🔸بگوییم اَمُرداد؛ نگوییم مرداد
🔸واژهی اوستایی اَمُرداد به درستی «امرتات» به چم (:معنی) بیمرگی است.
🔸 هنگامی که «الف» اَمُرداد را که پیشوند نفی است ننویسیم، واژهی مُرداد معنای مرگ را میگیرد و فرشتهی بیمرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ دگرگون میشود!
🔸 اَمُرداد بیمرگی را ندا میدهد و مرداد از مرگ میگوید. به راستی کاربرد واژهی مرداد با این که دم از نیستی و تباهی میزند، درست است؟
@akherin
🔸واژهی اوستایی اَمُرداد به درستی «امرتات» به چم (:معنی) بیمرگی است.
🔸 هنگامی که «الف» اَمُرداد را که پیشوند نفی است ننویسیم، واژهی مُرداد معنای مرگ را میگیرد و فرشتهی بیمرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ دگرگون میشود!
🔸 اَمُرداد بیمرگی را ندا میدهد و مرداد از مرگ میگوید. به راستی کاربرد واژهی مرداد با این که دم از نیستی و تباهی میزند، درست است؟
@akherin
روزت را با قلبی روشن آغاز کن،
بگذار تمام نگرانیهایت گوشه ای از
شب بمانند، برای لحظه ای بخند
و خدا را سپاس گو، برای تمام لحظاتی
که در تمام مسیرها مراقبت بوده...
@akherin
بگذار تمام نگرانیهایت گوشه ای از
شب بمانند، برای لحظه ای بخند
و خدا را سپاس گو، برای تمام لحظاتی
که در تمام مسیرها مراقبت بوده...
@akherin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنان #خشایارشاه ،شاه هخامنشی
این نقش برجسته ابتدا در پلکان شمالی آپادانا قرار داشته که بعدا به خزانه تخت جمشید منتقل شد.این نقش که یکی از مهمترین نمونه های هنر #هخامنشی است خشایار شاه را نشسته بر تخت نشان میدهددر پشت سر او جانشین شاه، یک مغ (روحانی) یک سلاح دار و دو سرباز گارد جاویدان ایستاده اند در مقابل شاه یک فرد عالی رتبه ایستاده که ورود هدیه آورندگان را اعلام میکند نشان داده شده که در حال درود فرستادن است و در پشت سر وی یک نفر ملازم و یک افسر گارد جاویدان ایستاده.
@akherin
این نقش برجسته ابتدا در پلکان شمالی آپادانا قرار داشته که بعدا به خزانه تخت جمشید منتقل شد.این نقش که یکی از مهمترین نمونه های هنر #هخامنشی است خشایار شاه را نشسته بر تخت نشان میدهددر پشت سر او جانشین شاه، یک مغ (روحانی) یک سلاح دار و دو سرباز گارد جاویدان ایستاده اند در مقابل شاه یک فرد عالی رتبه ایستاده که ورود هدیه آورندگان را اعلام میکند نشان داده شده که در حال درود فرستادن است و در پشت سر وی یک نفر ملازم و یک افسر گارد جاویدان ایستاده.
@akherin
گالری نگارهای اشو زرتشت
📚تاریخ بخوانیم تلاش برای آزادی(بخش یکم): ابومسلم خراسانی: حمزه ی اصفهانی،ابومسلم را از بازماندگان حمزه پسر عماره میداند و بر این باور است که حمزه نسب به گودرز پسر گشیاد میرساند. گروهی ابومسلم را از بازماندگان بزرگمهر وزیر انوشیروان ساسانی نوشته اند.ابومسلم…
📚تاریخ بخوانیم
تلاش برای آزادی(بخش سوم):
برمکیان(خاندان جوانمرد ایرانی):
بر پایه ی نوشته ی تاریخ نگاران،این خاندان از بازماندگان شاهان ساسانی و پیرو آیین زرتشت بودند.سر سلسله ی آن ها جعفر برمک نام داشت که در بلخ میزیست.حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده مینویسد:"نخستین کسی که از آل برمک به وزارت رسید جعفر بود و این جایگاه از سوی عبدالله سفاح،نخستین خلیفه ی عباسی،به او واگذار شد."اما دیگر تاریخ نگاران بر این باورند که خالد بن جعفر برای نخستین بار به این جایگاه دست یافت.
