به جُستجوی تو بر درگاهِ کوه میگریم، در آستانهی دریا و علف.
به جُستجوی تو در معبرِ بادها میگریم در چارراهِ فصول، در چارچوبِ شکستهی پنجرهیی که آسمانِ ابرآلوده را قابی کهنه میگیرد.
به انتظارِ تصویرِ تو این دفترِ خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد؟
#احمد_شاملو
به جُستجوی تو در معبرِ بادها میگریم در چارراهِ فصول، در چارچوبِ شکستهی پنجرهیی که آسمانِ ابرآلوده را قابی کهنه میگیرد.
به انتظارِ تصویرِ تو این دفترِ خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد؟
#احمد_شاملو
قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن ..
#احمد_شاملو
#احمد_شاملو