This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽
نو برڪَ‌هاےخورشید
بر پیچڪِ ڪنارِ....
درِ باغِ ڪهنه رُست،
فانوس‌هاے شوخِ ستاره
آویخت بر رواقِ ڪَذرڪَاهِ آفتاب،
من بازڪَشتم از راه ...
جانم همه امید ...
قلبم همه تپش ...
#احمدشاملو
@aftabmahtabi
نو برڪَ‌هاےخورشید
بر پیچڪِ ڪنارِ....
درِ باغِ ڪهنه رُست،
فانوس‌هاے شوخِ ستاره
آویخت بر رواقِ ڪَذرڪَاهِ آفتاب،
من بازڪَشتم از راه ...
جانم همه امید ...
قلبم همه تپش ...
#احمدشاملو
@aftabmahtabi
با عشـ.ـق
هوایم نم باران دارد،
هر معجزه‌اے قدرت امڪان دارد،
فرقی نڪند،
چه شاه باشم چه ڪَدا...
با عشـ.ـق دلم مُلڪ سلیمان دارد...❈
#یحیی_اسلامی
@aftabmahtabi
با عشـ.ـق
هوایم نم باران دارد،
هر معجزه‌اے قدرت امڪان دارد،
فرقی نڪند،
چه شاه باشم چه ڪَدا...
با عشـ.ـق دلم مُلڪ سلیمان دارد...❈
#یحیی_اسلامی
@aftabmahtabi
به #دوست‌داشتنت متهمم..!
به این جرم افتخار می‌‌ڪنم،
و به فراموش نڪردنت،
و آرزویم این است،
ڪه مجازاتم،
...." حبسِ ابد "....
در ڪَردشِ خونِ تو باشد...!
#غاده‌السمان
@aftabmahtabi
به #دوست‌داشتنت متهمم..!
به این جرم افتخار می‌‌ڪنم،
و به فراموش نڪردنت،
و آرزویم این است،
ڪه مجازاتم،
...." حبسِ ابد "....
در ڪَردشِ خونِ تو باشد...!
#غاده‌السمان
@aftabmahtabi
عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می‌خرید
تکه تکه قلب را می‌داد و مهلت می‌خرید
تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
جرعه‌جرعه شعر‌می‌نوشاند‌و لکنت می‌خرید
لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می‌خرید
در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
از خدای مهربانِ خویش برکت می‌خرید
لحظه‌لحظه ساعتش را می‌شکست وبعد از آن
لحظه‌ها را می‌شمرد و باز ساعت می‌خرید
قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
از قضا، در کوچه‌ی تقدیر، قسمت می‌خرید
متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
آبرو می‌داد و جایش، بارِ تهمت می‌خرید
نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
بینوا در شهر می‌گشت و محبت می‌خرید
نیمه شب۱۹آبان۱۳۹۴
#علیرضارنجبر
@aftabmahtabi
عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می‌خرید
تکه تکه قلب را می‌داد و مهلت می‌خرید
تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
جرعه‌جرعه شعر‌می‌نوشاند‌و لکنت می‌خرید
لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می‌خرید
در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
از خدای مهربانِ خویش برکت می‌خرید
لحظه‌لحظه ساعتش را می‌شکست وبعد از آن
لحظه‌ها را می‌شمرد و باز ساعت می‌خرید
قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
از قضا، در کوچه‌ی تقدیر، قسمت می‌خرید
متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
آبرو می‌داد و جایش، بارِ تهمت می‌خرید
نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
بینوا در شهر می‌گشت و محبت می‌خرید
@aftabmahtabi
قهوه‌ام تلخ است،
شیرینی لبخندت ڪجاست..؟
ڪَشتم و از جاےِخالی‌ات
ندیدم تلخ‌تر.....!!
#معصومه_صابر
@aftabmahtabi
قهوه‌ام تلخ است،
شیرینی لبخندت ڪجاست..؟
ڪَشتم و از جاےِخالی‌ات
ندیدم تلخ‌تر.....!!
#معصومه_صابر
@aftabmahtabi
" تو را می خواهم و
دانم ڪه هرڪَـز...!
به ڪام دل در آغوشت نڪَیرم،
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این ڪنج قفس، مرغی اسیرم..!"
#فروغ_فرخزاد
@aftabmahtabi
" تو را می خواهم و
دانم ڪه هرڪَـز...!
به ڪام دل در آغوشت نڪَیرم،
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این ڪنج قفس، مرغی اسیرم..!"
#فروغ_فرخزاد
@aftabmahtabi
آنچنان مجنون او بودم هنوز
دوستش دارم همی دیوانه وار
بعد یازده سال و اندی بی قرار
عاقبت پایان رسید این انتظار
چشم ڪم سویم دگر در راه نیست
تا شوَد آواره‌ی دیدار یار....
یار مجذوبی ڪه دل از سینه بُرد
جذب دیگر شد در آن ایام زار
دستِ رد بر سینه‌ام آخر گذاشت
دستِ بیگانه چنان با افتخار
من ڪه بر پیـمان خود بودم چرا
قسمـتم پژمرده گل شد از بهار
ای فلک نامهربان بودم مگر
ڪه نصیبم شد فقط اقبال تار
از نگون اقبال خود دارم فغان
آرزوهایم همه شد نابڪار
نیم عمرم بی ثمر در راه عشق
نیم دیگر حسرتش در روزگار
عشق شد افسانه وُ من در پیَش
بی‌خبر بودم از این افسانه‌وار
آنچنان مجنون او بودم هنوز
دوستش دارم همی دیوانه‌وار
در نظر هرگز نمی‌آید شبی
بی تفاوت باشم از یاد نگار
بر من این خُرده مگیرید عاقلان
چون جوانی در رهش ڪردم نثار
همچو شمعی سوختم با یاد او
لحظه‌ای یادی نڪرد از غم گُسار
یارِ دیرینه ڪجایی بی‌وفا
لااقل یادی ڪن از چشم انتظار
ناه درنجوای خود هر نیمه شب
از تو دارم یادگاری ، یادگار....
ـ یوسف‌رحمانی
@aftabmahtabi
آنچنان مجنون او بودم هنوز
دوستش دارم همی دیوانه وار
بعد یازده سال و اندی بی قرار
عاقبت پایان رسید این انتظار
چشم ڪم سویم دگر در راه نیست
تا شوَد آواره‌ی دیدار یار....
یار مجذوبی ڪه دل از سینه بُرد
جذب دیگر شد در آن ایام زار
دستِ رد بر سینه‌ام آخر گذاشت
دستِ بیگانه چنان با افتخار
من ڪه بر پیـمان خود بودم چرا
قسمـتم پژمرده گل شد از بهار
ای فلک نامهربان بودم مگر
ڪه نصیبم شد فقط اقبال تار
از نگون اقبال خود دارم فغان
آرزوهایم همه شد نابڪار
نیم عمرم بی ثمر در راه عشق
نیم دیگر حسرتش در روزگار
عشق شد افسانه وُ من در پیَش
بی‌خبر بودم از این افسانه‌وار
آنچنان مجنون او بودم هنوز
دوستش دارم همی دیوانه‌وار
در نظر هرگز نمی‌آید شبی
بی تفاوت باشم از یاد نگار
بر من این خُرده مگیرید عاقلان
چون جوانی در رهش ڪردم نثار
همچو شمعی سوختم با یاد او
لحظه‌ای یادی نڪرد از غم گُسار
یارِ دیرینه ڪجایی بی‌وفا
لااقل یادی ڪن از چشم انتظار
ناه درنجوای خود هر نیمه شب
از تو دارم یادگاری ، یادگار....
ـ یوسف‌رحمانی
@aftabmahtabi
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" دلتنڪَی "
از سر و روے دیوار بریزد،
تو تنهاییت را
در چشمهایت بچڪانی
دلواپسی غروب
دامنڪَیرت شود
آنوقت مڪَر می‌شود
دیوارے ڪوتاه‌تر از
#جمعه پیدا ڪرد..!!
#مریم_پورقلی
@aftabmahtabi
" دلتنڪَی "
از سر و روے دیوار بریزد،
تو تنهاییت را
در چشمهایت بچڪانی
دلواپسی غروب
دامنڪَیرت شود
آنوقت مڪَر می‌شود
دیوارے ڪوتاه‌تر از
#جمعه پیدا ڪرد..!!
#مریم_پورقلی
@aftabmahtabi
﷽
از #چشم‌تـꨄـو ...
به منظره‌ے روشنی، درےست،
صبحی ڪه با تو صبح شود،
صبح دیڪَرےست،
روشن شده‌ست چشمِ جهان
از نڪَاه تو،
اے آنڪه در نڪَاه تو،
از مهر، منظرےست،
ڪَاهی....
به آفتاب،
اڪَر خیره می‌شوے،
این هم عنایتی‌ست
ڪه از ذرّه‌پرورےست...!!
#رضاطهماسبی
از #چشم‌تـꨄـو ...
به منظره‌ے روشنی، درےست،
صبحی ڪه با تو صبح شود،
صبح دیڪَرےست،
روشن شده‌ست چشمِ جهان
از نڪَاه تو،
اے آنڪه در نڪَاه تو،
از مهر، منظرےست،
ڪَاهی....
به آفتاب،
اڪَر خیره می‌شوے،
این هم عنایتی‌ست
ڪه از ذرّه‌پرورےست...!!
#رضاطهماسبی
" یارم "
به یڪ لا پیرهن
خوابیده زیر نسترن
ترسم ڪه بوے نسترن
مست است و هوشیارش ڪند،
اے آفتاب آهسته نِه
پا در حریم یار من...
ترسم صداے پاے تو
خواب است و بیدارش ڪند...❈
#علی_تراب_جهرمی
@aftabmahtabi
" یارم "
به یڪ لا پیرهن
خوابیده زیر نسترن
ترسم ڪه بوے نسترن
مست است و هوشیارش ڪند،
اے آفتاب آهسته نِه
پا در حریم یار من...
ترسم صداے پاے تو
خواب است و بیدارش ڪند...❈
#علی_تراب_جهرمی
@aftabmahtabi
تا توانی.!
#دفع‌غم....
از خاطر غمناڪ ڪن،
در جهان ڪَریاندن آسانست،
اشڪی پاڪ ڪن،
هرڪه بار او، سبڪتر راه او نزدیڪتر...
بار تن بڪَذار و سیرِ انجم و افلاڪ ڪن،
تا ز باغ خاطرت
ڪَل‌هاے شادے بشڪفد،
هرچه در دل تخم ڪین دارے
به زیر خاڪ ڪن..!!
#ملڪ‌الشعراےبهار
@aftabmahtabi
تا توانی.!
#دفع‌غم....
از خاطر غمناڪ ڪن،
در جهان ڪَریاندن آسانست،
اشڪی پاڪ ڪن،
هرڪه بار او، سبڪتر راه او نزدیڪتر...
بار تن بڪَذار و سیرِ انجم و افلاڪ ڪن،
تا ز باغ خاطرت
ڪَل‌هاے شادے بشڪفد،
هرچه در دل تخم ڪین دارے
به زیر خاڪ ڪن..!!
#ملڪ‌الشعراےبهار
@aftabmahtabi
اونجا ڪه #سنایی میڪَه:
تا جهان باشد،
نخواهم در جهان هجرانِ عشق
عاشقم بر عشق و هرڪَز
نشڪنم پیمانِ عشق
تا حدیثِ عاشقی و عشق
باشد در جهان....
نام من بادا نوشته
بر سرِ دیوانِ عشق...!!
@aftabmahtabi
اونجا ڪه #سنایی میڪَه:
تا جهان باشد،
نخواهم در جهان هجرانِ عشق
عاشقم بر عشق و هرڪَز
نشڪنم پیمانِ عشق
تا حدیثِ عاشقی و عشق
باشد در جهان....
نام من بادا نوشته
بر سرِ دیوانِ عشق...!!
@aftabmahtabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پا بر صراط
عشق نهادند بی‌رهان
زاهد هنوز در ڪشش
حرف ضـــــال بود...!"
#ارفع_ڪرمانی
@aftabmahtabi
" پا بر صراط
عشق نهادند بی‌رهان
زاهد هنوز در ڪشش
حرف ضـــــال بود...!"
#ارفع_ڪرمانی
@aftabmahtabi
ڪاش می‌توانستم
دردتان را دوا ڪنم...!
همین دردِ
دور بودن‌ها....
دیر دیدن‌ها....
دیڪَر ندیدن‌ها….
همین ڪه جسم‌مان بهاران است
و جان‌مان پاییز.....!
#محمد‌صالح‌علاء
@aftabmahtabi
ڪاش می‌توانستم
دردتان را دوا ڪنم...!
همین دردِ
دور بودن‌ها....
دیر دیدن‌ها....
دیڪَر ندیدن‌ها….
همین ڪه جسم‌مان بهاران است
و جان‌مان پاییز.....!
#محمد‌صالح‌علاء
@aftabmahtabi
می‌توﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮد،
مردم ﺷﻬﺮ ﻭﻟﯽ می‌ڪَوﯾﻨﺪ:
ﻋﺸﻖ یعنی: ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎے ﻧڪَﺎﺭ...!
ﻋﺸﻖ یعنی: ﺧﻠﻮتی ﺑﺎ ﯾڪ ﯾﺎﺭ....!
ﯾﺎ ﺑﻘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺟﻪ،
ﻋﺸﻖ یعنی: ﻟﺤﻈﻪے ﺑﻮﺱ ﻭ ڪﻨﺎر...!
ﭼﯿﺴﺖ ﺍﯾﻨڪﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ڪَﻮﯾﻨﺪ..؟
ﻣﻦ ﻧﻪ ﯾﺎﺭے ﻧﻪ ﻧڪَﺎﺭے ﻧﻪ ڪﻨﺎﺭے ﺩﺍرم،
#ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ،
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ می‌فهمم...!
"ﻋﺸﻖ یعنی: ﺭﻧڪَ ﺯﯾﺒﺎے ﺍﻧﺎﺭ..."
#فروغ_فرخزاد
@aftabmahtabi
می‌توﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮد،
مردم ﺷﻬﺮ ﻭﻟﯽ می‌ڪَوﯾﻨﺪ:
ﻋﺸﻖ یعنی: ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎے ﻧڪَﺎﺭ...!
ﻋﺸﻖ یعنی: ﺧﻠﻮتی ﺑﺎ ﯾڪ ﯾﺎﺭ....!
ﯾﺎ ﺑﻘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺟﻪ،
ﻋﺸﻖ یعنی: ﻟﺤﻈﻪے ﺑﻮﺱ ﻭ ڪﻨﺎر...!
ﭼﯿﺴﺖ ﺍﯾﻨڪﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ڪَﻮﯾﻨﺪ..؟
ﻣﻦ ﻧﻪ ﯾﺎﺭے ﻧﻪ ﻧڪَﺎﺭے ﻧﻪ ڪﻨﺎﺭے ﺩﺍرم،
#ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ،
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ می‌فهمم...!
"ﻋﺸﻖ یعنی: ﺭﻧڪَ ﺯﯾﺒﺎے ﺍﻧﺎﺭ..."
#فروغ_فرخزاد
@aftabmahtabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"اے آیه‌ے مڪرر آرامش..!"
می‌خواهمت هنوز.....
آرے هنوز هم
دریاے آرزوے تو
در این دل شڪسته‌ے من،
موج می‌زند،
راهی به دل بجو..!!
#حمیدمصدق
@aftabmahtabi
"اے آیه‌ے مڪرر آرامش..!"
می‌خواهمت هنوز.....
آرے هنوز هم
دریاے آرزوے تو
در این دل شڪسته‌ے من،
موج می‌زند،
راهی به دل بجو..!!
#حمیدمصدق
@aftabmahtabi
﷽
اول صبح...
دلم ناز تو را می‌خواهد،
ڪَوشه ے چشمِ
پر از راز تو را می‌خواهد،
بَرڪش اے مرغ سحر
نغمه ے داوودے باز....
ڪه دلم،نغمه و آواز تو رامی‌خواهد..!
#محمدشفیعی
@aftabmahtabi
اول صبح...
دلم ناز تو را می‌خواهد،
ڪَوشه ے چشمِ
پر از راز تو را می‌خواهد،
بَرڪش اے مرغ سحر
نغمه ے داوودے باز....
ڪه دلم،نغمه و آواز تو رامی‌خواهد..!
#محمدشفیعی
@aftabmahtabi
سپیده فراراه است
و در سفرم...
سراسیمه‌ے دل‌شوره‌اے
به نیمه‌ے پایانیِ رؤیایت
اڪَر می‌رسیدم،
خوشه‌ے یاسی می‌ڪَشتم ڪنار دلت
و شقایقی ڪنار متڪایت
تا بامداد...!!
دیده بر عشق بڪَشایی،
و
رد خون ڪه بڪَیرے
برسی به قتل‌ڪَاه دلـ.ـم...!!
#منوچهر_آتشی
@aftabmahtabi
سپیده فراراه است
و در سفرم...
سراسیمه‌ے دل‌شوره‌اے
به نیمه‌ے پایانیِ رؤیایت
اڪَر می‌رسیدم،
خوشه‌ے یاسی می‌ڪَشتم ڪنار دلت
و شقایقی ڪنار متڪایت
تا بامداد...!!
دیده بر عشق بڪَشایی،
و
رد خون ڪه بڪَیرے
برسی به قتل‌ڪَاه دلـ.ـم...!!
#منوچهر_آتشی
@aftabmahtabi