Forwarded from بدونِ شِکَر
درباره کارگر و simit sarayi
نخست. از فانتزیهای تولید شده توسط مارکسیزم یکی تصویر کردن کارگران به عنوان مردان سیبیلکلفتِ پتک به دست بود. این تصویر نه در مبداش روسیه آن دوران و نه در هیچ جغرافیا و زمانِ دیگری واقعیت ندارد. امروز واضح شده داس و چکشِ پرولتاریا توهمی بیش نبوده و واقعیتِ تلخ این است که کارگران با شغل و مزدشان کنترل میشوند و اگر تصمیم به اعتراض یا تغییر بگیرند، سیستم میتواند با قطع معاش زیستن را هم از آنها سلب کند، چه برسد به امکان برای کوفتنِ پتک بر پایههای سرمایهداری.
تصویرِ مردِ سیبیلو و ظاهرا نرینه امّا اخته پرولتاریا عملا شد بهانهای برای روانپریشهایی مثل جوزف مککارتی که هر کسی از لزومِ نان خوردن بگوید، انگ کمونیست بودن به او بچسبانند و زندگیاش را دود کنند. و بامزه اینکه کارگر نه در سرمایهداری آمریکایی و نه کمونیسم روسی آن تصویرِ خشن و زمخت ساختهشده در تبلیغاتِ آبکی نبود. کارگرِ واقعی موجودی بود رنجور، در خود فرورفته، نگرانِ نان و فردا. بسیاری کارگران نه مردهای قلچماقِ سیبیلو که زنان و کودکان بودند، کارگر بیشتر شبیه به چاپلین در عصر جدید بود گیرافتاده لایِ چرخدندهها.
بعد. یکی از تصاویرِ ذهنیام از استانبول نانی است سفت، که بسیار کم-شیرین است و رویش کنجد میپاشند، به نام سیمیت که دانهای فقط ۱ لیر قیمت دارد. اگر پولت نرسد قهوه یا چای بخری، میشود با ۷۵ قروش یک بطری آب بخری و با سیمیت بخوری تا از گرسنگی نمرده باشی.
یک قنادیِ زنجیرهای هم هست با نامِ سیمیت سارایی “simit sarayi” که از این نان و چند نوع شیرینی و ساندویچ دیگر میفروشد. وقتی داخل میشوی، فوج کارگرانی که اغلب زن هستند، در حال دویدن کار میکنند. ظرفها یکبار مصرف، مواد غذایی استفاده شده اقتصادی و قندها پیچیده در کاغذ. منطق چرخش سرمایه دویدنِ کارگر برای سیرکردنِ کارگر.
به چهره خسته کارگران سیمیتسارایی فکر میکنم، به دیگرانی که مثلا در کلانا یا لمیز در تهران کار میکنند، به کارگر رنجور ایرانخودرو یا داروگر. هیچکدام نه پتک دارند، نه سیبیل و نه هیکل.
-فردا روز جهانی کارگر است.
@sugarffrree
نخست. از فانتزیهای تولید شده توسط مارکسیزم یکی تصویر کردن کارگران به عنوان مردان سیبیلکلفتِ پتک به دست بود. این تصویر نه در مبداش روسیه آن دوران و نه در هیچ جغرافیا و زمانِ دیگری واقعیت ندارد. امروز واضح شده داس و چکشِ پرولتاریا توهمی بیش نبوده و واقعیتِ تلخ این است که کارگران با شغل و مزدشان کنترل میشوند و اگر تصمیم به اعتراض یا تغییر بگیرند، سیستم میتواند با قطع معاش زیستن را هم از آنها سلب کند، چه برسد به امکان برای کوفتنِ پتک بر پایههای سرمایهداری.
تصویرِ مردِ سیبیلو و ظاهرا نرینه امّا اخته پرولتاریا عملا شد بهانهای برای روانپریشهایی مثل جوزف مککارتی که هر کسی از لزومِ نان خوردن بگوید، انگ کمونیست بودن به او بچسبانند و زندگیاش را دود کنند. و بامزه اینکه کارگر نه در سرمایهداری آمریکایی و نه کمونیسم روسی آن تصویرِ خشن و زمخت ساختهشده در تبلیغاتِ آبکی نبود. کارگرِ واقعی موجودی بود رنجور، در خود فرورفته، نگرانِ نان و فردا. بسیاری کارگران نه مردهای قلچماقِ سیبیلو که زنان و کودکان بودند، کارگر بیشتر شبیه به چاپلین در عصر جدید بود گیرافتاده لایِ چرخدندهها.
بعد. یکی از تصاویرِ ذهنیام از استانبول نانی است سفت، که بسیار کم-شیرین است و رویش کنجد میپاشند، به نام سیمیت که دانهای فقط ۱ لیر قیمت دارد. اگر پولت نرسد قهوه یا چای بخری، میشود با ۷۵ قروش یک بطری آب بخری و با سیمیت بخوری تا از گرسنگی نمرده باشی.
یک قنادیِ زنجیرهای هم هست با نامِ سیمیت سارایی “simit sarayi” که از این نان و چند نوع شیرینی و ساندویچ دیگر میفروشد. وقتی داخل میشوی، فوج کارگرانی که اغلب زن هستند، در حال دویدن کار میکنند. ظرفها یکبار مصرف، مواد غذایی استفاده شده اقتصادی و قندها پیچیده در کاغذ. منطق چرخش سرمایه دویدنِ کارگر برای سیرکردنِ کارگر.
به چهره خسته کارگران سیمیتسارایی فکر میکنم، به دیگرانی که مثلا در کلانا یا لمیز در تهران کار میکنند، به کارگر رنجور ایرانخودرو یا داروگر. هیچکدام نه پتک دارند، نه سیبیل و نه هیکل.
-فردا روز جهانی کارگر است.
@sugarffrree
🗿 فِکر کُن 🗿
درباره کارگر و simit sarayi نخست. از فانتزیهای تولید شده توسط مارکسیزم یکی تصویر کردن کارگران به عنوان مردان سیبیلکلفتِ پتک به دست بود. این تصویر نه در مبداش روسیه آن دوران و نه در هیچ جغرافیا و زمانِ دیگری واقعیت ندارد. امروز واضح شده داس و چکشِ پرولتاریا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 فریدریش #نیچه
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
آن که با هیولا می ستیزد باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مَغاکی چشم بدوزی، آن مَغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت.
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
آن که با هیولا می ستیزد باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مَغاکی چشم بدوزی، آن مَغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت.
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
مرا نکاوید
احمدرضا احمدی
🗣 #دکلمه (صدای شاعر)
👤 #احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ - ۲۰ تیر ۱۴۰۲ (۸۳ سال)
مرا بکارید...
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
👤 #احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ - ۲۰ تیر ۱۴۰۲ (۸۳ سال)
مرا بکارید...
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
Forwarded from بدونِ شِکَر
در حالی که به حرفهایش گوش میدادم حس کردم چیزی در او منجمد شده، چیزی داخلش گیر کرده و پیش نمیرود. او داشت «زِر میزد» یا به عبارتی «یاوه» میگفت. این خوب یا بد نبود، فقط ساکن یا بسیار کند بود. بعدتر به تعریف یاوه فکر کردم و به این رسیدم: یاوه کارکردی از زبان است که معطوف به موضوع نیست، معطوف به آفرینش هنری نیز نیست، هیچ چیز را بیشتر از «ابراز وجود گوینده» هدف نگرفته.
یاوه اِخبار نیست، هر چند گاه ظاهری اِخباری داشته باشد، همان شوآف است. همان که محتوایش چیزی است شبیه «هر چند، ولی به هر حال، با توجه به بورس، در قالب بحثی هرمنوتیکی، در این هوای آلوده، و آب چیزی نیست مگر آ و ب». تلاشی فقط برای گرفتن توجه به گوینده.
درصد بالایی از گفتار روزمره، پستهای اینستاگرامی، حرفهای داخل تختخواب، سخنرانیهای سیاسی، نطقهای رسمی خصوصا در مراسم روتین مانند افتتاح و ختم و رونمایی و سالگرد و... یاوه است. یاوه کمک میکند مغز «هیچ» را پردازش کند و کمتر انرژی مصرف کند. در عین حال، یاوه این تردید را دامن میزند که «ای بسا همهی گفتهها همین قدر بیمحتوا باشند». حذف کامل یاوه غیرممکن و البته غیرضروری است، با این وجود دانستنِ تعریفش شاید مفید باشد.
