Telegram Web Link
Audio
🎧 تاریخ دروغ‌های توافق‌شده است!
درباره «افسانه مصدق»

👤 نیما قاسمی

آنچه از مصدق برای نسل ما نقل کرده‌اند، مجموعه‌ای از دروغ‌های توافق شده است. افسانه مصدق بر مبنای تلخیص حدود سی سال فعالیت سیاسی محمد مصدق، به چند اپیزود از دو سه سال آخر فعالیت او می‌شود. ضمنا اپیزودهای مهمی از زندگی سیاسی او که خلاف کاراکترپردازی برای یک «قهرمان» است، حذف شده است.
در تاریخ‌نگاری انجام‌شده برای مصدق، سه دروغ وجود دارد:
الف: او به صورت دموکراتیک سر کار آمد.
ب: مصدق به دنبال ملی کردن صنایع نفت بود.
پ: مصدق مخالف «دیکتاتوری شاه» بود.
مصدق با ترور (تهدید به حذف فیزیکی رقیب خود، سپهبد رزم‌آرا) و به احتمال قریب به یقین، اقدام به حذف فیزیکی او از طریق تحریک فداییان اسلام، بر سر کار آمد.
مدعی بود پارلمان نهادی زائد است و نهایتا پارلمان ایران را نابود کرد. اقدامی که به وضوح در هر نظام «پادشاهی پارلمانی»، کودتا محسوب می‌شود.
عزل مصدق در نبود مجلس، از اختیارات قانونی شاه بود و با استفاده از این اختیارات، دولت تروریستی محمد مصدق، ساقط شده، و پارلمان مجددا احیا شد.

◽️@utfinance◽️

#مصدق
#بیست‌و‌هشت_مرداد
📄 یادداشت

غلبه توهم خوداتکایی بر سیاست تجارت آزاد؛
دولت چهاردهم در همان بی‌راهه‌ی پیشین


👤 عباس آخوندی

ایران درگیر صدها مشکل و گرفتاری اقتصادی است. چون #تورم بالا و مزمن، کاهش قدرت خرید مردم، بی‌ثباتی پولی و مالی، افزایش نرخ ارز، بحران بانکی، بیکاری، رشد منفی سرمایه‌گذاری، #فقر و ده‌ها مساله دیگر. لیکن ریشه‌ی آنها دو مساله اصلی است: #کسری_بودجه که #چاپ_پول را در چهل سال گذشته سبب شده و غلبه توهم #خوداتکایی و یا #خودکفایی بر سیاست #تجارت_آزاد.

وزارت صمت از صنعت و معدن و تجارت به #تجارت_صنعت_معدن باید تغییر اولولیت دهد. صنعت و معدنی که جایی در بازار جهانی نداشته باشند، فاقد هر گونه ارزش هستند.
اگر دولت‌مردان تا حدی به پیامدهای چاپ پول آگاه شده‌اند؛ و در انتصابات دولت چهاردهم نیز کم‌وبیش اثر آن را می‌توان دید، در انتخاب وفاداری به سیاست ضدتوسعه‌ی خوداتکایی که بلای جان اقتصاد ایران است هم‌چناذن در بی‌راهه هستند. 

اصلی‌ترین مأموریت اقتصادی نهاد دولت در ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک کشور که #چهارراه_جهان است، باید توسعه‌ی تجارت آزاد باشد. در حالی‌که ضرورت دارد دولت با پایش فرایندهای تجاری کشور، هر جا مانعی بر رشد تجارت دیده‌شد سریعا آن را مرتفع کند، سیاست خودکفایی مبتنی بر ایجاد مانع بر تجارت انتخاب شده‌است. این یعنی هم‌چنان اجبار ملت به رفتن در صف خرید خودرو بدکیفیت در برابر خود رو ایمن به نفع #سوداگران_نهادی و... سیاستی صددرصد ضدتوسعه. 

