توی تاکسی بودم
پشت یه کامیون دیدم خیلی ریز نوشته " تاوانشم قشنگه "...!
امیدوارم یکی اینجوری دوستتون داشته باشه :))
پشت یه کامیون دیدم خیلی ریز نوشته " تاوانشم قشنگه "...!
امیدوارم یکی اینجوری دوستتون داشته باشه :))
یاد گرفتم آدما رو بر اساس اینکه چقدر بهم اهمیت میدن درجه بندی کنم ، نه بر اساس اینکه چقدر دلم براشون تنگ میشه
عزیز من، آنقدر آنان که دوست میداشتی از تو دور خواهند شد که گمان میکنی روزهای نزدیک بودن، جز خیال نبوده است
لطفا حق دیر جواب دادن رو به آدمای اطرافتون بدین، شاید یکی رو مود نباشه، نخواد بیاد توضیح بده که فلانی من بیحوصلم، زود بهتون بر نخوره، یه جایی تو ذهنتون برای درک این موضوع باز کنید.
هرچی بزرگتر میشی، دنبال چیزای متفاوتتری توی آدما میگردی. مثل وفادار بودن، صداقت داشتن، با درک و فهم بودن. اما بیشتر از همه دنبال کسی میگردی که وقتی از همه چیز خسته و بیزاری کنارت بایسته و دستتو بگیره. دقیقا همون لحظهای که امیدت رو از همهچیز و همهکس از دست دادی، بغلت کنه و خیالت راحت باشه از اینکه هواتو داره.
تهش قراره بمیریم پس بیا نترسیم، به تهِ هیچی فکر نکنیم. ریسک کنیم، بدوییم، وقتی ناراحتیم گریه کنیم، قهقه بزنیم، موزیکامونو گوش بدیم، جریمه بشیم، بخوریم زمین، زیر بارون خیس بشیم، شب گردی کنیم، تو خیابونا بدوییم، بخندیم.بیا تا هستیم دیوونگی کنیم و نترسیم.
درونگرا بودن اینجوریه که اگه حرف بزنی تا روزها بهش فکر میکنی و میگی چرا گفتم برای چی گفتم کاش نمیگفتم حالا چیکار کنم...
نكُند دل نكَني،
دل بكَند،
بهرِ تو دل دل نكُند؟
برود در بر يار دگري، صبح كه بيدار شوي.
دل بكَند،
بهرِ تو دل دل نكُند؟
برود در بر يار دگري، صبح كه بيدار شوي.
روزی صدهزار بار شکر که دیگه نه رو کسی
حساسم، نه حال خوب و بدم به کسی بستگی
داره، نه فکرم درگیر کسیه و نه جنگ اعصاب
دارم، سخت بود ولی بلاخره شد.
حساسم، نه حال خوب و بدم به کسی بستگی
داره، نه فکرم درگیر کسیه و نه جنگ اعصاب
دارم، سخت بود ولی بلاخره شد.
عشق بندر (سندی).
@donteatthisshit
سیه دخت هاجرون خودمو تو گل میپلکونوم؟
اوفی اوفی
اوفی اوفی
یه لحظه سکوت کنیم برای اونایی که ازمون متنفرن، ولی نمیتونن دوستیشونو قطع کنم چون میترسن که دیگه نفهمن توی زندگیمون چی میگذره
جدی ما پا میشدیم میرفتیم کافینت، پول میدادیم که تو یاهو مسنجر، با کسایی که نمیشناسیم چت کنیم؟
چقدر تنها بودیم اسماعیل
چقدر تنها بودیم اسماعیل
امروز تو مترو یه قطره اشک از چشمم پایین افتاد
بغل دستیم گفت ناراحت نباش برمیگرده
ینی جدی فک میکنید هر کی اشک ریخت به فکر یک آدم دیگس
در حالی که من داشتم دست و پا میزدم تو این بی پولی میخام دقیقا چی خاکی تو سرم بریزم .
بغل دستیم گفت ناراحت نباش برمیگرده
ینی جدی فک میکنید هر کی اشک ریخت به فکر یک آدم دیگس
در حالی که من داشتم دست و پا میزدم تو این بی پولی میخام دقیقا چی خاکی تو سرم بریزم .