@sugarffrree
یاوه اِخبار نیست، هر چند گاه ظاهری اِخباری داشته باشد، همان شوآف است. همان که محتوایش چیزی است شبیه «هر چند، ولی به هر حال، با توجه به بورس، در قالب بحثی هرمنوتیکی، در این هوای آلوده، و آب چیزی نیست مگر آ و ب». تلاشی فقط برای گرفتن توجه به گوینده.
درصد بالایی از گفتار روزمره، پستهای اینستاگرامی، حرفهای داخل تختخواب، سخنرانیهای سیاسی، نطقهای رسمی خصوصا در مراسم روتین مانند افتتاح و ختم و رونمایی و سالگرد و... یاوه است. یاوه کمک میکند مغز «هیچ» را پردازش کند و کمتر انرژی مصرف کند. در عین حال، یاوه این تردید را دامن میزند که «ای بسا همهی گفتهها همین قدر بیمحتوا باشند». حذف کامل یاوه غیرممکن و البته غیرضروری است، با این وجود دانستنِ تعریفش شاید مفید باشد.
@sugarffrree
Forwarded from بدونِ شِکَر
آدمهای شرور وجود دارند، ولی تعدادشان آنقدر زیاد نیست که خطری عمده باشند. و اینکه آنها معمولا بیدلیل به تو آسیب نمیزنند. خطرناکتر خایهمالها هستند. تعدادشان زیاد است و همیشه آمادهاند به تو به جای حقیقت آنچه را بگویند که دوست داری بشنوی.
@sugarffrree
@sugarffrree
Forwarded from تصویر و زندگی
اولینبار که این عکس از کاوه کاظمی را دیدم تصورم این بود که مردها و زنهای انقلابی در «فردای پس از انقلاب» هم را ملاقات کرده و شادمانه قراره است صبحانهی پیروزی را با هم بخورند. بعدها وقتی واقعیت جاری در عکس را متوجه شدم تکان خوردم. اینجا پاستور است روبهروی نخستوزیری و آن مردهای انقلابی در حال تمسخر زن معترض. به چهرهی بشاش مرد نگاه کنید؛ چه خشونتی در این چهرهی مهربان نهفته که در نگاه ابتدایی پنهان است و فریبنده. زنِ معترضْ فخری گلستان است؛ مترجم و مادر یکی از مهمترین عکاسان تاریخ ایران، کاوه گلستان.
این عکس فیالواقع بدل به پارودیِ خودش شده؛ چرا که به قول نظریهپرداز تصویر، ویلیام میچل، نباید ميلِ تصوير را با میلِ هنرمند یا حتی خودِ تاریخ اشتباه بگیریم. چيزي که تصاوير ميخواهند با پيامي که ارسال ميکنند يا اثري که ايجاد ميکنند، يکسان نيست. حتي به چيزي که آن عکسها روایت میکنند شباهتی ندارد. درست همانند مردم، تصاوير هم نميدانند که چه ميخواهند. ميتوان هر روزه بر آنها شورید و با اينحال کماکان در پايان روز همهچيز تقريباً کمافیسابق باقي بماند»
کانال تصویر و زندگی
این عکس فیالواقع بدل به پارودیِ خودش شده؛ چرا که به قول نظریهپرداز تصویر، ویلیام میچل، نباید ميلِ تصوير را با میلِ هنرمند یا حتی خودِ تاریخ اشتباه بگیریم. چيزي که تصاوير ميخواهند با پيامي که ارسال ميکنند يا اثري که ايجاد ميکنند، يکسان نيست. حتي به چيزي که آن عکسها روایت میکنند شباهتی ندارد. درست همانند مردم، تصاوير هم نميدانند که چه ميخواهند. ميتوان هر روزه بر آنها شورید و با اينحال کماکان در پايان روز همهچيز تقريباً کمافیسابق باقي بماند»
کانال تصویر و زندگی
Audio
@mehdiyarrahi
تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه میدرخشند.
تهیه، تنظیم موسیقی و کارگردانی: مهدی یراحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
@mehdiyarrahi
۳ شهریور ۱۴۰۲
تهیه، تنظیم موسیقی و کارگردانی: مهدی یراحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
@mehdiyarrahi
۳ شهریور ۱۴۰۲
Forwarded from MEHDI YARRAHI | مهدی یراحی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روسریتو…
تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه میدرخشند.
#روسریتو
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه میدرخشند.
#روسریتو
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
Forwarded from بدونِ شِکَر
احتمالا شب که برمیگردد خانه، کسانی منتظرش هستند. بچهای، همسری. شاید گاهی برای بچهاش شکلات میخرد، و برای زنش از روزش تعریف میکند. لابد میگوید چهطور اسلحه به دست مردم را تهدید کرده. به این فکر میکنم که حینِ گفتن لبخند میزند؟ حسش خوب است یا بد؟ شاید هم حینش بیحس، بیرگ، باشد. اصلا اولین بار که اسلحه را گذاشتند کفِ دستش چه حسی داشت؟ قدرتی که در خود حس کرد، کدام عقده زندگیاش را التیام میداد؟
اینکه سعی کنم برایش شخصیتی بسازم، کاری بیهوده است؟ میفهمم که این تلاش نافرجام من است برای تولید یک کاراکتر، تا برایم باورکردنی به نظر برسد. در سینما و ادبیات چنین منطقی وجود دارد. ولی خب در زندگی، خیلی اتفاقها بیدلیل رخ میدهند، و کثافت بودن چنین آدمی نیاز به دلایلِ بزرگ ندارد. میشود دلیل این رذالت را فهمید؟ فکر میکنم ادبیات و سینما به اشتباه به ما آموختهاند، که شخصیت منفی باید باورپذیر باشد و باید در حدِ تیپ نماند. دنیایِ واقعی حتما با فیلم و داستان فرق دارد. بعضی آدمها آنجا تیپند؛ همانقدر کاغذی، بیپیکر و مترسک. در توصیفشان فقط یک کلمه میشود نوشت: کثافت.
- این یک بازنشر است.
@sugarffrree
اینکه سعی کنم برایش شخصیتی بسازم، کاری بیهوده است؟ میفهمم که این تلاش نافرجام من است برای تولید یک کاراکتر، تا برایم باورکردنی به نظر برسد. در سینما و ادبیات چنین منطقی وجود دارد. ولی خب در زندگی، خیلی اتفاقها بیدلیل رخ میدهند، و کثافت بودن چنین آدمی نیاز به دلایلِ بزرگ ندارد. میشود دلیل این رذالت را فهمید؟ فکر میکنم ادبیات و سینما به اشتباه به ما آموختهاند، که شخصیت منفی باید باورپذیر باشد و باید در حدِ تیپ نماند. دنیایِ واقعی حتما با فیلم و داستان فرق دارد. بعضی آدمها آنجا تیپند؛ همانقدر کاغذی، بیپیکر و مترسک. در توصیفشان فقط یک کلمه میشود نوشت: کثافت.
- این یک بازنشر است.
@sugarffrree
Forwarded from خرمگس
"از هر آدم رذلی بپرسید که ترجیح میدهد با رذلی مثل خودش سروکار داشته باشد یا با آدمی بزرگوار، بی تردید پاسخ خواهد داد با آدمی بزرگوار!
پیروزی فضیلت در همین است!"
ابله - داستایوفسکی
@kharmagaas
پیروزی فضیلت در همین است!"
ابله - داستایوفسکی
@kharmagaas
Forwarded from Hossein Ronaghi - حسین رونقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تکرار کنیم: «مردم مقصر نیستند»
یک بازیکن فوتبال به نام «کریستین رونالدو» به ایران آمده، عدهای از طرفدارانش و عاشقان فوتبال برای دیدن او به فرودگاه رفتهاند، دنبال اتوبوس دویدهاند، و محل اقامت او را محاصره کردهاند! این امر در حوزه افراد مشهور و صنعت سرگرمی و ورزش در جهان یک موضوع عادی است، طرفداران فوتبالیستها، خوانندهها، بازیگران و... سعی میکنند بهشکلی فرد مورد علاقه خود را ببینند یا به او ابراز ارادت کنند.
آنچه در ایران رخ میدهد، یک رفتار تحقیرآمیز با طرفداران یک شخصیت محبوب است، کوتاهی حکومت در ایجاد زیرساختها و حفظ شأن و کرامت انسانی شهروندان و بیتوجهی برگزارکنندهها در مهیا کردن شرایط و در کنار آن عدم آموزش و فرهنگسازی درست (بهدلیل وجود آموزش ایدئولوژیک) عامل این تحقیر است، آیا برای جوان یا نوجوان عاشق فوتبال یا سرگرمی شرایطی مهیا شدهاست که بتواند به خواسته قلبی یا علاقهاش دسترسی پیدا کند بدون آنکه مجبور شود زیرپا بودن، دویدن پشت اتوبوس، یا بالا رفتن از تپه و در کل تحقیر را تحمل و تجربه کند؟ آیا آن نوجوان نمیخواهد با آرامش و در امنیت شخصیت محبوبش را ببیند؟ همه آنها که میدوند بخشی از ما مردم هستند با هزاران آرزو، ناکامی و حسرت یکی زندگی معمولی. آنچه میبینیم حاصل عملکرد حکومت است، مردمی که از آموزش، تغذیه، زندگی عادی، و عادیترین حقوق به واسطه حکومت محروم بودهاند سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند. «مردم مقصرند» بخشی از پروپاگاندای حکومت است ما آن را تکرار نکنیم.
چرا آنها برای اعتراض نمیآیند؟ یقینا آنها چون ما زندگی را دوست دارند، به گلوله و تفنگ نه میگویند، آنها چون ما آنجا که مرگ ارزانی میدهند با احتیاط و آهسته قدم میگذارند. حتی همه اینها را نادیده بگیریم، آنچه باید باعث شرم و آبروریزی شود نه دویدن این نوجوانها پشت اتوبوس که کشته شدن کودکانمان با گلوله است.
پینوشت: ویدیو استقبال از رونالدو در ژاپن و ایران
بخش دوم: چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو میدوند) برای اعتراض نمیآیند؟
@Hosseinronaghi
یک بازیکن فوتبال به نام «کریستین رونالدو» به ایران آمده، عدهای از طرفدارانش و عاشقان فوتبال برای دیدن او به فرودگاه رفتهاند، دنبال اتوبوس دویدهاند، و محل اقامت او را محاصره کردهاند! این امر در حوزه افراد مشهور و صنعت سرگرمی و ورزش در جهان یک موضوع عادی است، طرفداران فوتبالیستها، خوانندهها، بازیگران و... سعی میکنند بهشکلی فرد مورد علاقه خود را ببینند یا به او ابراز ارادت کنند.
آنچه در ایران رخ میدهد، یک رفتار تحقیرآمیز با طرفداران یک شخصیت محبوب است، کوتاهی حکومت در ایجاد زیرساختها و حفظ شأن و کرامت انسانی شهروندان و بیتوجهی برگزارکنندهها در مهیا کردن شرایط و در کنار آن عدم آموزش و فرهنگسازی درست (بهدلیل وجود آموزش ایدئولوژیک) عامل این تحقیر است، آیا برای جوان یا نوجوان عاشق فوتبال یا سرگرمی شرایطی مهیا شدهاست که بتواند به خواسته قلبی یا علاقهاش دسترسی پیدا کند بدون آنکه مجبور شود زیرپا بودن، دویدن پشت اتوبوس، یا بالا رفتن از تپه و در کل تحقیر را تحمل و تجربه کند؟ آیا آن نوجوان نمیخواهد با آرامش و در امنیت شخصیت محبوبش را ببیند؟ همه آنها که میدوند بخشی از ما مردم هستند با هزاران آرزو، ناکامی و حسرت یکی زندگی معمولی. آنچه میبینیم حاصل عملکرد حکومت است، مردمی که از آموزش، تغذیه، زندگی عادی، و عادیترین حقوق به واسطه حکومت محروم بودهاند سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند. «مردم مقصرند» بخشی از پروپاگاندای حکومت است ما آن را تکرار نکنیم.
چرا آنها برای اعتراض نمیآیند؟ یقینا آنها چون ما زندگی را دوست دارند، به گلوله و تفنگ نه میگویند، آنها چون ما آنجا که مرگ ارزانی میدهند با احتیاط و آهسته قدم میگذارند. حتی همه اینها را نادیده بگیریم، آنچه باید باعث شرم و آبروریزی شود نه دویدن این نوجوانها پشت اتوبوس که کشته شدن کودکانمان با گلوله است.
پینوشت: ویدیو استقبال از رونالدو در ژاپن و ایران
بخش دوم: چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو میدوند) برای اعتراض نمیآیند؟
@Hosseinronaghi
🗿 فِکر کُن 🗿
سلام خدمت همراهان عزیز، دوستانی که تلگرام premium دارن برای اینکه استوری کانال فعال بشه لطفا بوست کنید 🌹
Forwarded from 🗿 فِکر کُن 🗿 (✍🏻 Raha Reyhani)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 #کلیپ
«کلههای سخنگو»، مستند کوتاهی از کریشتوف #کیشلوفسکی، کارگردان لهستانی (۱۹۸۰)
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
«کلههای سخنگو»، مستند کوتاهی از کریشتوف #کیشلوفسکی، کارگردان لهستانی (۱۹۸۰)
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🗿 فِکر کُن 🗿
🎞 #کلیپ «کلههای سخنگو»، مستند کوتاهی از کریشتوف #کیشلوفسکی، کارگردان لهستانی (۱۹۸۰) 🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
چه چیزی (مفهوم، کالا ،شخص ،...) میتونه مهم تر از خودتون باشه؟
جوابهاتون رو برام بفرستین🌹
Admin 🆔 @Rahareyhanii
جوابهاتون رو برام بفرستین🌹
Admin 🆔 @Rahareyhanii
Forwarded from شوكران؛ جام عدم
توی فیلم لیست شیندلر سکانسی هست که همه دارن برف روی زمین رو پارو میکنن که ناگهان افسرهای نازی پیرمردی یکدست رو بیرون میکشند. پیرمرد میگه من یک کارگر مهم برای اسکار شیندلر هستم! افسرها هم با خنده میگن بله! و میکشنش کنار که بهش شلیک کنن.
در این حین یکی از درخشانترین سکانسهای تاریخ سینما رقم میخوره:
دختربچهای سمتی رو نگاه میکنه که اون پیرمرد رو برای کشتن بردند؛ و همه زیر لب و خیلی مضطرب و با تحکم بهش میگن: پایین رو نگاه کن! پایین رو نگاه کن...
راستش یکسال اخیر به نقطهای از فروپاشی روانی رسیدم که بیهویت بودنم رو پذیرفتم. دیگه توان خیالپردازی ندارم. فردای بدون آخوند رو نمیتونم توی ذهنم ترسیم کنم. اینکه من تنها یک کارگر برای جمهوری اسلامی هستم و به هرشکل بخواد از من بهره میکشه رو باور کردم.
اما نمیدونم کجای وجودم رو هنوز مالک هستم که وقتی کسی به گوشهای میکشند تا بهش شلیک کنند، نمیتونم پایین رو نگاه کنم... .
براهنی میگفت آفتاب بر گورستان و گلستان یکسان میتابد. امروز بارانی که به محمد بارید، به ما هم یکسان بارید... .
@petitanalysis
در این حین یکی از درخشانترین سکانسهای تاریخ سینما رقم میخوره:
دختربچهای سمتی رو نگاه میکنه که اون پیرمرد رو برای کشتن بردند؛ و همه زیر لب و خیلی مضطرب و با تحکم بهش میگن: پایین رو نگاه کن! پایین رو نگاه کن...
راستش یکسال اخیر به نقطهای از فروپاشی روانی رسیدم که بیهویت بودنم رو پذیرفتم. دیگه توان خیالپردازی ندارم. فردای بدون آخوند رو نمیتونم توی ذهنم ترسیم کنم. اینکه من تنها یک کارگر برای جمهوری اسلامی هستم و به هرشکل بخواد از من بهره میکشه رو باور کردم.
اما نمیدونم کجای وجودم رو هنوز مالک هستم که وقتی کسی به گوشهای میکشند تا بهش شلیک کنند، نمیتونم پایین رو نگاه کنم... .
براهنی میگفت آفتاب بر گورستان و گلستان یکسان میتابد. امروز بارانی که به محمد بارید، به ما هم یکسان بارید... .
@petitanalysis
Forwarded from بـــــــیواژِگــــــی
اولش کمی گریه کردن
اما الان دیگه عادت کردن.
این موجود نفرت انگیز و حقیر (انسان) به همه چی عادت میکنه.
اما الان دیگه عادت کردن.
این موجود نفرت انگیز و حقیر (انسان) به همه چی عادت میکنه.