عدم رشد و عقب‌افتادگی ایران معلول یک اشتباه استراتژیک است. گروهی تصور می‌کنند که توسعه امری است که در داخل ایران رخ می‌دهد و ربطی به تجارت و مبادله با جهان ندارد. از همین‌رو، صداوسیما به‌غلط دائم خودکفایی را ترویج می‌کند. درحالی‌که #توسعه بدون مبادله خارجی امکان ندارد. تجارت ستون فقرات توسعه‌ی ایران است. چرا که موقعیت #ژئوپولیتیک_ایران با توسعه تجارت قابل تعریف است. اگر این ویژگی را از ایران بگیرید، دیگر ایران، ایران نیست.

ایران توسعه‌یافته ایرانی است که یکی از مرکز مبادلات جهان و دستِ‌کم گرانیگاه مهم مبادله در منطقه باشد. سیاست درست، انتخاب شرکای تجاری استراتژیک و انتخاب استراتژی رقابتی ایران در سطح جهان است.

چین تصمیم گرفت که روی سیاست خودکفایی یک خط‌قرمز بکشد و اقتصاد چین را به اقتصاد جهان پیوند دهد. پس از آن تبدیل به کارخانه جهان شد. از آن به بعد تمام سیاست‌های بین‌المللی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنینتی و حتی دفاعی چین بر اساس آن بنیاد یافت. بنابراین موقعیت‌یابی ایران در بازار جهانی نقطة کانونی است. اگر این را مبنا قرار بدهیم، نکته‌ی بعدی شناخت فرایند و رهگذر توسعه‌ی ایران است.

#توسعه_دریامحور آینده ایران را شکل خواهد داد. شبکه‌ی ارتباطات و تبادل دریایی و تولید در کناره‌ی دریاها، ستون فقرات توسعه‌ی مدرن جهان را شکل می‌دهند. شما همین کشورهای جنوب خلیج‌فارس را که نگاه کنید، توسعه‌ی آنها مبتنی بر اقتصاد دریامحور است. و به شکل خیلی شگفت‌انگیزی سیاست عملی توسعه‌ی صنعتی ایران در دهه‌های گذشته فاصله گرفتن از دریا است. حکمرانی در ایران کاملاً ضد جریان آب حرکت می‌کند. به‌جای اینکه توسعه را لب دریای ایران در خلیج‌فارس مستقر کند، آب را با افتخار به حاشیه‌ی کویر می‌آورد و این ممناطق را بر خلاف #ظرفیت_اقلیمی شان توسعه می‌دهد. در حال حاضر تراکم نفر در کیلومترمربع در کنار دریای جنوب ایران کمتر از 4.8 است. این شاخص در تهران بالای 700 نفر است. این یعنی عدم تعادل کلی در سرزمین ایران.

سیاست تجارت آزاد بقیه سیاست‌ها همراستا خواهد کرد. هم‌چون پیوستن به سازمان تجارت جهانی WTO، سیاست ارزی پایدار، سیاست پولی مستقل، نظام بانکی معتبر با استانداردهای بین‌المللی، نظام تامین مالی بین‌المللی و... آن‌گاه است که از تله فقر هم رهایی خواهیم یافت و بیکاری نیز چاره خواهد شد و....

لازمه اتخاذ این سیاست فهم دقیق و ژرف از #ایده‌ی_ایران است.

◽️@utfinance◽️
📄 مقاله

شغل بهتر؛ فرزند بیشتر
/رابطه بازار اشتغال زنان و فرزندآوری/

👤 مهران خسروزاده

🔗 متن کامل

◽️@utfinance◽️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👤 امانوئل کانت:

«اینکه جماعتی بتواند خود به روشنگری دست یابد، امری محتمل و اگر آزاد بگذارندش ای بسا قطعی است.

برای رسیدن به این روشنگری به هیچ چیزی نیاز نیست مگر آزادی.

تازه آن هم به کم‌زیان‌ترین نوع آن، یعنی آزادی کاربرد عقل خویش در امور همگانی به تام و کمال.»

📌 از مقاله «روشنگری چیست؟»

◽️@utfinance◽️
👤امانوئل کانت:

«خودآئینی - Autonomy - رکن رکین اخلاق و شرط انسانیت و اخلاقی بودن هر فعلی است که از انسان سر می‌زند.
خودآئینی آن است که انسان‌ها در همه شئون زندگی خود منقاد هیچ اراده‌ای برتر از قانون اخلاقی درونشان نباشند و رها از هر گونه انقیاد، آزادی راستین را چنان تجربه کنند که مهر تاییدی بر تحقق اراده و خواست فردی‌شان باشد.»

◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 اهمیت نظم خودجوش از منظر هایک

👤 موسی غنی‌نژاد

▫️در اندیشه مدرن متفکرین متوجه شدند که نهادهای خیلی مفید برای جامعه بشری محصول عقل عقلایی است نه محصول عقل صنع‌گرا. این گفته موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان و از مترجمان ایده‌های فون هایک است. او در گفتگو با «اکوایران» به بررسی عقلانیت از منظر هایک می‌پردازد.

▫️به باور غنی‌نژاد، عقلانیتی که در نظم‌های خودجوش مثل زبان است، خیلی بیشتر از عقلانیتی است که یک انسان،‌ یک دانشمند یا مجموعه‌ای از دانشمندان ایجاد کنند.

◽️@utfinance◽️

#نظم_خودجوش
#نظم_خودانگیخته
#نطم_خودبه‌خودی
#هایک
#موسی_غنی‌نژاد
👤 فریدریش هایک:

آنچه نسل ما فراموش کرده این است که نظام مالکیت خصوصی مهم‌ترین ضامن آزادی است، نه فقط برای کسانی که مالک هستند، بلکه به همان اندازه برای کسانی که مالک نیستند. تنها به این دلیل که کنترل ابزار تولید بین افراد زیادی که مستقل عمل می‌کنند تقسیم شده است، هیچ‌کس قدرت کاملی بر ما ندارد و ما به عنوان افراد می‌توانیم تصمیم بگیریم که با خودمان چه کنیم.

◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت

بازار به المپیک چه ربطی دارد؟

👤 مهرپویا علا

برای جامعه‌ای خاورمیانه‌ای این اتفاق خوبی است که چند زن بدون برنامه‌ریزی هدفمند حکومت مستقر موفق شوند مدال المپیک ببرند. این یعنی آن جامعه در بطن خود تکان‌هایی اساسی و غیرقابل برگشت خورده است. کاری ندارم مدال‌برندگان چه حرف‌هایی ممکن است در آینده بگویند یا از آن‌ها بخواهند تا بگویند و آن‌ها هم به گفتن آن حرف‌ها حتی با رغبت تن در دهند و در ازایش فلان امتیاز را بگیرند. اینجا بحث اشخاص و موارد معین مطرح نیست، بحث استفاده از آن موارد معین برای توضیح روندهای کلیست. یکی از آن ورزشکاران آمده و اصرار دارد که می‌خواهم پزشکی دانشگاه تهران بخوانم و درسم خوب است! از همین یک اتفاق می‌شود فراگیری چند ذهنیت را تشخیص داد.

اولاً چرا یک نفر باید تصور کند چون فلان موفقیت را به دست آورده است «جامعه» وظیفه دارد به او پاداش دهد؟ ممکن است هر کسی به هر دلیلی بابت موفقیت کس دیگری شادمان شود و احساس غرور کند. می‌توان دربارۀ منطقی بودن یا نبودن چنین حس افتخار و غروری بحث کرد، ولی به‌هرحال هر کسی این حق را دارد که بابت هر چیزی خوشحال باشد و احساس افتخار کند. همچنین هر کسی این حق را دارد که از جیب خودش به عامل پدید آمدن آن احساس خوشایند پاداش بدهد. بازار دقیقاً ابزاری است که امکان اعطای چنین پاداش‌هایی را به شیوه‌های مختلف فراهم می‌کند. برای مثال پاداش دادن به ورزشکار می‌تواند از طریق اسپانسر و شرکت در برنامه‌های تبلیغاتی انجام شود یا حتی تعبیۀ مکانیسمی که با آن هر کس مایل بود از جیب خودش پاداشی را برای افرادی که از نظرشان برای کشور افتخاری کسب کرده‌اند اعطا کند. در هر صورت هیچ‌کس نباید تصور کند که دیگران به خاطر موفقیت‌ها یا حتی فداکاری‌هایش به او پاداش بدهکارند.

نکتۀ دوم اینکه آن ورزشکار آمده و می‌گوید من چون تمرین می‌کردم فرصت کافی برای درس خواندن نداشتم و نتوانستم پزشکی قبول شوم! تا جایی که در شبکه‌های اجتماعی دیدم خیلی‌ها بر اساس شهود خود مغلطۀ موجود در این حرف را تشخیص دادند و پاسخ درستی به آن دادند: دیگران هم چون درس خواندند فرصت تمرین کردن نداشتند، ولی انتظار شرکت در تیم ملی یا تیم‌های باشگاهی را ندارند! مکتب اقتصاد اتریش بر پایۀ همین شهود مفهوم «هزینه» را تعریف می‌کند. هزینۀ به راه انداختن یک کسب‌وکار یا هر فعالیت اقتصادی تنها مخارجی نیست که بابت خرید مواد اولیه و پرداخت دستمزد نیروی کار صرف می‌شوند. هزینه شامل تمام فرصت‌هایی می‌شود که فرد بر اثر انتخاب از میان گزینه‌های موجود از دستشان می‌دهد. من به هر دلیلی که خودم می‌دانم انتخاب کرده‌ام که زمانی را برای نوشتن مطلب خاضر بگذارم. در این مدت چه کارهای دیگری را می‌توانستم انجام دهم؟ عدم انجام آن کارها و محرومیت از نتایج مثبتشان بخشی از هزینه‌های من بابت نوشتن این مطلب است. در جامعۀ صنعتی عملکرد بازار این امکان را فراهم می‌کند تا شرکت‌ها بخشی از هزینه‌های خود را با کمک پول محاسبه می‌کنند. سرمایه‌گذاران با مقایسۀ هزینۀ آلترناتیوهای مختلف به این نتیجه می‌رسند که زیان کرده‌اند یا سود؛ اما هیچ‌کس نباید تصور کند که دیگران به او جبران هزینه یا زیان بدهکارند.

◽️@utfinance◽️

⬇️ (ادامه در پست بعد)
ادامه:

نکتۀ سوم اینکه چه بلایی در نظام آموزشی مستقر بر سر ذهن و روان و استعداد بچه‌های مردم می‌آید که تصور می‌کنند یگانه راه موفقیت ورود به چند رشتۀ دانشگاهی است و حتی مدال‌آور المپیک هم عقدۀ وارد نشدن به فلان رشته را پیدا می‌کند؟ تصور کنید همین ذهنیت فاجعه‌بار چه تعداد استعداد و نبوغ را در ایران سرکوب کرد و از بین برد. چند کیارستمی بالقوه را تبدیل به کارمند رتبۀ بالا در فلان اداره کرد. البته امیدوارم این مثال باعث پیدایش این تصور نشود موفقیت «غیردرسی» فقط کیارستمی شدن است! چند مغازه‌دار با استعداد که می‌توانستند یک مغازه‌شان را تبدیل به دو یا چند مغازه کنند یا می‌توانستند با خلاقیت خود نام مغازه‌شان را تبدیل به برندی معتبر کنند، اکنون درگیر مطالعۀ انتگرال‌گیری یا آناتومی هستند تا بتوانند فلان واحد درسی را برای بار سوم بالاخره با ده پاس کنند؟! چند آشپز بااستعداد که هتل‌ها با بهترین دستمزدها استخدام‌شان می‌کردند در نتیجۀ فاجعه‌ای که در نظام آموزشی دستوری جریان دارد به پزشکی تبدیل شدند که مشغول تدریس کنکور زیست‌شناسی در فلان مؤسسۀ کنکور است؟! چند طراح نابغۀ لباس و مد بدون اینکه اصلاً بفهمند چنین استعدادی را دارند از دنیا رفتند؟! موفقیت تنها این نیست که کسی شهرت جهانی به دست آورد. یک ورزشکار ممکن است در سطح استان مربی برتری باشد.
اگر این بالاترین موفقیتی بود که او در هر زمینۀ بالقوه‌ای توان به دست آوردن آن را داشت ولی اکنون مشغول کار دیگری است، این یعنی هم خود او زیان کرده و هم جامعه‌ای که نتوانست از این فرد بهترین استفادۀ ممکن و در دسترس را ببرد؛ و این تشخیصی است که تنها مکانیسم در دسترس برای رسیدن به آن بازار است.

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 دولت رفاه و مدیریت منابع مشترک ملی در نروژ

تجربه‌های قبلی چه جوری کمکشون کرد؟ منابع ملی مشترک یعنی چی؟ فرقش با ایران چیه؟

👤 علی بندری

🎙 پادکست بی‌پلاس

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👥 گفت‌وگو

مصدق / عوام فریبی / تجزیه ایران

👤 اشکان زارع

گفت‌وگو با عباس سوری در کانال یوتیوب «پارسی» - قسمت دوم

🔗 قسمت نخست را اینجا ببینید

◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 مختصات بانکداری 40 ساله در ایران

👤 موسی غنی‌نژاد

▫️هیچکدام از کسانی که مدعی شدند که نظام بانکداری مدرن ربوی است،‌ نتوانستند آن را اثبات کنند. برعکس خیلی راحت می توان نشان داد که اینگونه نیست.

▫️موسی غنی نژاد، اقتصاددان با بیان این نکته، گفتگوی خود با «اکوایران» را اینگونه ادامه داد: در ایران متوجه شدند که نظام بانکداری لازم است، اما این بانک را از صفر شروع می‌کنیم که »بانکداری بدون بهره باشد.

▫️غنی نژاد با بیان به اینکه نمی‌توان بدون بهره، بانکداری ایجاد کرد، به تشریح این موضوع پرداخت.

◽️@utfinabce◽️
📚 معرفی کتاب
Empire: How Britain Made the Modern World
امپراتوری: چگونه بریتانیا دنیای مدرن را ساخت

👤 نیال فرگوسن

زمانی بخش‌های وسیعی از کره زمین به رنگ قرمز امپراتوری درآمدند و بریتانیا نه تنها بر امواج، بلکه بر دشت‌های آمریکا، دشت‌های آسیا، جنگل‌های آفریقا و بیابان‌های عربستان حکومت می‌کرد.
چگونه یک جزیره کوچک و بارانی در اقیانوس اطلس شمالی به این همه دست یافت؟ و چرا امپراتوری که خورشید به معنای واقعی کلمه بر آن غروب نکرد، سرانجام افول کرد و سقوط کرد؟
کتاب تحسین شده نایل فرگوسن، داستان امپراتوری را در تمام فراز و فرودهایش آشکار می‌کند، و نشان می‌دهد که چگونه گروهی از جویندگان طلا، بذر بزرگترین امپراتوری تمام تاریخ را کاشتند و جهان را در مسیر مدرنیته قرار دادند.

◽️@utfinance◽️

#نیال_فرگوسن
#امپراتوری_بریتانیا
#بریتانیا
🖥 Street epistemology

👤 Peter Boghossian

Street epistemology (often abbreviated to SE) is a term coined by Boghossian in his book A Manual for Creating Atheists. This is a set of non-confrontational conversational techniques for discussing a strongly-held belief, designed to promote thoughtful reflection and open-mindedness in a participant regarding the belief. Boghossian outlined the method and its application in helping religious believers to reflect on the reliability of faith as an epistemology. However, it has also been found effective in many other contexts, and Boghossian later co-authored with James Lindsay How to Have Impossible Conversations, which describes the application of street epistemology to an examination of a wider range of beliefs including nonreligious ones.

◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👥 گفت‌وگو

انقراض تمدن ایرانی

👤 شروین وکیلی

گفت‌وگو با کانال یوتیوب «پارسی»

◽️@utfinance◽️

#شروین_وکیلی
#ایران
#تمدن_ایران
📄 یادداشت

اسب تروای سوسیالیسم

👤 بیژن اشتری

آدم عاقل هرگز نباید گول وعده‌هایی مثل «بهداشت رایگان»، «آموزش رایگان»، «مسکن رایگان» و غیره را بخورد. هر کس این وعده‌های دلفریب خوش آب و رنگ را به شما داد بدانید که قدرت‌طلبی بیش نیست. حالا طرف می‌خواهد سوسیالیست باشد یا مارکسیست اسلامی از نوع وطنی.
ما در علم سیاست اصطلاحی داریم زیر عنوان "اسب تروای سوسیالیسم".

حتما داستان اسب چوبی تروا را شنیده‌اید. مردم شهر تروا که زندگی آزادی داشتند هدف حمله یونانی‌های مستبد قرار گرفتند. آن‌ها در پشت دیوارهای قلعه‌مانند شهرشان پناه گرفتند و اجازه ورود به سربازان متجاوز یونانی را ندادند. اما یونانی‌ها حقه‌ای زدند. آن‌ها یک اسب چوبی بزرگ ساختند و گروهی از نیروهای زبده‌ی مسلح خود را در آن مخفی کردند و اسب را جلو دروازه شهر گذاشتند و به ظاهر رفتند. اهالی شهر به گمان این که یونانی‌ها خسته شده و رفته‌اند، اسب چوبی آن‌ها را به عنوان نماد پیروزی خودشان داخل شهر آوردند و جشن و پایکوبی به راه انداختند. اما پس از پایان جشن، وقتی اهالی رفتند بخوابند، نیروهای زبده یونانی از داخل اسب بیرون آمدند و دروازه شهر را باز کردند و خلاصه راه را برای ورود سربازان یونانی و اشغال شهر هموار کردند.

فریدریش فن هایک، اقتصاددان اتریشی، وعده عدالت اجتماعی سوسیالیست‌ها (بهداشت و آموزش رایگان، مسکن ارزان، چهار روز کار در هفته و غیره) را "اسب تروای سوسیالیسم" نامیده است. یعنی سوسیالیست‌ها با وعده برقراری عدالت اجتماعی، نظر موافق اکثریت جامعه را کسب می‌کنند و سپس می‌گویند «ما برای تحقق این هدف باید دولت متمرکز و کنترل‌گر برقرار کنیم» و سپس شروع می‌کنند به نابود کردن مخالفان سیاسی خود و نهایتا حکومت دیکتاتوری‌شان را برقرار می‌کنند و جامعه را به فقر و افلاس می‌کشانند و تنها عدالتی هم که برقرار کنند حداکثر «عدالت در توزیع فقر و بدبختی» بین آحاد مردم است.

تاریخ گواهی می‌دهد که این سناریوی غصب قدرت به دفعات تکرار شده است. لنین و استالین و‌ مائو و هیتلر با وعده استقرار عدالت اجتماعی به قدرت رسیدند و سپس دمار از روزگار مردم درآوردند. هیچ دیکتاتوری با وعده نسل کشی به قدرت نرسیده است، همه وعده بهشت دادند و نهایتا دوزخ را برقرار کردند و مرتکب انواع جنایت‌ها شدند.

کلام آخر: تحقق رفاه مردم فقط در یک جامعه آزاد و دموکراتیک امکان‌پذیر است و لاغیر... گول قدرت‌طلبانی را که به شما وعده‌های فریبنده می‌دهند نخورید.
تصویرسازی هم کار خودمه در ضمن.

◽️@utfinance◽️
2024/10/02 20:36:43
Back to Top
HTML Embed Code: