📄 مقاله
در باب بازار
Market
📌 ترجمه فارسی: محمد مروستی
◽️ این مقاله ترجمهای از Market در مجموعه «آثار کلاسیک اقتصاد اتریشی» ویراستهی ایزراییل کرزنر است. میزس این مقاله را در سال 1955 یعنی در سن 74 سالگی برای درج در «دانشنامهی علوم اجتماعی» نوشت. این نوشته را میتوان خلاصهای از آرای میزس در اثر بزرگ او یعنی «کنش انسانی» دانست. نویسنده در اینجا تلاش میکند سه مفهوم کلیدی سنت اتریشی علم اقتصاد یعنی بازار به مثابه فرآیند٬ رقابت و نقش آنتروپرونر را برجسته سازد.
◽️@utfinance◽️
در باب بازار
Market
📌 ترجمه فارسی: محمد مروستی
◽️ این مقاله ترجمهای از Market در مجموعه «آثار کلاسیک اقتصاد اتریشی» ویراستهی ایزراییل کرزنر است. میزس این مقاله را در سال 1955 یعنی در سن 74 سالگی برای درج در «دانشنامهی علوم اجتماعی» نوشت. این نوشته را میتوان خلاصهای از آرای میزس در اثر بزرگ او یعنی «کنش انسانی» دانست. نویسنده در اینجا تلاش میکند سه مفهوم کلیدی سنت اتریشی علم اقتصاد یعنی بازار به مثابه فرآیند٬ رقابت و نقش آنتروپرونر را برجسته سازد.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
در باب بازار
این مقاله ترجمهای از Market در مجموعه «آثار کلاسیک اقتصاد اتریشی» ویراستهی ایزراییل کرزنر است. میزس این مقاله را در سال 1955 یعنی در سن 74 سالگی برای درج در «دانشنامهی علوم اجتماعی» نوشت. این نوشته را میتوان خلاصهای از آرای میزس در اثر بزرگ او یعنی «کنش…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ویدیو
تفاوت روششناسی علم اقتصاد با علوم تجربی
نسخه صوتی
▫️علم اقتصاد چگونه علمی است و چه تفاوتی با علوم دیگر دارد؟ این علم چه کارآمدیای دارد و به کدام پرسشهای نظری و عملی میتواند پاسخ دهد؟
کتاب روش شناسی علم اقتصاد با این سوالات آغاز میشود.
▫️امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد» درباره این کتاب به گفتوگو نشسته است.
▫️غنینژاد در قسمت اول از این گفتوگو، درباره روش شناسی پوزیتیویستی و تأثیر آن بر فلسفه معاصر توضیح میدهد و به تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی و همچنین فرایند جذب شدن اقتصاددانان به پوزیتیویسم اشاره میکند.
▫️پوزیتیویسم در نیمه قرن بیستم پا به عرصه علم اقتصاد گذاشت. شاید بتوان علت اصلی استقبال اقتصاددانان از برخی مواضع گیریهای پوزیتیویستی را ناشی از توسعه روزافزون روشهای آماری در خصوص دادههای تجربی و تاریخی دانست.
◽️@utfinance◽️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مقصر تورم کیست؟
آیا تعیین حداقل دستمزد تورمزاست؟
رشد حداقل دستمزد موجب افزایش تورم میشود؟
اتحادیههای کارگری مقصر تورم هستند یا دولت؟
👤 میلتون فریدمن، استاد فقید دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل اقتصاد، پاسخ میدهد.
———————————————————————————————
🖥 ویدیو
مقصر تورم کیست؟
👤 میلتون فریدمن
◽️@UTfinance◽️
آیا تعیین حداقل دستمزد تورمزاست؟
رشد حداقل دستمزد موجب افزایش تورم میشود؟
اتحادیههای کارگری مقصر تورم هستند یا دولت؟
👤 میلتون فریدمن، استاد فقید دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل اقتصاد، پاسخ میدهد.
———————————————————————————————
🖥 ویدیو
مقصر تورم کیست؟
👤 میلتون فریدمن
◽️@UTfinance◽️
📄 یادداشت
هوادارانم را پولدارتر میکنم
دشمنانم (مردم) را فقیرتر
👤 بیژن اشتری
فرانسیسکو فرانکو که تا همین پنجاه سال پیش دیکتاتور اسپانیا بود سبک خاصی در حکمرانی داشت که حائز اعتناست.
از وقتی به قدرت رسید همه قراردادهای پروژههای عمرانی و ساختمانی را به دوستان و نوچگان و طرفداران و حامیانش داد و دقت زیادی به خرج داد که دشمنان بالقوه و بالفعلش هیچ سهمی از این خوان نعمت نبرند.
او ایده جامعه دو طبقه را با پولدار کردن حامیانش (درصد اندکی از مردم) و فقیر کردن دشمنانش (اکثریت مردم) فعلیت بخشید.
اعتقاد داشت که دشمن اگر فقیر و مفلوک شود همه انرژی اعتراضی اش هم خنثی خواهد شد. به این ترتیب دیری نگذشت که طبقه متوسط اسپانیایی به شهروندان درجه دو تبدیل شدند و آلونک نشینی در حاشیه شهرهای بزرگ رونق یافت. در این سکونتگاههای غیرانسانی گرسنگی، خودکشی، اعتیاد و انواع خلافکاریها بیداد میکرد اما دولت کناری ایستاده بود و صرفا تماشا میکرد.
همزمان فرانکو تا توانست به حامیان و نوچگانش امتیازات مالی داد و آنها را چاق و چله کرد. به آنهایی که در حفظ قدرت کمکش میکردند مناصب نان و آبدار میداد و اگر منصب و شغل به اندازه کافی نبود، پول و خانه و زمین میداد. همیشه شکمهایشان را سیر نگه میداشت تا مبادا به صف دشمنان بپیوندند. میدانست که با سیر و راضی نگهداشتن آنها میتواند وفاداریشان به رژیم را بخرد. البته حواسش بود به چه کسی بدهد و به هر کس چقدر.
اگر احساس میکرد کسی به اندازه کافی خورده و جیبش را زیادی پر کرده به نرمی او را کنار میزد چون احتمالا نوبت فرد دیگری رسیده بود که از آخور رژیمش سهم خود را بگیرد و بخورد. در واقع یکی از اصلیترین وظایف ژنرال فرانکو تصمیم گیری درباره این موضوع بود که چه کسانی باید پولدار شوند و چه کسانی نباید.
این محور نظام نوچهپروری اش بود. این نظامی بود که در یک کشور فاقد احزاب سیاسی بیشترین کارایی را برای هر دیکتاتوری دارد. البته کارکرد مطلوب این سیستم نیازمند پول و امکانات زیادی است که باید دست دیکتاتور باشد تا با توزیع آن بین کارگزاران و نوچگانش بتواند همواره آنها را در خدمت خویش داشته باشد.
برقراری نظام نوچهپروری به فرانکو اجازه داد که نظامی از محافل و شبکههای شخصی را جایگزین احزاب سیاسی کند؛ شبکهها و محافلی که نهایتا سر آنها به شخص خود دیکتاتور ختم میشد.
او موفق شد مجموعهای از سیاستمداران پوشالی بیاصل و نسب و کارگزاران حقیر فرومایه را پرورش دهد که تنها چیزی که برایشان اهمیت داشت حفظ منصب و باقی ماندن بر سر سفره گسترده رانتها و امتیازات انحصاری بود. این نظام نوچهپروری فواید دیگری هم برای فرانکو داشت که بماند برای بعد.
◽️@utfinance◽️
هوادارانم را پولدارتر میکنم
دشمنانم (مردم) را فقیرتر
👤 بیژن اشتری
فرانسیسکو فرانکو که تا همین پنجاه سال پیش دیکتاتور اسپانیا بود سبک خاصی در حکمرانی داشت که حائز اعتناست.
از وقتی به قدرت رسید همه قراردادهای پروژههای عمرانی و ساختمانی را به دوستان و نوچگان و طرفداران و حامیانش داد و دقت زیادی به خرج داد که دشمنان بالقوه و بالفعلش هیچ سهمی از این خوان نعمت نبرند.
او ایده جامعه دو طبقه را با پولدار کردن حامیانش (درصد اندکی از مردم) و فقیر کردن دشمنانش (اکثریت مردم) فعلیت بخشید.
اعتقاد داشت که دشمن اگر فقیر و مفلوک شود همه انرژی اعتراضی اش هم خنثی خواهد شد. به این ترتیب دیری نگذشت که طبقه متوسط اسپانیایی به شهروندان درجه دو تبدیل شدند و آلونک نشینی در حاشیه شهرهای بزرگ رونق یافت. در این سکونتگاههای غیرانسانی گرسنگی، خودکشی، اعتیاد و انواع خلافکاریها بیداد میکرد اما دولت کناری ایستاده بود و صرفا تماشا میکرد.
همزمان فرانکو تا توانست به حامیان و نوچگانش امتیازات مالی داد و آنها را چاق و چله کرد. به آنهایی که در حفظ قدرت کمکش میکردند مناصب نان و آبدار میداد و اگر منصب و شغل به اندازه کافی نبود، پول و خانه و زمین میداد. همیشه شکمهایشان را سیر نگه میداشت تا مبادا به صف دشمنان بپیوندند. میدانست که با سیر و راضی نگهداشتن آنها میتواند وفاداریشان به رژیم را بخرد. البته حواسش بود به چه کسی بدهد و به هر کس چقدر.
اگر احساس میکرد کسی به اندازه کافی خورده و جیبش را زیادی پر کرده به نرمی او را کنار میزد چون احتمالا نوبت فرد دیگری رسیده بود که از آخور رژیمش سهم خود را بگیرد و بخورد. در واقع یکی از اصلیترین وظایف ژنرال فرانکو تصمیم گیری درباره این موضوع بود که چه کسانی باید پولدار شوند و چه کسانی نباید.
این محور نظام نوچهپروری اش بود. این نظامی بود که در یک کشور فاقد احزاب سیاسی بیشترین کارایی را برای هر دیکتاتوری دارد. البته کارکرد مطلوب این سیستم نیازمند پول و امکانات زیادی است که باید دست دیکتاتور باشد تا با توزیع آن بین کارگزاران و نوچگانش بتواند همواره آنها را در خدمت خویش داشته باشد.
برقراری نظام نوچهپروری به فرانکو اجازه داد که نظامی از محافل و شبکههای شخصی را جایگزین احزاب سیاسی کند؛ شبکهها و محافلی که نهایتا سر آنها به شخص خود دیکتاتور ختم میشد.
او موفق شد مجموعهای از سیاستمداران پوشالی بیاصل و نسب و کارگزاران حقیر فرومایه را پرورش دهد که تنها چیزی که برایشان اهمیت داشت حفظ منصب و باقی ماندن بر سر سفره گسترده رانتها و امتیازات انحصاری بود. این نظام نوچهپروری فواید دیگری هم برای فرانکو داشت که بماند برای بعد.
◽️@utfinance◽️
📄 مقاله
هایک: قهرمان آزادی
23 مارس – 4 فروردین- سی و دومین سالگرد درگذشت فردریش فون هایک، اندیشمند و اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد است. هایک شخصیتی برجسته در قلمرو تفکر لیبرال است که از او به عنوان یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم یاد میشود.
◽️@utfinance◽️
هایک: قهرمان آزادی
23 مارس – 4 فروردین- سی و دومین سالگرد درگذشت فردریش فون هایک، اندیشمند و اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد است. هایک شخصیتی برجسته در قلمرو تفکر لیبرال است که از او به عنوان یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم یاد میشود.
◽️@utfinance◽️
Telegraph
هایک: قهرمان آزادی
23 مارس – 4 فروردین- سی و دومین سالگرد درگذشت فردریش فون هایک، اندیشمند و اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد است. هایک شخصیتی برجسته در قلمرو تفکر لیبرال است که از او به عنوان یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم یاد میشود.
۱۰ مارس ۱۹۴۰ "روز یادبود قهرمانان آلمان" و هیتلر در حال عیادت از سربازان زخمی ورماخت است.
هیتلر به آنها اعلام میکند که جنگ دوم توسط «کاپیتالیستهای بریتانیایی و فرانسوی» به آلمان تحمیل شده است اما آلمان در نهایت پیروز خواهد شد. اینجا «هیتلر و استالین» در پیمان عدم تجاوز به سر میبرند.
راه در جهان یکیست و آن سوار شدن بر گُرده تودهها با شعار مرگ بر کاپیتالیسم است.
نقل از صفحه:
@mohammadaleph
◽️@utfinance◽️
هیتلر به آنها اعلام میکند که جنگ دوم توسط «کاپیتالیستهای بریتانیایی و فرانسوی» به آلمان تحمیل شده است اما آلمان در نهایت پیروز خواهد شد. اینجا «هیتلر و استالین» در پیمان عدم تجاوز به سر میبرند.
راه در جهان یکیست و آن سوار شدن بر گُرده تودهها با شعار مرگ بر کاپیتالیسم است.
نقل از صفحه:
@mohammadaleph
◽️@utfinance◽️
◽️ توئیت
👤 حسین سلاحورزی
نیاز به آوردن و بردن و به خط کردن مدیران در سالن اجلاس و اینجا و اونجا نیست!
مدل مشارکت مردمی در اقتصاد، صدها سال پیش اختراع شده و همه جا هم یک شکل است:
دولت دست از سر اقتصاد بردارد!
#اقتصاد_مردمی
◽️@utfinance◽️
👤 حسین سلاحورزی
نیاز به آوردن و بردن و به خط کردن مدیران در سالن اجلاس و اینجا و اونجا نیست!
مدل مشارکت مردمی در اقتصاد، صدها سال پیش اختراع شده و همه جا هم یک شکل است:
دولت دست از سر اقتصاد بردارد!
#اقتصاد_مردمی
◽️@utfinance◽️
Forwarded from پادکست خوره کتاب | KhoreKetab Podcast
🎉 امروز، سهشنبه، اولین ویدیوی سال ۱۴۰۳ منتشر شد 🎉
👈🏻 از اینجا ببینین 📺
پول، مهمترین ابزار آزادی فردیه.
تو این قسمت در این مورد حرف میزنیم که پول رو "بازار" به وجود آورده؛ یه نهاد اجتماعی!
هیچکس عمدا سعی نکرده پول رو اختراع کنه.
بلکه تلاش و تقلای آدما برای رسیدن به «منافع شخصی»شون بوده - واسه «مبادله راحتتر» - که «ناخواسته» پول رو به وجود آورده!
نتیجهای که در نهایت به «نفع جامعه» شده!
بنابراین تو این قسمت، خلاصهای از نظریه سرچشمههای پول نوشته کارل منگر رو توضیح دادیم و تاریخچهای تعریف کردیم از اینکه پول چطور به شکل طلا و نقره تکامل پیدا کرد...
@khoreketab_com
👈🏻 از اینجا ببینین 📺
پول، مهمترین ابزار آزادی فردیه.
تو این قسمت در این مورد حرف میزنیم که پول رو "بازار" به وجود آورده؛ یه نهاد اجتماعی!
هیچکس عمدا سعی نکرده پول رو اختراع کنه.
بلکه تلاش و تقلای آدما برای رسیدن به «منافع شخصی»شون بوده - واسه «مبادله راحتتر» - که «ناخواسته» پول رو به وجود آورده!
نتیجهای که در نهایت به «نفع جامعه» شده!
بنابراین تو این قسمت، خلاصهای از نظریه سرچشمههای پول نوشته کارل منگر رو توضیح دادیم و تاریخچهای تعریف کردیم از اینکه پول چطور به شکل طلا و نقره تکامل پیدا کرد...
@khoreketab_com
📄 یادداشت
تورمخواری بهسبک برخی ثروتمندانِ ایرانی
👤 مرتضی کاظمی
ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!
تورم را چه کسی میسازد؟
بانک مرکزی با فشار دولتها
چه کسانی از تورم در ایران منفعت میبرند؟
دولتها، بانکها و ثروتمندانِ ایرانی
نرخ بهره بالای ۳۰ درصد، بعضی دوستان را اذیت کرده. شاید شما هم نالهها و فریادهای ثروتمندان را شنیدهاید. این نالهها جدید نیستند. نالههای بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی را عرض میکنم؛ وقتی با صدای بلند فریاد برآوردهاند که وای نرخ بهره زیاد شده، نقدینگی کم است و سرمایه در گردش کفاف مخارجمان را نمیدهد در واقع دارند به حکومت فشار میآورند که لطفاً سرِِ کیسه را شُل کنید و پول چاپ کنید بدهید به ما تا بتوانیم بنگاههایمان را تراز کنیم. البته متوجه هستند و هستیم که همین بزرگواران با هر نرخ بهرهای از ۴ درصد تا ۴۰ درصد همیشه شاکی بودهاند اما همزمان شتابان با هر نرخ بهرهای از دریافت اعتبارات و تسهیلات مستفیض شدهاند.
سالها است این بزرگواران و کارآفرینان، این عزیزان، ثروتمندان و بنگاهدارانِ ایرانی میلیاردها وام با بهره منفی گرفتهاند و چه بهرهها که نبردهاند. باید بگویم متاسفانه چه منفعتها که از تورمخواری نخوردهاند.
برای شما عجیب نیست؟ که بنگاه اقتصادی بهجای اینکه به خلق ارزش و سودآفرینی از طریق تولید وابسته باشد برای مدیریتِ روزمره و پرداخت دستمزد فقط به وام بانکی با بهره منفی وابسته شده؟
اکثراً در پنجاه سال گذشته نرخ بهرهی اسمی بسیار پایینتر از نرخ تورم بوده همینطور که هنوز هم هست و این دوستان بهطور مداوم وام گرفتهاند و ثروت روی ثروت انباشتهاند.
باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه میدهید؟ اگر نمیتوانید از طریق خلق ارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید.
دلیلش همین است که اساساً هدف از راهاندازی یا حفظِ بعضی از بنگاههای اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورمخواری بوده و همچنان تورمخواری برای ادامه فعالیت این بنگاهها توجیه اقتصادی ایجاد میکند.
این بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی در پنجاه سال گذشته موفق شدهاند از طریق سیاستمداران و بعضاً اقتصاددانان، صدایشان را به گوش سیاستگذاران برسانند؛ لابی کردهاند و موفق شدهاند منابع ایجاد شده توسط بانکها و بانکمرکزی را تصاحب کنند و البته که آسیبهای تورم فقط به فقرا و اقشار پایین اصابت کرده و منافعش به ذینفعان رسیده و میرسد.
ثروتمندانِ عزیز
بنگاهدارانِ ایرانی
لطفاً متوجه باشید در حال تورمخواری بودهاید و هستید. همین؛ فقط متوجه باشید عدهای دارند له میشوند و شما در حال تورمخواری از طریق نرخ بهره منفی بودهاید و هستید.
همین!
▪️ هفتم فروردین ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
تورمخواری بهسبک برخی ثروتمندانِ ایرانی
👤 مرتضی کاظمی
ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!
تورم را چه کسی میسازد؟
بانک مرکزی با فشار دولتها
چه کسانی از تورم در ایران منفعت میبرند؟
دولتها، بانکها و ثروتمندانِ ایرانی
نرخ بهره بالای ۳۰ درصد، بعضی دوستان را اذیت کرده. شاید شما هم نالهها و فریادهای ثروتمندان را شنیدهاید. این نالهها جدید نیستند. نالههای بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی را عرض میکنم؛ وقتی با صدای بلند فریاد برآوردهاند که وای نرخ بهره زیاد شده، نقدینگی کم است و سرمایه در گردش کفاف مخارجمان را نمیدهد در واقع دارند به حکومت فشار میآورند که لطفاً سرِِ کیسه را شُل کنید و پول چاپ کنید بدهید به ما تا بتوانیم بنگاههایمان را تراز کنیم. البته متوجه هستند و هستیم که همین بزرگواران با هر نرخ بهرهای از ۴ درصد تا ۴۰ درصد همیشه شاکی بودهاند اما همزمان شتابان با هر نرخ بهرهای از دریافت اعتبارات و تسهیلات مستفیض شدهاند.
سالها است این بزرگواران و کارآفرینان، این عزیزان، ثروتمندان و بنگاهدارانِ ایرانی میلیاردها وام با بهره منفی گرفتهاند و چه بهرهها که نبردهاند. باید بگویم متاسفانه چه منفعتها که از تورمخواری نخوردهاند.
برای شما عجیب نیست؟ که بنگاه اقتصادی بهجای اینکه به خلق ارزش و سودآفرینی از طریق تولید وابسته باشد برای مدیریتِ روزمره و پرداخت دستمزد فقط به وام بانکی با بهره منفی وابسته شده؟
اکثراً در پنجاه سال گذشته نرخ بهرهی اسمی بسیار پایینتر از نرخ تورم بوده همینطور که هنوز هم هست و این دوستان بهطور مداوم وام گرفتهاند و ثروت روی ثروت انباشتهاند.
باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه میدهید؟ اگر نمیتوانید از طریق خلق ارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید.
دلیلش همین است که اساساً هدف از راهاندازی یا حفظِ بعضی از بنگاههای اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورمخواری بوده و همچنان تورمخواری برای ادامه فعالیت این بنگاهها توجیه اقتصادی ایجاد میکند.
این بنگاهداران و ثروتمندانِ ایرانی در پنجاه سال گذشته موفق شدهاند از طریق سیاستمداران و بعضاً اقتصاددانان، صدایشان را به گوش سیاستگذاران برسانند؛ لابی کردهاند و موفق شدهاند منابع ایجاد شده توسط بانکها و بانکمرکزی را تصاحب کنند و البته که آسیبهای تورم فقط به فقرا و اقشار پایین اصابت کرده و منافعش به ذینفعان رسیده و میرسد.
ثروتمندانِ عزیز
بنگاهدارانِ ایرانی
لطفاً متوجه باشید در حال تورمخواری بودهاید و هستید. همین؛ فقط متوجه باشید عدهای دارند له میشوند و شما در حال تورمخواری از طریق نرخ بهره منفی بودهاید و هستید.
همین!
▪️ هفتم فروردین ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
📕 درسنامه
حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر
🏛 توانا
دوره آموزشی «حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر» در سال ۱۴۰۱ با هدف ارائه راهبردهای عملی در حوزه حمایتگری حقوق بشر در ایران برای وکلا و کسانی که قصد فعالیت و حمایتگری در امور حقوقی دارند، برگزار شد.
در این دوره، آموزندگان با ارزیابی طرق گوناگون حمایتگری آشنا شدند. از جمله: «طرح دعاوی»، «اصلاحات از طریق قانونگذاری»، «حمایتگری برای ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی» و نیز «چگونگی طرح و اجرای استراتژیهای گوناگون برای ایجاد تغییر در سطوح گوناگون». همچنین به بررسی شیوههایی گوناگون برای برخورد با قوانین و نهادهایی پرداخته شد که چالشهای مختلفی را در کار و فعالیت کنشگران این عرصه ایجاد میکند.
◽️@utfinance◽️
حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر
🏛 توانا
دوره آموزشی «حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر» در سال ۱۴۰۱ با هدف ارائه راهبردهای عملی در حوزه حمایتگری حقوق بشر در ایران برای وکلا و کسانی که قصد فعالیت و حمایتگری در امور حقوقی دارند، برگزار شد.
در این دوره، آموزندگان با ارزیابی طرق گوناگون حمایتگری آشنا شدند. از جمله: «طرح دعاوی»، «اصلاحات از طریق قانونگذاری»، «حمایتگری برای ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی» و نیز «چگونگی طرح و اجرای استراتژیهای گوناگون برای ایجاد تغییر در سطوح گوناگون». همچنین به بررسی شیوههایی گوناگون برای برخورد با قوانین و نهادهایی پرداخته شد که چالشهای مختلفی را در کار و فعالیت کنشگران این عرصه ایجاد میکند.
◽️@utfinance◽️
درسنامه_حمایتگری_حقوقی_برای_حقوقبشر.pdf
1.7 MB
📕 درسنامه
حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر
دوره آموزشی «حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر» در سال ۱۴۰۱ با هدف ارائه راهبردهای عملی در حوزه حمایتگری حقوق بشر در ایران برای وکلا و کسانی که قصد فعالیت و حمایتگری در امور حقوقی دارند، برگزار شد.
در این دوره، آموزندگان با ارزیابی طرق گوناگون حمایتگری آشنا شدند. از جمله: «طرح دعاوی»، «اصلاحات از طریق قانونگذاری»، «حمایتگری برای ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی» و نیز «چگونگی طرح و اجرای استراتژیهای گوناگون برای ایجاد تغییر در سطوح گوناگون». همچنین به بررسی شیوههایی گوناگون برای برخورد با قوانین و نهادهایی پرداخته شد که چالشهای مختلفی را در کار و فعالیت کنشگران این عرصه ایجاد میکند.
🏛 توانا
◽️@utfinance◽️
حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر
دوره آموزشی «حمایتگری حقوقی برای حقوق بشر» در سال ۱۴۰۱ با هدف ارائه راهبردهای عملی در حوزه حمایتگری حقوق بشر در ایران برای وکلا و کسانی که قصد فعالیت و حمایتگری در امور حقوقی دارند، برگزار شد.
در این دوره، آموزندگان با ارزیابی طرق گوناگون حمایتگری آشنا شدند. از جمله: «طرح دعاوی»، «اصلاحات از طریق قانونگذاری»، «حمایتگری برای ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی» و نیز «چگونگی طرح و اجرای استراتژیهای گوناگون برای ایجاد تغییر در سطوح گوناگون». همچنین به بررسی شیوههایی گوناگون برای برخورد با قوانین و نهادهایی پرداخته شد که چالشهای مختلفی را در کار و فعالیت کنشگران این عرصه ایجاد میکند.
🏛 توانا
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
👤 توس تهماسبی
تا به حال با خودتان فکر کردهاید که چرا در کشورهای پیشرفته، در دهههای اخیر زاد ولد مدام رو به کاهش است و این روند در حال تسری به اکثر نقاط جهان است؟
و یا اینکه چرا کودکان نسل جدید از امتیازات، آزادیها، حقوق و سطحی از زیست برخوردارند که نسل پیش از آنها خوابش را هم نمیدید؟
چرا آزادی و حضور اجتماعی زنان در چند دهه اخیر اینقدر افزایش داشتهاست؟
کدام روند تاریخی که حضور زنان را در منصب سیاسی و مدیریتی و نیز ورزشهای سابقا مردانه و دیگر عرصههای مشابه ممکن کرد؟
چرا اکنون نسبت به چهار یا پنج دهه پیش زنان و مردان خیلی کمتر به یک ازدواج اجباری تن میدهند و یا یک زندگی زناشویی نامطلوب را تحمل میکنند؟
همه این تحولات و روندها آفریدهی ماهیتی تپنده و نیمه سیال به نام مدرنیته یا تجددند.
گرایشی انحرافی و واپسگرا در روشنفکری ایران که تحت تاثیر ایدهآلیسم آلمانی و مکتب فرانکفورت شکل گرفته، نازیسم و کمونیسم را پدیدههایی مدرن میداند و بدین طریق سیمای مدرنیته را برای مخاطب ایرانی گل آلود و ملکوک میکند.
گرایشهای ارتجاعی مختلفی که بیشتر در جریان غالب فلسفه آلمانی ریشه دارند مدرنیته را یک زندان و قفس تفسیر میکنند و به شکل مستقیم یا غیر مستقیم این کژباور را طرح میکنند که گویا انسان پیش از مدرنیته از آزادی و نیکبختی فزونتری برخوردار بودهاست.
تقریبا تمام این گرایشها همسو با کمونیسم قرن بیستمی و بنیادگرایی خاورمیانهای، یک دوران خوش و خرم را در گذشته دور بشر تصویر میکنند که خیلی زود از میان رفتهاست و حالا باید با شورش علیه ستونهای تمدن و مدرنیته و ویران نمودن آنها دوباره به آن نزدیک شد یا زندهاش کرد.
جوهرهی تمام این تفکرات همچون کمونیسم و نازیسم، آرزوی همبستگی، یگانگی و وحدت تام و تمام ذهن و عین است. آنها جامعهای تمام همبسته و ذوب در دولت میخواهند که بارکش صلیب سنگین تکلیف است و از این رو خصم آشتی ناپذیر مدرنیتهاند که ماهیت اصلیاش فربهکردن فرد و عرصه انتخاب، امنیت، تنآسایی و شادکامی او است. این را در روندهایی که در آغاز متن مثال زدم به خوبی میتوانید ببینید.
از همین رو است که جوهرهی بنیادین مدرنیته را تنها لیبرالیسم کلاسیک همبسته با بازار آزاد نمایندگی میکند نه هیچ اندیشه دیگری.
نازیسم و کمونیسم هرچند با تفاوتهایی در خاستگاه فکری، هر دو در تحلیل نهایی، شورش خونبار جمعگرایی رمانتیک و ایدهآلیستی علیه مدرنیته بودند و آنارشیسم هم زمانی که در اسپانیا و روسیه فرصت اعمال قدرت یافت، نشان داد که چیزی بیش از نسخه بدوی و شهرستانی کمونیسم در چنته ندارد.
◽️@utfinance◽️
👤 توس تهماسبی
تا به حال با خودتان فکر کردهاید که چرا در کشورهای پیشرفته، در دهههای اخیر زاد ولد مدام رو به کاهش است و این روند در حال تسری به اکثر نقاط جهان است؟
و یا اینکه چرا کودکان نسل جدید از امتیازات، آزادیها، حقوق و سطحی از زیست برخوردارند که نسل پیش از آنها خوابش را هم نمیدید؟
چرا آزادی و حضور اجتماعی زنان در چند دهه اخیر اینقدر افزایش داشتهاست؟
کدام روند تاریخی که حضور زنان را در منصب سیاسی و مدیریتی و نیز ورزشهای سابقا مردانه و دیگر عرصههای مشابه ممکن کرد؟
چرا اکنون نسبت به چهار یا پنج دهه پیش زنان و مردان خیلی کمتر به یک ازدواج اجباری تن میدهند و یا یک زندگی زناشویی نامطلوب را تحمل میکنند؟
همه این تحولات و روندها آفریدهی ماهیتی تپنده و نیمه سیال به نام مدرنیته یا تجددند.
گرایشی انحرافی و واپسگرا در روشنفکری ایران که تحت تاثیر ایدهآلیسم آلمانی و مکتب فرانکفورت شکل گرفته، نازیسم و کمونیسم را پدیدههایی مدرن میداند و بدین طریق سیمای مدرنیته را برای مخاطب ایرانی گل آلود و ملکوک میکند.
گرایشهای ارتجاعی مختلفی که بیشتر در جریان غالب فلسفه آلمانی ریشه دارند مدرنیته را یک زندان و قفس تفسیر میکنند و به شکل مستقیم یا غیر مستقیم این کژباور را طرح میکنند که گویا انسان پیش از مدرنیته از آزادی و نیکبختی فزونتری برخوردار بودهاست.
تقریبا تمام این گرایشها همسو با کمونیسم قرن بیستمی و بنیادگرایی خاورمیانهای، یک دوران خوش و خرم را در گذشته دور بشر تصویر میکنند که خیلی زود از میان رفتهاست و حالا باید با شورش علیه ستونهای تمدن و مدرنیته و ویران نمودن آنها دوباره به آن نزدیک شد یا زندهاش کرد.
جوهرهی تمام این تفکرات همچون کمونیسم و نازیسم، آرزوی همبستگی، یگانگی و وحدت تام و تمام ذهن و عین است. آنها جامعهای تمام همبسته و ذوب در دولت میخواهند که بارکش صلیب سنگین تکلیف است و از این رو خصم آشتی ناپذیر مدرنیتهاند که ماهیت اصلیاش فربهکردن فرد و عرصه انتخاب، امنیت، تنآسایی و شادکامی او است. این را در روندهایی که در آغاز متن مثال زدم به خوبی میتوانید ببینید.
از همین رو است که جوهرهی بنیادین مدرنیته را تنها لیبرالیسم کلاسیک همبسته با بازار آزاد نمایندگی میکند نه هیچ اندیشه دیگری.
نازیسم و کمونیسم هرچند با تفاوتهایی در خاستگاه فکری، هر دو در تحلیل نهایی، شورش خونبار جمعگرایی رمانتیک و ایدهآلیستی علیه مدرنیته بودند و آنارشیسم هم زمانی که در اسپانیا و روسیه فرصت اعمال قدرت یافت، نشان داد که چیزی بیش از نسخه بدوی و شهرستانی کمونیسم در چنته ندارد.
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
حرامخواری به سبکِ بانکداریِ دستوری
👤 مرتضی کاظمی
کلمهی «حرامخوری» را اگر نمیپسندید به جایش از کلمهی «فساد» استفاده کنیم. در هر حال، حرامخواری یا فساد؛ بهکام (برخی یا همهی) ثروتمندانِ ایرانی بوده و هست. همانطور که در پست قبلی نوشتم در واقع اصلیترین ذینفع در ماجرای بانکداریِ دستوری همانهایی بودهاند که با نرخهایی پایینتر از نرخ تورم و در واقع با "نرخ بهرهی منفی" از منابع بانکی بهرهمند شدهاند.
بانکداریِ دستوری با دو ابزار مهم شامل «نرخ بهرهی دستوری» و «تسهیلات تکلیفی» دروغپردازی و ظاهراً بهنام کاهشِ نابرابری و فقرزدایی پردازش میشده اما در واقع روشی برای رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه بوده و هست. اجازه بفرمایید بهجای چند کلمهی «رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه» که در جمله قبل نوشتم یکجا بنویسم: "حرامخواری"
بله؛ حرامخواری به سبکِ بانکداریِ دستوری!
شاید گفته شود همهی ما مردم ایران کموبیش در این ماجرای حرامخواری بهرهمند و سهیم هستیم. میپذیرم و عرض میکنم بله؛ اما نکتهی کلیدی در همین کلمهی «کموبیش» است. بله تقریباً همگی گرفتار فساد و حرامخواری هستیم؛ ولی بعضی کمتر و بعضی بیشتر!
و اما بانکداریِ دستوری!
از این نظر ایران در قعر فهرست کشورهای جهان است. از کشورهایی مثل کره شمالی که بگذریم ایران از لحاظ آزادی مالی تقریباً بدترین کشور دنیا است. حتی وضعیت گینهبیسائو در آزادیمالی بهتر از ایران است. در شاخص Heritage وضعیت ایران از لحاظ آزادیمالی Repressed به معنای «سرکوبشده» و بهعنوان بدترین حالت از لحاظ دخالت سیاسی گزارش شده است.
▪️این سرکوبها به نفع چه کسانی بوده؟
کسانی که توانستهاند با نرخ بهرههای پایینتر از تورم، وام بگیرند.
این وضعیت به ضرر چه کسانی بوده؟
به ضرر فقرا و اکثریت مردمی بوده که نهتنها امکان دسترسی به این منابع نداشتهاند بلکه مختصر ذخیره و پساندازی که داشتهاند از طریق تورم کمارزش میشده؛ بله بهنفع اغنیا و بهضرر فقرا بوده و هست.
این سرکوب و دستور همیشه به بهانه عدالت یا برای کاهش نابرابری و بهاسم فقرا انجام شده اما همیشه با ایجاد تورم از جیب فقرا برداشتهاند و به جیب اغنیا ریختهاند.
همانطور که در پست قبلی نوشتم بهانهی مدیران و مالکان در بنگاههای اقتصادی این است که اگر با نرخبهرهی منفی به ما وام ندهید ما نمیتوانیم بنگاه را اداره کنیم. عرض کردم باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه میدهید؛ اگر نمیتوانید از طریق خلقارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید. در واقع اینگونه شده که منابع بانکی به بیزنسهای ناکارآمد سرازیر شده تا بقای این کسبوکارهای ناکارآمد بهصورت جعلی و تصنعی و به ضرر اقتصاد و جامعه حفظ شود.
همانطور که عرض کردم شاید اساساً هدف از راهاندازی یا حفظِ بعضی از بنگاههای اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورمخواری بوده و همچنان تورمخواری برای ادامه فعالیت این بنگاهها توجیه اقتصادی ایجاد میکند.
خلاصه اینکه؛ این سبک از بانکداری یعنی بانکداریِ دستوری چیزی جز ترویج حرامخواری (رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه) نیست.
▪️ دهم فروردین ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
حرامخواری به سبکِ بانکداریِ دستوری
👤 مرتضی کاظمی
کلمهی «حرامخوری» را اگر نمیپسندید به جایش از کلمهی «فساد» استفاده کنیم. در هر حال، حرامخواری یا فساد؛ بهکام (برخی یا همهی) ثروتمندانِ ایرانی بوده و هست. همانطور که در پست قبلی نوشتم در واقع اصلیترین ذینفع در ماجرای بانکداریِ دستوری همانهایی بودهاند که با نرخهایی پایینتر از نرخ تورم و در واقع با "نرخ بهرهی منفی" از منابع بانکی بهرهمند شدهاند.
بانکداریِ دستوری با دو ابزار مهم شامل «نرخ بهرهی دستوری» و «تسهیلات تکلیفی» دروغپردازی و ظاهراً بهنام کاهشِ نابرابری و فقرزدایی پردازش میشده اما در واقع روشی برای رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه بوده و هست. اجازه بفرمایید بهجای چند کلمهی «رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه» که در جمله قبل نوشتم یکجا بنویسم: "حرامخواری"
بله؛ حرامخواری به سبکِ بانکداریِ دستوری!
شاید گفته شود همهی ما مردم ایران کموبیش در این ماجرای حرامخواری بهرهمند و سهیم هستیم. میپذیرم و عرض میکنم بله؛ اما نکتهی کلیدی در همین کلمهی «کموبیش» است. بله تقریباً همگی گرفتار فساد و حرامخواری هستیم؛ ولی بعضی کمتر و بعضی بیشتر!
و اما بانکداریِ دستوری!
از این نظر ایران در قعر فهرست کشورهای جهان است. از کشورهایی مثل کره شمالی که بگذریم ایران از لحاظ آزادی مالی تقریباً بدترین کشور دنیا است. حتی وضعیت گینهبیسائو در آزادیمالی بهتر از ایران است. در شاخص Heritage وضعیت ایران از لحاظ آزادیمالی Repressed به معنای «سرکوبشده» و بهعنوان بدترین حالت از لحاظ دخالت سیاسی گزارش شده است.
▪️این سرکوبها به نفع چه کسانی بوده؟
کسانی که توانستهاند با نرخ بهرههای پایینتر از تورم، وام بگیرند.
این وضعیت به ضرر چه کسانی بوده؟
به ضرر فقرا و اکثریت مردمی بوده که نهتنها امکان دسترسی به این منابع نداشتهاند بلکه مختصر ذخیره و پساندازی که داشتهاند از طریق تورم کمارزش میشده؛ بله بهنفع اغنیا و بهضرر فقرا بوده و هست.
این سرکوب و دستور همیشه به بهانه عدالت یا برای کاهش نابرابری و بهاسم فقرا انجام شده اما همیشه با ایجاد تورم از جیب فقرا برداشتهاند و به جیب اغنیا ریختهاند.
همانطور که در پست قبلی نوشتم بهانهی مدیران و مالکان در بنگاههای اقتصادی این است که اگر با نرخبهرهی منفی به ما وام ندهید ما نمیتوانیم بنگاه را اداره کنیم. عرض کردم باید بپرسیم اساساً شما چرا به فعالیت بنگاه ادامه میدهید؛ اگر نمیتوانید از طریق خلقارزش و سودآوری، این بنگاه را اداره کنید. در واقع اینگونه شده که منابع بانکی به بیزنسهای ناکارآمد سرازیر شده تا بقای این کسبوکارهای ناکارآمد بهصورت جعلی و تصنعی و به ضرر اقتصاد و جامعه حفظ شود.
همانطور که عرض کردم شاید اساساً هدف از راهاندازی یا حفظِ بعضی از بنگاههای اقتصادی، خلق ارزش و سودآفرینی نبوده و نیست؛ هدف تورمخواری بوده و همچنان تورمخواری برای ادامه فعالیت این بنگاهها توجیه اقتصادی ایجاد میکند.
خلاصه اینکه؛ این سبک از بانکداری یعنی بانکداریِ دستوری چیزی جز ترویج حرامخواری (رانتخواری، فساد و تبعیضِ ظالمانه) نیست.
▪️ دهم فروردین ۱۴۰۳
◽️@utfinance◽️
Telegram
Finance & Economics
📄 یادداشت
تورمخواری بهسبک برخی ثروتمندانِ ایرانی
👤 مرتضی کاظمی
ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!
تورم را چه کسی میسازد؟
بانک مرکزی با فشار دولتها
چه کسانی از تورم در ایران منفعت میبرند؟
دولتها، بانکها و ثروتمندانِ ایرانی
نرخ بهره بالای ۳۰…
تورمخواری بهسبک برخی ثروتمندانِ ایرانی
👤 مرتضی کاظمی
ثروتمندانِ عزیز لطفاً متوجه باشید!
تورم را چه کسی میسازد؟
بانک مرکزی با فشار دولتها
چه کسانی از تورم در ایران منفعت میبرند؟
دولتها، بانکها و ثروتمندانِ ایرانی
نرخ بهره بالای ۳۰…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کانال جناب گاو:
(در ادامه متن مرتضی کاظمی)
دروغی که معمولا گفته میشود این است که طرفداران اقتصاد آزاد (مثل همین کاظمی) طرفدار ثروتمندان و سرمایهدارانند! حقیقت برعکس است! بسیاری از ثروتمندان و سرمایهداران، حتی وقتی که تظاهر به طرفداری از بازار آزاد می کنند، اصلاً و ابداً از آزادی کامل اقتصادی خوششان نمیآید. هیچ چیز چون آزادی کامل اقتصادی به نفع فقرای جامعه نیست.
◽️@utfinance◽️
(در ادامه متن مرتضی کاظمی)
دروغی که معمولا گفته میشود این است که طرفداران اقتصاد آزاد (مثل همین کاظمی) طرفدار ثروتمندان و سرمایهدارانند! حقیقت برعکس است! بسیاری از ثروتمندان و سرمایهداران، حتی وقتی که تظاهر به طرفداری از بازار آزاد می کنند، اصلاً و ابداً از آزادی کامل اقتصادی خوششان نمیآید. هیچ چیز چون آزادی کامل اقتصادی به نفع فقرای جامعه نیست.
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نتایج استفاده از ریاضیات در آموزش اقتصاد
نسخه صوتی
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
▫️موسی غنینژاد، اقتصاددان و نویسنده کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، درباره کاربرد ریاضیات در علم اقتصاد و غلبه نگاه ریاضیاتی در جریان اصلی علم اقتصاد صحبت میکند. غنینژاد به این سوال پاسخ میدهد که آیا اقتصاد برای علمی بودن باید حتماً از زبان ریاضی استفاده کند؟
▫️در ادامه غنینژاد به تفاوت روش شناسی مکتب اقتصاد اتریشی و جریان اصلی علم اقتصاد میپردازد و درباره علم کنش شناسی، تبیین میزس درباره اصول موضوعی علم اقتصاد و همچنین تفاوت محاسبه و اندازه گیری در اقتصاد صحبت میکند.
▫️غنینژاد به سوء تفاهم اقتصاد جریان اصلی درباره میزس و روش شناسی اقتصاد اتریشی و همچنین نسبت اقتصادسنجی با علم کنش شناسی میپردازد و به این سوال پاسخ میدهد که آیا با رویکرد ریاضیاتی، قواعد علم اقتصاد به دست میآید؟
در بخش پایانی نیز، غنینژاد به این سوال پاسخ میدهد که بحثهای نظری و تئوریک درباره علم اقتصاد چه فوایدی برای اینجا و اکنون ما ایرانیان دارد؟
◽️@utfinance◽️
نسخه صوتی
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
▫️موسی غنینژاد، اقتصاددان و نویسنده کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، درباره کاربرد ریاضیات در علم اقتصاد و غلبه نگاه ریاضیاتی در جریان اصلی علم اقتصاد صحبت میکند. غنینژاد به این سوال پاسخ میدهد که آیا اقتصاد برای علمی بودن باید حتماً از زبان ریاضی استفاده کند؟
▫️در ادامه غنینژاد به تفاوت روش شناسی مکتب اقتصاد اتریشی و جریان اصلی علم اقتصاد میپردازد و درباره علم کنش شناسی، تبیین میزس درباره اصول موضوعی علم اقتصاد و همچنین تفاوت محاسبه و اندازه گیری در اقتصاد صحبت میکند.
▫️غنینژاد به سوء تفاهم اقتصاد جریان اصلی درباره میزس و روش شناسی اقتصاد اتریشی و همچنین نسبت اقتصادسنجی با علم کنش شناسی میپردازد و به این سوال پاسخ میدهد که آیا با رویکرد ریاضیاتی، قواعد علم اقتصاد به دست میآید؟
در بخش پایانی نیز، غنینژاد به این سوال پاسخ میدهد که بحثهای نظری و تئوریک درباره علم اقتصاد چه فوایدی برای اینجا و اکنون ما ایرانیان دارد؟
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محدودیتهای اقتصادسنجی در علم اقتصاد
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
نسخه صوتی
▫️در قسمت سوم از گفتوگوی امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، به تفاوت روش شناسی اقتصاد اتریشی با اقتصاد جریان اصلی پرداخته میشود.
▫️همچنین غنینژاد درباره تفاوت مکتب شیکاکو و مکتب اتریشی و نمایندگان فکری این دو مکتب توضیح میدهد.
▫️در ادامه غنینژاد، درباره مفهوم «علیت» در علم اقتصاد و خطای ساموئلسون صحبت میکند.
▫️در پایان این قسمت، غنینژاد توضیح میدهد که ارزش، ذهنی است و به محدودیتهای کاربرد اقتصادسنجی در علم اقتصاد میپردازد.
◽️@utfinance◽️
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
نسخه صوتی
▫️در قسمت سوم از گفتوگوی امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، به تفاوت روش شناسی اقتصاد اتریشی با اقتصاد جریان اصلی پرداخته میشود.
▫️همچنین غنینژاد درباره تفاوت مکتب شیکاکو و مکتب اتریشی و نمایندگان فکری این دو مکتب توضیح میدهد.
▫️در ادامه غنینژاد، درباره مفهوم «علیت» در علم اقتصاد و خطای ساموئلسون صحبت میکند.
▫️در پایان این قسمت، غنینژاد توضیح میدهد که ارزش، ذهنی است و به محدودیتهای کاربرد اقتصادسنجی در علم اقتصاد میپردازد.
◽️@utfinance◽️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا اقتصاد کلان علم مشاوره به سلطان است؟
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
نسخه صوتی
▫️در قسمت چهارم از گفتوگوی امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، درباره نسبت روش شناسی مکتب اقتصاد اتریشی با اقتصاد کلان صحبت میشود و غنینژاد به این سوالات پاسخ میدهد که آیا کل اندیشی به مداخله منجر میشود؟ و آیا اقتصاد کلان علم مشاوره به دولت است؟
▫️غنینژاد ضمن پاسخ به این سوالات، به کارهای راجر گریسون در حوزه اقتصاد کلان میپردازد و خطاهای جریان اصلی علم اقتصاد را تبیین میکند.
▫️در ادامه غنینژاد درباره خطاهای روش شناختی توماس پیکتی در کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» میپردازد و توضیح میدهد که اصول علم اقتصاد از «کنش» منتج میشود. او به دانشجویان اقتصاد توصیه میکند علاوه بر کتب درسی جریان اصلی، در حوزههای معرفت شناسی و روش شناسی نیز مطالعه کنند و همچنین نوشتههای هایک و میزس را بخوانند.
▫️در پایان غنینژاد تأکید میکند که علم اقتصاد توضیح سرریزهای آزادی است و والاترین ارزش و فضیلت آزادی است.
◽️@utfinance◽️
👤 موسی غنینژاد
👤 امیرحسین خالقی
نسخه صوتی
▫️در قسمت چهارم از گفتوگوی امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد»، درباره نسبت روش شناسی مکتب اقتصاد اتریشی با اقتصاد کلان صحبت میشود و غنینژاد به این سوالات پاسخ میدهد که آیا کل اندیشی به مداخله منجر میشود؟ و آیا اقتصاد کلان علم مشاوره به دولت است؟
▫️غنینژاد ضمن پاسخ به این سوالات، به کارهای راجر گریسون در حوزه اقتصاد کلان میپردازد و خطاهای جریان اصلی علم اقتصاد را تبیین میکند.
▫️در ادامه غنینژاد درباره خطاهای روش شناختی توماس پیکتی در کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» میپردازد و توضیح میدهد که اصول علم اقتصاد از «کنش» منتج میشود. او به دانشجویان اقتصاد توصیه میکند علاوه بر کتب درسی جریان اصلی، در حوزههای معرفت شناسی و روش شناسی نیز مطالعه کنند و همچنین نوشتههای هایک و میزس را بخوانند.
▫️در پایان غنینژاد تأکید میکند که علم اقتصاد توضیح سرریزهای آزادی است و والاترین ارزش و فضیلت آزادی است.
◽️@utfinance◽️
📄 یادداشت
اهمیت کانت برای فهم روش شناسی مکتب اتریش
👤 مانی بشرزاد
A Priori و A Posteriori
برای فهم روششناسی مکتب اتریش، مفهوم a priori اهمیت فراوانی دارد و میشود ادعا کرد فردی که بدون دانستن a priori و a posterioriاز اندیشه کانت، به سراغ خواندن روش شناسی مکتب اتریش میرود، احتال کجفهمی و سؤ برداشت او بسیار است.
بسیاری از افرادی که اعتقاد دارند مکبت اتریش به دلیل عدم استفاده از روشهای آماری و ریاضیات برای توصیف پدیدهای اقتصادی غیر علمی است، این مفاهیم فلسفی را درک نکردهاند.
A Priori
دانش مستقل از تجربه است
بدین معنا که ما برای فهم آن نیاز به آزمایش و تجربه نداریم. مثال ساده این نوع دانش « ۳ بزرگتر از ۲ است». برای اثبات این گزاره (۱) نیازی به آزمایش نیست و (۲) خود بنیان فهم ما از جهان است، به این معنا که ابزاری که به وسیله آن نتیجه آزمایش را میفهمیم خود دانش priori است.
این نوع دانش پیشا تجربی است و ارزشآن مستقل از تجربه است.
A Posteriori
دانش نیازمند تجربه است
نکته مهم این است که این دو مفهوم نبای با دو مفهوم تحلیلی analytic و ترکیبی synthetic اشتباه گرفته شود. میتوان ادعا کرد که کار بزرگ کانت ایجاد این تمایز
بود.
قضیه تحلیلی
قضیهای است که محمول در موضوع باشد. برای مثال: مجموعزوایای مثلث ۱۸۰ درجه است. این یک نوع قضیه تحلیلی است مه نیازی به تجربه برای اثبات ندارد و بخشی از مفهوم مثلث است.
قضیه ترکیبی
اما قضیه ای است که محمول آن در موضوع محصور نیست؛ مثال این قضیه: هوا سرد است. این سرما در ذات هوا نیست و به وسیله تجربه درستی این جمله به ما اثبات میشود
اما اهمیت کانت چه بود؟ این بود که نشان داد گزارههایی وجود دارند که نه تماما تحلیلی هستند و نه تماما ترکیبی! کانت ادعا میکند همه گزارههای priori، تحلیلی نیستند بلکه ما
priori synthetic داریم. حکم ترکیبی پیشین.
چگونه چنین حکمی میتواند وجود داشته باشد؟ کانت دو شرط مطرح میکند:
۱-این نتیجه گیری باید از استدلال و نه تجربه باشد
۲-بدون پیدا شدن یک تضاد فکری، غیرقابلرد باشد
آکسیومهای کنش انسانی از جنس چنین حکمهایی است.
کنش انسانی چنین شرطهایی دارد به این دلیل که برای فهم کنشگر بودن انسان نیاز به مشاهده نیست، حاصل استدلال است و دانشی پیشا تجربی است.
دوم اینکه غیرقابل رد است و اگر فردی بخواهد کنش انسانی را رد کند خود در حال انجام یک کنش است.
◽️@utfinance◽️
اهمیت کانت برای فهم روش شناسی مکتب اتریش
👤 مانی بشرزاد
A Priori و A Posteriori
برای فهم روششناسی مکتب اتریش، مفهوم a priori اهمیت فراوانی دارد و میشود ادعا کرد فردی که بدون دانستن a priori و a posterioriاز اندیشه کانت، به سراغ خواندن روش شناسی مکتب اتریش میرود، احتال کجفهمی و سؤ برداشت او بسیار است.
بسیاری از افرادی که اعتقاد دارند مکبت اتریش به دلیل عدم استفاده از روشهای آماری و ریاضیات برای توصیف پدیدهای اقتصادی غیر علمی است، این مفاهیم فلسفی را درک نکردهاند.
A Priori
دانش مستقل از تجربه است
بدین معنا که ما برای فهم آن نیاز به آزمایش و تجربه نداریم. مثال ساده این نوع دانش « ۳ بزرگتر از ۲ است». برای اثبات این گزاره (۱) نیازی به آزمایش نیست و (۲) خود بنیان فهم ما از جهان است، به این معنا که ابزاری که به وسیله آن نتیجه آزمایش را میفهمیم خود دانش priori است.
این نوع دانش پیشا تجربی است و ارزشآن مستقل از تجربه است.
A Posteriori
دانش نیازمند تجربه است
نکته مهم این است که این دو مفهوم نبای با دو مفهوم تحلیلی analytic و ترکیبی synthetic اشتباه گرفته شود. میتوان ادعا کرد که کار بزرگ کانت ایجاد این تمایز
بود.
قضیه تحلیلی
قضیهای است که محمول در موضوع باشد. برای مثال: مجموعزوایای مثلث ۱۸۰ درجه است. این یک نوع قضیه تحلیلی است مه نیازی به تجربه برای اثبات ندارد و بخشی از مفهوم مثلث است.
قضیه ترکیبی
اما قضیه ای است که محمول آن در موضوع محصور نیست؛ مثال این قضیه: هوا سرد است. این سرما در ذات هوا نیست و به وسیله تجربه درستی این جمله به ما اثبات میشود
اما اهمیت کانت چه بود؟ این بود که نشان داد گزارههایی وجود دارند که نه تماما تحلیلی هستند و نه تماما ترکیبی! کانت ادعا میکند همه گزارههای priori، تحلیلی نیستند بلکه ما
priori synthetic داریم. حکم ترکیبی پیشین.
چگونه چنین حکمی میتواند وجود داشته باشد؟ کانت دو شرط مطرح میکند:
۱-این نتیجه گیری باید از استدلال و نه تجربه باشد
۲-بدون پیدا شدن یک تضاد فکری، غیرقابلرد باشد
آکسیومهای کنش انسانی از جنس چنین حکمهایی است.
کنش انسانی چنین شرطهایی دارد به این دلیل که برای فهم کنشگر بودن انسان نیاز به مشاهده نیست، حاصل استدلال است و دانشی پیشا تجربی است.
دوم اینکه غیرقابل رد است و اگر فردی بخواهد کنش انسانی را رد کند خود در حال انجام یک کنش است.
◽️@utfinance◽️
Telegram
مانی بشرزاد
مجری برنامه کتاب فردا (میزبان برنده نوبل اقتصاد ۲۰۱۰)فردای اقتصاد
نوشتههای خودم و کتابها و مقالات جذاب رو به اشتراک میزارم📚
ارتباط با من:
@ManiBashar
نوشتههای خودم و کتابها و مقالات جذاب رو به اشتراک میزارم📚
ارتباط با من:
@ManiBashar