خالد برمکی تنها یک پسر به نام یحیی داشت که مردی بخشنده و دارای صفات نیکو بود.یحیی چهار پسر به نام های فضل،جعفر،محمد و موسی داشت که همه در دستگاه خلافت عباسی جایگاهی بلند داشتند.درباره ی بی مهری هارون الرشید با این خاندان بزرگوار داستان های بسیار همچون ازدواج جعفر با خواهر هارون الرشید(عباسه) و کمک جعفر به یحیی بن عبدالله(دوست خلیفه که پس از مدتی مورد بدگمانی هارون قرار گرفت)گفته اند.جعفر بیش از هفده سال وزیر بود و به هنگام مرگ سی و هفت سال داشت.
هارون پس از کشتن جعفر به سغدی پسر شاهک نامه نوشت و به او فرمان داد تا یحیی،فضل و فرزندان آنان را در بند کند.این پدر و پسر در سالهای 190و192 هجری در زندان جان به جان افرین تسلیم کردند و دولت درخشان یک خاندان ایرانی رو به نابودی رفت.به گفته ی ابن خلدون،داستان زناشویی جعفر و عباسه و پیامد های افسانه ای آن موهوم است.به باور ابن خلدون،برمکیان همه ی کارهای خلیفه را در دست داشتند و درامد خزانه را مال خود دانسته و به دلخواه خود خرج میکردند.
برمکیان بسیار توانمند و نامور بودند،کارگزاران خلافت از بستگان یا هواداران این خاندان بودند،نیازمندان تنها به آن ها چشم داشتند و همواره از خوان کرمشان برخوردار میشدند در نتیجه نام خلیفه همواره پس از نام انان بود و این حسادت درباریان بزرگان تازی را برانگیخت به گونه ای که مدام به هارون گوشزد میکردند که برمکیان برای نابودی آل عباس کنکاش میکنند.در پی این بدگویی ها،حس کینه و بدگمانی در هارون ایجاد شد و او در یک شب فرمان کشتن جعفر و بستگانش را صادر کرد و فرمان داد همه ی باشندگان این خاندان بزرگ و جوانمرد ایرانی را از میان بردارند.
@akherin
تلاش برای آزادی(بخش سوم):
برمکیان(خاندان جوانمرد ایرانی):
بر پایه ی نوشته ی تاریخ نگاران،این خاندان از بازماندگان شاهان ساسانی و پیرو آیین زرتشت بودند.سر سلسله ی آن ها جعفر برمک نام داشت که در بلخ میزیست.حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده مینویسد:"نخستین کسی که از آل برمک به وزارت رسید جعفر بود و این جایگاه از سوی عبدالله سفاح،نخستین خلیفه ی عباسی،به او واگذار شد."اما دیگر تاریخ نگاران بر این باورند که خالد بن جعفر برای نخستین بار به این جایگاه دست یافت.
خالد برمکی تنها یک پسر به نام یحیی داشت که مردی بخشنده و دارای صفات نیکو بود.یحیی چهار پسر به نام های فضل،جعفر،محمد و موسی داشت که همه در دستگاه خلافت عباسی جایگاهی بلند داشتند.درباره ی بی مهری هارون الرشید با این خاندان بزرگوار داستان های بسیار همچون ازدواج جعفر با خواهر هارون الرشید(عباسه) و کمک جعفر به یحیی بن عبدالله(دوست خلیفه که پس از مدتی مورد بدگمانی هارون قرار گرفت)گفته اند.جعفر بیش از هفده سال وزیر بود و به هنگام مرگ سی و هفت سال داشت.
هارون پس از کشتن جعفر به سغدی پسر شاهک نامه نوشت و به او فرمان داد تا یحیی،فضل و فرزندان آنان را در بند کند.این پدر و پسر در سالهای 190و192 هجری در زندان جان به جان افرین تسلیم کردند و دولت درخشان یک خاندان ایرانی رو به نابودی رفت.به گفته ی ابن خلدون،داستان زناشویی جعفر و عباسه و پیامد های افسانه ای آن موهوم است.به باور ابن خلدون،برمکیان همه ی کارهای خلیفه را در دست داشتند و درامد خزانه را مال خود دانسته و به دلخواه خود خرج میکردند.
برمکیان بسیار توانمند و نامور بودند،کارگزاران خلافت از بستگان یا هواداران این خاندان بودند،نیازمندان تنها به آن ها چشم داشتند و همواره از خوان کرمشان برخوردار میشدند در نتیجه نام خلیفه همواره پس از نام انان بود و این حسادت درباریان بزرگان تازی را برانگیخت به گونه ای که مدام به هارون گوشزد میکردند که برمکیان برای نابودی آل عباس کنکاش میکنند.در پی این بدگویی ها،حس کینه و بدگمانی در هارون ایجاد شد و او در یک شب فرمان کشتن جعفر و بستگانش را صادر کرد و فرمان داد همه ی باشندگان این خاندان بزرگ و جوانمرد ایرانی را از میان بردارند.
@akherin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥آتشگاه پاوه
در ضمن
نام ۳ تَن از موبدان بزرگ اورامانات
بنام های ۱_پیرشالیار ۲_پیرساتیار ۳_ پیرشاهو، که نام کوه شاهو از موبد شاهو گرفته شده است.
@akherin
در ضمن
نام ۳ تَن از موبدان بزرگ اورامانات
بنام های ۱_پیرشالیار ۲_پیرساتیار ۳_ پیرشاهو، که نام کوه شاهو از موبد شاهو گرفته شده است.
@akherin
🔥🔥🔥
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
✍️ موبد کورش نیکنام
🔹دی به آذر:
- دی به آذر نام هشتمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ویژه زرتشتیان است.
- دی به چَمار(معنی) آفریدگار و آذر نیز نام دیگری برای آتش، در گویش ایرانیان بوده است.
- در هر ماه سه روز با پیشوند «دی» در گاهشمار ترادادی وجود دارد که روز هشتم «دیبهآذر»، پانزدهم «دیبهمهر» و بیستوسوم «دیبهدین» می باشند.
- روزهای دی با پسوند نام روز پس از خودش نامگذاری شده است.
- روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین که در این گاه شماری آمده است. به جای روزهای آدینه در هرماه، از روزهای شادی و آرامش و همزیستی در فرهنگ نیاکان ما بوده است.
✍️ موبد کورش نیکنام
گالری نگارهای اشو زرتشت
📚تاریخ بخوانیم تلاش برای آزادی(بخش یکم): ابومسلم خراسانی: حمزه ی اصفهانی،ابومسلم را از بازماندگان حمزه پسر عماره میداند و بر این باور است که حمزه نسب به گودرز پسر گشیاد میرساند. گروهی ابومسلم را از بازماندگان بزرگمهر وزیر انوشیروان ساسانی نوشته اند.ابومسلم…
📚تاریخ بخوانیم
تلاش برای آزادی(بخش چهارم):
قیام سندباد:
اسپهبد پیروز،نامور به سندباد یا سندباد مجوس از مردم نیشابور بود.
او مذهب زرتشتی داشت با این همه نسبت به ابومسلم خراسانی ارادت میورزید و ابومسلم نیز با او به مهر رفتار میکرد.هنگامی که پیروز از کشته شدن ابومسلم آگاه شد،گروه انبوهب را گرد آورد و با ابوعبدالله که از سوی منصور خلیفه بر ری فرمان میراند،به نبرد پرداخت و او را شکست داد.این پیروزی شوندی شد تا به شمار یارانش افزوده گردد تا جایی که یکصد و بیست هزارتن به او پیوستند.
هنگامی که خبر قیام پیروز به خلیفه رسید،برای دفع او سپاهی گران به به ری فرستاد که فرماندهی آن را جمهور بن مرار عجلی به گردن داشت.پیروز در نزدیکی ری با این سپاه رو به رو گشت.در این نبرد افزون بر این که نیروی خلیفه پیروز شد،پیروز نیز به ناچار میدان جنگ را ترک کرد و به اسپهبد طبرستان پناه برد اما اسپهبد او و همراهانش را کشت و سرهایشان را برای خلیفه فرستاد.
نهضت راوندیان:
راوندیان،در سال 140هجری پیرامون کاخ هاشمیه ی بغداد سر به شورش برداشتند.این شورش نیز واکنشی در برابر مرگ ناجوانمردانه ی ابومسلم بود.راوندیان به این بهانه که خلیفه خداوندگار آنان است و میخواهند به او سجده کنند،روانه ی بغداد شد آنگاه پیرامون کاخ منصور گرد آمدند و ناگهان بر او تاختند و چیزی نمانده بود که او را نابود کنند.اما خلیفه گریخت و ملازمانش بر شورشیان تاختند.دویست تن را کشته و فرماندهانشان را دستگیر کردند.
گروه باقی مانده ی راوندیان زندانی ها را رها ساخته و تازش بر کاخ را از سر گرفتند اما با رسیدن سپاه منصور پراکنده شدند.
به سخن طبری،این فرقه تا آغاز سده ی چهارم هجری وجود داشت.آ
@akherin
تلاش برای آزادی(بخش چهارم):
قیام سندباد:
اسپهبد پیروز،نامور به سندباد یا سندباد مجوس از مردم نیشابور بود.
او مذهب زرتشتی داشت با این همه نسبت به ابومسلم خراسانی ارادت میورزید و ابومسلم نیز با او به مهر رفتار میکرد.هنگامی که پیروز از کشته شدن ابومسلم آگاه شد،گروه انبوهب را گرد آورد و با ابوعبدالله که از سوی منصور خلیفه بر ری فرمان میراند،به نبرد پرداخت و او را شکست داد.این پیروزی شوندی شد تا به شمار یارانش افزوده گردد تا جایی که یکصد و بیست هزارتن به او پیوستند.
هنگامی که خبر قیام پیروز به خلیفه رسید،برای دفع او سپاهی گران به به ری فرستاد که فرماندهی آن را جمهور بن مرار عجلی به گردن داشت.پیروز در نزدیکی ری با این سپاه رو به رو گشت.در این نبرد افزون بر این که نیروی خلیفه پیروز شد،پیروز نیز به ناچار میدان جنگ را ترک کرد و به اسپهبد طبرستان پناه برد اما اسپهبد او و همراهانش را کشت و سرهایشان را برای خلیفه فرستاد.
نهضت راوندیان:
راوندیان،در سال 140هجری پیرامون کاخ هاشمیه ی بغداد سر به شورش برداشتند.این شورش نیز واکنشی در برابر مرگ ناجوانمردانه ی ابومسلم بود.راوندیان به این بهانه که خلیفه خداوندگار آنان است و میخواهند به او سجده کنند،روانه ی بغداد شد آنگاه پیرامون کاخ منصور گرد آمدند و ناگهان بر او تاختند و چیزی نمانده بود که او را نابود کنند.اما خلیفه گریخت و ملازمانش بر شورشیان تاختند.دویست تن را کشته و فرماندهانشان را دستگیر کردند.
گروه باقی مانده ی راوندیان زندانی ها را رها ساخته و تازش بر کاخ را از سر گرفتند اما با رسیدن سپاه منصور پراکنده شدند.
به سخن طبری،این فرقه تا آغاز سده ی چهارم هجری وجود داشت.آ
@akherin
در کتاب دینکرد آمدهاست که در دوران ساسانی در بندرسیراف و بندر هرمز نوعی دانشکده افسری به نام "ناو ارتشتارستان" به آموزش و پرورش افسران نیروی دریایی ایران میپرداخت!
@akherin
@akherin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️خدایا ❤️
بیاموز به من
که لحظه ها درگذرند!
بیاموز به من که
هیچ حالتی پایدار نیست که میگذرد
اگر در سختی ام
در تمام این لحظه ها تو در کنار منے
@akherin
بیاموز به من
که لحظه ها درگذرند!
بیاموز به من که
هیچ حالتی پایدار نیست که میگذرد
اگر در سختی ام
در تمام این لحظه ها تو در کنار منے
@akherin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥آتش سمبل خردمندی و نماد اهورامزدا است که معنی آن دارنده و سرچشمه ی خرد است. نور و روشنایی که ویژگی آتش است پرستش سو و نیایش سوی زرتشتیان است.
هر زرتشتی برای نیایش باید رو به روشنایی و پشت بر تاریکی کند.
در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیدههای زاستاری(طبیعی) ،ستودنی است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر ،
پدیدههای هستی جاری می سازد و با روشنایی خود ،که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا ؛
را روشنایی میبخشد پس «سوی ستایش» اهورامزداست.
روزتان همچون شعله های آتش درخشان🔥
هر زرتشتی برای نیایش باید رو به روشنایی و پشت بر تاریکی کند.
در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیدههای زاستاری(طبیعی) ،ستودنی است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر ،
پدیدههای هستی جاری می سازد و با روشنایی خود ،که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا ؛
را روشنایی میبخشد پس «سوی ستایش» اهورامزداست.
روزتان همچون شعله های آتش درخشان🔥
گالری نگارهای اشو زرتشت
📚تاریخ بخوانیم تلاش برای آزادی(بخش یکم): ابومسلم خراسانی: حمزه ی اصفهانی،ابومسلم را از بازماندگان حمزه پسر عماره میداند و بر این باور است که حمزه نسب به گودرز پسر گشیاد میرساند. گروهی ابومسلم را از بازماندگان بزرگمهر وزیر انوشیروان ساسانی نوشته اند.ابومسلم…
📚تاریخ بخوانیم
تلاش برای آزادی(بخش پنجم):
قیام اسحاق ترک:
از جمله کسانی که پس از کشته شدن ناجوانمردانه ی ابومسلم بر عباسیان شورید،اسحاق بود که به شوند فراخوان ترکان ماوراالنهر به اسحاق ترک نامور شد.اسحاق پس از کشته شدن ابومسلم به ماوراالنهر رفت و ادعا کرد که سردار خراسان نمرده و در یکی از کوه های ری پنهان شده است و روزی دوبار آشکار میگردد.اسحاق اینگونه مردم را به پذیرش پیامبری ابومسلم فرامیخواند.
اسحاق از نوادگان زیدبن علی بود به همین روی خود را امام نامید.کار او در این ادعا روز به روز بالا گرفت و گروه انبوهی پیرامون او گرد آمدند.اسحاق همچنین میگفت که ابومسلم را اشو زرتشت،پیامبر آریایی،فرستاده و زرتشت نیز نمرده است.او بار دیگر خواهد آمد و ایین ایرانیان را به شکوه خواهد رساند.
نهضت استاذسیس:
به سال150هجری یکی از مردان دلیر و مهین دوست خراسان به نام استاذسیس به خونخواهی ابومسلم برخاست.هنوز چندی نگذشته بود که باغدیس و سیستان و هرات را به دست گرفت و روز به روز بر پیروانش افزوده شد.استاذسیس با سیصد هزارتن از یارانش بر خراسان چیره شد و تا مرو پیش رفت.در آنجا با سپاه اجثم مرورودی رو به رو شد.در نبردی سخت،اجثم و بسیاری از یارانش کشته شدند.
منصور دوانقی با آگاهی از این رویداد.سرداری به نام خازم بن خزیمه نزد جانشین خود،مهدی،فرستاد که بر خراسان فرمان میراند.در آنجا مهدی سپاهی بزرگ گرد آورد و فرماندهی بخش های آن را به هیثم بن شعبه،نهاربن حصین السعدی و بکاربن مسلم سپرد.سرداری به نام زبرقان را نیز پرچم دار سپاه اسلام کرد.نبرد سختی در میان دو سپاه درگرفت.در این نبرد هفت هزار تن از سپاهیان استاذسیس کشته و چهارده هزارتن دیگر اسیر شدند.خود استاذسیس هم ناچار به فرار شد اما خازم از پی او رفت و دستگیرش کرد.استاذسیس در سال 151هجری در بغداد به دار آویخته شد.
@akherin
تلاش برای آزادی(بخش پنجم):
قیام اسحاق ترک:
از جمله کسانی که پس از کشته شدن ناجوانمردانه ی ابومسلم بر عباسیان شورید،اسحاق بود که به شوند فراخوان ترکان ماوراالنهر به اسحاق ترک نامور شد.اسحاق پس از کشته شدن ابومسلم به ماوراالنهر رفت و ادعا کرد که سردار خراسان نمرده و در یکی از کوه های ری پنهان شده است و روزی دوبار آشکار میگردد.اسحاق اینگونه مردم را به پذیرش پیامبری ابومسلم فرامیخواند.
اسحاق از نوادگان زیدبن علی بود به همین روی خود را امام نامید.کار او در این ادعا روز به روز بالا گرفت و گروه انبوهی پیرامون او گرد آمدند.اسحاق همچنین میگفت که ابومسلم را اشو زرتشت،پیامبر آریایی،فرستاده و زرتشت نیز نمرده است.او بار دیگر خواهد آمد و ایین ایرانیان را به شکوه خواهد رساند.
نهضت استاذسیس:
به سال150هجری یکی از مردان دلیر و مهین دوست خراسان به نام استاذسیس به خونخواهی ابومسلم برخاست.هنوز چندی نگذشته بود که باغدیس و سیستان و هرات را به دست گرفت و روز به روز بر پیروانش افزوده شد.استاذسیس با سیصد هزارتن از یارانش بر خراسان چیره شد و تا مرو پیش رفت.در آنجا با سپاه اجثم مرورودی رو به رو شد.در نبردی سخت،اجثم و بسیاری از یارانش کشته شدند.
منصور دوانقی با آگاهی از این رویداد.سرداری به نام خازم بن خزیمه نزد جانشین خود،مهدی،فرستاد که بر خراسان فرمان میراند.در آنجا مهدی سپاهی بزرگ گرد آورد و فرماندهی بخش های آن را به هیثم بن شعبه،نهاربن حصین السعدی و بکاربن مسلم سپرد.سرداری به نام زبرقان را نیز پرچم دار سپاه اسلام کرد.نبرد سختی در میان دو سپاه درگرفت.در این نبرد هفت هزار تن از سپاهیان استاذسیس کشته و چهارده هزارتن دیگر اسیر شدند.خود استاذسیس هم ناچار به فرار شد اما خازم از پی او رفت و دستگیرش کرد.استاذسیس در سال 151هجری در بغداد به دار آویخته شد.
@akherin
جام زرین مارلیک
تپه مارلیک در دره گوهر رود در شهرستان رودبار گیلان واقع شده است. این گورستان روی صخرهای طبیعی قرار گرفته و ۵۳ گور آن کاوش شده که در ترتیبی نامنظم در قسمتهای آزاد بین تختهسنگها جای گرفته اند.
گورستان از حدود ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد و حتی پس از آن مورد استفاده بوده است. در برخی گورها اشیاء مربوط به چند دوره دیده می شوند که احتمالا نشان از چندین تدفین پیدرپی در یک گور طی زمان های مختلف است
@akherin
تپه مارلیک در دره گوهر رود در شهرستان رودبار گیلان واقع شده است. این گورستان روی صخرهای طبیعی قرار گرفته و ۵۳ گور آن کاوش شده که در ترتیبی نامنظم در قسمتهای آزاد بین تختهسنگها جای گرفته اند.
گورستان از حدود ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد و حتی پس از آن مورد استفاده بوده است. در برخی گورها اشیاء مربوط به چند دوره دیده می شوند که احتمالا نشان از چندین تدفین پیدرپی در یک گور طی زمان های مختلف است
@akherin
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اهورا مزدا میفرماید:
یگانه کسی که بدستورات الهی گوش فرا داد و من او را خوب میشناسم همانا زرتشت اسپنتمان است.تنها اوست که خواستار آموزش آئین راستی و سرودهای ستایش مزداست ، بنابراین به او شیوائی بیان خواهیم بخشید.
اهنود گات، هات ۲۹، بند ۸
اهورا مزدا میفرماید:
یگانه کسی که بدستورات الهی گوش فرا داد و من او را خوب میشناسم همانا زرتشت اسپنتمان است.تنها اوست که خواستار آموزش آئین راستی و سرودهای ستایش مزداست ، بنابراین به او شیوائی بیان خواهیم بخشید.
اهنود گات، هات ۲۹، بند ۸
واژه دیـن بـه زبـان اوسـتـایـی دَئـنـا Daenâ بهچمار(معنی) دیدن و شناختن و فهمیدن و دانستن و همینگونه وجدان بیدار و درست و نیک است.
اشوزرتشت پیام و آموزههای خود را دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi نامید بهمعنی دینِ نیک دین بهی وجدان آگاه و بیدار و درک و برداشت و شناخت درست از زندگانی است. یک دیندار کسی است که با کمک خرد به دیدن و شناختن جهان پیرامون خود پرداخته و راه راستی و درستی را دریافته و گزینش کرده و به پیش میبرد.
@akherin
اشوزرتشت پیام و آموزههای خود را دَئنا وَنگوهی Daenâ Vanguhi نامید بهمعنی دینِ نیک دین بهی وجدان آگاه و بیدار و درک و برداشت و شناخت درست از زندگانی است. یک دیندار کسی است که با کمک خرد به دیدن و شناختن جهان پیرامون خود پرداخته و راه راستی و درستی را دریافته و گزینش کرده و به پیش میبرد.
@akherin