولی با عطف توجه به ساختار حکومت های استبدادی، نشان می دهد چگونه مستبدان از نقش آفرینی مردم جلوگیری می کنند. اما دومی افزون بر ساختار، بر امر اخلاقی و ویژگی روان شناختی توده هم دست گذاشته و آن را نیز مانع می داند. هر چند درستی تبیین این دو اندیشمند چندان جای تردید ندارد، ولی نمی توان به آن بسنده کرد. در این راستا دست کم می توان دو عامل دیگر را یاد آور شد. یکی باز تولید استبداد با پوششی به ظاهر دموکراتیک و دوم ضعف و سستی اخلاقی رهبران و کنش گرانی که به مقاومت و ستیز در برابر استبداد می پردازند.
🔹در جهان کنونی دموکراسی چنان بار مثبتی در ادبیات سیاسی یافته است، که دیکتاتورها و مستبدان نیز نمی توانند به طور مستقیم به مخالفت با آن بپردازند. همچنان که بیتام به درستی یاد آور شده، آنان می کوشند با ارائه تعریفی خاص از استبداد و دموکراسی، مخالفت خود را با معنای اصلی آن کتمان کنند. برای مثال مردم سالاری دینی، دست کم در برخی از تفسیرهای آن، پوششی مناسب برای این کار است.
🔹استبداد تاثیری مستقیم بر زوال اخلاقی جامعه دارد. کواکبی در کتاب "طبایع الاستبداد"، که در حدود یک و نیم قرن پیش نوشته است، به خوبی توضیح می دهد که استبداد چگونه اخلاق را واژگون و ارزش های منفی همچون دروغ، نیرنگ، ترس، چاپلوسی و ریاکاری را جایگزین ارزش های مثبت مانند راستی، وفاداری، شجاعت، صداقت و یکرنگی می کند. این وضعیت دوری باطل را پدید می آورد، که تداوم استبداد نتیجه آن است. زیرا تحول نظام استبدادی نیازمند ازخودگذشتگی و فداکاری است، در حالی که استبداد چنین روحیه ای را نابود می کند.
🔹اما چاره چیست؟ به نظر می رسد تنها راه خروج از این بن بست، پایبندی به اصول اخلاق اجتماعی در رهبران و کنش گرانی است که به پیکار و نبرد با استبداد می پردازند. در تاریخ معاصر جنبش هایی در راه رهایی بخشی توفیق یافته اند، که از چنین سرمایه ای برخوردار بوده اند. گاندی، ماندلا و مارتین لوتر کینگ نمونه پایدار رهبرانی هستند، که پایبندی به اصول اخلاق مقاومت را در عمل نشان دادند و از این راه توانستند آن را در پیروان خود و جامعه نهادینه سازند.
علی میرموسوی۱۴۰۰/۴/۱۸
@alimirmoosavi
دولت_پست_فطرتان؛_استبداد_و_راه_رهایی_از_آن_.pdf
176.8 KB
دولت پست فطرتان؛ استبداد و راه رهایی از آن!
در طول دو قرني كه از استبداد ستيزي در جهان اسلام مي گذرد، آثار فراوانی در باره استبداد به نگارش در آمده اند، ولی از نظر گستره تاثير و مخاطب کمتر کتابی به پاي «طبايع الاستبداد و مصارع الاستعباد» كواكبي می رسد.
عبدالرحمن کواکبی(۱۸۵۵-۱۹۰۲) اندیشمند و نویسنده ای سوری بود که کار خود را با روزنامه نگاری آغاز کرد. او در نوشته هایش به نقد نظام سیاسی حاکم بر عثمانی و الگوی حکمرانی رایج می پرداخت.
پس از تعطیلی نشریه هایی که او در آن فعالیت می کرد، در رشته حقوق تحصیل کرد و سپس به دفاع از حقوق ستمدیدگان پرداخت تا آن جا که به «پدر مستضعفان» شهرت یافت.
او در سال ۱۸۹۹ ناگزیر از مهاجرت به مصر شد و در نشریه ای به نگارش یادداشت هایی درباره استبداد پرداخت. سپس آن ها را در قالب کتاب طبایع الاستبداد تدوین کرد و به چاپ رساند و گویا بر سر آن جان داد.
در ايران نيز این اثر همزمان با پيروزي مشروطيت در سال ۱۲۸۵ به كوشش عبدالحسين ميرزاي قاجار به فارسي برگردانده شد. متن حاضر گزیده ای از این کتاب است، که با وجود گذشت زمان هنوز ارزش خواندن دارد.
@alimirmoosavi
کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی...

در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز، شادی های شیرین است.
کمترین تصویری از یک زندگانی،
آب،
نان،
آواز،
ور فزون تر خواهی از آن،
گاهگه پرواز
ور فزون تر خواهی از آن،
شادی آغاز
ور فزون تر، باز هم خواهی، بگویم باز...

آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود...

محمدرضا شفیعی کدکنی
2024/09/29 06:26:49
Back to Top
HTML Embed Code: