Telegram Web Link
سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که قرار بود از ۲۶ فروردین تا ۵ اردیبهشت سال آینده (پیش از شروع ماه رمضان) برگزار شود، به‌دلیل شیوع ویروس #کرونا، به تعویق افتاد و پس از ماه رمضان برگزار خواهد شد.
ناشرها این ماه‌ها و روزها با تلاش زیاد مشغول آماده‌سازی آثارشان برای نمایشگاه بودند و، مثل همیشه، روی فروش و نقدینگی نمایشگاه هم حساب کرده بودند. با این حال، بدیهی است سلامت جامعه از هر چیزی مهم‌تر است و باید قدردان مسئولان وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که موضوع را جدی گرفته‌اند. به امید اینکه هر چه زودتر از این روزها بگذریم و سال خوبی را آغاز کنیم.
@Virastaar
Forwarded from ویراستار
به‌تازگی باب شده مترجمان بی‌تجربه‌تر عبارت انگلیسی «have no idea» را به «هیچ ایده‌ای نداشتن» ترجمه می‌کنند، در حالی که ــ بسته به موقعیت ــ می‌توان معادل‌های فارسی جاافتاده و روان‌تری برای آن انتخاب کرد.

چند مثال:

🖋I have no idea what you're talking about.
🖋نمی‌دانم داری درباره‌ی چه حرف می‌زنی.

🖋“Was it hard?”
“You have no idea!”
🖋«سخت بود؟»
«خیلی!»

🖋I have no idea how to answer this question.
🖋اصلاً نمی‌دانم چطور باید به این سؤال جواب دهم.

🖋You have no idea how embarrassed I was.
🖋باورت نمی‌شود چقدر خجالت‌زده بودم.

🖋My brother asked me what I’m doing this weekend, but I have no idea.
🖋برادرم پرسید برنامه‌ام برای آخر هفته چیست، اما برنامه‌ای در نظر ندارم.
@Virastaar
بررسی شیوه‌ی سخن گفتن سیاستمداران در ایران به لحاظ واژه‌گزینی و تلفظ می‌تواند موضوع یک پایان‌نامه‌ی دانشگاهی در رشته‌ی زبان‌شناسی باشد.
به‌عنوان مثال، سیاستمداران ایرانی علاقه دارند تلفظ‌هایی جز آنچه رایج است در پیش بگیرند (مثلاً، اگر همه‌ی مردم بگویند ثُبات ــ sobat ــ آن‌ها می‌گویند ثَبات ــ sabat ــ )، افعال جدید و جعلی می‌سازند (مثلاً، «اعمال قانون کردن»، «دیدن» ــ به معنی برنامه‌ریزی کردن و در نظر گرفتن ــ) و زبان محاوره و نوشتار را درهم می‌آمیزند (مثلاً، «این موضوع را باید به مردم توضیح بدهیم و بریم به سمت حل مشکل و کار رو پیش ببریم»).
@Virastaar
«محمدعلی صفریان و صفدر تقی‌زاده، دو مترجم مشهور، همیشه با هم ترجمه می‌کردند و بالای ترجمه‌هایشان نام هر دو کنار هم می‌آمد، به‌طوری که بسیاری از آشنایان آن دو را با هم اشتباه می‌گرفتند و صفریان را تقی‌زاده و تقی‌زاده را صفریان صدا می‌کردند.
محمدعلی صفریان در امریکا درگذشت (هر چه خاک اوست عمر تقی‌زاده باشد).
این اواخر در تهران یکی از آشنایان، صفدر تقی‌زاده را می‌بیند و از او می‌پرسد: ببخشید، شما مرحوم صفریان هستید یا آقای تقی‌زاده؟!»

به نقل از کتاب #حالا_حکایت_ماست نوشته‌ی #عمران_صلاحی

@Virastaar
ویراستار
#هیچ_کس_آن_قدر_کوچک_نیست_که_نتواند_تغییری_ایجاد_کند #گرتا_تونبرگ ترجمه‌ی #الناز_فرحناکیان #نشرنون @Virastaar @NoonBook
اپیدمیک شدن ویروس #کرونا ــ ویروسی که می‌گویند از حیوان به انسان منتقل شده ــ نشان داد ما انسان‌ها چقدر در برابر سبک زندگی ناسالم و اتفاقاتی که در محیط پیرامونمان رخ می‌دهد ناتوان هستیم و چطور ممکن است به‌سادگی قربانی اشتباهات یا بی‌تدبیری‌های خودمان یا حتی مقهور نیروی طبیعت بشویم. مسئله‌ی آسیب دیدن محیط زیست یکی از مسائل مهمی است که حیات ما را تهدید می‌کند و اصلاً هم شوخی‌بردار نیست. سیاستمداران در سراسر دنیا فقط به فکر گرداندن چرخ صنایع بزرگ و بالا بردن رشد اقتصادی هستند و جوامع توسعه‌یافته هر چیزی را قربانی پول و رفاه بیشتر می‌کنند، حتی میلیون‌ها نفر از مردمان فقیر در کشورهای نابرخوردار و حتی آینده‌ی فرزندان کوچک و نسل‌های بعدی خودشان را.
تغییرات آب‌وهوایی و گرم شدن زمین و افزایش میزان دی‌اکسید کربن، اندک‌اندک که نه، شتابان، دارد جهان را به محلی نامناسب برای زیستن بدل می‌‌کند و این‌طور که پیش می‌رویم، دیری نخواهد گذشت که کره‌ی زمین زیست‌ناپذیر خواهد شد.
در این بین، #گرتا_تونبرگ، نوجوان سوئدی، کمپینی راه انداخته است برای جلب توجه مردم و سیاستمداران و با هدف نجات زمین. شاید شما هم بگویید یک دختربچه را چه به اظهارنظرهای محیط‌زیستی! بد نیست بدانید در دنیا هم ابتدا همین دیدگاه وجود داشت، تا اینکه #گرتا با تلاش بسیارش نشان داد این نوع نگاه درست نیست و بالاخره موفق شد به مهم‌ترین مجامع دنیا راه یابد و سخنانش را به گوش تأثیرگذارترین افراد جهان برساند. خود گرتا در همین کتاب پاسخ ابهامات مختلف را هم می‌دهد.
#هیچ_کس_آن_قدر_کوچک_نیست_که_نتواند_تغییری_ایجاد_کند مجموعه‌ای است شامل فعالیت‌ها و سخنرانی‌های #گرتا، دختری که مجله‌ی #تایم او را چهره‌ی سال برگزیده است و امسال هم (برای بار دوم) نامزد جایزه‌ی #صلح_نوبل است، دختری که در آینده از او بیشتر خواهیم شنید.
این روزها که همه‌مان وقت بیشتری را در خانه و محیط‌های بسته می‌گذرانیم، خواندن #هیچ_کس_آن_قدر_کوچک_نیست_که_نتواند_تغییری_ایجاد_کند می‌تواند هم امیدبخش باشد، هم هشداردهنده. کتاب کوچک و خوش‌خوانی است که مطالعه‌اش بیش از دو ساعت وقتتان را نخواهد گرفت، اما شاید ساعت‌ها به تفکرتان وادارد.
@Virastaar
@NoonBook
Forwarded from ویراستار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیتر پرینگل حماسه‌ی گیلگمش را به زبان اصلی آن، زبان سومری، و با ساز گیشگودی به‌زیبایی اجرا می‌کند.
گیلگمش قدیمی‌ترین اثر ادبی‌ای است که به دست ما رسیده است.
@Virastaar
«اول ایدون گوید در این نامه که تا جهان بود مردم گِرد دانش گشته‌اند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانسته‌اند، چه اندر این جهان مردم به دانش بزرگوارتر و مایه‌دارتر...»

به نقل از مقدمه‌ی شاهنامه‌ی ابومنصوری، گردآوریده‌ی ابومنصور المعمری به دستور ابومنصور عبدالرزاق فرخ، سال ۳۴۶ قمری
(مقدمه‌ی شاهنامه‌ی ابومنصوری از قدیمی‌ترین نثرهای فارسی است که به دست ما رسیده است. متأسفانه، متن اصلی کتاب از بین رفته است.)


راستی، چه خوب است اگر این روزها کتاب‌فروشی‌ها، به‌خصوص کتاب‌فروشی‌های کوچک، را از یاد نبریم؛ خیلی‌شان به فروش شب عید دل بسته بوده‌اند و حالا برنامه‌هایشان به هم ریخته. #کرونا تمام می‌شود اما جای خالی هر کتاب‌فروشی در شهر به این زودی‌ها پر نخواهد شد. می‌توانیم تلفنی یا اینترنتی خرید کنیم و تقاضا کنیم برایمان بفرستند. اگر کورسوی امیدی برای رستگاری و خوشبختی بشر وجود داشته باشد، قطعاً مسیر رسیدن به آن مسیر دانایی است.
@Virastaar
خیلی جالب است که از هزاره‌های دور بیماری‌های همه‌گیر را از جمله‌ی دلایل تردید مردم نسبت به دین می‌دانسته‌اند. کتاب معروف #ارداویراف_نامه این‌طور آغاز می‌شود که پس از #زرتشت سیصد سال دین در پاکی و مردم در بی‌گمانی بودند، اما «گجستگ (ملعون) گناگ‌مینوگ (اهریمن) بدکار برای اینکه مردمان به این دین شک کنند گجستگ #اسکندر مصرنشین را فریفت و با ستمِ گران و نبرد و #بیماری به #ایرانشهر فرستاد».

#ارداویراف_نامه از متون دینی زرتشتی و به‌جامانده از دوره‌ی #ساسانیان است.
@Virastaar
Forwarded from کتاب سده
#تجدید_چاپ شد
#زبان_پارسیگ (#پهلوی)
دکتر رهام اشه
ترجمه‌ی مریم تاج‌بخش و بزرگمهر لقمان
#کتاب_سده
قطع وزیری/ جلد سخت/ ۱۴۸۰۰۰ تومان

#زبان_پارسیگ کتابی است برای متخصصان و عموم علاقه‌مندانی که تمایل دارند با زبان فارسی میانه‌ی ساسانی (مشهور به پهلوی یا پارسیگ) آشنایی کامل پیدا کنند. فارسی امروز ما دنباله‌ی فارسی میانه است و بدون شناخت زبان پهلوی، نمی‌توان به شناخت دقیق و کاملی از دوره‌ی جدید زبان فارسی رسید. این کتاب امسال یکی از سه نامزد نهایی دریافت #جایزه_ی_کتاب_سال_جمهوری_اسلامی_ایران در بخش #زبانهای_باستانی بود.

ارسال به سراسر ایران: @NashreSade

@SadePub
Forwarded from کتاب سده
#تجدید_چاپ شد
#Avesta; A Grammatical Précis
Raham Asha
Second Published 2020
#SadeـPublications
قطع وزیری/ جلد سخت/ ۱۴۸۰۰۰ تومان

#اوستا کتاب آموزشی زبان اوستایی در آکادمی علوم تاجیکستان است و امسال یکی از سه نامزد نهایی دریافت #جایزه_ی_کتاب_سال_جمهوری_اسلامی_ایران در بخش #زبانهای_باستانی بود.

(این کتاب به زبان انگلیسی است.)

ارسال به سراسر ایران: @NashreSade

@SadePub
«آن روزها پولی در بساط نبود که بشود کتاب خرید. من از کتابخانه‌ی #شکسپیر_وـشرکا که عضو می‌پذیرفت کتاب به امانت می‌گرفتم. اینجا کتابخانه و کتاب‌فروشی سیلویا بیچ در شماره‌ی ۱۲ خیابان ادئون (در پاریس) بود. در آن خیابان سرد که گذرگاه باد بود این کتاب‌فروشی مکانی بود بانشاط، با بخاری بزرگی در زمستان‌ها و میزها و قفسه‌های پر از کتاب...»

#ارنست_همینگوی، #پاریس_جشن_بیکران، ترجمه‌ی #فرهاد_غبرایی

@Virastaar
«چنین گوید ابومطیع بلخی که در هندوستان درختی است بر سر کوهی در میان دریا، و میان آن درخت چهل در خانه است و ده در دکان، از سطبری آن درخت، و آن دکان‌ها همیشه پر متاع‌ها و قماش‌هاست گوناگون، و بر هر متاعی بهای آن نوشته، تا هر فقیری یا هر امیری و هر کس که متاعی خواهد بخرد و هر جنسی به‌چند، و آنجا هیچ مردم نباشد چنانچه ایشان را ببینند. چون کشتی آنجا رسد، بدارند و در آن دکان‌ها و خانه‌ها روند و نرخ‌ها برخوانند، بها برسنجند و بنهند، و آن متاع بردارند و بروند. و هرگز کس آنجا مردم ندیده است. و اگر کسی چیزی برگیرد و بها آنجا ننهد، از میان درخت بیرون نتواند آمدن، و هر چند که گردند، راه بیرون آمدن نیابند. چون متاع را باز به‌جا نهند یا بهای آن، راه یابند و بیرون آیند و این سخت عجب است...»

عجایب البلدان، منسوب به ابوالمؤید بلخی


اگر از خواندن داستان‌هایی به سبک #رئالیسم_جادویی یا کارهایی نظیر #شهرهای_ناپیدا نوشته‌ی #ایتالو_کالوینو حظ می‌برید، در نظر داشته باشید متن بالا را یک نویسنده‌ی ایرانی در قرن چهارم هجری نوشته است!
@Virastaar
تبلیغ انتشارات #کتاب_زمان برای کتاب #سنگر_و_قمقمه_های_خالی نوشته‌ی #بهرام_صادقی، دهه‌ی چهل شمسی

از عبارت‌های ستایش‌آمیزی که مکرراً در آگهی به کار رفته مشخص است ناشر دقیقاً می‌دانسته چه کتاب مهمی را منتشر کرده است.
@Virastaar
معیار ثابت برای تعیین قیمت کتاب، درست یا نادرست؟

این روزها، متأسفانه، #کرونا زندگی اجتماعی را با محدودیت مواجه کرده و بسیاری ــ به‌درستی ــ ترجیح می‌دهند غذای بیرون استفاده نکنند؛ اما پیش از این روزها شما می‌توانستید فرضاً یک چلوکباب میل کنید به قیمت ۱۰ هزار تومان و یک چلوکباب هم میل کنید به قیمت ۱۰۰ هزار تومان. بحث ارزانی یا گرانی مطرح نیست؛ بحث این است که ترجیح می‌دهید چه نوع خدمتی را با چه کیفیتی و در کجا دریافت کنید. این موضوع تقریباً در دریافت اکثر خدمات و خرید اکثر کالاها وجود دارد و اختلاف قیمت بین پایین‌ترین سطح کیفیت و بالاترین سطح کیفیت دیده می‌شود. کسی هم معترض نیست که مثلاً باید بابت خرید میزی از جنس چوب گردو پول بیشتری نسبت به وقتی بپردازد که میزی با چوب مصنوعی می‌خرد.
به‌رغم آنچه گفته شد، از دیرباز، در بازار کتاب ایران توافقی نانوشته برای تعیین حدودی قیمت کتاب‌ها وجود دارد ــ خیلی‌ها یک مقیاس کلی در ذهن دارند که مثلاً‌ الان قیمت هر صفحه کتاب باید حدوداً ۱۰۰ یا ۱۵۰ یا ۲۰۰ تومان باشد و قیمت نهایی کتاب را با ضرب و تقسیم و بر اساس تعداد صفحات آن مشخص می‌کنند و به‌سرعت نتیجه‌گیری می‌کنند فلان کتاب قیمتش ارزان، معمول یا گران است. حتی گاهی همکاران ناشر و کتاب‌فروش هم بر همین اساس پیش می‌روند و درباره‌ی قیمت کتاب تصمیم می‌گیرند یا نظر می‌دهند.
شاید با مطالعه‌ی همین میزان از این نوشته متوجه استدلال من و نکته‌ای که می‌خواهم مطرح کنم شده باشید. با این حال، بیشتر توضیح می‌دهم: بعضی کتاب‌ها هستند که به دلایلی هزینه‌ی تولید محتوایی و فیزیکی آن‌ها بالا است. گاهی ناشر چندین سال هزینه می‌کند تا بتواند یک کتاب را منتشر کند. کتابی هست که تصویرسازی دارد و میلیون‌ها تومان صرف کارهای هنری‌اش شده است.
کتابی هست که نویسنده‌ یا پژوهشگر طرازاولی دارد که طبیعتاً دستمزدش بالا است و گاه حتی ناشر هزینه‌ی یک سال زندگی او را پیشاپیش تأمین کرده است تا او بتواند کارش را به سرانجام برساند. کتابی هست که بهترین ویراستاران و طراحان هنری روی آن کار کرده‌اند و بهترین و گران‌ترین کاغذ بازار و بهترین چاپخانه‌ و صحافی خرجش شده‌اند. کتابی هم هست که دفتر فنی سر خیابان خودش ویرایش و صفحه‌بندی کرده و طرح جلد هم برایش زده و چند نسخه از آن منتشر کرده است! ــ آیا قیمت همه‌ی این‌ها باید از فرمول ثابتی پیروی کند؟ مثلاً، اگر استاد #شفیعی_کدکنی کتابی منتشر کند که به کار هزاران نفر دانشجو و پژوهشگر می‌آید معیار قیمتش باید با مجموعه‌شعری که جوانی کم‌استعداد منتشر کرده تا به اقوام و دوستانش هدیه کند یکی باشد؟! فرضاً، صفحه‌ای ۱۵۰ تومان؟!
از طرفی، کتاب هم کالایی است مثل همه‌ی کالاهای تولیدی دیگر و از فرمول افزایش تولید ـ کاهش هزینه پیروی می‌کند، یعنی هر چه تیراژ آن بالاتر باشد، هزینه‌ی نهایی تولید آن پایین‌تر خواهد بود. نه‌تنها در ایران بلکه ــ برخلاف تصور بسیاری ــ حتی در کشوری مثل امریکا هم کتاب‌های درجه‌یک اما تخصصی با تیراژهای بسیار پایین ــ گاه حتی ۱۰۰ نسخه ــ منتشر می‌شوند. بدیهی است هزینه‌ی تولید این‌طور کتاب‌ها هم بسیار بالا است و نباید با مقیاسی کلی درباره‌ی قیمت تک‌فروشی آن‌ها داوری کرد.
گمان می‌کنم حالا بتوان به سؤال مطرح‌شده در تیتر این مطلب پاسخ داد.
@Virastaar
کره، بستنی، یخ و هر ماده‌ی خوراکی دیگری «آب» می‌شود، نه «ذوب». گو اینکه در تداول عامه هم هیچ‌وقت نمی‌شنویم «بستنی‌ات را بخور، ذوب شد»، بلکه می‌شنویم «بستنی‌ات را بخور، آب شد». بنابراین، برای عبارت melted butter هم باید به‌جای «کره‌ی ذوب‌شده»، از «کره‌ی آب‌شده» استفاده کرد.
«ذوب شدن» بیشتر به فرایند گداختن و مایع کردن فلز و شیشه و... اشاره دارد. البته برای اشاره به آب شدن یخ‌های قطبی هم از عبارت «ذوب شدن» استفاده می‌کنند.
@Virastaar
از نتایج ویرایش بد

در سال ۱۹۶۲، وقتی کتاب ساعت شوم گابریل گارسیا مارکز به ناشری اسپانیایی سپرده شد، این ناشر بدون اطلاع مارکز کتاب را به ویراستارهایش داد. ویراستارها در کتاب دست بردند و نثر مارکز را که چاشنی کلمبیایی داشت به نثر رسمی اسپانیایی تغییر دادند. کتاب منتشر شد و مارکز بعد از دیدن نسخه‌ی چاپی‌اش به قدری عصبانی شد که آن را اثر خود ندانست. سپس کار را تقریباً از نو نوشت، چون تنها نسخه‌ای را که موجود بود به همان ناشر سپرده بود. ضربه‌ای که به او وارد شده بود چنان شدید بود که سه سال نویسندگی را کنار گذاشت!
تأکید بر حفظ سبک پدیدآور هنگام ویرایش برای پرهیز از چنین اتفاقاتی است. نویسنده باید ویراستار را چشم دوم خود ببیند، نه دست دوم خود!
@Virastaar
فهرست-کتابفروشی_های-ایران.pdf
388.6 KB
کار خوب واحد فروش نشر مرکز. فهرستی از تقریباً همه‌ی کتاب‌فروشی‌های ایران و شماره تلفن‌هایشان. اگر این روزها بخواهید تلفنی کتاب بخرید، به دردتان می‌خورد. اغلب کتاب‌فروشی‌ها، دست‌کم تا پایان همه‌گیری #کرونا، ارسال با پست یا پیک دارند.
@Virastaar
توصیه به همکاران #ناشر

این روزها، دغدغه‌ی بسیاری از ناشرها این است که زمان آغاز نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران کی خواهد بود. پیش‌تر قرار بود این نمایشگاه فروردین ۹۹ آغاز به کار کند، اما بعد اعلام شد که به بعد از ماه رمضان (یعنی به خرداد ۹۹) موکول شده است.
همه می‌دانیم که نمایشگاه کتاب تهران نقطه‌ی عطف فعالیت‌های ناشران در طول سال است و نقش تعیین‌کننده‌ای در برنامه‌ریزی‌های آن‌ها دارد، اما واقعیت این است که #کرونا خطری واقعی و جهانی است و شوخی‌بردار نیست. حتی اگر بیماری تا خرداد کنترل شود، برگزاری‌ تجمعاتی مثل نمایشگاه کتاب می‌تواند دمیدن بر آتش زیر خاکستر باشد و دوباره بیماری را شعله‌ور کند. من بعید می‌دانم ــ در بهترین شرایط ــ دست‌کم تا نیمه‌ی دوم سال آتی امکان برگزاری بی‌خطر یا کم‌خطر تجمعات گسترده مثل نمایشگاه (که چند میلیون نفر در آن حضور می‌یابند) وجود داشته باشد. در آن ماه‌ها هم مشکلات و موضوعات دیگری (مثل سرما و بارندگی‌های فصلی، نزدیکی به زمان نمایشگاه کتاب بعدی و...) پیش رو خواهد بود و چه‌بسا موعد ایدئالی برای نمایشگاه پیدا نشود و یا اگر بشود، نمایشگاه خارج از روال معمول و با حضور کم‌رنگ‌تر مردم برپا شود.
من هم می‌دانم همه روی فروش و نقدینگی نمایشگاه حساب کرده‌اند و به پشتوانه‌ی آن چک‌های زیادی برای بعد از نمایشگاه کشیده‌اند. می‌دانم لغو نمایشگاه یا تأخیر در برگزاری آن یعنی ورشکستگی بعضی ناشران و مواجه شدن بعضی دیگر از آن‌ها با مشکلات بسیار جدی. اما همیشه اولویت #سلامتی مردم است و #کرونا بلایی است که نه‌تنها صنعت نشر و نه‌تنها اقتصاد ایران بلکه قاطبه‌ی فعالیت‌های اقتصادی در سراسر کره‌ی زمین را دچار مشکلات جدی کرده و هنوز هم ابعاد واقعی خسارات آن مشخص نیست.

ما ناشرها، به‌رغم همه‌ی مشکلات و توقعات، باید واقع‌بین باشیم و واقعیت را بپذیریم تا بتوانیم دست‌کم تا حدی بر آن غلبه کنیم. پیشنهاد من این است از همین الان فرض را بر این بگذارید که نمایشگاه کتاب سال آینده برگزار نخواهد شد. این موضوع را به‌شکل یک بحران در کسب‌وکارتان ببینید و سعی کنید از همین الان طوری برنامه‌ریزی کنید که با کمترین ضرر و زیان از آن عبور کنید. سعی کنید خلأ نمایشگاه را با تقویت شبکه‌ی #پخش و #کتاب_فروشی_ها جایگزین کنید. اگر ــ به امید خدا ــ مشکل حل شد و نمایشگاه با رونق هر سال برگزار شد ــ که از صمیم قلب آرزو می‌کنم چنین شود و در وهله‌ی اول سلامتی به جامعه بازگردد ــ چه بهتر؛ اگر هم ــ خدای نکرده ــ بحران طول کشید، غافلگیر نشده‌اید و کمتر متضرر شده‌اید. غر زدن و انتظار کشیدن راه‌حل نخواهد بود؛ باید راهکارهای عملی در پیش گرفت.

@Virastaar
بازسازی اتاق #مارسل_پروست در کاخ بروتوی در سی و پنج کیلومتری جنوب پاریس.

پیش‌ترها، به‌شوخی، می‌گفتند کسی فرصت نمی‌کند رمان طولانی #در_جستجوی_زمان_از_دست_رفته را بخواند، مگر اینکه ــ دور از جان ــ پایش شکسته باشد!
گمان می‌کنم بهتر است کتاب‌خوان‌هایی که #کرونا خانه‌نشینشان کرده بیشتر از این فرصت برای خواندن آثاری استفاده کنند که طولانی‌ترند و شاید در طول سال فراغت لازم برای خواندن آن‌ها پیش نیاید. بهترین پیشنهاد هم کلاسیک‌ها هستند.
@Virastaar
2024/10/05 03:16:35
Back to Top
HTML Embed Code: