Finance & Economics
📄 مقاله چه کسانی اقتصاد دولتی را در ایران تئوریزه کردند؟ ◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
چه کسانی اقتصاد دولتی را در ایران تئوریزه کردند؟
سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، در حوزه اقتصاد، نیاز به جانشینی برای ساختارهای شکلیافته احساس میشد. از یک سو نفوذ استعماری غرب به عنوان یکی از عوامل اصلی استقرار و قوام نظام شاهنشاهی شناخته میشد و از سوی دیگر رویکرد سوسیالیستی برای مبارزه با این نظام ابزار مناسبی به حساب میآمد و زمینه استقبال از رویکردهای ضدسرمایهداری را در جریان انقلاب ایران فراهم میکرد.
بدینترتیب، آثار و گفتارهای کسانی چون شریعتی بهعنوان رهبران فکری تاثیرگذار انقلاب، در این دوره به یکی از منابع اصلی تئوریزه کردن اقتصاد دولتی در ایران مبدل شد. علاوه بر او، از کتابهای سیدمحمدباقر صدر، سیدمحمود طالقانی، حبیبالله پیمان، مرتضی مطهری، سیدمحمد بهشتی و سیدابوالحسن بنیصدر به عنوان تئوریسازان اقتصاد ایران در دوره گذار انقلابی یاد میشود.
◽️@utfinance◽️
#اقتصاد_دولتی
#بنی_صدر
#حبیباله_پیمان
#صدر
#بهشتی
#مطهری
#شریعتی
#طالقانی
چه کسانی اقتصاد دولتی را در ایران تئوریزه کردند؟
سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، در حوزه اقتصاد، نیاز به جانشینی برای ساختارهای شکلیافته احساس میشد. از یک سو نفوذ استعماری غرب به عنوان یکی از عوامل اصلی استقرار و قوام نظام شاهنشاهی شناخته میشد و از سوی دیگر رویکرد سوسیالیستی برای مبارزه با این نظام ابزار مناسبی به حساب میآمد و زمینه استقبال از رویکردهای ضدسرمایهداری را در جریان انقلاب ایران فراهم میکرد.
بدینترتیب، آثار و گفتارهای کسانی چون شریعتی بهعنوان رهبران فکری تاثیرگذار انقلاب، در این دوره به یکی از منابع اصلی تئوریزه کردن اقتصاد دولتی در ایران مبدل شد. علاوه بر او، از کتابهای سیدمحمدباقر صدر، سیدمحمود طالقانی، حبیبالله پیمان، مرتضی مطهری، سیدمحمد بهشتی و سیدابوالحسن بنیصدر به عنوان تئوریسازان اقتصاد ایران در دوره گذار انقلابی یاد میشود.
◽️@utfinance◽️
#اقتصاد_دولتی
#بنی_صدر
#حبیباله_پیمان
#صدر
#بهشتی
#مطهری
#شریعتی
#طالقانی
Telegraph
چه کسانی اقتصاد دولتی را در ایران تئوریزه کردند؟
نظریهپردازان اقتصاد دولتی سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، در حوزه اقتصاد، نیاز به جانشینی برای ساختارهای شکلیافته احساس میشد. از یک سو نفوذ استعماری غرب به عنوان یکی از عوامل اصلی استقرار و قوام نظام شاهنشاهی شناخته میشد و از سوی دیگر رویکرد سوسیالیستی…
📄 مقاله
چرا چپ گرایان و اسلام گرایان اغلب در یک جبهه قرار میگیرند؟
رابطه چپ گرایی و اسلام گرایی موضوعی پیچیده و چندوجهی است که از وجوه مختلف ایدئولوژیک، سیاسی و تاریخی تلاقی میکند. علیرغم تفاوتهای آشکار در جهان بینی و اهداف اصلی، هر دو (چپگرایی و اسلامگرایی) بنیانهای مشابهی نیز دارند. همچنین گاه نقاط مشترکی پیدا کردهاند و در ائتلافهای عملگرایانه شرکت کردهاند.
رابطه بین چپ گرایی و اسلام گرایی به طور قابل توجهی در طول زمان تکامل یافته است اما اشتراکاتی در بنیانهای فکری آنان وجود دارد. در قرن بیستم، در دوران اوج گرفتن مبارزه با غرب و نظام سرمایه داری، جنبشهای چپ و اسلام گرا اغلب خود را در تقابل با قدرتهای غربی میدیدند و غربیها را «استعمارگر» و «امپریالیست» میخواندند. این مخالفت مشترک گهگاه به تلاشهای همکارانه منجر میشد، همانطور که در مبارزات مختلف در خاورمیانه و شمال آفریقا دیده شد.
در طی قرن بیستم در کشورهایی مانند الجزایر، مصر و ایران، گروههای چپ و اسلامگرا برای سرنگونی هیئت حاکمه مورد حمایت قدرتهای غربی همکاری میکردند. به عنوان مثال، در جریان انقلاب 57 در ایران، گروههای چپ غیراسلامی و چپهای مسلمان همراه با فقیهان و گروههای اسلامگرا علیه حکومت پهلوی مبارزه کردند. حزب توده، مجاهدین خلق ایران و فدائیان اکثریت حتی از قرار گرفتن آیتالله خمینی در مسند رهبری حکومت جدید حمایت کردند.
علاوه بر این چپ گرایی و اسلام گرایی چندین هدف مشترک دارند که همکاری آنها را در مقاطع مختلف تسهیل کرده است. هر دو جنبش اغلب خود را ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری معرفی میکنند و به دنبال به چالش کشیدن هژمونی ارزشهای غرب، سرمایه داری و تجارت جهانی هستند. این مخالفت مشترک با عناوینی مثل مبارزه با سلطه خارجی و استثمار اقتصادی اعلام میشود که زمینهای برای اشتراک زبانی، حمایت و همکاری متقابل فراهم میکند.
علاوه بر این، هر دو ایدئولوژی از عدالت اجتماعی حمایت میکنند. چپ گرایی که مبتنی بر اصول مارکسیستی و سوسیالیستی است، بر مبارزه طبقاتی، توزیع مجدد ثروت و ایجاد جامعه عادلانهتر تأکید دارد. از سوی دیگر، اسلامگرایی با تأکید بر ابعاد اخلاقی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، از آموزههای اسلامی برای دفاع از عدالت اجتماعی استفاده میکند. از آنجا که گفتار اسلام گرایان و گفتمان چپ گرایان عمدتاً در تضاد با اصول علم اقتصاد قرار میگیرند، هر دو گروه برای جذب تودهها و عوام به رتوریک و خطابه روی میآورند.
1/2
ادامه در پست بعد
◽️@utfinance◽️
چرا چپ گرایان و اسلام گرایان اغلب در یک جبهه قرار میگیرند؟
رابطه چپ گرایی و اسلام گرایی موضوعی پیچیده و چندوجهی است که از وجوه مختلف ایدئولوژیک، سیاسی و تاریخی تلاقی میکند. علیرغم تفاوتهای آشکار در جهان بینی و اهداف اصلی، هر دو (چپگرایی و اسلامگرایی) بنیانهای مشابهی نیز دارند. همچنین گاه نقاط مشترکی پیدا کردهاند و در ائتلافهای عملگرایانه شرکت کردهاند.
رابطه بین چپ گرایی و اسلام گرایی به طور قابل توجهی در طول زمان تکامل یافته است اما اشتراکاتی در بنیانهای فکری آنان وجود دارد. در قرن بیستم، در دوران اوج گرفتن مبارزه با غرب و نظام سرمایه داری، جنبشهای چپ و اسلام گرا اغلب خود را در تقابل با قدرتهای غربی میدیدند و غربیها را «استعمارگر» و «امپریالیست» میخواندند. این مخالفت مشترک گهگاه به تلاشهای همکارانه منجر میشد، همانطور که در مبارزات مختلف در خاورمیانه و شمال آفریقا دیده شد.
در طی قرن بیستم در کشورهایی مانند الجزایر، مصر و ایران، گروههای چپ و اسلامگرا برای سرنگونی هیئت حاکمه مورد حمایت قدرتهای غربی همکاری میکردند. به عنوان مثال، در جریان انقلاب 57 در ایران، گروههای چپ غیراسلامی و چپهای مسلمان همراه با فقیهان و گروههای اسلامگرا علیه حکومت پهلوی مبارزه کردند. حزب توده، مجاهدین خلق ایران و فدائیان اکثریت حتی از قرار گرفتن آیتالله خمینی در مسند رهبری حکومت جدید حمایت کردند.
علاوه بر این چپ گرایی و اسلام گرایی چندین هدف مشترک دارند که همکاری آنها را در مقاطع مختلف تسهیل کرده است. هر دو جنبش اغلب خود را ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری معرفی میکنند و به دنبال به چالش کشیدن هژمونی ارزشهای غرب، سرمایه داری و تجارت جهانی هستند. این مخالفت مشترک با عناوینی مثل مبارزه با سلطه خارجی و استثمار اقتصادی اعلام میشود که زمینهای برای اشتراک زبانی، حمایت و همکاری متقابل فراهم میکند.
علاوه بر این، هر دو ایدئولوژی از عدالت اجتماعی حمایت میکنند. چپ گرایی که مبتنی بر اصول مارکسیستی و سوسیالیستی است، بر مبارزه طبقاتی، توزیع مجدد ثروت و ایجاد جامعه عادلانهتر تأکید دارد. از سوی دیگر، اسلامگرایی با تأکید بر ابعاد اخلاقی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، از آموزههای اسلامی برای دفاع از عدالت اجتماعی استفاده میکند. از آنجا که گفتار اسلام گرایان و گفتمان چپ گرایان عمدتاً در تضاد با اصول علم اقتصاد قرار میگیرند، هر دو گروه برای جذب تودهها و عوام به رتوریک و خطابه روی میآورند.
1/2
ادامه در پست بعد
◽️@utfinance◽️
ادامه:
همچنین هر دو ایدئولوژی را میتوان «جمعگرا» نامید. به این معنا که جامعه و گروههای اجتماعی را ذیل کلیتهایی دسته بندی میکند و اقلیتها و افراد خارج از این کلیتها را به رسمیت نمیشناسد. اسلامگرایان از مفاهیمی چون امت و جامعه اسلامی استفاده میکنند و چپها به مفاهیمی مثل جامعه و طبقه علاقه دارند. جمعگرایان، افراد و اقلیتها را به بهانه حفظ و دفاع از ارزشهای جمعی سرکوب میکنند. ارزشهایی که عمدتاً آرمانشهری هستند.
هر دو ایدئولوژی برای نظام حقوق مالکیت اعتبار و اهمیت کمی قائل هستند و مالکیت منابع طبیعی و صنایعی که آن را راهبردی میدانند عمومی تلقی میکنند. این تلقی به دولتی شدن اقتصاد و ناکارآمدی اقتصادی دولتهای اسلامگرا و چپگرا منتهی شده است.
ذکر این نکته نیز مهم است که اسلام گرایان بسیاری از مفاهم مشابه را از ادبیات مارکسیستی وام گرفتهاند و اسلام سیاسی یا اسلام انقلابی تاثیرات قابل توجهی از مارکسیسم پذیرفته است. نمونههای متفاتی از گروههای اسلامگرایی در قرن بیستم بروز و ظهور داشتند که هم برپایی حکومت اسلامی را دنبال میکردند و هم به ارزشها و روشهای سوسیالیستی علاقهمند بودند. بسیاری از این گروهها خود را چپِ مسلمان، خداپرستان سوسیالیست و یا سوسیالیست مسلمان نامیدهاند.
از سوی دیگر هر دو ایدئولوژی به دنبال مهندسی اجتماعی و ساختن انسان جدیدی هستند. رویکردی که لاجرم با ضدیت با تمدن و مدنیت همراه شده و در نهایت به تحمیل نظام سیاسی و اقتصادی متمرکز به شهروندان و سرکوب سبکهای زندگی متفاوت و اقلیتها منجر شده است.
نگاه ایدئولوژیک به حوزههای مختلف حیات اجتماعی و اقتصادی شهروندان، دولتهای برآمده از هر دو ایدئولوژی را به برنامهریزی مرکزی، مداخله در حوزه زندگی شخصی شهروندان، ضدیت با روابط اقتصادی و فرهنگی شهروندان با شهروندان دیگر کشورها، سانسور در حوزه فرهنگ و استفاده از پروپاگاندا متمایل کرده است.
با وجود این اهداف مشترک، تنشها و اختلافاتی بین چپ گرایی و اسلام گرایی وجود دارد که ریشه در جهان بینیهای متفاوت و اهداف نهایی آنها دارد. چپ گرایی اساساً ماتریالیستی است و مبارزه طبقاتی و توزیع مجدد قدرت اقتصادی را در اولویت قرار میدهد. در مقابل، اسلامگرایی ذاتاً دینی است و به دنبال ایجاد نظم سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اصول و قوانین شریعت است. این اختلافات ایدئولوژیک گاهی نیز به اصطکاک و درگیری منجر شده است. به عنوان مثال، پس از همکاری اولیه در جریان انقلاب ایران، حکومت جمهوری اسلامی تحت رهبری آیتالله خمینی به حذف گروههای چپ روی آورد که منجر به سرکوب وکشتار آنها شد. به طور مشابه، در کشورهایی مانند مصر، گروههای چپ و اسلامگرا غالباً خود را در تضاد میبینند، بهویژه بر سر مسائل مربوط به سکولاریسم، حقوق زنان و نقش دین در زندگی عمومی.
در مجموع میتوان گفت آن عاملی که موجب نزدیکی دو ایدئولوژی به ظاهر متفاوت میشود، بنیانهای فکری مشترک در ضدیت با ارزشهای لیبرالی مانند حقوق فردی، حق مالکیت، آزادی مبادله، آزادی سیاسی، آزادی بیان، و حق دنبال کردن امیال و علایق فردی است.
2/2
◽️@utfinance◽️
همچنین هر دو ایدئولوژی را میتوان «جمعگرا» نامید. به این معنا که جامعه و گروههای اجتماعی را ذیل کلیتهایی دسته بندی میکند و اقلیتها و افراد خارج از این کلیتها را به رسمیت نمیشناسد. اسلامگرایان از مفاهیمی چون امت و جامعه اسلامی استفاده میکنند و چپها به مفاهیمی مثل جامعه و طبقه علاقه دارند. جمعگرایان، افراد و اقلیتها را به بهانه حفظ و دفاع از ارزشهای جمعی سرکوب میکنند. ارزشهایی که عمدتاً آرمانشهری هستند.
هر دو ایدئولوژی برای نظام حقوق مالکیت اعتبار و اهمیت کمی قائل هستند و مالکیت منابع طبیعی و صنایعی که آن را راهبردی میدانند عمومی تلقی میکنند. این تلقی به دولتی شدن اقتصاد و ناکارآمدی اقتصادی دولتهای اسلامگرا و چپگرا منتهی شده است.
ذکر این نکته نیز مهم است که اسلام گرایان بسیاری از مفاهم مشابه را از ادبیات مارکسیستی وام گرفتهاند و اسلام سیاسی یا اسلام انقلابی تاثیرات قابل توجهی از مارکسیسم پذیرفته است. نمونههای متفاتی از گروههای اسلامگرایی در قرن بیستم بروز و ظهور داشتند که هم برپایی حکومت اسلامی را دنبال میکردند و هم به ارزشها و روشهای سوسیالیستی علاقهمند بودند. بسیاری از این گروهها خود را چپِ مسلمان، خداپرستان سوسیالیست و یا سوسیالیست مسلمان نامیدهاند.
از سوی دیگر هر دو ایدئولوژی به دنبال مهندسی اجتماعی و ساختن انسان جدیدی هستند. رویکردی که لاجرم با ضدیت با تمدن و مدنیت همراه شده و در نهایت به تحمیل نظام سیاسی و اقتصادی متمرکز به شهروندان و سرکوب سبکهای زندگی متفاوت و اقلیتها منجر شده است.
نگاه ایدئولوژیک به حوزههای مختلف حیات اجتماعی و اقتصادی شهروندان، دولتهای برآمده از هر دو ایدئولوژی را به برنامهریزی مرکزی، مداخله در حوزه زندگی شخصی شهروندان، ضدیت با روابط اقتصادی و فرهنگی شهروندان با شهروندان دیگر کشورها، سانسور در حوزه فرهنگ و استفاده از پروپاگاندا متمایل کرده است.
با وجود این اهداف مشترک، تنشها و اختلافاتی بین چپ گرایی و اسلام گرایی وجود دارد که ریشه در جهان بینیهای متفاوت و اهداف نهایی آنها دارد. چپ گرایی اساساً ماتریالیستی است و مبارزه طبقاتی و توزیع مجدد قدرت اقتصادی را در اولویت قرار میدهد. در مقابل، اسلامگرایی ذاتاً دینی است و به دنبال ایجاد نظم سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اصول و قوانین شریعت است. این اختلافات ایدئولوژیک گاهی نیز به اصطکاک و درگیری منجر شده است. به عنوان مثال، پس از همکاری اولیه در جریان انقلاب ایران، حکومت جمهوری اسلامی تحت رهبری آیتالله خمینی به حذف گروههای چپ روی آورد که منجر به سرکوب وکشتار آنها شد. به طور مشابه، در کشورهایی مانند مصر، گروههای چپ و اسلامگرا غالباً خود را در تضاد میبینند، بهویژه بر سر مسائل مربوط به سکولاریسم، حقوق زنان و نقش دین در زندگی عمومی.
در مجموع میتوان گفت آن عاملی که موجب نزدیکی دو ایدئولوژی به ظاهر متفاوت میشود، بنیانهای فکری مشترک در ضدیت با ارزشهای لیبرالی مانند حقوق فردی، حق مالکیت، آزادی مبادله، آزادی سیاسی، آزادی بیان، و حق دنبال کردن امیال و علایق فردی است.
2/2
◽️@utfinance◽️
◽️ دیدگاه:
«رهبران روشنفکر مردم، مغالطاتی را تولید و منتشر کردهاند که در آستانه نابودی آزادی و تمدن غرب هستند.»
👤 لودویگ فون میزس
◽️@utfinance◽️
#میزس
#فون_میزس
#لودویگ_فون_میزس
«رهبران روشنفکر مردم، مغالطاتی را تولید و منتشر کردهاند که در آستانه نابودی آزادی و تمدن غرب هستند.»
👤 لودویگ فون میزس
◽️@utfinance◽️
#میزس
#فون_میزس
#لودویگ_فون_میزس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
توسعه در گرو صلح دولت با بازار است
👤 مقصود فراستخواه
▫️مقصود فراستخواه جامعهشناس در حاشیه رویداد کرمان آیدکس 2024، از علل عدم توسعه در ایران گفت: برای رسیدن به توسعه باید موانع مشارکت بخش خصوصی خلاق برداشته شود.مقررات زدایی به شکل واقعی رخ دهد.
▫️فراستخواه تاکید کرد: دولت باید دوست اقتصاد، بازار ،جامعه مدنی باشد و موانع را از پیش پای مبتکران بردارد. ما نیاز به صلح داریم؛ اکنون دولت با بازار می جنگد و با جامعه ناسازگار است. پس باید دولت صلح با بازار ، جامعه و صلح با جهان را در پیش بگیرد.
◽️@utfinance◽️
#توسعه
#مقصود_فراستخواه
#جامعه_مدنی
توسعه در گرو صلح دولت با بازار است
👤 مقصود فراستخواه
▫️مقصود فراستخواه جامعهشناس در حاشیه رویداد کرمان آیدکس 2024، از علل عدم توسعه در ایران گفت: برای رسیدن به توسعه باید موانع مشارکت بخش خصوصی خلاق برداشته شود.مقررات زدایی به شکل واقعی رخ دهد.
▫️فراستخواه تاکید کرد: دولت باید دوست اقتصاد، بازار ،جامعه مدنی باشد و موانع را از پیش پای مبتکران بردارد. ما نیاز به صلح داریم؛ اکنون دولت با بازار می جنگد و با جامعه ناسازگار است. پس باید دولت صلح با بازار ، جامعه و صلح با جهان را در پیش بگیرد.
◽️@utfinance◽️
#توسعه
#مقصود_فراستخواه
#جامعه_مدنی
Forwarded from درسگفتار کتاب قانون، قانونگذاری و آزادی
درسگفتار کتاب «قانون، قانونگذاری و آزادی»
جلد اول: قواعد و نظم
جلسات اول تا 22
جلد دوم: سراب عدالت اجتماعی
جلسات اول تا 25
جلد سوم: نظم سیاسی مردمان آزاد
◽️@utfinance◽️
◽️@LawLegislationLiberty◽️
جلد اول: قواعد و نظم
جلسات اول تا 22
جلد دوم: سراب عدالت اجتماعی
جلسات اول تا 25
جلد سوم: نظم سیاسی مردمان آزاد
◽️@utfinance◽️
◽️@LawLegislationLiberty◽️
📄پروندهای برای راجر اسکروتن
📌 چپگرایی و نگرش منفی به جهان
📌 معرفی کتاب متفکران چپ نو
📌 اقتصاددانان اتریشی چه چیزی از راجر اسکروتن میتوانند بیاموزند؟
📌 راجر اسکروتن: زیستن آزادی
📌 راجر اسکروتن، حقوق حیوانات و دفاع از انسان
📌 معرفی کتاب پشیمانیهای دلنشین (زندگینامه خودنوشت راجر اسکروتن)
📌 اطاعت از قانون، آزادی است
📌 درباره حقوق بشر
📌 پنداشتهای ایدئولوژیک چه نقشی در تناقضات اخلاقی ما در خصوص حیوانات دارد؟
📌 شیادها، احمقها و فتنهگران: متفکران چپ نو (گفتوگوی مانی بشرزاد و اشکان زارع)
◽️@utfinance◽️
#راجر_اسکروتن
📌 چپگرایی و نگرش منفی به جهان
📌 معرفی کتاب متفکران چپ نو
📌 اقتصاددانان اتریشی چه چیزی از راجر اسکروتن میتوانند بیاموزند؟
📌 راجر اسکروتن: زیستن آزادی
📌 راجر اسکروتن، حقوق حیوانات و دفاع از انسان
📌 معرفی کتاب پشیمانیهای دلنشین (زندگینامه خودنوشت راجر اسکروتن)
📌 اطاعت از قانون، آزادی است
📌 درباره حقوق بشر
📌 پنداشتهای ایدئولوژیک چه نقشی در تناقضات اخلاقی ما در خصوص حیوانات دارد؟
📌 شیادها، احمقها و فتنهگران: متفکران چپ نو (گفتوگوی مانی بشرزاد و اشکان زارع)
◽️@utfinance◽️
#راجر_اسکروتن
Telegraph
راجر اسکروتن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
زن نباید مال پدر، برادر یا همسرش باشد
👤 ژاله آموزگار
◽️ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگی و زبانهای باستانی، در برنامه «سپنج» با اجرای علی درستکار، از لزوم دیده شدن زن در جامعه به عنوان یک انسان و جای خالی این موضوع گفت.
◽️«ایدهآل من چنین حالتی است که در یک جامعه زن، انسان باشد، مال کسی نباشد و منِ نوعی مال پدر، برادر و همسرم نباشم و من خودم باشم، ژاله آموزگار؛ همانطور که شما علی درستکار هستید.»
◽️@utfinance◽️
#زن
#زنان
#ژاله_آموزگار
#فمنیسم
#سپنج
زن نباید مال پدر، برادر یا همسرش باشد
👤 ژاله آموزگار
◽️ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگی و زبانهای باستانی، در برنامه «سپنج» با اجرای علی درستکار، از لزوم دیده شدن زن در جامعه به عنوان یک انسان و جای خالی این موضوع گفت.
◽️«ایدهآل من چنین حالتی است که در یک جامعه زن، انسان باشد، مال کسی نباشد و منِ نوعی مال پدر، برادر و همسرم نباشم و من خودم باشم، ژاله آموزگار؛ همانطور که شما علی درستکار هستید.»
◽️@utfinance◽️
#زن
#زنان
#ژاله_آموزگار
#فمنیسم
#سپنج
📄 یادداشت
با ادب باش تا بزرگ شوی
👤 مرتضی مردیها
از میان نامهای فامیل دوتایش برای من جالب بوده: کوچکیان، و بزرگیان. نهایت اینکه به مصداق ضربالمثل «برعکس نهند نام زنگی کافور»، بزرگیانها بعضیهاشان به طور رقتانگیزی کوچک بودهاند. از آن جمله یکی که از شدت امپریالیسمستیزی، به بهانههای سیاسی، به غرب گریخت تا در سایۀ شیطان بزرگ به فن شریف مفتخواری روزگار بگذراند.
یعنی از مالیات سرمایهداران و هم زحمتکشان آن کشورها، پولهایی تحت عناوین مختلف بگیرد و انرژی برآمده از آن را صرف اثبات این کند که نظام سرمایهداری نظام مزخرفی است؛ و البته تا حدی هم راست میگوید؛ چرا که یک نظام زالوپرور است. خودش در انبار غَلّۀ خودش موش میپرورد. علت پیشرفتِ کُندِ آن در دهههای اخیر هم گویا همین بوده است. به قول شاعر:
گر نه موشِ دزد در انبان ماست
گندمِ اعمالِ چل ساله کجاست!؟
باری نقل است که یکی از این جماعت، به مراکز اداری ذیربط مراجعه کرده و پروندۀ پناهندگی یا مهاجرت یا چیزی در این مایهها گذاشته بوده. کارمند مربوطه پرسشهایی میکرده و فرمها را پر مینموده. از جمله پرسشها یکی این بوده که شما به این کشور تشریف بیاورید چه فایدهای برای این سرزمین یا برای بشریت در کلیت آن خواهید داشت.
طرفِ ذیربط مطالبِ بیربطِ فراوانی گفته از جمله در سوک عدالت و ستایش حقوق بینوایان (بدون قائل شدن به هرگونه تبعیض میان تنگدستان و گشادپایان) و اندازهگیری دقیق فواصل طبقاتی (بهویژه طبقۀ یک و همکف) و دفاع از حکومتهای بومی با تأکید بر حق آدمخواری آنان (به مثابۀ غنای فرهنگی) و اعتراض به داغایش جهانی (علیالخصوص در اعضای تحتانی) و حق همهجورجنسگرایی (که با تنوعطلبی کاملاً یکی نیست) و کارسازی برای پناهندگی یا مهاجرت (که تعابیر نژادپرستانهای است و مِنبعد باید گفت تشریففرمایی) تمامِ شوربختانِ عالم به غرب (با خانۀ مجانی و مقرری مکفی بدون کسر مالیات) به مثابۀ یک حق مسلم، حرفهای اضافی در مورد ارزش اضافی و ظلم مضاعف و انسان طراز مکتب و مواردی از این دست خطابههای غرّایی ایراد میکند.
کارمند مربوطه تمام این سخنان را، که البته بهعنوان یک پرولتاریای کارمندی از درک همۀ ظرافتهای آن عاجز بوده، با توجه به قراین ظاهری و باطنی (و معنای نام فامیل) جمع و جور میکند و در زیر این قسمتِ پرسشنامه که از «آوردۀ محتملِ متقاضی» پرسیده بود، به طور مختصر و مفید مینویسد:
2 big eggs and 1 wide hole
امضا و مهر
◽️@utfinance◽️
با ادب باش تا بزرگ شوی
👤 مرتضی مردیها
از میان نامهای فامیل دوتایش برای من جالب بوده: کوچکیان، و بزرگیان. نهایت اینکه به مصداق ضربالمثل «برعکس نهند نام زنگی کافور»، بزرگیانها بعضیهاشان به طور رقتانگیزی کوچک بودهاند. از آن جمله یکی که از شدت امپریالیسمستیزی، به بهانههای سیاسی، به غرب گریخت تا در سایۀ شیطان بزرگ به فن شریف مفتخواری روزگار بگذراند.
یعنی از مالیات سرمایهداران و هم زحمتکشان آن کشورها، پولهایی تحت عناوین مختلف بگیرد و انرژی برآمده از آن را صرف اثبات این کند که نظام سرمایهداری نظام مزخرفی است؛ و البته تا حدی هم راست میگوید؛ چرا که یک نظام زالوپرور است. خودش در انبار غَلّۀ خودش موش میپرورد. علت پیشرفتِ کُندِ آن در دهههای اخیر هم گویا همین بوده است. به قول شاعر:
گر نه موشِ دزد در انبان ماست
گندمِ اعمالِ چل ساله کجاست!؟
باری نقل است که یکی از این جماعت، به مراکز اداری ذیربط مراجعه کرده و پروندۀ پناهندگی یا مهاجرت یا چیزی در این مایهها گذاشته بوده. کارمند مربوطه پرسشهایی میکرده و فرمها را پر مینموده. از جمله پرسشها یکی این بوده که شما به این کشور تشریف بیاورید چه فایدهای برای این سرزمین یا برای بشریت در کلیت آن خواهید داشت.
طرفِ ذیربط مطالبِ بیربطِ فراوانی گفته از جمله در سوک عدالت و ستایش حقوق بینوایان (بدون قائل شدن به هرگونه تبعیض میان تنگدستان و گشادپایان) و اندازهگیری دقیق فواصل طبقاتی (بهویژه طبقۀ یک و همکف) و دفاع از حکومتهای بومی با تأکید بر حق آدمخواری آنان (به مثابۀ غنای فرهنگی) و اعتراض به داغایش جهانی (علیالخصوص در اعضای تحتانی) و حق همهجورجنسگرایی (که با تنوعطلبی کاملاً یکی نیست) و کارسازی برای پناهندگی یا مهاجرت (که تعابیر نژادپرستانهای است و مِنبعد باید گفت تشریففرمایی) تمامِ شوربختانِ عالم به غرب (با خانۀ مجانی و مقرری مکفی بدون کسر مالیات) به مثابۀ یک حق مسلم، حرفهای اضافی در مورد ارزش اضافی و ظلم مضاعف و انسان طراز مکتب و مواردی از این دست خطابههای غرّایی ایراد میکند.
کارمند مربوطه تمام این سخنان را، که البته بهعنوان یک پرولتاریای کارمندی از درک همۀ ظرافتهای آن عاجز بوده، با توجه به قراین ظاهری و باطنی (و معنای نام فامیل) جمع و جور میکند و در زیر این قسمتِ پرسشنامه که از «آوردۀ محتملِ متقاضی» پرسیده بود، به طور مختصر و مفید مینویسد:
2 big eggs and 1 wide hole
امضا و مهر
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◽️ سندرم ماشین کاسترو چیست؟
ساسان آقایی در جدیدترین قسمت پاورقی مدبویز دربارهی بحران ناکارآمدی در رژیمهای توتالیتر و نوتوتالیتر حرف زده است.
او از کوبا به عنوان مثالی یاد کرده که چگونه ماشین تبلیغات و پروپاگاندا کار میکند و چگونه شکست میخورد.
📌 کامل ویدیو را در یوتیوب مدبویز ببینید: (لینک)
کانال تلگرام پادکست مدبویز:
www.tg-me.com/MadBoysPodcast
◽️@utfinance◽️
#کاسترو
#کوبا
#مدبویز
#پادکست
#پادکست_مدبویز
#ساسان_آقایی
ساسان آقایی در جدیدترین قسمت پاورقی مدبویز دربارهی بحران ناکارآمدی در رژیمهای توتالیتر و نوتوتالیتر حرف زده است.
او از کوبا به عنوان مثالی یاد کرده که چگونه ماشین تبلیغات و پروپاگاندا کار میکند و چگونه شکست میخورد.
📌 کامل ویدیو را در یوتیوب مدبویز ببینید: (لینک)
کانال تلگرام پادکست مدبویز:
www.tg-me.com/MadBoysPodcast
◽️@utfinance◽️
#کاسترو
#کوبا
#مدبویز
#پادکست
#پادکست_مدبویز
#ساسان_آقایی
📄 مقاله
تمام چشمهای آبی روی رفح است
📌 از متن:
وقتی میگویند «اغلب کشورها و اقشار فرهیخته و نهادهای بینالمللی و حقوق بشری دارند اسرائیل را محکوم میکنند» منظورشان که البته به زبانش نمیآورند این است که سفیدپوست غربی هم دارد اسرائیل را محکوم میکند تو کی باشی که خلافش را بگویی.
این را به زبان نمیآورند و حتی وانمود میکنند که وارون این فکر میکنند و همین عقیده و احساسی را که تا مغز استخوانشان رسوخ کرده است (سفید غربی از ما بهتر است) به طرف مقابلشان نسبت میدهند، ولی معنای تمام گفتارها و رفتارهایشان حاکی از همین طرز فکر است. چون در واقعیت حمایت از فلسطین را اتفاقاً فقط بخشی از همان سفیدپوستهای غربی دارند انجام میدهند؛ اعم از اینکه از نوع اینستاگرامی آن باشد یا از انواع قدری غیرنمایشیتر آن مثل امدادرسانی و کارهای مشابه. حتی تصور اینکه دولت چین یا هند اسلکهای را مشابه آنچه دولت آمریکا در غزه ساخت بسازند خندهآور است؛ یا مثلاً شما کجا دیدید دانشجوی چینی در پکن و شانگهای ادا و اطوارهای مشابه دانشجویان کلمبیا و هاروارد را در بیاورد؟
اینکه میگوییم حتی چپ ایرانی که ادای ضدیت با امپریالیسم را در میآورد هم میخواهد «سفید» بشود همین است. یعنی میخواهد دغدغۀ سفیدها را داشته باشد. تشرهای بعضاً وقیحانهشان به تودۀ مردم در ایران که چرا «بیتفاوت» هستید ناشی از این است که بهطور ناخودآگاه از این بابت که در کشوری «غیرسفید» زاده شدهاند و مردمش دغدغۀ سفیدها را ندارند ناراحتاند.
از آن طرف هم وجدان سفید غربی را داریم که بابت «سفید» بودنش معذب است؛ مانند بالاشهری که رویش نمیشود با ماشین مدل بالا به محلههای پایین شهر برود و مدام ادای آدمهای خاکی و لوطیها را در میآورد که وانمود کند ماشین و ساعت گران برایم مهم نیستند. تمام آن چیزهایی که چپ در این نیم قرن گذشته دربارۀ مسئلۀ هویت بافته و به مخالفان خود نسبت داده است در واقع فرافکنی ذهنیت خودش است؛ وگرنه سرمایهداری که کاری با نژاد و رنگ ندارد. هر کس قیمت بالاتر پیشنهاد داد به او بفروش و هر کس قیمت ارزانتر خواست از او بخر. اگر هم غیر از این رفتار کنی قانون مانعت نمیشود، ولی در نهایت نژادپرست خودش را از خیلی چیزها محروم میکند. رنگ پوست دغدغۀ چپهاست.
چپ غربی از سفید بودنش معذب است، چپ ایرانی از سفید نبودنش ناراحت است و هر دو این را فرافکنی میکنند. این البته فقط در مورد چپ صادق نیست. بخشی از به اصطلاح ارزشیهای «صورتی» هم نگاهشان همین است: به اسرائیل موشک شلیک میکنند، فردایش شهر پر میشود از پلاکاردهایی با عکس سایت یک خبرگزاری غربی که ببینید آنها هم میگویند اصابت کرده، یعنی سفیدپوستها ما را تأیید کردهاند و حالا توی ایرانی کی هستی که بگویی اصابت نکرده است؟! سلطنتطلبمان هم که چپ را میکوبد باز در زمینههای دیگر خودش از همین منطق پیروی میکند: ببینید نروژ و انگلیس هم شاه دارند، تو وسط خاورمیانه کی هستی که بگویی مقام مادامالعمر بیخاصیت میخواهیم چه کنیم؟! به جای این حرفها زود باش پاشو برو شاه رو بیار!
متن کامل
◽️@utfinance◽️
#رفح
#فلسطین
#اسراییل
تمام چشمهای آبی روی رفح است
📌 از متن:
وقتی میگویند «اغلب کشورها و اقشار فرهیخته و نهادهای بینالمللی و حقوق بشری دارند اسرائیل را محکوم میکنند» منظورشان که البته به زبانش نمیآورند این است که سفیدپوست غربی هم دارد اسرائیل را محکوم میکند تو کی باشی که خلافش را بگویی.
این را به زبان نمیآورند و حتی وانمود میکنند که وارون این فکر میکنند و همین عقیده و احساسی را که تا مغز استخوانشان رسوخ کرده است (سفید غربی از ما بهتر است) به طرف مقابلشان نسبت میدهند، ولی معنای تمام گفتارها و رفتارهایشان حاکی از همین طرز فکر است. چون در واقعیت حمایت از فلسطین را اتفاقاً فقط بخشی از همان سفیدپوستهای غربی دارند انجام میدهند؛ اعم از اینکه از نوع اینستاگرامی آن باشد یا از انواع قدری غیرنمایشیتر آن مثل امدادرسانی و کارهای مشابه. حتی تصور اینکه دولت چین یا هند اسلکهای را مشابه آنچه دولت آمریکا در غزه ساخت بسازند خندهآور است؛ یا مثلاً شما کجا دیدید دانشجوی چینی در پکن و شانگهای ادا و اطوارهای مشابه دانشجویان کلمبیا و هاروارد را در بیاورد؟
اینکه میگوییم حتی چپ ایرانی که ادای ضدیت با امپریالیسم را در میآورد هم میخواهد «سفید» بشود همین است. یعنی میخواهد دغدغۀ سفیدها را داشته باشد. تشرهای بعضاً وقیحانهشان به تودۀ مردم در ایران که چرا «بیتفاوت» هستید ناشی از این است که بهطور ناخودآگاه از این بابت که در کشوری «غیرسفید» زاده شدهاند و مردمش دغدغۀ سفیدها را ندارند ناراحتاند.
از آن طرف هم وجدان سفید غربی را داریم که بابت «سفید» بودنش معذب است؛ مانند بالاشهری که رویش نمیشود با ماشین مدل بالا به محلههای پایین شهر برود و مدام ادای آدمهای خاکی و لوطیها را در میآورد که وانمود کند ماشین و ساعت گران برایم مهم نیستند. تمام آن چیزهایی که چپ در این نیم قرن گذشته دربارۀ مسئلۀ هویت بافته و به مخالفان خود نسبت داده است در واقع فرافکنی ذهنیت خودش است؛ وگرنه سرمایهداری که کاری با نژاد و رنگ ندارد. هر کس قیمت بالاتر پیشنهاد داد به او بفروش و هر کس قیمت ارزانتر خواست از او بخر. اگر هم غیر از این رفتار کنی قانون مانعت نمیشود، ولی در نهایت نژادپرست خودش را از خیلی چیزها محروم میکند. رنگ پوست دغدغۀ چپهاست.
چپ غربی از سفید بودنش معذب است، چپ ایرانی از سفید نبودنش ناراحت است و هر دو این را فرافکنی میکنند. این البته فقط در مورد چپ صادق نیست. بخشی از به اصطلاح ارزشیهای «صورتی» هم نگاهشان همین است: به اسرائیل موشک شلیک میکنند، فردایش شهر پر میشود از پلاکاردهایی با عکس سایت یک خبرگزاری غربی که ببینید آنها هم میگویند اصابت کرده، یعنی سفیدپوستها ما را تأیید کردهاند و حالا توی ایرانی کی هستی که بگویی اصابت نکرده است؟! سلطنتطلبمان هم که چپ را میکوبد باز در زمینههای دیگر خودش از همین منطق پیروی میکند: ببینید نروژ و انگلیس هم شاه دارند، تو وسط خاورمیانه کی هستی که بگویی مقام مادامالعمر بیخاصیت میخواهیم چه کنیم؟! به جای این حرفها زود باش پاشو برو شاه رو بیار!
متن کامل
◽️@utfinance◽️
#رفح
#فلسطین
#اسراییل
Telegraph
تمام چشمهای آبی روی رفح است
نفس اینکه اقشار مختلفی از ایرانیها در هر زمینهای میخواهند ادای شهروند غربی را در بیاورند - یا بدون تعارف بگوییم ادای کسانی را در بیاورند که ناخودآگاه از خودشان بالاتر و بهتر میدانند - شاید اشکالی نداشته باشد. بهعنوان یک لیبرال حتی شاید بد نباشد که این…