📄 مقاله
ریشههای وضع موجود
اقتصاد ایران چگونه گرفتار مناسبات «راه رشد غیرسرمایهداری» شد؟
👤 محمد طاهری
1️⃣ قسمت اول
2️⃣ قسمت دوم
◽️@utfinance◽️
ریشههای وضع موجود
اقتصاد ایران چگونه گرفتار مناسبات «راه رشد غیرسرمایهداری» شد؟
👤 محمد طاهری
1️⃣ قسمت اول
2️⃣ قسمت دوم
◽️@utfinance◽️
Telegraph
ریشههای وضع موجود -قسمت اول
اقتصاد ایران چگونه گرفتار مناسبات «راه رشد غیرسرمایهداری» شد؟
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 اندیشههای احمد فردید چه پیامدهایی داشت؟
بخش یکم
👤موسی غنینژاد
وقتی از احمد فردید صحبت میکنیم، منظورمان سید احمد مهینی یزدی است. کسی که نامش در تاریخ سیاسی ایران، کماهمیت نیست.
فردید را معمار مفهوم «غربزدگی» میدانند. همان چیزی که جلال آل احمد گرفت و آن را عنوان کتابش کرد.
◽️@utfinance◽️
#فردید
#احمد_فردید
#جلال_آل_احمد
#غربزدگی
#غرب_زدگی
#موسی_غنی_نژاد
بخش یکم
👤موسی غنینژاد
وقتی از احمد فردید صحبت میکنیم، منظورمان سید احمد مهینی یزدی است. کسی که نامش در تاریخ سیاسی ایران، کماهمیت نیست.
فردید را معمار مفهوم «غربزدگی» میدانند. همان چیزی که جلال آل احمد گرفت و آن را عنوان کتابش کرد.
◽️@utfinance◽️
#فردید
#احمد_فردید
#جلال_آل_احمد
#غربزدگی
#غرب_زدگی
#موسی_غنی_نژاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 نسبت فردید با اندیشه هایدگر و مارکس
بخش دوم
👤 موسی غنینژاد
فردید گرایش شدیدی به هایدگر داشت و هایدگر را با اسلام تفسیر میکرد.
از طرفی هم فردید مارکسیست نبود. عضو حزب توده هم نبود و مارکس را طرفدار مدرنیسم میدانست حال آنکه خود شیفته سنت بود.
اما چرا او در دیدگاههای ضدغرب با چپها همصدا بود؟
◽️@utfinance◽️
بخش دوم
👤 موسی غنینژاد
فردید گرایش شدیدی به هایدگر داشت و هایدگر را با اسلام تفسیر میکرد.
از طرفی هم فردید مارکسیست نبود. عضو حزب توده هم نبود و مارکس را طرفدار مدرنیسم میدانست حال آنکه خود شیفته سنت بود.
اما چرا او در دیدگاههای ضدغرب با چپها همصدا بود؟
◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◽️لیبرالیسم نقطه مقابل دیدگاه فردید
بخش سوم
👤 موسی غنینژاد
در دیدگاه لیبرالی انسان عادی حسابگر است و حسابگری، یک فضیلت لیبرال است و در این دیدگاه انسان همانگونه که هست پذیرفته میشود.
اما فردید لیبرالیسم را تحقیر میکرد و مانند هایدگر و مارکس انسان عادی لیبرال را مذمت مینمود.
او در جستوجوی خلق انسان حقیقی بود همان انسانی که در پی هوای نفسانی و نیازهای مادی خود نمیرود آنچه که در گفتار مارکسیستی انسان طراز نوین نامیده میشد.
◽️@utfinance◽️
بخش سوم
👤 موسی غنینژاد
در دیدگاه لیبرالی انسان عادی حسابگر است و حسابگری، یک فضیلت لیبرال است و در این دیدگاه انسان همانگونه که هست پذیرفته میشود.
اما فردید لیبرالیسم را تحقیر میکرد و مانند هایدگر و مارکس انسان عادی لیبرال را مذمت مینمود.
او در جستوجوی خلق انسان حقیقی بود همان انسانی که در پی هوای نفسانی و نیازهای مادی خود نمیرود آنچه که در گفتار مارکسیستی انسان طراز نوین نامیده میشد.
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◽️فردید اقتصاد و جامعه را چگونه میخواست؟
بخش چهارم
👤 موسی غنینژاد
دنیای امروز حاصل نوآوری و مبادله آزاد علم و فناوری و فرهنگ میان انسانهای عادی است.
فردید به همه اینها به دیده تحقیر مینگریست و اقتصاد مدرن در دیدگاه فردید جایی نداشت که نتیجه شعارهای خوشآهنگ با محور معنویت او، رد آموزههای اقتصاد مدرن بود.
سیاستگذاران و متولیان اقتصادی در ایران همچنان اسیر اندیشههای فردیدها و شریعتیها هستند و بیاعتقادی به اقتصاد مدرن همچنان ادامه دارد.
◽️@utfinance◽️
بخش چهارم
👤 موسی غنینژاد
دنیای امروز حاصل نوآوری و مبادله آزاد علم و فناوری و فرهنگ میان انسانهای عادی است.
فردید به همه اینها به دیده تحقیر مینگریست و اقتصاد مدرن در دیدگاه فردید جایی نداشت که نتیجه شعارهای خوشآهنگ با محور معنویت او، رد آموزههای اقتصاد مدرن بود.
سیاستگذاران و متولیان اقتصادی در ایران همچنان اسیر اندیشههای فردیدها و شریعتیها هستند و بیاعتقادی به اقتصاد مدرن همچنان ادامه دارد.
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
استبداد روشنفکری
👤 محمد قوچانی
یادداشت سردبیر مجله آگاهی نو و نویسنده کتاب روشنفکر مسلح به باشگاه روزنامهنگاران ایران درباره جلد هفتهنامه تجارت فردا:
فکر نمیکردم در باشگاه روزنامهنگاران از نویسنده کتابی که متهم پنهان به چاه انداختن «تجارت فردا» در انتشار پرونده «افسون شریعتی» است هم به ادای توضیحات فراخوانده شود. من البته در ایدهپردازی و طراحی جلد درخشان «تجارت فردا» نقش نداشتم و مغبونم که این جلد آگاهی نو نیست، اما تیتر «افسون شریعتی» گناه من است و از محمد طاهری ممنونم که دست جریان «نیمه روشنفکری» ایران در روزنامهنگاری را رو کرد که اگر هیات نظارت دستشان بود تجارت فردا را به جرم توهین به «معلم شهید» توقیف میکردند! میدانستم «شبح شریعتی» بر سر ما میچرخد و به همین دلیل کتاب «روشنفکر مسلح» را نوشتم اما در جامعهای که حتی روشنفکرانش کتاب نمیخوانند، نمیتوانستم مفهوم این سحرزدگی و «افسونزدگی جدید» و به قول زندهیاد دکتر داریوش شایگان «تاریکاندیشی جدید»؛ را توضیح دهم که چگونه روزنامهنگاری که خود گرافیست است طرح شریعتی را توهین فرض میکند.
از همه جالبتر کسی است که کتاب و مجله را نخوانده میگوید هدف نویسنده احیای جمهوری اسلامی در قالب حکومت صفوی است و نمیخواهد کسی بداند که همه تلاش ما برای این است که بگوییم شریعتی به عنوان متفکری انقلابی امروز بیشتر به اصولگرایان و بنیادگرایان شبیهتر است تا اصلاحطلبان؛ و کلمه به کلمه دفاع او از جهاد ابتدایی و مبارزه مسلحانه و عملیات استشهادی و اتحاد اسلام و اقتصاد دولتی و تئوکراسی و نفی فلسفه و... را در کتاب نشان دادهایم و گفتهایم از مجموعه تلویزیونی سربداران تا سریال امام علی تحت نفوذ فکر شریعتی ساخته شده است.
حالا چه کسی نظریهپرداز حکومت اسلامی است؟ مدافعان اقتصاد آزاد و حامیان ایران گرایی یا طرفداران «اقتصاد توحیدی» و نظریهپردازان «امت و امامت»؟! شریعتی صفویه را متهم میکرد که با همدستی اروپای مسیحی، جهان اسلام را تجزیه کرده است. لابد اگر امروز ما تحت خلافت اردوغان بودیم چه سعادتمند بودیم. «اسلام منهایی روحانیت» شریعتی و «اقتصاد منهای نفت» مصدق برای روشنفکری ایران همیشه جذاب بوده است اما مشکل در «روشنفکری منهای وطن» است که گاه معبودش اسلامبول است و گاه مسکو... کسی که فکر میکند دفاع از بازار آزاد و حق مالکیت هنوز مانند عصر روشنفکری مارکسیستی جرم است اساساً نسل جدید و عصر جدید را نمیشناسد. این مفاهیم را اما نسل جدید فهمیده است که با شریعتی شوخی میکند و او را به طنز در سطح گوینده جملات قصار قرار میدهد.
هنر «تجارت فردا» نشان دادن این سحر در صورت گرافیک است. در جهان مطبوعات مارکس و هگل و هایدگر و آرون و میزس و هایک و بوش و بلر و کلینتون و گاندی و ماندلا را در قامت کارتون به تصویر میکشند. هیچکس آن را توهین نمیداند. در همین ایران مجلات توفیق و گلآقا جز مقام اول کشور و طبقه روحانیت را به طنز تصویر کردهاند. صد رحمت به سیاستمدارانی چون هویدا و حبیبی که جور همه حاکمان را کشیدند و سوژه جلد طنازان شدند.
من فعلاً وارد محتوا نمیشوم اما گرافیک هم هنری چون کاریکاتور است. اغراق و شبیهسازی اساس این هنر است. چرا باید پس از روحانیت -که دست ما به ایشان نمیرسد- جامعه و فرهنگ خود را از این بیان هنری محروم کنیم؟ آیا روشنفکرانی چون شریعتی که فیلسوفان را «پفیوزان تاریخ» میخواندند هم مقام قدسی دست یافتهاند؟! مگر شما اقتصاددانان لیبرال را همچون ژنرالهای فاشیست به تصویر کشیدید، کسی اعتراض کرد؟ من فکر کنم دکتر موسی غنینژاد نهتنها از کشیدن کاریکاتورش ناراحت نمیشود که آن را قاب میکند و در خانه نگه میدارد. حاضرم در آگاهی نو امتحان کنم.
این چه معبدی است که برای علی شریعتی ساختهاید؟! شعبدهبازی که در آثارش به متفکری مجعول به نام «شاندل» ارجاع میدهد که برگردان تلخیص نام خودش (شمع، مخفف شریعتی مزینانی؛ علی) به فرانسوی بود! و یکبار این واقعیت را به شنوندگان گفتارها و خوانندگان کتابهایش توضیح نداد که این در واقع ارجاع به خودش است! آیا شعبدهبازی جز این است که از کلاه شریعتی خرگوش شاندل بیرون بیاید؟
نظرخواهی باشگاه روزنامهنگاران ثابت کرد که هنوز تا فهم هنر و رسانه در ایران راه دراز است. همکاران عزیزم، نترسید. اگر قرار باشد روزی کاریکاتور همه حاکمان را بکشیم باید از همینجا شروع کرد. اگر کسی بگوید چون نمیتوانید مثلاً کاریکاتور فدائیان اسلام را بکشید حق ندارید کاریکاتور روشنفکران دینی را بکشید، بدانید با مغالطهای بزرگ مواجهید. استبداد پنهانی که زیر نقاب نقد حکومت پنهان شده است.
◽️@utfinance◽️
استبداد روشنفکری
👤 محمد قوچانی
یادداشت سردبیر مجله آگاهی نو و نویسنده کتاب روشنفکر مسلح به باشگاه روزنامهنگاران ایران درباره جلد هفتهنامه تجارت فردا:
فکر نمیکردم در باشگاه روزنامهنگاران از نویسنده کتابی که متهم پنهان به چاه انداختن «تجارت فردا» در انتشار پرونده «افسون شریعتی» است هم به ادای توضیحات فراخوانده شود. من البته در ایدهپردازی و طراحی جلد درخشان «تجارت فردا» نقش نداشتم و مغبونم که این جلد آگاهی نو نیست، اما تیتر «افسون شریعتی» گناه من است و از محمد طاهری ممنونم که دست جریان «نیمه روشنفکری» ایران در روزنامهنگاری را رو کرد که اگر هیات نظارت دستشان بود تجارت فردا را به جرم توهین به «معلم شهید» توقیف میکردند! میدانستم «شبح شریعتی» بر سر ما میچرخد و به همین دلیل کتاب «روشنفکر مسلح» را نوشتم اما در جامعهای که حتی روشنفکرانش کتاب نمیخوانند، نمیتوانستم مفهوم این سحرزدگی و «افسونزدگی جدید» و به قول زندهیاد دکتر داریوش شایگان «تاریکاندیشی جدید»؛ را توضیح دهم که چگونه روزنامهنگاری که خود گرافیست است طرح شریعتی را توهین فرض میکند.
از همه جالبتر کسی است که کتاب و مجله را نخوانده میگوید هدف نویسنده احیای جمهوری اسلامی در قالب حکومت صفوی است و نمیخواهد کسی بداند که همه تلاش ما برای این است که بگوییم شریعتی به عنوان متفکری انقلابی امروز بیشتر به اصولگرایان و بنیادگرایان شبیهتر است تا اصلاحطلبان؛ و کلمه به کلمه دفاع او از جهاد ابتدایی و مبارزه مسلحانه و عملیات استشهادی و اتحاد اسلام و اقتصاد دولتی و تئوکراسی و نفی فلسفه و... را در کتاب نشان دادهایم و گفتهایم از مجموعه تلویزیونی سربداران تا سریال امام علی تحت نفوذ فکر شریعتی ساخته شده است.
حالا چه کسی نظریهپرداز حکومت اسلامی است؟ مدافعان اقتصاد آزاد و حامیان ایران گرایی یا طرفداران «اقتصاد توحیدی» و نظریهپردازان «امت و امامت»؟! شریعتی صفویه را متهم میکرد که با همدستی اروپای مسیحی، جهان اسلام را تجزیه کرده است. لابد اگر امروز ما تحت خلافت اردوغان بودیم چه سعادتمند بودیم. «اسلام منهایی روحانیت» شریعتی و «اقتصاد منهای نفت» مصدق برای روشنفکری ایران همیشه جذاب بوده است اما مشکل در «روشنفکری منهای وطن» است که گاه معبودش اسلامبول است و گاه مسکو... کسی که فکر میکند دفاع از بازار آزاد و حق مالکیت هنوز مانند عصر روشنفکری مارکسیستی جرم است اساساً نسل جدید و عصر جدید را نمیشناسد. این مفاهیم را اما نسل جدید فهمیده است که با شریعتی شوخی میکند و او را به طنز در سطح گوینده جملات قصار قرار میدهد.
هنر «تجارت فردا» نشان دادن این سحر در صورت گرافیک است. در جهان مطبوعات مارکس و هگل و هایدگر و آرون و میزس و هایک و بوش و بلر و کلینتون و گاندی و ماندلا را در قامت کارتون به تصویر میکشند. هیچکس آن را توهین نمیداند. در همین ایران مجلات توفیق و گلآقا جز مقام اول کشور و طبقه روحانیت را به طنز تصویر کردهاند. صد رحمت به سیاستمدارانی چون هویدا و حبیبی که جور همه حاکمان را کشیدند و سوژه جلد طنازان شدند.
من فعلاً وارد محتوا نمیشوم اما گرافیک هم هنری چون کاریکاتور است. اغراق و شبیهسازی اساس این هنر است. چرا باید پس از روحانیت -که دست ما به ایشان نمیرسد- جامعه و فرهنگ خود را از این بیان هنری محروم کنیم؟ آیا روشنفکرانی چون شریعتی که فیلسوفان را «پفیوزان تاریخ» میخواندند هم مقام قدسی دست یافتهاند؟! مگر شما اقتصاددانان لیبرال را همچون ژنرالهای فاشیست به تصویر کشیدید، کسی اعتراض کرد؟ من فکر کنم دکتر موسی غنینژاد نهتنها از کشیدن کاریکاتورش ناراحت نمیشود که آن را قاب میکند و در خانه نگه میدارد. حاضرم در آگاهی نو امتحان کنم.
این چه معبدی است که برای علی شریعتی ساختهاید؟! شعبدهبازی که در آثارش به متفکری مجعول به نام «شاندل» ارجاع میدهد که برگردان تلخیص نام خودش (شمع، مخفف شریعتی مزینانی؛ علی) به فرانسوی بود! و یکبار این واقعیت را به شنوندگان گفتارها و خوانندگان کتابهایش توضیح نداد که این در واقع ارجاع به خودش است! آیا شعبدهبازی جز این است که از کلاه شریعتی خرگوش شاندل بیرون بیاید؟
نظرخواهی باشگاه روزنامهنگاران ثابت کرد که هنوز تا فهم هنر و رسانه در ایران راه دراز است. همکاران عزیزم، نترسید. اگر قرار باشد روزی کاریکاتور همه حاکمان را بکشیم باید از همینجا شروع کرد. اگر کسی بگوید چون نمیتوانید مثلاً کاریکاتور فدائیان اسلام را بکشید حق ندارید کاریکاتور روشنفکران دینی را بکشید، بدانید با مغالطهای بزرگ مواجهید. استبداد پنهانی که زیر نقاب نقد حکومت پنهان شده است.
◽️@utfinance◽️
Telegram
باشگاه روزنامهنگاران ایران
افسون شریعتی
روشنفکر مسلمانی که «معلم انقلاب» بود، نقش عمدهای در رواج آرمانگرایی سوسیالیستی در نظام حکمرانی پس از انقلاب داشت.
علی شریعتی و همفکرانش با ایدئولوژی «ضدیت با غرب استعمارگر»، آرزوی «خودکفایی»، «برقراری عدالت اجتماعی» و «برپایی اقتصاد اسلامی»…
روشنفکر مسلمانی که «معلم انقلاب» بود، نقش عمدهای در رواج آرمانگرایی سوسیالیستی در نظام حکمرانی پس از انقلاب داشت.
علی شریعتی و همفکرانش با ایدئولوژی «ضدیت با غرب استعمارگر»، آرزوی «خودکفایی»، «برقراری عدالت اجتماعی» و «برپایی اقتصاد اسلامی»…
Finance & Economics
📄 یادداشت استبداد روشنفکری 👤 محمد قوچانی یادداشت سردبیر مجله آگاهی نو و نویسنده کتاب روشنفکر مسلح به باشگاه روزنامهنگاران ایران درباره جلد هفتهنامه تجارت فردا: فکر نمیکردم در باشگاه روزنامهنگاران از نویسنده کتابی که متهم پنهان به چاه انداختن «تجارت…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📄 مقاله
برای چپ و راست، آزادی از مد افتاده است
/تحلیلی در باب دولت کییر استارمر/
👤 کریستین نیمیتز
✍🏻 ترجمه: علیرضا کتانی
برخی از لیبرالها استدلال میکنند که راست سیاسی از اقتصاد تاچری دست برداشته و به محافظهکاری دولتیتر دوران پس از جنگ بازگشته است. اگرچه ممکن است حقیقتی در این گزاره وجود داشته باشد، اما مستلزم سطحی از پیوستگی است که واقعا وجود ندارد. راستها بهطور مداوم اقتصاد تاچری را با اقتصاد ادوارد هیث یا هارولد مک میلان جایگزین نکردهاند، بلکه بیشتر جناح راست بهطور کلی از مباحث اقتصادی دست کشیده است.
◽️@utfinance◽️
برای چپ و راست، آزادی از مد افتاده است
/تحلیلی در باب دولت کییر استارمر/
👤 کریستین نیمیتز
✍🏻 ترجمه: علیرضا کتانی
برخی از لیبرالها استدلال میکنند که راست سیاسی از اقتصاد تاچری دست برداشته و به محافظهکاری دولتیتر دوران پس از جنگ بازگشته است. اگرچه ممکن است حقیقتی در این گزاره وجود داشته باشد، اما مستلزم سطحی از پیوستگی است که واقعا وجود ندارد. راستها بهطور مداوم اقتصاد تاچری را با اقتصاد ادوارد هیث یا هارولد مک میلان جایگزین نکردهاند، بلکه بیشتر جناح راست بهطور کلی از مباحث اقتصادی دست کشیده است.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
برای چپ و راست، آزادی از مد افتاده است
ترجمه: علیرضا کتانی تحلیلی در باب دولت کییر استارمر هنوز روزهای اولیه دولت استارمر است و در این مرحله، ما فقط میتوانیم واقعا بر اساس احساسات و نه سیاستهای خاص، این دولت را قضاوت کنیم. اما با در نظر گرفتن این موضوع، به نظر میرسد که از دیدگاه لیبرال کلاسیک،…
📄 یادداشت
پیوند ناممکن شرق
👤 پویا جبلعاملی
وزیر خارجه محترم دولت چهاردهم، در روزهای نخستین کاری خود بارها بر اولویت شرق در سیاست خارجی کشور تاکید داشتند! پرسش اول از ایشان این است که آیا این سیاست به غیر از ادامه راه گذشته است؟ آیا از سیاست خارجی سالهای گذشته عایدی برای کشور و شهروندانش حادث شده است که باید در بر همان پاشنه بچرخد؟ آیا قرار نبوده دولت پزشکیان اولویتها را تغییر دهد تا راه تازهای باز شود؟ پرسش دوم اما، پرسشی عمیقتر است، دیپلماتها و استراتژیستهای ما نهایت شرق را چه میبینند که حاضرند اولویت و سرنوشت کشور را به آن گره زنند؟
پیوند ناممکن شرق
تصویر فعلی از جهان امروز، دو شقه شدن و سست شدن زنجیره تامین جهانی را نشان میدهد. روسیه پیوندهای خود را با غرب از دست داده است و هر روز بیشتر به چین و هند متکی میشود. پوتین قصد دارد در چند سال آینده با سرمایهگذاری ۷۰میلیارد دلاری در زیرساختهای خود، تجارت با کشورهایی را که تامینکننده کالا برای روسها هستند، بیش از پیش تقویت کند. غرب نیز تکلیفش با روسیه مشخص است و آن هم بازآفرینی مدل شبه جنگ سرد است. اما این داستان تنها برای روسیه نیست، چین هم در حال کاهش پیوند اقتصادی خود با غرب است. آخرین آمار نشان میدهد که تنها ۱۳.۳درصد از واردات ایالات متحده از چین صورت میگیرد؛ رقمی که در سال۲۰۱۷، ۲۱.۶درصد بود.
درحالیکه چین در مقایسه با مجموع سایر کشورهای آسیایی، بیشترین سهم در واردات آمریکا را در گذشته داشته، اکنون آنها ۲۵درصد واردات آمریکا، یعنی قریب دوبرابر چین سهمیه در سبد تجارت ایالات متحده دارند. چین به سرعت در حال کاهش پیوندهای خود با غرب است و همزمان این کاهش را با تجارت و سرمایهگذاری با کشورهای در حال توسعه در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جبران میکند. اگرچه ترامپ و دولت او آغاز کننده این روند بود، اما تجارت چین با آمریکا در یک روند نزولی ممتد حتی در دوره بایدن تداوم داشته است.
بنابراین بر خلاف روندی که از دهه آخر هزاره دوم شروع شد و حداقل نزدیک به سه دهه ادامه پیدا کرد و طی آن، کشورها به سوی گره زدن پای خود به اقتصاد جهانی بودند و گویی یک کل واحد را شکل میدادند، اکنون چند سالی است که کشورها در جهت عکس و یافتن جبهه خود هستند. غربیها سعی میکنند امنیت اقتصادی خود را تضمین کنند و وابسته به اقمار شرق نباشند و بازیگران جبهه شرق برآنند با کشورهای مستقل، توسعه خود را ادامه دهند. بزرگترین برندگان اما آنهایی هستند که توانستهاند دل هر دو جبهه را ببرند و متاسفانه رقبای منطقهای ما در این لیگ قرار دارند؛ از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بگیر تا ترکیه.
پرسش سوم از استراتژیستهای خودمان این است که ما چرا نمیتوانیم جزو این لیگ باشیم؟ مگر نه آن است که استقلال مورد ادعای ما دقیقا باید بهگونهای باشد که با شعار «نه شرقی و نه غربی» جزو سران این لیگ باشیم؟ چرا رقبای منطقهای ما بهتر میتوانند «نه شرقی و نه غربی» را اجرا کنند و ضمن حفظ استقلال خود، رفاه شهروندانشان را با چنین دیپلماسی حداکثر کنند؟
چرا باید استقلال ما، اقتصاد ما، رفاه فرزندان ما، پای اولویت شرقی ذبح شود که برخلاف گذشته و دوره جنگ سرد و کمونیسم، تفکر و هدف مشترکی نیست که سردمداران امروز آن را به هم پیوند زند. اگر غرب، مدعی لیبرال دموکراسی و آزادی و حقوق بشر است و اینها، مایه همبستگی و تشکیل یک جبهه واحد برای آن است، شرق امروز هیچ دلیل و بهانه و حرف مشترکی برای خود ندارد، به جز دشمنی با غرب. به عبارتی اگر غرب نباشد، دلیلی برای همبستگی در بین سران شرق نیست. زمانی که شرق مسلح به ایدئولوژی و کمونیسم بود راه به جایی نبرد، اکنون که اقماری وجود دارند که هر یک نژاد و فرهنگ خود را برتر میدانند، تکلیف مشخص است و ما کجای داستانیم؟
در خودبرتربینی ذاتی چینیها و روسها، ما هیچ جایگاهی نداریم به جز نقش ایفا کردن در نقشهای که برای ما جور کردهاند و هیچکدام از آنان حتی به حساسترین مسائل ما، مانند جزایر سه گانه حداقل احترامی نیز نمیگذارند. نقشهای که یک بار ما را به جنگ اوکراین میکشاند و بار دیگر مرز مشترکمان با ارمنستان را تهدید میکند. در این منظومه، واقعا مشخص نیست اولویت شرق ادعایی وزیر محترم چگونه قابل توجیه است؟ هر چه هست، استراتژیستهای ما باید شرق امروز، کاستیهای راهبردی و نتیجه محتوم جبهه آنان را درک کنند و برای بازگرداندن رویکرد ما به تعادل و جبران مافات در برابر رقبای منطقهای و تغییر دست فرمان دیپلماسی لحظهای از تلاش دست برندارند.
◽️@utfinance◽️
پیوند ناممکن شرق
👤 پویا جبلعاملی
وزیر خارجه محترم دولت چهاردهم، در روزهای نخستین کاری خود بارها بر اولویت شرق در سیاست خارجی کشور تاکید داشتند! پرسش اول از ایشان این است که آیا این سیاست به غیر از ادامه راه گذشته است؟ آیا از سیاست خارجی سالهای گذشته عایدی برای کشور و شهروندانش حادث شده است که باید در بر همان پاشنه بچرخد؟ آیا قرار نبوده دولت پزشکیان اولویتها را تغییر دهد تا راه تازهای باز شود؟ پرسش دوم اما، پرسشی عمیقتر است، دیپلماتها و استراتژیستهای ما نهایت شرق را چه میبینند که حاضرند اولویت و سرنوشت کشور را به آن گره زنند؟
پیوند ناممکن شرق
تصویر فعلی از جهان امروز، دو شقه شدن و سست شدن زنجیره تامین جهانی را نشان میدهد. روسیه پیوندهای خود را با غرب از دست داده است و هر روز بیشتر به چین و هند متکی میشود. پوتین قصد دارد در چند سال آینده با سرمایهگذاری ۷۰میلیارد دلاری در زیرساختهای خود، تجارت با کشورهایی را که تامینکننده کالا برای روسها هستند، بیش از پیش تقویت کند. غرب نیز تکلیفش با روسیه مشخص است و آن هم بازآفرینی مدل شبه جنگ سرد است. اما این داستان تنها برای روسیه نیست، چین هم در حال کاهش پیوند اقتصادی خود با غرب است. آخرین آمار نشان میدهد که تنها ۱۳.۳درصد از واردات ایالات متحده از چین صورت میگیرد؛ رقمی که در سال۲۰۱۷، ۲۱.۶درصد بود.
درحالیکه چین در مقایسه با مجموع سایر کشورهای آسیایی، بیشترین سهم در واردات آمریکا را در گذشته داشته، اکنون آنها ۲۵درصد واردات آمریکا، یعنی قریب دوبرابر چین سهمیه در سبد تجارت ایالات متحده دارند. چین به سرعت در حال کاهش پیوندهای خود با غرب است و همزمان این کاهش را با تجارت و سرمایهگذاری با کشورهای در حال توسعه در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جبران میکند. اگرچه ترامپ و دولت او آغاز کننده این روند بود، اما تجارت چین با آمریکا در یک روند نزولی ممتد حتی در دوره بایدن تداوم داشته است.
بنابراین بر خلاف روندی که از دهه آخر هزاره دوم شروع شد و حداقل نزدیک به سه دهه ادامه پیدا کرد و طی آن، کشورها به سوی گره زدن پای خود به اقتصاد جهانی بودند و گویی یک کل واحد را شکل میدادند، اکنون چند سالی است که کشورها در جهت عکس و یافتن جبهه خود هستند. غربیها سعی میکنند امنیت اقتصادی خود را تضمین کنند و وابسته به اقمار شرق نباشند و بازیگران جبهه شرق برآنند با کشورهای مستقل، توسعه خود را ادامه دهند. بزرگترین برندگان اما آنهایی هستند که توانستهاند دل هر دو جبهه را ببرند و متاسفانه رقبای منطقهای ما در این لیگ قرار دارند؛ از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بگیر تا ترکیه.
پرسش سوم از استراتژیستهای خودمان این است که ما چرا نمیتوانیم جزو این لیگ باشیم؟ مگر نه آن است که استقلال مورد ادعای ما دقیقا باید بهگونهای باشد که با شعار «نه شرقی و نه غربی» جزو سران این لیگ باشیم؟ چرا رقبای منطقهای ما بهتر میتوانند «نه شرقی و نه غربی» را اجرا کنند و ضمن حفظ استقلال خود، رفاه شهروندانشان را با چنین دیپلماسی حداکثر کنند؟
چرا باید استقلال ما، اقتصاد ما، رفاه فرزندان ما، پای اولویت شرقی ذبح شود که برخلاف گذشته و دوره جنگ سرد و کمونیسم، تفکر و هدف مشترکی نیست که سردمداران امروز آن را به هم پیوند زند. اگر غرب، مدعی لیبرال دموکراسی و آزادی و حقوق بشر است و اینها، مایه همبستگی و تشکیل یک جبهه واحد برای آن است، شرق امروز هیچ دلیل و بهانه و حرف مشترکی برای خود ندارد، به جز دشمنی با غرب. به عبارتی اگر غرب نباشد، دلیلی برای همبستگی در بین سران شرق نیست. زمانی که شرق مسلح به ایدئولوژی و کمونیسم بود راه به جایی نبرد، اکنون که اقماری وجود دارند که هر یک نژاد و فرهنگ خود را برتر میدانند، تکلیف مشخص است و ما کجای داستانیم؟
در خودبرتربینی ذاتی چینیها و روسها، ما هیچ جایگاهی نداریم به جز نقش ایفا کردن در نقشهای که برای ما جور کردهاند و هیچکدام از آنان حتی به حساسترین مسائل ما، مانند جزایر سه گانه حداقل احترامی نیز نمیگذارند. نقشهای که یک بار ما را به جنگ اوکراین میکشاند و بار دیگر مرز مشترکمان با ارمنستان را تهدید میکند. در این منظومه، واقعا مشخص نیست اولویت شرق ادعایی وزیر محترم چگونه قابل توجیه است؟ هر چه هست، استراتژیستهای ما باید شرق امروز، کاستیهای راهبردی و نتیجه محتوم جبهه آنان را درک کنند و برای بازگرداندن رویکرد ما به تعادل و جبران مافات در برابر رقبای منطقهای و تغییر دست فرمان دیپلماسی لحظهای از تلاش دست برندارند.
◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
آیا سیدمحمود طالقانی سوسیالیست بود؟
👤 شادی معرفتی
1️⃣ بخش اول
2️⃣ بخش دوم
برخی به او «آیتالله سرخ» لقب داده بودند و روی پروندهاش در کمیته ضدخرابکاری نوشته بودند: «آیتالله کمونیست»؛ روحانی که بعدها «ابوذر زمان» لقب گرفت و پس از انقلاب، رئیس شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و اولین امام جمعه تهران شد.
هنگام مرگش از محبوبترین چهرههای انقلاب بود و در تشییعجنازهاش که یکی از پرازدحامترین تشییعجنازههای آن سالها بود، مردم با شعار «ای نایب پیغمبر ما، جای تو خالیست» بدرقهاش کردند و در پیام تسلیتش نوشتند؛ «پلی بود محکم و سهل و آسان بین گروهها و احزاب ملی و دستجات دینی با انقلاب».
آیتالله سیدمحمود طالقانی را در کنار شهید مرتضی مطهری و شهید سیدمحمد بهشتی از معماران و نظریهپردازان بزرگ انقلاب اسلامی میدانند، اما طالقانی در کنار مهندس بازرگان و یدالله سحابی در اردیبهشت 1340، «نهضت آزادی ایران» را تاسیس کردند و تا زمان مرگ طالقانی در کنار یکدیگر ماندند. مشهور بود که میگفتند بازرگان لیبرال است و طالقانی، سوسیالیست. اتهاماتی که هنوز نه بازرگان را از آن مبرا کردهاند و نه طالقانی را. اما آیا طالقانی به راستی سوسیالیست بود؟
◽️@utfinance◽️
آیا سیدمحمود طالقانی سوسیالیست بود؟
👤 شادی معرفتی
1️⃣ بخش اول
2️⃣ بخش دوم
برخی به او «آیتالله سرخ» لقب داده بودند و روی پروندهاش در کمیته ضدخرابکاری نوشته بودند: «آیتالله کمونیست»؛ روحانی که بعدها «ابوذر زمان» لقب گرفت و پس از انقلاب، رئیس شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و اولین امام جمعه تهران شد.
هنگام مرگش از محبوبترین چهرههای انقلاب بود و در تشییعجنازهاش که یکی از پرازدحامترین تشییعجنازههای آن سالها بود، مردم با شعار «ای نایب پیغمبر ما، جای تو خالیست» بدرقهاش کردند و در پیام تسلیتش نوشتند؛ «پلی بود محکم و سهل و آسان بین گروهها و احزاب ملی و دستجات دینی با انقلاب».
آیتالله سیدمحمود طالقانی را در کنار شهید مرتضی مطهری و شهید سیدمحمد بهشتی از معماران و نظریهپردازان بزرگ انقلاب اسلامی میدانند، اما طالقانی در کنار مهندس بازرگان و یدالله سحابی در اردیبهشت 1340، «نهضت آزادی ایران» را تاسیس کردند و تا زمان مرگ طالقانی در کنار یکدیگر ماندند. مشهور بود که میگفتند بازرگان لیبرال است و طالقانی، سوسیالیست. اتهاماتی که هنوز نه بازرگان را از آن مبرا کردهاند و نه طالقانی را. اما آیا طالقانی به راستی سوسیالیست بود؟
◽️@utfinance◽️
Telegraph
آیا سیدمحمود طالقانی سوسیالیست بود؟ -قسمت اول
مجتهد راه سوم
📄 مقاله
دیدگاههای اقتصادی محمود طالقانی
👤 سعید مشهوری
برای درک علل و چگونگی تاثیر دیدگاه سوسیالیسم در بین اندیشمندان دوره انقلاب اسلامی باید پژوهشی تاریخی در مورد نفوذ اندیشههای چپ در بین روشنفکران و روحانیون آن دوران انجام داد. اما آنچه از مدارک و شواهد تاریخی در نگاه اول برمیآید این است که رویکرد سوسیالیستی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی ابزار مناسبی تلقی میشده است.
◽️@utfinance◽️
دیدگاههای اقتصادی محمود طالقانی
👤 سعید مشهوری
برای درک علل و چگونگی تاثیر دیدگاه سوسیالیسم در بین اندیشمندان دوره انقلاب اسلامی باید پژوهشی تاریخی در مورد نفوذ اندیشههای چپ در بین روشنفکران و روحانیون آن دوران انجام داد. اما آنچه از مدارک و شواهد تاریخی در نگاه اول برمیآید این است که رویکرد سوسیالیستی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی ابزار مناسبی تلقی میشده است.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
دیدگاههای اقتصادی محمود طالقانی
محمود طالقانی چه در سر داشت؟ آیتالله سیدمحمود طالقانی در کنار شهید مرتضی مطهری و شهید سیدمحمد بهشتی یکی از معماران و نظریهپردازان بزرگ انقلاب اسلامی در سالهای پس از انقلاب بود. او بیش از آنکه یک اقتصاددان و نظریهپرداز اقتصادی به معنای خاص باشد، یک مفسر…
📄 مقاله
نگاه روحانیون انقلابی به اقتصاد چگونه شکل گرفت؟
👤 نوید رئیسی
از سال 1332 احساسات ضدغربی در جامعه ایرانی گسترش یافت. شدت تمایلات ملیگرایانه در این سالها چنان افزایش یافت که به شکلگیری گفتمانی جدید در فضای فکری کشورمان با عنوان عدم وابستگی اقتصادی منجر شد. این گفتمان با گذر از روشنفکرانی همانند خلیل ملکی، جلال آلاحمد و علی شریعتی به انقلابیونی نظیر ابوالحسن بنیصدر، محمود طالقانی و سیدمحمد بهشتی به ارث رسید؛ میراثی که در نهایت، با تیتر «صنایع بزرگ ملی میشود» در اطلاعات مورخ 29 خرداد سال 1358 جشن گرفته شد.
◽️@utfinance◽️
نگاه روحانیون انقلابی به اقتصاد چگونه شکل گرفت؟
👤 نوید رئیسی
از سال 1332 احساسات ضدغربی در جامعه ایرانی گسترش یافت. شدت تمایلات ملیگرایانه در این سالها چنان افزایش یافت که به شکلگیری گفتمانی جدید در فضای فکری کشورمان با عنوان عدم وابستگی اقتصادی منجر شد. این گفتمان با گذر از روشنفکرانی همانند خلیل ملکی، جلال آلاحمد و علی شریعتی به انقلابیونی نظیر ابوالحسن بنیصدر، محمود طالقانی و سیدمحمد بهشتی به ارث رسید؛ میراثی که در نهایت، با تیتر «صنایع بزرگ ملی میشود» در اطلاعات مورخ 29 خرداد سال 1358 جشن گرفته شد.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
نگاه روحانیون انقلابی به اقتصاد چگونه شکل گرفت؟
ریشههای اقتصادی گفتمان انقلاب گرچه نقطه آغازین تردید علما، بازاریان و روشنفکران سکولار نسبت به دخالتهای اقتصادی بیگانگان به موج اعطای امتیازات در دوره قاجار (1304-1175) بازمیگردد، اما دستکم تا سال 1332، گفتمان ضدغربیِ «عدم وابستگی اقتصادی» به سکه رایج…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 مصطفی محقق داماد:
تجربه 45 ساله در ایران نشان داد تفکرات چپ اقتصاد ایران را ویران کرد و از مغول بیشتر ضربه زد!
◽️@utfinance◽️
تجربه 45 ساله در ایران نشان داد تفکرات چپ اقتصاد ایران را ویران کرد و از مغول بیشتر ضربه زد!
◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
تمامیتخواهی نرم طبقۀ سیاسی
👤 جی. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
✍🏻 ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین
◽️@utfinance◽️
تمامیتخواهی نرم طبقۀ سیاسی
👤 جی. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
✍🏻 ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین
◽️@utfinance◽️
Telegraph
تمامیتخواهی نرم طبقۀ سیاسی
https://www.tg-me.com/yusefmasoud بر کسی پوشیده نیست که حکومتهای سرتاسر جهان روز به روز بیشتر بر آزادیهای مردم چنگ میاندازند. مدافعان حقوق و آزادیهای مدنی از افول آزادی در دو دهۀ اخیر صحبت میکنند و نسبت به سرکوب آزادی بیان در سرتاسر جهان هشدار میدهند. و در حالی…