Telegram Web Link
منظومه "مدیح الظل العالی"
سروده محمود درویش
https://www.tg-me.com/qadahha
مديح الظل العالي
محمود درويش
منظومه "مدیح الظل العالی"
سروده محمود درویش
https://www.tg-me.com/qadahha
در ستایش سایه بلند
(منتشر شده در کتاب روزاروز، شماره پنجم، نوروز ۱۴۰۳)


هجوم همه‌جانبه اسرائیل به غزه و کشتار بی‌رحمانه این روزها شباهت تامّی دارد به حمله اسرائیل در ۱۹۸۲ به لبنان. در آن سال مناخیم بگین نخست‌وزیر اسرائیل به بهانه سوء قصد نافرجام به سفیر این رژیم در انگلستان دستور حمله به لبنان را صادر کرد. تهاجم به لبنان با بمباران شدید هوایی و ورود نیروهای زمینی به سرعت به محاصره بیروت و اشغال جنوب لبنان انجامید. هدف از این یورش وحشیانه نابودی کامل ساف، سازمان آزادی‌بخش فلسطین، بود که برای بیش از یک دهه مقر اصلی خود را در بیروت قرار داده بود.

اسرائیل چندین ماه بیروت را در محاصره قرار داد و همزمان با بمباران هوایی زیرساخت‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس و نهادهای شهری، از دسترسی به آب، غذا و کمک‌های پزشکی در بیروت جلوگیری کرد. این اقدامات منجر به بحران شدید انسانی و کشتار حدود ۱۹۰۰۰ نفر در بیروت شد و نهایتا در قتل عام صبرا و شتیلا به اوج خود رسید.

در این زمان محمود درویش که عضو ساف بود در بیروت می‌زیست و شاهد عینی این فجایع بود. چند ماه بعد با دخالت سازمان‌های بین‌المللی، فلسطینی‌ها و اعضای ساف از بیروت رانده شدند و در تبعیدی تازه به تونس رفتند. محمود درویش هم یکی از این باز تبعید شوندگان بود و زمانی که بر عرشه یکی از کشتی‌های حامل فلسطینیان به سمت تونس قرار داشت آغاز به سرودن شعری بلند و حماسی کرد: مدیح الظل العالی، در ستایش سایه بلند.

محمود درویش دقایق زندگی روزمره در زیر گلوله باران و محاصره بیروت، سکوت کرکننده کشورهای عربی و بقیه جهان در قبال مصائب فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها، و جزئیات دلخراش فاجعه صبرا و شتیلا را با شیواترین کلمات ترسیم می‌کند. آنجا هیچ‌کس از تیغ زبان نافذ، سرکش و هجوآمیز درویش نمی‌رهد. از دولت اسرائیل که غیرنظامیان را می‌کشد و تظاهر می‌کند که قربانی است (”اشک‌های ما را ربودی، ای گرگ!“)، تا دولت آمریکا (”طاعون“) که به هر کودک یک اسباب‌بازی مرگ، یک بمب خوشه‌ای، هدیه می‌دهد. تا حاکمان عربی (”دولت‌های حرامزاده“) که مطیع غرب شدند و روحشان را فروختند و گم گشتند.

یکی از مضامین اصلی این سروده مفهوم تبعید است. تبعید و رانده شدن مکرر فلسطینیان ابتدا از سرزمین اجدادی خود و سپس از کشوری به کشور دیگر. مضمونی که شاید بیش از هر چیز دیگر در مجموعه اشعار درویش وجود دارد و اندک‌اندک معنایی وسیع‌تر از آنچه در ابتدا به ذهن می‌آید به خود می‌گیرد.
”چند بار سفر خواهید کرد؟ / و تا کی سفر خواهید کرد؟ / و به امید کدامین رویا؟ و اگر روزی بازگردید، به کدام تبعیدگاه بازمی‌گردید؟ به کدامین تبعیدگاه؟"

”تبعیدگاه“ (المنفی) در برابر ”وطن“. درویش در ۱۹۷۰، زمانی که هنوز در سرزمین‌های اشغالی می‌زیست در شعری سروده بود: ”وطن من چمدان نیست و من هم مسافر نیستم“. اما در این شعر پس از یک دهه رانده‌شدگی می‌نویسد: ”وطنم چمدان من است، شب‌ها در آن بستر می‌گسترم و بر آن می‌خسبم، در آن با دخترکان گرم می‌گیرم، عزیزانم را در آن دفن می‌کنم، آن را به عنوان سرنوشت خود پذیرفته‌ام و در آن می‌میرم“.
با همه این تاریکی‌ها و مصائب، درویش هیچ‌گاه از جنبه‌های انسانی و نیز انسان‌گرایی در آرمان فلسطینی دست نمی‌کشد. شعر با پرسش‌هایی کوبنده خطاب به مبارزان فلسطینی به پایان می‌رسد. اینکه آرمان این مبارزه چیست. پرچم؟ روزنامه؟ دولت؟ حاکمیت بر خاکستر؟ نه، بلکه انسان و حرّیت.

تا کنون تعداد زیادی از اشعار درویش به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است اما این منظومه بلند در میان مخاطبان شعر او کمتر شناخته شده است. سخن گفتن از هر اثر ادبی بدون خواندن آن شاید کاری مهمل باشد. بی‌تردید برگردانی این منظومه به فارسی نیازمند احاطه کاملی به ذهن و زبان شاعر و زمینه و زمانه شعر او است، و هرچند برگردان کاملی این شعر به هر زبان دیگری دشوار و بلکه مصداق ترجمه ناپذیری شعر است اما از دریچه چنین ترجمه‌ای مخاطبان فارسی زبان با یکی از آثار مهم ادبیات فلسطین آشنا خواهند شد.
————-
۱. همه عبارات داخل گیومه، ترجمه کلمات درویش هستند.
۲. بخشی از شعر ”یومیات جرح فلسطینی“ از دفتر ”حبیبتي تنهض من نومها (١٩٧٠)

https://www.tg-me.com/qadahha/7955
Forwarded from چراغ مطالعه (علی قنبری بیدگلی)
☝️🏻
#بازنشر

🔰 سیّد محمّدکاظم عصّار به روایتِ ابوالحسن احتشامی

«هم قدّش، هم محاسنش، و هم موی سرش کوتاه است. با آن‌که بیش از شصت‌وسه سال از عمر مبارکش می‌گذرد، هم چشم و هم دندان‌های خود را حفظ کرده است. هنوز هم هنگام مطالعه عينك به چشم نمی‌گذارد و از هیچ يك از اندام خود احساس ناراحتی نمی‌کند.

در منزل، قلیان نی‌پیچ او ترك نمی‌شود و در خارج از خانه، گاهی سیگار می‌کشد. به چای و قهوه بی‌نهایت علاقه‌مند است و تا نیمه‌شب باید سماورش از آب و آتش نیفتد.

وی از استادانی است که بین شاگردان و دانشجویانِ خود محبوبیّت به‌سزایی دارد و با آن‌که هیچ گاه به هيچ يك از شاگردان مستعد و باهوش خود بیش از نمرهٔ ١٤ نمی‌دهد، ولی چون تاکنون دیده نشده که به تنبل‌ترین و بازیگوش‌ترین دانشجویان نیز کم‌تر از نمرهٔ ۷ بدهد، از این‌رو تمام شاگردانش، از ساعی و تنبل، به او علاقه داشته و احترام و شخصیّت زیادی برای وی قائل‌اند.

در زندگی به عمامه‌اش بیش از هر چیز علاقه‌مند است و به این جهت در زمان شاه فقید که دستور صادر شد تمام استادان دانشگاه به لباس متّحدالشکل درآیند، او با نهایت رشادت و شجاعت در مقابل این دستور مقاومت کرد و حتّی ترجیح داد کلاس درس را ترك گوید و عمامه از سر نگیرد. با این‌همه، استاد و مجتهد و فقیه روشنفکری است و با آن‌که از چند مرد بزرگ روحانی و مؤثّر درجهٔ اجتهاد گرفته، دخترانش از خانه بدون حجاب بیرون می‌آیند و آزادانه به تحصیلات خود ادامه داده و مانند مردان وارد زندگی اجتماعی می‌گردند.

او بسیار بی‌آلایش و بی‌تکلّف زندگی می‌کند. اتاق او در خانه از سایر اتاق‌ها به سادگی ممتاز است و در لباس‌پوشیدن نیز این سادگی و بی‌تکلّفی را رعایت می‌کند. چنان‌که عبای کهنه‌ای را که از جوانی داشته هنوز از دوش نینداخته و امروز با آن عبا، که همواره اثر گِلِ زمستان بر دامانش دیده می‌شود، از کوچه و خیابان می‌گذرد.

تکیه‌کلامش بزرگوار است. و او جزوهٔ مخصوصی برای تدریس دارد که سالیان درازی است آن را بدون تغییردادن و کم‌وکسر کردن حفظ نموده و کسی از مطالب آن سر درنمی‌آورد. و این جزوه بین دانشجویان دانشکدهٔ ادبیّات ضرب‌المثل شده است. مهم‌ترین امتیاز خاصّ این جزوه آن است که دارای صفت سهل و ممتنع [بودن] می‌باشد؛ به این معنی که هنگامی که استاد آن را تفسیر می‌کند، تمام شاگردان به خوبی مطلب آن را درك می‌نمایند و چون در خانه به آن مراجعه می‌نمایند، به اندازهٔ خردلی از آن درك معنی نمی‌نمایند!

... با آن‌که پیوسته در کلاس درس عمامه به سر دارد، ولی معلوم نیست چرا هنگام امتحان دستار از سر می‌گیرد و تا پایان امتحان بی‌عمامه می‌نشیند.

وی در تدریس دارای سبك و سليقهٔ شیرین خاصّی است؛ همیشه مدّت نیم‌ساعت جزوه می‌گوید و یک ربع ساعت به تفسیر و تشریح آن می‌پردازد و ماندهٔ ساعت را با بذله‌گوئی و ایراد مطالب شیرین و شیوا، شاگردان خود را سرگرم می‌سازد.

... باغچهٔ زیبای خانهٔ او غرق در گل و ریحان است و غالباً بعدازظهرها شخصاً به باغبانی و گُل‌کاری می‌پردازد. گل‌های شمعدانیِ استاد معروف و ضرب‌المثل است و هنگام عصر در کنار این گل‌های زیبا، قلیان نی‌پیچ به زیر لب می‌نهد و به تفكّر در مبحث اصالت وجود می‌پردازد!

به ترشی بیش از شیرینی علاقه‌مند است و مخصوصاً میوه‌های ترش‌مزه را به حلویّات ترجیح می‌دهد. با این حال، از تناول مربّا و حلوا نیز روگردان نیست و به مصداق المؤمنون حلويّون، به موشکوفی و شله‌زرد ارادت می‌ورزد و در دنبال آن يك ليوان بزرگ دوغ می‌نوشد. بهترین و گرانبهاترین هدیّه برای او يك كاسه ماست است و در توصیف جمال بی‌مثال آن پیوسته می‌فرماید:

بردار ز روی ماست سرپوش
تا از سر سفره برجهم توش!

گر ماست نهند نام مرغی
یك لقمهٔ ماست بی پر و پوش

گویند که ماست آورَد خواب
من معتقدم که می‌برَد هوش!

و به همین علّت، تابستان‌ها به دماوند می‌رود تا از لذّت ماست‌های طبیعی لار بهره‌ور شود.

وی تا نیمه‌شب به مطالعه و تحریر می‌پردازد، و هیچ گاه از نیمه‌شب زودتر به بستر نمی‌رود، و بامداد قبل از طلوع آفتاب ترك بستر می‌گوید و به گردش در باغچهٔ خود می‌پردازد و دست به طرّه‌های زلف گل‌های شمعدانی می‌کشد.

... او از مجتهدینِ معدودی است که به یك زن اکتفا کرده و گِرد زن‌های متعدّدِ صیغه و عقدی نگشته است. او پس از آن‌که در حدود سال ۱۳۳۹ قمری هجری به تهران مراجعت نمود ازدواج کرد و از آن زن دارای چهار فرزند، دو دختر و دو پسر، گردید.

... این استاد محضری بسیار گرم و شیرین، و در سخن‌گوئی ملاحت و جذّابیت خاصّی دارد و همواره سخنانش را با امثال و حکایات درهم‌آمیخته، و با افسانه و بذله توأم است. آهنگ صدایش دلنشین و گیرا و لبخندش گرم و شیواست.»

📚 (شکوفه‌های ذوق و ادب، ص۲۳ - ٢٥)

#سید_محمدکاظم_عصار
#ابوالحسن_احتشامی

@cheraghe_motaleeh
📌 A letter from Greshom Scholem to Hannah Arendt, Feb. 17, 1952, in: Correspondence of Hannah Arendt and Gershom Scholem. Chicago / London: University of Chicago Press, 2017, p. 169. @YMirdamadi #گفتاورد
📌 A letter from Hannah Arendt to Greshom Scholem, September 14, 1963, in: Correspondence of Hannah Arendt and Gershom Scholem. Chicago / London: University of Chicago Press, 2017, p. 217. @YMirdamadi #گفتاورد
📌 مقدمه‌ی مترجم بر: گیتا (بهگود گیتا) سرود خدایان، ترجمه‌ی محمدعلی موحد، تهران: خوارزمی، ۱۳۸۵، ص ۲۴. @YMirdamadi #گفتاورد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حباب؛ نوشته‌/گفته‌های یاسر میردامادی
فیلسوفان_یهودی_و_مسئله_صهیونیسم،_حسام_سلامت_،_جلسه_اول.pdf
📌 منبع (صوتی و نوشتاری) محققانه‌، شسته‌رفته و مختصری👆🏿 در باب این‌که صهیونیسم حتی برای متفکران یهودی هم از همان ابتدا مسأله‌زا بوده است ـــ درست شبیه این‌که تشکیل حکومت اسلامی از همان ابتدا برای پاره‌ای متفکران مسلمان مسأله‌زا بوده و این عده تشکیل حکومت اسلامی را به معنای ضایع کردن روح اسلام می‌دانسته‌اند، بسا متفکران یهودی نیز تشکیل دولت منحصراً یهودی در فلسطین را ضایع شدن روح آیین یهود می‌دانسته‌اند.
📌«امام صادق: خداوند به یکی از پیامبران‌اش در دوران حکومت یکی از ستمگران وحی کرد که نزد این ستمگر برو و به او بگو: من تو را برای ریختن خون‌ها و گرفتن اموال به کار نگماشتم، بلکه تو را به کار گماشتم تا نگذاری [کار به آن‌جا رسد که] صدای مظلومان به آسمان بلند شود، زیرا من ستمگری در حق مردم را بی پاسخ نمی‌گذارم، حتی اگر ستمدیدگان کافر باشند.» 🔺کافی، ج ۲ ص ۳۳۳، و بحار الانوار، ج ۱۴ ص ۴۶۵. به نقل از: عقائد شیعة اهل البيت في الأدلة المعتبرة، نبيل قاووق، تهران: سوره مهر، ١٣٩٨، صص ۶۷-۶۸. @YMirdamadi #گفتاورد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حباب؛ نوشته‌/گفته‌های یاسر میردامادی
فیلسوفان_یهودی_و_مسئله_صهیونیسم_حسام_سلامت_،_جلسه_دوم.pdf
📌 بخش دوم منبع (صوتی و نوشتاری) محققانه‌، شسته‌رفته و مختصری👆🏿 در باب این‌که صهیونیسم حتی برای متفکران یهودی هم از همان ابتدا مسأله‌زا بوده است ـــ درست شبیه این‌که تشکیل حکومت اسلامی از همان ابتدا برای پاره‌ای متفکران مسلمان مسأله‌زا بوده و این عده تشکیل حکومت اسلامی را به معنای ضایع کردن روح اسلام می‌دانسته‌اند، بسا متفکران یهودی نیز تشکیل دولت منحصراً یهودی در فلسطین را ضایع شدن روح آیین یهود می‌دانسته‌اند.
Forwarded from یادداشت‌های دفتر سیاه (Babak Mina)
پادشاهی‌خواهی، جریانی پر از خالی؟


واقعیت این است که پادشاهی به خودی خود در دوران مدرن هیچ گاه متکی به دستگاه فکری و نظری نبوده است. پادشاهی در طول تاریخ عمدتاً با انواعی از الهیات یا اسطور‌های سیاسی توجیه می‌شده است. البته این سخن یک استثنای بزرگ دارد: هگل بزرگترین فیلسوف سیاسی مدرن پادشاهی‌خواه بود و نظریه‌ای برای پادشاهی‌ مشروطه داشت. اما اگر در فلسفه سیاسی هگل دقت کنیم درمی‌یابیم که پادشاهی برای وی بیش از آن که مدلی انتزاعی برای برای عمل سیاسی باشد، نظریه‌ای است برای فهم آنچه در حال رخ دادن است. از این‌ها گذشته پادشاهی‌خواهان ایرانی از نظر فکری فقیرتر از آن هستند که بتوانند دستگاه فکری هگل را پشت پروژه پادشاهی‌خواهی بیاورند. بنابراین عملاً پادشاهی‌خواهی ایرانی یک ظرف بزرگ خالی است که محتویات مختلف و حتی متناقضی در آن یافت می‌شود. پادشاهی‌خواهی ایرانی فاقد نظریه است و پروژه سیاسی بدون نظریه نمی‌تواند محقق شود یا اگر بنا به تصادف تاریخی محقق شود نمی‌تواند پایدار بماند. فکرستیزی و نظریه‌ستیزی پادشاهی‌خواهان مانع می‌شود تا این نکته مهم را ببینند. آنها چون نظریه ندارند بنابراین ممکن است به هر نظریه‌ای چنگ بزند. شما وقتی نظریه نداشته باشید، بی‌نظریه نمی‌شوید، بلکه ممکن است تحت تأثیر هر نظریه‌ای قرار بگیرید حتی بی آنکه بخواهید یا بدانید. وضعیت فعلی جبهه پادشاهی‌خواه چنین است: ما ملغمه‌ای می‌بینیم از لیبرالیسم و گلوبالیسم، گونه‌‌هایی از محافظه‌کاری آمریکای شمالی، شکل‌هایی از فاشیسم و نژادپرستی و حتی در مواردی شکل‌هایی از سوسیال‌دموکراسی. دقت کنید که اینها به شکل ائتلافی آگاهانه از جریان‌های گوناگون جلوه نمی‌کند، بلکه همزمان به شکلی درهم و سرگردان با هم مخلوط شده‌اند. پادشاهی‌خواهان می‌کوشند فقر فکری را با جنگ‌طلبی و پروپاگاندا جبران کنند. تصور می‌کنند با حمله نظامی می‌توانند انقلاب کنند. شوخی با مفهوم انقلاب! پادشاهی‌خواهی متأسفانه بدل شده است به ظرفی خالی که هر چیزی ممکن است از آن دربیاید. از قضا خود شاهزاده بهترین نماد این جریان است: فردی کاملاً بدون ایده و فکرِ راهنما که در هر دوره‌ای به جامه روز در می‌آید. در جنگ ایران و عراق میهن‌دوست می‌شود، در زمان اصلاحات با اصلاحات همدلی نشان می‌دهد، در جنبش سبز دستبند سبز به دست می‌کند، در جنبش ۱۴۰۱ تا پای ائتلاف با تجزیه‌طلبان می‌رود و حالا با اسرائیل متحد می‌شود. پادشاهی‌خواهان تصور کردند چون «ایده‌ها» باعث انقلاب ۵۷ شدند پس باید ایده را کنار گذاشت و دست به «عمل» زد. غافل از این که چنان که گفتم بی‌ایده بودن، باعث می‌شود شما به هر ایده‌ای چنگ بزنید و در واقع بدل به موجودی اسکیزوفرنیک بشوید. کسی که خود را «ملی‌گرا» می‌داند و همزمان خواستار بمباران تاسیسات نفتی و هسته‌ای ایران است.
📌بیانیه‌ی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج کشور در واکنش به ترور سید حسن نصر الله 🔻مردم جهان شاهد مبارزات سیدحسن نصرالله و همرزمانش در جبهه مقاومت جهانی علیه متجاوزین آمریکایی و صهیونیست، از لبنان، سوریه، یمن، شاخ آفریقا، آمریکای لاتین، ایرلند، کرانه باختری وغزه بودند. او سرانجام جان خود را در راه مبارزه علیه آپارتاید صهیونیستی مجهز به سلاحها و موشکهای امپریالیزم آمریکا نثار کرد.
🔹سیدحسن نصرالله نه اولین فرمانده شهید فلسطینی و لبنانی است و نه آخرین این سلسله خواهد بود، اما بی تردید خون جوشان او، در رگ‌های آزادگان جهان جانی تازه خواهد دمید و به زودی فریاد کودکان بیگناه و مظلوم غزه و لبنان، گریبانشان را خواهد فشرد که دادخواهی درکمین ستمگران است.
🔹این شهادت را به محضر مردم و دولت شریف لبنان و تمامی نیروهای عدالتخواه و آزادی خواهان جهان تبریک و تسلیت عرض می‌کنیم. 🔴
۱۱/مهر/۱۴۰۳ خورشیدی (منتشر شده در تارنمای «جماران»)
📌 «معقولیت ادعاهای فلسفی اغلب به یافته‌های تجربی بستگی دارد؛ پژوهش‌ تجربی نیز به نوبه‌ی خود اغلب بر مفروضات مفهومی و هنجاریِ ضمنی وابسته است که شایسته‌ی مداقه‌ی فلسفی اند. [...] فیلسوفان اخلاق بسا اوقات شهودهای قوی را نقطه‌ی ثقل استدلال می‌گیرند، اما وزن فرضی شهودهای اخلاقی نباید مسلّم گرفته شود.» 📍Jeroen Hopster, “The Speciesism Debate: Intuition, Method, and Empirical Advances,” Animals 9, no. 12 (2019) @YMirdamadi #گفتاورد
AVICENNA – Encyclopaedia Iranica (complete).pdf
3.1 MB
📌 نسخه‌ی کامل 👆🏿مدخل «ابن سینا» از دانشنامه‌ی ایرانیکا، نوشته‌ی جمعی از پژوهشگران (از جمله محسن مهدی، دیمیتری گوتاس و فضل الرحمان)، منتشر شده به سال ۱۹۸۷ میلادی. @YMirdamadi
2024/11/15 07:20:21
Back to Top
HTML Embed Code: