Telegram Web Link
ترکم‌ می کنی، تا قصه را تمام کرده باشی...
در من اما جنگلیست انبوه، درختانش همه تو؛
با نبود یک درخت،جنگل تمام نمی شود!

-علیرضا قاسمیان خمسه
جرمم این دان که ز جان دوست ترت می دارم...
[پناه]
من درد تو را ز دست آسان ندهم...
تو که نمی دانی!
اما آدمی به نقطه‌ای می‌ رسد که پی می‌ بَرد قرار نیست هیچ اتفاق تازه‌ ای رخ دهد!
اما صبر می‌ کند، صبر می‌ کند، صبر...

-پوریا نبی پور
الان فقط نیاز دارم بغلم کنی؛ حرکتی به قدمت خود بشریت که معنایش خیلی فراتر از تماس دو بدن است. در آغوش گرفتن یعنی از حضور تو احساس تهدید نمی‌کنم، نمی ترسم این قدر نزدیک باشم، می‌توانم آرام بگیرم، در خانه‌ی خودمم، احساس امنیت می‌کنم و کنار کسی هستم که درکم می‌کند.
می‌گویند هر بار کسی را گرم در آغوش می‌گیریم،
یک روز به عمرمان اضافه می شود.
پس لطفا مرا بغل کن...
از من عبور می‌کنی و دم نمی‌زنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده‌ای :)

-قیصر امین‌پور
غمت غلیظ ترین کام است.
داروفروشِ خسته دلان را دکان، کجاست؟
امشب غمگینانه ترین سطر هارا می نویسم؛
دوستش داشتم! او نیز گاهی دوستم می داشت...

-پابلو نرودا
من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی...؟
من از آن هایم
آنهایی که حین دوست داشتن، می میرند...

-محمود درویش
گر من بمیرم در غمت خونم بُتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده‌ای؟

-سعدی
من آنقدر با تو بوده ام که
از بودن کنارِ دیگران سردم می شود... :)
جان من سنگدلی، دل به تو دادن غلط است...
بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود...
نامت را به تمام پرنده ها یاد داده ام، به آسمان،به ابرها و به شعرهایم. دفترم را باز کن هر شعری پرواز بلد نباشد، مال من نیست. :)

-رضوان ابوترابی
از همان آغاز، ما را کم تحمل ساختند . . .
عشق آن است که هزار دلیل برای رفتن بیابی،
اما بمانی...
2025/04/10 09:29:18
Back to Top
HTML Embed Code: