Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️🤝هفده نوع صدقه...

📌👈ذهنیت اکثر ما درباره صدقه؛ با پرداختن پول نقد به فقرا و یا پوشاندن لباس و اطعام آنها شکل گرفته، در حالی که 17 نوع دیگه از صدقه هم وجود داره که البته گاهی بعضیاشون از خشکه حساب کردن؛ سخت ترن...

1. دعا کردن برای دیگران و از خداوند طلب خیر کردن براشون
2. یاد دادن آموخته ها به اونایی که از عهده پرداختن هزینه آموزش بر نمیان
3. پند دادن و نصیحت کردن کودکان و نوجوانان
4. لبخند زدن به آدما
5. کمک کردن به دیگران در سختیاشون
6. وقت گذاشتن برای پدر و مادر و همسر
7. تربیت فرزندان و عصبانی نشدن و وقت گذاشتن براشون
8. صبور بودن در شرایط سخت
9. تذکر به دوستان زمانی که در مسیر نادرست قرار میگیرن
10. نهی کردن آدما از انجام کار غیر شرعی یا غیر اخلاقی یا غیر قانونی
11. نرم سخن گفتن و داد نزدن و پرخاش نکردن
12. بخشیدن اونایی که تقاضای عفو و بخشش میکنن
13. احترام گذاشتن به مردم به ویژه در صف و هنگام رانندگی
14. خوشحال شدن برای خوشحالی دیگران و حسادت نکردن
15. عیادت از بیماران
16. مسیر تردد مردم رو از سنگ و آجر و موانع پاک کردن
17. اطعام اعضای خانواده و فامیل و مهمونی دادن

@ThinkThenMove
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛍️کیف نذری!؟
⁉️حسین کیست؟
🎙️📹گزارش شبکه محلی WGN شیکاگو آمریکا
👈موسسه خیریه "حسین کیست؟...Whoishussain.org" درشیکاگو در یک مدرسه ابتدایی و منطقه ای که دانش آموزان توان خرید لوازم التحریر رو ندارند، امسال اقدام به تهیه 350 کیف پر از کتاب های درسی، لوازم التحریر، نوت پد، ماشین حساب، قیچی،....نمود و سالی شاد و پر از احساس و هیجان به یادماندنی با نام امام حسین علیه السلام برای دانش آموزان بی بضاعت رقم زد و برنامه آنها برای سال آینده 700 کیف نذری می باشد...

@ThinkThenMove
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌The difference between the impossible and the possible lies in a man's determination!
👤Lasorda
👈تفاوت میان غیرممکن و ممکن؛ در عزم و اراده یه مرد نهفته!

📌It always seems impossible until it's done!
👤N.Mandela
👈تا زمانی که انجام نشه، همیشه غیر ممکن به نظر میرسه!

📌Start by doing what's necessary; then do what's possible; and suddenly you are doing the impossible!
👤F of Assissi
👈با انجام آنچه لازمه شروع کنید، سپس آنچه ممکنه انجام بدید و ناگهان کار غیرممکن رو دارید انجام میدید!

📌Once you eliminate the impossible, whatever remains, no matter how improbable, must be the truth!
👤A.Doyle
👈هنگامی که غیرممکن رو حذف می کنید، هر آنچه باقی میمونه، مهم نیست چقدر غیر محتمل باشه؛ اون باید حقیقت باشه!

📌It is difficult to say what is impossible, for the dream of yesterday is the hope of today and the reality of tomorrow!
👤Goddard
👈گفتن اینکه چی غیر ممکنه؛ دشواره چون رویای دیروز؛ امید امروز و واقعیت فرداست!


👆📹ابراهیم هامادتو؛ بازیکن تیم ملی پارالمپیک مصر که دو دست خود را از کتف در یک حادثه از دست داده است!

@ThinkThenMove
⭕️تثلیث غیرممکن؛ مرور یک اصل اقتصاد پولی

1⃣مقدمه اول:
🔶اگر ترازنامه ی یک بانک مرکزی را این گونه فرض کنیم:

دارایی ها:
1👈اوراق قرضه (B)
2👈ذخیره ارزی (F)

بدهی ها:
3👈ذخیره بانک های تجاری
4👈پول در گردش
(3+4= پایه پولی Monetary Base و یا MB)

بنابراین👈MB=B+F

در شرایط فشار منجر به کاهش بهای پول ملی👈 بانک مرکزی F را می فروشد👈 ارزش F کاهش پیدا می کند👈 پایه پولی کاهش پیدا می کند👈عرضه پول کاهش پیدا می کند.
در شرایط فشار منجر به افزایش بهای پول ملی👈بانک مرکزی F را می خرد👈ارزش F افزایش پیدا می کند👈پایه پولی افزایش پیدا می کند👈عرضه پول افزایش پیدا می کند.

📌نکته: دخالت استریلیزه شده: اگر بانک مرکزی بخواهد میزان عرضه پول را ثابت نگه دارد، آنگاه وقتی F را می خرد👈 B را می فروشد، و یا وقتی F را می فروشد👈 B را می خرد؛ که این عملیات به دخالت استریلیزه شده بانک مرکزی معروف است.

2⃣مقدمه دوم:
🔶رژیم نرخ ثابت و شناور ارز
به طور کلی، یک بانک مرکزی یکی از این دو رژیم را باید انتخاب کند که هر کدام عواقب خود را به شرح ذیل خواهد داشت:

1. در رژیم نرخ ثابت ارز؛ هدف بانک مرکزی ثابت نگه داشتن نرخ ارز است که در نتیجه👈میزان عرضه پول و نرخ بهره متعاقبا تعیین می شود. 👈در این شرایط سیاست پولی بانک مرکزی؛ غیر مستقل است.

♨️ایرادات رژیم نرخ ثابت ارز:
سخت بودن انطباق نرخ ارز با شرایط عدم تعادل و شوک های ارزی، آسیب پذیری در برابر حملات سفته جویانه، بی اثری سیاست های پولی، بالا بردن نرخ بهره و احتمالا ایجاد رکود برای دفاع از بهای ارز ملی
💢فواید رژیم نرخ ثابت ارز:
تسهیل تجارت و سرمایه گذاری، اعتبار برای مبارزه با تورم و اصلاح اقتصادی

2. در رژیم نرخ شناور ارز؛ هدف بانک مرکزی تعیین میزان عرضه پول و یا نرخ بهره است که در نتیجه👈نرخ ارز تعیین می شود.👈در این شرایط سیاست پولی بانک مرکزی؛ مستقل است.

♨️ایرادات رژیم نرخ شناور ارز:
انطباق نرخ ارز با شرایط عدم تعادل و شوک های ارزی، آسیب پذیری کمتر در برابر حملات سفته جویانه، اثربخشی سیاست های پولی، عدم نیاز به بالا بردن نرخ بهره و ایجاد رکود برای دفاع از بهای ارز ملی
💢فواید رژیم نرخ شناور ارز:
مشکل بودن تجارت و سرمایه گذاری به دلیل عدم اطمینان به آینده، سخت تر بودن امکان کنترل و یا کاهش تورم


🔲تثلیث غیرممکن یا Trilemma

بنابراین؛ یک بانک مرکزی نمی تواند به طور همزمان به هر سه هدف زیر دسترسی پیدا کند:
👈گردش آزاد سرمایه با سایر بازارها (Free Capital Flow)
👈رژیم نرخ ارز ثابت ( Fixed Exchange Rate Regime)
👈سیاست پولی مستقل (Independent/Sovereign Monetary Policy)

بلکه در یک زمان می تواند تنها به دو هدف رسیده و یک هدف را باید فدا کند!☝️

به عنوان مثال، همانگونه که در تصویر زیر👇👇👇 می بینید؛ اگر بانک مرکزی:

گزینه a را انتخاب کند، به اهداف گردش آزاد سرمایه و نرخ ارز ثابت رسیده، اما استقلال سیاست پولی خود را از دست می دهد!
اگر b را انتخاب کند، یعنی در صدد است استقلال سیاست پولی و گردش آزاد سرمایه با بازارهای جهانی را حفظ کرده و دیگر نظام نرخ ارز ثابت را نمی تواند داشته باشد.
و اگر c را انتخاب کند، یعنی در صدد است که استقلال سیاست پولی و تثبیت نرخ ارز را برای خود حفظ کرده و دیگر گردش آزاد سرمایه با سایر بازارها را نمی تواند داشته باشد!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove

https://s4.uupload.ir/files/2021-09-07_13.57.55_9lx.png
⭕️آی بی سی شانگهای و توسعه زیرساخت های ایران

خبر مهم این روزها؛ عضویت کشورمان در سازمان همکاری های شانگهای است که از امروز ٢۶ شهریور ١۴٠٠؛ ایران رسما نهمین عضو اصلی این سازمان راهبردی سیاسی، اقتصادی و امنیتی گردید.
این دستاورد مهم که حاصل سالیان متمادی مذاکرات و نهایتا یک توافق جامع میان ایران و عمدتا غول های اقتصادی آسيا یعنی هند و چین و روسیه می باشد، می تواند قدرت چانه زنی کشورمان که چالش اصلی آن مسائل اقتصادی و مالی است را بالا ببرد تا از این فرصت عضویت برای جذب اعتماد بین المللی برای سرمایه گذاری در پروژه های زیرساختی خود بهره ببرد.

💰کنسرسیوم بین بانکی سازمان همکاری های شانگهای
👈این کنسرسیوم که از آن به شکل خلاصه SCO IBC نام برده می شود؛ یک پلتفرم است برای سرمایه گذاری مشترک اعضا در پروژه های توسعه ای یکدیگر. ماموریت اصلی این کنسرسیوم که ١۶ سال پیش توسط شورای سران‌ این سازمان تاسیس گردید؛ این است که تحت "پیمان همکاری بین بانکی در محدوده کشورهای عضو" با ایجاد مکانیسم های مناسب، به لحاظ مالی از پروژه های کشورهای عضو حمایت کرده و به ارائه خدمات از جمله مشاوره و آموزش تکنیکی پرسنل نهادهای مالی اعضا پرداخته و همچنین با نهادهای مالی اعضای ناظر و شریک مانند قطر، ترکیه، مصر و عربستان در قالب شورای بیزینس سازمان‌ به گفتگو و مذاکره بپردازد.

📌💵بانک های عضو این کنسرسیوم:
👈بانک توسعه قزاقستان
👈بانک آر اس کی قرقیزستان
👈شرکت تامین مالی زیرساخت هند
👈بانک توسعه چین
👈شرکت دولتی توسعه روسیه (رئیس کنسرسیوم)
👈بانک پس انداز جمهوری تاجیکستان
👈بانک ملی ازبکستان برای امور اقتصادی خارجی
👈بانک حبیب پاکستان

📌💴بانک های شریک سازمان
👈بانک توسعه اوراسیا
👈بانک پس انداز بلاروس
👈بانک توسعه مغولستان

🧷به نظر می رسد گام مورد انتظار بعدی ایران، معرفی یک بانک به این کنسرسیوم و ایجاد یک لینک مالی رسمی با ٨ عضو دیگر سازمان و همچنین اعضای ناظر و شرکای محاوره ای سازمان باشد.
⁉️البته با توجه به اینکه ٨٨ درصد تسویه حساب های تجارت جهانی با دلار آمریکا و ٧۵ درصد ذخایر بانک های مرکزی جهان به این واحد پولی می باشد، عملیاتی شدن و نتيجه بخش بودن این مکانیسم را کماکان با مسائل جدی مواجه کند که امید است با اهرم عضویت و مذاکرات حرفه ای بتوان مقدمتا و نقدا از فرصت خدمات آموزشی کنسرسیوم بهره مند شد و در قدم بعدی، شرکا را مجاب به ورود به سرمایه‌ گذاری در اقتصاد ملی نمود.
📍در این میان؛ با توجه به قرارداد ٢۵ ساله ایران و چین و همچنین بلندپروازی های چین در طرح جهانی یک کمربند یک جاده یا OBOR و تفاهم های متعددی که میان دو دولت به ویژه با کمیسیون اصلاح و توسعه چین یا NDRC برای فایننس طرح های زیرساختی ایران معلق مانده، شاید الحاق مالی ایران به این کنسرسیوم، فرصت‌های جدی تری را برای این دو عضو فراهم آورد.
👈و در پایان اشاره به جمله معروف جک ما؛ موسس علی بابا شایان ذکر است...
📌Wars Start when trade stops!
هرکجا تجارت متوقف شود، جنگ آغاز می شود...
👈و به عبارت دیگر؛ بهترین راه امنیت و پایداری یک اقتصاد، درگیر و سهیم کردن اقتصادهای دیگر با اقتصاد خود است...☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال‌اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️درس هایی از یک کیف 26 هزار دلاری

چندی پیش به یک کیف مجلسی زنانه برخورد کردم که قیمت آن حدود 26 هزار دلار (حدود 700 میلیون تومان) بود. با نگاهی دقیق تر متوجه شدم جنس آن چرم طبیعی و دست دوز است. هر چه فکر کردم دیدم کیف 100 درصد چرم دست دوز کالای خاصی حساب نمی شود که مشتری حاضر باشد تا این اندازه پول برای آن بدهد. علاوه بر آن متوجه شدم برای خرید آن باید 4 سال در انتظار بود! وقتی دلیل این ماجرا را جویا شدم مالک آن به نکته جالبی اشاره کرد که بیانگر راز و رمز داستان بود. "این کیف تا زمانی که دست من است و یا دست مالک های بعدی باشد؛ هر مشکلی نظیر خش خوردگی، پارگی یا... برای آن پیش بیاید با مراجعه به هر یک از شعب آن در سراسر جهان، با یک کیف نو و با همین رنگ و طرح تعویض می گردد! علاوه بر آن، پس از خرید این کیف قیمت آن هر سال حدود 12 درصد رشد دارد. بنابراین این یک سرمایه گذاری در دارایی است نه در بدهی!"☝️
📌I'm Not Rich Enough to Buy Cheap Things.👤Proverb
👈من به اندازه کافی ثروتمند نیستم تا چیزهای ارزان بخرم! ضرب المثل

با شنیدن صحبت های مالک کیف؛ یاد رابرت کیوساکی افتادم که در کتاب "پدر پولدار، پدر بی پول" در فصل های آغازین تلاش می کند به خواننده فرق میان دارایی و بدهی را یاد بدهد! مفهومی که اگر خیلی از انسان ها آنرا درک کنند، بدون شک اوضاع اقتصادی و مالیشان بسی بهتر می شود.👈 دارایی چیزی است که ایجاد درآمد کرده و پس از مدتی به ارزش آن افزوده می گردد و بدهی چیزی است که باید برای نگه داشتن آن هزینه کرده و پس از مدتی از ارزش آن کاسته می شود! خانه ای که در سال 10 درصد رشد قیمت داشته و طی سال می توان اجاره از آن کسب کرد یک دارایی است و ماشینی که باید مرتب برای داشتن آن هزینه نظیر بنزین، صافکاری، ...پرداخت و در پایان سال از ارزش آن کاسته می شود؛ جزو بدهی ها محسوب می گردد!

بگذریم و برگردیم به کیف! با کمی تامل متوجه این واقعیت می شویم که دلیل اصلی منحصر بفرد بودن کیف داستان ما بروز بودن و نو بودن آن تا ابد (زمانی که شرکت سازنده وجود داشته باشد) است و جنس و طرح و دست دوز بودن و افزایش قیمت سالیانه آن همه فرع است! و مارک و برند آن همه مدیون این اصل مهم الزام شرکت به بروز و نو نگه داشتن کیف است!

به نظر می رسد، هر کسی در هر رشته و تخصصی که هست تا زمانی دارای مزیت رقابتی نسبی یا مطلق است که خود را مطابق آخرین یافته ها و نو آوری های جهانی در رشته و تخصصش بروز نگه دارد. به عنوان مثال؛ کسی که از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل می شود، نفس فارغ التحصیلی از این دانشگاه برای او یک مزیت رقابتی نسبی و گاهی مطلق محسوب می شود و تا زمانی می تواند این مزیت رقابتی را برای خود حفظ کند که بروز و تازه بماند و اگر بعد از گذشت چند سال نتواند مقاله تولید کند، کتاب بنویسد، اختراع کند و خود را بروز نگه دارد، دیگر دارای آن مزیت رقابتی نخواهد بود!

🎯و سخن آخر اینکه؛ دموده شدن و کهنگی افکار و روش ها، برای افراد، شرکت ها و سازمان هایی که تمامی تلاش و تمرکز خود را صرفا روی کسب درآمد بیشتر و رقابت پولی می گذارند و فرصتی به خود و نیروی های خود برای آموزش و بروز شدن نمی دهند؛ بزرگترین تهدید محسوب می شود چرا که مدت زمان اعتبار حضور آنها در بازارهای داخلی و جهانی؛ دارای تاریخ انقضای زودهنگام است.

📌Anyone who stops learning is old, whether at twenty or eighty. Anyone who keeps learning stays young. The greatest thing in life is to keep your mind young. 👤Henry Ford
👈هر کس دست از آموختن بکشد پیر است چه بیست و چه هشتاد ساله باشد! هرکس به آموختن ادامه می دهد، جوان می ماند. بزرگتررین کار در زندگی این است که ذهن خود را جوان نگه دارید!
(ترجمه همون حرف حکیم فردوسی که گفت: توانا بود هر که دانا بود، زدانش دل پیر برنا بود!)☝️
👤هنری فورد

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت

@ThinkThenMove
⭕️تکرار چینی بحران آمریکایی؟

📑منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد؛ 10 مهر 1400

مقایسه نکردن اِوِرگرند (Evergrande) با لیمن برادرز (Leman Brothers) سخت و دشوار است. دقیقاً ١٣ سال پیش در اواسط ماه سپتامبر، لیمن؛ چهارمین بانک سرمایه‌گذاری بزرگ آمریکا، اعلام ورشکستگی کرد و به دلیل قرار گرفتن در معرض املاک و مستغلات از طریق سرمایه‌گذاری در وام‌های درجه دو و یا دون اعتبار و ریسکی، با خاک یکسان شد و این فروپاشی، ایالات متحده و جهان را وارد بحران مالی جهانی کرد. امروز اورگرند؛ دومین توسعه‌دهنده بزرگ املاک چین به سمت نکول در حال تلوتلو خوردن است. بیشتر از قرار گرفتن در معرض املاک، این اهرم و تکیه بر بدهی است که ریشه مشکلات هر دو شرکت است. به طور کلی همدستی بدهی و املاک به نظر می‌رسد در هر نقطه‌ای از جهان رخ بدهد، مستعد اشتعال و احتراق است!
مشکلات اورگرند واقعاً بزرگ است. ٣٠٠ میلیارد دلار بدهی و بیش از ١٠٠ میلیون دلار پرداخت کوپن/ بهره دارد که فوراً باید پرداخت شود و خیلی آشکار است که هرگز امکان پرداخت آنرا ندارد. دو شرکت تابعه آن قبلاً در پرداخت‌هایشان نکول کرده‌اند. نسبت به سال گذشته، سهام اورگرند هنگ‌کنگ ٨۵ درصد کاهش یافته و اوراق قرضه دلاری آن در حدود ۳۰ سنت به دلار فروخته می‌شود. حدود ۷.۴ میلیارد دلار و ٩.٨ میلیارد دلار بدهی در سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ سررسید می‌شود. همه اینها به دلیل احتمال ایجاد مشکلات سیستمیک اهمیت دارد. با بیش از ٢٠٠٠ شرکت تابعه در صنایع مختلف و ترازنامه ٢ تریلیون یوانی برآورد می‌شود که این شرکت به تنهایی معادل ٢ درصد تولید ناخالص داخلی چین و ١۶ درصد اوراق قرضه دلاری چین با بازده بالا را به خود اختصاص داده است. استقراض‌های آن از بیش از ١٢٠ صندوق یا موسسه مالی است و به این لحاظ؛ مشمول مواد و بندهای نکول قابل تسری است. از آنجا که املاک و مستغلات به عنوان بخشی از کل اقتصاد چین ٢۵ درصد آنرا تشکیل می‌دهد، بنابراین؛ اندازه و حجم مشکل واقعا بزرگ است و شکست می‌تواند واقعاً فاجعه‌آمیز باشد.
مشکلات اورگرند که مدتی است در حال خودنمایی است، زمانی آغاز شد که دولت وام‌های بانکی به شرکت‌های املاک را محدود کرد چرا که بازار املاک و مستغلات چین که به دلیل تزریق بدهی متورم و حبابی شده، سیاست‌گذاران این کشور را به وضوح نگران کرده است. از قضا، خود این مقررات که موجب وقوع چنین اوضاعی ‌شده، الان قرار است در راستای حل مسئله بکار گرفته شود!
در خارج از چین، نگرانی اصلی سرایت کردن این بحران است. برملا شدن این رخداد در زمانی واقع شده که به دلایل مختلف، محیط اقتصادی جهان در برابر شوک‌ها بسیار آسیب‌پذیر است.
دلیل اول؛ افزایش بیش از حد بدهی است. به لطف سیاست‌های پولی نامناسب بانک‌های مرکزی، بدهی جهانی به ٣٠٠ تریلیون دلار نزدیک شده و چین با اختصاص تقریباً ٢٠ درصد از آن به خود؛ بعد از ایالات متحده در جایگاه دوم جهان قرار دارد. بدهی چین به تولید ناخالص داخلی نزدیک به ٣٣٠ درصد است. این رشد تغذیه شده با بدهی؛ تا کنون شاهد چندین انفجار مالی بوده است، Huarong؛ یک شرکت مدیریت دارایی با بدهی عظیم و ضررهای عظیم و یا China Fortune Land‌؛ توسعه‌دهنده‌ای که اخیراً شکست خورده‌اند و چندین نمونه دیگر از آنها هستند.
ثانیاً، افزایش تورم با قیمت مصرف‌کننده در بالاترین سطح ١۵ ساله اخیر در ایالات متحده و اروپا، که تا حدی ناشی از شوک‌های عرضه و قیمت انرژی است و بازارها تاب شوک‌های بیشتر را ندارند.
سوم، پس از سالها پول آسان و نرخ بهره مصنوعی پایین، سخت‌گیری قریب‌الوقوع بر رشد تأثیر می‌گذارد و تغییر این رژیم پولی به خودی خود می‌تواند بسیار بی‌ثبات‌کننده باشد. تنش مخروطی سال ٢٠١٣ را به یاد بیاورید.
و نهایتا اینکه؛ درآمدهای انباشته‌ای که ایالات متحده و دیگر شرکت‌ها گزارش داده‌اند و شاخص‌های سهام را در بالاترین سطح نگه داشته است، به پایان می‌رسد. به نظر می‌رسد سودها در حال کمرنگ شدن بوده و برآورد حاشیه سود برای بسیاری از شرکت‌هایS&P500 کاهش می‌یابد.
بنابراین سقوط اورگرند برای اقتصاد جهانی که به دلیل ویروس همه‌گیر کرونا اکنون مصیبت زده است و در حال تقلا برای بهبودی است؛ هرگز زمان مناسبی نیست. به نظر می‌رسد انتظار بازار جهانی از دولت چین این است که وضعیت اورگرند را با دقت مدیریت کند و اگر نمی‌تواند مانع سرایت بحران به خارج از مرزها شود، آن را به حداقل برساند. اما گفتن این موضوع از انجام دادن آن آسان‌تراست.
ادامه... 👇👇👇
⭕️تکرار چینی بحران آمریکایی؟

ادامه...
بله، اقتصاد چین به شدت تحت کنترل و مقررات است، اما همانطور که تجربه قبلی در جاهای دیگر نشان می‌دهد، حصارکشی دور شکست یک شرکت بزرگ و کنترل عواقب آن هرگز آسان نیست. مخصوصاً یکی با ردپایی به بزرگی اورگرند.
هنگامی که صدها وام‌دهنده و طلبکار وجود دارد، مانند همین مورد، مانع اصلی برای حل و فصل مناسب، انگیزه دارندگان بدهی است تا دیگران را به جلو بیاندازند به این منظور که هر چه می‌توانند از سهم خود را بدست آورند و فرار کنند. اتفاقا بندها و مواد مربوط به قانون سرایت‌پذیری نکول؛ این کار را آسان تر می‌کند. برخلاف دارندگان حقوق صاحبان سهام که چاره‌ای جز مذاکره با صبر و حوصله در مورد تجدید ساختار بدهی‌های شرکت ندارند، طلبکاران در صورت بروز شوک‌های نامطلوب به سمت خروج یورش می‌برند. حتی اگر دولت بتواند به بانک‌ها تکیه کند، مدیریت تک تک مشتریان، سرمایه‌گذاران، تامین‌‎کنندگان، عرضه‌‎کنندگان و بسیاری از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک که سهام و اوراق قرضه شرکت را در اختیار دارند، کار آسانی نخواهد بود. عوامل غیرقابل کنترل زیادی وجود دارد. هنگامی که یک صندوق سرمایه‌گذاری مشترک یا صندوق پوشش ریسک با ابزارهای غیر نقد اورگرند تلاش می‌کند تا دارایی‌های دیگر آنرا برای جبران برداشت‌ها تخلیه کند، یک آبشار شروع می‌شود. هنگامی که تأمین‌کننده‌ای که فاکتورهای پرداخت نشده دارد مجبور است در پرداخت‌های خود نکول کند، باز هم آبشار بیشتری رخ می‌دهد. این نوع جریان آبشاری است که منجر به وقوع بهمن و یک بحران تمام عیار بالقوه می‌شود.
طرفداران سرسخت مدل اقتصادی چین ممکن است تمایل داشته باشند به اپیزود اورگرند بعنوان یک رویداد غیرمحتمل محلی نگاه کنند. آنها به قدرت مالی عظیم چین و این واقعیت که بدهی چین، هرچند بزرگ اما عمدتا داخلی است، اشاره می‌کنند. در حالی که هیچ تردیدی در توان مالی چین وجود ندارد، چنین تفکری تاریخ را نادیده می‌گیرد. چین امروزه در جایی قرار دارد که ژاپن کمی قبل از آن بود. ژاپن در حال رونق بود، بر تجارت جهانی تسلط داشت و صنایع را یکی پس از دیگری فتح می‌کرد. همه اینها زمانی به پایان رسید که ژاپن اجازه ساخت یک بدهی عظیم را داد که باعث ایجاد حباب املاک و مستغلات شد. آن حباب در دسامبر ١٩٨٩ منفجر شد و در دو دهه بعدی، ژاپنی که هیچ کار اشتباهی نمی‌توانست انجام دهد، تبدیل به ژاپنی شد که نمی‌توانست چیزی را درست انجام دهد. اتفاقا بدهی ژاپن نیز تقریباً تماماً داخلی بود، آن زمان همانقدر شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسید که چین امروز به نظر می‌رسد. تاریخ مملو از ملت‌های بزرگی است که از فشار بدهی سر به زیر شده‌اند. سابقه سیاست‌گذاری چین تا کنون خوب، خردمندانه همراه با آینده‌نگری خوب و اقدامات پیشگیرانه بوده است. این که آیا آنها می‌توانند این حباب را بدون ترکیدن آن تخلیه کنند، باید نظاره‌گر بود. به هر حال، برای بازارهای مالی جهان، تازه علامت کمربند ایمنی روشن شده است و تلاطم و آشفتگی در پیش است و نمی‌توان گفت که چقدر بد خواهد بود.
سخن پایانی اینکه، همانگونه که اشاره شد پیوند بی مهابای بازار بدهی و مسکن؛ مستعد اشتعال و انفجار است و تکرار این تجربه که در بازار آمریکا و ژاپن و اکنون چین نتایج فاجعه‌باری داشته، به جز خلق بحران و تضییع اموال عمومی برای نجات موسسات مالی متخلف بسیار بزرگ چیز دیگری به ارمغان نمی‌آورد.
از سوی دیگر، بازار املاک و مستغلات ایران، تا کنون نتوانسته از یک نظام ساختارمند مدرن و مبتنی بر اوراق بهادار از جنس بازار سرمایه بهره‌مند شود چرا که به جهت رویکرد سنتی بانک‌محور اقتصاد کشور، تا کنون به شکل بسیار محافظه کارانه‌ای تامین مالی خرید مسکن از بازار پول و آن هم برای اشخاص حقیقی صورت پذیرفته و می‌پذیرد. حال آنکه پتانسیل بسیار بالایی در بازار سرمایه برای رونق مسکن بدون افزایش پایه پولی و خلق نقدینگی وجود دارد به شرط اینکه راه پیموده شده توسط بازارهای توسعه یافته را با اصلاحاتی که منجر به ممانعت از سفته بازی و حباب می‌گردد بومی‌سازی و پیاده کنیم. دولت محترم که اکنون برنامه جدی برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی دارد می‌تواند با تاسیس یک صندوق ویژه برای تامین مالی این مگاپروژه ملی از بازار سرمایه و با مشارکت مردمی هم در پیش‌پرداخت و هم شرکت در پذیره‌نویسی اوراقی مانند استصناع با ارزش اسمی کوچک بهره‌مند شود.

⭕️عبیدالله پاشا
⭕️امیرعباس زینت بخش

https://www.google.com/amp/s/www.donya-e-eqtesad.com/fa/amp/news-3803628

@ThinkThenMove
✍️گذر از دوران نرخ ارز ثابت
📌به مناسبت پنجاهمین سالگرد فروپاشی سیستم پولی برتون وودز

✍️عبیدالله پاشا
✍️امیرعباس زینت بخش
📄منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد، یکشنبه 25 مهر 1400

50 سال پیش در تاریخ 15 آگوست 1971، رئیس جمهور نیکسون؛ پایان تبدیل پذیری دلار آمریکا به طلا تحت سیستم پولی برتون وودز (Bretton Woods Monetary System)را اعلام کرد. این اعلامیه دنیای مالی را تکان داد و به طور موثری به سیستم برتون وودز خاتمه بخشید.


بعد از جنگ جهانی دوم خیلی واضح بود که جهان نیاز به یک نظام مالی جدید دارد. با اینکه استاندارد طلا خیلی سفت و سخت بود اما باید راهی برای کنترل کشورها در خصوص عدم دستکاری واحد پولی خود و کاهش آن به منظور تقویت صادرات به اجرا گذاشته می شد. به همین منظور 44 کشور در سال 1944 نمایندگان خود را به برتون وودز نیوهمپشایر ایالات متحده فرستادند. آمریکا به علت در اختیار داشتن دو سوم ذخایر طلای دنیا؛ با نفوذترین عضو این پیمان بود و نهایتا همه توافق کردند که واحد پول خود را به دلار آمریکا متصل کرده و دلار هم به طلا متصل گردد. همچنین در راستای رفع این دغدغه که اگر یک اقتصاد دچار بحران شود چگونه بدون کاهش ارزش واحد پولی خود خواهد توانست از آن بحران خارج شود، اعضا توافق کردند که دو موسسه تاسیس شود: "صندوق بین المللی پول" به منظور قرض دادن پول به اعضایی که امکان جذب تامین مالی از منابع دیگر را نداشتند و برای کمک به کشورها برای ایجاد موازنه موقت پرداخت ها و تعادل تجاری و جلوگیری از کاهش دستوری ارزش پول آنها و "بانک بین المللی بازسازی و توسعه" که اکنون نام آن "بانک جهانی" است و هدف از تاسیس آن کمک به کشورهای کمتر توسعه یافته بود.

او مثل سایر سیاستمدارانی که شکست می خورند ، به یک دشمن نامرئی اشاره کرد و با اشاره به توطئه، دلالان را مسئول مشکلات ارزی خود دانست. چیزی که او نگفت این بود که ایالات متحده آنقدر دلار برای تأمین نیازهای داخلی خود و به ویژه جنگ ویتنام چاپ کرده که دیگر برابری طلا و دلار آمریکا از بین رفته و دیگر تبدیل آن (با نرخ توافقی 35 دلاربرای هر اونس) ممکن نیست!

سیستم برتون وودز آخرین سری از رژیم های نرخ ارز ثابت بر پایه طلا بود که توسط ایالات متحده و بریتانیا با پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد. این ایده به منظور ایجاد نرخ ارز ثابت و با هدف ایجاد اطمینان برای تجارت بین المللی با ریسک کمتر و در نتیجه تقویت تجارت جهانی شکل گرفت چرا که به نظر می رسید از آنجا که تجارت بین المللی منجر به رفاه و تنعم می شود، می تواند مانع وقوع جنگ ویرانگر دیگری شود. دلار آمریکا با اتکا به طلا و با ارزش 35 دلار برای هر اونس خلق می شد و دلار دقیقا با همان نرخ، به طور کامل قابل تبدیل بود. نرخ مبادله سایر ارزها با توجه به پشتوانه طلای آنها در برابر دلار آمریکا ثابت شد، که بر اساس میزان ذخایر طلای نگهداری شده و عرضه پولی مشخص تعیین می شد. همانطور که هر ارز در برابر دلار آمریکا ثابت بود، همه ارزها عملاً در برابر یکدیگر ثابت شدند. کشورها می توانستند ذخایر خود را به طلا یا دلار آمریکا نگه دارند.

مزیت کلیدی سیستم های نرخ ثابت ارز در مقابل طلا ، انضباط پولی بود که به دولت ها تحمیل می کرد. دولت ها نمی توانستند عرضه پول خود را فراتر از میزان افزایش ذخایر طلای خود افزایش دهند. هرگونه افزایشی فراتر از آن، برابری طلا را از بین می برد و به مرور زمان باعث کاهش ارزش پول می شد که چنین امری می توانست از نظر اقتصادی و سیاسی دردناک باشد. نقطه ضعف این مزیت؛ مهمترین نقص سیستم بود، زیرا دولت ها را در تنگنا قرار داد چرا که انعطاف پذیری سیاست های پولی داخلی، در صورت وجود؛ حداقل بود. بنابراین، دولت ها نمی توانستند به راحتی سیاست های ضد چرخه ای را بدون خطر انحراف جدی از برابری واحد پول خود و دلار-طلا اتخاذ کنند. بماند که گرایش چرخه ای boom & bust سیستم، چرخه های اقتصادی را شدیدتر می کند و رونق و رکود را بدتر می کند.

همانطور که رژیم های قبلی نرخ ارز ثابت به جهت عدم پایبندی ارز لنگر به قوانین توافقی سقوط کرده بودند، در اینجا هم با بازشدن اتصال دلار از طلا همان اتفاق رخ داد. دلار آمریکا آنقدر بیشتر از برابری توافقی بود که تا پایان سال 1973 ، از 35 دلار به تقریبا 200 دلار در هر اونس رسیده بود و البته این دهه را با 800 دلار در هر اونس به پایان رسانید و در نهایت، سیستم برتون مرد و دفن شد. از آن زمان به بعد، جهان بر روی مجموعه ای از سیستم ها قرار گرفته است ، طیفی از میخکوب های ثابت در یک طرف تا نظام های شناور آزاد از طرفی دیگر. بسیاری از کشورها با اشکال مختلفی میان این دو حالت افراطی قرار گرفتند با شکل های مختلفی از شناورمدیریت شده.
همانطور که در مورد همه مسائل اقتصادی، انتخاب یک گزینه مستلزم سبک سنگین کردن و مصالحه می باشد، نرخ های ارز میخکوب شده یا ثابت، ضامن ثبات واحد پول داخلی در برابر ارزی که به آن میخکوب شده می گردد، اما هزینه آن؛ از دست دادن استقلال پولی داخلی خواهد بود و به عبارتی؛ باید تسلیم تصمیمات خارج از کشور بود وهرگونه تلاش برای استقلال پولی مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد همانگونه که در مورد آرژانتین و در سال 2002 اتفاق افتاد. در نقطه مقابل؛ نرخ ارز شناور آزاد؛ به معنی تغییرات جزئی دائمی در نرخ ارز و استقلال کامل سیاست پولی می باشد.

به جای انتخاب یکی از دو سوی سیاست پولی یعنی ثابت یا شناور، نرخ های شناور مدیریت شده سعی می کنند کمی از هر دو را داشته باشند؛ هم به نحوی ثبات نرخ ارز و هم کمی از استقلال سیاست پولی. این امر از طریق مدیریت ارز داخلی برای شناور شدن در محدوده بالا و پایین یک پهنه انجام می شود. مدیریت بازار هر زمان که نرخ ارز از محدوده مورد نظر خارج شود ، مداخله می کند و هرچه پهنه نوسان عریض تر باشد ، انعطاف پذیری سیاست های پولی بیشتر است و بالعکس.

اگرچه این روزها کمتراز آن سخن گفته می شود، از زمان فروپاشی برتون وودز؛ نیاز به یک معماری جدید مالی برای جهان امری ضروری به نظر می رسد؛ آن هم معماری که در هسته خود یک رژیم جدید نرخ ارز داشته باشد.
با این حال چرا پس از نیم قرن هنوز چنین چیزی عملیاتی نشده و نمی شود؟ در پاسخ به این سوال، به سه دلیل عمده اشاره می گردد.

اولاً ، تجربه در حوزه تنظیم نرخ ارز موفق نبوده است. حداقل سه سیستم مبتنی بر طلا در تاریخ اخیر سقوط کرده است. زیرا هر بار، دولتی که ارز آن لنگر شده، مانند ایالات متحده تحت سیستم برتون وودز، در قوانین تقلب کرده است. حتی ترتیبات ارزی منطقه ای مانند سیستم پولی اروپا (EMS) که پیش از این اتحادیه ارزی، یورو وجود داشت ، با درگیری بین اعضا از هم پاشید. بحران استرلینگ 1993 و خروج بریتانیا از EMS به دنبال نزاع با آلمان را به یاد بیاورید؛ وقایعی که مستقیماً منجر به حمله مفتضحانه سفته بازان به پوند و ضررهای هنگفت بانک انگلستان شد.

دلیل دوم این واقعیت است که چنین ترتیبی همواره مستلزم تسلیم اولویت های داخلی به دستورات خارجی است که برای اکثر دولتهای معاصر، از نظر اقتصادی و سیاسی خوشایند نبوده و نخواهد بود.
دلیل سوم مربوط به تغییرات در فناوری است که باعث شده جریان و سایز سرمایه های فرامرزی سریعتر و بسیار بزرگتر از زمانهای قبل باشد. یک معضل معروف در ادبیات مالی بین المللی وجود دارد که حکم می کند نرخ ثابت ارز و استقلال سیاست پولی در حضور جریان سرمایه آزاد به سادگی امکان پذیر نیست.

در اینجا مناسب است به یک قانون هم در اقتصاد پولی اشاره کنیم. "تثلیث غیرممکن" یا "Trilemma" که می گوید: یک بانک مرکزی نمی تواند به طور همزمان به هر سه هدف زیر دسترسی پیدا کند:

گردش آزاد سرمایه با سایر بازارها (Free Capital Flow)

رژیم نرخ ارز ثابت ( Fixed Exchange Rate Regime)

سیاست پولی مستقل (Independent/Sovereign Monetary Policy)

بلکه در یک زمان می تواند تنها به دو هدف رسیده و یک هدف را باید فدا کند!
بنابر این اگر هدف بانک مرکزی گردش آزاد سرمایه و نرخ ارز ثابت باشد، استقلال سیاست پولی خود را از دست می دهد!
و یا اگر هدف آن، استقلال سیاست پولی و گردش آزاد سرمایه با بازارهای جهانی باشد، دیگر نظام نرخ ارز ثابت را نمی تواند داشته باشد.
و یا اگر هدف آن استقلال سیاست پولی و تثبیت نرخ ارز باشد، دیگر گردش آزاد سرمایه با سایر بازارها را نمی تواند داشته باشد!

ما حصل کلام اینکه رژیم های نرخ ارز ثابت، حتی رژیم های دارای پشتوانه طلا؛ علاج کار نیستند. لازم به ذکر است که برخی از بزرگترین حملات سفته جویانه تحت سیستم های ارزی ثابت یا انواع آن مانند شناورهای مدیریت شده بوده است. انگلستان 1993 ، بحران ارز آسیایی 1997/98 و آرژانتین 2002 ، نمونه های اخیر آن هستند. در چنین سیستم هایی حتی انحرافات کوچک در سیاست ، می تواند به مرور زمان باعث ایجاد ناهمترازی (انحراف نرخ واقعی ارز از سطح تعادلی آن) جدی شود و چنین ناهمترازی هایی است که دلالان به دنبال سوء استفاده از آن هستند. به یاد داشته باشیم که نرخ ارز ثابت یا هدف گذاری شده، عملاً یک گزینه یک طرفه ی حق اختیار فروش با ریسک نزولی کم به سفته بازان ارائه می کند. از سوی دیگر؛ طرفداران سیستم های برابری طلا با نرخ ارز ثابتممکن است استدلال کنند که با ارزهای فیات (پول بدون پشتوانه) و کاهش محدودیت انتشار پول برای دولت ها، کنترل کمی می توان روی کاهش ارزش پول ملی یک اقتصاد داشت که در پاسخ به آنها باید گفت؛ توانایی بازار برای نظم بخشیدن به دولتها را نباید نادیده انگاشت. اگرچه ممکن است فوری نباشد اما نظم بخشیدن بازار به بدرفتاری دولت ها می تواند بسیار خشن هم باشد. بحران استرلینگ ، آرژانتین ، یونان ، بحران مالی آسیا و حتی بحران مالی جهانی؛ نمونه های اخیر آن هستند. تاریخ بارها و بارها نشان داده است که وقتی سیاست های بد منجر به تعادل بد می شوند ، نیروهای نظم دهنده ای در بازار به راه می افتند که حتی قدرتمندترین کشورها را می توان به زانو در آورند.

💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove

https://www.donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%B1%D8%B2-116/3807685-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B1%D8%AE-%D8%A7%D8%B1%D8%B2-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️حکمت های سهامی!

اگه قصد ورود به بازار سهام دارید و یا تازه وارد شده اید یادتون باشه "بازار سهام پره از آدمایی که قیمت همه چیو میدونن و ارزش هیچ چیو نمیدونن! 👤وارن بافت

اگه ریسک پذیر نیستید، بهتره وارد نشید!
در شرایط عادی، قیمت یه سهم؛ منعکس کننده اوضاع یه بیزینس واقعیه و یه بیزینس واقعی، آپ اند داون و نوسان داره و قرار نیست همش سود بده چونMother Nature تا بوده، همین بوده...خشکسالی و تر سالی، تابستون و زمستون داره... و یادمون باشه؛ ابزار مالی که در هر شرایطی تضمین سود میده دیگه سهام نیست و البته ابزاری خطرناک و بحران آفرینه چون با Mother Nature سر نبرد داره! و شغلی که همیشه درآمد داره، کارمندیه نه کارآفرینی!
👈تا زمانی که چنین آدمی نیستید که اگه پورتفوی شما 50 درصد ریخت و وحشت زده نشدید، نباید توی بازار سهام باشید! 👤وارن بافت

اینقدر به توصیه های این و اون گوش ندید!
👈اگه به توصیه های شبکه مالی CNBC گوش داده بودم، الان باید یه میلیون دلار پول میداشتم...به شرطی که با چند صد میلیون دلار شروع کرده بودم!👤جان استوارت

نگاهت به شاخص کل و هموزن نباشه!
شاخص میره بالا میخره، میاد پایین میفروشه! اینجوری سهم رو بالا میخره و وقتی ریخت، پایین میفروشه!
👈بازی رو اونایی میبرن که روی زمین بازی زوم میکنن نه تابلو امتیازات!👤وارن بافت
📌یکی از چیزای خنده دار درباره بازار سهام اینه که هر بار یکی میفروشه یکی دیگه میخره و هردوشون خودشون رو زیرک میدونن!👤ویلیام فیدر

صبور تر بودن؛ مهمتر از باهوش تر بودنه!
مهمترین کاراکتر یه سرمایه گذار حرفه ای در بازار بورس اینه که خیلی منضبط و با دیسیپلینه! اونی که به خلق و خوی خودش مسلطه و در مقابل وسوسه خرید و فروش های پی در پی مقاومت میکنه نه اونی که نسبت به دیگری فقط آی کیو بالاتری داره! نه اونی که هر روز ده بار پورتفوشو نگاه میکنه!
👈بزرگترین مشکل و حتی بدترین دشمن یه سرمایه گذار، خودشه!👤گراهام
👈وال استریت با خرید و فروشهای پی در پی شما پول در میاره و شما با خرید و فروش نکردن!
👈اگه برنامت این نیست که یه سهم رو برا ده سال نگه داری، به مالکیتش حتی برا ده دقیقه هم فکر نکن!
👈نامیدن کسی که فعالانه در بازار خرید و فروش میکنه به عنوان سرمایه گذار، مثل این میمونه یکیو که هر روز با یکی دوست میشه رو عاشق بنامیم!👤وارن بافت
👈سرمایه گذاری بیشتر باید مثل تماشای درب رنگ شده تا خشک شدنش و یا علف تا بزرگ شدنش باشه! اگه دنبال هیجان هستی، 800 دلار بردار برو لاس وگاس👤پاول سموئلسون
👈اگه سرمایه گذاری برات یه تفریحه و داری باهاش حال میکنی، احتمالا پولی در نمیاری...سرمایه گذاری خوب، ملال آوره!👤جورج سوروس

واقع گرا باش
👈سرمایه گذار باهوش؛ یه واقع گراست که به خوش بین میفروشه و از بدبین میخره!👤وارن بافت

اینقدر پورتفوت رو متنوع نکن!
👈تنوع بخشی به پورتفو وقتی لازمه که سرمایه گذار نمیدونه داره چیکار میکنه!👤وارن بافت

🔴و سخن آخر اینکه چهار کلمه بسیار خطرناک در سرمایه گذاری اینا هستن: این دفعه فرق می کنه!👤تمپلتون

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️👤ایلان ماسک ٣٠٢ میلیارد دلاری

بر مبنای شاخص میلیاردرهای بلومبرگ، پنجشنبه گذشته، ثروت جناب ایلان؛ سلطان خودروهای برقی جهان‌ با برند Teslaو همچنین موسسSpaceX و NeuralinkوOpenAIو...؛ به ٣٠٢ میلیارد دلار رسید و همون روز، در چارچوب بسته سیاستی داخلی دولت بایدن صحبت از اخذ مالیات ویژه از ٧٠٠ میلیاردر آمریکا مطرح شد(در صورت تصویب، او باید ۵٠ میلیارد دلار بده!)که واکنشش این بود:
🤛فراموشش(ولش) کن! برنامه من اینه که با این پول، مردم رو ببرم مریخ تا نور آگاهی حفظ بشه!☝️

📌در این کارزار، اونی که هم و غم و تمرکزش روی کندنه؛ هرگز حریف طرفی نمیشه که تمرکز و هدفش، کندن مردم از زمین و بردنشون به فضا و رشد دادنشونه! ☝️
اولی ته آرزوش ۵٠میلیارد دلاره و دومی آرزوش ته نداره و ۵٠میلیارد دلار خمس مالشم نمیشه!
اولی تمرکزش روی کمبوده و دومی تمرکزش روی فراوانی و وفور نعمته!
اولی از کسری بودجه و خوردن کفگیر به ته دیگ می‌ترسه و دومی ترس در وجودش نیست و میگه کل مالم رو برای اهدافم بدم و صفر بشم مهم نیست... دوباره بهترشو میسازم!
اولی هدفش پوله و دومی پول در خدمت هدفشه!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
https://www.donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-6/3820006-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DB%8C-%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%B3%D9%87%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%86-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF


✍️وقتی بدهی، حجاب سهام به تن می کند!

📖یادداشت بنده و پروفسور عصمت پاشا در روزنامه دنیای اقتصاد؛ امروز یکشنبه ٧ آذر ١۴٠٠

📌با عبور بازار بدهی جهانی از مرزهای متعارف و نزدیک شدن مقیاس آن به حجم 300 تریلیون دلار (حدود 5/3 برابر تولید ناخالص داخلی) که بیش از 3 برابر اندازه بازار سهام جهان است، این سوال مطرح می‌شود که چرا تا این حد انتشار اوراق قرضه و وام مورد استقبال قرار گرفته و نسبت به سهام، بیشتر مورد استقبال ناشران است. در این خصوص می‌توان به 4دلیل عمده آن اشاره کرد.

1️⃣عدم‌رقیق‌‏‌شدگی مالکیت

بزرگ‌ترین مزیت وام و اوراق قرضه نسبت به سهام برای قرض‌‏‌گیرنده این است که موجب رقیق‌شدگی (Dilution) مالکیت و درآمدهای آتی نمی‌شود. به همین جهت شرکت‌هایی که دارایی‌‏‌های متمرکز فراوان دارند، تمایل به اهرم مالی بالاتر داشته و به همین دلیل است که شرکت‌ها برای تامین مالی پروژه‌‏‌هایی با ریسک پایین و سود بالا از وام یا اوراق قرضه استفاده کرده و برای پروژه‌‏‌های با ریسک بالا اوراق سهام منتشر می‌کنند، چراکه سهام به جهت دائمی بودن و نداشتن سررسید، موجب رقیق‌‏‌شدگی دائمی مالکیت سهامداران (تا انحلال شرکت) شده و سهامداران؛ مالک دارایی‌‏‌های آزاد و دور از دسترس سایر طلبکاران هستند. این در حالی است که در اوراق قرضه یا وام، میزان مطالبه قرض‌‏‌دهنده و زمان مطالبه ثابت و از پیش تعیین شده است.

2️⃣پشتیبانی نظام مالیاتی

اوراق قرضه از حمایت نظام مالیاتی بهره می‌‏‌برند. همان‌طور که اشاره شد، به جهت عدم‌مشارکت در ریسک پروژه، اوراق قرضه ارزان‌‏‌تر است. اما تنها ارزان‌‏‌تر بودن، آنها را مطلوب نمی‌‏‌کند. در حقیقت مطلوبیت آنها زمانی‌‏‌ است که مالیات وارد معادله شده و اوراق بدهی معاف از مالیات راه خود را از اوراق سهام جدا می‌کنند. اهرم شرکت‌های قرض‌گیرنده به منظور برخورداری از چتر حمایتی مالیاتی دولت‌‏‌ها یک آربیتراژ مالیاتی ایجاد می‌کند که در آن دولت‌‏‌ها مالیات اخذ شده را به آنها باز می‌‏‌گردانند. به همین جهت است که در تئوری مدیگلیانی و میلر (Modigliani & Miller or MM) ارزش شرکت‌هایی که اوراق قرضه منتشر می‌کنند به جهت برخورداری از حمایت مالیاتی دولت، بالا می‌رود. در تحلیل MM تفاوت ارزش شرکت دارای اهرم یا بدون اهرم؛ منوط به ارزش کنونی مقدار حمایت و معافیت مالیاتی آینده است.

3️⃣افزایش نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام

یکی دیگر از دلایل استفاده شرکت‌ها از اوراق بدهی یا وام این است که اهرم مالی موجب بالا رفتن نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یا ROE می‌شود. دلیل آن این‌‏‌ است که سهامداران در عایدی و درآمد کل دارایی‌‏‌های شرکت حتی آن دارایی‌‏‌هایی که با قرض تامین مالی شده‌‏‌اند، سهیم هستند. بنابراین ROE شرکتی که دارای اهرم مالی است، از شرکتی که دارای اهرم مالی نیست، بالاتر است. البته شرکتی که دارای اهرم مالی بالاتر است، از ریسک بالاتری نیز برخوردار بوده و سهامداران در کنار کسب سود بیشتر، متعهد و مجبور به دقت در عملیات پروژه و نیز پرداختن دیون و بدهی‌‏‌ها در زمان‌‏‌های مقرر هستند.

4️⃣کاهش تعارض منافع و هزینه نمایندگی

در حاکمیت شرکتی مدرن، مالکیت از مدیریت شرکت‌ها جدا شده و مالکان با استخدام افراد متبحر و با تجربه، عنان مدیریت شرکت خود را به دست آنها سپرده و هر کسی به ایفای نقش تخصصی و قانونی خود می‌‏‌پردازد. مساله تعارض منافع (Conflict of Interest) و مشکل نمایندگی (Agency Problem) از همین نقطه آغاز می‌شود. در شرکت‌های بدون اهرم یا دارای اهرم مالی کم، جریان نقدینگی آزاد زیادتری (نسبت به شرکت‌های دارای اهرم) در دسترس مدیران قرار می‌گیرد و به جهت عدم‌تعهدات مالی نسبت به قرض‌‏‌دهندگان خارج از شرکت، دست آنها در مصرف منابع نقدی بازتر است و احتمال سوءاستفاده از آن بالاتر می‌رود. سهامداران این شرکت‌ها، برای کنترل و کاهش ریسک تخلفات و اتلاف منابع مالی توسط مدیران اجرایی، از تامین مالی توسط اوراق قرضه یا وام و متعهد کردن مدیران به پرداخت اصل و سود، بهره می‌‏‌گیرند. از طرف دیگر، شرکت‌هایی که دارای اهرم مالی بالا هستند، همچنان تمایل به افزایش اهرم مالی دارند چراکه علاوه بر ایجاد محدودیت برای مدیران اجرایی، میزان ریسک ضرر آنها محدود به میزان سرمایه و سهم آنها در شرکت بوده و از طرف دیگر در سود کل دارایی‌ها از جمله آنهایی که با اوراق قرضه تامین مالی شده‌اند، سهیم هستند.
👈با توجه به موارد فوق؛ طبیعی است که اولا رشد بازار بدهی ادامه‌‏‌دار باشد و همچنان سیطره و استیلای این بازار بر بازار سهام برقرار باشد و دوم اینکه در چنین شرایطی؛ توسعه هر نوع ابزار مالی؛ چه با پسوند و چه بدون پسوند اسلامی مبتنی بر تسهیم ریسک در ساختارهای شبیه سهام، کاری چالشی خواهد بود!
در این میان؛ نظام مالی اسلامی هم می‌تواند راهی برای برون‌رفت از مشکلات کنونی ناشی از بحران بدهی به جهان ارائه دهد. قراردادهای مشارکت در ریسک یعنی مضاربه و مشارکت؛ جایگزین‌‏‌های مناسبی برای تامین مالی با بدهی ارائه می‌کنند. نظام مالی متعارف بر دو رکن اصلی، بدهی و سهام استوار است. در حالی که مالی اسلامی با فلسفه زیربنایی تامین مالی با ابزار سهام که در واقع تسهیم ریسک است، مشکلی ندارد، اما بدهی که در آن ریسک کار و کسب به وام‌گیرنده منتقل می‌شود و بازده آن به عنوان سود ثابت و مستقل از بازده کار و کسب از پیش تعیین شده است، ناعادلانه و ممنوع تلقی می‌شود. با این حال، با نگاهی به آنچه در حال انجام است، اینکه بگوییم مالی اسلامی از ابزارهای بدهی‌محور اجتناب می‌کند، دشوار است. بانکداری اسلامی مدت‌‏‌هاست به دلیل اتکا به قراردادهای بدهی برای تامین مالی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما به نظر می‌رسد این موضوع در فضای بازار سرمایه نیز صادق است.
صکوک؛ ابزارهای بازار سرمایه منطبق با شریعت بوده که در واقع گواهی سرمایه‌گذاری هستند. صکوک بر اساس قراردادهایی مانند اوراق مرابحه و اجاره از اوراق قرضه تقلید می‌کند. یک صکوک اجاره با نرخ ثابت و با قیمت بازخرید از پیش تعیین شده می‌تواند یک جریان نقدی دقیقا مشابه یک اوراق قرضه که اصل و سود آن تضمین می‌شود و در فواصل مشخص کوپن می‌‏‌پردازد، داشته باشد. با این حال، یک صکوک که بر اساس قراردادهای تسهیم ریسک مانند مضاربه یا مشارکت ساختار یافته است، از ساختار سهام تقلید می‌کند؛ با این تفاوت که به لحاظ انقضا، پایان‌‏‌پذیر است، در حالی که سهام، تاریخ انقضا یا سررسید ندارد.
به‌رغم وجود گزینه‌‏‌های جایگزین، اکثریت قریب‌ به اتفاق صکوک تسویه نشده متعلق به دسته بدهی است. با توجه به موارد چهارگانه که در ابتدای این نوشتار ذکر شد و همچنین به دلیل پذیرش بازار، سهولت ساختار، سهولت در قیمت‌گذاری، سهولت در رتبه‌‏‌بندی و...، این نوع صکوک در بازار بر سایر ساختارها غلبه کرده است. چیزی که واقعا ناراحت‌‏‌کننده است این است که حتی اگر انتشار صکوک مبتنی بر تسهیم ریسک حداقل است، آنها اغلب دارای ویژگی‌‏‌هایی هستند که تسهیم ریسک را از بین می‌‏‌برند یا مانع آن می‌‏‌شوند و به طور موثر آنها را به ابزارهای بدهی مانند تبدیل می‌کنند.
📌یک مطالعه اخیر در دانشگاه بین‌المللی مالی-اسلامی اینسیف مالزی در مورد کلیه صکوک شرکتی صادر شده در این کشور طی یک دوره 15 ساله نشان داد که از 900 مورد، تنها 86 صکوک تحت ساختار مشارکت یا تسهیم ریسک است. در حالی که تمام این صکوک‌‏‌ها از نظر شکل و ظاهر؛ منطبق با شریعت بودند، اینکه آیا آنها واقعا از نظر ماهیت دارای خاصیت تسهیم ریسک هستند یا خیر، هدف مطالعه بود. متاسفانه، با وجود برچسب مضاربه یا مشارکت، حتی یک صکوک هم یافت نشد که واقعا ریسک به اشتراک گذاشته شود.
همه دارای بندهایی بودند که ویژگی اشتراک ریسک را از بین می‌‏‌برد و ویژگی‌‏‌هایی را معرفی می‌کرد که محدودیت‌های الزام‌آور بدهی را داشت. به عنوان مثال، از طریق استفاده از الزامات بازپرداخت سرمایه ثابت از جمله ارزش اسمی، مشخص کردن پیش‌پرداخت سود، استفاده از حساب‌‏‌های ذخیره برای هموارسازی پرداخت‌‏‌ها و ارائه وثیقه؛ منجر به این می‌شود که ابزار تسهیم ریسک همچون ابزار بدهی رفتار کند. حدود 97‌درصد آنها ناشر را ملزم به بازخرید صکوک به ارزش اسمی آن در سررسید می‌کردند، دقیقا مانند اوراق قرضه!
آشکارترین مورد؛ استفاده از ویژگی موسوم به تنازل بود که به موجب آن سرمایه‌گذاران صکوک موافقت می‌کنند از بازدهی بالاتر از آستانه از پیش تعیین‌‏‌شده چشم‌‏‌پوشی کرده و در ازای آن، ناشر متعهد شد که هرگونه کسری سود زیر آستانه مورد انتظار را جبران کند. 93‌درصد صکوک نمونه بررسی شده دارای این ویژگی تنازل بود. چنین پیکربندی مجددی، با منطق شرع مبنی بر اینکه بازده باید وابسته به درآمد کسب‌وکار اصلی باشد و نباید از آن جدا باشد، در تعارض است.

⁉️پس چرا این اتفاق می‌افتد؟ توضیح اینکه چرا یک صکوک باید بر اساس یک قرارداد مبتنی بر ساختار سهام (مضاربه/ مشارکت) ساخته شود، تا پس از آن تحت محدودیت‌هایی قرار گیرد که آن را شبیه بدهی می‌کند، دشوار است.
از دیدگاه ذی‌نفعان، توجیه کمی وجود دارد. ممکن است استدلال شود که برای سرمایه‌گذاران، صکوک اطمینان از جریان نقدینگی، ریسک و در نتیجه بازده موردنیاز آنها را کاهش می‌دهد. از سوی دیگر، این به نوبه خود منجر به کاهش هزینه وجوه برای ناشران صکوک می‌شود. اما همین نتایج را می‌توان با صدور صکوک مرابحه یا اجاره به روشی کارآمدتر و ارزان‌‏‌تر به دست آورد. هر شرکت‌کننده آگاه در بازار باید بتواند ناسازگاری ساختار را ببیند. به خاطر داشته باشیم که اگرچه بدهی واقعا ارزان‌‏‌تر است، اما هزینه‌‏‌هایی نیز به همراه دارد. اهرم مالی ناشر افزایش می‌‏‌یابد، جریان‌‏‌های نقدی آن بی‌‏‌ثبات‌‏‌تر می‌شود و در برابر شوک‌‏‌های خارجی بسیار آسیب‌‏‌پذیرتر است. همان‌طور که شرکت‌ها بدهکارتر می‌‏‌شوند، هزینه‌‏‌های ناشی از خطرات سیستمی بالقوه برای جامعه وجود دارد.
همه اینها این سوال را مطرح می‌کند که چرا مقامات ناظر این اجازه را می‌دهند و دقیقا چه چیزی به دست می‌‏‌آید زمانی که اجازه داده می‌شود یک ابزار بدهی زیر حجاب سهام پنهان شود؟ شاید آنها بخواهند تنوع در ساختارهای صکوک را ببینند، اما این تنوع در برچسب‌‏‌گذاری است نه در ماهیت. موافقت مقرراتی با این رویه مانع از نوآوری و ارائه ابزارهای واقعی برای اشتراک‌‏‌گذاری ریسک می‌شود. به عنوان مثال، یک صکوک واقعا مبتنی بر مضاربه؛ دارای مشخصات ریسک - بازدهی است که انعطاف‌‏‌پذیری سهام را ارائه می‌کند، اما با کاهش زمان مشخص و محدودیت در سود و مالکیت. چنین مشخصات منحصربه‌فرد ریسک-بازده به طور معناداری به پرتفوی دارایی کمک می‌کند زیرا بازده صکوک همبستگی بسیار کمی با ابزارهای بدهی و حساسیت کمی به نرخ بهره دارد. برای جهانی که در بدهی غرق شده است، تامین مالی مبتنی بر تسهیم ریسک راهی است که باید پیموده شود. گزارش گروه 30 (G30 گروه مشاوره‌‏‌ای در امور اقتصاد بین‌الملل و پولی) در مورد احیای اقتصادهای پس از کووید، توصیه می‌کند که سیاستگذاران از بدهی اجتناب کنند و در عوض از سهام یا ابزارهای شبه سهام برای کمک به کسب و کارها و صنایع جهت خروج از باتلاق فعلی استفاده کنند. صکوک اشتراک ریسک مبتنی بر عقد مضاربه دقیقا با چنین نیازهایی مطابقت دارد. مالی اسلامی ابزارهایی را در اختیار دارد که به جهان کمک کند از مشکلات بدهی خود خارج شود. آنچه لازم است رویکرد، تفکر و آینده‌نگری به‌ویژه از سوی سیاستگذاران است تا ناشران را در جهت استفاده از آنها به جای بدهی سوق دهد.

✍️امیرعباس زینت بخش
✍️عبیدالله عصمت پاشا
⭕️نقش آفرینی اسپک ها در توسعه استارت آپ ها و رونق بورس

👈در اخبار بورس نیویورک، هفته پیش اعلام شد؛ سهام شرکت هواپیمایی Joby Aviation Inc با نماد JOBY پس از ادغام با یک "شرکت به مقصد خاص تصاحب" یا Special Purpose Acquisition Company یا SPAC با جهش ٢٠ درصدی به ١٠.۶٢ دلار رسید.

تاکسی های برقی هوایی عمودپرواز یا eVTOL این شرکت قادر به حمل ۴ مسافر و یک خلبان و به مسافت ٢۴٠ کیلومتر با هر بار شارژ و با سرعت ٣٢٠ کیلومتر در ساعت می باشد.
📌بویینگ، ایرباس، هیوندای و تویوتا؛ بازیگران و رقیبان اصلی این صنعت می باشند که سهام این شرکت ها به جهت سرمایه گذاری آنها در صنعت eVTOL مورد استقبال سرمایه گذاران قرار گرفته است.
📌نا گفته نماند که شرکت آمازون هم هواپیماهای ترابری برقی عمودپرواز یا eVTOL خود را با نام Alia توسعه داده که ادعا می کند خیلی زودتر از عمومی شدن تاکسی های eVTOL؛ تجاری و عمومی شوند. این کارگوهای هوایی تماما برقی و شارژی قادر خواهند بود تا وزن ۵٧٠ کیلوگرم بار را تا مسافت ٣٢٠ کیلومتر و با سرعت ۴٠٠ کیلومتر در ساعت جابجا کنند!

👈سهام رقیب شرکت جابی؛ یعنی آرکر یا Archer Aviation Inc هم پس از انجام معامله با یک اسپک در ماه سپتامبر امسال در بورس نیویورک با نماد ACHR لیست گردید.

⁉️اسپک چیست؟
اسپک ها یا شرکت های چک سفید (به این جهت که سرمایه گذاران، ایده ای در خصوص اینکه سرمایه آنها در چه شرکتی بکار گرفته خواهد شد) در بورس ها به منظور تصاحب یا ادغام با یک استارت آپ، توسط افراد خبره در یک حوزه، تاسیس و در بورس عرضه اولیه و لیست می شوند و به محض انجام موفق معاملات، شرکت های ادغام یا تصاحب شده؛ در واقع عرضه اولیه می شوند! موسسان و بانیان اسپک ها، در ابتدا شرکت هایی را برای تصاحب یا ادغام مد نظر دارند اما به منظور عدم افشای اطلاعات محرمانه در فرایند عرضه اولیه، در خصوص اهداف مورد نظر، نامی اعلام نمی کنند.
❗️نکته قابل توجه اینکه ​SPAC ها بیش از سه دهه است که در بازارها وجود دارند اما اخیرا تعداد آنها به شکل فزاینده ای رو به گسترش می باشد.
👈به عنوان مثال؛ در سال ٢٠١٠ تنها ٢ اسپک وارد بازار شدند و در سال ٢٠٢٠ تعداد ٢۴٧ اسپک وارد عرصه شده اند و توانسته اند ٨٠ میلیارد دلار سرمایه گذاری جذب کنند و تنها در فصل اول ٢٠٢١ تعداد ٢٩۵ اسپک توانسته اند ٩۶ میلیارد دلار سرمایه جذب نمایند!
⛔️اسپک ها هیچ عملیات اجرایی ندارند و همانگونه که گفته شد، در خصوص شرکت مورد هدف هم هیچ اظهار نظر علنی و رسمی صورت نمی گیرد!
💰رنج سرمایه گذاران در این شرکت ها؛ از پی ای ها (Private Equities) گرفته تا سرمایه گذاران خرد می باشند.
پس از تامین مالی، اسپک ها نهایتا ٢ سال فرصت دارند تا وجوه بدست آمده را برای ادغام یا تصاحب استفاده کنند و طی این دو سال و قبل از سرمایه گذاری، وجوه را در حساب سپرده سرمایه گذاری کرده (سود بدست آمده می تواند به عنوان سرمایه در گردش آنها بکار گرفته شود) و در صورت عدم انجام معامله، وجوه را به سرمایه گذاران بر می گردانند.

🟢🎯در پایان ذکر سه نکته حائز اهمیت است:

1⃣اولا؛ دوران نفت و انرژی های فسیلی به سرعت در حال اتمام است و هر کشوری بتواند از این تله خارج شده و پارادایم شیفت درستی به سمت انرژی های جایگزین و مبتنی بر فن آوری های نوین داشته باشد، خواهد توانست در عرصه تجارت بین الملل، سهم مناسبی داشته باشد. اینکه عمده توان مدیریتی کشور صرف فروش نفت و چانه زنی برای بدست آوردن پول آن می شود؛ زمانی نه چندان دور دیگر سالبه به انتفاء موضوع خواهد شد!
2⃣عمده نوآوری ها و پیشرفت های فن آوری جهان، مدیون استارت آپ ها و شرکت های خطرپذیر می باشد و راه های سرمایه گذاری سنتی با انتظار دریافت سود ثابت؛ جز به ترویج بانک ها و موسسات مالی شکننده در مقابل سیکل های رونق و رکود اقتصادی و عقب افتادن سرمایه از تورم و نقش آفرینی در رشد و توسعه نمی انجامد!
3⃣استارت آپ ها بدون تبادل فن آوری ها و مزیت های رقابتی بین المللی؛ نمی توانند منجر به جهش اقتصادی پایدار و کسب سهم در بازارهای بین المللی گردند.

... و در پایان اینکه امید است به زودی شاهد لانچ شدن اولین اسپک در بورس تهران باشیم.

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove

🧷منتشر شده در پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

https://sena.ir/news/75850/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%DA%A9-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%D9%BE-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%82-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3
⭕️داستان یک بهشت مالی

👈طبق آمار جامعه دارندگان مدرک CFA سنگاپور؛ ٣۶۶۵ نفر از ٢٠١۴٠٠ فعال بازار مالی این بازار، داری این مدرک حرفه ای هستند!

👈صندوق توسعه ملی سنگاپور یا GIC؛ ٧۴۴ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارد که ٨٠ درصد آن از داخل کشور مدیریت می‌شود و البته این اقتصاد، یک صندوق سرمایه گذاری دولتی دیگر هم دارد بنام هلدینگ Temasek با ۴٠۵ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت.
📌یعنی این دولت شهر کوچک که یک دو هزار و سیصدم ایران است، برای آینده جمعیت ۵.٧ میلیون نفری خود؛ فعلا ١.١۵ تریلیون دلار سرمایه گذاری و پس انداز کرده است!
📌ماموریت این صندوق‌؛ حفظ و رشد قدرت خرید ذخایر مالی کشور با هدف رسیدن به بازدهی بالاتر از تورم جهانی طی یک افق ٢٠ ساله می باشد. این صندوق با ١۵٠٠ پرسنل در ١٠ مرکز مهم سرمایه ای جهان از آمریکا گرفته تا استرالیا و چین و ژاپن، دفاتر فعال دارد.

👈در حال حاضر بالغ بر ۴.٧ تریلیون دلار دارایی در جهان توسط مدیران مستقر در سنگاپور مدیریت می شود!

👈درآمد سرانه این اقتصاد ٣۴٠ میلیارد دلاری؛ حدود ۶٠ هزار دلار است.
📌ثروت ٢٧٠ هزار نفر بین ١ تا ۵٠ میلیون دلار و ١٣۶١ نفر بالای ۵٠ میلیون دلار دارند که ثروت ۶٠ نفر از آنها بیش از ١ میلیارد دلار می باشد.

👈سنگاپور به لحاظ سهولت انجام کاروکسب؛ در جایگاه دوم جهان و به لحاظ سلامت اداری در میان ١٨٠ کشور جهان در جایگاه چهارم است.

👈رتبه اعتباری بین المللی سنگاپور؛ AAA یعنی امن ترین بازار و بورس آن یعنی SGX؛ با بنچ مارک شاخص های سهام چین و هند و ژاپن و آ سه آن؛ نقد ترین بازار جهانی محسوب می گردد.
📌در SGX که پیشرفته ترین بازار بورس آسیا‌ می باشد؛ کلیه عملیات لیست کردن، معامله، تسویه، سپرده گذاری و خدمات داده و اطلاعات برای ۴٠ درصد شرکت های لیست شده و ٨٠ درصد اوراق قرضه خارج از این بازار، به وقوع می پیوندد!

... و حرف آخر اینکه همانگونه که در اول متن آمد؛ سرمایه انسانی با کیفیت و ذهنیت عالی؛ اول و آخر داستان این بهشت مالی در جهان است!

✍️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
VID-20220723-WA0013 (1).mp4
13.4 MB
⭕️زیباترین ساختمان و سازه جهان در دوبی
👈نمایشگاه موزه آینده

📌این سازه هفت طبقه که به شکل چشم (سمبل دیدن آینده) طراحی شده، توسط بنیاد آینده دوبی ساخته شده و سه جمله عربی از جملات حاکم دوبی شیخ محمد بن راشد آل مکتوم روی آن‌ نقش بسته است:

We may not live for hundreds of years, but the products of our creativity can leave a legacy long after we are gone.
ما ممکنه برای صدها سال زندگی نکنیم، اما محصولات خلاقیت ما میتونن مدتها بعد از رفتن ما؛ از خود میراثی بجا بذارن!

The future belongs to those who can imagine it, design it and execute it.
👈آینده متعلق به اوناییه که میتونن اونو تصور کنن، طراحی کنن و اجرا کنن!

The future does not wait. The future can be designed and built today.
👈آینده منتظر نمیمونه! آینده میتونه امروز طراحی و ساخته بشه! 👌

🔴اینجا خوبه یادی کنیم از جمله معروف بنیان گذار مدیریت مدرن؛ جناب پیتر دراکر:

The best way to predict the future is to create it!
👈بهترین راه پیش‌بینی آینده اینه که (همین امروز) خلقش کنیم!

💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
✍️بازی متناهی یا بازی نامتناهی؟!

در تئوری بازی؛ دو نوع بازی داریم: بازی متناهی و بازی نامتناهی!

در بازی متناهی؛ بازیگران مشخص، قوانین ثابت، و روی اهداف از قبل توافق می گردد. مثل بازی بیس بال.
👈در بازی بیس بال توافق می کنیم که قوانین چه هستند و در پایان ٩ دوره یا ست بازی؛ هر کسی که دویدن بیشتری داشته باشد، برنده اعلام شده و بازی تمام می شود.
هیچ کس نمی گوید صبر کن صبر کن صبر کن! اگر بتوانیم ٣ ست دیگر بازی کنیم، می‌دانم که می‌توانیم پیروز شویم.
این اتفاق نمی افتد! ما در بازی بیس بال یا یک بازی متناهی؛ برنده و بازنده داریم.

بازی دیگر، بازی نامتناهی است. در این بازی؛ هم بازیکنان شناخته و هم ناشناخته تعریف می شوند، قوانین قابل تغییر هستند و هدف؛ حفظ بازی، و بازی برای تداوم یا ادامه بازی است!
👈وقتی یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن محدود قرار می دهیم، سیستم پایدار است مانند بازی بیس بال.
👈وقتی یک بازیکن نامحدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می دهیم، سیستم باز پایدار است؛ مانند جنگ سرد! زیرا هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد. بنابراین، ما آنرا حفظ می کنیم و به بازی ادامه می دهیم تا آن را پایدار نگه داریم.
از آنجایی که در یک بازی نامحدود هیچ برنده یا بازنده ای وجود ندارد، اتفاقی که می افتد این است که بازیکنان وقتی اراده یا منابع لازم برای بازی را تمام می کنند، آنرا ترک می کنند. سپس، آنها توسط بازیکنان دیگر جایگزین می شوند و از زمانی که بازیکنان تغییر می کنند و جایگزین می شوند، بازی تداوم می یابد. (مثل بازی تجارت بین الملل که با حذف چند کشور، متوقف نمی شود و به راحتی، بازیکن جایگزین شروع به بازی می کند.)
مشکل زمانی پیش می‌آید که شما یک بازیکن محدود را در مقابل یک بازیکن نامحدود قرار می‌دهید! زیرا بازیکن محدود برای بردن بازی می‌کند و بازیکن نامتناهی برای ماندن در بازی! بازیکن محدود، همیشه ناامید می شود زیرا خود را در باتلاق و اوضاع بسیار دشوار می بیند. به عنوان مثال، ایالات متحده در جنگ ویتنام؛ ایالات متحده برای پیروزی می جنگید، ویتنامی ها برای زنده ماندن برای زندگی خود و برای مردم خود! نمونه دیگر؛ اتحاد جماهیر شوروی در جنگ افغانستان است! اتحاد جماهیر شوروی برای شکست دادن مجاهدین می جنگید، در حالی که مجاهدین تا زمانی که برای مردمش لازم بود می جنگیدند!

حالا بیایید به بازی تجارت نگاه کنیم. بازی تجارت طبق تعریف خود یک بازی نامتناهی است. قبل از اینکه هر شرکتی در این سیاره وجود داشته باشد، از قبل وجود داشته است و از تمام شرکت‌های روی این سیاره هم بیشتر خواهد بود.
اما اگر به حرف‌های اکثر شرکت‌ها گوش دهید، آنها نمی‌دانند در چه بازی ای هستند آنها فقط می گویند که می خواهند شماره یک باشند. بر اساس چه معیارهایی؟ بر اساس کدام چارچوب زمانی؟ درآمد؟ سهم بازار؟ متر مربع؟ تعداد کارکنان؟ بر اساس چه مدت زمانی؟ یک فصل؟ یک سال؟ ۵٠ سال؟ چه کسی با آن استانداردها موافقت کرده؟ شما نمی توانید ناگهان خودسرانه بگویید "ما شماره یک هستیم" در حالی که هیچ کس دیگری با آن استانداردها موافقت نکرده است!
شکست دادن رقبا بی معنی است! برخی از شرکت ها رقبای خود را مطالعه می کنند و سعی می کنند از آنها پیشی بگیرند. با این حال، ما هرگز از شرکتی نشنیده ایم که توسط رقبایی که می شناسند، سقوط کرده باشد. آنها همیشه توسط رقبایی که نمی شناسند از بین می روند.
⁉️آیا فکر می کنید شرکت مای اسپیس می دانست که فیس بوک وجود دارد؟ آن موقع نگران فرندستر بودند!
شما نمی توانید با مطالعه رقبای خود تصمیمات استراتژیک بگیرید بلکه می توانید تصمیمات تاکتیکی بگیرید. به همین دلیل است که وقتی به روشی که اکثر شرکت ها بازی می کنند گوش می دهید، آنها در بازی اشتباه هستند. به همین دلیل ناامید می شوند!

سازمان های بزرگ می دانند که برای ماندن در بازی، بازی می کنند. به عنوان مثال، جیمز دی سینگال، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل سابق Costco؛ یک زنجیره خرده فروشی بین المللی، گفت که وال استریت در حال کسب و کاری است که یک فصل از سال را می سازد، اما ما در کسب و کار ساختن شرکت برای ۵٠ سال آینده هستیم.

👈درک این موضوع که بدانید در چه بازی ای هستید (متناهی یا متناهی)، نوع تصمیم گیری شما و نوع نگاه شما به جهان را به شدت تغییر می دهد. این یک ساختار و اصل فوق العاده قطعی است.

@ThinkThenMove

ادامه... 👇
2024/09/28 04:22:03
Back to Top
HTML Embed Code: