Forwarded from کوکب خانم (جمال صنعت نگار)
💦خواهش می کنم، الو!
زنگ زدم شرکت شاتل. منشی تلفنی یک دهن روضه ی روز واقعه خواند. شماره کاربری خواست یادم رفته بود. از این داخلی شیفت کردم به آن داخلی، یک را زدم، شیش را زدم، مربع را زدم، ستاره را زدم. چندین بار از صبوریم تشکر کرد و با اولویت کمتر وصل شدم به اپراتور.
- چطور می تونم کمک تون کنم؟
- همونطور که خدابیامرز تونست.
"چطور می تونم کمک تون کنم" پروتوکول شاتل است برای تکریم ارباب رجوع. ترجمه تحت اللفظی "هاو کن آی هلپ یو؟"
ترجمه فارسی اش می شود:
- بفرمایین.
- امر.
- در خدمتم
و تماس گیرنده تعارف کند:
- ای آقا خدمت از ماست!
https://www.tg-me.com/jamalsanatnegar
زنگ زدم شرکت شاتل. منشی تلفنی یک دهن روضه ی روز واقعه خواند. شماره کاربری خواست یادم رفته بود. از این داخلی شیفت کردم به آن داخلی، یک را زدم، شیش را زدم، مربع را زدم، ستاره را زدم. چندین بار از صبوریم تشکر کرد و با اولویت کمتر وصل شدم به اپراتور.
- چطور می تونم کمک تون کنم؟
- همونطور که خدابیامرز تونست.
"چطور می تونم کمک تون کنم" پروتوکول شاتل است برای تکریم ارباب رجوع. ترجمه تحت اللفظی "هاو کن آی هلپ یو؟"
ترجمه فارسی اش می شود:
- بفرمایین.
- امر.
- در خدمتم
و تماس گیرنده تعارف کند:
- ای آقا خدمت از ماست!
https://www.tg-me.com/jamalsanatnegar
Telegram
کوکب خانم
نهایت در ایجاز
Forwarded from SUT Twitter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر پیری باید از اول دوباره انگلیسی رو یاد بگیریم که بتونیم بفهمیم این جوونا چی میگن 🤦🏻♂️
«دلبر که جان افزود ازو»
@sut_tw
«دلبر که جان افزود ازو»
@sut_tw
Forwarded from جهان کتاب
👆
از میان 171 ناشر اثر مرکب، 95 ناشر تهرانی هستند و بقیه به اقصا نقاط کشور تعلق دارند: تبریز، مشهد، اصفهان، آمل، بابل، زاهدان، ارومیه، قزوین، کاشان، بجنورد، گرگان، ساری، کوهدشت، کلاچای، شهریار، رودهن و... اما حضور 46 ناشر از شهر مقدس قم تعجبآور است. اینهمه اشتیاق ناشران قمی به کتاب اثر مرکب خود بهتنهایی میتواند موضوع یک پژوهش باشد. نکتهٔ جالب دیگر، چاپ همزمان ترجمهٔ واحدی از کتاب از سوی دو و حتی سه ناشر در یک شهر است. این کار_ که بوی سلامتی از آن به مشام نمیرسد_ برای آگاهان حرفۀ نشر معنای روشنی دارد.
مطابق اظهار برخی مسئولان، تعداد پروانههای نشر صادرشده از سوی وزارت ارشاد از 25 هزار فراتر رفته است! باید پرسید کل مراکز فروش کتاب کشور (اعم از کتابفروشی و غرفۀ کتاب در فروشگاهها و...) چه تعداد است و اینهمه ناشر بازاری و کپیکار _ که کتاب اثر مرکب یک نمونه از هنرنماییشان است _ چه فایدهای برای فرهنگ کشور دارند و چه خدمتی به نشر ایران میکنند که روزبهروز هم بر تعدادشان افزوده میشود؟
نام مترجمان و ناشران چاپهای مختلف کتاب اثر مرکب در فایل زیر آمده است.
#مجلهـجهانـکتاب #مجیدـرهبانی #ناشرانـکتابساز #کتابـتقلبی #نشرـتقلبی #ترجمهـتقلبی
📌 متن کامل از مجلۀ جهان کتاب👇
@jahaneketabpub
از میان 171 ناشر اثر مرکب، 95 ناشر تهرانی هستند و بقیه به اقصا نقاط کشور تعلق دارند: تبریز، مشهد، اصفهان، آمل، بابل، زاهدان، ارومیه، قزوین، کاشان، بجنورد، گرگان، ساری، کوهدشت، کلاچای، شهریار، رودهن و... اما حضور 46 ناشر از شهر مقدس قم تعجبآور است. اینهمه اشتیاق ناشران قمی به کتاب اثر مرکب خود بهتنهایی میتواند موضوع یک پژوهش باشد. نکتهٔ جالب دیگر، چاپ همزمان ترجمهٔ واحدی از کتاب از سوی دو و حتی سه ناشر در یک شهر است. این کار_ که بوی سلامتی از آن به مشام نمیرسد_ برای آگاهان حرفۀ نشر معنای روشنی دارد.
مطابق اظهار برخی مسئولان، تعداد پروانههای نشر صادرشده از سوی وزارت ارشاد از 25 هزار فراتر رفته است! باید پرسید کل مراکز فروش کتاب کشور (اعم از کتابفروشی و غرفۀ کتاب در فروشگاهها و...) چه تعداد است و اینهمه ناشر بازاری و کپیکار _ که کتاب اثر مرکب یک نمونه از هنرنماییشان است _ چه فایدهای برای فرهنگ کشور دارند و چه خدمتی به نشر ایران میکنند که روزبهروز هم بر تعدادشان افزوده میشود؟
نام مترجمان و ناشران چاپهای مختلف کتاب اثر مرکب در فایل زیر آمده است.
#مجلهـجهانـکتاب #مجیدـرهبانی #ناشرانـکتابساز #کتابـتقلبی #نشرـتقلبی #ترجمهـتقلبی
📌 متن کامل از مجلۀ جهان کتاب👇
@jahaneketabpub
Forwarded from جهان کتاب
اشباح سرگردان در نشر ایران.pdf
201 KB
اشباح سرگردان در نشر ایران
مجید رهبانی
#مجلهـجهانـکتاب
#مجیدـرهبانی
#ناشرانـکتابساز
#کتابـتقلبی
#نشرـتقلبی
#ترجمهـتقلبی
@jahaneketabpub
مجید رهبانی
#مجلهـجهانـکتاب
#مجیدـرهبانی
#ناشرانـکتابساز
#کتابـتقلبی
#نشرـتقلبی
#ترجمهـتقلبی
@jahaneketabpub
Forwarded from @TPortal | پورتال ترجمه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 شبکه خبر ۲ سخنرانی رئیس جمهور ایران در نشست خبری با نخست وزیر عراق را از ترجمه عربی رسانههای عراقی به فارسی ترجمه و پخش کرد!
☑️ به نظر میرسد علت این کار عدم حضور خبرنگار و یا میکروفون شبکه خبر در این نشست بوده است که دسترسی به سخنرانی نداشته و از رسانههای عرب زبان این سخنرانی را پخش کرده است.
📝@TPortal | پورتال ترجمه
☑️ به نظر میرسد علت این کار عدم حضور خبرنگار و یا میکروفون شبکه خبر در این نشست بوده است که دسترسی به سخنرانی نداشته و از رسانههای عرب زبان این سخنرانی را پخش کرده است.
📝@TPortal | پورتال ترجمه
Forwarded from مجمع پریشانی (سهیل یاریِ گُلدَرِّه)
علّامه محمّد قزوینی و تدریس تاریخ در دانشگاه تهران
(دکتر علیاکبر سیاسی)
میرزامحمّدخان قروینی که سالهای مُتَمادی در اروپا به سر میبرد و به تتبّع و تحقیق اشتغال داشت، از نظر فضایل اخلاقی و مقامات علمی کمنظیر و از نظر تبحّر در تمدّن اسلامی در ایران بینظیر بود. او در میان خاورشناسان شهرتی بهسزا داشت. حرف او را حجّت میدانستند و به گفتههای او استناد میکردند. او به توصیهٔ محمّدعلی فروغی (ذُکاءالمُلک) و دیگران بعد از جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت.
من برای تجلیل از او و هم برای اینکه میدان اِفاضه پیدا کند خواستم او را به عنوان استادی وارد دانشگاه کنم. این کار با رعایت شرایط و مقرّراتِ معمول میسّر نبود. پس لایحهای تهیه و تنظیم کردم که برطبق آن او بتواند استثنائاً با رتبهٔ دهِ استادی وارد دانشگاه شود.
این لایحه را پس از تصویب هیئت دولت تقدیم مجلس کردم و از طرف نمایندگان مورد تحسین قرار گرفتم.
لایحه طبق معمول برای رسیدگی به کمیسیون مربوط -در این مورد کمیسیون فرهنگ- رفت.
فردای آن روز سیدمحمّد محیطِ طباطبایی در وزارت فرهنگ به دفتر من آمد و تقاضا کرد که چون شرایط و مقرّرات معمول (داشتن درجهٔ دکتری) اجازهٔ ورودش را به کادر علمیِ دانشگاه نمیدهند نامش را در لایحهای که تقدیم مجلس شده بود به همراه نام محمّد قزوینی اضافه کنم.
از شنیدن این تقاضا بیاختیار برآشفتم که این چه توقّع بیجایی است که از من میشود.
آن زمان محیط طباطبایی عنوان دبیر داشت و شهرتی را که بعدها به عنوان یک دانشمند و محقّق پیدا کرد هنوز به دست نیاورده بود. وقتی به او گفتم: شما چطور به خودتان اجازه میدهید توقّع کنید که در ردیف میرزامحمّدخان قزوینی قرارتان دهند؟ او سر به زیر افکند و رفت.
شنیده شد که بعضی از نمایندگان مجلس در نظر دارند هنگامی که لایحهٔ قزوینی در جلسهٔ عمومی مطرح میشود پیشنهاد کنند نام یکی دو تن دیگر به همراه نام قزوینی اضافه گردد.
گویا این جریانات به گوش قزوینی رسیده بود. زیرا روزی آن مرد شریف همراه استاد علینقی وزیری، که در شمیران همسایه و دوست بودند، به وزارت فرهنگ آمد و پس از سپاسگزاری از توجّهی که نسبت به او شده بود، با اصرار تقاضا کرد لایحهٔ مربوط به او را از مجلس پس بگیرم، زیرا نمیخواهد سدّی که قانون برای ورود به هیأت علمیِ دانشگاه برقرار کرده بود به خاطر او شکست بردارد. هرچه گفتم مورد او استثنایی است و نظیر پیدا نخواهد کرد قانع نشد و تا از من قول قطعی نگرفت که تقاضایش مورد قبول است از دفترم بیرون نرفت. من از یک سو متأسّف بودم که نتوانستم چنین مرد دانشمند شریفی را وارد کادر علمی دانشگاه کنم، از سوی دیگر به جبران آن تأسّف این رضایت خاطر را هم داشتم که به گفتهٔ قزوینی سد شکسته نشود.
پس در اولین جلسهٔ رسمی مجلس شورای ملی به پشت تریبون رفتم و لایحهٔ مربوط به قزوینی را رسماً پس گرفتم. کسانی که امیدوار بود با تصویب این لایحه با اضافه شدن نامشان به نوایی خواهند رسید از من گِلهمند شدند و البته در درجهٔ اوّل محمد طباطبایی بود که هنوز هم پس از سالیان دراز که از آن ماجرا میگذرد و با وجود سالها دوستی و همکاری که در انجمن فلسفه و علوم انسانی با هم داشتهایم خیال میکنم که در ته دل مرا نبخشوده و هنوز گِلهمند باشد.
گزارش یک زندگی (خاطرات علیاکبر سیاسی)، اختران، چاپ اوّل، ۱۳۸۶، صص ۱۸۹-۱۹۱
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
(دکتر علیاکبر سیاسی)
میرزامحمّدخان قروینی که سالهای مُتَمادی در اروپا به سر میبرد و به تتبّع و تحقیق اشتغال داشت، از نظر فضایل اخلاقی و مقامات علمی کمنظیر و از نظر تبحّر در تمدّن اسلامی در ایران بینظیر بود. او در میان خاورشناسان شهرتی بهسزا داشت. حرف او را حجّت میدانستند و به گفتههای او استناد میکردند. او به توصیهٔ محمّدعلی فروغی (ذُکاءالمُلک) و دیگران بعد از جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت.
من برای تجلیل از او و هم برای اینکه میدان اِفاضه پیدا کند خواستم او را به عنوان استادی وارد دانشگاه کنم. این کار با رعایت شرایط و مقرّراتِ معمول میسّر نبود. پس لایحهای تهیه و تنظیم کردم که برطبق آن او بتواند استثنائاً با رتبهٔ دهِ استادی وارد دانشگاه شود.
این لایحه را پس از تصویب هیئت دولت تقدیم مجلس کردم و از طرف نمایندگان مورد تحسین قرار گرفتم.
لایحه طبق معمول برای رسیدگی به کمیسیون مربوط -در این مورد کمیسیون فرهنگ- رفت.
فردای آن روز سیدمحمّد محیطِ طباطبایی در وزارت فرهنگ به دفتر من آمد و تقاضا کرد که چون شرایط و مقرّرات معمول (داشتن درجهٔ دکتری) اجازهٔ ورودش را به کادر علمیِ دانشگاه نمیدهند نامش را در لایحهای که تقدیم مجلس شده بود به همراه نام محمّد قزوینی اضافه کنم.
از شنیدن این تقاضا بیاختیار برآشفتم که این چه توقّع بیجایی است که از من میشود.
آن زمان محیط طباطبایی عنوان دبیر داشت و شهرتی را که بعدها به عنوان یک دانشمند و محقّق پیدا کرد هنوز به دست نیاورده بود. وقتی به او گفتم: شما چطور به خودتان اجازه میدهید توقّع کنید که در ردیف میرزامحمّدخان قزوینی قرارتان دهند؟ او سر به زیر افکند و رفت.
شنیده شد که بعضی از نمایندگان مجلس در نظر دارند هنگامی که لایحهٔ قزوینی در جلسهٔ عمومی مطرح میشود پیشنهاد کنند نام یکی دو تن دیگر به همراه نام قزوینی اضافه گردد.
گویا این جریانات به گوش قزوینی رسیده بود. زیرا روزی آن مرد شریف همراه استاد علینقی وزیری، که در شمیران همسایه و دوست بودند، به وزارت فرهنگ آمد و پس از سپاسگزاری از توجّهی که نسبت به او شده بود، با اصرار تقاضا کرد لایحهٔ مربوط به او را از مجلس پس بگیرم، زیرا نمیخواهد سدّی که قانون برای ورود به هیأت علمیِ دانشگاه برقرار کرده بود به خاطر او شکست بردارد. هرچه گفتم مورد او استثنایی است و نظیر پیدا نخواهد کرد قانع نشد و تا از من قول قطعی نگرفت که تقاضایش مورد قبول است از دفترم بیرون نرفت. من از یک سو متأسّف بودم که نتوانستم چنین مرد دانشمند شریفی را وارد کادر علمی دانشگاه کنم، از سوی دیگر به جبران آن تأسّف این رضایت خاطر را هم داشتم که به گفتهٔ قزوینی سد شکسته نشود.
پس در اولین جلسهٔ رسمی مجلس شورای ملی به پشت تریبون رفتم و لایحهٔ مربوط به قزوینی را رسماً پس گرفتم. کسانی که امیدوار بود با تصویب این لایحه با اضافه شدن نامشان به نوایی خواهند رسید از من گِلهمند شدند و البته در درجهٔ اوّل محمد طباطبایی بود که هنوز هم پس از سالیان دراز که از آن ماجرا میگذرد و با وجود سالها دوستی و همکاری که در انجمن فلسفه و علوم انسانی با هم داشتهایم خیال میکنم که در ته دل مرا نبخشوده و هنوز گِلهمند باشد.
گزارش یک زندگی (خاطرات علیاکبر سیاسی)، اختران، چاپ اوّل، ۱۳۸۶، صص ۱۸۹-۱۹۱
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
Telegram
مجمع پریشانی
دربارهٔ زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران
ارتباط با مدیر:
@soheilyari67
ارتباط با مدیر:
@soheilyari67
Forwarded from مجمع پریشانی (سهیل یاریِ گُلدَرِّه)
ترجمهپژوهی
علّامه محمّد قزوینی و تدریس تاریخ در دانشگاه تهران (دکتر علیاکبر سیاسی) میرزامحمّدخان قروینی که سالهای مُتَمادی در اروپا به سر میبرد و به تتبّع و تحقیق اشتغال داشت، از نظر فضایل اخلاقی و مقامات علمی کمنظیر و از نظر تبحّر در تمدّن اسلامی در ایران بینظیر…
مگر تاریخ هم علم است که استاد بخواهد؟!
در اوایل جنگ جهانی دوم که محمّد قزوینی ۔پیشرو محقِّقان امروز ایران- بعد از سالها اقامت در اروپا به ایران بازگشته بود، وزارت معارف در صدد برآمد تا وی را به استادی دانشگاه تهران بگمارد و از معلومات وسیعی که در تاریخ اسلام داشت بهرهای به طالبان برساند. از این رو از وی دعوت کرد به عنوان استاد تاریخ، در دانشکدهٔ علوم معقول و منقول که در آن سالها مرکز مطالعات اسلامی بود تاریخ اسلام تدریس کند. وقتی این مسأله در شورای دانشکده مطرح شد بعضی از استادان علوم معقول با تعجّب و انکار پرسیدند: «مگر تاریخ هم علم است که استاد بخواهد؟»
(تاریخ در ترازو، عبدالحسین زرینکوب، ص ۱۴)
....
استاد شفیعی کدکنی ماجرای مذکور را اینگونه بازگو کرده است:
وقتی که علّامه محمّد قزوینی بعداز عمری تحصیلات حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگترین خاورشناسان جهان و نشر آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشتها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سیدحسن تقیزاده و بدیعالزَّمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانهسر از گرسنگی نمیرد.
مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقیزاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهقزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هر یک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهشهای ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامه قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه تهران داده و استادی آنجا را قبول کرده است.
کار در آستانه تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکدهٔ الاهیات که در معارف طلبگی مرد فاضلی بود، و معلّم صرف و نحو عربی بود، پرسید: ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟ پاسخ دادند که استاد تاریخ. آن استاد سادهلوح دانشکدهٔ الاهیات گفت:
تاریخ را که بچّه خودش میخواند، استاد لازم ندارد!
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری تاریخ، استاد لازم ندارد». و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجود بیمانند خویش محروم کرد. هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی دانشگاه تهران را قبول کند.
(درویش ستیهنده، صص ۱۰۳-۱۰۵)
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
در اوایل جنگ جهانی دوم که محمّد قزوینی ۔پیشرو محقِّقان امروز ایران- بعد از سالها اقامت در اروپا به ایران بازگشته بود، وزارت معارف در صدد برآمد تا وی را به استادی دانشگاه تهران بگمارد و از معلومات وسیعی که در تاریخ اسلام داشت بهرهای به طالبان برساند. از این رو از وی دعوت کرد به عنوان استاد تاریخ، در دانشکدهٔ علوم معقول و منقول که در آن سالها مرکز مطالعات اسلامی بود تاریخ اسلام تدریس کند. وقتی این مسأله در شورای دانشکده مطرح شد بعضی از استادان علوم معقول با تعجّب و انکار پرسیدند: «مگر تاریخ هم علم است که استاد بخواهد؟»
(تاریخ در ترازو، عبدالحسین زرینکوب، ص ۱۴)
....
استاد شفیعی کدکنی ماجرای مذکور را اینگونه بازگو کرده است:
وقتی که علّامه محمّد قزوینی بعداز عمری تحصیلات حوزوی در ایران و سالها پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگترین خاورشناسان جهان و نشر آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی و فراهم آوردن آنهمه یادداشتها به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سیدحسن تقیزاده و بدیعالزَّمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ معیشتی فراهم سازند که او پیرانهسر از گرسنگی نمیرد.
مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای همین امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقیزاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهقزوینی نیز خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند. هر یک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی ایشان و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهشهای ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامه قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه تهران داده و استادی آنجا را قبول کرده است.
کار در آستانه تمام شدن بود که یکی از استادان دانشکدهٔ الاهیات که در معارف طلبگی مرد فاضلی بود، و معلّم صرف و نحو عربی بود، پرسید: ایشان استاد چه رشتهای خواهند بود؟ پاسخ دادند که استاد تاریخ. آن استاد سادهلوح دانشکدهٔ الاهیات گفت:
تاریخ را که بچّه خودش میخواند، استاد لازم ندارد!
مرحوم قزوینی با شنیدن این سخن برخاست و گفت: «آری تاریخ، استاد لازم ندارد». و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجود بیمانند خویش محروم کرد. هرچه تقیزاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی دانشگاه تهران را قبول کند.
(درویش ستیهنده، صص ۱۰۳-۱۰۵)
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
Telegram
مجمع پریشانی
دربارهٔ زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران
ارتباط با مدیر:
@soheilyari67
ارتباط با مدیر:
@soheilyari67
Forwarded from روایتِ روانبُد
ویرگول ده میلیون دلاری
(۳۱ فروردین ۱۳۹۶)
چطور یک ویرگول میتواند ده میلیوندلار خرج بردارد؟! کامای آکسفورد (که به آن کامای هاروارد نیز گفته میشود، چون در شیوهنامههای دانشگاهی هاروارد و آکسفورد از این علامت بسیار دفاع شده است) در نظر بعضی ویراستاران فارسی مذموم است و از زیر چشمشان در نمیرود، اگر مضحکه نشود. همیشه هم یاد بچهمدرسهایها دادهاند که ویرگول و «و» نباید کنار هم بیایند. حالا سالهاست که بحثی بر سر چراییِ استفاده یا منع این ویرگول عزیز درگرفته است. مدافعانش «گریز از ابهام» را بهانه میآورند. در جداسازی اجزای فهرست، در فارسی دو رفتار داریم داریم که از کتاب مرحوم آقای نجفی میشود مثالهایی دید. در این مثال از ویرگول یا کامای آکسفورد استفاده شده است: «خدماتی مثل تهمت، افترا، دروغ، و دزدیدن جملات قصار با پایینترین هزینه پذیرفته میشود.» ویرگولی که در فهرست کردن اجزایی یا مثالهایی یا مواردی در نوشته، قبل از حرف ربطهای نهایی مثل «و» و «یا»، بیاید کامای آکسفورد گفته میشود. حالا:
بهرنگ عزیز لینکی فرستاد که ببین داستان بامزهای پیش آمده و اینطرف دنیا کسانی توانستهاند بابت همین ویرگول پول هنگفتی به جیب بزنند! قضیه این است که عدهای از راننده کامیونها رفتهاند عدالتخانه شاکی شدهاند که در پرداخت حقوق دستمزد آنها اشتباهی رخ داده و بیعدالتی شده چرا که، برخلاف مدعای صاحبشرکت، «توزیع» تولیدات شرکت جزو قانون معافیت از پرداخت اضافه حقوق نبوده است. در قانون آمده که «قوطیزنی، فریزینگ، مارکتینگ، انبار، بستهبندی یا توزیع کالاهای زیر مشمول پرداخت اضافهحقوق نمیشود: لبنیات و...» حالا آقایان راننده شاکی هستند که مورد آخری (توزیع) با یک «یا» جدا شده و این یعنی یکی از موارد «توزیع» و «بستهبندی» فقط مشمول معافیت از پرداخت اضافهحقوق میشود؛ پس بیایید اضافه حقوق مربوط به «توزیع» کالاهایتان در این چند ده سال را به ما بدهید!
گاهی یک ویرگولِ کمتر ده میلیون دلار خرج برمیدارد خلاصه، قدر ویراستاران را بدانید، ویراستاران هم قدر این ویرگول گرانقیمت را.
__
شرح کامل از بوستونگلوب در ۱۶ مارس ۲۰۱۷:
https://goo.gl/sWYs6g
روایتِ روانبُد
(۳۱ فروردین ۱۳۹۶)
چطور یک ویرگول میتواند ده میلیوندلار خرج بردارد؟! کامای آکسفورد (که به آن کامای هاروارد نیز گفته میشود، چون در شیوهنامههای دانشگاهی هاروارد و آکسفورد از این علامت بسیار دفاع شده است) در نظر بعضی ویراستاران فارسی مذموم است و از زیر چشمشان در نمیرود، اگر مضحکه نشود. همیشه هم یاد بچهمدرسهایها دادهاند که ویرگول و «و» نباید کنار هم بیایند. حالا سالهاست که بحثی بر سر چراییِ استفاده یا منع این ویرگول عزیز درگرفته است. مدافعانش «گریز از ابهام» را بهانه میآورند. در جداسازی اجزای فهرست، در فارسی دو رفتار داریم داریم که از کتاب مرحوم آقای نجفی میشود مثالهایی دید. در این مثال از ویرگول یا کامای آکسفورد استفاده شده است: «خدماتی مثل تهمت، افترا، دروغ، و دزدیدن جملات قصار با پایینترین هزینه پذیرفته میشود.» ویرگولی که در فهرست کردن اجزایی یا مثالهایی یا مواردی در نوشته، قبل از حرف ربطهای نهایی مثل «و» و «یا»، بیاید کامای آکسفورد گفته میشود. حالا:
بهرنگ عزیز لینکی فرستاد که ببین داستان بامزهای پیش آمده و اینطرف دنیا کسانی توانستهاند بابت همین ویرگول پول هنگفتی به جیب بزنند! قضیه این است که عدهای از راننده کامیونها رفتهاند عدالتخانه شاکی شدهاند که در پرداخت حقوق دستمزد آنها اشتباهی رخ داده و بیعدالتی شده چرا که، برخلاف مدعای صاحبشرکت، «توزیع» تولیدات شرکت جزو قانون معافیت از پرداخت اضافه حقوق نبوده است. در قانون آمده که «قوطیزنی، فریزینگ، مارکتینگ، انبار، بستهبندی یا توزیع کالاهای زیر مشمول پرداخت اضافهحقوق نمیشود: لبنیات و...» حالا آقایان راننده شاکی هستند که مورد آخری (توزیع) با یک «یا» جدا شده و این یعنی یکی از موارد «توزیع» و «بستهبندی» فقط مشمول معافیت از پرداخت اضافهحقوق میشود؛ پس بیایید اضافه حقوق مربوط به «توزیع» کالاهایتان در این چند ده سال را به ما بدهید!
گاهی یک ویرگولِ کمتر ده میلیون دلار خرج برمیدارد خلاصه، قدر ویراستاران را بدانید، ویراستاران هم قدر این ویرگول گرانقیمت را.
__
شرح کامل از بوستونگلوب در ۱۶ مارس ۲۰۱۷:
https://goo.gl/sWYs6g
روایتِ روانبُد
The Boston Globe
Lack of Oxford comma costs Maine company millions in overtime dispute
A class-action lawsuit about overtime pay for truck drivers hinged entirely on a debate that has bitterly divided many: The Oxford comma.
Forwarded from فردان
تاریخ_تاریخنگاری_به_زبان_فارسی_هاشمیپور_فردان6_1.pdf
172 KB
در فردان۶ کتاب "تاریخنگاری فارسی: از صفویه تا پایان دوره پهلوی" ویراسته چارلز ملویل و ترجمه خانم زهرا عاطفمهر بررسی شده است.
Forwarded from زبانداد || Zabandad
کتب درسی و لغتسازی
انتشار نخست: شمارهی ششم مجلهی یادگار، سال ۱۳۲۴
نویسنده: (احتمالاً) عباس اقبال آشتیانی
■
بازنشر در قالب متن دیجیتالیشدهی "جستوجوپذیر" پس از هشتاد سال
■
این جستار را میتوان نمونهای سنخنما از باورهای نادرست دربارهی زبان دانست؛ نمونهای درسآموز که پافشاریاش بر بهجاییِ طعنهها و درستیِ باورهای "نادرستاش"، و اطمینان بیانعطافاش از داوریهای بیرَوِشاش شاید از خودِ آن باورها و داوریها زیانبارتر باشد.
چنانکه از پژوهش کافی (۱۳۶۸) برمیآید تقریباً نیمی از واژههای پیشنهادی فرهنگستان اول در حوزهی ریاضیات، تداول یافتهاند (چه آنها که جایگزین واژهی رایجِ پیش از خود شدهاند، چه آنها که همزمان با واژهی متقدم تداول نسبی دارند). همین حدواندازه از کامیابیِ نخستین کوششهای نظاممندِ واژهسازانه بهرغم گستردگی و ریشهدواندگیِ باورهایی حاصل شده است که در این جستار بازتاب یافتهاند؛ این "بهرغمِ" را نگفتیم تا بگوییم همین حدوانداره از کامیابی شگفتانگیز است؛ اینگونه نیست. ازآنسو انواع ناکامیها در پویاکردنِ زبان "هیچ" شگفتی ندارد؛ شگفتی ندارد اگر باریک شویم در نمودهای افراطگری در محافظهکاری زبانی؛ گرایشی که بهرغم نیکخواهیِ ریشهایِ شماری از تبلیغکنندگان پرشور آن، زبانورزی را فرومیکاهد به ستایشِ محض و بیرویا از داشتههای زبان.
■
این نخستین بار است (هشتاد سال پس از انتشار نخست آن) که این نوشته در قالبِ متنِ خوشخوان و «جستوجوپذیر» یا «قابلِ سرچ» و به صورت رایگان ارایه میشود؛ بازنشرهای پیشینِ این نوشتار در قالب پیدیاِفهای «تصویریِ» دشوارخوان و غیرقابلجستوجو انجام پذیرفتهاند.
بخش «تدقیقات لسانی» وبگاه به بازنشر نظرورزیهای زبانشناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزیهای زبانیِ متقدم» پیش از راهاندازیِ رشتهی دانشگاهیِ زبانشناسی در ایران یا در سالهای نخست راهاندازی آن، در نشریههای عمومی انتشار یافتهاند. بازنشرِ این نوشتهها پس از دههها «در قالب متن نوشتاری جستوجوپذیر» و با دسترسی رایگان انجام میشود.
■فرستهی موقت■
via zabandad.com
انتشار نخست: شمارهی ششم مجلهی یادگار، سال ۱۳۲۴
نویسنده: (احتمالاً) عباس اقبال آشتیانی
■
بازنشر در قالب متن دیجیتالیشدهی "جستوجوپذیر" پس از هشتاد سال
■
این جستار را میتوان نمونهای سنخنما از باورهای نادرست دربارهی زبان دانست؛ نمونهای درسآموز که پافشاریاش بر بهجاییِ طعنهها و درستیِ باورهای "نادرستاش"، و اطمینان بیانعطافاش از داوریهای بیرَوِشاش شاید از خودِ آن باورها و داوریها زیانبارتر باشد.
چنانکه از پژوهش کافی (۱۳۶۸) برمیآید تقریباً نیمی از واژههای پیشنهادی فرهنگستان اول در حوزهی ریاضیات، تداول یافتهاند (چه آنها که جایگزین واژهی رایجِ پیش از خود شدهاند، چه آنها که همزمان با واژهی متقدم تداول نسبی دارند). همین حدواندازه از کامیابیِ نخستین کوششهای نظاممندِ واژهسازانه بهرغم گستردگی و ریشهدواندگیِ باورهایی حاصل شده است که در این جستار بازتاب یافتهاند؛ این "بهرغمِ" را نگفتیم تا بگوییم همین حدوانداره از کامیابی شگفتانگیز است؛ اینگونه نیست. ازآنسو انواع ناکامیها در پویاکردنِ زبان "هیچ" شگفتی ندارد؛ شگفتی ندارد اگر باریک شویم در نمودهای افراطگری در محافظهکاری زبانی؛ گرایشی که بهرغم نیکخواهیِ ریشهایِ شماری از تبلیغکنندگان پرشور آن، زبانورزی را فرومیکاهد به ستایشِ محض و بیرویا از داشتههای زبان.
■
این نخستین بار است (هشتاد سال پس از انتشار نخست آن) که این نوشته در قالبِ متنِ خوشخوان و «جستوجوپذیر» یا «قابلِ سرچ» و به صورت رایگان ارایه میشود؛ بازنشرهای پیشینِ این نوشتار در قالب پیدیاِفهای «تصویریِ» دشوارخوان و غیرقابلجستوجو انجام پذیرفتهاند.
بخش «تدقیقات لسانی» وبگاه به بازنشر نظرورزیهای زبانشناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزیهای زبانیِ متقدم» پیش از راهاندازیِ رشتهی دانشگاهیِ زبانشناسی در ایران یا در سالهای نخست راهاندازی آن، در نشریههای عمومی انتشار یافتهاند. بازنشرِ این نوشتهها پس از دههها «در قالب متن نوشتاری جستوجوپذیر» و با دسترسی رایگان انجام میشود.
■فرستهی موقت■
via zabandad.com
Telegraph
کتب درسی و لغتسازی
اولیای وزارت فرهنگ ما اخیراً دستوری یا به اصطلاح فرهنگستان بخشنامهای به امضای آقای دکتر صدیق وزیر فرهنگ و معاون فرهنگستان صادر کردهاند در باب لغت ریاضی که در کتب درسی جدید وارد شده و باعث اشکال فهم مطالب و موجب هرج و مرج در کار تدریس گردیده است. این «بخشنامه»…
Forwarded from زبانداد || Zabandad
کتب درسی و لغتسازی
انتشار نخست: شمارهی ششم مجلهی یادگار، سال ۱۳۲۴
نویسنده: (احتمالاً) عباس اقبال آشتیانی
■
بازنشر در قالب متن دیجیتالیشدهی "جستوجوپذیر" پس از هشتاد سال
■
این جستار را میتوان نمونهای سنخنما از باورهای نادرست دربارهی زبان دانست؛ نمونهای درسآموز که پافشاریاش بر بهجاییِ طعنهها و درستیِ باورهای "نادرستاش"، و اطمینان بیانعطافاش از داوریهای بیرَوِشاش شاید از خودِ آن باورها و داوریها زیانبارتر باشد.
چنانکه از پژوهش کافی (۱۳۶۸) برمیآید تقریباً نیمی از واژههای پیشنهادی فرهنگستان اول در حوزهی ریاضیات، تداول یافتهاند (چه آنها که جایگزین واژهی رایجِ پیش از خود شدهاند، چه آنها که همزمان با واژهی متقدم تداول نسبی دارند). همین حدواندازه از کامیابیِ نخستین کوششهای نظاممندِ واژهسازانه بهرغم گستردگی و ریشهدواندگیِ باورهایی حاصل شده است که در این جستار بازتاب یافتهاند؛ این "بهرغمِ" را نگفتیم تا بگوییم همین حدوانداره از کامیابی شگفتانگیز است؛ اینگونه نیست. ازآنسو انواع ناکامیها در پویاکردنِ زبان "هیچ" شگفتی ندارد؛ شگفتی ندارد اگر باریک شویم در نمودهای افراطگری در محافظهکاری زبانی؛ گرایشی که بهرغم نیکخواهیِ ریشهایِ شماری از تبلیغکنندگان پرشور آن، زبانورزی را فرومیکاهد به ستایشِ محض و بیرویا از داشتههای زبان.
■
این نخستین بار است (هشتاد سال پس از انتشار نخست آن) که این نوشته در قالبِ متنِ خوشخوان و «جستوجوپذیر» یا «قابلِ سرچ» و به صورت رایگان ارایه میشود؛ بازنشرهای پیشینِ این نوشتار در قالب پیدیاِفهای «تصویریِ» دشوارخوان و غیرقابلجستوجو انجام پذیرفتهاند.
بخش «تدقیقات لسانی» وبگاه به بازنشر نظرورزیهای زبانشناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزیهای زبانیِ متقدم» پیش از راهاندازیِ رشتهی دانشگاهیِ زبانشناسی در ایران یا در سالهای نخست راهاندازی آن، در نشریههای عمومی انتشار یافتهاند. بازنشرِ این نوشتهها پس از دههها «در قالب متن نوشتاری جستوجوپذیر» و با دسترسی رایگان انجام میشود.
■فرستهی موقت■
via zabandad.com
انتشار نخست: شمارهی ششم مجلهی یادگار، سال ۱۳۲۴
نویسنده: (احتمالاً) عباس اقبال آشتیانی
■
بازنشر در قالب متن دیجیتالیشدهی "جستوجوپذیر" پس از هشتاد سال
■
این جستار را میتوان نمونهای سنخنما از باورهای نادرست دربارهی زبان دانست؛ نمونهای درسآموز که پافشاریاش بر بهجاییِ طعنهها و درستیِ باورهای "نادرستاش"، و اطمینان بیانعطافاش از داوریهای بیرَوِشاش شاید از خودِ آن باورها و داوریها زیانبارتر باشد.
چنانکه از پژوهش کافی (۱۳۶۸) برمیآید تقریباً نیمی از واژههای پیشنهادی فرهنگستان اول در حوزهی ریاضیات، تداول یافتهاند (چه آنها که جایگزین واژهی رایجِ پیش از خود شدهاند، چه آنها که همزمان با واژهی متقدم تداول نسبی دارند). همین حدواندازه از کامیابیِ نخستین کوششهای نظاممندِ واژهسازانه بهرغم گستردگی و ریشهدواندگیِ باورهایی حاصل شده است که در این جستار بازتاب یافتهاند؛ این "بهرغمِ" را نگفتیم تا بگوییم همین حدوانداره از کامیابی شگفتانگیز است؛ اینگونه نیست. ازآنسو انواع ناکامیها در پویاکردنِ زبان "هیچ" شگفتی ندارد؛ شگفتی ندارد اگر باریک شویم در نمودهای افراطگری در محافظهکاری زبانی؛ گرایشی که بهرغم نیکخواهیِ ریشهایِ شماری از تبلیغکنندگان پرشور آن، زبانورزی را فرومیکاهد به ستایشِ محض و بیرویا از داشتههای زبان.
■
این نخستین بار است (هشتاد سال پس از انتشار نخست آن) که این نوشته در قالبِ متنِ خوشخوان و «جستوجوپذیر» یا «قابلِ سرچ» و به صورت رایگان ارایه میشود؛ بازنشرهای پیشینِ این نوشتار در قالب پیدیاِفهای «تصویریِ» دشوارخوان و غیرقابلجستوجو انجام پذیرفتهاند.
بخش «تدقیقات لسانی» وبگاه به بازنشر نظرورزیهای زبانشناختیِ متقدم اختصاص دارد؛ این «نظرورزیهای زبانیِ متقدم» پیش از راهاندازیِ رشتهی دانشگاهیِ زبانشناسی در ایران یا در سالهای نخست راهاندازی آن، در نشریههای عمومی انتشار یافتهاند. بازنشرِ این نوشتهها پس از دههها «در قالب متن نوشتاری جستوجوپذیر» و با دسترسی رایگان انجام میشود.
■فرستهی موقت■
via zabandad.com
Telegraph
کتب درسی و لغتسازی
اولیای وزارت فرهنگ ما اخیراً دستوری یا به اصطلاح فرهنگستان بخشنامهای به امضای آقای دکتر صدیق وزیر فرهنگ و معاون فرهنگستان صادر کردهاند در باب لغت ریاضی که در کتب درسی جدید وارد شده و باعث اشکال فهم مطالب و موجب هرج و مرج در کار تدریس گردیده است. این «بخشنامه»…
Forwarded from || قصهٔ ارباب معرفت || (محمد سوری)
قلیخان، خان نبود.pdf
7.8 MB
🔶 قلیخان، خان نبود: نقد کتاب علوم شناختی دین نوشتهٔ نعیمه پورمحمدی
☑️ نویسندگان: محمد سوری و میثم فصیحی رامندی
⏪ آینهٔ پژوهش، شمارهٔ ۲۰۷، سال ٣٥، شمارهٔ ٣، مرداد و شهریور ١٤٠٣، ص ٢٦١-٣٢٨.
@Mohammed_Soori
☑️ نویسندگان: محمد سوری و میثم فصیحی رامندی
⏪ آینهٔ پژوهش، شمارهٔ ۲۰۷، سال ٣٥، شمارهٔ ٣، مرداد و شهریور ١٤٠٣، ص ٢٦١-٣٢٨.
@Mohammed_Soori
Forwarded from نیما
با سلام خدمت همکاران عزیز
من، نیما م. اشرفی (مترجم)، در راستای تدوین «فراخوان صیانت از حقوق مترجمان»، مشغول جمعآوری دیتابیسی از نمونه قراردادهای ناشران مختلف هستم و تا الان قرارداد نشرهای اطراف، مان کتاب، قطره، سیفتال، نوروز هنر، پرتقال، هوپا، همان و مهرگان خرد به دستم رسیده. ممنون میشم اگر براتون ممکنه، محبت کنید تصویر قراردادهایی رو که با نشرهایی جز این نشرها بستید به دستم برسونید تا بتونم دیتابیس رو تکمیلتر کنم و در نهایت آمارهای مستندی از توش دربیارم برای ارائه و ثبت تغییرات قراردادها در طولانیمدت.
برای حفظ محرمانگی اطلاعات، میتونید مشخصات و مبلغ قراردادها رو از تصاویر حذف کنید چون در حال حاضر مفاد خود بندها برای من اولویت دارن. ضمن اینکه توی این فراخوان و اسناد مربوطهاش هیچ کجا اسمی از کسی برده نمیشه و قراردادها پیش نویسندهی فراخوان محفوظ میمونه.
پیشنویس دوم فراخوان رو میتونید از لینک زیر دانلود کنید:
http://bit.ly/3ZpsV61
اگر نظری و پیشنهادی هم دربارهی فراخوان دارید، توی پیام خصوصی در خدمت هستم.
ارادت
اشرفی
من، نیما م. اشرفی (مترجم)، در راستای تدوین «فراخوان صیانت از حقوق مترجمان»، مشغول جمعآوری دیتابیسی از نمونه قراردادهای ناشران مختلف هستم و تا الان قرارداد نشرهای اطراف، مان کتاب، قطره، سیفتال، نوروز هنر، پرتقال، هوپا، همان و مهرگان خرد به دستم رسیده. ممنون میشم اگر براتون ممکنه، محبت کنید تصویر قراردادهایی رو که با نشرهایی جز این نشرها بستید به دستم برسونید تا بتونم دیتابیس رو تکمیلتر کنم و در نهایت آمارهای مستندی از توش دربیارم برای ارائه و ثبت تغییرات قراردادها در طولانیمدت.
برای حفظ محرمانگی اطلاعات، میتونید مشخصات و مبلغ قراردادها رو از تصاویر حذف کنید چون در حال حاضر مفاد خود بندها برای من اولویت دارن. ضمن اینکه توی این فراخوان و اسناد مربوطهاش هیچ کجا اسمی از کسی برده نمیشه و قراردادها پیش نویسندهی فراخوان محفوظ میمونه.
پیشنویس دوم فراخوان رو میتونید از لینک زیر دانلود کنید:
http://bit.ly/3ZpsV61
اگر نظری و پیشنهادی هم دربارهی فراخوان دارید، توی پیام خصوصی در خدمت هستم.
ارادت
اشرفی
Google Docs
پیش نویس دوم فراخوان صیانت از حقوق مترجمان.doc
فراخوان صیانت از حقوق مترجمان (بهضمیمهی نمونه قرارداد ترجمه و نشر کتاب، و چکلیست قرارداد ترجمه) فراخوان حاضر کوششی است برای آگاهیبخشی به مترجمان تا از حقوق خود مطلع شوند و در برابر ناشران از آن حقوق دفاع کنند. همچنین دعوتی است از ناشران تا در قراردادهای…
Forwarded from پژوهشهای تاریخ اسلام
📜کتابی ساختگی درباره امام صادق
🔹️کتابی در ارتباط با زندگی امام صادق به زبان فارسی با عنوان "امام صادق مغز متفکر جهان شیعه" منتشر شده که مترجم در مقدمه آن مدعی است که این کتاب محصول مطالعات بیست وپنج نفر از دانشمندان اروپا وآمریکا در مرکز اسلامی استراسسبورگ فرانسه بوده که او آن را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است.
📚مغز متفکر جهان اسلام: 7، 10.
🔺️پس از انتشار این ترجمه، کتاب یاد شده در قشر مذهبی ایرانی رواج پیدا کرد و بارها چاپ شد و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران نیز قرار گرفت. پس از آن فردی به نام نور الدین آل علی این ترجمه را به زبان عربی با نام "الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب" منتشر نمود.
🔺️دکتر محمد عبدالمنعم الخفاجی یکی از نویسندگان مصری و از اساتید تاریخ الازهر بر آن مقدمه زده است و از اینکه غربیان بیشتر از مسلمانان به ذخایر اسلامی توجه دارند تعجب خود را ابراز می دارد.
📚الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب، مقدمه خفاجی
🔺️فردی پاکستانی با نام علی میرزا ترجمه فارسی این کتاب را به زبان انگلیسی برگردانده و درکانادا و پاکستان منتشر کرده و این ترجمه در سایت آمازون قابل دسترسی است.
📚The Great Muslim Scientist
Philosopher: Imam Jaafar Ibn Mohammad Al-Sadiq Paperback
🔹️به هرصورت، کتاب یادشده اصلی فرانسوی ندارد و ساخته و پرداخته ذبیح الله منصوری بوده که خود را به عنوان مترجم کتاب از فرانسه به فارسی معرفی کرده است.
🔺️یکی از آشنایان وی که آشنا با زبان فرانسه بوده و اصل فرانسوی کتاب امام صادق را از او مطالبه می کند، منصوری در هربار درخواست، طفره می رود و در پی آخرین درخواست ودراثر تهدید به صراحت اعلام می کند که این کتاب را ترجمه نکرده است. علاوه براین بنابر نقل آن ناقل، وقتی منصوری را در زبان فرانسوی امتحان می کند، در می یابد او در این زمینه بسیار ضعیف است.
📚دیدار با ذبیح الله منصوری، ص291 تا 294.
🏠 @chsiqs
🔹️کتابی در ارتباط با زندگی امام صادق به زبان فارسی با عنوان "امام صادق مغز متفکر جهان شیعه" منتشر شده که مترجم در مقدمه آن مدعی است که این کتاب محصول مطالعات بیست وپنج نفر از دانشمندان اروپا وآمریکا در مرکز اسلامی استراسسبورگ فرانسه بوده که او آن را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است.
📚مغز متفکر جهان اسلام: 7، 10.
🔺️پس از انتشار این ترجمه، کتاب یاد شده در قشر مذهبی ایرانی رواج پیدا کرد و بارها چاپ شد و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران نیز قرار گرفت. پس از آن فردی به نام نور الدین آل علی این ترجمه را به زبان عربی با نام "الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب" منتشر نمود.
🔺️دکتر محمد عبدالمنعم الخفاجی یکی از نویسندگان مصری و از اساتید تاریخ الازهر بر آن مقدمه زده است و از اینکه غربیان بیشتر از مسلمانان به ذخایر اسلامی توجه دارند تعجب خود را ابراز می دارد.
📚الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب، مقدمه خفاجی
🔺️فردی پاکستانی با نام علی میرزا ترجمه فارسی این کتاب را به زبان انگلیسی برگردانده و درکانادا و پاکستان منتشر کرده و این ترجمه در سایت آمازون قابل دسترسی است.
📚The Great Muslim Scientist
Philosopher: Imam Jaafar Ibn Mohammad Al-Sadiq Paperback
🔹️به هرصورت، کتاب یادشده اصلی فرانسوی ندارد و ساخته و پرداخته ذبیح الله منصوری بوده که خود را به عنوان مترجم کتاب از فرانسه به فارسی معرفی کرده است.
🔺️یکی از آشنایان وی که آشنا با زبان فرانسه بوده و اصل فرانسوی کتاب امام صادق را از او مطالبه می کند، منصوری در هربار درخواست، طفره می رود و در پی آخرین درخواست ودراثر تهدید به صراحت اعلام می کند که این کتاب را ترجمه نکرده است. علاوه براین بنابر نقل آن ناقل، وقتی منصوری را در زبان فرانسوی امتحان می کند، در می یابد او در این زمینه بسیار ضعیف است.
📚دیدار با ذبیح الله منصوری، ص291 تا 294.
🏠 @chsiqs
Forwarded from تحلیل زمانه
میزان سواد و علم یک مدیر در ام القری
معاون یک اداره فرهنگی به مدیر زیردستش دستور داده: رونوشت قرارداد تالیف کتابی درباره «ابوالفضل بیهقی» برای بیهقی هم ارسال شود.
👈 بیهقی مورخ بزرگ قرن پنجم است: بیشاز هزارسال قبل.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
معاون یک اداره فرهنگی به مدیر زیردستش دستور داده: رونوشت قرارداد تالیف کتابی درباره «ابوالفضل بیهقی» برای بیهقی هم ارسال شود.
👈 بیهقی مورخ بزرگ قرن پنجم است: بیشاز هزارسال قبل.
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from از هر دری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدیو حسین معصومی همدانی با سرگذشت خودش در انتشارات فرانکلین و سپس سازمان ویرایش دانشگاه آزاد ایران شروع میکند و از دقیقهی ۷ به بعد داستان پیدایش مرکز نشر دانشگاهی را روایت میکند.
منبع
منبع
Forwarded from زبانداد || Zabandad
من، ما
پیوست ویژهنامههای "معنی از آنچه فکر میکنید کمتعینیافتهتر است" و "زبان، هنر مفهومی و چرخشزبانشناختی در هنر"
روی جلد: چند نمونه از تصویرسازی توالی Me, We در انگلیسی
فرستهی پسین را ببینید
پیوست ویژهنامههای "معنی از آنچه فکر میکنید کمتعینیافتهتر است" و "زبان، هنر مفهومی و چرخشزبانشناختی در هنر"
روی جلد: چند نمونه از تصویرسازی توالی Me, We در انگلیسی
فرستهی پسین را ببینید
Forwarded from زبانداد || Zabandad
من، ما
پیوست ویژهنامههای زبانداد
فرستهی پیشین را ببینید
■
تصویر: اثر متنپایهی گلن لیگن
(Glenn Ligon 2007)
با عنوان
Give us a poem
■
نامگذاری این اثر با نظر به روایتی است که دربارهی بافت برونزبانیِ و زمینههای تولید این توالی واژگانی، رایج بوده است؛ بر اساس آن روایت رایج، در سال ۱۹۷۵ در اواخر سخنرانیِ محمد علی (۱) در اجتماع دانشجویان دانشگاه هاروارد یکی از حاضران به او میگوید:
Give us a poem
و محمد علی در پاسخ به این درخواست این توالی واژگانی را بر زبان میراند(۲):
Me, We
از آن زمان تا کنون کم نیستند کسانی که این پارهگفتار را(که از "من" با یک درنگ به "ما" میرسد) کوتاهترین شعر تولید شده در انگلیسی میدانند(۳).
ترجمهی این شعر به "من، ما" نمیتواند بخشی از دلالتهای مهم این پارهگفتار را بازآفرینی کند؛ در نظر داشته باشید که Me حالت غیرفاعلی ضمیر اول شخص مفرد است و We حالت فاعلی ضمیر اول شخص جمع. این تمایز که در توالی Me, We تظاهر یافته است، مزیت - وظیفهی فاعلیت یا سوبژکتیویته را بر دوش ضمیری میگذارد که با "غیر" همراه شده است؛ در توالیِ فارسی "من، ما" این تمایز ظاهری وجود ندارد.
شباهت دیداری نگارش M و W در انگلیسی این زمینه را گسترانده است که گلن لیگن با دستکاری اندک صورت "M" در "ME" و متمایلکردنِ آن به "W" در "WE"، هم ایدهی اصلی آن توالیِ دوضمیریِ نسبتدادهشده به محمد علی را حفظ کند، و هم آن را فرا بَرَد. اندازهی هر دو صورتِ نوشتاری (هم صورتی که مفهوم "ما" را در این اثر دیداری بازمینماید، هم صورتی که مفهوم "من" را بازمینماید) در اثر گلن لیگن یکسان است و هیچیک از اجزای این دو در دیگری انحلال نیافته است؛ افزونبراین این دو ضمیر یکدیگر را بازمیتابانند و بااینحال یکی از آنها، که همان WE باشد، رنگ سیاه پیویسی (که در نگاشتنِ هر دو صورت به کار رفته است) و رنگ سفید نئونِ درخشنده را در خود نمایان کرده است.
پانوشتها
۱. در فارسی و گاه در عربی، کلِی (نام خانوادگی پیشین محمد علی) را بهناروا پس از نام و نام خانوادگی جدید او میگذارند و میگویند محمد علی کِلی.
۲. به نظر میرسد آنچه محمد علی بر زبان رانده است، برخلاف تصور رایج، نه آن توالی جذاب Me, We، که به -خود-بالیدنی طنازانه بوده است: Me, whee؛ بااینحال همچنان بسیاری در ایالات متحده احتمالاً بهنادرستی محمد علی را آفرینندهی Me, We میدانند.
۳. کوتاهترین شعر شهرتیافتهی انگلیسی صرفنظر از صورتبندیِ محمد علی و یکی دو ابداع زبانی دیگری قطعهای است که استریکلند گیلیلان (Strickland Gillilan) در سال ۱۹۲۷ انتشار داده است؛ قطعهای طنازانه که عنوان آن بسیار طولانیتر از خودِ شعر است:
Lines on the Antiquity of Microbes
[سطرهایی در باب قدمت میکروبها]
Adam
Had 'em
[آدم داشتشون]
روشن است که، افزون بر دیگر تفاوتها، تجانس و تناسب آوایی واژهی اول و صورت دوم در انگلیسی، در صورت فارسی بالا رعایت نشده است.
پیوست ویژهنامهها
پیوست ویژهنامههای زبانداد
فرستهی پیشین را ببینید
■
تصویر: اثر متنپایهی گلن لیگن
(Glenn Ligon 2007)
با عنوان
Give us a poem
■
نامگذاری این اثر با نظر به روایتی است که دربارهی بافت برونزبانیِ و زمینههای تولید این توالی واژگانی، رایج بوده است؛ بر اساس آن روایت رایج، در سال ۱۹۷۵ در اواخر سخنرانیِ محمد علی (۱) در اجتماع دانشجویان دانشگاه هاروارد یکی از حاضران به او میگوید:
Give us a poem
و محمد علی در پاسخ به این درخواست این توالی واژگانی را بر زبان میراند(۲):
Me, We
از آن زمان تا کنون کم نیستند کسانی که این پارهگفتار را(که از "من" با یک درنگ به "ما" میرسد) کوتاهترین شعر تولید شده در انگلیسی میدانند(۳).
ترجمهی این شعر به "من، ما" نمیتواند بخشی از دلالتهای مهم این پارهگفتار را بازآفرینی کند؛ در نظر داشته باشید که Me حالت غیرفاعلی ضمیر اول شخص مفرد است و We حالت فاعلی ضمیر اول شخص جمع. این تمایز که در توالی Me, We تظاهر یافته است، مزیت - وظیفهی فاعلیت یا سوبژکتیویته را بر دوش ضمیری میگذارد که با "غیر" همراه شده است؛ در توالیِ فارسی "من، ما" این تمایز ظاهری وجود ندارد.
شباهت دیداری نگارش M و W در انگلیسی این زمینه را گسترانده است که گلن لیگن با دستکاری اندک صورت "M" در "ME" و متمایلکردنِ آن به "W" در "WE"، هم ایدهی اصلی آن توالیِ دوضمیریِ نسبتدادهشده به محمد علی را حفظ کند، و هم آن را فرا بَرَد. اندازهی هر دو صورتِ نوشتاری (هم صورتی که مفهوم "ما" را در این اثر دیداری بازمینماید، هم صورتی که مفهوم "من" را بازمینماید) در اثر گلن لیگن یکسان است و هیچیک از اجزای این دو در دیگری انحلال نیافته است؛ افزونبراین این دو ضمیر یکدیگر را بازمیتابانند و بااینحال یکی از آنها، که همان WE باشد، رنگ سیاه پیویسی (که در نگاشتنِ هر دو صورت به کار رفته است) و رنگ سفید نئونِ درخشنده را در خود نمایان کرده است.
پانوشتها
۱. در فارسی و گاه در عربی، کلِی (نام خانوادگی پیشین محمد علی) را بهناروا پس از نام و نام خانوادگی جدید او میگذارند و میگویند محمد علی کِلی.
۲. به نظر میرسد آنچه محمد علی بر زبان رانده است، برخلاف تصور رایج، نه آن توالی جذاب Me, We، که به -خود-بالیدنی طنازانه بوده است: Me, whee؛ بااینحال همچنان بسیاری در ایالات متحده احتمالاً بهنادرستی محمد علی را آفرینندهی Me, We میدانند.
۳. کوتاهترین شعر شهرتیافتهی انگلیسی صرفنظر از صورتبندیِ محمد علی و یکی دو ابداع زبانی دیگری قطعهای است که استریکلند گیلیلان (Strickland Gillilan) در سال ۱۹۲۷ انتشار داده است؛ قطعهای طنازانه که عنوان آن بسیار طولانیتر از خودِ شعر است:
Lines on the Antiquity of Microbes
[سطرهایی در باب قدمت میکروبها]
Adam
Had 'em
[آدم داشتشون]
روشن است که، افزون بر دیگر تفاوتها، تجانس و تناسب آوایی واژهی اول و صورت دوم در انگلیسی، در صورت فارسی بالا رعایت نشده است.
پیوست ویژهنامهها
القاب نامهای خاص - زبانداد
https://zabandad.com/%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B5/
https://zabandad.com/%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B5/
زبانداد
القاب نامهای خاص
بازنشرانتشار : فصلنامهی مترجم، شمارهی هفتادوهفت نامهای خاص یا اَعلام (اسم مکانها، اشخاص، ماهها،…) چه در انگلیسی و چه در فارسی القابی دارند که مترجم و زبانآموز باید با آنها آشنا باشند. این آشنایی عمدتاً از راه شناختِ هرچه بیشتر و عمیقتر فرهنگ زبان…