Telegram Web Link
⭕️تامین مالی توسعه با ابزارهای مبتنی بر تقسیم ریسک و بدون اهرم

بازار بدهی جهانی با حجم 247 تریلیون دلار اکنون معادل 318 درصد تولید ناخالص داخلی جهان است. از طرف دیگر بنا به آمار موسسه مک کنزی تا سال 2050 زیر ساخت های دنیا به بیش از 57 تریلیون دلار تامین مالی نیاز دارد. مسلما برای تامین مالی پروژه های زیرساختی، انتخاب دولت ها بازار سهام نیست چرا که مقرون به صرفه نبوده و از طرف دیگر؛ انتشار اوراق بدهی که آسان ترین و مقرون به صرفه ترین می باشند، به معنی دامن زدن به اوضاع خطرناک کنونی و ورشکستگی اقتصاد جهانی در مقابل تعهدات سه برابر توان تولید خود است.

📌در وبینار بین المللی با موضوع"تامین مالی توسعه با ابزارهای مبتنی بر تقسیم ریسک و بدون اهرم" روز سه شنبه هفته گذشته(18دی97)که با حمایت کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران @iiiair و انجمن مالی اسلامی ایران @iaif1 برگزار کردیم، در پی آن بودیم تا از راه حل ها و ابزارهای تامین مالی جایگزین بیشتر بدانیم.
http://uupload.ir/files/y5r1_img_20190114_123432_010.jpg
👤پروفسور عبیدالله عصمت پاشا که از مطرح ترین متخصصان بازارهای سرمایه اسلامی جهانی می باشند و در مجامع مالی بین المللی، از کوالالامپور به ما پیوستند و حول موضوع فوق به ایراد سخنرانی پرداختند که در این پست؛ به نکاتی از آن اشاره می شود.

در اقتصادهای توسعه‌یافته استفاده از بودجه دولتی و سیستم استقراض، روش متداول تامین مالی طرح‌های توسعه‌ای و زیربنایی می‌باشد. استقراض سرمایه همراه با تعهد پرداخت بهره قطعی؛ یکی از ستون‌های نظام سرمایه‌داری و مالی متعارف می‌باشد. سیکل شوم قرض، اهرم، بی‌ثباتی، آشفتگی مالی، بوجود آمدن بنگاه‌های مالی بزرگToo big to failهمه ریشه در موضوع قرض و بهره دارد که قبلا در مقاله ای تحت عنوان "تقسیم ریسک: ضامن ایجاد ثبات و نظم مالی در اقتصادهای جهان goo.gl/brNrqT" به آن پرداختیم.

کشورهای در حال توسعه برای بازنماندن از قافله توسعه و پیشرفت، با گرته‌برداری و پیاده‌سازی الگوها و مدل های مالی متعارف به سوی بازار‌های مبتنی بر بدهی روی آورده‌اند.

کشورهای اسلامی نیز از این ماجرا مستثنی نبوده و برای رشد و توسعه در دام سیستم استقراض از بازارهای جهانی افتاده و متحمل سختی‌های فراوانی گشته و می‌باشند. از 57 کشور اسلامی تنها 6 کشور حاشیه خلیج فارس دارای تراز مثبت مالی بوده و مابقی 51 دولت، با چالش کسری بودجه مواجه می‌باشند. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، 19 اقتصاد از این 51 اقتصاد را جزو کشورهای فقیر با بدهی سنگین طبقه‌بندی کرده‌اند.
به طور کلی موضوع کسری بودجه و پایین‌تر بودن درآمدهای دولت از مخارج آن یک مشخصه عمومی اقتصادهای در حال توسعه بوده که این غالباً در نتیجه‌ی نیاز به تامین مالی برای طرح‌های توسعه‌ای می‌باشد. در نتیجه ی عدم کفایت منابع داخلی‌، دولت ها از طریق انتشار اوراق قرضه به استقراض از منابع خارجی و البته با واحد پول خارجی (به اجبار بانک قرض‌دهنده و بازار اوراق قرضه جهانی) می‌پردازند. در کنار منافعی که این نوع تسهیلات خارجی برای یک اقتصاد به ارمغان می‌آورد، مخاطراتی نیز اقتصاد ملی را تهدید می‌کند. اضافه بر ریسک نوسانات ارزی، هر نوع افزایش نرخ بهره منابع خارجی موجب مضاعف‌شدن بار هزینه‌های استقراض می‌گردد. فرض کنید کشور قرض‌گیرنده با نرخ 10% از بازارهای بین‌المللی استقراض کند و پس از آن ارزش ارز داخلی 10% افت پیدا کند، نرخ بهره به بیش از 100% افزایش می‌یابد و به 21% می‌رسد:
[ (1.10) (1.10)-1 ] × 100 = 21%
علاوه بر آن، به لحاظ اینکه اقتصاد کشورهای اسلامی کوچک بوده و به مقدار قابل توجهی به صادرات کالا وابسته‌اند، نسبت به تغییرات قیمت کالا حساس می‌باشند که این خود می‌تواند امکان نوسانات اقتصادی آنها را تشدید نماید. بنابراین، به طور کلی استقراض از منابع خارجی موجب افزایش اهرم مالی گشته و می‌تواند نوسانات و بی‌ثباتی اقتصادی و افت ارزش پول ملی را به همراه آورد. انباشت بدهی‌های خارجی بدون کمک دولت غیرقابل مدیریت شده و یک بار اضافی بر روی دوش دولت و حتی دائمی شدن بدهی‌های دولت می‌گردد.
بازار ما که بالاجبار امکان تامین مالی بین المللی با اوراق قرضه برای آن فراهم نیست، می تواند با تکیه بر اوراق با درآمد مشروط و اقتضایی Contingent به تامین مالی پروژه های زیرساختی بپردازد.
👤پروفسور با تقسیم پروژه ها به دو دسته درآمد زا و بدون درآمد؛ دو ساختار تامین مالی با سود مشروط ارائه کردند که مدل اول مبتنی بر قرارداد استصناع – مضاربه (اصلاح شده) و نهایتا عرضه اولیه بوده (اسلاید 16 تا 26 در پست بعدی) و مدل دوم اوراق متصل به تولید ناخالص داخلی یا GDP Linked Sukuk (اسلاید 27 تا 39) می باشد.
📎مقاله مرتبط:اوراق استصناع-مشارکت قابل تبدیل به سهام👈 goo.gl/q2gBWz

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
فایل_ارائه_پروفسور_عبیدالله_عصمت.pptx
4.6 MB
«فایل ارائه پروفسور عبیدالله عصمت پاشا در سمینار آنلاین «تأمین مالی توسعه با ابزارهای مبتنی بر تقسیم ریسک و بدون اهرم»
goo.gl/SEmveZ
@iaif1
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️✍️استیو جابز؛ اسطوره داستانسرایی در دنیای کاروکسب!

ارتباط برقرار کردن با سایر انسان ها یکی از بالاترین اَشکال اجتماعی بودن انسان است و هسته اصلی آن داستانسرایی و قصه گویی است. وقتی یکی داستان می گوید، مخاطبانش درگیر آن شده و موج ذهنی آنها با داستانسرا یکی می شود!
👈در دنیای کاروکسب تا کنون داستانسرا برتر از استیو جابز نیامده است! جابز یک شومن واقعی بود که با اجرای تئاتر گونه؛ و با همان سه پرده که در قلب فیلم های هالیودی می بینیم یعنی مقدمه چینی، تقابل و نتیجه گیری؛ در نحوه معرفی یک محصول جدید تحولی بزرگ ایجاد کرد.
📌در پرده اول یک حادثه هیجان انگیز رخ داده و در پرده دوم؛ یک قهرمان جهانی که تقلا می کند با فائق آمدن بر موانع به هدف خود رسیده و در پرده سوم قهرمان داستان بر اشرار پیروز شده و جهان را به جایی بهتر تبدیل می کند!

حالا برگردیم به 24 ژانویه 1984 یعنی روزی که جابز برای اولین بار "مکینتاش" را معرفی کرد:
✔️"مقدمه چینی: الان سال 1958 است. آی بی ام شانس خریدن یک شرکت جوان و نوپا که یک تکنولوژی جدید به نام زیروگرافی (زیراکس) اختراع کرده را از دست داده و دو سال بعد شرکت زیراکس متولد شد. آی بی ام برای همیشه از این اتفاق پشیمان است! حالا ده سال بعد است. آی بی ام ایده کامپیوترهای کوچک را رد می کند چرا که معتقد است اینها کوچک تر از آن هستند که بتوانند محاسبات جدی ریز را انجام دهند؛ پس برای کاروکسب شان مهم نیستند!
✔️تقابل: الان سال 1984 است. آی بی ام دنبال قبضه کل بازار است. معامله گران از آینده ی تحت سیطره و کنترل آی بی ام می ترسند. آنها به شکل فزاینده ای به اپل به عنوان تنها نیروی تضمین کننده آزادی آینده ی آنها روی می آورند. از آنجا که آی بی ام همه چیز را برای خود می خواهد، سر تفنگ خود را به سوی آخرین مانع کنترل بازار خود می گیرد: 👈اپل
✔️نتیجه گیری: جابز به سوی مرکز صحنه رفته و از قهرمان پرده برداری می کند؛ 👈اولین مکینتاش. او یک فلاپی دیسک از جیب خود بیرون آورده ، در کامپیوتر وارد کرده و اجازه می دهد مکینتاش برای خودش حرف بزند! با معرفی مکینتاش جهان می بیند چرا 1984 نمی تواند مثل 1984 باشد!"👤کارمین گالو

ظاهرا به دلیل همین استعداد ویژه داستانسرایی او بود که پس از اخراج از اپل در سال 1985؛ شرکت پیکسار که ترکیبی از دانش کامپیوتر-انیمیشن و داستان سرایی بود را هدف قرار داد، عمده سهام آنرا خرید و مدیر عامل آن شد و حتی تصمیم گرفت از آن هم پیشی بگیرد!
📌"در تابستان 1994 در شرکت نِکست کار می کردم. با دو تا از همکارانم در اتاق استراحت بودیم که جابز وارد شد و از ما پرسید: قدرتمندترین فرد جهان کیست؟ هر کسی پاسخی داد و من هم گفتم: ماندلا چرا که من یک ناظر بین المللی در انتخابات آفریقای جنوبی بوده ام. او با اعتماد بنفس مخصوص خودش گفت: خیر! همه اشتباه می کنید! قدرتمندترین انسان در جهان؛ داستانسرا است! و ادامه داد: قصه گو چشم انداز، ارزش ها و برنامه های تمام نسلی را که قرار است بیاید را تنظیم می کند و دیسنی در کاروکسب قصه گویی دارای انحصار است. یک چیز را می دانید؟ من از این اوضاع مسخره خسته شده ام و می خواهم داستانسرای بعدی جهان باشم...و رفت."👤 توماس هیگبِی

در سال 1997 با خریده شدن نکست توسط اپل، جابز مجددا مدیرعامل اپل شد و تا آخرین سال زندگی، با قدرت ویژه داستانسرایی که آنرا به شدت در پیکسار و معرفی محصولات دیسنی تقویت کرده بود و با همین سبک سه مرحله ای به رونمایی از محصولات جدید اپل می پرداخت. تصور کنید در سال 2003 با وجود پدیده هایی بنام نَپستر و کازا که اینترنت را برای تحویل مجانی موزیک معرفی می کردند، ماموریت (غیر ممکن) داشت با معرفی ITUNE مشتریان خود را راضی کند برای هر موزیک 99 سنت پرداخت کنند که البته آنرا با موفقیت تمام به انجام رساند!

🔴بنابراین سوال اصلی این است: آیا برای معرفی محصول جدید و یا فرصت های سرمایه گذاری و جذب سرمایه گذار (خارجی) داستان جذاب و داستانسرای ماهری داریم که با هوش هیجانی بالا و ارائه تئاترگونه، فصیحانه، فیلسوفانه، جامعه شناسانه و روانشناسانه چشم، گوش، هوش و دل خریداران، مصرف کنندگان، معامله گران و سرمایه گذاران را برباید؟! و داستانش با تحلیل وضع موجود، برای مشکل کنونی و آینده مخاطبان راه حل جایگزین و جذاب ارائه کند!
شرکت هایی که از این حقیقت غفلت می ورزند، توجه خود را صرفا روی ارائه (پرزنتیشن) های خشک، بی روح و پر از گراف، اعداد و ارقام متمرکز می کنند. ارائه کننده نه در ابتدای جلسه توان و یا بهتر است بگوییم جرات جوک و داستان کوتاه گفتن دارد تا جلسه را گرم کرده و ارتباط برقرار کند و نه در حین ارائه می تواند با قدم زدن از تریبون و لپ تاپ دور شده و با مخاطبان ارتباط برقرار کند!

⭕️✍️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEG6-2r7zzfexrO6BQ
⭕️آیا بلاکچین برای انتشار صکوک مناسب است؟

آیا نیاز به پول نقد دیجیتال داریم یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است؛ پس نیازی به بلاکچین نداریم. اگر پاسخ مثبت است؛ پس به بیت کوین نیاز داریم! بنابراین بحث و گفتگو درباره بلاکچین بیشتر مانند مواد مخدر اعتیاد آور (هایپ) است!👤دکتر سیف الدین آموس

🗓سه شنبه هفته گذشته مورخ 25 دی 97 با حمایت شرکت فرابورس ایران @fararasane، کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران @iiiair و انجمن مالی اسلامی ایران @iaif1 در یک وبینار بین المللی میزبان آقای هریس عرفان بودیم که با 25 سال سابقه در حوزه بانکداری سرمایه گذاری در اروپا و خاورمیانه و با سابقه تاسیس تیم مالی اسلامی دویچه بانک آلمان و بانک بارکلی انگلستان؛ در خصوص موضوع فوق به ایراد سخنرانی انتقادی پرداختند که به نکات آن اشاره می شود:

مزایای بلاکچین: عدم نیاز به وساطت شخص ثالث یا Trustless بودن، حاکمیت شخص بر سیستم بجای پروتکل
مقاوم در مقابل سانسور، و رشد غیر قابل تغییرعرضه پول در آن از مزایای این فن آوری می باشد.
معایب بلاکچین: قدرت پردازش خیلی بیشتر از حد نیاز برای یک کار مشابه (چرا؟ چون می خواهد وساطت شخص ثالث را حذف کند!) حذف تمامی اختیارات انسانی، عدم کارایی، ارزان نبودن، سریع نبودن (چرا؟ چون راه حل های متمرکز که شخص ثالث قابل اعتماد دارند؛ عموما سریع تر، ارزان تر، و خیلی کارا تر هستند!)
البته در هر نمونه‌ از بلاکچین که دیده‌ام، پای شخص واسطی در میان است به جز حوزه مربوط به ارزهای رمزنگاری‌شده!
موارد استفاده از بلاکچین: پرداخت دیجیتال؛ مانند بیت کوین، قراردادهای هوشمند؛ مانند اتریوم، مدیریت ثبت و بانک اطلاعاتی می باشد که فعلا به مورد دوم؛ یعنی قراردادهای هوشمند می پردازیم.
قراردادهای هوشمند: اتریوم یک سیستم رمزنگاری هوشمند است که قراردادها را به یک بلوک زنجیره ای تبدیل می کند تا آنها را به صورت خودکار اجرا کند. در چنین فضایی امکان دادخواست یا تجدیدنظر و نظارت توسط دادگاه ها یا پلیس وجود ندارد. اگر در نرم افزار باگ وجود داشته باشد ممکن است منجر به قرارداد معیوب شود.
اکوسیستم اتریوم قبلا یک بار شکست خورده: یک هک موجب نقص کد شد. پس کد قانون نیست! اگر کد ها جای دادگاه ها را بگیرند لازمه اش این است که برنامه نویسان جای حقوقدانان را بگیرند! اگر اشتباهی رخ دهد آیا نیاز به دادگاه ها نداریم؟
بکارگیری بلاکچین برای صکوک هوشمند
مقدمتا باید بگویم که منافع غیر متمرکز کردن اطلاعات باید بقدری متقاعد کننده باشد که هزینه های اضافی (درگیرکردن میلیون ها کامپیوتر) و عدم کارایی را توجیه کند!
👈عقودی که با دنیای واقعی کاروکسب تحت حوزه های قضایی سروکار دارند (مانند صکوک) نیاز به نظارت قانونی دارند که اجماع شبکه را باطل می کنند. متمرکز کردن شبکه روی تعدادی گره بزرگ به مالکیت موسسات بزرگ معارض این اصل است.
برخی بازیگران بازار مدعی عقود صکوک هوشمند بر بستر اتریوم هستند. صکوک هوشمند برای ناشران کوچک بیشتر شبیه یک پروژه استاندارد شده و یا یک پلتفرم سرمایه گذاری و تامین مالی جمعی است. به عنوان مثال؛ ارائه دهنده این پلت فرم ها وعده مسئولیت رسیدگی به امور مالی و مالیاتی را داده اند! یعنی آنها به عنوان واسطه اعتماد عمل می کنند! حال آنکه قرار است خود بلاکچین قوانین عقود را در خصوص پرداخت و انتقال مالکیت تحکیم کند!
آیا به صکوک هوشمند نیاز داریم؟
استانداردسازی در جایی که عقود پایه ساده و حجم کار بالاست منجر به توسعه مالی اسلامی می شود.
اما صکوک دارای یک چینش مالی سفارشی و خاص است که در آنها قراردادها ضرورتا توسط دارایی های پایه و فعالیت های شرکتی پشتیبانی می شوند. استانداردسازی این سازوکار منجر به تبدیل شدن صکوک به اوراق قرضه شده که از اقتصاد واقعی غفلت می شود. فراتر از هایپ به این موضوع نگاه کنید. چرا نیاز به غیر متمرکز کردن اطلاعات داریم؟ چرا نیاز به استانداردسازی داریم؟
اگر هدف کارایی است، بلاکچین آنرا کاهش می دهد. اگر هدف استاندارد سازی است، استانداردسازی در مقابل تنوع ساختاری صکوک مقاوم بوده، آزادی عمل (در ارائه ساختارهای متنوع) را محدود کرده و موجب ریسک های نامناسبی می شود. به نظر من طرح موضوع استانداردسازی در بسیاری از موارد فعلا بحث ناپخته ای است.
مخلص کلام اینکه اولا بهتر است بجای غیر متمرکز کردن اطلاعات که موجب کاهش کارایی است، اطلاعات را در یک نهاد مورد اعتماد متمرکز کنیم و دوم اینکه انتشار صکوک بر بستر بلاکچین و استاندارد سازی منجر به خارج کردن قلب مالی اسلامی از آن یعنی جدا کردن اقتصاد و فعالیت های اقتصادی واقعی از بخش مالی و تبدیل کردن آن به اوراق قرضه با عقود ساده IOU و حجم بالاست.

📌اسلایدهای ارائه آقای هریس عرفان در پست بعدی...

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove

http://uupload.ir/files/oh1_img_20190121_125044_106.jpg
Is Blockchain Suitable For Sukuk.pdf
1.2 MB
فایل ارائه هریس عرفان در سمینار آنلاین بین المللی « الزامات انتشار صکوک و اوراق قرضه بر بستر بلاک چین »
www.iaif.ir
@iaif1
Forwarded from کانال رسمی پیمان مولوی (Peyman Molavi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Economics:The new way of thinking اقتصاد: راه نوين انديشيدن

www.molaviacademy.com
⭕️اندیشه هایی برای انگیزش☝️

مردم درباره من چه فکری می کنند؟
🔵رضا مارمولک(پرویز پرستویی): بنده خدا تو دنبال میان بر می گردی ، بنده به دنبال راه در رو! بهت میگم اینقدر خریت خودت را گردن خدا نیانداز! بنده به نمایندگی خود خدا در این محل و محلهای دیگر میگم که خدا تو را بخشیده، برو حالتو بکن، ولی مواظب باش اسراف نکنی!
🔴امیر(حسین سلیمانی) : میدونم حاج آقا درباره من چی فکر می کنید!
🔵رضا مارمولک: من اصلا درباره تو فکر نمی کنم...!

👈کلا هیچ زندانی مخوف تر از زندان "دیگران درباره من چه فکری می کنند" نیست! و بیرون آمدن از آن به قول "اوشو" یعنی آزادی:
The greatest fear in the world is of the opinion of others. And the moment you are unafraid of the crowd, you are no longer a sheep, you become a lion. A great roar arises in your heart, the roar of freedom!👤Osho
بزرگترین ترس در دنیا؛ ترس از نظر و فکر دیگرانه! وبه محض اینکه ترست از (رای و نظر) توده مردم (درباره خودت) میریزه، شما دیگه یه گوسفند نیستید، بلکه یه شیر میشید. صدای یه غرش بزرگ در دلتون بلند میشه؛ غرش آزادی!

برا همینه که میگن..."آدمای موفق چند خصوصیت مهم دارند: کتابِ چگونه به موفقیت برسیم نخوانده اند و زمانی برای اصلاح نظر دیگران درباره خودشان صرف نمی‌کنند!"

👈...و بالاخره اینکه:
At age 20, we worry about what others think of us.
At age 40, we don't care what they think of us.
At age 60, we discover they haven't been thinking of us at all!👤Ann Landers
✔️در 20 سالگی نگرانیم دیگران دربارمون چه فکری میکنند!
✔️در 40 سالگی اینکه آدما چه فکری دربارمون میکنند برامون مهم نیست!
✔️در 60 سالگی می فهمیم اونا اصلا به ما فکر نمی کرده اند!

You don’t have to be great to start, but you have to start to be great!👤Zig Ziglar
برای اینکه آغاز کنی، لازم نیست عالی باشی، بلکه باید آغاز کنی تا عالی باشی!

Only put off until tomorrow what you are willing to die having left undone!👤Pablo Picasso
فقط کاری رو به فردا بسپار که حاضری پس از مرگت انجام نشده باقی مونده باشه!

People often say that this or that person has not yet found himself. But the self is not something one finds, it is something one creates!👤Thomas Szasz
مردم اغلب میگن این فرد هنوز خودشو پیدا نکرده! اما "خود" چیزی نیست که یکی پیداش کنه بلکه چیزیه که باید خَلقش کرد!

You can never make the same mistake twice because the second time you make it, it’s not a mistake, it’s a choice!👤Steven Denn
شما هرگز نمی تونی یه اشتباه رو دوبار تکرار کنی زیرا؛ مرتبه دومی که مرتکب اون میشی، دیگه یه اشتباه نیست بلکه یه انتخابه!

Opportunities are never lost; someone will take the ones you miss!👤Andy Rooney
فرصت ها هرگز از دست نمیرن...یکی دیگه اونایی رو که از دست میدی میقاپه!

People are not lazy. They simply have impotent goals –that is, goals that do not inspire them!👤Tony Robbins
آدما تنبل نیستن! به عبارت ساده اونا اهداف ضعیفی دارن...اهدافی که براشون الهام بخش نیست!

When it is obvious that the goals cannot be reached, don’t adjust the goals, adjust the action steps!👤Confucius
وقتی براتون روشن میشه که به اهدافتون نمی تونید برسید، نه اهدافتون رو، بلکه قدم های عملی تون رو تعدیل و سازگار کنید!

Great thoughts speak only to the thoughtful mind, but great actions speak to all mankind!👤Emily P. Bissell
افکار بزرگ با ذهن های متفکر سخن میگن، اما کارهای بزرگ با تمامی بشر!

The true meaning of life is to plant trees, under whose shade you do not expect to sit!👤Nelson Henderson
معنی واقعی زندگی کاشتن یه درخته...که انتظار نداری زیر سایه اش بنشینی!

One of the marks of successful people is they are action oriented. One of the marks of average people is they are talk oriented!👤Brian Tracy
یکی از علائم آدمای موفق اینه که بیشتر عمل می کنن!
👈یکی از علائم آدمای معمولی اینه که بیشتر حرف می زنن!

و...

Either write something worth reading or do something worth writing!👤Benjamin Franklin
یا چیزی بنویس که ارزش خوندن داشته باشه!
👈یا کاری بکن که ارزش نوشتن داشته باشه!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️4 داستان حیثیتی!

1⃣فردی از قول یکی از دوستان خود تعریف می کرد که ما دوستی داشتیم که در زمان جنگ در راه دفاع از میهن به درجه بلند شهادت نایل شده بود و در حسرت مقام و منزلت او بودیم. تا اینکه یک شب در عالم رویا او را دیدم و به او گفتم خوشا بحالت که چنین سرنوشتی داشتی! او در پاسخ به من گفت: پس از شهادت به همه همرزمان من یک برگ کاغذ دادند که در آن نوشته شده بود "برائت از آتش" اما برگه ای که بدست من دادند یک ضربدر قرمز روی "برائت از آتش کشیده" شده بود! خیلی متاثر و اندوهگین شدم و پرسیدم چرا؟! گفتند تو در دنیا آبروی یک خانم را برده ای و تا تکلیف تو با او معلوم نشود، فعلا گرفتار هستی. از رفیقم پرسیدم جریان چه بوده و خواستم او را به من معرفی کند تا رضایتش را جلب کنم. اسم و مشخصاتش را در عالم رویا به من داد! پس از بیدار شدن و پرس و جو سر از اداره آموزش و پرورش در آوردم و گفتند چندین سال است که از اینجا رفته و من پرسش کنان او را در شمال کشور یافتم! پس از سلام و احوالپرسی گفتم برای موضوع آقای...آمده ام خدمت شما! ایشان با لبخند تلخی گفتند: شنیده ام که شهید شده است! گفتم بله و او آنجا گرفتار است! با عتاب گفت هرگز او را نمی بخشم...من مشغول انجام گناهی بودم که فقط او و خدا می دانستند و با طرح این ماجرا توسط او در حراست اداره آبروی من رفت و برای همیشه از آنجا و آن شهر رفتم! اگر دوباره به خوابت آمد به او بگو دیدار ما روز قیامت کنار پل صراط! هرگز او را نمی بخشم...

2⃣فردی تعریف می کرد که در محله مان یک امام جماعتی بود و ما سالیان سال پشت سر او نماز می خواندیم. یک روز که برای وضو گرفتن به وضوخانه مسجد رفته بود با کمال تعجب او را دیدم که از سرویس بهداشتی بیرون آمد و مستقیما عازم مسجد شد! او را تعقیب کردم و دیدم بله! این یک ظاهرالصلاح است که سالیان سال ما را فریب داده و اصلا هیچ اعتقادی به آنچه انجام می دهد ندارد! به متولی مسجد اطلاع دادم و او هم به اطرافیان و هر کسی نماز خود را فرادا خواند و بالاخره کار بجایی رسید که او را نه تنها از این شغل برکنار کردند بلکه کاری کردند که از محله به جای دیگری کوچ نماید! این ماجرا گذشت تا اینکه با همسرم عازم حج شدیم و پس از برگشت مبتلا به آنفلوآنزا و بیماری شده و به پزشک مراجعه کردیم و طبیعتا کار به تزریق آمپول کشید. یک بار که حالم بهتر شده بود، پس از تزریق عازم مسجد شدم و اتفاقا وضو هم داشتم. به سرویس بهداشتی رفتم تا جای تزریق را آب بکشم و سپس برای نماز به مسجد بروم. در حالی که از سرویس خارج شدم انگار برق من را گرفت که ای داد بیداد! نکند آن بنده خدا هم داستانش همین بوده! سراسیمه در پی او شهر را زیرو رو کردم و گفتند در شهر ری رفیقی داشته که با او دمخور بوده...به آنجا رفتم و رفیقش را پیدا کردم و از او درباره رفیقش پرسیدم...گفت بله مدتی قبل بنده خدا برای آب کشیدن جای تزریق آمپول به سرویس مراجعه کرده و سپس مستقیما رفته مسجد و به او تهمت نماز خواندن بی وضو زده اند و...آنقدر اوضاعش بی ریخت شد که از ایران رفت و به نجف اشرف مهاجرت کرد...من هم پس از شنیدن این داستان عازم نجف شدم و هر جا را گشتم او را نیافتم و کماکان نمی دانم کجاست و احوال او چگونه است...

3⃣آمدند به رسول خدا گفتند فلانی در فلان جا دارد زنا می کند! رسول خدا امیر مومنان را فرستاد تا بررسی کند. حضرت امیر نزدیک محل شدند و چشمانشان را بستند و برگشتند! حضرت رسول از او پرسید چه دیدی؟ امیر مومنان که می گفت بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است...آنچه می بینی و آنچه می شنوی...گفت هیچ! و حضرت رسول فرمودند: لا فتی الا علی! هیچ جوانمردی همچون علی نیست!

4⃣پائولو کوئیلو؛ رمان نویس برزیلی می گوید: داستانی در میان آلمانها هست که می گوید؛ مردي صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده، شك كرد كه همسايه اش آن را دزديده باشد ، براي همين ، تمام روز اورا زير نظر گرفت. متوجه شد كه همسايه اش در دزدي مهارت دارد ، مثل يك دزد راه مي رود ، مثل دزدي كه مي خواهد چيزي را پنهان كند، پچ پچ مي كند، آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصميم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد پلیس برود و شكايت كند.اما همين كه وارد خانه شد، تبرش را پيدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه اش را زير نظر گرفت و دريافت كه او مثل يك آدم شريف راه مي رود، حرف مي زند، و رفتار مي كند!

🔴🎯آری! چقدر راحت ما آبروی انسانها را یا به خاطر ظن و گمان، کینه و تسویه حساب شخصی، احساس مسئولیت نابجا و...از بین برده و موجبات خشم خدا را فراهم می آوریم و از خدایی که در نزد او حرمت آبروی مومن از حرمت کعبه بالاتر است انتظار عفو و گذشت و رحمت داریم و در عجبیم چرا اوضاعمان این گونه است...☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
با عرض سلام و احترام خدمت فعالان بازار سرمایه

پس از برگزاری سه سمینار بین المللی آنلاین موفق در صدد هستیم سمینار بعدی را با موضوع: "مقدمه ای بر معاملات آتی بازار کالای جهان" با هدف بررسی مشخصات، پس زمینه و پشت صحنه بنیادین و تکنیکی قرارداد آتی 4 گروه کالایی (کشاورزی، فلزات گرانبها، انرژی و کالاهای نرم) و با تمرکز روی مهمترین بازار جهان یعنی آمریکا را با یکی از برترین تحلیلگران سنگاپور برگزار نماییم.
📌قابل ذکر است که تحلیل ها و خبرنامه این تحلیلگر حرفه ای در ترمینال های
Bloomberg, Thomson Reuters Eikon, Interactive Brokers & Factset
روزانه مورد استفاده و ارجاع معامله گران قرار می گیرد.

📞علاقمندان به میزبانی این جلسه می توانند برای کسب اطلاعات و جزئیات بیشتر با شماره 09125934714📱 تماس حاصل فرمایند.

با سپاس
امیرعباس زینت بخش
⭕️ سه ویژگی یک ویترین خوب برای رقابت در بازارهای بین المللی!

🔵چند سال پیش در یک گفتگویی که با یک استاد موفق بازاربابی در کشور مالزی داشتم، به نکته مهمی برخورد کردم و آن اینکه یکی از مهمترین مهارت های این کشور و امثال آن برای نفوذ در بازارهای جهانی این است که از حداقل ها، استفاده حداکثری می کنند و به قول خودشان از یک لیوان آب به اندازه یک استخر بهره برداری می کنند. در حالیکه در بازارهای توسعه نیافته داستان بر عکس است و از یک استخر آب به اندازه یک لیوان بهره می برند!
👈یکی از ابتدایی تربن و در عین حال موثرترین ابزارهای نفوذ در بازارهای بین المللی؛ داشتن یک ویترین جذاب است که بدون داشتن آن؛ محصولات ما هر چند دارای کیفیت و مزیت رقابتی باشند، در رقابت با همتایان سهمی نداشته و می شود همان "بهره بردن از یک استخر به اندازه یک لیوان!"

🔴این ویترین عمدتا دارای سه خصیصه و ویژگی می باشد:

وبسایت
چه بسیارند شرکت های قدرتمندی که سایت انگلیسی (به اقتضای بازارهای هدف) و سایر زبانهای آنها یا کلا وجود ندارد و یا دارای محتوا و طرح جذاب نمی باشد.
کافی است مشتری خارجی علاقمند به ایجاد ارتباط باشد! یا ایمیل درج شده در سایت معتبر نیست، و یا اگر معتبر است پاسخی نمی دهد! و یا اگر پاسخ می دهد خیلی دیر هنگام و هنگام تماس تلفنی؛ گویش نقطه تماس جذاب نیست!
📌بطور کلی یک وبسایت خوب دارای سه بخش خوب است: تم جذاب، "درباره ما" ی گویا و حاوی داستان جذاب، "تماس با ما" ی ساده و امن! دو بخش اول نیاز به صرف زمان و فکر زیاد دارد چرا که باید آنقدر درست و مناسب باشد که در چند ثانیه مخاطب جدید را جذب کند. با این اوصاف؛ دیگر زمان سپردن طراحی وبسایت در مقابل پرداخت مبلغی پول بدون مداخله مستقیم و فعال صاحبان کاروکسب ها گذشته است!
👈پر واضح است که داشتن کاتالوگ الکترونیک و چاپی و گزارش های منظم عملکرد مالی مبتنی بر استانداردهای جهانی نیز تحت یک وبسایت مرتب، دارای اهمیت فراوان است.

داستانسرایی مدیران ارشد
در پست های قبلی اشاره شد که یکی از رموز موفقیت رهبران شرکت های بزرگ دنیا مثل استیوجابزِ اپل و یا وارن بافتِ برکشایرهثوی و یا بیل گیتسِ مایکروسافت و یا...؛ داستانسرایی، جذاب بودن نحوه معرفی و سخنوری آنان است. یک داستانسرای ماهر تلاش نمی کند روی نحوه فکر کردن مخاطبانش کار کند، بلکه آنها را وادار می کند به سوالاتی مهم فکر کنند! آنها می دانند که داستانشان باید گفته شود وگرنه می میرد و وقتی مرد، دیگر برای کسی اینکه ما کی هستیم و چکار می کنیم اهمیتی ندارد! آنها به ابعاد روانشناختی، فرهنگی، جامعه شناختی، فصاحت و بلاغت و ادبیات بیان خوب مسلط هستند و یا اگر نیستند، برای آموختن این موارد زمان صرف می کنند. مسلما این خصوصیت ویترین که کاملا مرتبط با مورد قبلی است در جذب سرمایه گذار و مشتری بسیار تعیین کننده است.
✔️شرکت های پیشرو در این حوزه هم دارای مدیران فعال و سخنور در مجامع بین المللی می باشند و هم دارای ویدیو کلیپ های جذاب حاوی پیام مدیرعامل یا مدیر ارشد بازاریابی/فروش و معرفی محصول در رسانه های اجتماعی بین المللی مانند لینکداین و یوتیوب می باشند!
📌پست های مرتبط
👈استیوجابز؛ اسوره داستانسرایی در دنیای کار و کسب
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/121
👈راهکار آسان وارن بافت برای افزایش 50 درصدی درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهی
https://www.tg-me.com/ThinkThenMove/270
بسته بندی
هر چقدر کیفیت محصولات ما بالا باشد، اگر در بسته بندی با رنگ و لعاب جذاب و کلمات و پیام های نوشتاری مناسب و به زبان و فرهنگ بازار هدف ارائه نشوند، باز در رقابت با همتایان سهمی را که باید، کسب نخواهیم کرد. بسته بندی خوب، یک محصول فرعی داستانسرایی خوب شرکت ماست و اگر بسته بندی ما تداعی کننده داستانی شنیدنی نباشد، یعنی امیدی به موفقیت نیست!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است؛ که هر بار مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد!☝️
💢بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌ اند!

👤جرج برنارد شاو؛ نمایشنامه نویس

@ThinkThenMove
⭕️اثر زیگارنیک؛ اهرمی برای تمام کردن کارهای نیمه تمام!

⁉️دیدید وقتی یک شکلات تخته ای را باز می کنیم با خودمان می گوییم فقط یک تکه از آنرا می خورم و بعد از چند دقیقه کل آن تمام می شود؟ یا وقتی به قصد رفع گرسنگی سر میز ناهار خوشمزه حاضر میشیم و هر چه روبروی ما هست را تا آخرش می خوریم؟ یا دیدن اولین اپیزود از یک فیلم جذاب همان و تا چندین ساعت نشستن پای آن و دیدن آخرین قسمت آن هم همان! یا اولش با خواندن یک فصل از کتاب جالب شروع می کنیم و یک مرتبه می بینیم ساعت 3 شب است و کتاب تمام می شود؟! یا وقتی یک میهمانی تمام می شود فردایش به حرف یکی به دلیل قطع شدن توسط دیگری و نا تمام ماندن، که می خواست چه بگوید؟! فکر می کنیم! یا یک معما به ما داده می شود و زمان حل آن کوتاه است و پس از اتمام وقت، با اینکه پاداشی در کار نیست، طبق مطالعات انجام شده 86 درصد ما کماکان دنبال حل کردن آن هستیم!

👤خانم بلوما زیگارنیک؛ روانشناس معروف روسی (1901-1988) در رستوران متوجه شد پیشخدمت ها کلیه جزئیات سفارش غذای هر مشتری را بدون نوشتن روی کاغذ تا قبل از تسویه حساب به یاد می آورند و به محض تسویه حساب نه تنها چیز زیادی از سفارش یادشان نمی آید بلکه حتی بعضی وقتها خود مشتری که غذا خورده را هم به یاد نمی آورند!
👈او با پی بردن به این حقیقت که ذهن انسان درگیر کارها و مقولات ناتمام می شود آزمایش های دیگری نیز انجام داد. به عنوان مثال برای دو گروه یک فیلم جذاب پخش کرد، گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومی ها تا اواسط فیلم را تماشا کردند. چند روز بعد از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند...گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آنرا به یاد می آورند!
🌀🔴بلوما سپس به یک اصل رسید که مغز ما بیشتر درگیر کارهای ناتمام و منقطع شده می شود تا کارهای تمام شده...آنقدر آنرا به یاد می آوریم تا آن کار تمام شود...ما نیاز به تمام کردن یک کار داریم! از آنچه بیان شد به عنوان #اثر_زیگارنیک یاد می شود.

📌...معروف است که موتزارتِ موسیقی دان مریض بود و یکی به عیادت او رفت. موتزارت هم گفت حوصله کسی را ندارم و می خواهم تنها باشم! میهمان او به سالن کناری اتاق او رفت و مشغول زدن پیانو شد و ناگهان آنرا نیمه کاره رها کرد و رفت! می گویند موتزارت از تخت بیماری خود را کَند، سراغ پیانو رفت، نوت را کامل کرد و برگشت به تخت بیماری! چون او نمی توانست آنرا نیمه کاره در ذهن خود رها کند!

بطور کلی وقتی در انجام کاری (پاسخ به 50 تا ایمیل مهم که نیاز به توجه ما دارد، نوشتن یک مقاله و یا پستی که قولش را داده ایم، کمک به دوستمان در اسباب کشی که به او قول داده ایم و...) امروز و فردا می کنیم این به معنی باز گذاشتن لوپ ذهن برای انجام آن کار است و تا این لوپ بسته نشود، درگیری ذهن با آن بیشتر و بدون اینکه خودمان متوجه شویم، انرژی فراوانی از آن هدر می رود. به عبارت دیگر؛ از آنجا که اثر زیگارنیک یعنی کلنجار رفتن ذهن با کارهای نیمه تمام، هر چه زمان این کلنجار بیشتر باشد به معنی استرس بیشتر و کاهش کارایی و بهره وری ذهن خواهد بود! پس بهترین اقدام؛ تمام کردن آن کار توسط خود ما یا واگذار کردن آن به دیگری است. از سوی دیگر؛ اگر کاری که قرار است تمام شود دارای اهمیت نیست و یا دارای اهمیت کمتری نسبت به کار دیگر است، یک اقدام می تواند مکتوب کردن آن و القای این پیام به ذهن است که می تواند به کار مهمتر بپردازد!

📌حال تصور کنید 76 هزار پروژه نیمه تمام که نیاز به 700 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری دارد چه بلایی بر سر کارایی دولتی می آورد که خود را متصدی آغاز تا انجام آنها می داند! مسلما تا زمانی که لوپ باز آنها با تکمیل و یا سپردن آنها به بخش خصوصی بسته نشود، دولت نخواهد توانست به اقدامات جدید و موثر بعدی دست بزند!

📌البته متخصصان بازاریابی و فروش و گردانندگان رسانه های موفق به خوبی از این اثر بهره گرفته و با درگیر کردن ذهن مشتری؛ او را به کام محصولات و رسانه های خود می کشند! انتخاب یک تیتر جذاب اما ناقص و یا دادن کارت تخفیف 20 درصدی برای خرید بعدی از جمله این ترفندهاست! سخنرانان و مشاوران حرفه ای هم با رساندن بحث به جایی جذاب و تمام نکردن و موکول آن به جلسات بعدی منافع خود را بیشتر می کنند!

🔴🎯سخن آخر اینکه بیشترین زمانی که تلف می شود مربوط به زمانی است که ما دست به آغاز یک کار نمی زنیم و یک سفر هزارمایلی با برداشتن اولین قدم آغاز می شود! بنابراین برای انجام کارهای ناتمام مهم و بستن لوپ باز و خالی کردن ذهن از اطلاعات غیر مفید و کاستن استرس و افزایش خلاقیت آن، بهترین زمان همین الان است!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️دو بازوی قدرتمند اهریمنی در مدل کاروکسب یک بانک مرکزی!

می گویند پول علف خرس یا هرز نیست که خود بخود بروید و مفت باشد! اما انگار این مثال در خصوص بانک های مرکزی دیگر صدق نمی کند و آنها سریعتر از علف هرز پول خلق کرده و اقتصاددانان آنقدر پروسه آنرا پیچیده می کنند که درک آن برای بیشتر ما سخت می شود!

👈این خوبه که ملت سیستم بانکی و پولی ما را نمی فهمند چرا که اگر می فهمیدند، فردا صبح زود یک انقلاب می شد!👤هنری فورد

دولت ها (در اینجا آمریکا) عموما بنا به مقاصد سیاسی و برای جلب آراء در انتخابات آتی؛ بیش از درآمد خود در پروژه های عمرانی، خدماتی و برای جنگ خرج می کنند که از آن Deficit Spending یاد می شود. برای پرداخت این کسری، خزانه داری با انتشار اوراق قرضه یعنی یک "من به تو بدهکارمِ شکوهمند"! که در آن نوشته: امروز یک تریلیون دلار به من قرض بده، من هم طی ده سال سود و اصل آنرا بازپرداخت می کنم، در یک مزایده و فروش به کسر، شروع به استقراض از بزرگترین بانک ها می کند.
این بانک ها هم از محل تفاوت نرخ بهره اوراق به کسب سود می پردازند به این صورت که طی عملیات بازار باز یا OMO آنها را به بانک مرکزی (فدرال رزرو یا فِد) فروخته و در مقابل آن یک چک دریافت می کنند!

📌تفاوت چکی که در بازار میان مردم رایج است و چک فِد این است که اولی باید موجودی نقدی داشته باشد و دومی هیچ موجودی ندارد و با خلق پول بعدا آنرا پاس می کند!

با پاس شدن این چک ها یعنی چاپ پول و ورود آن به بازار، بانک ها سریعا اقدام به خریدن اوراق قرضه بیشتری از خزانه داری می کنند. چیزی که اتفاق می افتد این است که خزانه داری و فِد با تعویض اوراق قرضه با چک، به خلق پول دامن می زنند! با هزینه شدن این پولها توسط دولت در پروژه ها و ورودشان به سازوکارFractional Reserve Lending (FRL) شبکه بانکی؛ به شکل تصاعدی رشد می کنند!
📌وقتی پول خود را در یک حساب سپرده می گذارید، در واقع به بانک یک وام داده اید و بانک هر کاری دوست داشته باشد با آن انجام می دهد: قمار در بازار مسکن و سهام، یا قرض دادن آن به مشتری دیگر با نرخ بالاتر از سپرده. اکنون ماشین خلق پول با مکانیسم FRL که در آن بانک ها مجاز به ذخیره بخشی از سپرده و وام دادن ما بقی شروع به کار می کند:👈 فرض کنیم ذخیره قانونی 10% باشد و شما 100 دلار در یک بانک سپرده گذاری کنید. بانک 10 دلار آنرا تحت Vault Cash نگه داشته و 90 دلار وام می دهد. 90 دلار وام + 100 دلار بدهی به سپرده گذار=190 دلار. 90 دلار وام، توسط وام گیرنده برای خرید چیزی هزینه می شود و فروشنده آن 90 دلار را وارد سیستم بانکی می کند و اکنون 271 دلار پول خلق شده است. این پروسه انقدر ادامه پیدا می کند تا 1000 دلار در سیستم بانکی پول خلق شود با پشتوانه تنها 100 دلار! حال اگر این نرخ کمتر باشد، مسلما میزان پول خلق شده بیشتر خواهد بود.
♦️نکته اینکه 92 تا 96 درصد پولی که در سیستم بانکی جهان خلق می شود، با همین مکانیسم است.

خوب، خزانه داری از کجا اصل و سود اوراق را پرداخت می کند؟ با توجه به اینکه این اوراق در واقع بدهی ملی هستند مردم با مالیاتی که در آینده به دولت می پردازند، بار این دیون را به دوش می کشند! به عبارت دیگر دولت ها با انتشار این اوراق، رونق آتی مملکت را پیشخور می کنند.
👈جالب اینجاست که بانک مرکزی آمریکا در سال 1913 تاسیس شد و قانون مالیات بر درآمد اشخاص هم در سال 1913 اجرایی شد! آیا این اتفاقی بوده است؟ خیر! خزانه داری برای تسویه اوراق بدهی که در دست فِد دارد باید یک محل درآمد مطمئن داشته باشد و آن هم مالیاتی است که مردم باید عرق ریخته و آنرا بپردازند!

🔴🎯جمع بندی اینکه "خلق پول از هوا" و "دامن زدن به بازار اوراق بدهی مبتنی بر نرخ بهره" دو بازوی ملازم و قدرتمند اهریمنی در مدل کار و کسب یک بانک مرکزی است که همواره منتهی به خصوصی سازی سود برای عده ای اندک و عمومی سازی زیان برای اکثریت افراد جامعه شده و یکی از برکات! آن 247 تریلیون دلار بدهی جهانی با تولید ناخالص 87 تریلیون دلار است!
خلق پول منجر به ملغی کردن یکی از مهمترین عملکردهای آن؛ یعنی"حفظ ارزش" می شود که با این کار هر روز از آن کاسته شده و ترجمه آن؛ تورم و غارت شدن اموال مردم می باشد. از سوی دیگر، به نظر می رسد اگر بازار اوراق بدهی نبود اصلا نیازی به چاپ پول نبود چرا که تبادلات با سایر ابزارهای مبادله نظیر طلا و نقره که دارای ارزش ذاتی می باشند می توانست صورت پذیرد.
با آنچه توصیف شد، سوال این است که آیا کپی و پیاده کردن مدل های متعارف بانکداری دنیا یعنی چاپ پول و عمق بخشیدن به بازار بدهی با عواقب مخرب ثابت شده و آشکاری که در پی دارد؛ راه حل مطلوب فطرت بشر و خداست که بخواهیم با آنها اقتصاد، تولید، تجارت، اشتغال و معیشتمان را سروسامان دهیم؟

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
Forwarded from اندیشه و حرکت
⭕️کارهایی که انجام داده ایم یا کارهایی که انجام نداده ایم؟ کدام مهمترند؟

در بیشتر مواقع وقتی می خواهیم از رموز موفقیت یک قهرمان در ورزش، کارآفرینی، کنکور، تحصیلات و...بدانیم سوال کلیشه ای که می پرسیم این است که: "لطفا برای ما توضیح دهید که برای رسیدن به این مقام و موفقیت چه کارهایی انجام داده اید؟"
👈وقهرمان ما هم پاسخ می دهد: "روزی 18 ساعت تمرین،کار، مطالعه کردم و این کار و آن کار را انجام دادم..."

✔️در حالی که سوال درست تر این است که: " لطفا برای ما توضیح دهید که برای رسیدن به این مقام و موفقیت چه کارهایی انجام نداده اید؟"
👈که در پاسخ خواهیم شنید: "فلان غذاها و نوشیدنی ها را نخوردم، با خیلی آدم هایی که در راستای اهداف و ارزش هایم نبودند معاشرت نکردم، با دوستانم به سینما نرفتم، به میهمانی ها و گَده هایی که شب ها تا نیمه شب برگزار می شود نرفتم و..." که مجموعه ای از کارهای انجام نشده است!

📌امام علی (ع) در پاسخ به سوال کننده ای که پرسید: "چگونه به این جایگاه رفیعی که هستی رسیدی" پاسخ داد: "دروازه بان قلبم بودم!"... یعنی اجازه ندام خیلی از احساسات، افکار، ایده ها و اندیشه ها وارد قلب و فکرم شوند!

🎯بنابراین؛ پشت سر هر کار موفق و دست آورد ارزشمندی؛ ده ها، صدها و شاید هزاران کار است که انجام نشده است!
و انسان های موفق بی رحمانه و بدون تعارف به بسیاری از پیشنهادها ، ایده ها، و کارهایی که در راستای اهداف و ارزش هایشان نیست محکم "نه" می گویند!
همان گونه که استیو جابز؛ اسطوره خلاقیت و کارآفرینی می گوید:
People think focus means saying yes to the thing you’ve got to focus on. But that’s not what it means at all. It means saying no to the hundred other good ideas that there are. You have to pick carefully. I’m proud of many of the things we haven’t done as the things we have done. Innovation is saying ‘no’ to thosand things.👤Steve Jobs
👈آدمها فکر می کنند تمرکز یعنی "بله" گفتن به کاری است که باید روی آنها تمرکز کنید. اما این معنی تمرکز نیست بلکه معنی آن "نه" گفتن به صد تا ایده خوب دیگر می باشد! باید با دقت از میان آنها انتخاب کنید.
✔️من به خیلی از کارهایی که انجام نداده ایم به همان اندازه افتخار می کنم که به کارهایی که انجام داده ایم!
نو آوری به معنی "نه" گفتن به هزار تا کار است!☝️

جالب این است که وارن بافت؛ سلطان بازار سهام هم می گوید:
The difference between successful people and really successful people is that really successful people say no to almost everything.👤Warren Buffett
👈تفاوت میان "مردمان موفق" و "مردمان واقعا موفق" این است که "مردمان واقعا موفق" تقریبا به همه چیز "نه" می گویند!

پس وقتی جک ما؛ رئیس علی بابا می گوید:
You should learn from your competitor, but never copy. Copy and you die.👤Jack Ma
👈باید از رقیبتان بیاموزید اما هرگز کپی نکنید. کپی کنید و نابود شوید!

🔴دقیقا به این نکته توجه کرده که در کپی کردن؛ نهایت موفقیت کپی کننده؛ دیدن کارهای انجام شده است و چون نمی تواند کارهای انجام نشده را ببیند، در عرصه رقابت محکوم به فناست!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈
@ThinkThenMove
⭕️یه ماشین میتونه کار پنجاه تا آدم معمولی رو انجام بده!☝️
اما هیچ ماشینی نمیتونه کار یه آدم فوق العاده رو انجام بده!👌

👤البرت هوبارد؛ فیلسوف و نویسنده

@ThinkThenMove
⁉️دیدید وقتی به کانتر پذیرش مشتری برخی نهادهای اقتصادی، آن هم خصوصی! مراجعه میکنیم، در مواجهه با پرسنلی که نه تنها لبخند نمی زنند بلکه پاسخ سوالات و ابهامات را هم نمیدهند، احساس بدهکار و گناهکار بودن میکنیم؟!

A man without a smiling face must never open a shop!👤Chinese Proverb
کسی که لبخند در چهره ی او نیست، حق نداره دکان باز کنه!

👈و وقتی به آنها میگوییم اگر منِ مشتری از شرکت شماخرید نکنم و سراغ رقیب تو بروم، از کجا میخواهی درآمد داشته باشی؟ برخورد تندتر و بستانکارانه تر میشود!

There is only one boss. The customer. And he can fire everybody in the company from the chairman on down, simply by spending his money somewhere else!👤Sam Walton
فقط یه رئیس وجود داره اونم مشتریه! اون میتونه با خرج کردن پولش در جای دیگه؛ همه افراد شرکت رو از بالا تا پایین اخراج کنه!

📷تصویر بالا؛ چارت سازمانی یکی از موفق ترین بانکهای کره جنوبی است که رسما اعلام میکند:جایگاه مشتری روی سر همه ما خصوصا مدیران ارشد و سهامدارانی که در پایین ترین رده چارت هستیم، میباشد!🙏

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️سه داستان و یک درس!

1⃣مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد. به این دلیل نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: "برای اینکه بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد! انجام بده و جوابش را به من بگو. در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو🗣. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد."
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: "شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!"
ناشناس

2⃣زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند. روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن لباس‌های شسته است و گفت: "لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد."
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!"
مرد پاسخ داد: "من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!"
پائولو کوئیلو

3⃣می‌گویند در كشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میكرد كه از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را تزریق كرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.
وی پس از مشاوره فراوان با پزشكان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یك راهب مقدس میبیند. وی پیش راهب رفته و راهب نیز پس از معاینه به او پیشنهاد کرد كه مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نكند.
وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشكه های رنگ سبز تمام خانه را با رنگ سبز رنگ آمیزی کنند. همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میكند. پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می‌آید را به رنگ سبز و تركیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسكین می‌یابد.
بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشكر از راهب وی را به منزلش دعوت می‌نماید راهب نیز كه با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود كه باید لباسش را عوض كرده و خرقه‌ای به رنگ سبز به تن كند. او نیز چنین كرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می‌پرسد آیا چشم دردش تسكین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشكر كرده و میگوید: " بله. اما این گرانترین مداوایی بود كه تاكنون داشته!"
مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید: "بالعكس این ارزانترین نسخه‌ای بوده كه تاكنون تجویز كرده‌ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها كافی بود عینكی با شیشه سبز خریداری كنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود!"
ناشناس

🔴🎯گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیبهایی که تصور میکنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است و به قول هرمان هسه، شاعر و رمان نویس آلمانی، "اگه شما از یکی متنفر هستید، در حقیقت از چیزی در او که جزئی از وجود خود شماست متنفرید. چیزی که جزئی از وجود ما نیست، ما رو اذیت نمی کنه!"☝️

🎯...و گاهی باید چشم ها و پنجره هایی که از ورای آنها دیگران را می بینیم و قضاوت می کنیم شست و به قول سهراب:
چشمها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد

چترها را بايد بست
زير باران بايد رفت

فکر را خاطره را زير باران بايد برد‌
با همه مردم شهر زير باران بايد رفت

دوست را زير باران بايد ديد‌
عشق را زير باران بايد جست...☝️

🎯و بالاخره اینکه وقتی نمیتوانیم تمام دنیا را به کام خود تغییر دهیم که البته چنین تلاشی بیهوده و احمقانه است، با تغییر چشم انداز و طرز فکرمان میتوانیم این کار را انجام دهیم و به قول گاندی: "همان تغییری باش که می خواهی در دنیا شاهد آن باشی!" ...و ختم کلام اینکه همه چیز از خود من و درون من شروع می شود و این خود من هستم که ابتدا باید درست و اصلاح شوم!☝️

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
⭕️زندگی مثل یه دوربین عکاسی می مونه!
فقط روی چیزایی که مهمن تمرکز کن و اوقات خوب رو شکار کن!
👈از نگاتیوها چیزای خوب در بیار و اگه خوب در نیومدند، فقط یه عکس دیگه بگیر!☝️

@ThinkThenMove
⭕️7 درس از جَک ما

همه ما کمابیش با اسطوره تجارت الکترونیک چین؛ یعنی همان مردی که 10 بار در امتحان ورودی هاروارد مردود شد و 9 سال مجانی به عنوان راهنمای توریست های خارجی در چین فعالیت کرد تا زبان انگلیسی اش خوب شود و اکنون هدایت شرکت 444 میلیارد دلاری علی بابا را بعهده دارد، آشنایی داریم. او هر سال به عنوان میهمان ویژه مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس شرکت کرده و به ایراد سخنرانی می پردازد و این پست گزیده ای از یک کنفرانس خبری امسال اوست:

1⃣از اشتباهات دیگران یاد بگیرید و سعی نکنید از موفقیت دیگران بیاموزید. به داستان موفقیت دیگران گوش نکنید چرا که خیلی چیزها پشت آن مخفی است که شما نمی دانید. یادم است زمانی سال 2001 از دانشکده کاروکسب هاروارد به علی بابا آمدند و گفتند می خواهیم یک مطالعه موردی درباره شرکت شما تهیه کنیم و بعد از یک هفته گزارشی تهیه کردند و به محض مطالعه این گزارش اعتراض کردم که نه این ما نیستیم و خود شما هستید! برای خودشان از من امضایی گرفتند و رفتند! بعد از 5 سال تدریس آن در دانشگاه های جهان، آنها من را به یک جلسه ای دعوت کردند که در آن همه رقبای علی بابا نابود شده و علی بابا فقط پیروز بود و حال آنکه ما بارها و بارها شکست خورده بودیم!
آموختن از اشتباهات دیگران به این درد می خورد که آدم وقتی با موارد مشابه مواجه میشود می داند چگونه با آن برخورد کند نه اینکه از آنها اجتناب کند چرا که اشتباه کردن امری حتمی است!
📌کتابی که در صدد نگارش آن هستم والبته اگر بتوانم این است: 1001 اشتباه علی بابا! این یکی از ارزشمندترین کارهای زندگی من خواهد بود. موضوع زندگی من این نیست که چقدر بدست آورده ام، بلکه این است که چقدر در روزهای سخت به خاطر اشتباهات به رنج و زحمت افتادم و تاب و توان گذر از آنها را داشته ام!

2⃣روی کیفیت تمرکز کنید نه اندازه! قرن گذشته هر چه بزرگتر بودی بهتر بود و امروز هرچه خوب تر باشی بهتره! ببینید اگر نگاهی به لیست مجله فورچون بیندازید 500 شرکت برتر دنیا با معیار اندازه و سایز انتخاب شده اند. سوال: چند تا از آنها شاد و سودده بوده اند؟ نه! بلکه این شرکت های کوچک اند که خیلی سودده و شاد و سرحالند! آنها می توانند با همسر و بچه هایشان به سفر بروند و به خودشان بیشتر برسند!

3⃣اولین باشید. تلاش نکنید بهترین باشید بلکه اولین باشید! اولینی باش که تغییر می کند، به چالش می کشد، بر سختی ها غلبه می کند. زیرا بهترین فقط یکی مثلا نفر اول المپیک است و این نمی تواند برای هر کس که خود منحصر بفرد است و زندگی اش دارای ارزش است هدف اصلی باشد. اندیشه بهترین بودن یعنی آماده تسلیم شدن و نادیده انگاشتن توانمندی ها برای نو آوری، تغییر و استقامت!

4⃣خودتان را برای آینده آماده کنید! من وقتی شروع کردم نه پول داشتم، نه پارتی نه تکنولوژی و اتفاقا در اکثر امتحانات مردود شدم! اما از اول معیار رقابتم با دیگران 10 سال آینده بوده است! دست به هر کاری می زدم می دانستم آن کار 10 سال دیگر من را از همه جلوتر می اندازد.

📌با شنیدن این نکته از جک ما، یاد یاد گفته وین گرتزکی؛ قهرمان هاکی روی یخ افتادم که درباره رمز موفقیت خود گفته: من بسوی جایی که پاک هاکی قراره باشه اسکیت می کنم، نه جایی که بوده!☝️

پس معیار رقابتتون ماه آینده یا سال آینده نباشد! بلکه دورتر را ببینید!

5⃣متمایز باشید. سوال: آیا شرکت آمازون رقیب اصلی شماست؟ پاسخ: نه. من آمازون را از اول تا الان که یک غول تجارت الکترونیک است می شناسم. اما ما مثل آمازون نیستیم! ما مردم را توانمند می سازیم تا تجارت الکترونیک انجام دهند و هر کسی برای خودش یک آمازون بشود!

6⃣به هر چالش به عنوان یک فرصت نگاه کنید. اگر دنبال فرصت ها باشید خواهید گفت همه آنها توسط شرکت های بزرگ استفاده شده و چیزی برای ما باقی نمانده است! نه! فرصت ها در دل چالش ها و مشکلات نهفته اند که به چشم هر کسی نمی آیند. اگر بتوانید چالشی را حل کنید، این برای شما یک فرصت است تا موفق شوید. هرچه مشکلی که حل می کنید بزرگتر باشد، فرصت های نهفته در آن هم بزرگتر خواهد بود!

7⃣خودتان را در محاصره افراد عالی قرار دهید! قانع کردن افراد منفی برای انجام کاری، بسیار سخت است. البته شما نمی توانید تمامی پرسنل خود را از افراد مثبت اندیش انتخاب کنید اما افرادی که در سطح هیات مدیره با آنها کار می کنید باید مثبت اندیش و پر انرژی باشند. برای من خیلی دردناک است که بخواهم معاونی داشته باشم و هر بار او را تشویق کنم که مثبت باشد! چنین فردی می تواند مهندس خوبی باشد اما نه یک رهبر خوب! اگر به اتاق جلسات هیات مدیره ما بیایید این گونه نیست که رئیس نکات اعضای هیات مدیره را خیلی متواضعانه یادداشت کند! اتاق جلسات ما اتاق جنگ است! تصمیمات شرکت را صداهای بلندتر می سازند!

⭕️امیرعباس زینت بخش
💢کانال اندیشه و حرکت👈

@ThinkThenMove
2024/09/28 14:16:51
Back to Top
HTML Embed Code: