📄 مقاله
مالکیت، قرارداد، تجاوز
مروری بر ایدههای بنیادی هانس هرمان هوپ درباره «حقوق مالکیت»
👤 شاهین کارخانه
◽️@utfinance◽️
مالکیت، قرارداد، تجاوز
مروری بر ایدههای بنیادی هانس هرمان هوپ درباره «حقوق مالکیت»
👤 شاهین کارخانه
◽️@utfinance◽️
Telegraph
مالکیت، قرارداد، تجاوز
مروری بر ایدههای بنیادی هانس هرمان هوپ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 گفتوگوی تاکر کارلسن با رابرت کندی
در مورد اتحاد کندی با ترامپ، دستگیری پاول دورف سازنده تلگرم، و زوال حزب دموکرات
◽️@utfinance◽️
#کندی
#رابرت_کندی
#تاکر_کارلسن
در مورد اتحاد کندی با ترامپ، دستگیری پاول دورف سازنده تلگرم، و زوال حزب دموکرات
◽️@utfinance◽️
#کندی
#رابرت_کندی
#تاکر_کارلسن
📄 مقاله
کاهش «رفاه» با مغلطه «ما»
/درک نادرست از یک استعاره چگونه به کاهش رفاه و آزادی شهروندان میانجامد؟/
👤 شلدون ال.ریچمن
✍🏻مترجم: علیرضا کتانی
◽️ درحالیکه بسیاری از شاخصهای اقتصادی کلان با ضمیر «ما» تفسیر میشود، استفاده غیرانتقادی از این واژه میتواند نوع نگاه ما به موضوعات سیاسی را دچار آشفتگی کند. باید توجه داشت که یک ملت از یک مجموعه واحد از منافع تشکیل نشده است.
◽️@utfinance◽️
کاهش «رفاه» با مغلطه «ما»
/درک نادرست از یک استعاره چگونه به کاهش رفاه و آزادی شهروندان میانجامد؟/
👤 شلدون ال.ریچمن
✍🏻مترجم: علیرضا کتانی
◽️ درحالیکه بسیاری از شاخصهای اقتصادی کلان با ضمیر «ما» تفسیر میشود، استفاده غیرانتقادی از این واژه میتواند نوع نگاه ما به موضوعات سیاسی را دچار آشفتگی کند. باید توجه داشت که یک ملت از یک مجموعه واحد از منافع تشکیل نشده است.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
کاهش «رفاه» با مغلطه «ما»
درک نادرست از یک استعاره چگونه به کاهش رفاه و آزادی شهروندان میانجامد؟ درحالیکه بسیاری از شاخصهای اقتصادی کلان با ضمیر «ما» تفسیر میشود، استفاده غیرانتقادی از این واژه میتواند نوع نگاه ما به موضوعات سیاسی را دچار آشفتگی کند. باید توجه داشت که یک ملت…
🎧 یادداشت شنیداری هفتگی
شماره ۲۸
جریان ملی-مذهبی، نه ملی است و نه مذهبی: سوسیالیست اسلامگراست
👤 مجید محمدی
جامعه شناس و استاد دانشگاه استونی بروک
◽️@utfinance◽️
شماره ۲۸
جریان ملی-مذهبی، نه ملی است و نه مذهبی: سوسیالیست اسلامگراست
👤 مجید محمدی
جامعه شناس و استاد دانشگاه استونی بروک
◽️@utfinance◽️
یادداشت شنیداری هفتگی ۲۸...
majid mohammadi
🎧 یادداشت شنیداری هفتگی
شماره ۲۸
جریان ملی-مذهبی، نه ملی است و نه مذهبی: سوسیالیست اسلامگراست
👤 مجید محمدی
جامعه شناس و استاد دانشگاه استونی بروک
◽️@utfinance◽️
شماره ۲۸
جریان ملی-مذهبی، نه ملی است و نه مذهبی: سوسیالیست اسلامگراست
👤 مجید محمدی
جامعه شناس و استاد دانشگاه استونی بروک
◽️@utfinance◽️
Forwarded from پادکست خوره کتاب | KhoreKetab Podcast
✨ گپ 8 با امین فهیما: آین رند، فردگرایی، کاپیتالیسم و آزادی
👈🏻 این ویدیو رو تو یوتیوب ببین 📺
قسمت جدید گپ منتشر شد. تو این قسمت امین فهیما، مترجم کتاب "اطلس شانههایش را بالا انداخت" نوشته آین رند، مهمون ما بود و درمورد فلسفه عینیتگرایی، مفهوم اخلاق، کاپیتالیسم و دو تا از کتابهای شاگرد آین رند، لئونارد پیکاف، گپ زدیم.
👇🏻 آقای فهیما رو از طریق لینک زیر دنبال کنید:
صفحه اینستاگرام
#ویدیوکست
@khoreketab_com
👈🏻 این ویدیو رو تو یوتیوب ببین 📺
قسمت جدید گپ منتشر شد. تو این قسمت امین فهیما، مترجم کتاب "اطلس شانههایش را بالا انداخت" نوشته آین رند، مهمون ما بود و درمورد فلسفه عینیتگرایی، مفهوم اخلاق، کاپیتالیسم و دو تا از کتابهای شاگرد آین رند، لئونارد پیکاف، گپ زدیم.
👇🏻 آقای فهیما رو از طریق لینک زیر دنبال کنید:
صفحه اینستاگرام
#ویدیوکست
@khoreketab_com
YouTube
گپ 8 با امین فهیما: آین رند، فردگرایی، کاپیتالیسم و آزادی
تو این ویدیو، با امین فهیما مترجم کتاب اطلس شانههایش را بالا انداخت و موازیهای شوم درباره آین رند و شاگردش لئونارد پیکاف، فلسفه عینیتگرایی، فردگرایی و کاپیتالیسم گپ زدیم.
صفحه اینستاگرام آقای فهیما:
https://www.instagram.com/aminxfahima
مقاله معرفی…
صفحه اینستاگرام آقای فهیما:
https://www.instagram.com/aminxfahima
مقاله معرفی…
📄 یادداشت
در مورد تئوری انتخاب و ویلیام گلسر
👤 مرتضی کاظمی
چند سال پیش در لایو اینستاگرام سعی کردم کتاب تئوری انتخاب را در سه جلسهی حدود پنجاه دقیقهای مرور کنم:
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
علیرغم نقصهایی که در این کتاب به نظرم میرسید آنچه من را به این نظریه علاقهمند کرد دو بخش ویژه بود:
- یکی تمرکز بر مفهوم روانشناسی کنترل بیرونی External Control Psychology
- و همچنین مفهوم رفتار کلی Total behavior
برای توضیح بیشتر از خلاصهای که توسط وبسایت متمم تهیه شده استفاده میکنم و بخشهایی از این یادداشت را اینجا تکرار میکنم:
گلاسر در سیزدهمین فصل کتاب خود با عنوان باز تعریف آزادی شخصی شما (Redefining Your Personal Freedom) نکات کلیدی نظریه انتخاب را در قالب ده اصل خلاصه میکند و در چند سطر، به توضیح هر یک از آنها میپردازد:
- تنها کسی که ما میتوانیم رفتارهایش را کنترل کنیم، خودمان هستیم.
- تنها چیزی که بین ما و دیگران رد و بدل میشود، اطلاعات است. اینکه با این اطلاعات چه کنیم، به انتخاب خودمان بستگی دارد.
- تمام مشکلات روانشناختی بلندمدت، از جنس «مشکلات در رابطه» هستند.
- مشکل رابطهای، همواره بخشی از زندگی کنونی ما است. ما میتوانیم از خیلی چیزها آزاد شویم. اما هرگز نمیتوانیم بدون حداقل یک رابطهی شخصی رضایتبخش، شادمانه زندگی کنیم.
- رویدادهای دردناک گذشته، در آنچه امروز هستیم نقش مهمی دارند؛ اما مرور دوبارهی آنها، کمک چندانی به نیاز امروز ما (بهبودِ رابطهی فعلیمان) نمیکند.
- ما پنج محرک اصلی ژنتیکی داریم: نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به تفریح
- ما برای تأمین این نیازها، باید یک یا چند تصویر را در دنیای کیفی خود بهبود دهیم. دنیای کیفی بخشی از دنیای ماست که از مهمترین چیزهایی که میدانیم و میشناسیم تشکیل شده است.
- ما از لحظهی تولد تا مرگ، مشغول «رفتار کردن» هستیم. رفتار کلی (Total Behavuir) از چهار بخش جداییناپذیر تشکیل شده است: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی
- رفتارها همیشه باید در قالب فعل یا مصدر بیان شوند [و حتماً خودمان فاعل جملهها باشیم]. به جای من افسرده شدهام یا دچار افسردگی هستم، بگوییم من انتخاب کردهام افسرده باشم؛ من افسردگی میکنم؛ یا خودم را افسرده کردهام.
- رفتار همیشه انتخابی است. البته ما روی دو بخش فکر و عمل قدرت انتخاب داریم و فیزیولوژی و احساس، به عنوان تابعی از این انتخاب ما، تحت تأثیر قرار میگیرند.
خوشحال میشم اگر فرصت کردید ویدیوها را ببینید شاید بتوانیم در فرصتی در این مورد دیدار و گفتگو داشته باشیم.
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 نوشته شده در ششم شهریور ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
◽️@utfinance◽️
در مورد تئوری انتخاب و ویلیام گلسر
👤 مرتضی کاظمی
چند سال پیش در لایو اینستاگرام سعی کردم کتاب تئوری انتخاب را در سه جلسهی حدود پنجاه دقیقهای مرور کنم:
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
علیرغم نقصهایی که در این کتاب به نظرم میرسید آنچه من را به این نظریه علاقهمند کرد دو بخش ویژه بود:
- یکی تمرکز بر مفهوم روانشناسی کنترل بیرونی External Control Psychology
- و همچنین مفهوم رفتار کلی Total behavior
برای توضیح بیشتر از خلاصهای که توسط وبسایت متمم تهیه شده استفاده میکنم و بخشهایی از این یادداشت را اینجا تکرار میکنم:
گلاسر در سیزدهمین فصل کتاب خود با عنوان باز تعریف آزادی شخصی شما (Redefining Your Personal Freedom) نکات کلیدی نظریه انتخاب را در قالب ده اصل خلاصه میکند و در چند سطر، به توضیح هر یک از آنها میپردازد:
- تنها کسی که ما میتوانیم رفتارهایش را کنترل کنیم، خودمان هستیم.
- تنها چیزی که بین ما و دیگران رد و بدل میشود، اطلاعات است. اینکه با این اطلاعات چه کنیم، به انتخاب خودمان بستگی دارد.
- تمام مشکلات روانشناختی بلندمدت، از جنس «مشکلات در رابطه» هستند.
- مشکل رابطهای، همواره بخشی از زندگی کنونی ما است. ما میتوانیم از خیلی چیزها آزاد شویم. اما هرگز نمیتوانیم بدون حداقل یک رابطهی شخصی رضایتبخش، شادمانه زندگی کنیم.
- رویدادهای دردناک گذشته، در آنچه امروز هستیم نقش مهمی دارند؛ اما مرور دوبارهی آنها، کمک چندانی به نیاز امروز ما (بهبودِ رابطهی فعلیمان) نمیکند.
- ما پنج محرک اصلی ژنتیکی داریم: نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی، نیاز به تفریح
- ما برای تأمین این نیازها، باید یک یا چند تصویر را در دنیای کیفی خود بهبود دهیم. دنیای کیفی بخشی از دنیای ماست که از مهمترین چیزهایی که میدانیم و میشناسیم تشکیل شده است.
- ما از لحظهی تولد تا مرگ، مشغول «رفتار کردن» هستیم. رفتار کلی (Total Behavuir) از چهار بخش جداییناپذیر تشکیل شده است: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی
- رفتارها همیشه باید در قالب فعل یا مصدر بیان شوند [و حتماً خودمان فاعل جملهها باشیم]. به جای من افسرده شدهام یا دچار افسردگی هستم، بگوییم من انتخاب کردهام افسرده باشم؛ من افسردگی میکنم؛ یا خودم را افسرده کردهام.
- رفتار همیشه انتخابی است. البته ما روی دو بخش فکر و عمل قدرت انتخاب داریم و فیزیولوژی و احساس، به عنوان تابعی از این انتخاب ما، تحت تأثیر قرار میگیرند.
خوشحال میشم اگر فرصت کردید ویدیوها را ببینید شاید بتوانیم در فرصتی در این مورد دیدار و گفتگو داشته باشیم.
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 نوشته شده در ششم شهریور ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
◽️@utfinance◽️
Telegram
مرتضی کاظمی
- یادداشتهایی درباره «اقتصاد» ، «توسعه» ، «آزادی» و «ایران»
تماس با مرتضی کاظمی
@MortezaaKazemii
قبلاً در کانال «اقتصاد و زندگی» مینوشتم و الان اینجا مینویسم.
تماس با مرتضی کاظمی
@MortezaaKazemii
قبلاً در کانال «اقتصاد و زندگی» مینوشتم و الان اینجا مینویسم.
📄 یادداشت
بازاندیشی مفاهیم فرهنگی
قیمت کتاب - بخش اول
👤 سپاس ریوندی
این پرسش را هم میتوان به جهت رسیدن به تحلیل واقعی تدقیق کرد: در نسبت با چه و برای که کتاب گران/ارزان است؟
وقتی بپرسیم «در نسبت با چه» با مراحل فنی تولید و عرضه و فروش روبرو میشویم.
کتاب از آن چیزهایی است که فقط وقتی مرغوب است به درد میخورد و در سایر موارد نبودش از بودش بهتر است. برای تولید یک کتاب مرغوب تألیفی شرایطی نیاز است که ایران در پانصد سال گذشته فقط یک بار به آن نزدیک شده و الان از آن بسیار دور است. برای تولید کتاب مرغوب ترجمهشده هم کار به آن آسانی که میپندارند نیست. مترجم صاحب شمّ و تشخیص که بداند چه ترجمه کند کیمیاست، مترجمی که وقتی کتاب را پیدا کرد، درست ترجمه کند، اکسیر اعظم. وضع فعلی استعاراً به آن میماند که معادن طلا ته کشیده باشد، جواهرساز کاربلد هم نداشته باشیم. نتیجه؟ تمام بازار پر از زلمزیمبو و مزخرفات و بدلیجات است؛ صد مرتبه بدتر از وضعی که امروز در بازار خودرو با آشغالهای چینی (چند برابر قیمت) میبینیم. کتاب مرغوب به نسبت تقریباً هر کالایی سخت تولید میشود و از آن بدتر سخت فروش میرود. صنعت عجیبی است که تولید آشغال در آن سودآورتر است، چون با هزینهی کمتر تولید میشود و بیشتر و بهتر میفروشد. اکنون باید پرسید این کالای سختساز سختفروش و ماندگار (خرید یک بار برای همیشه) در قیاس با چه گران است؟ چیپس؟ ماست؟ جوجه؟ عرق؟ ورق؟ اجارهی ویلا؟
تدقیق بعدی پرسیدن «برای که» است که بسیار مهمتر است و دو جنبه دارد.
جنبهی اول این است: بسیاری از کسان خواهند گفت کتاب به نسبت سایر کالاها گران نیست. به نسبت درآمد آنها گران است و درست هم میگویند. به هر حال ما کشوری ساختهایم که در آن هزینهها به دلار است و درآمدها به ریال و نسبت این دو در تحقیرآمیزترین وضع ممکن. نتیجتاً عجیب نیست اگر بسیاری کسان بگویند در مجموع شرایط اگر بخواهند کتاب بخرند در مخارج اولیهی اجباری از قبیل کرایهی خانه درمیمانند و نخرند. اینجا کاربرد غلط الفاظ است که مسالهساز میشود. کتاب گران نیست، درآمد اشخاص کم است. اصرارم بر کاربرد لفظ درست برای اثبات ارزانی کتاب نیست. برای توجه دادن به خطای ذهنی دردناکی است که مرتکب میشویم. وقتی میگوییم کتاب گران است آن را در ردیف تجملات درمیآوریم و به افراد این حس را میدهیم که آنها بازندههای بازی بازارند و دستشان به تجملات نمیرسد. وقتی بگوییم درآمد کم است، به سرعت متوجه محل واقعی مشکل میشویم. کم بودن درآمد بیشتر ناشی از وضع بیمار فعلی است تا بیلیاقتی فرد. بسا که فرد مقصر نیست. در اقتصاد بیمار ماست که اتفاقی افتاده و متوسط درآمد چنان کم شده که کتاب (این کالای بالنسبه ارزان) گران مینماید. با گفتن «کتاب گران است» ما متهم اصلی را گم میکنیم و به به افراد شریف القا میکنیم بیعرضهاند. و آنقدر بر این خطا اصرار میکنیم، آنقدر هر فاسد را به دلیل اینکه در بازی فساد برنده شده و حالا پول دارد تحسین میکنیم که هر شرافتمندی تحریک میشود شرف را کنار بگذارد.
جنبهی دوم «برای که» مهمترین بخش این بحث است. کتاب گران مینماید، به چند دلیل.
یکی اینکه عمده مخاطب آن از اقشار کمدرآمد است. اما چرا چنین اتفاقی افتاده؟ پاسخ تر و چسبانش این است که در وضع فعلی اگر بخواهید دنبال مشاغل پردرآمد بروید، با فضا، مناسبات، افراد و به قول فلاسفهی آلمانی با زیستجهانی روبرو میشوید که در آن نه وقت کتابخوانی هست، نه کتابخوانی ارزش است، نه آدم کتابخوان از نیش تمسخر مصون است (احترام بماند.) بین تجار و کسبه، قدیم، وقتی شریف و مکاسبخوانده و باعقبه بودند، این چیزها شأنی نداشت. الان بین دلال و رانتخور و کلاهبردار و پروژهبگیر و کیفکش و کتکش و وارداتچی و دورزنندهی تحریم که پولهای اصلی را در کشور توزیع میکنند که بماند. پس پول در محیطی دور میزند که کتاب در آن هیچ جایی ندارد.
پاسخ بعدی به روانشناسی اقتصاد برمیگردد. معنی گران و ارزان غیر از قیمت بازار و نسبتهای عددی آن به آنچه اصطلاحاً قیمت عاطفی مینامند (برای تفصیل آن بنگرید به اینجا) و ذهنیت افراد مربوط است. فرد پیش از آنکه پول خود را خرج چیزی کند، باید برایش تعریف شده باشد که این کار را بکند. این ربطی به کتاب ندارد. هزار آدمی میبینید که میتواند خوشپوش باشد، ولی نیست، چون (جدا از اینکه طبعاً سلیقه ندارد که با چیز ارزان شکیل به نظر برسد، ثانیاً) برایش تعریف نشده پول پای لباس خوب بدهد. میتواند فرش دستی بخرد و در خانه پهن کند، ولی نمیکند، چون برایش تعریف نشده که این زیبایی قیمتی دارد و هزار مثال دیگر از این قبیل.
از اقشار کمدرآمد که بگذریم، کتاب گران نیست، پول بالای کتاب دادن گران است. این موضوع قسمت دوم این مطلب خواهد بود.
◽️@utfinance◽️
#سپاس_ریوندی
#بازاندیشی_مفاهیم_فرهنگی
بازاندیشی مفاهیم فرهنگی
قیمت کتاب - بخش اول
👤 سپاس ریوندی
این پرسش را هم میتوان به جهت رسیدن به تحلیل واقعی تدقیق کرد: در نسبت با چه و برای که کتاب گران/ارزان است؟
وقتی بپرسیم «در نسبت با چه» با مراحل فنی تولید و عرضه و فروش روبرو میشویم.
کتاب از آن چیزهایی است که فقط وقتی مرغوب است به درد میخورد و در سایر موارد نبودش از بودش بهتر است. برای تولید یک کتاب مرغوب تألیفی شرایطی نیاز است که ایران در پانصد سال گذشته فقط یک بار به آن نزدیک شده و الان از آن بسیار دور است. برای تولید کتاب مرغوب ترجمهشده هم کار به آن آسانی که میپندارند نیست. مترجم صاحب شمّ و تشخیص که بداند چه ترجمه کند کیمیاست، مترجمی که وقتی کتاب را پیدا کرد، درست ترجمه کند، اکسیر اعظم. وضع فعلی استعاراً به آن میماند که معادن طلا ته کشیده باشد، جواهرساز کاربلد هم نداشته باشیم. نتیجه؟ تمام بازار پر از زلمزیمبو و مزخرفات و بدلیجات است؛ صد مرتبه بدتر از وضعی که امروز در بازار خودرو با آشغالهای چینی (چند برابر قیمت) میبینیم. کتاب مرغوب به نسبت تقریباً هر کالایی سخت تولید میشود و از آن بدتر سخت فروش میرود. صنعت عجیبی است که تولید آشغال در آن سودآورتر است، چون با هزینهی کمتر تولید میشود و بیشتر و بهتر میفروشد. اکنون باید پرسید این کالای سختساز سختفروش و ماندگار (خرید یک بار برای همیشه) در قیاس با چه گران است؟ چیپس؟ ماست؟ جوجه؟ عرق؟ ورق؟ اجارهی ویلا؟
تدقیق بعدی پرسیدن «برای که» است که بسیار مهمتر است و دو جنبه دارد.
جنبهی اول این است: بسیاری از کسان خواهند گفت کتاب به نسبت سایر کالاها گران نیست. به نسبت درآمد آنها گران است و درست هم میگویند. به هر حال ما کشوری ساختهایم که در آن هزینهها به دلار است و درآمدها به ریال و نسبت این دو در تحقیرآمیزترین وضع ممکن. نتیجتاً عجیب نیست اگر بسیاری کسان بگویند در مجموع شرایط اگر بخواهند کتاب بخرند در مخارج اولیهی اجباری از قبیل کرایهی خانه درمیمانند و نخرند. اینجا کاربرد غلط الفاظ است که مسالهساز میشود. کتاب گران نیست، درآمد اشخاص کم است. اصرارم بر کاربرد لفظ درست برای اثبات ارزانی کتاب نیست. برای توجه دادن به خطای ذهنی دردناکی است که مرتکب میشویم. وقتی میگوییم کتاب گران است آن را در ردیف تجملات درمیآوریم و به افراد این حس را میدهیم که آنها بازندههای بازی بازارند و دستشان به تجملات نمیرسد. وقتی بگوییم درآمد کم است، به سرعت متوجه محل واقعی مشکل میشویم. کم بودن درآمد بیشتر ناشی از وضع بیمار فعلی است تا بیلیاقتی فرد. بسا که فرد مقصر نیست. در اقتصاد بیمار ماست که اتفاقی افتاده و متوسط درآمد چنان کم شده که کتاب (این کالای بالنسبه ارزان) گران مینماید. با گفتن «کتاب گران است» ما متهم اصلی را گم میکنیم و به به افراد شریف القا میکنیم بیعرضهاند. و آنقدر بر این خطا اصرار میکنیم، آنقدر هر فاسد را به دلیل اینکه در بازی فساد برنده شده و حالا پول دارد تحسین میکنیم که هر شرافتمندی تحریک میشود شرف را کنار بگذارد.
جنبهی دوم «برای که» مهمترین بخش این بحث است. کتاب گران مینماید، به چند دلیل.
یکی اینکه عمده مخاطب آن از اقشار کمدرآمد است. اما چرا چنین اتفاقی افتاده؟ پاسخ تر و چسبانش این است که در وضع فعلی اگر بخواهید دنبال مشاغل پردرآمد بروید، با فضا، مناسبات، افراد و به قول فلاسفهی آلمانی با زیستجهانی روبرو میشوید که در آن نه وقت کتابخوانی هست، نه کتابخوانی ارزش است، نه آدم کتابخوان از نیش تمسخر مصون است (احترام بماند.) بین تجار و کسبه، قدیم، وقتی شریف و مکاسبخوانده و باعقبه بودند، این چیزها شأنی نداشت. الان بین دلال و رانتخور و کلاهبردار و پروژهبگیر و کیفکش و کتکش و وارداتچی و دورزنندهی تحریم که پولهای اصلی را در کشور توزیع میکنند که بماند. پس پول در محیطی دور میزند که کتاب در آن هیچ جایی ندارد.
پاسخ بعدی به روانشناسی اقتصاد برمیگردد. معنی گران و ارزان غیر از قیمت بازار و نسبتهای عددی آن به آنچه اصطلاحاً قیمت عاطفی مینامند (برای تفصیل آن بنگرید به اینجا) و ذهنیت افراد مربوط است. فرد پیش از آنکه پول خود را خرج چیزی کند، باید برایش تعریف شده باشد که این کار را بکند. این ربطی به کتاب ندارد. هزار آدمی میبینید که میتواند خوشپوش باشد، ولی نیست، چون (جدا از اینکه طبعاً سلیقه ندارد که با چیز ارزان شکیل به نظر برسد، ثانیاً) برایش تعریف نشده پول پای لباس خوب بدهد. میتواند فرش دستی بخرد و در خانه پهن کند، ولی نمیکند، چون برایش تعریف نشده که این زیبایی قیمتی دارد و هزار مثال دیگر از این قبیل.
از اقشار کمدرآمد که بگذریم، کتاب گران نیست، پول بالای کتاب دادن گران است. این موضوع قسمت دوم این مطلب خواهد بود.
◽️@utfinance◽️
#سپاس_ریوندی
#بازاندیشی_مفاهیم_فرهنگی
Telegram
آذرِ بُرزینمهر
بازاندیشی مفاهیم فرهنگی
روسپیگری
وقتی میخواهید برای کسی هدیه بگیرید که او را نمیشناسید، اغلب با مشکل مشخصی مواجه میشوید: هدیه قرار است گیرنده را خوشحال کند و اگر شناختی از آن فرد و درونیات وی نداشته باشیم، پیدا کردن آن چیز دشوار میشود. سکهی طلا، اسکناس…
روسپیگری
وقتی میخواهید برای کسی هدیه بگیرید که او را نمیشناسید، اغلب با مشکل مشخصی مواجه میشوید: هدیه قرار است گیرنده را خوشحال کند و اگر شناختی از آن فرد و درونیات وی نداشته باشیم، پیدا کردن آن چیز دشوار میشود. سکهی طلا، اسکناس…
Forwarded from درسگفتار کتاب قانون، قانونگذاری و آزادی
◽️ توئیت
👤 امیرحسین خالقی:
«بناست مرور کوتاهی بر مضمون های اصلی سه جلد کتاب در قالب حداقل 3 برنامه با دکتر غنی نژاد داشته باشیم که انگیزه ای باشد برای خواندن تمام کتاب برای مخاطبان اهل دل؛ فعلا امروز نوبت جلد دوم و جفنگی به نام «عدالت اجتماعی» بود؛ به زودی در اکوایران»
https://twitter.com/AmirKhaleqi/status/1828154803991482796?s=19
@LawLegislationLiberty
👤 امیرحسین خالقی:
«بناست مرور کوتاهی بر مضمون های اصلی سه جلد کتاب در قالب حداقل 3 برنامه با دکتر غنی نژاد داشته باشیم که انگیزه ای باشد برای خواندن تمام کتاب برای مخاطبان اهل دل؛ فعلا امروز نوبت جلد دوم و جفنگی به نام «عدالت اجتماعی» بود؛ به زودی در اکوایران»
https://twitter.com/AmirKhaleqi/status/1828154803991482796?s=19
@LawLegislationLiberty
👤 دیدگاه
در حالی که کینز بر تصویر کوتاه مدت اقتصاد تمرکز کرده است و اقتصاددانان کلاسیک تصویر بلندمدت را مد نظر قرار دادهاند، اقتصاددانان اتریشی (به ویژه هایک) توجه خود را به ارتباط حقیقی بین این دو تصویر معطوف کردهاند.
توصیف هایک از این ارتباط، نظریه سرمایه را شکل داده است؛ نظریه ساختار سرمایه توسط کارل منگر مطرح شد و توسط بوم باورک بسط یافت. دههها قبل از ظهور اقتصاد کلان، بوم باورک بینش اساسی منگر درباره یک نظریه اقتصاد کلان را مدل سازی کرد تا توزیع درآمد بین عوامل تولید را توضیح دهد.
از اواخر دهه ۱۹۲۰، هایک به پیروی از میزس این نظریه را با ملاحظات پولی ساخته و پرداخته کرد. او نشان داد سیاست اعتباری که توسط یک مرجع پولی مرکزی پیگیری میشود میتواند منشأ اعوجاجات در تخصیص بین دورهای منابع در سطح کل اقتصاد باشد و بنابراین یک علت مهم ادوار تجاری باشد.
📕 پول و زمان / راجر گریسون
◽️@utfinance◽️
در حالی که کینز بر تصویر کوتاه مدت اقتصاد تمرکز کرده است و اقتصاددانان کلاسیک تصویر بلندمدت را مد نظر قرار دادهاند، اقتصاددانان اتریشی (به ویژه هایک) توجه خود را به ارتباط حقیقی بین این دو تصویر معطوف کردهاند.
توصیف هایک از این ارتباط، نظریه سرمایه را شکل داده است؛ نظریه ساختار سرمایه توسط کارل منگر مطرح شد و توسط بوم باورک بسط یافت. دههها قبل از ظهور اقتصاد کلان، بوم باورک بینش اساسی منگر درباره یک نظریه اقتصاد کلان را مدل سازی کرد تا توزیع درآمد بین عوامل تولید را توضیح دهد.
از اواخر دهه ۱۹۲۰، هایک به پیروی از میزس این نظریه را با ملاحظات پولی ساخته و پرداخته کرد. او نشان داد سیاست اعتباری که توسط یک مرجع پولی مرکزی پیگیری میشود میتواند منشأ اعوجاجات در تخصیص بین دورهای منابع در سطح کل اقتصاد باشد و بنابراین یک علت مهم ادوار تجاری باشد.
📕 پول و زمان / راجر گریسون
◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 راه بردگی
نوشته فردریش فون هایک
📌 پادکست خوره کتاب
◽️@utfinance◽️
#road_to_surfdom
#hayek
#هایک
#فردریش_هایک
#خوره_کتاب
#کتاب
#راه_بردگی
#پادکست
نوشته فردریش فون هایک
📌 پادکست خوره کتاب
◽️@utfinance◽️
#road_to_surfdom
#hayek
#هایک
#فردریش_هایک
#خوره_کتاب
#کتاب
#راه_بردگی
#پادکست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 اقتصاد باید مبتنی بر قاعده باشد نه دستور
👤 موسی غنینژاد
▫️اندیشه هایک اگر به درستی توسط سیاستمدارن خوانده شود، متوجه میشوند که اقتصاد دستوری ناکارآمد است چرا که اقتصاد دستوری مبتنی بر دانش غلط است. این گفته موسی غنینژاد است.
▫️غنینژاد ایدههای فون هایک را به ما معرفی کرده و سعی میکند در این گفتگو زوایای مختلف ایده هایک را شرح دهد.
▫️وی با تکیه بر سخنان هایک اعتقاد دارد که باید به دنبال جامعهای رفت که مبتنی بر عقل عرفی است.
◽️@utfinance◽️
👤 موسی غنینژاد
▫️اندیشه هایک اگر به درستی توسط سیاستمدارن خوانده شود، متوجه میشوند که اقتصاد دستوری ناکارآمد است چرا که اقتصاد دستوری مبتنی بر دانش غلط است. این گفته موسی غنینژاد است.
▫️غنینژاد ایدههای فون هایک را به ما معرفی کرده و سعی میکند در این گفتگو زوایای مختلف ایده هایک را شرح دهد.
▫️وی با تکیه بر سخنان هایک اعتقاد دارد که باید به دنبال جامعهای رفت که مبتنی بر عقل عرفی است.
◽️@utfinance◽️
◽️ برادر پاول دوروف هم در فرانسه تحت تعقیب قرار گرفت
نیکلای دوروف، برادر پاول دوروف (بنیانگذار تلگرام) در فرانسه تحت تعقیب قرار گرفته. طبق گزارشها، حکم بازداشت او صادر شده. این خبر را «پولیتیکو» منتشر کرده است.
نیکلای دوروف، نابغه ریاضی و متخصص رمزنگاری است که نقش کلیدی در توسعه تلگرام داشته. مهمترین کار او این است که پروتکل امنیتی MTProto را طراحی کرده، که باعث میشود تلگرام یکی از امنترین پیامرسانها باشد. همچنین نیکلای یکی از پایهگذاران اصلی پروژه بلاکچین TON هست.
◽️@utfinance◽️
#پاول #دروف #داگز
#دوروف
نیکلای دوروف، برادر پاول دوروف (بنیانگذار تلگرام) در فرانسه تحت تعقیب قرار گرفته. طبق گزارشها، حکم بازداشت او صادر شده. این خبر را «پولیتیکو» منتشر کرده است.
نیکلای دوروف، نابغه ریاضی و متخصص رمزنگاری است که نقش کلیدی در توسعه تلگرام داشته. مهمترین کار او این است که پروتکل امنیتی MTProto را طراحی کرده، که باعث میشود تلگرام یکی از امنترین پیامرسانها باشد. همچنین نیکلای یکی از پایهگذاران اصلی پروژه بلاکچین TON هست.
◽️@utfinance◽️
#پاول #دروف #داگز
#دوروف
📄 یادداشت
وقتی مصطفی ملکیان با افزایش قیمت بنزین مخالفت میکند
👤 مرتضی کاظمی
استدلالهای مصطفی ملکیان در مخالفت با افزایش قیمت بنزین هر چقدر قوت و ضعف داشته باشد از این نظر مهم است که او شهروندی است دارای نفوذ اجتماعی و اینکه او قانع نشده و با دلایل مطرح شده توسط رییسجمهور و اقتصاددانان همراهی نکرده از جنبههای مختلف میتواند دارای اهمیت باشد. ممکن است گفته شود مصطفی ملکیان تمایلات چپگرایانه دارد یا گفته شود او برای اظهار نظر در مورد موضوعات اقتصادی صلاحیت ندارد اما من فکر میکنم نباید شهروندان را با چنین چماقهایی همچون علم و تخصص، مرعوب و برای اظهار و ابراز نظرات محدود کرد. درست است که چپگراها و دولتگراها غالباً با افزایش قیمت بنزین مخالفت کرده و میکنند اما واقعیت این است که در میان دیگر گرایشها حتی چپستیزها کم نیستند افرادی که این روزها با افزایش قیمت بنزین مخالفت میکنند.
آنچه بر روابط اقتصادی میان حکومت و مردم ایجاد شده به نوعی از کش و واکش تبدیل شده است. دستگاه سیاسی از طریق ایجاد تورم و تحمیل انواع مالیاتها و محدودیتها به نفع خود و وابستگانش از جیب مردم میکشد و مردم مخصوصاً قشر متوسط تنها منبعی که برای بازپسگیری سراغ دارند همین بنزین و انرژی ارزان است. بهنظر میرسد آنچه مهم است تغییر در این رابطه و تغییر در این نوع از اقتصادِ سیاسی است. اقتصادِ سیاسی که بر مبنای غارت و اتلاف شکل گرفته و به مرور تثبیت شده است.
با این وصف، برای ایجاد چنین تغییری در این رابطه اقتصادی سیاسی چه سازوکار جدیدی باید شکل بگیرد؟
در شبهِ پاسخی به این سوال قبلاً با عنوان دولت بنزینفروش یادداشتی نوشتهام. در قسمتی از آن یادداشت گفتهام:
گرهِ کوری که در کلاف پیچیدهٔ قیمتِ بنزین ایجاد شده به این موضوع مربوط است که دولتهای ایران، بنزینفروش بوده و هستند... دولت در ایران فروشنده خیلی چیزها است؛ بنزینفروش، گازوییلفروش، اتومبیلفروش، بیمهفروش، کفشفروش، بلیطفروش، فیلمفروش، مجوزفروش، مدرکفروش، درمانفروش، داروفروش، برقفروش و فروشندهٔ صدها قلم کالا و خدمات میباشد. این دولت تا وقتی خودش را از این مصیبتِ دلال و بنگاهدار بودن رها نکند؛ شرمنده میماند. اما چرا با اینکه اکثر عقلای جهان این موضوع را فهمیدهاند؛ مسأله همچنان بغرنج و حلناشدنی است؟
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 نوشته شده در هفتم شهریور ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
◽️@utfinance◽️
وقتی مصطفی ملکیان با افزایش قیمت بنزین مخالفت میکند
👤 مرتضی کاظمی
استدلالهای مصطفی ملکیان در مخالفت با افزایش قیمت بنزین هر چقدر قوت و ضعف داشته باشد از این نظر مهم است که او شهروندی است دارای نفوذ اجتماعی و اینکه او قانع نشده و با دلایل مطرح شده توسط رییسجمهور و اقتصاددانان همراهی نکرده از جنبههای مختلف میتواند دارای اهمیت باشد. ممکن است گفته شود مصطفی ملکیان تمایلات چپگرایانه دارد یا گفته شود او برای اظهار نظر در مورد موضوعات اقتصادی صلاحیت ندارد اما من فکر میکنم نباید شهروندان را با چنین چماقهایی همچون علم و تخصص، مرعوب و برای اظهار و ابراز نظرات محدود کرد. درست است که چپگراها و دولتگراها غالباً با افزایش قیمت بنزین مخالفت کرده و میکنند اما واقعیت این است که در میان دیگر گرایشها حتی چپستیزها کم نیستند افرادی که این روزها با افزایش قیمت بنزین مخالفت میکنند.
آنچه بر روابط اقتصادی میان حکومت و مردم ایجاد شده به نوعی از کش و واکش تبدیل شده است. دستگاه سیاسی از طریق ایجاد تورم و تحمیل انواع مالیاتها و محدودیتها به نفع خود و وابستگانش از جیب مردم میکشد و مردم مخصوصاً قشر متوسط تنها منبعی که برای بازپسگیری سراغ دارند همین بنزین و انرژی ارزان است. بهنظر میرسد آنچه مهم است تغییر در این رابطه و تغییر در این نوع از اقتصادِ سیاسی است. اقتصادِ سیاسی که بر مبنای غارت و اتلاف شکل گرفته و به مرور تثبیت شده است.
با این وصف، برای ایجاد چنین تغییری در این رابطه اقتصادی سیاسی چه سازوکار جدیدی باید شکل بگیرد؟
در شبهِ پاسخی به این سوال قبلاً با عنوان دولت بنزینفروش یادداشتی نوشتهام. در قسمتی از آن یادداشت گفتهام:
گرهِ کوری که در کلاف پیچیدهٔ قیمتِ بنزین ایجاد شده به این موضوع مربوط است که دولتهای ایران، بنزینفروش بوده و هستند... دولت در ایران فروشنده خیلی چیزها است؛ بنزینفروش، گازوییلفروش، اتومبیلفروش، بیمهفروش، کفشفروش، بلیطفروش، فیلمفروش، مجوزفروش، مدرکفروش، درمانفروش، داروفروش، برقفروش و فروشندهٔ صدها قلم کالا و خدمات میباشد. این دولت تا وقتی خودش را از این مصیبتِ دلال و بنگاهدار بودن رها نکند؛ شرمنده میماند. اما چرا با اینکه اکثر عقلای جهان این موضوع را فهمیدهاند؛ مسأله همچنان بغرنج و حلناشدنی است؟
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 نوشته شده در هفتم شهریور ۱۴۰۳
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
◽️@utfinance◽️