Telegram Web Link
ڪاش،دشتِ،روبه‌رویت،‌لااقل‌یڪ‌مردداشت
یڪ‌سوالِ‌مادرانہ،تیـرخیلۍ‌دردداشت💔؟!
منجے الهے
ڪاش،دشتِ،روبه‌رویت،‌لااقل‌یڪ‌مردداشت یڪ‌سوالِ‌مادرانہ،تیـرخیلۍ‌دردداشت💔؟!
این سو و آن سو می روی بالای نیزه
ششماهه ام..حالا شدی آقای نیزه..
سخت است باور کردنش!ای کاش می شد
تا که در آغوشم بشینی جای نیزه..
منجے الهے
شب جمعه و شب شهادت مادر گریزی به عاشورا دارد😭
میدونی درد چیه ؟
اونجایی که مداح وسط روضه میگه ..
قاسم با صورت به زمین خورد ، روضه‌ی
با صورت زمین خوردن که کم نداشتیم!
مادر تو کوچه . . 💔!
اباعبدالله زیاد گریه کرد ؛ بلند بلند گریه کرد
زنونه گریه کرد کربلا !(:
کنار بدن قاسم جوری گریه کرد ؛
که از حال رفت . . بالاسر علی اکبر
بلند گریه میکرد ولی . . بریم پیشواز ؟ (:
بالا سر عباس ؟ گریه نمی‌کرد! داد میزد
صرخ الحسین .. چی میگفت ؟ (:
رسیده مادرم ، تورو خدا پاشو بریم حرم ..
بخاطر رباب ، بخاطر اشکای دخترم
اینجاش آتیش میزنه ! . .
پاشو یه کاری کن ببین محاصرھ‌ست حرم !💔
آجرک الله یا صاحب الزمان🖤
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
العجل آقا
به حق مادرت فاطمه
اللهم عجل لولیک الفرج
زخمِ‌دلم‌بهتر‌نمیشه؛
این‌حیدر‌اون‌حیدرنمیشه💔
مَردی که کَنده بود درِ قَلعِه را زِ جا
وا می‌کُند پَس از تو درِ خانه را به زور ...🖤😭
برخیزو باز مادری‌ات را شروع کن
فضّه حریف گریه‌ طفلان نمیشود
‏این‌‌روزها
درڪُنجِ‌‌خانه‌‌ۍعلۍ
دلم‌‌برای
گوشه‌‌گیرۍ
امام‌‌حسن(ع)میگیرد!
هِۍچشمانَش‌‌رامیبندد‌
وهِۍماجراۍسیلۍ
اشڪش‌‌راسرازیرمیڪند..!😭💔
🏴
شب‌بودواشک‌بودوعلی‌بود‌و‌چاه‌بود
فریاد‌بی‌صدا،غم‌دل‌بود‌وآه‌بود

دیگرپس‌از‌شهادت‌زهرابه‌چشم‌او
صبح‌سفیدهم‌چو‌دل‌شب‌سیاه‌بود
منجے الهے
محمد حسین حدادیان – نماهنگ خونه نو
{سر به دیوار، صدای گریه هایش...      
      گفت: زهرایم نگفت از درد هایش...}
مادرڪه‌نباشـدنظم‌خـانہ‌بهم‌میریزد؛

علی‌درنجف
حسن‌دربقیع
حسین‌درڪربلا
زینب‌دردمشق💔ـ!
پشتِ در...یا تهِ گودال...چه فرقی دارد؟!
هر کسی ذوبِ علی (ع) گشت؛
تنش می سوزد...!:)
2025/02/24 18:05:11
Back to Top
HTML Embed Code: