Telegram Web Link
«گویی_دنیایی_نبوده»؛_شرحی_بر_کوتاه‌ترین_نامه‌ی_منسوب_به_امام_حسین.pdf
468.4 KB
🔺به تاریخ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ خورشیدی (بیستم محرم ۱۴۲۲ قمری) به دعوت کانون «بعثت اخلاق» در مشهد به صورت مجازی در صفحه‌ی اینستاگرام این کانون، گفتاری ارائه کردم با عنوان «گویی دنیایی نبوده؛ شرحی بر کوتاه‌ترین نامه‌ی منسوب به امام حسین». متن این گفتار را می‌توانید این‌جا بیابید و نسخه‌ی تصویری آن‌را این‌جا. نسخه‌ی پی‌دی‌اف آن هم ضمیمه است 👆. #معرفی‌اثر @YMirdamadi
🔷 قاتلان خدا!

🔶 یکی از پدیدارهای شگفت‌انگیز «اسلام‌گرایی» در «نظام ولایت فقیه» و «آخوندسالاری» برخاسته از آن «غیبت خدا» از «گفتار دینی» در مقام «فرمانروای جهان هستی» و «ارزشگذار مطلق» است، توگویی در «اسلام‌گرایی» مدعیان «ولایت فقیه» اولین «ولایتی» که حذف می‌شود «ولایت الله» است و دیگر نه «تقوا» (ترس یا شرم از خدا) مهم است و نه «خشنودی یا رضای خدا»، چون ولی فقیه دیگر اکنون تنها «مجتهدی» نیست که استنباط ظنی خودش از احکام «شریعت» را بیان می‌کند تا «مقلدان» بنا به انتخاب خود از آن پیروی کنند. خیر، «ولی فقیه» دیگر «مجتهد» نیست، او اکنون در مقام «سلطان» حتی از «ظل‌الله» هم فراتر رفته است و با اتکا به «زر و زور» و «ولایت خودخوانده‌اش در شریعت» چیزهایی به نام «دین» و «شریعت» می‌گوید و به دیگران تحمیل و اجبار می‌کند که هیچ بدعتگذاری در دین هم تاکنون جسارت گفتن آن را نداشته است. «زر و زور» چقدر گستاخی بخشیده است! بی‌شک، این از برکات اجتماع «زر و زور و تزویر» در یک شخص است، چیزی که در گذشته دست کم در دست سه گروه متفاوت بود و به همین دلیل همواره یکی می‌توانست در برابر دیگری بایستد! برای اینکه ببینیم چگونه «خدا» از «زبان دینی» حذف شد، یا به تعبیر نیچه‌ای «خدا کشته شد»، یا به تعبیر شایع از صاحب المیزان «اسلام نخستین شهید انقلاب» شد، سخنانی که اهل خطابه و منبر و دینداران به اصطلاح حزب‌اللهی در تهدید و تحمیل و اجبار (دیگر جایی برای ترغیب و تشویق نمانده است) زنان به «حجاب» می‌گویند از همان نخستین روزهای انقلاب تا امروز گواه خوبی است. اکنون به یک نمونهٔ اخیر آن توجه می‌کنیم تا ببینیم جای «خدا» در این «شریعت خودپسندانه و زورگویانهٔ» مدعیان متکی به «زر و زور و تزویر» در دین کجاست؟

تحمیل و اجبار «حجاب» با «تهدید» به «تعرض»!

بی‌شک از شگفتی‌های «آخرالزمان» و از «علائم ظهور» (فساد در عقیده و دین تا کجا. فساد در امانت و اقتصاد و کشورداری را که می‌دانیم!) است که زنی محجبه و وابسته به جریانی حاکم و دارای «زر و زور بسیار» در «نظام مقدس اسلامی» ولایت فقیه بی‌آنکه نامی از «خدا» بیاورد یا با استفاده از مفاهیمی مانند «گناه» و «وعد و وعید الهی» و «ترس از خدا» یا «قرب به خدا» کسی را تشویق به حجاب کند (بشارت دهد) یا از «بی‌حجابی» بر حذر دارد (انذار دهد) یا دست بالا دست به دامن قوانین دولتی و محاکم قضایی شود «پای گرگ‌ها» را به «مسئله» باز می‌کند تا به جای آنکه دولت و دستگاه قضایی و انتظامی دست‌شان آلوده شود «لات‌ها» و «اراذل و اوباش» به میان آیند و «حجاب با ترس از تجاوز و تعرض» را به جای «حجاب با ترس از خدا» یا «حجاب برای رضای خدا» را بر سر دختران جوان و زنان کنند؟ بی‌شک جامعه‌ای که نتواند «خویشتنداری» را در مردان خود پرورش دهد و آنان را مجاز به ارضای تمایلات و شهوات خود در هر حالتی بداند، چگونه خواهد توانست آنان را از اختلاس و دزدی و رشوه‌گیری و خیانت در امانت باز دارد؟ مگر تنها میل جنسی است که «شهوت» است؟ آیا حب جاه و مقام و ثروت و دیگر چیزها «شهوت» نیست؟ آیا کسی می‌تواند ماشین یا پول یا اموال کسی را بدزدد چون نتوانسته جلو میل خود را بگیرد و «تحریک» و دستخوش «شهوت» شده است؟ این مغزها را چه کسی تربیت کرده است؟ این چه دینی است که اینها آموخته‌اند؟ آیا خدا از داشتن چنین مؤمنانی خشنود است؟ آیا چنین افرادی «مسلمان» یا «شیعه»اند؟ «طاغوت» کیست؟ «ابلیس» کیست؟ خدایا ما که زورمان نمی‌رسد تو به فکر «دین» خودت باش!  

جمعه، ۲۲ تیر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 "The immediate political threat to liberal values comes from the right – I mean basically stealing the next presidential election – that's pretty serious." Francis Fukuyama (in a March 2022 debate with John Gray entitled "Is Liberalism Dead?") @YMirdamadi
Forwarded from MH MJaami
حباب؛ نوشته‌/گفته‌های یاسر میردامادی
Audio
🔷روایت واقعه کربلا
🔹خواننده : فاروق فقیری
🔹دوتار : عبدالله عبدی
🔹 دف :  رضا بصیر
🔹 شاعر : مرحوم قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی
Forwarded from MH MJaami
حباب؛ نوشته‌/گفته‌های یاسر میردامادی
🔷روایت واقعه کربلا 🔹خواننده : فاروق فقیری 🔹دوتار : عبدالله عبدی 🔹 دف :  رضا بصیر 🔹 شاعر : مرحوم قاضی جلال الدین فقهی سلجوقی
آنچه دید از دشمنان در کربلا آل حسین
گر بگویم سنگ می گرید به احوال حسین
وای ز آن شامی که سرداران شوم شامیان
سوی ملک شام می بردند اطفال حسین
آسمان زد نعره یالیتنی کنت تراب
تا هماغوش زمین شد جسم پامال حسین
یا محمد در قیامت سر برون آری زخاک
سر برون آر و نظر فرمای بر حال حسین
گوشوار عرش اعظم را به خاک انداختند
ای حسن آخر کجائی ای پر و بال حسین
عزم خاک کربلا کن حال فرزندت ببین
یا امیرالمؤمنین ای بخت و اقبال حسین
روح خاتون قیامت مشت بر سر میزند
از مدینه می رود تا شام دنبال حسین
ای جلال الدین یقین می دان که بی حکمت نبود
در حق آن دشمنان اهمال و امهال حسین

مولانا قاضی جلال الدین فقهی
📌 فصل‌نامه‌ی «نقد اندیشه‌» در شماره‌ی بهار ۱۴۰۳ی خود بخشی دارد در باب «فلسفه‌ی ایرانی». با اعاظمی از داخل و خارج مصاحبه کرده که هر کدام به نوعی از «فلسفه‌ی ایرانی»‌ دفاع کرده‌اند. دیوژنِ بحث اما ضیاء موحد است که در این مصاحبه آب پاکی را روی دست مصاحبه‌کننده ریخته و گفته جمع کنید! @YMirdamadi
ظاهراً آخرین نامه‌ای که از کربلا به مدینه فرستاده شد چنین بود:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

از حسین بن علی به محمد (حنفیه) پسر علی و هرکس از قبیله بنی‌هاشم که نزد اوست.

امّا بَعد: فَکانَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلام؛

امّا بعد، پس گویی هرگز دنیایی نبوده و گویا هماره آخرت است، والسلام.

کامل الزيارات، جلد ۱، صفحه۷۵
‌‌
Forwarded from نگاهِ دیگر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺50 سال پیش نیز همین بود!

گزارشگر مصری در فیلم بالا مربوط به 50 سال پیش اوضاع نوار غزه را گزارش می‌کند. انگار که همین امروز است؛ ویرانی و شیون و زاری کودکان و زنان. او از وضعیت غزه پس از اشغال در سال 1967 می‌گوید و اینکه ارتش اسرائیل محلاتی را با خاک یکسان، 2500 منزل را ویران و 10 هزار نفر را بازداشت کرده است. این ارقام برای آن سال‌های غزه با جمعیت یک ششم (360 هزار نفر) امروز آن بسیار بالاست.

در حالی که در آن سال‌ها نه هفتم اکتبری رخ داده بود؛ نه حماسی وجود داشت. ريشه مشکل در اشغالگری و سلب حقوق یک ملت است، تا این معضل ریشه‌ای حل نشود، عوارض آن همچنان ادامه خواهد یافت.

طبق این گزارش، پس از شکست چند کشور عربی (1967)، تنها منطقه‌ای که سرسختانه مقاومت کرد، نوار غزه بود؛ تا جایی که افسری اسرائیلی آن زمان گفته، حاضرم در 5 جنگ بجنگم اما در نوار غزه نجنگم.

این وضعیت استثنائی غزه یک مورد مطالعاتی جامعه شناختی است. یک دلیل می‌تواند این باشد که 70 درصد ساکنان آن آوارگان مناطقی هستند که اسرائیل در آن تشکیل شده و هنوز هم با درگذشت بیشتر پدران، فرزندان موطن خود را از یاد نبرده‌اند.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
📌 اسامی شهدای کربلا، خطاطی و طراحی از مسعود نجابتی (متولد ۱۳۴۶)، خطاط و طراح ایرانی. طرح جلد‌های متفاوت نجابتی روی برخی از کتاب‌های نشر ققنوس را شاید دیده باشید. @YMirdamadi
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ «در ستایش عقل» کتاب تقدیر شده در دومین جایزه کتاب سال مهندس بازرگان به روایت مترجم کتاب، یاسر میردامادی


@sokhanranihaa
📌 «در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ۱۹۶۶ میلادی)، استاد فلسفهٔ دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی در آمریکا منتشر شد و ترجمهٔ فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهٔ ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهٔ نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد.

📌 هدف اصلی کتاب «در ستایش عقل»، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق می‌توان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیتْ مسألهٔ مسأله‌ها بوده است. اما آن‌چه این کتاب را متمایز می‌کند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا می‌رود و نشان می‌دهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهٔ مدنی را از پای‌بست ویران می‌کند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهٔ کارهای‌مان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم». در جای دیگر می‌گوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن می‌گوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دست‌کم در مقام نظر با عقل اداره می‌شود»

📌برای فهم جایگاه و اهمیت بحث کتاب در نقد شکاکیت لازم است همین ابتدا اشاره کنم که لینچ میان دو نوع شکاکیت تفاوت سرنوشت‌سازی می‌نهد: ۱. شکاکیت نسبت به معرفت، ۲. شکاکیت نسبت به عقلانیت. او به شکل قانع‌کننده‌ای استدلال می‌کند که دفاع از معرفت منطقاً مستلزم دفاع از عقلانیت نیست. به این معنا که ممکن است ما چیزی را بدانیم (پس معرفت داشته باشیم) اما نتوانیم آن چیز را برای دیگران مدلل سازیم (پس عقلانیت نداشته باشیم). پس، دانستنْ چیزی است و دلیل‌آوری چیزی دیگر.

📌به تعبیر دیگر، لینچ از عقلانیت دفاع می‌کند اما از عقلانیتی که بر اثر مشت‌های کوبنده و پیاپی شکاکیت لاغر شده و دست‌وپای خود را حسابی جمع کرده است. به تعبیر دیگر، او برای نقد شکاکیت رنگ شکاکیت به خود می‌گیرد و مثل یک نفوذی به سلک شکاکان درمی‌آید تا ترفندهای آنان را بیاموزد و، سرِ بزنگاه، آتش در خرمن شکاکیت می‌افکند.

📌 این نه تنها از نظر فلسفی نومیدکننده است که از نظر سیاسی نیز فاجعه‌بار است. زیرا شکاکیت زیرآب جامعهٔ مدنی و اصول دموکراتیک را می‌زند، زیرآب جامعه‌ای که قرار است بر اساس عقل جمعی اداره شود و حاکمان پاسخگوی عقلانی حکومتگری‌شان باشند. اگر عقلی در میان نباشد عقل جمعی هم در کار نخواهد بود و از دل آن دموکراسی و جامعهٔ مدنی هم بیرون نخواهد آمد. اما در ادامه خواهیم دید که لینچ چگونه هنرمندانه در دقیقهٔ نود بازی شکاکیت را با تک‌گلی به سود عقلانیت پایان می‌دهد.

📌راه حل خلاقانه‌ای که لینچ پیش می‌نهد کلی کوتاه آمدن در خود دارد. او می‌پذیرد که در مقابل چالش‌های شکاکانه، دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت میسر نیست. برای دفاع نظری از واقع‌نمایی عقلانیت در مقابل چالش‌های شکاکانه، باید به عقل توسل جوییم و این استدلال دوری می‌شود و استدلال دوری استدلال نیست. اما تمایزی که لینچ میان معرفت و عقلانیت نهاده بود این‌جا به کار او می‌آید. هم‌چنان مدافع عقلانیت می‌تواند ادعا کند که عقلانیت علمی معرفت‌آور است اما او نمی‌تواند استدلال نظری برای اقناع شکاک اقامه کند. این گرچه ضرری به عقلانیت نظریِ عقلانیت می‌زند اما لزوماً ضروری به معرفت‌آوری فرضی عقلانیت نمی‌زند.

📌 متن کامل اینجا


🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Bonyadbazargan
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹
2024/10/01 18:35:14
Back to Top
HTML Embed Code: