Telegram Web Link
Forwarded from گاهنامه مدیر (مهدی صانعی)
⭕️✍️"چرا" یا "چگونه"؟ کدام مقدم است؟

👤دارن هاردی، نویسنده و مربی موفقیت داستانی را نقل می کند به این مضمون که "در رشته کوه های آند، دو قبیله متخاصم وجود داشتند. روزی افراد قبیله ساکن در کوه به قبیله پایین کوه حمله کرده، اموال را به تاراج برده و همچنین یک کودک را با خود می برند.
مشکل اینجا بود که مردم قبیله پایین کوه مسیرهای عبوری که کوه نشینان از آن استفاده می کردند را نمی شناختند و حتی نمی دانستند کجا باید آنها را پیدا کنند. بالاخره روز بعد با سازماندهی بهترین جنگجویان خود برای بازگرداندن کودک عازم کوه می شوند. مردان قوی هیکل پس از چند روز تلاش ناموفق، کم کم احساس نا امیدی و درماندگی کرده و تصمیم می گیرند به روستا برگردند.
@gahname_modir
زمانی که آنها کوله پشتی های خود را بسته و آماده بازگشت شدند، دیدند مادر بچه از کوهی که آنها نمی توانستند از آن بالا بروند در حالی که بچه خود را به کمرش بسته دارد پایین می آید. نمی توانستند باور کنند که این آیا مادر کودک است...یکی از آنها به استقبالش رفت و گفت: با این که ما مردانی بسیار قوی و توانا هستیم، نتوانستیم از این کوه بالا برویم. تو چطور توانستی این کار را انجام دهی؟ مادر در چشمان مرد نگاه کرد و گفت: "چون این کودک شما نیست!"☝️

بنابراین مشکل از زمانی شروع می شود که بدون عبور از مرحله سخت چرایی و کشف انگیزه و دلیل، سریعا و مستقیما به مرحله چگونگی وارد می شویم، این در حالی است که اگر ابتدا چرایی انجام یک کار حل شود و به آن پاسخ درست داده شود؛ چگونگی انجام آن متعاقبا و به آسانی حل خواهد شد و هر چه پاسخ به چرایی؛ والاتر، ارزشمند تر و حیاتی تر باشد، چگونگی؛ آسان تر و ممکن تر خواهد بود!

پس وقتی فیلیپ سیدنی گفت:
Either I will find a way or I will make one!
👈یا راهی خواهم یافت و یا راهی خواهم ساخت،
یقینا از مرحله سخت چرایی و پاسخ به اینکه چرا آن کار را می خواهد انجام دهد عبور کرده و در مرحله آسان تر یعنی چگونگی انجام آن کار بوده است!
@gahname_modir
البته دلیل سخت بودن کشف چرایی و عبور از این مرحله؛ سخت بودن فکر کردن است که به قول جرج برنارد شاو؛ نمایش نامه نویس مشهور ایرلندی دو درصد از مردم واقعا فکر می کنند، سه درصد فکر می کنند که فکر می کنند و نود و پنج درصد آنها ترجیح می دهند بمیرند تا فکر کنند! همان دو درصدی که برای انجام هر کاری و یا در مقابل انجام شدن کارها در جوامع، یک علامت سوال بزرگ سوالگذاشته اند و تمامی اختراعات، پیشرفت ها و تحولات بشری مدیون پرداختن آنها به "چرا"هاست!

👈کسی که در زندگیش "چرایی" برای انجام دادن کاری دارد، می تواند از پس هر "چگونگی" برآید!✌️👤نیچه

⭕️✍️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت
‼️مشکل اصلی در ارتباطات:

👈بیشتر مردم به حرفهای طرف مقابلشون نه با این نیت که او را بفهمند بلکه با قصد پاسخ دادن؛ گوش می دهند!☝️

👤استفان کاوی؛
نویسنده، مربی و بیزینسمن

@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️دایره طلایی؛
💢👈رمز گشایی سایمون سینِک از کد رهبران عالی برای الهام بخشی!

چرا شرکت اَپل از سایر رقبا خلاق تر است در حالی که مانند سایرین یک شرکت کامپیوتری است و به همان استعدادها، عوامل فروش، رسانه ها و منابع مالی دسترسی دارد که دیگران دارند؟
چرا فقط 👤مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مسالمت آمیز حمایت از حقوق مدنی آمریکا شد در حالی که سایرین هم چیزی از او کم نداشتند؟
چرا در میان این همه تیم، فقط 👤👤برادران رایت موفق به اختراع اولین هواپیمای قابل کنترل موتوردار شدند در حالی که رقبای آنها تیم های باهوش تر و دارای منابع مالی بهتر بودند؟

📌👤سایمون سینِک؛ سخنران انگیزشی، مشاور سازمانی و نویسنده 5 کتاب پرفروش شامل"با چرا شروع کنید" در جمع مدیران شرکت های مطرح آمریکایی سخنرانی مهمی ایراد کرد که به چکیده آن اشاره می شود.

همه اینها یعنی اَپل، مارتین لوتر کینگ، برادران رایت و سایر شرکت ها و شخصیت های ممتاز دنیا از یک راه و کد پیروی می کنند و آن هم دقیقا حرکت در مسیر عکس آنچه در میان رقبای آنهاست! من آنرا با عنوان "دایره طلایی" (تصویر زیر) کد گذاری کرده ام که این ایده ساده می گوید چرا یک شرکت یا یک رهبر می تواند با الهام بخشی، بازی را تغییر دهد!

👈هر فرد و شرکتی روی این کره خاکی می داند "چه" تولید می کند و "چه" می کند، برخی می دانند "چگونه" یک کار را انجام می دهند، اما تعداد اندکی می دانند "چرا" یک کاری را انجام می دهند! با "چرا" منظورم؛ هدف، اعتقاد، نتایج کار، فلسفه وجودی است. چارچوب و چیدمان ذهنی رهبران تاثیرگذار جوامع و بازارها؛ فکر، عمل و ارتباط برقرار کردن از چرا (Why) به چه (What) یا به عبارتی from inside out است! اما اکثر ما عادت داریم از واضح ترین ها (What) به گنگ ترین ها (Why) یا به عبارتی from outside in حرکت کنیم!

📌برای مثال دوباره از اَپل نام می برم. اگر آنها مثل سایرین عمل می کردند در مرحله بازاریابی می گفتند: ما کامپیوترهای عالی می سازیم، خیلی زیبا طراحی شده و کاربر پسند هستند و...
✔️شرکت حقوقی می گوید: این شرکت حقوقی ماست، ما بهترین وکلا را داریم و آنها بهترین خدمات را ارائه می کنند و...
✔️خودرو ساز هم می گوید: ما خودرو تولید می کنیم و خودروهای ما کمترین مصرف بنزین را دارند و صندلی هایشان چرمی است و...
همه اینها یک ایراد دارند و آن هم اینکه الهام بخش نیستند!

اپل اینگونه ارتباط برقرار می کند: هر کاری ما انجام می دهیم معتقدیم وضع موجود را به چالش می کشد، چگونه وضع موجود را به چالش می کشیم؟ با طراحی زیبای محصولاتمان و کاربرپسند کردن آن!

🔴یادتان باشد: مردم برای آنچه انجام می دهید پول نمی دهند، بلکه برای چرایی انجام کار و تولیدات شما پول می دهند!
People don’t buy what you do, they buy why you do it!

📌به عنوان مثال؛ چند سال پیش شرکت Dell برخی محصولاتی که اپل تولید می کند را با کیفیت و طراحی عالی تولید کرد و نتوانست بفروشد!

📍آنچه می گویم ریشه اش نه در روانشناسی بلکه در بیولوژی و ساختار زیستی ماست! مغز انسان دارای سه لایه است که دقیقا دایره طلایی منطبق بر آن است! کورتکس یا قشر مغز با لایه What انطباق دارد و با کارهای فکری و منطقی و زبان سروکار دارد، و قسمت لیمبیک یا سامانه عصبی احساسی مغز که با اعتماد، وفاداری، رفتار و تصمیم گیری سروکار دارد با لایه How و Why تناظر دارد! وقتی با مشتری و یا مردم از دایره داخلی یعنی از Why و How ارتباط برقرار می کنیم مستقیما با سامانه عصبی احساسی آنها ارتباط برقرار می کنیم و وقتی تمرکز ما برای برقراری ارتباط بر عکس می شود، یعنی روی واقعیات و مشخصات محصول متمرکز می شویم، در واقع سراغ لایه کورتکس مغز مخاطب رفته ایم که منجر به ایجاد حس اعتماد سازی و وفاداری نمی شود!

🔴🎯دایره طلایی سایمون کاربرد وسیعی در پیشگیری یا حل بسیاری مشکلات امروز بنگاه های اقتصادی ما دارد. پاسخ به سوال حیاتی چرایی انجام کاری که انجام می دهیم، کالایی که تولید می کنیم یا قرار است تولید کنیم و به طور کلی؛ فلسفه وجودی ما، هر چه الهام بخش تر برای شرکا، کارکنان، مشتریان، محیط زیست و اجتماع؛ یعنی همه ذینفعان باشد، به معنی ارتباط ریشه دارتر با سامانه عصبی - احساسی، اعتماد و وفاداری آنها با کاروکسب ماست. هر چه عمق چرایی انجام کار سطحی تر باشد، شانس برای موفقیت، کسب سهم بازار مناسب و احیانا زنده ماندن کمتر خواهد بود! چرا که به قول خود سایمون؛ امروزه دیگر هدف؛ بیزینس با کسانی نیست که به آنچه شما دارید (فرصت شغلی، پول) نیاز دارند، بلکه هدف؛ بیزینس با کسانی است که به آنچه شما اعتقاد دارید، اعتقاد دارند و اینها هستند که با تمام وجود پای کار می ایستند و شرکت را از گردنه های بحرانی عبور می دهند و یا آنرا به اوج می رسانند!☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove

goo.gl/ANLSbk
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️"بانک زمان" در سوئیس

یک دانشجوی خارجی که برای ادامه تحصیل به سوئیس رفته می نویسد: در زمان تحصیل، نزدیک دانشگاه یک خانه اجاره کردم. صاحبخانه یک خانم 67 ساله بود که با شغل معلمی بازنشست شده بود. طرح های بازنشستگی در سوئیس آنقدر قوی هستند که بازنشستگان هیچ نگرانی برای خورد و خوراک ندارند.
به این جهت؛ یک روز از اینکه متوجه شدم او کار پیدا کرده متعجب شدم! مراقبت از یک پیرمرد 87 ساله!
از او پرسیدم آیا برای نیاز به پول این کار را می کند، پاسخش من را متحیر کرد!👈من برای پول کار نمی کنم، بلکه "زمان" خودم را در "بانک زمان" سپرده می کنم تا در زمانی که (مثل این پیرمرد) توان حرکت ندارم، آنرا از بانک بیرون بکشم!

🔲این اولین بار بود که درباره مفهوم "بانک زمان" می شنیدم! وقتی بیشتر درباره آن تحقیق کردم، متوجه شدم "بانک زمان" یک طرح بازنشستگی برای مراقبت از سالمندان است که توسط وزارت تامین اجتماعی فدرال سوئیس تدوین و توسعه داده شده است.
داوطلبان، زمان مراقبت از سالمندان را در حساب شخصی شان در "سیستم امنیت اجتماعی" پس انداز کرده تا وقتی خود؛ پیر ناتوان شدند یا نیاز به مراقبت داشته باشند، از آن برداشت کنند!
طبق قرارداد؛ یک سال بعد از انقضای خدمات متقاضی (سپرده گذاری زمان)، بانک زمان میزان ساعات خدمات را محاسبه کرده و به او یک "کارت بانک زمان" می دهد! وقتی او هم نیاز به کمک یک نفر دیگر دارد، می تواند با استفاده از آن کارت؛ "زمان و بهره" آنرا برداشت کند. بعد از تایید، بانک زمان داوطلبانی را برای مراقبت از او در بیمارستان و یا منزل تعیین می کند!
✔️در ضمن، متقاضیان سپرده گذاری "زمان"، باید سالم و تندرست، دارای مهارت های ارتباطی خوب و پر از عشق و علاقه به همنوعان باشند!

👈صاحبخانه ام هفته ای دو بار برای مراقبت از پیرمرد سرکار می رفت و هر بار هم دو ساعت وقت برای خرید، تمیز کردن اتاق، آفتاب گرفتن پیرمرد و گپ زدن با او سرمایه گذاری می کرد!
✔️اتفاقا یک روز دانشگاه بودم که تماس گرفت و گفت در حالی که شیشه اتاق منزل خودش را تمیز می کرده از چهارپایه افتاده! من فورا مرخصی گرفتم و او را به بیمارستان رساندم. مچ پای او شکسته بود و برای مدتی نیاز داشت روی تخت بماند. داشتم کارهای تقاضا برای مرخصی جهت مراقبت خانگی را انجام می دادم که به من گفت جای نگرانی نیست چرا که برای برداشت از بانک زمان درخواست داده است!
ظرف کمتر از دو ساعت بانک زمان یک داوطلب فرستاد که به مدت یک ماه هر روز با گپ زدن و پختن غذاهای لذیذ از او مراقبت می کرد.
او به محض بهبودی، دوباره مشغول کار مراقبت از دیگران شد و گفت که می خواهد برای روزهای پیری زمان سپرده گذاری کند!✌️

🔵🎯مسلما پیاده شدن چنین ایده ای در کشورمان که جمعیت سالمند آن نزدیک 10 درصد بوده و با شتاب به سمت 30 درصد شدن در حال حرکت است!، نه تنها هزینه های بیمه و مراقبت در دوران سالمندی را کاهش می دهد، بلکه موجب تقویت اتحاد و همبستگی میان نسل ها شده که در سایر طرح های پولی موجود نظیر خانه سالمندان و پرستار خانگی کمتر دیده می شود!

📌ایده "بانک زمان" یا "بانک مراقبت از سالمندان" اولین بار در سال 2012 و در شهر اس تی گلن سوئیس که جوانترین جمعیت را دارد، مطرح و پیاده شد و طبق گزارش دولتی که قصد دارد "فرهنگ زیبای روستایی مراقبت از یکدیگر" را به شهرهای مدرن بیاورد؛ بیش از نیمی از جوانان از این طرح استقبال کرده اند!☝️

👈استقبال جوانان از چنین طرحی و همجواری، همزبانی و همدلی با سالمندان؛ یعنی ترکیب خامی و پختگی و کسب تجربه فراوان برای جوانان، زنده ماندن اخلاق و احترام به اصل و ریشه در جامعه و همچنین روشن شدن چراغ امید در دل سالمندان!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️✍️استیو جابز؛ اسطوره داستانسرایی در دنیای کاروکسب!

ارتباط برقرار کردن با سایر انسان ها یکی از بالاترین اَشکال اجتماعی بودن انسان است و هسته اصلی آن داستانسرایی و قصه گویی است. وقتی یکی داستان می گوید، مخاطبانش درگیر آن شده و موج ذهنی آنها با داستانسرا یکی می شود!
👈در دنیای کاروکسب تا کنون داستانسرا برتر از استیو جابز نیامده است! جابز یک شومن واقعی بود که با اجرای تئاتر گونه؛ و با همان سه پرده که در قلب فیلم های هالیودی می بینیم یعنی مقدمه چینی، تقابل و نتیجه گیری؛ در نحوه معرفی یک محصول جدید تحولی بزرگ ایجاد کرد.
📌در پرده اول یک حادثه هیجان انگیز رخ داده و در پرده دوم؛ یک قهرمان جهانی که تقلا می کند با فائق آمدن بر موانع به هدف خود رسیده و در پرده سوم قهرمان داستان بر اشرار پیروز شده و جهان را به جایی بهتر تبدیل می کند!

حالا برگردیم به 24 ژانویه 1984 یعنی روزی که جابز برای اولین بار "مکینتاش" را معرفی کرد:
✔️"مقدمه چینی: الان سال 1958 است. آی بی ام شانس خریدن یک شرکت جوان و نوپا که یک تکنولوژی جدید به نام زیروگرافی (زیراکس) اختراع کرده را از دست داده و دو سال بعد شرکت زیراکس متولد شد. آی بی ام برای همیشه از این اتفاق پشیمان است! حالا ده سال بعد است. آی بی ام ایده کامپیوترهای کوچک را رد می کند چرا که معتقد است اینها کوچک تر از آن هستند که بتوانند محاسبات جدی ریز را انجام دهند؛ پس برای کاروکسب شان مهم نیستند!
✔️تقابل: الان سال 1984 است. آی بی ام دنبال قبضه کل بازار است. معامله گران از آینده ی تحت سیطره و کنترل آی بی ام می ترسند. آنها به شکل فزاینده ای به اپل به عنوان تنها نیروی تضمین کننده آزادی آینده ی آنها روی می آورند. از آنجا که آی بی ام همه چیز را برای خود می خواهد، سر تفنگ خود را به سوی آخرین مانع کنترل بازار خود می گیرد: 👈اپل
✔️نتیجه گیری: جابز به سوی مرکز صحنه رفته و از قهرمان پرده برداری می کند؛ 👈اولین مکینتاش. او یک فلاپی دیسک از جیب خود بیرون آورده ، در کامپیوتر وارد کرده و اجازه می دهد مکینتاش برای خودش حرف بزند! با معرفی مکینتاش جهان می بیند چرا 1984 نمی تواند مثل 1984 باشد!"👤کارمین گالو

ظاهرا به دلیل همین استعداد ویژه داستانسرایی او بود که پس از اخراج از اپل در سال 1985؛ شرکت پیکسار که ترکیبی از دانش کامپیوتر-انیمیشن و داستان سرایی بود را هدف قرار داد، عمده سهام آنرا خرید و مدیر عامل آن شد و حتی تصمیم گرفت از آن هم پیشی بگیرد!
📌"در تابستان 1994 در شرکت نِکست کار می کردم. با دو تا از همکارانم در اتاق استراحت بودیم که جابز وارد شد و از ما پرسید: قدرتمندترین فرد جهان کیست؟ هر کسی پاسخی داد و من هم گفتم: ماندلا چرا که من یک ناظر بین المللی در انتخابات آفریقای جنوبی بوده ام. او با اعتماد بنفس مخصوص خودش گفت: خیر! همه اشتباه می کنید! قدرتمندترین انسان در جهان؛ داستانسرا است! و ادامه داد: قصه گو چشم انداز، ارزش ها و برنامه های تمام نسلی را که قرار است بیاید را تنظیم می کند و دیسنی در کاروکسب قصه گویی دارای انحصار است. یک چیز را می دانید؟ من از این اوضاع مسخره خسته شده ام و می خواهم داستانسرای بعدی جهان باشم...و رفت."👤 توماس هیگبِی

در سال 1997 با خریده شدن نکست توسط اپل، جابز مجددا مدیرعامل اپل شد و تا آخرین سال زندگی، با قدرت ویژه داستانسرایی که آنرا به شدت در پیکسار و معرفی محصولات دیسنی تقویت کرده بود و با همین سبک سه مرحله ای به رونمایی از محصولات جدید اپل می پرداخت. تصور کنید در سال 2003 با وجود پدیده هایی بنام نَپستر و کازا که اینترنت را برای تحویل مجانی موزیک معرفی می کردند، ماموریت (غیر ممکن) داشت با معرفی ITUNE مشتریان خود را راضی کند برای هر موزیک 99 سنت پرداخت کنند که البته آنرا با موفقیت تمام به انجام رساند!

🔴بنابراین سوال اصلی این است: آیا برای معرفی محصول جدید و یا فرصت های سرمایه گذاری و جذب سرمایه گذار (خارجی) داستان جذاب و داستانسرای ماهری داریم که با هوش هیجانی بالا و ارائه تئاترگونه، فصیحانه، فیلسوفانه، جامعه شناسانه و روانشناسانه چشم، گوش، هوش و دل خریداران، مصرف کنندگان، معامله گران و سرمایه گذاران را برباید؟! و داستانش با تحلیل وضع موجود، برای مشکل کنونی و آینده مخاطبان راه حل جایگزین و جذاب ارائه کند!
شرکت هایی که از این حقیقت غفلت می ورزند، توجه خود را صرفا روی ارائه (پرزنتیشن) های خشک، بی روح و پر از گراف، اعداد و ارقام متمرکز می کنند. ارائه کننده نه در ابتدای جلسه توان و یا بهتر است بگوییم جرات جوک و داستان کوتاه گفتن دارد تا جلسه را گرم کرده و ارتباط برقرار کند و نه در حین ارائه می تواند با قدم زدن از تریبون و لپ تاپ دور شده و با مخاطبان ارتباط برقرار کند!

⭕️✍️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️✍️جسارت عمل سنگ های زیرین آسیاب...

می گویند وقتی کریستف کلمب از سفر معروف و پر ماجرایش برگشت، ملکه اسپانیا به افتخارش مهمانی مفصلی ترتیب داد. درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند: کاری که تو کرده ای هیچ کار مهمی نیست! ما نیز همه می دانستیم که زمین گرد است و از هر سویی بروی و به رفتن ادامه دهی، از آن سوی دیگرش بر می گردی. ملکه اسپانیا پاسخ را از کریستف کلمب خواست.
کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان...! او نتوانست. تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن ابا کرد. گفتند: تو خودت اگر می توانی این کار را بکن!
کریستف ته تخم مرغ را بر سطح میز کوبید، ته آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد. همگی زدند زیر خنده که: ما هم این را می دانستیم!
گفت: آری، شاید می دانستید، اما انجام ندادید، من می دانستم و عمل کردم!

Well done is better than well said!👤Benjamin Franklin
📌کاری که خوب انجام بشه، بهتر از حرفیه که خوب گفته بشه!

و داستان اصلاح و به قاعده نشاندن اقتصاد و بازار مملکت هم همین است!
🔴مسئله؛ نبودن دانش نیست بلکه نبودن جرات و جسارت عملیاتی کردن آن است که یا با کمبود تجربه مواجهیم و گاهی با مدرک دکترای اقتصاد و بازرگانی از اداره یک بیزینس کوچک ناتوانیم، یا اگر تجربه هست؛ وامدار گروه های ذی نفوذ و گرفتار تعارض منافع شخصی و ملی هستیم!

📌من که ماجرای توسعه ایران را در بازه ای 200 ساله دنبال کردم، به این رسیدم که ایران قهرمان لازم ندارد! ایران سنگهای زیرین آسیاب کم دارد؛ یعنی آنهایی که بی ادعا کسب صلاحیت و دانش می کنند و بی ادعا و بی سروصدا با تمام وجود آن را در اختیار مصالح اجتماعی قرار می دهند!👤مرحوم عالی نسب (اقتصاددان و صنعتگر)

...و به قول کریستوف؛ انجام دادن چیزی که می دانیم، احتیاج به شهامتی دارد که هر کسی از عهده آن بر نمی آید!☝️

دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دونان فروتری

از من بگوی عالم تفسیرگوی را
گر در عمل نکوشی نادان مفسری

بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی‌بری!
👤سعدی

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️واژگان آنتی فروش!

خریدار بیشتر احساسی عمل می کند تا منطقی و هر فروشنده ای که به این اصل واقف است و نبض احساسات خریدار را در دست دارد، در کار خود بسیار موفق و استاد است! به همین دلیل است که می گویند اگر می خواهید مشتری را به محصول یا خدمات خود وفادار کنید، باید روی حافظه بلند مدت او کار کنید و فرمول ماندگار کردن چیزی در ذهن انسان این است: اطلاعاتی که او در خصوص محصول یا خدمات (قیمت، جنس،ساخت کجا، گارانتی...) دریافت میکند باید همراه با احساسات و هیجانات مثبتی باشد که در ذهن او ایجاد می کنید.
گذشته از اوضاع ویترین های مجازی (سایت، وبلاگ، اینساگرام،...) و فیزیکی (طرز لباس پوشیدن، حالت بدن، رنگ و لعاب فروشگاه و...)، و چهار P؛ آمیخته بازاریابی و... 🗣طرز بیان حضوری یا تلفنی شمای فروشنده؛ یکی از مهمترین فاکتورهای ایجاد احساس و هیجان در خریدار است که اگر اصولی و عالی باشد، منجر به احساس و هیجان عالی در او میشود!
👤دَن لُک؛ کارآفرین و استاد فروش به برخی از شایعترین واژگانی اشاره میکند که در فروش ایجاد اختلال کرده و فروشنده را ناکام می گذارد!

1⃣راستشو بخواهید...صادقانه عرض می کنم که...
👈برداشت مشتری از بکاربردن چنین کلماتی اینه که تا الان هرچی شنیده صادقانه نبوده و دروغ بوده!

2⃣به من اعتماد کنید...
👈اگه آدم قابل اعتمادی هستید آیا لازمه به طرف بگید به من اعتماد کن؟ قطعا این کلمه مخل اعتمادسازیه! یادتون باشه صدای رفتارتون بلندتر از کلماتیه که بکار میبرید.

3⃣ببخشید که مزاحمتون میشم!
👈تلفن رو جواب میدی فروشنده میگه ببخشید مزاحمتون میشم! خوب مزاحم نشو، چرا اگه میخوای مزاحمم بشی تلفن میکنی و وقت منو تلف میکنی؟!
📌یادتون باشه قبل از بسته شدن معامله، فروشنده در جایگاه پایین تری قرار داره و با عذرخواهی جایگاه خودش رو تضعیف میکنه! حال آنکه هنر در جابجا کردن موقعیته و دست بالا داشتنه! یادت باشه زمان توی فروشنده به اندازه زمان خریدار ارزشمنده! اینکه قراره به شما پولی بده و جنس رو بخره به معنی مهمتر بودن او و وقتش نیست!
اگه به آنچه انجام میدید اعتقاد دارید، عذرخواهی معنی نداره. محصول و خدمات شما قراره مشکلی از مشکلات خریدار رو حل کنه! یک ارزشی با پول قراره معامله بشه، پس گدایی نکنید!

4⃣پیگیر صحبتی که قبلا داشتیم...
پیرو صحبتی که 3 ماه پیش داشتیم...خواستم موضوع فروش ...را پیگیری کنم!
👈مشکل این کلمات اینه که طرف خریدار با خودش فورا فکر میکنه ای بابا این فروشنده قبلا نتونست من رو متقاعد کنه دوباره داره برا همون موضوع وقت منو میگیره!

5⃣از شما خبری نشد!
بعد از آخرین دیدار و گفتگویی که داشتیم دیگه از شما خبری نشد!
👈اگرچه خیلیا این رو بکار میبرن اما یادتون باشه خبر ندادن و یا عدم پاسخ به ایمیل شما رو خریدار میدونه! چرا چیزی که طرف میدونه رو میگید؟! این کار مقاومت طرف رو زیادتر میکنه چرا که به او حس گناهکار و خطاکار بودن میده. بجاش کاری کنید که به رابطه تان ارزش بیفزاید.

6⃣بخرید!
👈هرچند آدما عاشق خرید کردن هستند اما کلمه خریدن هزینه کردن را در ذهن خریدار تداعی کرده و اون رو پس میزنه چرا که ایجاد تنش میکنه! میخواهید این ماشین لوکس رو بخرید؟ نه نمیخوام!
✔️بجاش بگید میخواهید این ماشین لوکس مال شما باشه؟! این ماشین رو با خودتون ببرید...مال شما! در این خانه سرمایه گذاری کنید!

7⃣قرارداد!
آیا حاضرید برای این معامله با من قرارداد امضا کنید؟!
👈خریدار با خودش میگه وای قرارداد... یعنی 20 صفحه شرط و بند و امضای اون یعنی دردسر برای انجام تعهدات تا آخر عمر! بجاش بگید توافق نامه! یا بگید بیا برای این معامله کاغذبازی رو بزاریم کنار! نتیجه؟ همون قراردادی که طرف ازش فراریه رو امضا میکنید و تمومش میکنید!

8⃣فرد!
میدونم شما فرد پرمشغله یا مهمی هستید!
👈آیا با دوست و یا همسرتون اینگونه حرف میزنید؟ این یک کلمه سرد و بی روحه، بکار نبرید!

9⃣ما بهتر از...هستیم!
اونها مشکلات زیادی دارن و قابل مقایسه با ما نیستند!
👈شما قرار نیست فروشتان را از راه تخریب رقبا پیش ببرید، بجای این کار خودتون رو با ارائه راه حل ها اثبات کنید...

🔟امیدوارم...
محصول ما برای شما مفید باشه!
👈نسبت به چیزی که می فروشید و حرفی که میزنید باید مطئن و محکم باشید. امیدواریم یعنی شک دارم!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️جدایی غرب از چین؛ فرصتی عالی برای اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه

حداقل برای دو دهه گذشته، حضور در چین توسط شرکت های غربی به عنوان یک مزیت رقابتی متمایز نسبت به همتایان خود تلقی می شد. اکنون، به نظر می رسد همه چیز در حال تغییر است. بدگمانی آمریکا و اروپا نسبت به چین در حالی افزایش یافته است که چین به دنبال کنترل سرنوشت فناوری خود است. تا زمانی که چین یک تولیدکننده کم هزینه و با ارزش افزوده کم کالاهای اساسی بود، مناسب نیازهای غرب برای تولید محصولات مصرفی ارزان بود. اما زمانی که چین زنجیره ارزش را افزایش داد و قصد خود را برای تسلط و بومی سازی فناوری پیشرفته تحت سیاست ساخت چین ٢٠٢۵ اعلام کرد، واکنشهای غرب را به دنبال داشت. چینی که به دنبال برابری فناوری با غرب است، به ویژه در صنایع کلیدی مانند هوش مصنوعی، 5G، نیمه هادی ها، هوافضا و بیوتکنولوژی؛ برای سیاست گذاران غربی به سادگی قابل قبول نبود. آنچه با اعمال تعرفه ها آغاز شد، به تحریم های آشکار، به ویژه علیه غول های فناوری چینی مانند ZTE و هواوی تبدیل شد.

👈این استیو بنن، استراتژیست سابق دونالد ترامپ بود که در سال ٢٠١٨ اظهار داشت از آنجایی که ایالات متحده بیش از حد به تجارت با چین وابسته است، باید به دنبال "جدا شدن" باشد. امروز با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، روایت جدایی​ از چین با پیوستن اروپاییها به گروه کُر آمريکا، جان تازه ای به خود گرفته است. برای بازارهای نوظهور جهان، این جداسازی اگر کشش پیدا کند، نویدبخش تغییرات تکتونیکی و ژئوپولیتیک است. اعداد و ارقام و در نتیجه سهم ها، بسیار بزرگ است.
در سال ٢٠٢٠، کل تجارت بین ایالات متحده و چین ۶١۵ میلیارد دلار  بود در حالی که صادرات آمریکا به چین حدود ١۶۵ میلیارد دلار و واردات آن از چین ۴۵٠ میلیارد دلار بود که تقریباً سه برابر بیشتر بود.
مجموع تجارت چین و اتحادیه اروپا در همان سال ٧٠٩ میلیارد دلار بود. از سال ٢٠٢٠، چین به عنوان شریک تجاری اصلی اتحادیه اروپا جایگزین ایالات متحده شده است.
با توجه به این اعداد، هر گونه چینش مجدد می تواند منافع زیادی برای بازارهای نوظهور و در حال توسعه، به ویژه بازارهای آسیایی به همراه داشته باشد.

📌عوامل بیشماری وجود دارد، هم فشاری و هم کششی، که پدیده جداسازی را هدایت میکند.
✔️عوامل کششی مانند شوک های زنجیره تامین که به ویژه برای شرکت های غربی با تولید چین محور بد بود، قانون چیپس ایالات متحده ( CHIPS and Science Act که در تاریخ ٩ آگوست ٢٠٢٢ توسط بایدن امضا شد و به موجب آن ٢٨٠ میلیارد دلار به منظور تقویت تحقیقات داخلی و تولید نیمه هادی ها در آمریکا اختصاص یافت)، احتمال تحریم های بیشتر توسط دولت های غربی و نظارت دقیق تر بر روابط تجاری، به ویژه در فناوری های پیشرفته و زنجیره تامین؛
همه اینها دلایلی هستند که شرکت های چند ملیتی یا
 (Multinational Corporations or
MNCs) 
در استراتژی چین خود تجدید باید نظر کنند.

علاوه بر این، به نظر میرسد که خود چین نیز چندین عامل فشار ایجاد میکند. مدیریت دولت چین با سیاست کووید صفر و اختلال کار و کسب های ناشی از آن، راندن بیزینس ها با شعارهای ملی گرایانه به صورت تأکید فزاینده بر ایدئولوژی و امنیت و تاکید کمتر بر رشد اقتصادی، و همچنین شکار نخبگان تجاری و بیزنس های غربی تحت عنوان "شکوفایی مشترک"!

از سوی دیگر؛ سیاستهای اصلاح طلبانه ناشی از ایده های دنگ شیائو پینگ (١٩٠۴ تا ١٩٩٧ سیاستمدار و رهبر نخبگان نسل دوم جمهوری خلق چین) که همیشه عملگرا، بسیار معقول و مؤثر بوده اند، راه را برای مقررات سخت تر باز میکنند.

با توجه به سیاستهای هر دو طرف؛ یعنی چین و غرب، که بیشتر از هم فاصله میگیرند و سخت گیرانه تر هم میشوند، کار و کسب ها چاره ای جز بازنگری در استراتژی های خود ندارند. در حال حاضر به نظر می رسد که تفکر "هرجا به جز چین"
Anywhere but China
ممکن است در میان شرکت های غربی که به دنبال یافتن مکان های تولید جدید هستند، رواج یافته باشد.

بنابراین؛
1⃣برای بازارهای نوظهور که مدت هاست به نفع چین دور زده شده اند، این کار و کسب ها منبع عظیمی از سرمایه گذاری های جدید هستند زیرا از چین دور می شوند.
جهان غرب به سادگی نمی تواند بسیاری از محصولاتی را که چین اکنون به آن صادر می کند، تولید کند، البته به قیمتی که مصرف کنندگان آنها می خواهند و به آن عادت کرده اند! بنابراین، راه جایگزین برای شرکتهای غربی این است که به مکانهایی بروند که بیشترین چیزی را که چین میتواند (یعنی هزینه پایین) ارائه دهند.

2⃣به غیر از سود بردن از سرمایه گذاری های جدید بالقوه منحرف شده از چین، بازارهای نوظهور و در حال توسعه می توانند از شرکت های غربی در حال حاضر در چین نیز بهره مند شوند که به دلایل استراتژیک (استراتژی "چین + ١") ​ می خواهند تاسیسات توسعه ای جدیدی را در خارج از این کشور قرار دهند. ایده این است که تاسیسات فعلی چین را حفظ کنیم، اما توسعه جدید را به خارج منتقل کنیم. هدف هم؛ تنوع بخشی برای کاهش خطر شوک های زنجیره تامین که در اوایل سال جاری تجربه شد و همچنین به حداقل رساندن خطرات ژئوپلیتیکی فزاینده است. قبلاً شرکت هایی مانند اپل، مونتاژ چندین محصول را به ویتنام و هند منتقل کرده اند. با توجه به حجم عظیم تعهدات میان چین و غرب که در حال حاضر وجود دارد، سرریز سرمایه گذاری ناشی از استراتژی "چین + ١" می تواند برای بازارهای نوظهور، عظیم باشد.

📌چین + ١ که به سادگی به‌عنوان Plus One یا C+1 نیز شناخته می‌شود، استراتژی تجاری برای جلوگیری از سرمایه‌گذاری فقط در چین و تنوع بخشیدن به تجارت در کشورهای دیگر است.

3⃣سومین منبع سرمایه گذاری بالقوه میتواند از سوی شرکتهای چینی باشد که به دنبال کاهش تعرفه ها و سایر محدودیتها بر روی محصولات با منشأ چین هستند!

از آنجایی که کار و کسب هایی مانند شرکتهای چندملیتی، زنجیره های تامین کنونی خود را با محوریت چین تنظیم مجدد میکنند، بازارهای نوظهور و در حال توسعه میتوانند از هر دو طرف فرآیند جدا شدن (غرب از چین) سود ببرند؛ هم دریافت کننده سرمایه گذاریهای جدید که از چین منحرف شده اند باشند و هم دریافت کنندگان سرمایه گذاریهای خروجی از چین، زیرا شرکتهای چندملیتی به دنبال محافظت از قرار گرفتن در معرض چین از مسیر استراتژی چین + ١ می باشند.

🗓آخرین باری که اتفاق مشابهی رخ داد با "توافق پلازا" در سال ١٩٨۵ تسریع شد. در آن زمان، این توافق ارزی با هدف اصلاح عدم تعادل تجاری از طریق تنظیم مجدد نرخهای ارز، توسط غرب به ژاپن و ببرهای آسیایی تحمیل شد. از آنجایی که ژاپن و ببرهای آسیایی مجبور شدند تولید خود را به دلیل افزایش نرخ ارزهایشان تغییر مکانی دهند، یک تغییر تکتونیکی و جغرافیایی در ظرفیت تولید جهانی اتفاق افتاد. بازارهای نوظهور - به ویژه آنهایی که در "آسه آن" وجود دارند؛ مانند مالزی، تایلند، اندونزی و ویتنام، با رونق سرمایه گذاری مستقیم خارجی تقویت شدند و با شکستن رکوردهای جهانی سریعترین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی را ثبت کردند.

این بار اما با توجه به بزرگی اعداد و ارقام، مزایای بالقوه می تواند بسیار بزرگتر باشد. گستره جغرافیایی جابجایی ها نیز میتواند بسیار گسترده تر از تمرکز قبلی یعنی "آسه آن" باشد.

به کشورهای در حال توسعه ای که مشتاق بخشی از این کیک هستند، توصیه می شود که رویکردی پیشدستانه داشته باشند. سیاست انتظار و انفعالی ممکن است کارساز نباشد. کشورهای مشتاق، بیش از اینکه صرفاً موقعیت خود را به نمایش بگذارند، باید نوع صنعت متناسب با نیازهایشان و بازیگرانی را که ممکن است بخواهند جابه جا شوند را شناسایی کرده و با بسته های تشویقی مناسب به آنها دسترسی پیدا کنند.
از آنجایی که مهارت و استعداد نیروی کار چین، بیش از هزینه کم، چیزی است که شرکتهای غربی را به خود جذب میکند، یارانه دادن جهت تدارک مهارت نیروی کار مناسب در راستای رفع نیازهای خاص سرمایه گذاران توصیه می گردد.

🔴خلاصه کلام اینکه، جدایی غرب از چین سه منبع فوق العاده درآمدی را برای اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه فراهم می نماید:

👈اولین آنها از محل فعالیت شرکت های غربی است که از چین جابجا می شوند،

👈دومین؛ از محل سرمایه گذاری های جدید غربی ها در قالب راهبرد چین +١ در خارج از چین و،

👈سومین هم از محل شرکت های چینی خواهد بود که برای اجتناب از عوارض گمرکی و تحریم ها تولید خود را به خارج از چین منتقل می کنند!

که البته به نظر می رسد با توجه به شرایط کنونی و پیش رو قرار نیست لقمه ای دهن گیر از این کیک عظیم، نصیب اقتصاد ایران بشود!

👈و درسی که از تجربه چین می آموزیم این است که برای تسلط بر فن آوری های روز دنیا، قدم اول این است که درهای تجارت کشور باید بروی جهان باز باشد و هرگز در شرایط تحریم نمی توان به مزیت های رقابتی در بازی تجارت بین الملل دست یافت!
👈و دیگر اینکه در تجارت جهانی، اولویت هر اقتصاد؛ منافع ملی آن است و هیچ عقد اخوت و شراکت مادم العمری در این بازی وجود ندارد!

⭕️عبیدالله عصمت پاشا
⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت 👈

@ThinkThenMove
Forwarded from فردای اقتصاد
فرصت چین برای اقتصادهای نوظهور

💢پروفسور عبیدالله عصمت پاشا
 و دکتر امیرعباس زینت‌بخش، تحلیلگران بازارهای مالی در یادداشتی برای «فردای اقتصاد»، فرصت جدایی غرب از چین برای اقتصادهای نوظهور را واکاوی کرده‌اند.

🔻در بخشی از این یادداشت آمده:

▪️حداقل برای دو دهه گذشته، حضور در چین توسط شرکت‌های غربی به‌عنوان یک مزیت رقابتی متمایز نسبت به همتایان خود تلقی می‌شد.

▪️اکنون به نظر می‌رسد همه چیز در حال تغییر است. بدگمانی آمریکا و اروپا نسبت به چین در حالی افزایش یافته است که چین به دنبال کنترل سرنوشت فناوری خود است. تا زمانی‌که چین یک تولیدکننده کم‌هزینه و با ارزش افزوده کم کالاهای اساسی بود، با نیازهای غرب برای تولید محصولات مصرفی ارزان هماهنگ بود، اما زمانی‌که چین زنجیره ارزش را افزایش داد و قصد خود را برای تسلط و بومی‌سازی فناوری پیشرفته تحت سیاست ساخت چین ٢٠٢۵ اعلام کرد، واکنش‌های غرب را به دنبال داشت.

▪️چینی که به دنبال برابری فناوری با غرب است، به‌ویژه در صنایع کلیدی مانند هوش مصنوعی، G5 نیمه‌هادی‌ها، هوافضا و بیوفناوری؛ برای سیاست‌گذاران غربی به‌سادگی قابل قبول نبود. آنچه با اعمال تعرفه‌ها آغاز شد، به تحریم‌های آشکار به‌ویژه علیه غول‌های فناوری چینی مانند ZTE و هواوی تبدیل شد.

▪️استیو بنن، استراتژیست سابق دونالد ترامپ بود که در سال ٢٠١٨ اعلام کرد از آنجایی‌که ایالات متحده بیش از حد به تجارت با چین وابسته است، باید به دنبال "جدا شدن" باشد. امروز با افزایش تنش‌های ژئوپلیتیکی، روایت جدایی از چین با پیوستن اروپایی‌ها به گروه کُر آمریکا، جان تازه‌ای به خود گرفته است.

▪️برای بازارهای نوظهور جهان، این جداسازی اگر کشش پیدا کند، نویدبخش تغییرات تکتونیکی (تغییرات اقلیمی) و ژئوپولیتیک است. اعداد و ارقام و در نتیجه سهم‌ها، بسیار بزرگ است.

برای مطالعه مشروح این تحلیل کلیک کنید

#اندیشکده

@Feghtesad
👈در استغراق چنان بود که مریدی داشت که بیست سال بودتا از وی جدا نشده بود. هر روز که شیخ او را خواندی گفتی: ای پسر! نام تو چیست؟
مرید گفت: ای شیخ! مرا افسوس می‌کنی! بیست سال است در خدمت تو می‌باشم و هر روز نام من می‌پرسی؟
شیخ گفت: ای پسر! استهزا نمی‌کنم. لکن نام او (الله) آمده و همه نامها از دل من برده، نام تو یاد می‌گیرم و باز فراموش می‌کنم!

👈گفت: مرید را حلاوت طاعت دهند، چون بدان خرم شود؛ شادی او حجاب قرب او گردد!

👈و گفت: توبه از معصیت یکی است و از طاعت هزار. یعنی عجب در طاعت بدتر از گناه!

👈و گفت: یگانگی او بسیار مردان مرد را عاجز گرداند و بسی عاجزان را به مردی رساند!

👈نقل است که گبری بود در عهد شیخ گفتند: مسلمان شو!
گفت: اگر مسلمانی این است که بایزید می‌کند، من طاقت ندارم. و اگر این است که شما می‌کنید، آرزو نمی‌کنم!

👈و یک روز شیخ می‌رفت. جوانی قدم بر قدم شیخ نهاد و می‌گفت: قدم بر قدم مشایخ چنین نهند. و پوستینی در بر شیخ بود. گفت: یا شیخ پاره ای از این پوستین به من ده تا برکت تو به من رسد.
شیخ گفت: اگر تو پوست بایزید در خود کشی سودت ندارد تا عمل بایزید نکنی!☝️

👈و گفت سوار دل باش و پیاده تن☝️
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️من "فرآورده بین" هستم یا "فرآیند بین"؟

اگر "فرآورده" یا محصول را حد آخرِ یک "فرآیند" یا پروسه بدانیم؛ آنگاه به انسان هم می توان دو نگاه داشت: "فرآورده بین" و "فرآیند بین"☝️

👈فرآورده بین؛ انسان ها و منجمله خود را همچون محصولاتی نهایی و غیر قابل تغییر می بیند.
✔️بنابراین؛ فرد خطاکار را برای همیشه خطاکار می بیند و او را در لیست سیاه خود می گذارد چرا که بدنبال پیدا کردن "بی عیب" ها و "بی نقص" ها است و با دیدن کوچک ترین عیب و نقصی در هر کس، از او فاصله می گیرد.
همچنین از سوی دیگر، از انسان های خوب بت می سازد، بسیار اعتماد می کند و هر نوع انتقادی را درباره آنها رد می کند!
👈فرآیند بین؛ نه تنها انسان ها را همچون محصولاتی نهایی نمی بیند؛ بلکه آنها را دائما در حال تغییر و قابل اصلاح می بیند.
✔️بنابراین؛ فرد خطاکار را برای لحظه ای خطاکار و او را قابل برگشتن و اصلاح می بیند چرا که عیب و نقص را ملازم همه آدمها دانسته، با آن کنار آمده و سعی می کند مشابه آن عیب و نقص ها را در خود کمتر نماید.
از سوی دیگر او هرگز از انسان های خوب بت نمی سازد و دیدن اشتباه و خطای آنها برای او امری طبیعی است.

📌اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن، شاید سحر توبه کرده باشد!👤امام علی (ع)

If you hate a person, you hate something in him that is part of yourself. What isn't part of ourselves doesn't disturb us.👤Hermann Hesse
📌وقتی از یکی متنفر هستید، شما از چیزی در او که جزئی از وجود خودتان است؛ متنفرید! چیزی که جزئی از وجود ما نیست؛ ما را آزار نمی دهد!

در نتیجه، انسان تا زنده است همچون یک "فرآیند"؛ قابل تغییر است و تنها پس از پایان حیات، همچون یک "فرآورده"؛ غیر قابل تغییر می شود!
نه انسانی که خوب است را می توان تا آخر خوب دانست و نه انسانی که بد است را می توان تا آخر بد دانست.
بلعم باعورا اسم اعظم می دانست و در آخر علیه موسی (ع) به فرعونیان پیوست و فرآورده ای فرعونی شد و حر ابن یزید هم در صف یزیدیان بود و آخر به حسین (ع) پیوست و فرآورده ای حسینی شد!

👈فرآورده بین؛ کمال طلب است و به آن نمی رسد!
👈فرآیند بین؛ تعالی طلب است و به آن می رسد!
Perfection is not attainable, but if we chase perfection we can catch excellence!👤Vince Lombardi
کمال؛ دست نیافتنی است، اما اگر آنرا دنبال کنیم می توانیم به تعالی برسیم!
The pursuit of excellence is gratifying and healthy. The pursuit of perfection is frustrating, neurotic, and a terrible waste of time!👤Edwin Bliss
تعقیب تعالی؛ کاری خشنود کننده و سالم است؛
(حال آنکه) تعقیب کمال؛ خسته کننده، اعصاب خورد کن، و به طرز وحشتناکی تلف کردن زمان است!

👈فرآورده بین؛ ذهن خود را با "است" ها و "نیست" ها، احکام قطعی و قضاوت ها نظیر: این فرد بد است، اوضاع و انسانها خوب نیستند،... پر کرده و آنرا خسته، منفعل و جهت دار می کند.
👈فرآیند بین؛ ذهن خود را با "است" ها و "نیست" ها، احکام قطعی و قضاوت ها پر نمی کند و با رویکرد "شاید اینگونه باشد/نباشد"؛ دارای ذهنی آزاد، فعال و خلاق است.

✔️...و بالاخره اینکه
👈فرآورده بین؛ به محض برخورد با موانع، به آخر خط رسیده و تسلیم می شود.
👈فرآیند بین؛ به محض برخورد با موانع، تازه به اول خط رسیده و تلاش خود را دو چندان می کند.

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
📌اندیشه و حرکت

👈کانالی برای دریافت اندیشه های انگیزشی در حوزه های اقتصادی، مالی، مدیریتی و کارآفرینی

👤ادمین: امیرعباس زینت بخش
🔵مشاور توسعه کاروکسب، نویسنده و سخنران

📎لینک کانال جهت عضویت و یا معرفی به دوستان و همکاران گرامی👈

https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️استاد مراسم چایی

یک پروفسور آمریکایی که زمان زیادی را روی مطالعه مراسم چایی ژاپنی صرف کرده بود، درباره پیرمردی شنید که ساکن ژاپن بوده و استاد مراسم چایی یا "چادو" است.

📌"چادو" یا "سادو" یا همان مراسم و تشریفات چایی ژاپنی همچنین معروف به "راه چایی"؛ یکی از مراسم فرهنگی مردم ژاپن است که در طی آن چای سبز طبق اصولی خاص از (ماتچا) یا پودر چای سبز تهیه و ارائه می‌شود.

او تصمیم گرفت به ژاپن سفر کرده و متخصص چایی را ملاقات کند که بالاخره استاد را در یک خانه کوچک در حومه توکیو پیدا کرد و نشست تا با همدیگر چایی بخورند.
پروفسور فورا شروع کرد به صحبت از مراسم چایی، مطالعات خود، همه چیزهایی که درباره چایی بلد شده و اینکه چقدر مشتاق بود که آموخته های خود را با پیرمرد به اشتراک بگذارد...
پیرمرد که هیچ حرفی نمی زد شروع کرد به ریختن چایی در فنجان پروفسور!
در حالی که پروفسور صحبت می کرد، پیرمرد همینطور به ریختن چایی ادامه داد. فنجان تا لب پر از چایی شد و پیرمرد همچنان به ریختن چایی ادامه داد تا اینکه از فنجان سر رفت و بیرون ریخت و روانه کف اتاق شد!

پروفسور: بس کن! تو دیوانه ای! دیگه نمی تونی بیشتر از این در فنجان، چایی بریزی! اون پُره!

پیرمرد: من فقط داشتم تمرین می کردم...تلاش کنم ببینم آیا میشه این آموخته ها را به ذهنی که پُر است، منتقل کرد؟

🔴دو درس از این داستان:
1⃣امروزه همه ما با پروفسورهای پر سخن و همه چیز دانی بنام رسانه های اجتماعی سروکار داریم که گفتار و نوشتار آنها در ذهن و زندگی ما طنین می اندازد. آنها بعضا از چیزهایی سخن می گویند که یا می دانیم، یا دانستن آنها نه تنها هیچ گره ای از مشکلات ما باز نمی کنند، بلکه ذهن و زندگی ما را فلج هم می کنند، و در مقابل؛ کمتر حرف های حسابی و گره گشا می گویند!
🎯خوشبختی محصول یک ذهن آرام است و برای آرامش ذهنی در مواجهه با طنین افکار و سخنان پرهیاهو باید به حرفهای خیلی از این پروفسورها گوش نداد و از محضرشان مرخص شد!

2⃣بطور کلی؛ هر کس کاری را خوب می داند و پر از تجربه است کم تر می گوید و بیشتر سروصداها برای خامی ها و ندانستن هاست! مسابقه ای هست بنام ارائه و دفاع پایان نامه در سه دقیقه که پژوهشگر باید ظرف این مدت کوتاه به افرادی که خارج از تخصص و زمینه تحقیقاتی او هستند خیلی روان و شفاف بگوید در این چند صد صفحه چه کرده و به چه رسیده است!

📌اینشتین می گفت:"شما واقعا چیزی را نفهمیده اید مگر اینکه بتوانید آنرا برای مادربزرگتان شرح بدهید"! و خودش وقتی خواست نظریه نسبیتش را (برای مادربزرگش) ساده و مختصر شرح بدهد گفت: "وقتی مردی با دختری زیبا برای یک ساعت می نشیند، این زمان برای او مانند یک دقیقه است! اما اجازه بدهید همین مرد روی یک اجاق داغ برای یک دقیقه بنشیند؛ برای او این زمان بیش از یک ساعت خواهد بود!"

ما؛ یعنی هم دولت و هم ملت باید عادت کنیم به کم، مختصر و ساده گویی و عمل بیشتر که رالف والدو امرسون گفت: صدای حرف زدن کارت آنقدر بلند است که تعریف هایی که ازش میکنی را نمی توانم بشنوم!
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو خود پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبان ز آغاز
یعنی دو بشنو و یکی بیش مگوی
👤عطار

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️ما جزو کدام دسته از این آدمها هستیم؟

👈حالم خوب نیست؛ پس کاری نمی کنم!
👈کاری انجام می دهم؛ تا حالم خوب شود!

شکستن یک قالب ذهنی اشتباه:
👤آنتونی رابینز در این رابطه حرف جالبی می زند:
Motion creates emotion. Changing your physiology means changing your mental state and breaking your negative patterns.
👈حرکت؛ احساس ایجاد می کند. تغییر حالت بدن شما؛ به معنی تغییر حالت ذهنی و شکستن الگوهای منفی تان است.

📌بنابراین؛ فیزیولوژی عالی، منجر به احساسات عالی شده و این یکی از کلیدهای رها شدن از حالات استیصال و درماندگی است.
👈پس با تغییر فیزیولوژی بدن خود می توانیم حالت ذهنی مثبت را ایجاد و تقویت کرده و از گیر کردن در یک شرایط خارج شویم.☝️

به عبارت دیگر؛ اگر احساساتی از قبیل دلگیر بودن، عصبانیت، تنفر، بی حالی، نا امیدی، ...سراغ هر یک از ما بیاید،
🔴✔️چون قالب ذهنی ما این است که اگر حالم خوب باشد حرکت می کنم، پس در نتیجه دست به هیچ کاری نمی زنیم!
👈در واقع این یک قالب و الگوی ذهنی اشتباه است که اکثر آدمها از آن تبعیت می کنند.

حالا برای اثبات اشتباه بودن این قالب و الگوی ذهنی و شکستن آن، می توان فقط با تغییر حالت فیزیکی بدن؛ احساسات را تغییر داد.
📌مثلا وقتی قوز کرده و با شانه های افتاده نشسته ایم و غرق در احساسات منفی هستیم، یک مرتبه صاف بنشینیم، یا بلند شویم، راه برویم، سوت بزنیم، نرمش کنیم، آستین ها را بالا بزنیم (آستین بالا زدن‌؛ انرژی بالایی برای انجام کارها ایجاد میکند! امتحان کنید)، ظرف ها رو بشوییم (شستن ظرف ها و بوی مواد شوینده برای تغییر مود و باز شدن فکر مفید است! امتحان کنید) ، آشپزی کنیم و حین کار آواز بخوانیم، قهوه یا چایی بنوشیم، لباس مرتب بپوشیم و بیرون برویم (مرکز خرید، پارک، کوه، بیابان، جنگل، ...)، یا وقتی اخمو هستیم؛ لبخند بزنیم، یا وقتی ساکت هستیم؛ حرف بزنیم یا آواز بخوانیم، به یکی از اعضای خانواده یا یک رفیق فابریک زنگ بزنیم، و وقتی کوهی از کارهای عقب مانده داریم، با انجام یکی از کوچکترین آنها؛ وارد حس و حال تمام کردن کل آنها شویم...!
A journey of one thousand miles begins with a single step! Chinese Proverb
یک سفر هزار مایلی؛ با یک قدم آغاز می شود.

📌کلمه و اصطلاح Plateau به حالتی گفته می شود که طرف، یک مدتی  پیشرفت داشته و الان دچار درجازدگی شده:
A state of little or no change following a period of activity or progress.
یادمان باشد یکی از دلایلی که احساس می کنیم گیر افتاده ایم این است که بیش از حد روی گذشته و یا آینده تمرکز کرده ایم. اما واقع امر این است که فکر کردن بی وقفه به آینده یا گذشته چیزی را تغییر نمی دهد حال آنکه ما واقعاً فقط قدرت تغییر لحظه حال را داریم. که بعضی وقتها یا همین الان است و یا هیچ وقت:
Sometimes there is no next time, no time-outs, no second chances. Sometimes it’s now or never.👤Alan Bennett
👈بنابراین؛ توجه ما باید در اینجا و همین الان باشد. اندیشیدن آرزومندانه در مورد آنچه که می‌توانست باشد یا آنچه باید باشد، هرگز برای هیچ‌کس کارساز نبوده و به ما کمک نمی‌کند از احساس گیر کردن خلاص شویم.
🤏همین‌جاست که تفاوت فرد کننده و حرف زن مشخص می شود. اولی بدون معطلی با تمرکز روی زمان حال و با تصویرسازی آینده خود و تکرار محکم و مقتدرانه جملات تاکیدی مثبت درباره خود و اوضاع اطراف، وارد عمق داستان شده و دست به اقدامات عملی می زند و رو به جلو حرکت می کند! ☝️

🔵خلاصه اینکه یادمان باشد:
You can't get much done in life if you only work on days when you feel good!
👈شما نمی توانید کارهای زیادی انجام دهید، اگر فقط در روزهایی که حال خوبی دارید؛ کار کنید!

👈و دقیقا در سخت ترین اوضاع است که اتفاقات عالی می افتند:
It is during our darkest moments that we must focus to see the light.👤Aristotle Onassis
👈در تاریکترین لحظات است که ما باید روی دیدن نور تمرکز کنیم!

Make your worst day your best day!

🤝بازنشر=انتشار حال خوب!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinThenMove
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove
⭕️سه داستان و سه درس!☝️

1⃣در قرن ١٨ میلادی یک بیماری در اروپا شیوع پیدا کرد که حتی به آمریکا هم رسید. نام آن تب زایمان؛ Peurperal Fever یا Black Death Childbirth بود به این صورت که زنها ظرف ۴٨ ساعت بعد از زایمان میمردند. این تبدیل به یک بیماری ویرانگر در قاره اروپا شد و هر روز اوضاع بدتر و بدتر میشد تا جایی که در برخی بیمارستان ها تا ٨٠ درصد زنان به علت زایمان فوت می کردند! اما این اتفاق مصادف بود با رونسانس و انقلاب علمی و فرهنگی و اصلاحات مذهبی که دیگر نمیشد آنرا با مذهب و عرفان و ماوراء طبیعه حل کرد و دکترها باید با عقل و دانش و داده های تجربی خود علت موضوع را کشف می کردند.
روال کار پزشکان این بود که صبح ها در آزمایشگاه ها مشغول نمونه گیری و... بودند و بعد از ظهرها به کار زایمان زنان مشغول می شدند. تا اینکه در اواسط قرن ١٨ دکتر اولیور وِندل هولمز؛ قاضی القضات آمریکا به این نکته پی برد که دکترها بعد از آزمایشگاه دست های خود را نمی شویند و در واقع متوجه علت اصلی ماجرا شد و به آنها گفت: مشکل خود شما هستید! آنها او را نادیده گرفته و تا ٣٠ سال دیوانه اش خواندند. تا اینکه نهایتا یکی از خودشان؛ بنام دکتر ایگناتس زملوایس به این حقیقت پی برد که اگر قبل از عمل زایمان دست پزشکان شسته و وسایلشان استریلیزه شود، مرگ و میر زنها هم متوقف می شود! که دقیقا همین شد و مشکل حل شد!
👈بعضی وقت ها مشکل خود شما هستید. این درس را در بحرانهای مالی تجربه می کنیم؛ اساتید اقتصاد و مالی که خود را باهوش تر از ما میدانند، همه چیز را ویران کرده و همه چیز و همه کس به جز خودشان را سرزنش می کنند در حالی که مشکل؛ خودشان هستند! در صورتی می توانید همه کارهایی که درست انجام شده را به اسم خودتان تمام کنید که برای همه اشتباهات خود هم مسئولیت پذیر باشید!☝️

2⃣یکی از مسئولان سابق وزارت دفاع (آمریکا) برای سخنرانی در یک کنفرانس که در آن بیش از هزار نفر حضور داشتند دعوت به سخنرانی شد. هنگام ارائه پاورپوینت، یک لیوان یکبار مصرف حاوی قهوه در دست داشت و گاهی به آن نگاه می کرد.
ناگهان گفت پارسال که به عنوان یک مقام رسمی وزارتخانه به همین کنفرانس دعوت شده بودم، من را با تشریفات و کلاس بیزینس آوردند. به فرودگاه که رسیدم، یکی منتظرم بود تا مرا به هتل ببرد...اتاقم را به من تحویل دادند و فردا صبح، فرد دیگری در لابی منتظرم بود و مرا به پشت همین سالن آورد و وارد اتاقی سبز شدیم و به من یک قهوه در یک فنجان لوکس سرامیکی داد. الان که دیگر در وزارتخانه نیستم، خودم به فرودگاه آمدم، با اتوبوس به هتل آمدم و خودم اتاقم را تحویل گرفتم و فرداش با تاکسی به محل اجلاس آمدم...هنگام ورود درخواست قهوه کردم و دستگاه قهوه ساز را نشانم دادند که در همین لیوان یکبار مصرف، قهوه را ریختم و وارد سالن شدم! فنجان سرامیکی هرگز برای خود من نبود بلکه برای مقامی بود که داشتم! من استحقاق همین لیوان یکبارمصرف را داشتم!
👈یادتان باشد، هرچه شهرت، مقام و ثروت بیشتری بدست می آورید، احترامتان بیشتر می شود و وقتی آدمها درها را برایتان باز می کنند، برایتان قهوه سرو می کنند و...هیچکدام از اینها برای خود شما نیست بلکه برای عناوین شماست! "خود شمای منهای آن عناوین" استحقاق همان لیوان یکبار مصرف را دارید!☝️
📌ملا نصرالدین با لباسهای ژنده وارد یک ضیافت شد و او را درجا بیرون انداختند. رفت یک دست کت و شلوار شیک پوشید. وقتی برگشت او را به صدر مجلس بردند...غذا را که آوردند قاشق قاشق توی جیبهای داخل کتش میریخت و می گفت بخورید، بخورید غذا را برای شما آورده اند!

3⃣در حوزه رهبری، نلسون ماندلا یک مورد خاص است چرا که او را در سراسر جهان بلااستثناء به عنوان یک رهبر عالی می شناسند. او در واقع پسر رئیس یک قبیله بود!
یک روز از او پرسیدند مهارت این سبک رهبری را از کجا آموختی؟ در پاسخ گفت وقتی با پدرش به جلسات قبیله ای می رفته و در این جلسات که پدرش با افراد مسن تر از خود می نشسته دو چیز را به یاد می آورد: اول اینکه آنها همیشه دایره وار می نشستند، دوم اینکه پدرش همیشه آخرین نفری بود که صحبت می کرد!
👈در تمام عمر به ما می گویند باید یاد بگیریم خوب گوش بدهیم اما مهمتر از آن این است که باید یاد بگیریم همیشه آخرین نفر صحبت کنیم. خیلی وقتها در جلسات می بینیم افرادی که در رهبری نسبتا خوب هستند وارد یک جلسه می شوند و بدون مقدمه شروع به حرف زدن می کنند که مشکل آن است و راه حل این است! مهارت نگه داشتن نظر خود تا تمام شدن سخن همه؛ دو کار می کند! اول اینکه همه حس می کنند که شنیده می شوند و در جلسه نقشی ایفا کرده اند، دوم اینکه قبل از ابراز نظر خود از شنیدن نقطه نظرات دیگران بهره مند شده و نظرتان قبل از بیان، پخته تر می شود! تمرین کنید آخرین نفری باشید که سخن می گوید!☝️

🎙سایمون سینک
⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
✍️بازی متناهی یا بازی نامتناهی؟!

در تئوری بازی؛ دو نوع بازی داریم: بازی متناهی و بازی نامتناهی!

در بازی متناهی؛ بازیگران مشخص، قوانین ثابت، و روی اهداف از قبل توافق می گردد. مثل بازی بیس بال.
👈در بازی بیس بال توافق می کنیم که قوانین چه هستند و در پایان ٩ دوره یا ست بازی؛ هر کسی که دویدن بیشتری داشته باشد، برنده اعلام شده و بازی تمام می شود.
هیچ کس نمی گوید صبر کن صبر کن صبر کن! اگر بتوانیم ٣ ست دیگر بازی کنیم، می‌دانم که می‌توانیم پیروز شویم.
این اتفاق نمی افتد! ما در بازی بیس بال یا یک بازی متناهی؛ برنده و بازنده داریم.

بازی دیگر، بازی نامتناهی است. در این بازی؛ هم بازیکنان شناخته و هم ناشناخته تعریف می شوند، قوانین قابل تغییر هستند و هدف؛ حفظ بازی، و بازی برای تداوم یا ادامه بازی است!
👈وقتی یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن محدود قرار می دهیم، سیستم پایدار است مانند بازی بیس بال.
👈وقتی یک بازیکن نامحدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می دهیم، سیستم باز پایدار است؛ مانند جنگ سرد! زیرا هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد. بنابراین، ما آنرا حفظ می کنیم و به بازی ادامه می دهیم تا آن را پایدار نگه داریم.
از آنجایی که در یک بازی نامحدود هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد، اتفاقی که می افتد این است که بازیکنان وقتی اراده یا منابع لازم برای بازی را تمام می کنند، آنرا ترک می کنند. سپس، آنها توسط بازیکنان دیگر جایگزین می شوند و از زمانی که بازیکنان تغییر می کنند و جایگزین می شوند، بازی تداوم می یابد. (مثل بازی تجارت بین الملل که با حذف چند کشور، متوقف نمی شود و به راحتی، بازیکن جایگزین شروع به بازی می کند.)
مشکل زمانی پیش می‌آید که شما یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می‌دهید! زیرا بازیکن محدود برای بردن بازی می‌کند و بازیکن نامتناهی برای ماندن در بازی! بازیکن محدود، همیشه ناامید می شود زیرا خود را در باتلاق و اوضاع بسیار دشوار می بیند. به عنوان مثال، ایالات متحده در جنگ ویتنام؛ ایالات متحده برای پیروزی می جنگید، ویتنامی ها برای زنده ماندن برای زندگی خود و برای مردم خود! نمونه دیگر؛ اتحاد جماهیر شوروی در جنگ افغانستان است! اتحاد جماهیر شوروی برای شکست دادن مجاهدین می جنگید، در حالی که مجاهدین تا زمانی که برای مردمش لازم بود می جنگیدند!

حالا بیایید به بازی تجارت نگاه کنیم. بازی تجارت طبق تعریف خود یک بازی نامتناهی است. قبل از اینکه هر شرکتی در این سیاره وجود داشته باشد، از قبل وجود داشته است و از تمام شرکت‌های روی این سیاره هم بیشتر خواهد بود.
اما اگر به حرف‌های اکثر شرکت‌ها گوش دهید، آنها نمی‌دانند در چه بازی ای هستند آنها فقط می گویند که می خواهند شماره یک باشند. بر اساس چه معیارهایی؟ بر اساس کدام چارچوب زمانی؟ درآمد؟ سهم بازار؟ متر مربع؟ تعداد کارکنان؟ بر اساس چه مدت زمانی؟ یک فصل؟ یک سال؟ ۵٠ سال؟ چه کسی با آن استانداردها موافقت کرده؟ شما نمی توانید ناگهان خودسرانه بگویید "ما شماره یک هستیم" در حالی که هیچ کس دیگری با آن استانداردها موافقت نکرده است!
شکست دادن رقبا بی معنی است! برخی از شرکت ها رقبای خود را مطالعه می کنند و سعی می کنند از آنها پیشی بگیرند. با این حال، ما هرگز از شرکتی نشنیده ایم که توسط رقبایی که می شناسند، سقوط کرده باشد. آنها همیشه توسط رقبایی که نمی شناسند از بین می روند.
⁉️آیا فکر می کنید شرکت مای اسپیس می دانست که فیس بوک وجود دارد؟ آن موقع نگران فرندستر بودند!
شما نمی توانید با مطالعه رقبای خود تصمیمات استراتژیک بگیرید بلکه می توانید تصمیمات تاکتیکی بگیرید. به همین دلیل است که وقتی به روشی که اکثر شرکت ها بازی می کنند گوش می دهید، آنها در بازی اشتباه هستند. به همین دلیل ناامید می شوند!

سازمان های بزرگ می دانند که برای ماندن در بازی، بازی می کنند. به عنوان مثال، جیمز دی سینگال، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل سابق Costco؛ یک زنجیره خرده فروشی بین المللی، گفت که وال استریت در حال کسب و کاری است که یک فصل از سال را می سازد، اما ما در کسب و کار ساختن شرکت برای ۵٠ سال آینده هستیم.

👈درک این موضوع که بدانید در چه بازی ای هستید (متناهی یا متناهی)، نوع تصمیم گیری شما و نوع نگاه شما به جهان را به شدت تغییر می دهد. این یک ساختار و اصل فوق العاده قطعی است.

@ThinkThenMove

ادامه... 👇
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️بازی متناهی یا بازی نامتناهی؟!

... ادامه

👈بگذارید یک داستان واقعی برای شما تعریف کنم. من در یک اجلاس آموزشی برای مایکروسافت سخنرانی کردم. همچنین در اجلاس آموزشی برای اپل سخنرانی کردم.
در اجلاس آموزشی مایکروسافت (در زمان استیو بالمر)، می‌توانم بگویم که ٧٠ درصد از مدیران حدود ٧٠ درصد از سخنرانی‌های خود را صرف صحبت در مورد چگونگی شکست دادن اپل کردند.
در اجلاس آموزشی اپل، ١٠٠ درصد از مدیران آنها ١٠٠ درصد از سخنرانی های خود را صرف صحبت در مورد چگونگی کمک به معلمان در تدریس و نحوه کمک به دانش آموزان در یادگیری کردند!
👈یکی متناهی و دیگری نامتناهی بازی می کند. حدس بزن! کدام یک ناامید می شود؟
در پایان صحبت من در مایکروسافت، آنها به من هدیه دادند. آنها مایکروسافت Zune جدید خود را به من هدیه دادند. و اجازه دهید به شما بگویم! چیز فوق العاده ای بود! زیباترین تکه فناوری بود که تا به حال استفاده کرده بودم! رابط کاربری باورنکردنی بود، طراحی عالی بود، من کاملا آن را دوست داشتم! استفاده از آن آسان بود، پر جلوه و زرق و برق دار بود! شگفت آور بود! در حالی که در صندلی عقب تاکسی با یکی از مدیران ارشد اجرایی اپل نشسته بودم گفتم: می دانید که مایکروسافت Zune جدید خود را به من داده است. خیلی بهتر از آی پاد تاچ شما! آن مرد رو به من کرد و گفت: شک ندارم! گفتگو تمام شد!

بازیکن نامتناهی می فهمد که گاهی جلوتر هستید، گاهی اوقات عقب هستید. گاهی اوقات، محصول شما بهتر است، گاهی اوقات، بدتر! هدف این نیست که هر روز بهترین باشید، هدف این نیست که هر روز از رقبای خود پیشی بگیرید. این حرفها مال یک بازی محدود است!

📌 ⁉️رقیب اصلی من کیست؟
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/134

اگر در آن زمان به مایکروسافت می‌گفتم که آی‌پاد تاچ جدید را دریافت کردم، بسیار بهتر از Zune شماست، آنها می‌گفتند: آیا می‌توانیم آن را ببینیم؟ چه کاری انجام می‌دهد؟ و به شکل بی وقفه به واکنش خود ادامه می دادند!
👈بازیکنان محدود، بازی می کنند تا شرط بندی شوند تا افراد اطراف خود را شکست دهند. بازیکنان نا محدود، برای بهتر بودن از خودشان بازی می کنند.
آنها هر روز از خواب بیدار می شوند و می گویند که چگونه ما شرکت خود را امروز نسخه ای بهتر از دیروز آن کنیم؟ چگونه می توانیم محصولی را در این هفته ایجاد کنیم که بهتر از محصول هفته گذشته مان باشد؟ ما هم باید بازی نامتناهی را انجام دهیم.
موضوع؛ رتبه یکم بودن نیست. مهم این نیست که در توییتر فالوورهای بیشتری نسبت به دوستان خود داشته باشید. موضوع؛ پشت سر گذاشتن دیگران نیست! موضوع؛ در مورد چگونگی پیشی گرفتن از خود است! موضوع، فروش کتاب های بیشتر یا دریافت بازدیدهای TED بیشتر از دیگران نیست، بلکه این است که چگونه مطمئن شوید آثاری که تولید می کنید بهتر از کارهایی است که قبلا تولید کرده اید. شما رقیب خود هستید! و این چیزی است که تضمین می کند که شما در بازی، طولانی ترین مدت بمانید و این همان چیزی است که باعث می شود شادی پیدا کنید! زیرا
شادی ها نه از مقایسه، بلکه از پیشرفت حاصل می شود!

🎙سایمون سینک‌؛ کوچ بیزنس، نویسنده و سخنران انگیزشی
✍️امیرعباس زینت بخش

💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
⭕️دو حکمت از اسطوره بوکس جهان☝️

1⃣سنگ ریزه های مزاحم صعود به قله های موفقیت!

👤محمدعلی کلی می گفت:
It isn’t the mountains ahead to climb that wear you out, it’s the pebble in your shoe!
👈این نه کوه های پیش رویتان، بلکه سنگ ریزه های داخل کفش شما هستند که شما را در صعود کردن از پا در می آورند!

⬅️خوب که به این حرف فکر کنیم دو نکته درش نهفته است: ١.سنگ ریزه هایی که ٢.درون کفش خود ما، نه بیرون کفش ما هستند!
مثل کارها، رفتارها، عادات و چیزهای جزئی اما مخربی که بهشون اهمیتی نمیدیم و یواش یواش ما رو زمین گیر کرده و یا چیزهای بی ارزش و حاشیه ای که تبدیل به متن زندگی و یا کاروکسب ما شده اند و نمی گذارند به اهداف والای خود برسیم...

Chains of habit are too light to be felt until they are too heavy to be broken!👤Warren Buffet
📌زنجیره ی عادات؛ بسیار سبک تر از آن هستند که حس شوند تا زمانی که آنقدر سنگین می شوند که نمیتوان آنها را شکست!

https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/157
🧷سرنوشت من؛ در دست زنجیره ی عادات من

✔️و البته حواسمون به رفقا و همنشین های کوچک اندیش، ترسو، بخیل و حسود که به داخل زندگی ما وارد شده اند هم باشه!
You’re the average of the five people you spend the most time with!
📌شما متوسط ۵ نفری هستید که بیشترین زمان را با آنها می گذرانید!

2⃣فقط کارهایی که در زمان سختی ادامه پیدا می کنند!

از محمدعلی کلی پرسیدند در هر تمرین چند بار دراز و نشست میزنی؟
🎤در  پاسخ میگه:
I don't count my sit-ups; I only start counting when it starts hurting because they're the only ones that count."
👈من دراز و نشست هایم را نمی شمارم؛ فقط زمانی شروع به شمردن میکنم که بدنم شروع میکنه به درد گرفتن! زیرا آنها هستند که به حساب می آیند!

⬅️به عبارت دیگر؛ کارهایی که در زمان عادی و بدون مشکل انجام می دهیم، کارهایی معمولی و روتین بوده و امتیازی محسوب نمی شوند چرا که در سرازیری؛ بشکه و بنز با یک سرعت حرکت می کنند!
بنابر این:
✔️کمک کردن به مستمندان در زمان ثروتمند بودن و قطع کمک در زمان کم پولی!
✔️خوشرویی در زمان رفاه و تندی کردن در زمان عسرت و دست تنگی!
✔️انجام پروژه ها در زمان فراوانی منابع مالی و تعطیل کردن آنها در زمان کسادی منابع مالی!
✔️و...
از جمله رفتارهای انسان های عادی و معمولی است!
👈و این ادامه دادن انجام کارها در زمان سختی و چالشی است که انسان های فوق العاده موفق را از انسان های معمولی متمایز می کند!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️حکمت های علوی💚

📌Like your body your mind also gets tired. So refresh it by wise sayings!
👈روحتون مثل جسمتون خسته میشه، پس اونو با سخنان حکیمانه از خستگی بیرون بیارید!

📌Wealth converts a strange land into homeland and poverty turn a native place into a strange land!
👈ثروت و فراوانی؛ غربت رو تبدیل به وطن، و فقر و نداری؛ وطن رو تبدیل به غربت میکنه!

📌If a person has a good idea about you make his idea be true!
👈اگه یه نفر به تو گمان خوب داره، کاری کن گمانش درست از آب در بیاد!

📌Greed is permanent slavery!
👈طمع؛ بردگی دائمی است!

📌The best way to punish an evil doer is to reward handsomely a good person for his good deeds!
👈بهترین روش تنبیه آدمی که کار بد انجام میده؛ پاداش دادن سخاوتمندانه به آدم خوبه به خاطر انجام کار خوب او!

📌A virtuous person is better thab virtue and a vicious person is worse than vice!
👈كسيكه كار نيك انجام می‏ده خودش از اون كار بهتره، و کننده کار بد از اون کار بدتره!

📌There are two matters which are inseparable from lying: making many promises and making even more excuses!
👈دو چیز ملازم دروغ گفتنه: وعده های زیاد و بهانه تراشی های بیشتر!

📌Often your utterances and expressions of your face leak out the secrets of your hidden thoughts!
👈كسى چيزى رو تو دلش پنهان نمي كنه مگر اينكه در سخنانى كه از دهان‏ش مى پره و یا در چهره و قيافه‏ اش آشكار می‏شه!

📌The nourishment of the body is food, while the nourishment of the soul is feeding others!
👈تغذیه جسم با طعامه و تغذیه روح با اطعام دیگران!
(لئیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام!👤سعدی)

📌It is easier to turn a mountain into dust than to create love in a heart that is filled with hatred!
👈تبدیل کردن یه کوه به گرد و خاک، آسونتره از آفریدن عشق در قلبیه که مملو از کینه و نفرته!

📌Associate with people in such a way that when you have passed away they will cry for you, and while you are alive they seek your companion!
👈به گونه ای با مردم معاشرت کن که وقتی از دنیا رفتی بر تو بگریند، در حالی که وقتی زنده ای به دنبال همنشینی با تو باشند!

📌There are two kinds of livelihood:
One which you are searching for,
And the other which follows you.
It will reach you even if you do not try to obtain it!
👈رزق و روزی دو گونه است: رزقی که تو اونو می طلبی و رزقی که اون تو رو می طلبه؛ که اگر تو به سویش نری به سویت خواهد آمد!

📌Patience is of two kinds:
Patience over what pains you,
And patience against what you covet!
👈صبر بر دو قسمه:
صبر برای انجام کار خوبی که دوست نداری انجام بدی،
صبر برای ترک کار بدی که دوست داری انجام بدی!
👤امام علی علیه السلام


🎂میلاد امیر کلام بر شما مبارک باد
⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
2024/09/29 03:39:35
Back to Top
HTML Embed Code: