Telegram Web Link
Forwarded from اندیشه و حرکت
✍️بازی متناهی یا بازی نامتناهی؟!

در تئوری بازی؛ دو نوع بازی داریم: بازی متناهی و بازی نامتناهی!

در بازی متناهی؛ بازیگران مشخص، قوانین ثابت، و روی اهداف از قبل توافق می گردد. مثل بازی بیس بال.
👈در بازی بیس بال توافق می کنیم که قوانین چه هستند و در پایان ٩ دوره یا ست بازی؛ هر کسی که دویدن بیشتری داشته باشد، برنده اعلام شده و بازی تمام می شود.
هیچ کس نمی گوید صبر کن صبر کن صبر کن! اگر بتوانیم ٣ ست دیگر بازی کنیم، می‌دانم که می‌توانیم پیروز شویم.
این اتفاق نمی افتد! ما در بازی بیس بال یا یک بازی متناهی؛ برنده و بازنده داریم.

بازی دیگر، بازی نامتناهی است. در این بازی؛ هم بازیکنان شناخته و هم ناشناخته تعریف می شوند، قوانین قابل تغییر هستند و هدف؛ حفظ بازی، و بازی برای تداوم یا ادامه بازی است!
👈وقتی یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن محدود قرار می دهیم، سیستم پایدار است مانند بازی بیس بال.
👈وقتی یک بازیکن نامحدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می دهیم، سیستم باز پایدار است؛ مانند جنگ سرد! زیرا هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد. بنابراین، ما آنرا حفظ می کنیم و به بازی ادامه می دهیم تا آن را پایدار نگه داریم.
از آنجایی که در یک بازی نامحدود هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد، اتفاقی که می افتد این است که بازیکنان وقتی اراده یا منابع لازم برای بازی را تمام می کنند، آنرا ترک می کنند. سپس، آنها توسط بازیکنان دیگر جایگزین می شوند و از زمانی که بازیکنان تغییر می کنند و جایگزین می شوند، بازی تداوم می یابد. (مثل بازی تجارت بین الملل که با حذف چند کشور، متوقف نمی شود و به راحتی، بازیکن جایگزین شروع به بازی می کند.)
مشکل زمانی پیش می‌آید که شما یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می‌دهید! زیرا بازیکن محدود برای بردن بازی می‌کند و بازیکن نامتناهی برای ماندن در بازی! بازیکن محدود، همیشه ناامید می شود زیرا خود را در باتلاق و اوضاع بسیار دشوار می بیند. به عنوان مثال، ایالات متحده در جنگ ویتنام؛ ایالات متحده برای پیروزی می جنگید، ویتنامی ها برای زنده ماندن برای زندگی خود و برای مردم خود! نمونه دیگر؛ اتحاد جماهیر شوروی در جنگ افغانستان است! اتحاد جماهیر شوروی برای شکست دادن مجاهدین می جنگید، در حالی که مجاهدین تا زمانی که برای مردمش لازم بود می جنگیدند!

حالا بیایید به بازی تجارت نگاه کنیم. بازی تجارت طبق تعریف خود یک بازی نامتناهی است. قبل از اینکه هر شرکتی در این سیاره وجود داشته باشد، از قبل وجود داشته است و از تمام شرکت‌های روی این سیاره هم بیشتر خواهد بود.
اما اگر به حرف‌های اکثر شرکت‌ها گوش دهید، آنها نمی‌دانند در چه بازی ای هستند آنها فقط می گویند که می خواهند شماره یک باشند. بر اساس چه معیارهایی؟ بر اساس کدام چارچوب زمانی؟ درآمد؟ سهم بازار؟ متر مربع؟ تعداد کارکنان؟ بر اساس چه مدت زمانی؟ یک فصل؟ یک سال؟ ۵٠ سال؟ چه کسی با آن استانداردها موافقت کرده؟ شما نمی توانید ناگهان خودسرانه بگویید "ما شماره یک هستیم" در حالی که هیچ کس دیگری با آن استانداردها موافقت نکرده است!
شکست دادن رقبا بی معنی است! برخی از شرکت ها رقبای خود را مطالعه می کنند و سعی می کنند از آنها پیشی بگیرند. با این حال، ما هرگز از شرکتی نشنیده ایم که توسط رقبایی که می شناسند، سقوط کرده باشد. آنها همیشه توسط رقبایی که نمی شناسند از بین می روند.
⁉️آیا فکر می کنید شرکت مای اسپیس می دانست که فیس بوک وجود دارد؟ آن موقع نگران فرندستر بودند!
شما نمی توانید با مطالعه رقبای خود تصمیمات استراتژیک بگیرید بلکه می توانید تصمیمات تاکتیکی بگیرید. به همین دلیل است که وقتی به روشی که اکثر شرکت ها بازی می کنند گوش می دهید، آنها در بازی اشتباه هستند. به همین دلیل ناامید می شوند!

سازمان های بزرگ می دانند که برای ماندن در بازی، بازی می کنند. به عنوان مثال، جیمز دی سینگال، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل سابق Costco؛ یک زنجیره خرده فروشی بین المللی، گفت که وال استریت در حال کسب و کاری است که یک فصل از سال را می سازد، اما ما در کسب و کار ساختن شرکت برای ۵٠ سال آینده هستیم.

👈درک این موضوع که بدانید در چه بازی ای هستید (متناهی یا متناهی)، نوع تصمیم گیری شما و نوع نگاه شما به جهان را به شدت تغییر می دهد. این یک ساختار و اصل فوق العاده قطعی است.

@ThinkThenMove

ادامه... 👇
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️بازی متناهی یا بازی نامتناهی؟!

... ادامه

👈بگذارید یک داستان واقعی برای شما تعریف کنم. من در یک اجلاس آموزشی برای مایکروسافت سخنرانی کردم. همچنین در اجلاس آموزشی برای اپل سخنرانی کردم.
در اجلاس آموزشی مایکروسافت (در زمان استیو بالمر)، می‌توانم بگویم که ٧٠ درصد از مدیران حدود ٧٠ درصد از سخنرانی‌های خود را صرف صحبت در مورد چگونگی شکست دادن اپل کردند.
در اجلاس آموزشی اپل، ١٠٠ درصد از مدیران آنها ١٠٠ درصد از سخنرانی های خود را صرف صحبت در مورد چگونگی کمک به معلمان در تدریس و نحوه کمک به دانش آموزان در یادگیری کردند!
👈یکی متناهی و دیگری نامتناهی بازی می کند. حدس بزن! کدام یک ناامید می شود؟
در پایان صحبت من در مایکروسافت، آنها به من هدیه دادند. آنها مایکروسافت Zune جدید خود را به من هدیه دادند. و اجازه دهید به شما بگویم! چیز فوق العاده ای بود! زیباترین تکه فناوری بود که تا به حال استفاده کرده بودم! رابط کاربری باورنکردنی بود، طراحی عالی بود، من کاملا آن را دوست داشتم! استفاده از آن آسان بود، پر جلوه و زرق و برق دار بود! شگفت آور بود! در حالی که در صندلی عقب تاکسی با یکی از مدیران ارشد اجرایی اپل نشسته بودم گفتم: می دانید که مایکروسافت Zune جدید خود را به من داده است. خیلی بهتر از آی پاد تاچ شما! آن مرد رو به من کرد و گفت: شک ندارم! گفتگو تمام شد!

بازیکن نامتناهی می فهمد که گاهی جلوتر هستید، گاهی اوقات عقب هستید. گاهی اوقات، محصول شما بهتر است، گاهی اوقات، بدتر! هدف این نیست که هر روز بهترین باشید، هدف این نیست که هر روز از رقبای خود پیشی بگیرید. این حرفها مال یک بازی محدود است!

📌 ⁉️رقیب اصلی من کیست؟
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/134

اگر در آن زمان به مایکروسافت می‌گفتم که آی‌پاد تاچ جدید را دریافت کردم، بسیار بهتر از Zune شماست، آنها می‌گفتند: آیا می‌توانیم آن را ببینیم؟ چه کاری انجام می‌دهد؟ و به شکل بی وقفه به واکنش خود ادامه می دادند!
👈بازیکنان محدود، بازی می کنند تا شرط بندی شوند تا افراد اطراف خود را شکست دهند. بازیکنان نا محدود، برای بهتر بودن از خودشان بازی می کنند.
آنها هر روز از خواب بیدار می شوند و می گویند که چگونه ما شرکت خود را امروز نسخه ای بهتر از دیروز آن کنیم؟ چگونه می توانیم محصولی را در این هفته ایجاد کنیم که بهتر از محصول هفته گذشته مان باشد؟ ما هم باید بازی نامتناهی را انجام دهیم.
موضوع؛ رتبه یکم بودن نیست. مهم این نیست که در توییتر فالوورهای بیشتری نسبت به دوستان خود داشته باشید. موضوع؛ پشت سر گذاشتن دیگران نیست! موضوع؛ در مورد چگونگی پیشی گرفتن از خود است! موضوع، فروش کتاب های بیشتر یا دریافت بازدیدهای TED بیشتر از دیگران نیست، بلکه این است که چگونه مطمئن شوید آثاری که تولید می کنید بهتر از کارهایی است که قبلا تولید کرده اید. شما رقیب خود هستید! و این چیزی است که تضمین می کند که شما در بازی، طولانی ترین مدت بمانید و این همان چیزی است که باعث می شود شادی پیدا کنید! زیرا
شادی ها نه از مقایسه، بلکه از پیشرفت حاصل می شود!

🎙سایمون سینک‌؛ کوچ بیزنس، نویسنده و سخنران انگیزشی
✍️امیرعباس زینت بخش

💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
⭕️دو حکمت از اسطوره بوکس جهان☝️

1⃣سنگ ریزه های مزاحم صعود به قله های موفقیت!

👤محمدعلی کلی می گفت:
It isn’t the mountains ahead to climb that wear you out, it’s the pebble in your shoe!
👈این نه کوه های پیش رویتان، بلکه سنگ ریزه های داخل کفش شما هستند که شما را در صعود کردن از پا در می آورند!

⬅️خوب که به این حرف فکر کنیم دو نکته درش نهفته است: ١.سنگ ریزه هایی که ٢.درون کفش خود ما، نه بیرون کفش ما هستند!
مثل کارها، رفتارها، عادات و چیزهای جزئی اما مخربی که بهشون اهمیتی نمیدیم و یواش یواش ما رو زمین گیر کرده و یا چیزهای بی ارزش و حاشیه ای که تبدیل به متن زندگی و یا کاروکسب ما شده اند و نمی گذارند به اهداف والای خود برسیم...

Chains of habit are too light to be felt until they are too heavy to be broken!👤Warren Buffet
📌زنجیره ی عادات؛ بسیار سبک تر از آن هستند که حس شوند تا زمانی که آنقدر سنگین می شوند که نمیتوان آنها را شکست!

https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/157
🧷سرنوشت من؛ در دست زنجیره ی عادات من

✔️و البته حواسمون به رفقا و همنشین های کوچک اندیش، ترسو، بخیل و حسود که به داخل زندگی ما وارد شده اند هم باشه!
You’re the average of the five people you spend the most time with!
📌شما متوسط ۵ نفری هستید که بیشترین زمان را با آنها می گذرانید!

2⃣فقط کارهایی که در زمان سختی ادامه پیدا می کنند!

از محمدعلی کلی پرسیدند در هر تمرین چند بار دراز و نشست میزنی؟
🎤در  پاسخ میگه:
I don't count my sit-ups; I only start counting when it starts hurting because they're the only ones that count."
👈من دراز و نشست هایم را نمی شمارم؛ فقط زمانی شروع به شمردن میکنم که بدنم شروع میکنه به درد گرفتن! زیرا آنها هستند که به حساب می آیند!

⬅️به عبارت دیگر؛ کارهایی که در زمان عادی و بدون مشکل انجام می دهیم، کارهایی معمولی و روتین بوده و امتیازی محسوب نمی شوند چرا که در سرازیری؛ بشکه و بنز با یک سرعت حرکت می کنند!
بنابر این:
✔️کمک کردن به مستمندان در زمان ثروتمند بودن و قطع کمک در زمان کم پولی!
✔️خوشرویی در زمان رفاه و تندی کردن در زمان عسرت و دست تنگی!
✔️انجام پروژه ها در زمان فراوانی منابع مالی و تعطیل کردن آنها در زمان کسادی منابع مالی!
✔️و...
از جمله رفتارهای انسان های عادی و معمولی است!
👈و این ادامه دادن انجام کارها در زمان سختی و چالشی است که انسان های فوق العاده موفق را از انسان های معمولی متمایز می کند!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️حکمت های علوی💚

📌Like your body your mind also gets tired. So refresh it by wise sayings!
👈روحتون مثل جسمتون خسته میشه، پس اونو با سخنان حکیمانه از خستگی بیرون بیارید!

📌Wealth converts a strange land into homeland and poverty turn a native place into a strange land!
👈ثروت و فراوانی؛ غربت رو تبدیل به وطن، و فقر و نداری؛ وطن رو تبدیل به غربت میکنه!

📌If a person has a good idea about you make his idea be true!
👈اگه یه نفر به تو گمان خوب داره، کاری کن گمانش درست از آب در بیاد!

📌Greed is permanent slavery!
👈طمع؛ بردگی دائمی است!

📌The best way to punish an evil doer is to reward handsomely a good person for his good deeds!
👈بهترین روش تنبیه آدمی که کار بد انجام میده؛ پاداش دادن سخاوتمندانه به آدم خوبه به خاطر انجام کار خوب او!

📌A virtuous person is better thab virtue and a vicious person is worse than vice!
👈كسيكه كار نيك انجام می‏ده خودش از اون كار بهتره، و کننده کار بد از اون کار بدتره!

📌There are two matters which are inseparable from lying: making many promises and making even more excuses!
👈دو چیز ملازم دروغ گفتنه: وعده های زیاد و بهانه تراشی های بیشتر!

📌Often your utterances and expressions of your face leak out the secrets of your hidden thoughts!
👈كسى چيزى رو تو دلش پنهان نمي كنه مگر اينكه در سخنانى كه از دهان‏ش مى پره و یا در چهره و قيافه‏ اش آشكار می‏شه!

📌The nourishment of the body is food, while the nourishment of the soul is feeding others!
👈تغذیه جسم با طعامه و تغذیه روح با اطعام دیگران!
(لئیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام!👤سعدی)

📌It is easier to turn a mountain into dust than to create love in a heart that is filled with hatred!
👈تبدیل کردن یه کوه به گرد و خاک، آسونتره از آفریدن عشق در قلبیه که مملو از کینه و نفرته!

📌Associate with people in such a way that when you have passed away they will cry for you, and while you are alive they seek your companion!
👈به گونه ای با مردم معاشرت کن که وقتی از دنیا رفتی بر تو بگریند، در حالی که وقتی زنده ای به دنبال همنشینی با تو باشند!

📌There are two kinds of livelihood:
One which you are searching for,
And the other which follows you.
It will reach you even if you do not try to obtain it!
👈رزق و روزی دو گونه است: رزقی که تو اونو می طلبی و رزقی که اون تو رو می طلبه؛ که اگر تو به سویش نری به سویت خواهد آمد!

📌Patience is of two kinds:
Patience over what pains you,
And patience against what you covet!
👈صبر بر دو قسمه:
صبر برای انجام کار خوبی که دوست نداری انجام بدی،
صبر برای ترک کار بدی که دوست داری انجام بدی!
👤امام علی علیه السلام


🎂میلاد امیر کلام بر شما مبارک باد
⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️اندیشه هایی از جنس انگیزش☝️

You don’t have to be great to start, but you have to start to be great!👤Zig Ziglar
👈برای اینکه آغاز کنی، لازم نیست عالی باشی، بلکه باید آغاز کنی تا عالی باشی!

Great thoughts speak only to the thoughtful mind, but great actions speak to all mankind!
👤E. Bissell
👈افکار بزرگ با مغز متفکر سخن میگن، اما کارهای بزرگ با تمامی بشر!

Reality can destroy the dream – why shouldn’t the dream destroy reality?👤G.Moore
👈واقعیت میتونه رویا رو نابود کنه، چرا رویا واقعیت رو نابود نکنه؟
📌اینشتین هم گفت: رویا و تخیل مهمتر از واقعیته! چرا؟ چون واقعیت و منطق شما رو از نقطه آ به نقطه ب می بره اما رویا و تخیل شما رو به همه جا میبره!

Success comes from having dreams that are bigger than your fears.👤T.Litwiller
👈موفقیت؛ از داشتن رویاهایی میاد که از ترس های تو بزرگترن!

More gold has been mined from the thoughts of men then has been taken from the earth!
👤N. Hill
👈طلایی که از افکار آدما استخراج شده بیش از طلاییست که از دل زمین بیرون آورده شده!
📌یه فکر میشه اپل ٢.٢۶ تریلیون دلاری و یه فکر هم میشه مایکروسافت ١.٨۴ تریلیون دلاری و یه فکر هم میشه گوگل ١.٢٧ تريليون دلاری و...

Practice like you have never won! Perform like you have never lost!
👈جوری تمرین کن که انگار هیچوقت نبُرده ای! جوری اجرا کن که انگار هیچوقت نباخته ای!

Only put off until tomorrow what you are willing to die having left undone!👤P. Picasso
👈فقط کاری رو به فردا بسپر که حاضری پس از مرگت انجام نشده باقی مونده باشه!

People often say that this or that person has not yet found himself. But the self is not something one finds, it is something one create!
👤T. Szasz
👈مردم اغلب میگن این فرد هنوز خودشو پیدا نکرده! اما "خود" چیزی نیست که یکی پیداش کنه بلکه چیزیه که باید خَلقش کنه!

You can never make the same mistake twice because the second time you make it, it’s not a mistake, it’s a choice.
👤S.Denn
👈شما هرگز نمیتونی یه اشتباه رو دوبار تکرار کنی زیرا؛ مرتبه دومی که مرتکب اون میشی؛ دیگه یه اشتباه نیست بلکه یه انتخابه!

Opportunities are never lost; someone will take the ones you miss!👤Andy Rooney
👈فرصت ها هرگز از دست نمیرن...یکی دیگه اونایی رو که از دست میدی میقاپه!

People are not lazy. They simply have impotent goals –that is, goals that do not inspire them! 👤Tony Robbins
👈آدما تنبل نیستن! بطور ساده اونا اهداف مهمی دارن؛ اهدافی که براشون الهام بخش نیست!

When it is obvious that the goals cannot be reached, don’t adjust the goals, adjust the action steps!👤Confucius
👈وقتی براتون روشن میشه که به اهدافتون نمی تونید برسید نه اهدافتون رو، بلکه اقدامات عملی تون رو سازگار کنید!

New ideas pass through three periods:
1) It can’t be done;
2) It probably can be done, but it’s not worth doing;
3) I knew it was a good idea all along!👤A.Clarke
👈ایده های جدید از سه دوره می گذرن:
1⃣شدنی نیست!
2⃣احتمالا شدنیه، اما می ارزه که انجامش بدم!
3⃣از اول میدونستم این یه ایده ی خوبیه!

The true meaning of life is to plant trees, under whose shade you do not expect to sit!
👤N. Henderson
👈معنی واقعی زندگی کاشتن درختهاییه که انتظار نداری زیر سایه شون بنشینی!

I will prepare and some day my chance will come!👤A.Lincoln
👈خودمو آماده می کنم و روزی هم دوران من فرامیرسه!

Don’t compare your beginning to someone else’s middle!
👤J.Acuff
👈آغاز راه خودتون رو با میانه راه یه آدم دیگه مقایسه نکنید!

The price of anything is the amount of life you exchange for it.
👈قیمت هر چیز؛ میزان عمریه که برای بدست آوردنش معاوضه می کنید!

We can complain because rose bushes have thorns, or rejoice because thorns bushes have roses!👤A.Lincoln
👈ما می تونیم به خاطر اینکه بوته های گل رز؛ تیغ دارن گلایه و شکایت کنیم، یا می تونیم به خاطر اینکه بوته های تیغ؛ گل رز دارن، لذت ببریم!

A wise man can learn more from a foolish question than a fool can learn from a wise answer.👤Bruce Lee
👈یه آدم عاقل می تونه از یه سوال احمقانه بیشتر چیزی یاد بگیره
تا یه آدم نادان از یه پاسخ عاقلانه!

Who speaks sows, who listens reaps. 🗣Argentine Proverb
👈كسي كه حرف ميزنه؛ ميكاره و آنكه گوش ميده؛ درو ميكنه!

Either write something worth reading or do something worth writing!👤B.Franklin
👈یا چیزی بنویس که ارزش خوندن داشته باشه، یا کاری بکن که ارزش نوشتن داشته باشه!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️✍️آنها هرگز تسلیم نمی شوند...

👈ﺩﺭ یک سمینار رموز موفقیت، سخنران از حضار ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍﯾﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻧﺪ؟
حضار ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻧﺪ: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪﻧﺪ.
سخنران: ﺗﻮﻣﺎﺱ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ ! ﻧﺸﺪ.
سخنران: ﮔﺮﺍﻫﺎﻡ ﺑﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.
سخنران: ﻻﻧﺲ ﺁﺭﻣﺴﺘﺮﺍﻧﮓ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟
حضار: ﻧﻪ! ﻧﺸﺪ.
سخنران ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ؟ ﻣﺪﺗﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ. ﺳﭙﺲ یکی از حاضران ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺎﺭﮎ ﺭﺍﺳﻞ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺍلاﻥ ﺍﺳﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ!
سخنران ﮔﻔﺖ: ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪ!☝️

Nothing in this world can take the place of persistence. Talent will not: nothing is more common than unsuccessful men with talent. Genius will not; unrewarded genius is almost a proverb. Education will not: the world is full of educated derelicts. Persistence and determination alone are omnipotent.👤Calvin Coolidge
📌هیچ چیز در این دنیا نمی تواند جای استقامت و پشتکار را بگیرد!
👈استعداد نمی تواند: هیچ چیز معروف تر از انسان های با استعداد ناموفق نیست!
👈هوش نمی تواند: نوابغی که (به نبوغ خود تکیه کردند و کاری انجام ندادند) هیچ پاداشی دریافت نکردند، یک ضرب المثل شده اند!
👈تحصیلات نمی تواند: دنیا پر است از تحصیل کرده های منزوی و متروک!
💪پشتکار و قاطعیت به تنهایی قدرت مطلق اند!

📌ایمان؛ همچون بدنی است که نیاز به یک سَر دارد و سَر آن؛ صبر و بردباری و استقامت و پایداری است!👤امیر کلام(ع)

I've missed more than 9000 shots in my career. I've lost almost 300 games. 26 times, I've been trusted to take the game winning shot and missed. I've failed over and over and over again in my life. And that is why I succeed.👤Michael Jordan
📌بیش از ٩٠٠٠ شوتم به خطا رفت، تقریبا ٣٠٠ بازی را باختم، ٢۶ بار منتخب زدن شوت نهایی شدم و خطا پرتاب کردم. من بارها و بارها در زندگیم شکست خورده ام و به همین خاطر است که پیروز شدم!

🔴🎯واقعیت این است که منطق همه آنهایی که دنیا را متحول کرده اند این است:
Invention is one percent inspiration and ninety-nine percent perspiration.👤Edison
📌اختراع (یا موفقیت)؛ یک درصد الهام است و نود و نه درصد عرق ریختن! 👤 ادیسون؛ مالک ١٠٩٣ حق اختراع که اولین لامپ را بعد از ده هزار بار شکست روشن کرد...
و شعارشان این است:
A quitter never wins and a winner never quits!👤Vince Lombardi
📌یه رهاکننده هرگز برنده نمیشه و یه برنده هرگز رها نمیکنه!
...و برایشان افتادن از اسب مهم نیست بلکه مراقبند از اصل نیفتند و تسلیم نشوند!✌️

بازنشر=انتشار حال خوب🤝

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
⭕️سه داستان و یک درس!

1⃣مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد. به این دلیل نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: "برای اینکه بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد! انجام بده و جوابش را به من بگو. در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو🗣. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد."
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: "شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!"
ناشناس

2⃣زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند. روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن لباس‌های شسته است و گفت: "لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد."
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!"
مرد پاسخ داد: "من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!"
پائولو کوئیلو

3⃣می‌گویند در كشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میكرد كه از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را تزریق كرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشكان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یك راهب مقدس میبیند. وی پیش راهب رفته و راهب نیز پس از معاینه به او پیشنهاد کرد كه مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نكند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشكه های رنگ سبز تمام خانه را با رنگ سبز رنگ آمیزی کنند. همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میكند. پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می‌آید را به رنگ سبز و تركیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسكین می‌یابد.
بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشكر از راهب وی را به منزلش دعوت می‌نماید راهب نیز كه با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود كه باید لباسش را عوض كرده و خرقه‌ای به رنگ سبز به تن كند. او نیز چنین كرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می‌پرسد آیا چشم دردش تسكین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشكر كرده و میگوید: " بله. اما این گرانترین مداوایی بود كه تاكنون داشته!"
مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید: "بالعكس این ارزانترین نسخه‌ای بوده كه تاكنون تجویز كرده‌ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها كافی بود عینكی با شیشه سبز خریداری كنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود!"
ناشناس

🔴🎯گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیبهایی که تصور میکنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است و به قول هرمان هسه، شاعر و رمان نویس آلمانی، "اگه شما از یکی متنفر هستید، در حقیقت از چیزی در او که جزئی از وجود خود شماست متنفرید. چیزی که جزئی از وجود ما نیست، ما رو اذیت نمی کنه!"☝️

🎯...و گاهی باید چشم ها و پنجره هایی که از ورای آنها دیگران را می بینیم و قضاوت می کنیم شست و به قول سهراب:
چشمها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد

چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت

فکر را خاطره را زير باران بايد برد‌
با همه مردم شهر زير باران بايد رفت

دوست را زير باران بايد ديد‌
عشق را زير باران بايد جست...☝️

🎯و بالاخره اینکه وقتی نمیتوانیم تمام دنیا را به کام خود تغییر دهیم که البته چنین تلاشی بیهوده و احمقانه است، با تغییر چشم انداز و طرز فکرمان میتوانیم این کار را انجام دهیم و به قول گاندی:
📌Be the change you wish to see in the world!
👈همان تغییری باش که می خواهی در دنیا شاهد آن باشی!
...و ختم کلام اینکه همه چیز از خود من و درون من شروع می شود و این خود من هستم که ابتدا باید درست و اصلاح شوم!☝️

📌Yesterday I was clever, so I wanted to change the world. Today I am wise, so I am changing myself.👤Rumi
👈دیروز، باهوش بودم و می خواستم دنیا را تغییر دهم. امروز، خردمند هستم پس دارم خودم را تغییر می دهم! مولانا

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
⭕️مشت آهنین کره ای ها در مواجهه با بحرانهای ارزی و مالی

🗓٢۶ سال پیش، دولت کره جنوبی تا مرز ورشکستگی جلو رفت. بحران مالی آسیا مثل ویروس تایلند، مالزی، سنگاپور و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا را در نوردیده و حالا به سئول رسیده بود.
کره ای که در کتابها از آن به عنوان الگوی اقتصاد مقاومتی یاد می شود؛ همان اقتصادی که از یک مستعمره کوچک ژاپن، در نیمه دوم قرن بیستم با اصلاح هوشمندانه سیاست ها و انجام سرمایه گذاری سنگین روی آموزش، به تحول سریع و باورنکردنی دست یافته و خود را به یازدهمین اقتصاد دنیا تبدیل کرده، قطار پیشرفتش با سرعت خیره کننده ای در حرکت بود که سروکله این ویروس بحران مالی پیدا شد.
کارخانه ها یکی پس از دیگری ورشکست شدند، بانک ها با حجم انبوهی از وام های سررسید گذشته مواجه شده و فروریختند، نقدینگی خشک شد، سرمایه گذاران خارجی نزدیک به ١٨ میلیارد دلار پول خود را از مملکت بیرون کشیدند و صدها هزار نفر شغل خود را از دست دادند.

تنها چاره دولت، توسل به صندوق بین المللی پول (IMF) بود که نهایتا در دسامبر ١٩٩٧ موفق به اخذ بزرگترین وام تاریخ به میزان ۵٨ میلیارد دلارگردید. کره هم در مقابل، علاوه بر تعهد بازپرداخت، متعهد به آزاد سازی تجارت و حساب های سرمایه ای، اصلاح بازار کار، بازسازی حاکمیت شرکتی و... گردید. این خود یک بحران جدید قلمداد می شد بطوری که در میان ملت کره به بحران IMF معروف شده بود.
دولت بدون اتلاف وقت به تامین مالی برای بازپرداخت وام مشغول شد و در تاریخ ۵ ژانویه ١٩٩٨ کمپینی را راه انداخت که یکی از بالاترین نمایش های وطن پرستی و از خود گذشتگی تاریخ محسوب می شود.
در آن زمان تخمین زده می شد که خانوارها معادل حدود ٢٠ میلیارد دلار طلا در قالب گردنبند، سکه، شمش، مدال و ...در خانه های خود نگهداری می کنند که به دلیل عشق زیاد به طلا غالبا دارای ارزشی فراتر از معادل پولی برای آنها بود.
👈جالب اینجاست که ٩٠ سال قبل از آن؛ یعنی سال ١٩٠٧ امپراطور کره به ژاپن ١٣ میلیون وُن بدهکار شد و برای بازپرداخت آن که معادل بودجه کل سال بود، مردها با ترک کردن سیگار و زنها با فروش طلا آلات خود، بدهی امپراطور خود را تسویه کردند!☝️
در سال ١٩٩٨ طلا مجددا به کمک دولت کره آمد! قریب به ٣.۵ میلیون نفر یعنی ربع جمعیت کره داوطلبانه در کمپین کمک طلا به دولت شرکت کردند. صف های طولانی مردم شامل پیر و جوان، فقیر و غنی در انتظار رسیدن به مراکز اعانه طلا در پاسخ به درخواست دولت برای کمک به اقتصاد ملی تشکیل شد! روبان های زرد رنگ روی پیراهن مردم که در آن نوشته شده بود "بیایید با جمع کردن طلا بر بحران ارزی خارجی غلبه کنیم" دیده می شد. 
شرکت های بزرگ کره ای از سامسونگ گرفته تا هیوندای و دوو و سلبریتیها تمامی قوای بازاریابی خود را برای نشر این شعار بکار بستند. آقای لی جونگ بِئوم، ستاره آوازه دار جوان بیس بال، با آوردن ٣١.۵ اونس طلا به ارزش ٩ هزار دلار که حاصل مدال های ۵ سال فعالیت حرفه ایش بود،  توجه بیشتر ملت کره را به این کمپین جلب کرد. به طور متوسط، هر فرد ۶۵ گرم طلا معادل ۶۴٠ دلار به ارزش همان زمان به دولت کمک کرد. 
ظرف کمتر از دو ماه، ٢٢۶ تن طلا به ارزش ٢.٢ میلیارد دلار جمع آوری شد که تمامی آن ذوب و در قالب شمش به صندوق بین المللی پول تحویل داده شد. اگرچه این میزان بخشی از بدهی ۵٨ میلیارد دلاری کره بود اما به خوبی نشان دهنده اتحاد و وطن پرستی ملی است که با حفظ همین روحیه کره توانست کل بدهی را تا ماه آگوست ٢٠٠١ یعنی سه سال زودتر از سررسید تسویه نماید!✌️

👈یکی می‌تواند با بمباران یک کشور و با نابود کردن بیشتر سرمایه انسانی و محو نهادهای سیاسی آن، آن کشور را به عصر حجر برگرداند. اما اگر اعتماد (میان مردم و میان مردم و حاکمیت) پابرجا باشد، آن کشور می‌تواند بعد از چند سال قامت راست کند  که آلمان و ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی از نمونه‌های بارز آن هستند. خلاف آن هم صادق است به این معنی که شما می‌توانید به یک کشور بهترین منابع طبیعی را اعطا کنید، اما اگر اعتمادی در کار نباشد، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد!👤سپیانزا و زینگالس؛ مقاله بحران اعتماد

🎯با کمی تامل در داستان کره و جمله فوق‌، می توان درستی این اصل را بیشتر لمس کرد که سنگ بنای موفقیت یک اقتصاد در مقابله با بحران های مالی و ارزی؛ داشتن سرمایه اجتماعی است؛ و سنگ بنای سرمایه اجتماعی‌؛ چیزی نیست جز اعتماد! اعتمادی که فرزند والدینی بنام حکومت قانون (rule of law) و حقوق مالکیت (property rights) است...
👈به عبارت دیگر؛ آنچه یک اقتصاد را ضد ضربه، باثبات و توسعه یافته می کند، نه میزان ذخایر طلا، منابع زیر زمینی، موقعیت جغرافیایی و...بلکه میزان اعتمادی است که در داخل آن و به تبع آن‌؛ میان آن اقتصاد و سایر اقتصادها برقرار است!☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
⭕️دو داستان و دو درس☝️

1⃣میلیونها قورباغه
👈یک کشاورز چینی وارد شهر شد و به صاحب رستورانی گفت که اگر مایل باشد میتواند یک میلیون قورباغه برایش بیاورد.
صاحب رستوران از این پیشنهاد شوکه شد و از او پرسید این همه قورباغه را از کجا می خواهد تامین کند!
کشاورز پاسخ داد: نزدیک خانه من یک حوضچه پر از قورباغه است...میلیون ها قورباغه! همه آنها تمام شب قور قور می کنند و من دارم از دستشان روانی میشوم!
پس صاحب رستوران و کشاورز توافق کردند که کشاورز به صورت هفتگی، هر دفعه پانصد قورباغه تحویل رستوران بدهد.
هفته اول که شد، کشاورز با حالتی خجالت زده و شرمنده به رستوران رفت ...در حالی که دو تا قورباغه لاغر مردنی و استخوانی با خودش آورده بود!
صاحب رستوران: خوب...بقیه قورباغه ها کجا هستند؟
کشاورز: اشتباه کردم، فقط همین دو تا قورباغه توی حوضچه بودند. اما مطمئنا خیلی سر و صدا می کردند!

🎯هر وقت می شنویم که یکی از ما انتقاد می کند، مسخره می کند، پشت سرمان حرف می زند، یادمان باشد که احتمالا داستان همان قورباغه های پر سر و صداست.

📌At age 20, we worry about what others think of us.
At age 40, we don't care what they think of us. At age 60, we discover they haven't been thinking of us at all. 👤Ann Landers
✔️در 20 سالگی نگرانیم دیگران درباره ما چه فکری میکنند.
✔️در 40 سالگی برایمان مهم نیست که آنها درباره ما چه فکری میکنند!
✔️در 60 سالگی می فهمیم آنها اصلا به ما فکر نمی کرده اند!

📌The greatest fear in the world is of the opinion of others. And the moment you are unafraid of the crowd, you are no longer a sheep, you become a lion. A great roar arises in your heart, the roar of freedom.👤Osho
👈بزرگترین ترس در دنیا؛ ترس از نظر و فکر دیگران است! و به محض اینکه ترستان از (رای و نظر) توده مردم (درباره خودتان) میریزد، شما دیگر یک گوسفند نیستید، بلکه تبدیل به یک شیر می شوید! صدای یک غرش بزرگ در دلتان بلند میشود؛ غرش آزادی!✌️

همچنین یادمان باشد که مشکلات در تاریکی، توهمات، تخیلات، تنها با خود فکر کردن ها و مشورت نکردن ها، نجواهایی که منبعش شیطان است ... بزرگتر به نظر می رسند.
بارها شده که شب؛ هنگام خواب نگران چیزایی هستیم که مثل قور قور یک میلیون قورباغه به ما هجوم می آورند! خوشبختانه وقتی صبح و هوا روشن می شود، با موضوع از نزدیک که مواجه می شویم، از اینکه کل سر و صدا ها هیچ پایه و مبنایی نداشته متعجب می شویم!☝️

2⃣ایراد پیرزن به مناره مسجد و تدبیر معمار
👈روایت شده است در حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی بزرگ می ساختند. اما چند روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام می دادند.
پیرزنی از آنجا رد می شد...وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!
کارگرها خندیدند.
اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت: چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!!
و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!
مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله، درست شد! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت!☝️
کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را از معمار با تجربه پرسیدند؟
معمار گفت: اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت می کرد و شایعه پا می گرفت، این مناره تا ابد کج می ماند و دیگر نمی توانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم. این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم!

📌A lie gets halfway around the world before the truth has a chance to get its pants on!
👤 Winston Churchill
قبل از اینکه "واقعیت" فرصت پیدا کند تا شلوار خود را بپوشد، "یک دروغ" تا نیمی از دور کره زمین را طی کرده است!☝️

🎯البته معمار مسجد حواسش بوده که بعد از اقدام فوری و صاف کردن مناره، دیگه به قورقور میلیون ها قورباغه گوش نده!

بازنشر=انتشار حال خوب🤝
🔋حال خوب=اتفاقات خوب!✌️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
It takes two flints to make a fire.👤Louisa May Alcott
👈آتیش با دو تا چخماق روشن میشه!

The strength of the team is each individual member. The strength of each member is the team.👤Phil Jackson
👈قوت یه تیم به اعضاء شه و قوت هر یک از اعضا؛ تیمشونه!

The whole is other than the sum of the parts.👤Kurt Koffka
👈کل هر چیزی؛ متفاوت از مجموع اجزاءشه!

No one can whistle a symphony. It takes a whole orchestra to play it.👤H.E. Luccock
👈با سوت زدن یه نفر؛ سمفونی اجرا نمیشه! یه گروه کامل اورکستر لازمه!

If everyone is moving forward together, then success takes care of itself.👤Henry Ford
👈اگه همه باهم به سمت جلو حرکت کنن؛ موفقیت خودش از خودش مراقبت میکنه!

The ratio of We’s to I’s is the best indicator of the development of a team.👤Lewis B. Ergen
👈نسبت "ما" ها به "من" ها؛ بهترین شاخص توسعه یافتگی یه تیمه!

If you want to go fast, go alone. If you want to go far, go together.👤African Proverb
👈اگه میخواید تند برید؛ تنها برید! اگه میخواید جای دوری برید؛ با هم برید!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️رمز گشایی از موفقیت های اقتصادی جمهوری کره
👈بخش اول

از زیر خط فقر تا نقش آفرینی در اقتصاد جهانی

جمهوری کره (کره جنوبی) در تاریخ 15 آگوست 1945 بعد از 36 سال، از اشغال ژاپن درآمد و استقلال پیدا کرد و 5 سال بعد یعنی در سال 1950 جنگ میان دو کره آغاز گردید که تا 1953 ادامه یافت. حاصل این جنگ خانمان‌سوز چیزی نبود جز کشته شدن 5 میلیون سرباز و مردم کره و 36000 نیروی خارجی از 21 کشور!

چگونه کشوری تهی از منابع داخلی با درآمد سرانه ملی 67 دلار در سال 1953 یعنی فقر مطلق، بعد از 67 سال با تولید ناخالص داخلی 1800 میلیارد دلاری تبدیل به اقتصاد 10 جهان گشته و به درآمد سرانه ملی 35 هزار دلار نائل می‌گردد؟ این در حالی است که، کره شمالی و جنوبی هر دو تقریباً از لحاظ اقتصادی در شرایط برابری قرار داشتند اما تولید ناخالص داخلی 1800 میلیارد دلاری جمهوری کره کجا و تولید ناخالص داخلی حدوداً 30 میلیارد دلاری کره شمالی کجا؟! 
جالب اینست که کارشناسان نظامی و اقتصادی در همان زمان پیش‌بینی می‌کردند که جمهوری کره هیچ آینده‌ای ندارد و تا یکصد سال آینده قدرت ترمیم اوضاع اقتصادی خود را نخواهد داشت!

اولویت اول: آموزش و تربیت نیروی کار تحصیل کرده

جمهوری کره آموزش را به عنوان اولویت اول خود انتخاب کرد. شعار مردم این بود: "سخت درس بخوان تا موفق شوی. این تنها راه زندگی انسانی همراه با عزت است." در دوره‌ای که دولت مدرسه ابتدایی و راهنمایی را اجباری کرده بود، بچه‌های کره‌ای کیلومترها به سوی مدارس با پای پیاده می‌رفتند. دولت شروع به سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی آموزش‌های تخصصی و فنی و تربیت نیروهای انسانی کرد که همین نیروها در سال‌های بعد که شرح آن خواهد گذشت، رونق اقتصادی را برای کره به ارمغان آوردند. در حقیقت مردم کره برای تربیت نسل بعدی دست به فداکاری و ایثار مثال‌زدنی زدند.

آغاز توسعه اقتصادی

بعد از آرامش کشور و شروع بازسازی و رفع آثار جنگ از چهره کشور، توسعه اقتصادی کره با کمک‌های مالی و فاینانس خارجی آغاز گردید. وابستگی 90 درصدی اقتصاد کره به منابع مالی خارجی، اوضاع وخیمی را برای این اقتصاد رقم می‌زد. در سال 1961 نظامیان کودتا کرده و توسعه اقتصادی کشور را در اولویت برنامه‌های خود قرار دادند. در همین راستا، دولت نظامی هیات عامل اقتصادیEconomic Planning Board  کشور را به منظور برنامه‌ریزی، تخصیص بودجه و جذب سرمایه‌های خارجی تاسیس کرده و به آن اختیارات بی‌سابقه‌ای برای رسیدن به اهداف فوق اعطا نمود. هیات عامل در ماه ژانویه 1962 برنامه 5 ساله توسعه اقتصادی خود معروف به معجزه روی رودخانه هَن Miracle on the Han River
را که سنگ بنای جهش اقتصادی کره بود،  اعلام کرده و برنامه به اجرا گذاشته شد. چالش اصلی، بدست آوردن منابع مالی خارجی بود.

عدم استقبال آمریکا (1)

آقای برگر سفیر آمریکا در کره‌جنوبی، گزارش منفی را در مورد این برنامه به کاخ سفید ارائه کرد و این گزارش موجب عدم استقبال آمریکا در خصوص کمک‌های مالی به این اقتصاد جنگ‌زده  گردید.

ملت کره در کنار دولت (1)

اما کره تسلیم نشد و با تلاش فراوان در سال 1966 موفق به دریافت تسهیلات از دویچه بانک Deutsche Bank آلمان غربی گردید. قبل از دریافت تسهیلات از آلمان، دولت کره از ماه دسامبر 1963 هزاران کارگر معدن و پرستار تحت عنوان گستاربایتر  Gastarbeiter(به زبان آلمانی یعنی کارگر خارجی) به سوی آلمان غربی اعزام کرده بود. مزیت رقابتی کارگران کره‌ای نسبت به سایر ملیت‌ها این بود که آنها از همه ملیت‌ها با سوادتر بودند. این کارگران و پرستاران درآمدهای خود را به کره می‌فرستادند و دولت کره با وجود کم بودن مقدار آن، با وثیقه گذاشتن این درآمدها به اخذ تسهیلات بیشتر از بانک‌های خارجی می‌پرداخت. آقای جائی سان کارگر اعزامی به معادن آلمان غربی بعد از 50 سال می گوید: "من فکر می‌کنم اینکه دولت از درآمدی که ما برای توسعه و آبادانی کشورمان به کره می‌فرستادیم به نفع اقتصاد کشورم استفاده می‌کرد، کار خوبی بود."

صنایع سبک:ناجی اقتصاد رو به افول کره

به دلیل ناتوانی دولت در جذب سرمایه‌ها و تسهیلات خارجی، اقتصاد کره سیر نزولی را در پیش گرفت که ناگهان با موفقیت صنایع سبک مانند نساجی و کلاه‌گیس و کارهای سوزنی و تبدیل شدن کره به صادرکننده اول جهانی این محصولات، فرصت تاریخی برای نجات این اقتصاد فراهم گشت.

آغاز دهه 70 میلادی: پی‌ریزی پایه‌های صنایع سنگین با محوریت فولاد

در اواخر دهه 60 میلادی، دولت با منطقی کردن نرخ ارز و بهره موجبات حمایت از شرکت‌های بزرگ خصوصی  و رشد سالانه صادرات به میزان 36.6% را فراهم آورد. از آنجا که صنایع سبک اتکای زیادی به دستمزدها داشت، با افزایش دستمزدها رفته رفته قدرت رقابتی آنها در بازارهای جهانی کمتر شد و در پی آن...

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
ادامه...👇👇👇
⭕️رمزگشایی از موفقیت های اقتصادی جمهوری کره
👈بخش دوم

آغاز دهه 70 میلادی: پی‌ریزی پایه‌های صنایع سنگین با محوریت فولاد

در اواخر دهه 60 میلادی، دولت با منطقی کردن نرخ ارز و بهره موجبات حمایت از شرکت‌های بزرگ خصوصی  و رشد سالانه صادرات به میزان 36.6% را فراهم آورد. از آنجا که صنایع سبک اتکای زیادی به دستمزدها داشت، با افزایش دستمزدها رفته رفته قدرت رقابتی آنها در بازارهای جهانی کمتر شد و در پی آن، دولت روی صنایع جدید مانند فولاد، ذغال سنگ، مواد شیمیایی، ماشین‌آلات و کشتی‌سازی به عنوان موتورهای قدرتمند توسعه اقتصادی متمرکز گردید. توسعه صنعت فولاد به عنوان اولین صنعت سنگین در دستور کار قرار گرفت و مجتمع کارخانه پوهانگ در سال 1970 تاسیس گردید.

عدم استقبال آمریکا (2)

ایالات متحده به این پروژه نگاه تردیدآمیزی داشت چرا که این صنعت نیاز به سرمایه زیاد و نیز تکنولوژی برتر داشت. البته توجیه آمریکایی‌ها این بود که اقتصادهای پیشرفته‌تری دست به چنین طرح جاه‌طلبانه‌ای زده بودند اما ناکام ماندند. حتی بانک بین‌المللی ساخت و ساز مجدد و توسعه International Bank of Reconstruction and Development (IBRD) 
در گزارش خود در باره موفقیت‌آمیز بودن این پروژه ابراز تردید کرده و توصیه به تعویق آن نمود.

آغاز موفقیت‌آمیز تولید فولاد

به رغم وزش بادهای مخالف، کارخانه پوهانگ در سال 1973 شروع به تولید فولاد کرد. بدینوسیله، دولت قدم موفقی را در راستای صنعتی کردن اقتصاد کره از راه تولید به عنوان قلب اقتصاد و فولاد به عنوان سنگ زیربنای صنایع دیگر برداشت تا اینکه کره در سال 2009 تبدیل به چهارمین تولیدکننده فولاد جهان گردید. موفقیت در این صنعت، موفقیت در سایر صنایع وابسته مانند کشتی‌سازی، خودروسازی، ماشین‌آلات پالایشگاهی و الکترونیک را برای این اقتصاد به ارمغان آورد.

ناممکن بودن ارتقای سطح زندگی یک ملت بدون تغییرات ریشه‌ای در دل جامعه

همزمان با آغاز جنبش اجتماعی معروف به Saemaul در دهه 70، دولت کره ورشکسته شد و مجبور به حمایت بیشتر از اقشار ضعیف گردید. ملت کره از طریق کمک‌ها و حمایت‌هایی که از دولت دریافت می‌کردند، شروع به ارتقای کیفیت زندگی خود کردند. 33660 روستا در کره سیمان و فولاد مجانی دریافت کردند و پس از دو سال، روستاهایی که واقعاً منابع را خرج آبادانی کرده بودند، سیمان و فولاد بیشتری دریافت کردند. مردم به تدریج از شک و تردید در آمده و امید آنها به آینده روشن بیشتر شد. پس از ارتقای سطح زندگی اقشار ضعیف، کم‌کم کل اقتصاد و اوضاع معیشتی مردم ارتقا یافت. این بدین معنی بود که ارتقای سطح زندگی تنها با کمک‌های خارجی محقق نمی‌شود بلکه نیاز است که تغییر به صورت ریشه‌ای و عمیق در دل جامعه اتفاق بیافتد. حاصل تعامل ملت و دولت، تحقق رشد 9.6 درصدی در سال‌های 70، 71 و72 میلادی بود.

مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحران‌های مالی به فرصت‌های اقتصادی (1)

در اکتبر 73 میلادی جنگ اعراب و اسرائیل معروف به Yom Kippur آغاز گردید و موجب بالا رفتن قیمت نفت (از حدود 10 دلار به بالای 35 دلار) و همچنین قیمت مواد اولیه نیز افزایش زیادی یافت که موجب خوابیدن کارخانه‌ها و تولید گردید و در حقیقت ضربه مهلکی به اقتصاد کره وارد آورد، آن هم کره‌ای که یک قطره نفت نداشت و تازه شروع به سرمایه‌گذاری در صنایع مربوطه آن کرده بود. اما دولت کره، از این تهدید و بحران به عنوان یک فرصت استفاده کرد به این صورت که با استفاده از فرصت رشد بالای ساخت و ساز در خاورمیانه که در نتیجه بالا رفتن قیمت نفت در حال رخ دادن بود ،  با اعزام کارگران خود به منطقه اقدام به احداث پروژه‌هایی به ارزش سالیانه 10 میلیارد دلار نمود و بدینوسیله از رشد قیمت نفت برای تحریک اقتصاد خود بهره‌برداری کرد.

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
ادامه...👇👇👇
⭕️رمزگشایی از موفقیت های اقتصادی جمهوری کره
👈بخش سوم

مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحران های مالی به فرصت های اقتصادی (2)

در سال 1978 به دلیل اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران و کاهش صادرات نفت و نیز همزمانی آن با تقاضای جهانی، بحران دیگر نفتی رخ داد و قیمت‌ها رو به صعود گذاشت (تا سال 1980 قیمت نفت از بشکه‌ای 33 دلار به حدود 62 دلار رسید). اکنون دولت کره با استفاده از درس‌ها و تجربیاتی که از بحران قبلی بدست آورده بود، به خوبی می‌توانست از این بحران هم استفاده کند. طی دو بحران و شوک نفتی، اکثر کشورها از میزان سرمایه‌گذاری خود کاستند اما کره بر عکس عمل کرد. در بحران قبلی، کره به میزان سنگینی در صنایع فولاد، نفت، شیمیایی، ماشین‌سازی و کشتی‌سازی سرمایه‌گذاری کرد و در پاسخ به شوک دوم قیمت نفت، به شکل گسترده‌ای اقتصاد و صنایع زیربنایی خود را بازسازی کرد. جالب اینجاست که عبور موفق از بحران دوم نفتی مصادف شد با کاهش ارزش دلار، کاهش قیمت نفت و کاهش نرخ بهره که موجب شکوفایی اقتصاد کره در دهه 80 میلادی گردید. برای کره‌ای که رشد اقتصادی خود را از راه صادرات دنبال می‌کرد، پول قوی‌تر یعنی واردات ارزان‌تر و فرآوری و صادرات و ارزش افزوده بیشتر. نرخ بهره پایین‌تر یعنی دریافت تسهیلات بین‌المللی ارزان‌تر و تقویت صنایع داخلی و رونق تولید و تحقق رشد از طریق صادرات بیشتر!

نظام دموکراتیک یک چاشنی برای نظام سرمایه‌داری کره

در ماه ژوئن 1987 دموکراسی‌خواهان به حکومت آقای چون دو هوان 8 ماه قبل از پایان دوره 7 ساله خاتمه دادند و نظام دموکراتیک را برپا کردند. حالا دیگر بعد از 33 سال تلاش اقتصادی درآمد سرانه ملی از 67 دلار به 10 هزار دلار افزایش یافته (28 هزار دلار در سال 2014 ) و تبدیل به اقتصاد 12 جهانی شد.

عضویت در سازمان‌های بین المللی

در سال‌های 1995 و 1996 به ترتیب به عضویت سازمان تجارت جهانی (WTO) و سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) درآمد.

مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحران‌های مالی به فرصت های اقتصادی (3)

در سال 1997 بحران مالی آسیا از تایلند آغاز گشته و مانند آتش به سوی بازارهای مالی آسیای شرقی حرکت کرد. 6 شرکت از 10 شرکت بزرگ کره ای تا مرز پرتگاه سقوط جلو رفتند و دوران سخت و ریاضت بار دیگر دامن اقتصاد کره را گرفت. در 27 نوامبر 1997 دولت کره از صندوق بین المللی پول تقاضای کمک مالی کرد. از طرف دیگر طبق روال گذشته، اوضاع پیش آمده فرصتی را در اختیار دولت کره گذاشت که در آن دست به انجام اصلاحات اقتصادی گسترده زده و بار دیگر تهدید را تبدیل به فرصت نمود. شرکت های ورشکسته بسته و یا ادغام شدند و شرکت های بزرگ دست به تجدید نظر گسترده در چینش ساختار کار و کسب خود زدند. همزمان با این اصلاحات،  سیستم های مدیریتی نیز به منظور در بر گیری اصول رقابت و عملکرد تغییر داده شد. دولت کره این تحولات را با جدیت و قاطعیت در اقتصاد خود عملیاتی کرد. نتیجه این اصلاحات را می توان در افزایش چشمگیر میزان ذخایر ارزی کره از 3.9 میلیارد دلار در سال 1997 (سال بحران مالی) به 99 میلیارد دلار در سپتامبر 2001 و قرار گرفتن در رتبه پنجم جهانی مشاهده کرد. باز پرداخت وام صندوق بین المللی پول که از سال 1998 آغاز گشته بود، درآگوست 2001 و سه سال زود تر از موعد مقرر با پرداخت آخرین قسط 350 میلیون دلاری به پایان رسید!  

ملت کره در کنار دولت (2)

طی بحران مالی 1997 ارزش پول کره سقوط کرد و قیمت طلا سیر صعودی سرسام‌‌آوری را آغاز کرد. در پاسخ به این اوضاع، مردم کره در یک حرکت به نام کمپین ملی طلا
National Gold Campaign 
با اعانه و بخشیدن داوطلبانه طلا به دولت جهت فائق آمدن بر بحران قیمت طلا، جهان را شگفت‌زده کردند!

📌پست مرتبط: مشت آهنین کره ای ها در مواجهه با بحرانهای ارزی و مالی👈
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/527

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
ادامه...👇👇👇
⭕️رمزگشایی از موفقیت های اقتصادی جمهوری کره
👈بخش آخر

مهارت کره‌جنوبی در تبدیل کردن بحران‌های مالی به فرصت‌های اقتصادی (4)

با آغاز جنگ‌های خاورمیانه، شرکت‌های بزرگ و کارکنان آنها این عرصه خطرناک را خالی کردند. باز هم شرکت‌های کره‌ای بر خلاف روند رایج تصمیم گرفتند با خطرات بالقوه روبرو شده و در منطقه بمانند و شبکه بازار خود را حفظ کنند." بدون مخاطره هیچ توسعه و رشدی اتفاق نمی افتد!"

ملت کره در کنار دولت (3)

با شیوع آنفلوآنزای خوکی از مکزیک در سال 2009، کارکنان شرکت‌های کره ای در مکزیک با پوشیدن ماسک به کار خود ادامه دادند که نتیجه آن افزایش نفوذ شرکت‌های کره ای در آن بازار بود. این در حالی بود که کارکنان سایر شرکت‌ها از سایر ملت‌ها ترجیح دادند که برای حفظ سلامتی خود مکزیک را ترک کنند. 

پیشتازی در صنعت

در دهه 80 میلادی صنعت خودرو کره در بازار آمریکا بازخورد مطلوبی گرفته و پا می‌گیرد تا اینکه در سال‌های اخیر تبدیل به یک بازار در حال انفجاری برای خودروهای کره‌ای می‌شود. تصور موفقیت کره در صنعت Semi-Conductor ها که صنعتی پرخطر می‌باشد،  عنوان یک خیال باطل تلقی می‌شد چرا که کره خیلی دیر وارد آن شده بود. اما به شکرانه حمایت‌های تهاجمی دولت، کره تبدیل به سومین تولیدکننده جهانی Semi-Conductor ها گردید و در سال‌های بعد رهبر جهانی این صنعت شد. همچنین کره قدم‌های جدی در فن‌آوری اطلاعات برداشت و در ظرف چند سال توانست جایگاه ویژه‌ای برای خود در این صنعت ایجاد کند. کسب رتبه اول جهانی در میزان خانوارهایی که دسترسی به اینترنت دارند و رتبه اول اینترنت Broad Band، عنوان اولین ارائه‌دهنده جهانی دسترسی به وایمکس موبایل از جمله دستاوردهای این اقتصاد در عرصه IT می‌باشد. در سال‌های اخیر کره با تولید موزیک‌های سبک کره‌ای، فیلم‌ها و سریال‌ها برنامه گرایش جهانی به نام "موج کره‌ای ”Korean Wave را جهت ترویج فرهنگ کره‌ای و رسوخ هر چه بیشتر در طرز فکر و زندگی مصرف‌کنندگان کالاها و خدمات موجود و بالقوه خود دنبال می‌کند.
📌برنامه فرصت مطالعاتی و تحقیقاتی؛ اقدامی که سامسونگ را جهانی کرد👈 https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/116

چالش‌های پیش روی جامعه کره

طبیعتاً در کنار پیشرفت‌های چشمگیری که یک کشور به نمایش می‌گذارد، وجود چالش‌ها و معضلات امری ناگزیر می‌باشد. رشد اختلاف طبقاتی میان فقیر و غنی، اختلافات میان شهرها و روستاها و آلودگی محیط زیست را می‌توان از جمله این چالش‌ها بر شمرد. دولت کره در تلاش است که علاوه بر کاهش این معضلات اجتماعی، در عین حال به نقش‌آفرینی هر چه بیشتر در عرصه جهانی پرداخته و همچنان مقتدرانه به مسیر خود ادامه دهد.

سخن پایانی

"رشد اقتصادی تابعی از شخصیت یک ملت است!" این جمله در حقیقت جمله‌ایست تاریخی از پروفسور Edmund Phleps برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال 2006 که در واقع گشاینده رمز واقعی موفقیت‌های مثال زدنی ملت و دولت کره‌جنوبی است.

🧷و به قول لی کوان یو؛ اولین نخست وزیر سنگاپور؛ 👈
📌A nation is great not by its size alone. It is the will, the cohesion, the stamina, the discipline of its people and the quality of their leaders which ensure it an honourable place in history.”👤Lee Kuan Yew
بزرگی یک ملت؛ تنها به اندازه جغرافیایی آن نیست...
✔️اراده، انسجام، استقامت، انضباط مردم و کیفیت رهبرانش است که آنرا به سرزمینی لایق احترام در تاریخ تبدیل می کند!☝️

با مطالعه رفتار و شخصیت ملت کره می‌توانیم عمیق بودن و درستی این گفته را بهتر درک کنیم. سخت‌کوشی، مسئولیت‌پذیری، میهن‌پرستی، عمل‌گرایی، دانایی‌گرایی و آینده‌نگری یک ملت همراه با تخصص‌گرایی، صداقت، درستکاری و شفاف بودن یک دولت نتیجه‌ای جز آنچه گذشت، نخواهد داشت. این همان قانون سوم نیوتن است که می‌گوید: " برای هر عمل، یک عکس‌العمل معادل و خلاف جهت آن وجود دارد." تعبیر رایج آن همان است که گفته می شود: "از هر دستی بدهی، از همان دست می گیری!"

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️تا زمانی که هنوز نشنیده ای و مطمئن نشده ای...

Allah Most High Revealed to the noble Moses, may peace be upon him:

I will teach you five truths that are the pillars of universal religion.

1⃣As long as you have not heard that My Kingdom has ceased, do not abandon obedience to Me.

2⃣As long as you have not learned that My Treasures are exhausted, do not be concerned about your sustenance.

3⃣As long as you have not heard the enemy of humanity has been defeated, do not feel exempt from surprise attack and do not cease to oppose Satan.

4⃣As long as you have not heard that I have forgiven all your actions of past, present, and future, do not be critical of My other servants.

5⃣As long as you have not yet entered My Paradise, do not feel that My testing of you has come to an end.

📖101 Diamonds: From the Oral Tradition of the Glorious Messenger Muhammad PBUH

goo.gl/oTUNNG

حضرت محمد (ص) فرمودند که خداوند متعال به حضرت موسی (ع) فرمودند:

من پنج حقیقت را به تو می آموزم که ستونهای دین جهانی را تشکیل می دهند:

1⃣تا زمانی که نشنیده ای سلطنت من به پایان رسیده، عبادت مرا ترک نکن!

2⃣تا زمانی که از پایان یافتن و ته کشیدن خزانه من با خبرنشده ای، نگران آذوقه و معاش خودت نباش!

3⃣تا زمانی که نشنیده ای دشمن انسانیت (شیطان) مغلوب گشته، هیچ گاه خودت را معاف از حمله غافلگیرانه او نپندار و از مخالفت و مبارزه با شیطان دست نکش!

4⃣تا زمانی که به گوش تو نرسیده که من تمامی گناهان گذشته، حال و آینده تو را بخشیده ام، سایر بندگان مرا (نسبت به ارتکاب گناه) سرزنش نکن!

5⃣تا زمانی که هنوز وارد بهشت من نشده ای، احساس نکن که آزمایش کردن تو به پایان رسیده است!

📖101 الماس: مجموعه احادیث پیامبر اسلام

💐عید مبعث مبارک🙏

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️حداقل مجازات دروغگو این نیست که هیچکس حرفهای اون رو باور نمیکنه!☝️
💢بلکه اینه که او حرفهای هیچکس رو باور نمیکنه!👌

👤جورج برنارد شاو؛ فیلمنامه نویس ایرلندی

@ThinkThenMove
⭕️چهار داستان و چهار نکته

1⃣می گویند جورج برنارد شاو؛ نمایشنامه نویس معروف، شبنامه ای تنظیم کرد و درب خانه ۱۵-۲۰ تن از سران شهر لندن پخش کرد و در آن، بدون اینکه اشاره کند نامه از طرف کیست و بدون مقدمه نوشته بود:
❗️آنها همه چیز را فهمیدند و صبح می آیند سراغتان! فرار کنید👟
فردا صبح هیچ کدام از آنها توی شهر نبودند!
👈اگر کسی در جایگاهی هست که استحقاق آنرا ندارد و با جعل و دروغ آنجا را اشغال کرده، خودش بهتر از همه می داند که صندلی اش بسیار لغزان است و هر لحظه باید آماده فرار باشد!

2⃣میگویند در هندوستان برای شکار طوطی یک ترفند جالب بکار می برند: از داخل یک نی با رنگهای جذاب یک نخ عبور داده و نخ را از دو طرف به دو درخت محکم می بندند. طوطی روی نی زیبا نشسته و بلافاصله واژگون شده در حالی که به نی چسبیده در واقع؛ آویزان است. طوطی کله پا شده گویا بینایی و اراده خودش رو از دست داده و بی تحرک میشود و این فرصتی میشود برای شکارچیان که به راحتی به او نزدیک شده و بدون هیچ دردسری او را راحت با دست بگیرند!
👈در شرایطی که اوضاع زندگی، بازار، روابط ما و همه چی بر عکس و واژگون و منفی میشوند و ورق علیه ما بر می گردد، حواسمان باشد شکارچیان فرصت طلب؛ زندگی، سرمایه، روابط و همه چی ما را مفت نبرند و غارت نشویم!

3⃣می گویند یه آدم قلدر، زن و بچه اش را برد پیک‌نیک. وقتی رسیدند بساط را وسط جاده پهن کرد. زن و بچه کلی اعتراض کردند که باید برویم زیر درخت بزرگ و زیبای کنار جاده...اینجا باشیم ماشین همه ما را له میکند. جناب قلدر هم زیر بار نرفت که نرفت. همه نهایتا تمکین کرده و بالاخره کتری را همان جا وسط جاده روشن کردند! ناگهان کامیونی با سرعت از راه رسید و با دیدن صحنه وسط جاده، زیر فرمان زد و از جاده منحرف شد و کوبید توی آن درخت کنار جاده و خودش و کامیونش و درخت را داغون کرد! قلدر خان در حالی که لم داده بود با ژست حکیمانه ای به خانواده ش گفت: ببینید اگر زیر آن درخت نشسته بودیم چه بلایی سرمان میامد!
👈در مسیری که طی میکنیم حواسمان به موانع ساختگی سر راهمان باشد، یک وقت سرمایه، ارتباطات، اعتبار و همه چی خودمان را با زدن توی جاده خاکی از دست ندهیم بخاطر حماقت و لجاجت انسانهای کج فهم.

4⃣می گویند دو سرباز آمریکایی بنام های جیمز و ویلیام در بیابان های بصره و در ماه رمضان؛ تشنه و گرسنه در حال پیاده روی بودند و از دور یک مسجد دیدند. جیمز به ویلیام گفت: ببین من برای اینکه از این مسلمانها چیزی برای نوشیدن و خوردن بگیرم میگویم اسمم حسنه! ویلیام گفت اما من ویلیام هستم و تا آخر هم همینم! به مسجد نزدیک شدند و چند نفر عراقی آنجا بودند.
جیمز به آنها گفت: السلام علیکم بنده حسن هستم.
ویلیام هم گفت: های! من هم ویلیام هستم.
حسن (جیمز) گفت: ببخشید! ما نیاز به آب و غذا داریم...
یکی از عراقی ها به حسن گفت: به به، و علیکم السلام و رحمت الله حسن جان🙏 رمضان شما مبارک (یعنی تا افطار صبر کن)، و به دوستانش گفت: برای ویلیام آب و غذا بیاریم!
👈خودت باش.
به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن
منافقی چکنی مار باش یا ماهی!
سنایی
📌Be yourself! Everyone else is already taken!👤Oscar Wilde

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
⭕️✍️از "انفجار حماقت" تا "کامروایی"؟!

1⃣👤گای کاواساکی؛ متخصص بازاریابی و سرمایه گذاری از 👤استیو جابز نقل می کند:
مدیران درجه یک؛ افراد همسطح (حتی بهتر از) خود را استخدام می‌کنند. 
اما افراد درجه دو؛ با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایین‌تر یعنی درجه سه را استخدام می کنند.
و افراد درجه سه؛ افراد درجه چهار را استخدام می کنند...
و طولی نمی کشد که به پایین ترین سطح و انبوهی از افراد ضعیف، ناتوان و نادان می رسیم!
این تراوش و تسری نادانی از سطوح بالا به پایین موجب "انفجار حماقت" در شرکت ها می گردد!
نتیجه: پس از مدتی با موجی فراگیر از افراد ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می‌شوید که معدود افراد توانمند یا همان باهوش ها را نیز ناامید و فلج می کنند!

2⃣و در بخش هایی از مقاله معروف "احمق باش تا کامروا شوی" نوشته👤پروفسور آندره اسپایسر هم می خوانیم:
اکثر نظریه‌های مدیریتی میزان دانش انباشته را مهم‌ترین دارایی شرکت‌ها می‌دانند. اما یافته‌های پژوهشی جدید نشان می‌دهد که مهم‌ترین عامل پیش‌ برد کارها در بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان چیز دیگری است: "حماقت جمعی"! سازمان‌ها افراد باهوش را جذب و سپس آن‌ها را به استفاده‌نکردن از هوششان تشویق می‌کنند(پارادوکس حماقت)! افراد باهوش به سرعت در می‌یابند که هوشمندانه‌ترین کار احمق بودن است. آنهایی هم که مدام با پیشنهادهای نوآورانه به استفاده از هوششان اصرار بورزند کنار گذاشته می‌شوند. افراد باهوش به سرعت در می یابند تنها در یک صورت می توان پیشرفت کرد: "پایت را که گذاشتی در محل کار، در مغز را تخته کن!
(متن کامل در سایت ترجمان)

🔴از دو مقدمه بالا یکی از نتایجی که بدست می آید این است که در حالت خوش بینانه؛ اگر  IQ ها یا باهوش ها را منشاء بوجود آمدن یا پیچیده شدن مشکلات امروز نظیر بیکاری، کم کاری، رکود، تورم، فساد، کم آبی و...ندانیم، آنها را هم راه حل برون رفت از این اوضاع نمی توان دانست! چرا که اگر IQ و دستاورد های آن مانند مدارک دانشگاهی، حرفه ای، مقالات و...به تنهایی برای توسعه و پیشرفت تعیین کننده بود، با 5 برابر بودن تعداد دانشگاه های ما نسبت به کشورهای پیشرفته و سهم 2.9 درصدی تولید علم برتر جهانی و داشتن نزدیک به 10 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی، اوضاع مان باید خیلی بهتر بود!
بنابراین؛ ایده کهنه و قدیمی IQ به عنوان تنها معیار برتری و راه نجات، دیگر کار ساز نیست و چاشنی ها و دو بال از جنس عقلانیت آن یعنی:✔️EQ (هوش هیجانی) و میوه های آن👈بردباری، پشتکار، استقامت، میانه روی، انعطاف و کار گروهی و ✔️LQ(هوش عشقی) و میوه های آن👈بشر و محیط زیست دوستی، مهربانی، گذشت، مدارا، همدلی، تواضع و درستکاری؛ هستند که می توانند به بهبود اوضاع کمک کنند. در این صورت؛ هم تغییر پارادایم و نگاه نظام آموزشی و تحصیلکرده های ما امری ضروری به نظر می رسد و هم تغییر رویکرد شرکت های خواهان رشد و توسعه پایدار با منابع انسانی توسعه یافته؛ که دیگر صرفا با ملاک مدرک گرایی و اینکه از کجا فارغ التحصیل شده اند، نمی توان به چنین اهدافی دست یافت!
📌شما نمی توانید شرکت های عالی را بدون آدمهای عالی بسازید:👈https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/132

🎯و بالاخره اینکه؛ با بهره مندی IQ از چاشنی های EQ و LQ؛ باهوش ها هم کمتر به خاطر نگرانی از دست دادن موقعیت خود؛ افراد پایین تر از خود را استخدام کرده و "انفجار حماقت" را رقم می زنند و هم کمتر به این نتیجه می رسند که برای گذران زندگی و پیشرفت "احمق باش تا کامروا شوی"!☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️لحظه مُکشای کارآفرینان

🗓در سال 2008 بعد از خروج از شرکت Pay Pal و کسب 180 میلیون دلار حاصل از فروش سهام خود، 100 میلیون دلار در شرکت Space X و 70 میلیون دلار در شرکت Tesla و 10 میلیون دلار در شرکت Solar City سرمایه گذاری کردم و برای اجاره خانه ام، از دوستانم پول قرض میکردم!
👤ایلان ماسک
👈البته 7 سال بعد، دارایی او به 13 میلیارد دلار رسید و پس از آن؛ تا کنون بارها کل داریی خود را ریسک کرده است!

👤استیو جابز هم در سال 1994 تمامی ثروت خود را در شرکت اَپل با قمار روی دو شرکت NeXT و Pixar از دست داد و دارایی او یکمرتبه صفر شد و دو سال بعد، یعنی در سال 1996 همه چیز برگشت و ابتدا با فروش NeXT به اپل (و تصاحب 1.5 میلیون سهم اپل) و سپس فروش Pixar به Walt Disney در سال 2006 به مبلغ 7.4 میلیارد دلار؛ به عنوان سهامدار عمده، به میلیاردها دلار ثروت دست یافت!

📌راهبان بودایی اصطلاحی دارند بنام "وایراگیا" به معنی عدم وابستگی یا انفصال از تعلقات مادی که پیرو این مکتب، باید همه چیز خود را عامدانه از دست بدهد. آنها به این حالت و اوقات که طرف از توهم مالکیت و دارایی، رها گشته و از لحاظ مالی به نقطه صفر رسیده می گویند "لحظه مُکشا یا Moksha Moment".

تاریخ کارآفرینی دنیا پر است از افرادی که لحظات مُکشا را حتی بارها تجربه کرده اند و بعضی عرصه را برای همیشه ترک کرده؛ یعنی شکست را پذیرفته اند و عده زیادی هم دوباره خیز بزرگتری برداشته و قله های موفقیت را فتح کرده اند.
📌تفاوت آنها با راهبان این است که نه با هدف از دست دادن صرف و ندار شدن، بلکه به قصد کسب دستاوردها و موفقیت های بزرگ مادی وارد ماجراجویی و ریسک می شوند۔

⁉️سوالی که مطرح است این است که این کارآفرینان چگونه از لحظات مکشا به سوی میلیاردها دلار اوج می گیرند؟

👈در پاسخ باید گفت یکی از مهمترین رموز موفقیت آنها در تمرکز روی چیزهاییست که خواهان بدست آوردنشان هستند تا چیزهایی که از دست داده اند! آنقدر هدف؛ یعنی محصول یا خدمتی که در صدد عرضه اش در آینده هستند ارزشمند است که دیگر هیچ توجهی به مافات ندارند. فلسفه آنها این است که محصول را برای کسب پول بیشتر نمی خواهند بلکه پول را برای محصول بهتر میخواهند!

I don't make movies to make money. I make money to make movies! 👤Walt Disney
📌من فیلم نمی سازم که پول بسازم! من پول می سازم که فیلم بسازم!

👈راز بعدی موفقیت های عجیب آنها پس از عبور از لحظه مکشا این است که به لحاظ روانشناختی؛ تجربه چنین لحظاتی شبیه تجربه نزدیک به مرگ "Near Death" است و در چنین حالتی انسان دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد و می تواند دست به تصمیم های بزرگ بزند و به قول استیو جابز؛

Remembering that I'll be dead soon is the most important tool I've ever encountered to help me make big choices in life!
📌به یاد آوردن اینکه قراره بزودی (بالاخره روزی دیر یا زود) بمیرم؛ مهمترین ابزاریه که باهاش روبرو شدم و کمکم کرده که تصمیم های بزرگی در زندگیم بگیرم!

🔴🎯مخلص کلام اینکه یکی از درسهایی که از کارآفرینان Game Chnager که مسیر زندگی بشر را تغییر داده اند، می توان گرفت این است: اگر می خواهیم ببینیم چیزی (محصول یا خدمت جدید) که در صدد بدست آوردن آن هستیم چقدر ارزشمند و عالیست، ببینیم چقدر حاضریم برای بدست آوردنش همه چیز خود را از دست بدهیم و حتی لحظات نزدیک به مرگ را تجربه کنیم!
📌میگویند بزرگترین عاملی که در مقابل تغییر (عادات، شغل، بیزینس،...) قرار دارد؛ ترس است و بزرگترین ترس در بنی بشر؛ ترس از فقیر شدن و از دست دادن است!
👈راستی اگر کسی بر چنین ترسی غلبه کند و به اصطلاح، مُکشایی را تجربه کند؛ چه کارهای عجیبی که نمیتواند انجام دهد!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
2024/09/27 22:19:34
Back to Top
HTML Embed Code: