Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو

کاملا هریس، معاون بایدن: «پرزیدنت بایدن قول دادند کمک های دولتی در راه است و امروز کمک‌ها رسید.»

پرزیدنت ریگان 1980: « ۹ تا از وحشتناک ترین‌کلمات در زبان‌انگلیسی این هست که: من از طرف دولت هستم‌ و آمده‌ام کمک کنم.»

◽️@utfinance◽️
◽️ توئیت

بوضوح دیده‌اید که طی این سال‌ها رشد "کف دستمزد" از تورم کمتر بوده است.
صلاح نیست از دولتی که بزرگترین کارفرمای کشور است و افزون بر کسری بودجه، فکر می‌کند افزایش دستمزد تورم‌زاست انتظار داشته باشید منافع کارگران را تامین کند.
این "کف دستمزد" نیست؛ لنگری برای تعیین سقف دستمزد است.

◽️@utfinance◽️
◽️ توئیت

اگر قیمتگذاری دستوری حذف شود، تعرفه‌ی صادرات و واردات صفر شود، انحصار پولی برچیده شود و بهره‌ی بازاری حاکم باشد، ورود به بازار آزاد باشد، قانون کار برچیده شود:
سرمایه‌داران و کارآفرینان تحت فشار رقابت قرار می‌گیرند و سهم نیروی کار از تولید (بدلیل حذف بیکاری غیرارادی) بالا می‌رود.

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو

سرانجام انسان طراز نوین

👥 گفت‌وگوی امیرحسین خالقی با مترجمان کتاب «سرانجام انسان طراز نوین»: موسی غنی‌نژاد و مهشید معیری

صدمین سالگرد وقوع انقلابِ شوروی محرکی برای ترجمه‌ی کتاب سرانجام انسان طراز نوین بوده است. مهشید معیری و همسرش موسی غنی نژاد اثر پر تامل سوتلانا الکسیویچ را به فارسی برگرداندند تا یک گزارش مصاحبه‌ای و‌ توصیفی از زندگی زیر سایه اندیشه کمونیستی و چالش‌های رهایی پس از فروپاشی آن را در اختیار مخاطب پارسی زبان بگذارند.

خود نویسنده در ابتدای کتاب می‌گوید:

«کمونیسم طرحی نامعقول داشت: ساختنِ انسانِ طراز نوین، یعنی دگرگون‌کردنِ انسانِ «قدیمی»، آدم نخستین. واقعاً در این کار موفق شد... شاید تنها کاری که در آن به موفقیت رسید. در هفتادوچند سال، در آزمایشگاه‌های مارکسیستی لنینیستی، نوعی انسان خلق شد: انسانِ شورایی.»

جان‌کلام میزگرد اکوایران این است آزادی همراه با مسئولیت فردی است. سبک زندگی زیر سایه استبداد انسان را وادار می‌کند دولت روح و ‌جسم آنان را تسخیر کند.

◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

«قانون‏گرایی»، «دموکراسی‌خواهی» و «مشروطه‌طلبی» مصدق

👤 موسی غنی‌نژاد

اگر نبود اتهام‌زنی بی‌پروا و غیر‌اخلاقی آقای نیکولا گرجستانی به منتقدان کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق تحت‌این عنوان که «صنعت مصدق‌ستیزی پدیده‌ای است سازمان‌یافته و من یقین دارم هزینه‌های هنگفتی از آن حمایت می‌کنند»، آن‌هم در گفت‌وگو با «اکو ایران» (۳مهر ۱۴۰۲) که زیر‌مجموعه‌ای از گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد» است، تمایلی به نوشتن این یادداشت نداشتم.

حدود یک ماه قبل از گفت‌وگوی فوق‌الذکر، به مناسبت هفتادمین سالگرد واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، میزگردی در گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد» در نقد و بررسی این واقعه و کارنامه سیاسی مصدق برگزارشده بود. اتهام ناروای آقای گرجستانی آشکارا ناظر به برخی مطالب اظهارشده، از جمله سخنان من، در آن جلسه بود.

طرفه اینکه مفتری فراتر از منتقدان، خواسته یا ناخواسته، با اظهارات خود که ذکر آن رفت، عملا گروه رسانه‌ای «دنیای‌اقتصاد» را که برگزارکننده آن نشست بود در مظان اتهام قرار می‌داد.

راقم این سطور به گمان اینکه ممکن است سوء‌تفاهمی رخ‌داده باشد بلافاصله خواستار گفت‌وگوی رو‌در‌رو با آقای گرجستانی شدم تا درخصوص اتهامی که وارد آورده‌اند روشنگری کنند تا اگر احیانا سوء‌تفاهمی رخ‌داده باشد برطرف شود، اما ایشان پس از گذشت نزدیک به ۶ ماه امروز و فردا‌کردن نه‌تنها پاسخی به این درخواست ندادند بلکه در مقاله‌ای که اخیرا (۱۴ اسفند ۱۴۰۲) در روزنامه «دنیای‌اقتصاد» به چاپ رساندند همان اتهامات را به‌نوعی دیگر تکرار کرده‌ و مدعی شده‌اند مصدق سیاستمداری قانون‌گرا، دموکراسی‌خواه و مشروطه‌طلب بوده و منتقدان وی وابستگان به اقتدارگرایان داخلی یا خارجی‌اند که از ترس الگو قرارگرفتن مدل سوسیال‌دموکراتیک وی برای نسل جدید، قصد تخریب وی را دارند.

در این یادداشت ضمن پاسخ به اتهامات ناروا، قصد دارم این ادعاها را به محک آزمون تاریخی بزنم.

◽️ ادامه را اینجا بخوانید


📌 لینک یادداشت در دنیای اقتصاد

◽️@utfinance◽️
Forwarded from Finance & Economics
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو

نظر موسی غنی‌نژاد درباره 28 مرداد 1332

◽️@utfinance◽️
Forwarded from Finance & Economics
👥 گفت‌وگو

راز بقای مصدقی چپ

واکاوی نفوذ اندیشه مصدقی‌های چپ بر اقتصاد و سیاست ایران در گفت‌وگوی تجارت فردا با موسی غنی‌نژاد

◽️@utfinance◽️
Forwarded from Finance & Economics
◽️@utfinance◽️
Forwarded from Finance & Economics
Finance & Economics
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

👤 توس تهماسبی

این تصویر واقعی مصدق و جنبش او است. سران جبهه ملی با نواب صفوی و فداییان اسلام جلسه می‌گذارند و برای قتل نخست وزیر رزم‌آرا در ازا اجرای احکام اسلامی پس از کسب قدرت توسط مصدق توافق می‌کنند. یکسال پیش از آن باز هم فداییان اسلام با ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار، راه برای ورود فراکسیون هشت نفره جبهه ملی به مجلس هموار کرده بودند. پس از نخست وزیری مصدق و ریاست مجلس کاشانی، خلیل طهماسبی قاتل رزم‌آرا را تصویب ماده‌ای در مجلس با سلام و صلوات از زندان آزاد می‌کنند و شخص مصدق هم با او دیدار کرده و دست تفقد بر سرش می‌کشد.
اما سوالی که پیش می‌آید آن است که چگونه بخش عمده افکار عمومی این اقدامات شرورانه و بدعت‌های خانمان‌سوز را تایید می‌کند؟ پاسخ را باید در غلبه موج کور و جنون‌آمیز بیگانه ستیزی در غائله‌ی نفت جستجو کرد. جامعه‌ای که در آن زمان میزان باسوادانش کمتر از پانزده درصد و نرخ شهرنشینی‌اش کمتر از سی درصد بود، برخلاف عصر رضاشاه و نخبگانی که تلاش می‌کردند، جهل و عقده توده‌ها را مهار و کم اثر کنند، حالا با زمامدارانی روبرو شده بود که باب میل جهل و توهمش سخن می‌گفتند.
یک روز می‌گفتند نفت را مال خود می‌کنیم و همه شما ثروتمند می‌شوید. به اشتباه حساب کرده بودند که انگلستان نمی‌تواند نفت ایران را جایگزین کند، پس هر شرایطی را خواهد پذیرفت، وقتی حساب‌ها غلط از آب درآمد، مصدق آمد و گفت مسئله اصلا اقتصاد و عواید نفت نیست، بلکه موضوع اعاده عزت و شکوه ملی است و ملت نان خشک می‌خورد و دست از این مبارزه نمی‌کشد. کشور به ورشکستگی افتاد، برنامه هفت ساله توسعه کاملا متوقف شد، اکثر صنایع تعطیل شدند، واردات به صفر نزدیک شد و در ماه‌های آخر حقوق کارمندان را هم نتوانستند پرداخت کنند. هیچ افقی هم برای گشایش وجود نداشت، خیلی شبیه به وضعی که اکنون در حال تجربه آن هستیم.
مصدق از آن شخصیت‌های شومی است که تمام خصلت‌های تباه و پوسیده یک ملت و یک فرهنگ را در خود جمع کرده و آن را حماسی و رمانتیک رنگ‌آمیزی می‌کنند. چشم‌اندازی مسحورکننده و دروغین می‌سازند و سپس ملت را در حسرتی فلج‌کننده و پوچ که نظم ذهن و تعادل روان را برهم می‌زند، رها می‌کنند. این حسرت افیونی و دروغین بعدها سرمایه خطرناکترین نیروها برای هموار کردن راه قدرت می‌گردد و آن ملت بی نوا تمام هستی و دار و ندارش را از کف می‌دهد.
◽️@utfinance◽️
◽️ رشته توئیت

روحش شاد و راهش کم‌رهرو باد؛ مسئله را خوب تبیین می‌کرد ولی راه‌حلش همیشه غلط‌ترین بود.
اولا تورم همیشه و همه‌جا پدیده‌ای‌ست پولی؛ فلذا افزایش دستمزد بعنوان یکی از قیمت‌های نسبی تورم‌زا نیست اگر دستوری نباشد.
حتی اگر دستوری باشد، در اشتغال کامل، باز هم تورم‌زا نیست اما ...

ادامه در پست بعد

◽️@utfinance◽️
◽️ رشته توئیت

روحش شاد و راهش کم‌رهرو باد؛ (فریبرز رئیس دانا) مسئله را خوب تبیین می‌کرد ولی راه‌حلش همیشه غلط‌ترین بود.
اولا تورم همیشه و همه‌جا پدیده‌ای‌ست پولی؛ فلذا افزایش دستمزد بعنوان یکی از قیمت‌های نسبی تورم‌زا نیست اگر دستوری نباشد.
حتی اگر دستوری باشد، در اشتغال کامل، باز هم تورم‌زا نیست اما ...

پیامدهایی دارد نظیر حرکت به درون مرز امکانات تولید که یعنی کاهش هماهنگی اقتصادی، افزایش بیکاری، کاهش تولید و افزایش قیمت نسبی برخی کالاها (که شاید به آن بگویید تورم ولی بهتر است بین این پدیده و تورم تفاوت قائل شوید) که همگی به زیان آحاد جامعه از جمله کارگران است.
ثانیا در اقتصادی که انباره‌ای از بیکاران دارد و بخشی از مازاد عرضه‌ی پول اثرات قیمتی خود را بر جای نگذاشته، این کار باعث می‌شود اثرات قیمتی آن تخلیه شود و گفته آید تورم‌زا بود.
ثالثا این عزیزان به مالکیت خصوصی باور ندارند. اما چرا. آبای این جماعت اقتصاددانان کلاسیک بودند.
آن‌ها همه‌ی سناریوها را بررسی کردند. القصه که ابداً راه ندارد در این جنگ تصاحب منابع، کارگران بتوانند بر کارفرمایان فائق آیند مگر دو سناریو:
۱) مصادره‌ی سرمایه و الغای مالکیت خصوصی بمنظور برقراری تساوی و عدالت!
۲) بردن کارفرمایان زیر شمشیر داموکلس رقابت.
امثال دکتر رئیس دانا از راه دوم فهمی نداشتند نظیر همه‌ی بقیه‌ی چپ‌های همه‌ی تاریخ. فلذا به راه اول رفتند و آزمودند و شکست خوردند. اما آن‌ها نظید اجداد و آبای خود همه‌ی سناریوها را تحلیل نکرده بودند. فی الواقع چیزی شنیده‌اند ولی تا ته گوش نکرده‌اند. فلذا در اینجا پیشنهادی داده‌اند که شکست می‌خورد و مجبورند دوباره به راه مصادره و الخ برگردند و این تاسف‌بارست زیرا آزموده را آزمودن خطاست.
در هر حال، ممکن نیست که وضع کارگران با رعایت تعادل ریکاردویی بهتر شود مگر اینکه عامدانه چشم به واقعیت ببندیم.
فرضا بتوان دستمزد را از محل سود افزایش دهد؛ یعنی نوعی بازتوزیعِ مالیات‌گونه.
از آن‌جا که کارفرما قدرت تصرف در سرمایه و کسب و کارش را داراست و به سودش نگاه می‌کند، می‌رود سراغ جایگزینی نیروی‌کار با سرمایه، یا مهندسی تابع تقاضا، یا تغییر مقدار تولید، یا تغییر کسب و کار و... تا بتواند به سود قبلی یا حتی بالاتر برگردد.
همه‌ی این‌ها یعنی نیاز به تجویزهای بیشتر از سوی رهروان مارکسِ کبیر. و بعله، پیش به سوی اقتصاد بسته و مدار سرخ.
هر قدر به کارفرما بیشتر سخت بگیرند، فرار سرمایه تشدید می‌شود و تبعات بدتری برای اقتصاد دارد؛ به جهنم خوش آمدید.
چاره چیست؟ بدون تردید مصادره.
این قماش می‌توانند چرخ را دوباره اختراع نکنند و از نیاکان فکری‌شان پند بگیرند. ولی احساساتی‌اند و ناقص العقل. نمی‌فهمند اشاره‌ی درست به یک مشکل، شرط لازم و کافی برای تدارک ابزار مناسب حل آن نیست. دچار خطای فکری‌اند.
چند صباحی کیفور و نعشه می‌شوند از نبوغ‌شان؛ حیف که دوام ندارد و به خمار نمی‌ارزد.

◽️@utfinance◽️
Forwarded from Finance & Economics
🎧 پادکست

مناظره قرن

🎙 امیررضا عبدلی

◻️جان مینارد کینز کسی بود که از داخل نظام بازار، پای دولت را به اقتصاد باز کرد. او از دیدگاه خیلی از متفکران، بزرگترین دانشمند اقتصادی بعد از آدام اسمیت بود که معتقد بود بهترین راه برای نابودسازی یک کشور، مخدوش‌سازی سیستم قیمت‌ها از طریق تورم است. اما نقطه متناقض‌نما این بود که راه‌حل‌های وی برای مقابله با رکود در نهایت باعث تورم می‌شد تا جایی که در دهه ۱۹۷۰ پدیده جدید «رکود همزمان با تورم» یعنی رکود‌تورمی به وقوع پیوست؛ در حالی که تا آن زمان در ادبیات اقتصادی تصور می‌شد وقوع همزمان این دو پدیده محال است.

◻️این بحران اقتصادی باعث بازگشت توجه جهانی به اندیشه بدیل کینز یعنی اندیشه هایک شد که نیم قرن بود از تناقض تئوریک اندیشه کینز سخن می‌گفت. به عبارت دقیق‌تر، بحران رکود تورمی از بحران فکری تئوری کینز پرده برداشت که داستان مناظره‌ای طولانی است.

قسمت مقدمه: ۱۰۰ سال جدال بازار و نابازار

1️⃣ قسمت یک

2️⃣ قسمت 2

3️⃣ قسمت 3

4️⃣ قسمت 4

5️⃣ قسمت 5

6️⃣ قسمت 6

7️⃣ قسمت 7

8️⃣ قسمت 8

9️⃣ قسمت 9

🔟 قسمت 10

1️⃣1️⃣ قسمت 11

2️⃣1️⃣ قسمت 12

3️⃣1️⃣ قسمت 13

4️⃣1️⃣ قسمت 14

5️⃣1️⃣ قسمت 15

6️⃣1️⃣ قسمت 16

7️⃣1️⃣ قسمت 17

8️⃣1️⃣ قسمت 18

9️⃣1️⃣ قسمت 19

0️⃣2️⃣ قسمت 20

1️⃣2️⃣ قسمت 21

◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

چرا گاهی برخلاف تحلیل‌های تکنیکی و بنیادی، قیمت سهام ریزش می‌کند؟

◽️ در اغلب تحلیل‌های اقتصادی و روش‌های علمی که در دانشگاه تدریس می‌شود، از اهمیت ذهنیت و انتظارات فعالان اقتصادی غفلت می‌شود و یا وزن اندکی به آن داده می‌شود. در حالی که انتظارات و پیش بینی‌های فعالان اقتصادی می‌تواند به صورت پیش بینی خودمتحقق یا خودکامبخش عمل کند.

◽️ اقتصاددانان این مسئله را ذیل مبحث «نظریه ارزش» و مفهوم «ذهنی بودن ارزش» دسته بندی می‌کنند.
 نظریه ارزش شاخه‌ای از علم اقتصاد است که تلاش می‌کند توضیح دهد که مردم چگونه به کالاها و خدمات ارزش می‌دهند. نظریه‌های ارزش بررسی می‌کنند که چگونه افراد بر اساس تصوراتشان از میان مزایا و هزینه‌های گزینه‌های مختلف، انتخاب می‌کنند. 


◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو

کنش‌گر اصلی علم اقتصاد

👤 موسی غنی‌نژاد
👤 امیرحسین خالقی

▫️موسی غنی‌نژاد در گفت‌وگو با اکوایران درباره دلایل خواندن کتاب «روش‌شناسی علم اقتصاد» توضیح می‌دهد.

▫️یکی از مهمترین تفاوتهای علوم انسانی با علوم طبیعی، حضور انسان به عنوان سوژه پژوهش در علوم انسانی است. اما چه مسیری طی شد تا علم اقتصاد جایگاه خود را در میان علوم اجتماعی باز کرد؟ 

▫️اقتصاد سیاسی چگونه شکل گرفت؟

▫️آیا روش‌شناسی علوم طبیعی با علوم انسانی تفاوت دارد؟

▫️پوزیتیویسم چیست و اساسا چه نقدهایی بر آن وارد است؟

▫️دکتر غنی‌نژاد در گفت و گو با امیرحسین خالقی در استودیو «اکوایران» به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد.

▫️اکوایران

◽️@utfinance◽️
2024/09/27 13:28:26
Back to Top
HTML Embed Code: