Forwarded from نشر نو
□ یک واژه یک اثر
در زبان گفتاری استرالیا و نیوزیلند pommy را در طعنه و اشارۀ تحقیرآمیز به انگلیسیها به کار میبرند. کلمات زیر که در برخی از فرهنگهای دوزبانه، همراه با توضیح طعنه و تحقیرآمیز بودن کلمه، آمده است حق مطلب را ادا نمیکند: انگلیسی، آدم انگلیسی. اما فرهنگ نشرنو برای pommy معادل بهمعنای دقیق آن آورده است که میتوان بهدرستی و با خیال راحت در متن به کار برد: مردک انگلیسی، زنک انگلیسی، بَد انگلیسی.
#فرهنگ_فشرده_نشرنو | تألیف و ترجمۀ محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ هجدهم ۱۳۹۵، قطع وزیری، جلد سخت، ۱۷۲۰ صفحه، #یکواژه_یکاثر.
@nashrenow
در زبان گفتاری استرالیا و نیوزیلند pommy را در طعنه و اشارۀ تحقیرآمیز به انگلیسیها به کار میبرند. کلمات زیر که در برخی از فرهنگهای دوزبانه، همراه با توضیح طعنه و تحقیرآمیز بودن کلمه، آمده است حق مطلب را ادا نمیکند: انگلیسی، آدم انگلیسی. اما فرهنگ نشرنو برای pommy معادل بهمعنای دقیق آن آورده است که میتوان بهدرستی و با خیال راحت در متن به کار برد: مردک انگلیسی، زنک انگلیسی، بَد انگلیسی.
#فرهنگ_فشرده_نشرنو | تألیف و ترجمۀ محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ هجدهم ۱۳۹۵، قطع وزیری، جلد سخت، ۱۷۲۰ صفحه، #یکواژه_یکاثر.
@nashrenow
CamScanner 06-22-2024 14.40.pdf
4.1 MB
به مناسبت انتشار ترجمۀ جدیدی از سفر به انتهای شب نوشتۀ فردینان سِلین
ترجمۀ بخش اول کتاب از احمد شاملو، به همراه دستخط شاملو و یادداشتهایش در حاشیۀ متن فرانسوی.
به کوشش مانی پارسا، مجلۀ این شماره با تأخیر، شماره ۳، سال ۱۳۸۴.
#ترجمهپژوهی
#فردینانسلین
#سفربهانتهایشب
#احمدشاملو
#مانیپارسا
ترجمۀ بخش اول کتاب از احمد شاملو، به همراه دستخط شاملو و یادداشتهایش در حاشیۀ متن فرانسوی.
به کوشش مانی پارسا، مجلۀ این شماره با تأخیر، شماره ۳، سال ۱۳۸۴.
#ترجمهپژوهی
#فردینانسلین
#سفربهانتهایشب
#احمدشاملو
#مانیپارسا
Forwarded from مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب (شهرام یاری)
سخن سردبیر
این آخرین شماره از آینۀ میراث است که با انتشار آنْ عمر ۲۵ سالۀ نخستین مجلۀ مرکز میراث مکتوب به پایان میرسد؛ و بدین ترتیب، دیر یا زود خود به «میراث مکتوب» ایران میپیوندد. بااینهمه، کسی چه میداند، شاید هم عنقاصفت روزی مجالی یافت و از خاکسترهای خود باز به پرواز درآمد، «سر فرو بُردم در آنجا تا کجا سر برکُنم».
براساس برداشتها از آنچه مخصوصاً در دو سه سال اخیر بر سرِ این نشریۀ علمی پژوهشی رفته، تعطیلی آن ناشی از دو علت بوده است: ضعف مالی و ضعف مقالهای. سالهاست که مرکز پژوهشی میراث مکتوب با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکند، مانند بسیاری دیگر از بنیادهای علمی ـ فرهنگی و بنگاههای انتشاراتی مستقل. پیوسته به این در و آن در زده که از پا نیفتد و قدر مقدور صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد. ولی چون «وظیفه» به حدّ اقلِ آن هم نرسید، به فکر خاموشکردن یکی از موتورهای برق خود افتاد. نخستین نامزد برای این کار آینۀ میراث بود؛ آینهای که اگر هم نشکسته باشد، ترک برداشت.
تختهشدن دکّۀ آینۀ میراث، البته، جای عجب نیست. کدام نشریهای را سراغ دارید که حرفی برای زدن داشته و برخلاف انتظار خوانندگانش بهیکباره تعطیل نشده باشد؟ اکثر آنها یا به دلایل سیاسی، یا بر اثر ناتوانی مالی و پافشاری بر اصول و معیارهای خود، مجال دوام نیافتهاند؛ و درواقع سرِ سالم به گور نبردهاند.
و اما ضعف دومی که ضعف اول را تشدید کرد و تیر خلاص را زد، کثرت مقالات بیربط با محدودۀ کارهای آینۀ میراث بود یا نوشتههای سست و کمارزشی که به دفتر مجله میرسید. از میان پنجاه شصت مقالهای که این دفتر برای هر شماره دریافت میکرد، به زحمت میشد دوازده مقالۀ قابل و مربوط برگزید. بسیار اتفاق میافتاد که حتی به این تعداد هم نمیرسید. مشکل به اینجا ختم نمیشد. نشریه اغلب، از این لحاظ، با دو مسئله روبرو بود: نخست، مقالاتی که بیش از یک نویسنده داشت؛ و دیگری درخواستهای نامعقولی که بعضی مقالهنویسها از آینۀ میراث داشتند یا راههای ناشایست و «میانبُرهای» خلافی که بعضی انتخاب میکردند. گهگاه فشارهای ناموجّهی هم از سوی مؤلفان مقالات یا حامیان آنها به تحریریۀ نشریه وارد میآمد: مثلِ اینکه «بیش از یک یا دو ماه باقی نمانده که پایاننامهام را باید تحویل بدهم و الّا چنین یا چنان خواهد شد»، و بنابراین، دکترا بی دکترا!». یا «پذیرش نهاییِ پایاننامۀ کارشناسی ارشد یا دکتری من منوط به پذیرش مقالهام برای چاپ در آینۀ میراث است». یا «قرار است عنقریب با نامزدم ازدواج کنم». ظاهراً میخواسته با دست پُر و برگی برنده کار را شروع کند! بگذریم از دو سه فقره تّقلب و جعل امضاء که خدا کند به همان مواردی منحصر بوده که مشتِ حریف باز شد. این توسّلات و تشبثات حقیر نه در شأن ارباب علم و تحقیق است، نه شایستۀ نشریهای که باید جلوهگاه دانشگاهیان و پژوهشگران، به معنای واقع کلمه، باشد.
و اما مشکلِ دو سه مؤلّفیبودن شماری از مقالات گویا متکّی به تصویب و تجویز وزارت علیّۀ علوم و فنآوری است. «یک زلف و این همه دل!»، یک مقاله و چند شریک که تنها یکی از آنها مسؤلیت را بر عهده میگیرد و دیگر شرکا فقط از عواید «معنوی» چاپ آن برخوردار میشوند. تلاشها، فشارها و تقاضاها، سفارشها و خلافکاریها همه فقط و فقط برای چاپ مقالات آنچنانی بود. بیشتر عزیزانی که به مشروطۀ خود میرسیدند و از پل میگذشتند دیگر سراغی از میراث مکتوب و آینۀ آن نمیگرفتند: «زان سفر دراز خود یاد وطن نمیکند»، کَانّه آینۀ میراثی وجود نداشته است. به نظر میرسد که نیّت اصلی از نگارش چنین مقالاتی، نه لزوماٌ و منحصراً حلّ معضل، رفع ابهام یا نشر نویافتهای است بلکه بیشتر برای کسب امتیازاتی است که کمک کند داوطلبِ مدرک دکتری به دکترای خود برسد و استادیاری به مرتبۀ دانشیاری دست یابد. در این میان، آینۀ میراث میشود واسطۀ ارتقاءهای بناحق و عملاً، عامل مظلمه. امتیازِ ناروا گرفتن همان و پیوستن به هیأتهای علمی دانشگاه همان. و این جفایی آشکار است در حق نهاد دانشگاه و دانشگاهیان راستین و متعهّد.
ناگفته نماند که مقالات مردود از سوی تحریریۀ آینۀ میراث، اغلب به مجلات دیگر راه پیدا میکردند زیرا گردانندگان آنها یا حوزۀ تحقیقاتیِ گستردهتر یا دستی گشادهتر و نگاهی خطاپوشتر از آینۀ میراث داشتند. یقیناً، حال با ازنفسافتادن آینۀ میراث کار بر آن مجلات آسانتر خواهد بود و استقبال پُروپیمانتری از آنها خواهد شد. مبارک باشد!
مجدالدین کیوانی
علاقهمندان میتوانند در سامانۀ مجلۀ آینۀ میراث متن کامل مقالات این شماره را دریافت کنند:
https://www.am-journal.ir/
این آخرین شماره از آینۀ میراث است که با انتشار آنْ عمر ۲۵ سالۀ نخستین مجلۀ مرکز میراث مکتوب به پایان میرسد؛ و بدین ترتیب، دیر یا زود خود به «میراث مکتوب» ایران میپیوندد. بااینهمه، کسی چه میداند، شاید هم عنقاصفت روزی مجالی یافت و از خاکسترهای خود باز به پرواز درآمد، «سر فرو بُردم در آنجا تا کجا سر برکُنم».
براساس برداشتها از آنچه مخصوصاً در دو سه سال اخیر بر سرِ این نشریۀ علمی پژوهشی رفته، تعطیلی آن ناشی از دو علت بوده است: ضعف مالی و ضعف مقالهای. سالهاست که مرکز پژوهشی میراث مکتوب با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکند، مانند بسیاری دیگر از بنیادهای علمی ـ فرهنگی و بنگاههای انتشاراتی مستقل. پیوسته به این در و آن در زده که از پا نیفتد و قدر مقدور صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد. ولی چون «وظیفه» به حدّ اقلِ آن هم نرسید، به فکر خاموشکردن یکی از موتورهای برق خود افتاد. نخستین نامزد برای این کار آینۀ میراث بود؛ آینهای که اگر هم نشکسته باشد، ترک برداشت.
تختهشدن دکّۀ آینۀ میراث، البته، جای عجب نیست. کدام نشریهای را سراغ دارید که حرفی برای زدن داشته و برخلاف انتظار خوانندگانش بهیکباره تعطیل نشده باشد؟ اکثر آنها یا به دلایل سیاسی، یا بر اثر ناتوانی مالی و پافشاری بر اصول و معیارهای خود، مجال دوام نیافتهاند؛ و درواقع سرِ سالم به گور نبردهاند.
و اما ضعف دومی که ضعف اول را تشدید کرد و تیر خلاص را زد، کثرت مقالات بیربط با محدودۀ کارهای آینۀ میراث بود یا نوشتههای سست و کمارزشی که به دفتر مجله میرسید. از میان پنجاه شصت مقالهای که این دفتر برای هر شماره دریافت میکرد، به زحمت میشد دوازده مقالۀ قابل و مربوط برگزید. بسیار اتفاق میافتاد که حتی به این تعداد هم نمیرسید. مشکل به اینجا ختم نمیشد. نشریه اغلب، از این لحاظ، با دو مسئله روبرو بود: نخست، مقالاتی که بیش از یک نویسنده داشت؛ و دیگری درخواستهای نامعقولی که بعضی مقالهنویسها از آینۀ میراث داشتند یا راههای ناشایست و «میانبُرهای» خلافی که بعضی انتخاب میکردند. گهگاه فشارهای ناموجّهی هم از سوی مؤلفان مقالات یا حامیان آنها به تحریریۀ نشریه وارد میآمد: مثلِ اینکه «بیش از یک یا دو ماه باقی نمانده که پایاننامهام را باید تحویل بدهم و الّا چنین یا چنان خواهد شد»، و بنابراین، دکترا بی دکترا!». یا «پذیرش نهاییِ پایاننامۀ کارشناسی ارشد یا دکتری من منوط به پذیرش مقالهام برای چاپ در آینۀ میراث است». یا «قرار است عنقریب با نامزدم ازدواج کنم». ظاهراً میخواسته با دست پُر و برگی برنده کار را شروع کند! بگذریم از دو سه فقره تّقلب و جعل امضاء که خدا کند به همان مواردی منحصر بوده که مشتِ حریف باز شد. این توسّلات و تشبثات حقیر نه در شأن ارباب علم و تحقیق است، نه شایستۀ نشریهای که باید جلوهگاه دانشگاهیان و پژوهشگران، به معنای واقع کلمه، باشد.
و اما مشکلِ دو سه مؤلّفیبودن شماری از مقالات گویا متکّی به تصویب و تجویز وزارت علیّۀ علوم و فنآوری است. «یک زلف و این همه دل!»، یک مقاله و چند شریک که تنها یکی از آنها مسؤلیت را بر عهده میگیرد و دیگر شرکا فقط از عواید «معنوی» چاپ آن برخوردار میشوند. تلاشها، فشارها و تقاضاها، سفارشها و خلافکاریها همه فقط و فقط برای چاپ مقالات آنچنانی بود. بیشتر عزیزانی که به مشروطۀ خود میرسیدند و از پل میگذشتند دیگر سراغی از میراث مکتوب و آینۀ آن نمیگرفتند: «زان سفر دراز خود یاد وطن نمیکند»، کَانّه آینۀ میراثی وجود نداشته است. به نظر میرسد که نیّت اصلی از نگارش چنین مقالاتی، نه لزوماٌ و منحصراً حلّ معضل، رفع ابهام یا نشر نویافتهای است بلکه بیشتر برای کسب امتیازاتی است که کمک کند داوطلبِ مدرک دکتری به دکترای خود برسد و استادیاری به مرتبۀ دانشیاری دست یابد. در این میان، آینۀ میراث میشود واسطۀ ارتقاءهای بناحق و عملاً، عامل مظلمه. امتیازِ ناروا گرفتن همان و پیوستن به هیأتهای علمی دانشگاه همان. و این جفایی آشکار است در حق نهاد دانشگاه و دانشگاهیان راستین و متعهّد.
ناگفته نماند که مقالات مردود از سوی تحریریۀ آینۀ میراث، اغلب به مجلات دیگر راه پیدا میکردند زیرا گردانندگان آنها یا حوزۀ تحقیقاتیِ گستردهتر یا دستی گشادهتر و نگاهی خطاپوشتر از آینۀ میراث داشتند. یقیناً، حال با ازنفسافتادن آینۀ میراث کار بر آن مجلات آسانتر خواهد بود و استقبال پُروپیمانتری از آنها خواهد شد. مبارک باشد!
مجدالدین کیوانی
علاقهمندان میتوانند در سامانۀ مجلۀ آینۀ میراث متن کامل مقالات این شماره را دریافت کنند:
https://www.am-journal.ir/
Forwarded from H. Rastmanesh
مرکز نشر دانشگاهی " کارگاه تخصصی فرهنگنویسی " را از تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۳ با تدریس دکتر مجید ملکان و مریم میرشمسی برگزار میکند.
سرفصلهای این کارگاه عبارتند از:
_ پیکره فرهنگ؛
_ شیوهنامه؛
_ تعریفنگاری؛
_ ویرایش در فرهنگنویسی.
روزهای برگزاری کلاس: یکشنبه و چهارشنبه از ساعت ۱۶ تا ۱۹
تلفنهای ثبت نام:
88721756
09926456319
سرفصلهای این کارگاه عبارتند از:
_ پیکره فرهنگ؛
_ شیوهنامه؛
_ تعریفنگاری؛
_ ویرایش در فرهنگنویسی.
روزهای برگزاری کلاس: یکشنبه و چهارشنبه از ساعت ۱۶ تا ۱۹
تلفنهای ثبت نام:
88721756
09926456319
Forwarded from Iranlinguistics
📚 مشق_ترجمه
✔️#نویسه_پارسی
✍️ معرفی کوتاه
هزار نکتهٔ باریکتر از مو در فن، هنر، و مهارت ترجمه وجود دارد که آنها را فقط در عمل میتوان آموخت، و آموختنشان سالها طول میکشد. از طرفی، کتابها، مقالهها، و راهنماهای بسیاری برای آموزش ترجمه در دسترس است. اما بیشترِ دانشجویان و پژوهشگران و علاقهمندان یادگیریِ ترجمه مجال و حوصلهٔ کلنجاررفتن با این منابع را ندارند. پس چه باید کرد؟ کلیدیترین و کارسازترین نکته و توصیهای که بیشتر مترجمان ممتاز و معلمان کهنهکارِ ترجمه، بهاتفاق، بر آن تأکید میکنند تمرینِ ترجمه از روی دست زبردستترین مترجمان است؛ یعنی کنار هم قرار دادنِ متن اصلی و ترجمهٔ آن، و دقت در ظرایف و لطایف کار مترجم، و آموختن همان نکتههای باریکتر از مو، که در هیچ کتابی نوشته نشده است. معمولاً به این کار «مقابله» میگویند؛ ما از آن به «مشق ترجمه» تعبیر میکنیم. کتاب «مشق ترجمه» شامل مقابلهٔ قطعاتی از ترجمههای ممتاز ۱۸ مترجم با متن انگلیسی است، که در ۱۸ فصل تنظیم شده است.
📕 نویسنده: روحالله سلیمانیپور - نیما م. اشرفی | چاپ اول: 1400| قطع وزیری| جلد شومیز| 368 صفحه|
🌐 بخشی از کتاب را بخوانید 👈: دریافت فایل
🌐 خرید نسخه کاغذی 👈: لینک خرید
🌐 خرید نسخه الکترونیکی 👈: لینک خرید
☎️ واتساپ، تلگرام، پیامک: 09021005161
👈 پشتیبانی و سفارشات: @neveesehparsi
🆔 @iranlinguistics 👈
🆔 @lingtrans 👈
🆔 @lingwrite 👈
✔️#نویسه_پارسی
✍️ معرفی کوتاه
هزار نکتهٔ باریکتر از مو در فن، هنر، و مهارت ترجمه وجود دارد که آنها را فقط در عمل میتوان آموخت، و آموختنشان سالها طول میکشد. از طرفی، کتابها، مقالهها، و راهنماهای بسیاری برای آموزش ترجمه در دسترس است. اما بیشترِ دانشجویان و پژوهشگران و علاقهمندان یادگیریِ ترجمه مجال و حوصلهٔ کلنجاررفتن با این منابع را ندارند. پس چه باید کرد؟ کلیدیترین و کارسازترین نکته و توصیهای که بیشتر مترجمان ممتاز و معلمان کهنهکارِ ترجمه، بهاتفاق، بر آن تأکید میکنند تمرینِ ترجمه از روی دست زبردستترین مترجمان است؛ یعنی کنار هم قرار دادنِ متن اصلی و ترجمهٔ آن، و دقت در ظرایف و لطایف کار مترجم، و آموختن همان نکتههای باریکتر از مو، که در هیچ کتابی نوشته نشده است. معمولاً به این کار «مقابله» میگویند؛ ما از آن به «مشق ترجمه» تعبیر میکنیم. کتاب «مشق ترجمه» شامل مقابلهٔ قطعاتی از ترجمههای ممتاز ۱۸ مترجم با متن انگلیسی است، که در ۱۸ فصل تنظیم شده است.
📕 نویسنده: روحالله سلیمانیپور - نیما م. اشرفی | چاپ اول: 1400| قطع وزیری| جلد شومیز| 368 صفحه|
🌐 بخشی از کتاب را بخوانید 👈: دریافت فایل
🌐 خرید نسخه کاغذی 👈: لینک خرید
🌐 خرید نسخه الکترونیکی 👈: لینک خرید
☎️ واتساپ، تلگرام، پیامک: 09021005161
👈 پشتیبانی و سفارشات: @neveesehparsi
🆔 @iranlinguistics 👈
🆔 @lingtrans 👈
🆔 @lingwrite 👈
Forwarded from گاهنویسهها | جواد رسولی
📚 خطۀ ویراستاران منتشر شد
🔹 #خطۀ_ویراستاران به کوشش
#جواد_رسولی در ۳۰۸ صفحه و به قیمت ۴۵۰هزار تومان به همت #نشر_کلهر، با کاغذ بالکی و جلد سخت و به شکلی نفیس منتشر شده است.
📚 راهها تهیۀ این کتاب:
✅ سایت انتشارات کلهر:
Www.kalhorbook.com
✅اینستاگرام انتشارات کلهر:
www.instagram.com/kalhorbook2
✅ کتابفروشی کلهر در مشهد (چهارراه لشکر؛ بهصورت حضوری و یا تلفنی ۳۸۵۹۴۳۴۴-۰۵۱)
@Gahnevise
(معرفی و تصاویر بیشتر در اینجا)
🔹 #خطۀ_ویراستاران به کوشش
#جواد_رسولی در ۳۰۸ صفحه و به قیمت ۴۵۰هزار تومان به همت #نشر_کلهر، با کاغذ بالکی و جلد سخت و به شکلی نفیس منتشر شده است.
📚 راهها تهیۀ این کتاب:
✅ سایت انتشارات کلهر:
Www.kalhorbook.com
✅اینستاگرام انتشارات کلهر:
www.instagram.com/kalhorbook2
✅ کتابفروشی کلهر در مشهد (چهارراه لشکر؛ بهصورت حضوری و یا تلفنی ۳۸۵۹۴۳۴۴-۰۵۱)
@Gahnevise
(معرفی و تصاویر بیشتر در اینجا)
Forwarded from تاریخنگاری ترجمه
#معرفی_اثر
📌 در خدمت و خیانت مترجمان
نیکو سرخوش (نشر نی، ۱۴۰۲)
🔸 همانطور که در پشت جلد هم میخوانیم، نویسنده سؤال خوبی پرسیده ولی در حد همین طرح پرسش باقی مانده و نتوانسته به آن پاسخ دهد.
💠 مباحث کتاب قابلتأمل است؛ از سنخ مباحث ترجمه و تفکر، ترجمه و دوگانۀ سنت/مدرنیته، ترجمه و مواجهه با دیگری (غرب)، رویکرد مترجمان ایرانی در طی زمان و غیره. باوجوداین، کتاب مطالب حاشیهای و غیرضروری فراوان دارد که کمکی به بحث نمیکند و خواننده را از حوصله خارج میکند. همچنین، از روش مشخص و نظاممندی استفاده نشده است. پرسشی به این عظمت نیازمند رویکرد جدی پژوهشی است و نمیتوان با مطالب پراکنده و جستارگونه حق مطلب را ادا کرد.
❇️ بهنظرم مشکل این دست از آثار و نویسندگانش این است که مطالعات ترجمه بلد نیستند و حتی با آن آشنایی هم ندارند؛ ازاینرو، از ابزارهای نظری و مفهومی لازم برای توصیف و تبیین پدیدۀ ترجمه بیبهرهاند.
✅ بههرحال، بین «ترجمهنویس» و «ترجمهپژوه» فرسنگها فاصله است!
🌐 شبکۀ تاریخنگاری ترجمه
————————————————
@Historiography_of_Translation
————————————————
📌 در خدمت و خیانت مترجمان
نیکو سرخوش (نشر نی، ۱۴۰۲)
🔸 همانطور که در پشت جلد هم میخوانیم، نویسنده سؤال خوبی پرسیده ولی در حد همین طرح پرسش باقی مانده و نتوانسته به آن پاسخ دهد.
💠 مباحث کتاب قابلتأمل است؛ از سنخ مباحث ترجمه و تفکر، ترجمه و دوگانۀ سنت/مدرنیته، ترجمه و مواجهه با دیگری (غرب)، رویکرد مترجمان ایرانی در طی زمان و غیره. باوجوداین، کتاب مطالب حاشیهای و غیرضروری فراوان دارد که کمکی به بحث نمیکند و خواننده را از حوصله خارج میکند. همچنین، از روش مشخص و نظاممندی استفاده نشده است. پرسشی به این عظمت نیازمند رویکرد جدی پژوهشی است و نمیتوان با مطالب پراکنده و جستارگونه حق مطلب را ادا کرد.
❇️ بهنظرم مشکل این دست از آثار و نویسندگانش این است که مطالعات ترجمه بلد نیستند و حتی با آن آشنایی هم ندارند؛ ازاینرو، از ابزارهای نظری و مفهومی لازم برای توصیف و تبیین پدیدۀ ترجمه بیبهرهاند.
✅ بههرحال، بین «ترجمهنویس» و «ترجمهپژوه» فرسنگها فاصله است!
🌐 شبکۀ تاریخنگاری ترجمه
————————————————
@Historiography_of_Translation
————————————————