Telegram Web Link
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_اول_تحلیل_بازیها
#موضوع_۸: #بازیها ( ب : یک بازی نمونه )
منبع: ص ۵۳ تا ۶۳
@tahlil_raftar_motaghabel

رایج ترین بازی بین زن و شوهرها به زبان عامیانه (( اگر بخاطر تو نبود... )) نام دارد، و ما از این بازی به عنوان الگویی برای توصیف ماهیت کلیه بازی ها استفاده می کنیم.
خانم وایت شکوه داشت که شوهرش فعالیت‌های اجتماعی او را شدیداً محدود کرده، به طوری که او هیچ گاه رقصیدن یاد نگرفته است. بعدها، به خاطر تغییراتی که ضمن معالجات روان درمانی خانم وایت در بازخورد او پیش آمد، شوهرش بالاخره از سخت گیری زیاد منصرف شد و تا حدی به زنش آزادی داد. در نتیجه خانم وایت با کسب آزادی بیشتر حیطه ی فعالیت های خود را گسترش داد و در یک کلاس رقص نام نویسی کرد، ولی بعد در نهایتِ ناامیدی متوجه شد که از میدان رقص هراسی بیمارگونه دارد و مجبور شد این برنامه را کنار بگذارد.
این ماجرای اسفناک، توام با نمونه های متعدد و مشابهش که قبلاً اتفاق افتاده بود، ناگهان بعضی از جنبه های ساخت ازدواج خانم وایت را مقابل چشمانش برهنه و آشکار ساخت. از میان تمام خواستگارانی که در عنفوان جوانی داشت، باید این مرد مستبد و سلطه گر را انتخاب می‌کرد، و آن وقت در وضعیتی قرار می‌گرفت که مدام فکر و ذکرش این باشد که (( اگر به خاطر تو نبود.... )) هر کاری می توانستم بکنم. بسیاری از دوستانش هم که شوهرهای مستبد داشتند، صبح ها ضمن صرف قهوه با خانم وایت دور هم می‌نشستند و ساعت ها به بازی (( اگر به خاطر او نبود... )) می پرداختند.
با وجود این ، به طوری که بعدها به خانم وایت ثابت شد، به رغم تمامی اعتراض هایش، در تمام آن سالها شوهر او در واقع با منع کاری که زنش از آن وحشت داشت به او خدمت کرده بود - تا به عمق ترس‌های درونش آگاهی پیدا نکند. و این خود در حقیقت یکی از دلایلی بود که (( کودکِ )) درون زن، ناآگاهانه آقای وایت مقتدر را به عنوان شوهر انتخاب کرده بود.
اما موضوع به همین سادگی ها هم نبود. ممانعت شوهر و اعتراض های مداوم زن غالباً به مشاجره منجر می شد و در نتیجه زندگی جنسی آنان نیز دچار اختلال شده بود. آقای وایت به خاطر احساس گناه مستبد بودن، اغلب هدایای گرانبهایی برای زنش می‌خرید که البته در غیر اینصورت خریداری نمی شدند. و به همان نسبت که بر میزان آزادی ها افزوده می شد، از هدایا کاسته می گردید. حالا او و شوهرش، گذشته از مسائل خانه و زندگی و بچه‌ها، وجه مشترک اندکی داشتند و مشاجرات شان بزرگ و مهم جلوه می‌کرد و عمدتاً در اینگونه موارد آنها بیش از دو سه کلمه ی خیلی ضروری با هم حرفی نمی زدند. به هر صورت، زندگی زناشویی به خانم وایت ثابت کرده بود که باید همان عقیده ی همیشگی اش را حفظ کند که (( تمام مردها ظالم و مستبدند. )) به طوری که بعدها معلوم شد، این طرز بازخورد ناشی از خواب و خیال هایی درباره ی کج فعلی های جنسی بود که چون طاعون بر سال‌های اولیه ی زندگی او سایه انداخته بود.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_اول_تحلیل_بازیها
#موضوع_۹: #بازیها ( ج : پیدایش بازی ها )
منبع: ص ۶۳ تا ۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel

بازی های مورد علاقه ی طفل همانند پیش نویسی برای زندگی و یا نقشه ی ناخودآگاه زندگی وی، و نهایتاً تعیین کننده ی خطوط سرنوشت او، موفقیتش در ازدواج، در شغل، و شرایط محیط بر مرگش خواهد بود.
پدران و مادران در عین حال که وقت زیادی را صرف پرورش بچه های خود در زمینه ی تعلیم رویه‌ها و مناسک و وقت‌گذرانی های مناسب با شرایط زندگی آنها می کنند و با انتخاب مدرسه و دانشگاه و عبادتگاه های مناسب چنین تعلیماتی را در آنها تحکیم می بخشند، موضوع بازی ها را نادیده می گیرند، حال آنکه در واقع بازی ها ساخت اصلی و تهییج کننده ی پویایی شناسی خانواده ها هستند. بچه ها حتی از ماه های اول زندگی با بازی ها روبرو هستند و آنها را تجربه می کنند.
@tahlil_raftar_motaghabel

تانجی هفت ساله، هنگام صرف شام دچار دل درد شد و خواهش کرد که به او اجازه دهند از سر سفره کنار برود. پدر و مادرش به او پیشنهاد کردند برود کمی دراز بکشد. در این وقت مایک، برادر سه ساله نیز گفت: (( من هم دلم درد میکند ))، با این انتظار که به او نیز همان اجازه داده شود. پدرش به او نگاهی انداخت و گفت : (( تو که نمی خواهی بازی در بیاوری؟)) مایک زد زیر خنده و گفت: (( نه! )).
اگر اعضای خانواده آدم های شکمویی بودند، مایک هم فوراً به رختخوابش فرستاده می شد، و اگر مایک و پدر و مادرش این کار را چند بار تکرار می کردند، می شد فرض کرد که این بازی بخشی از شخصیت مایک خواهد شد، همانطور که اغلب با همکاری والدین چنین می شود. در آن صورت مایک هر وقت به خاطر امتیازی که به رقیبش داده می‌شد حسادت می کرد، خودش را به مریضی می زد تا او نیز چنین امتیازی کسب کند. بنابراین، ترکیب تبادل نهفته ی او چنین می‌شد:
سطح اجتماعی ( من حالم خوب نیست ) + سطح روانی ( باید به من هم امتیاز بدهید ).

اما مایک از این تندروی مالیخولیایی نجات پیدا کرد. شاید در آینده سرنوشت او سرنوشت بدتری پیدا کند، اما آن دیگر به این موضوع مربوط نمی‌شود. موضوع این است که در مرحله ی شکل‌گیری و رشد، بازی با یک سئوال پدر و جواب صادقانه ی پسر درجا در هم شکسته شد، و پسر اعتراف کرد این یک بازی است.

@tahlil_raftar_motaghabel

این به روشنی نشان می دهد که بازی ها را کودکان به طور عمدی آغاز می‌کنند. پس از آنکه هر بازی طرح ثابتی از انگیزه و پاسخ پیدا کرد، سرمنشاء آن در اثر مرور زمان فراموش می گردد و طبیعت آن در غبارهای زندگی اجتماعی گم می شود. اما این هر دو را می‌توان طی مراحلی به عرصه ی آگاهی آورد.
بازی های روانی در پروفسور کوچولوی کودک درون انسان ها قرار دارد، اگر کودک درون بازیگر بزرگسال پاسخی به بازی روانی پروفسور کوچولوی او دهد در آینده این بخش قدرتمند براحتی مردم را تحت سلطه ی خود برای رسیدن به مقاصد روانیش قرار می دهد.
یکی از ترفندهای پیشرفته برای روان درمانی بازی ها این است که بیمار در روان درمانی گروهی قرار بگیرد، بدین صورت که هر یک از بیماران ماجراهای خود را در به راه انداختن بازی ها در سنین دو تا هشت سالگی برای گروه که شیفته ی او می شود تعریف می کند و در اغلب این بازی ها، چنانچه فاجعه آمیز نباشد، باعث خنده های شادی بخش گروه می شود و خود بیمار نیز به آن می پیوندد. یکبار که بیمار قادر به انجام دادن این کار شد، بی شک در صدد یافتن راهی برای نجات خود از چنگ این رفتار نامناسب بر می آید تا هرچه زودتر از شرش خلاص شود.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
#مسئولیت_سالم را می پذیرم.

🌹نوروزتان مبارک🌹


سال خوبی داشته باشی
برای همه سال خوبی باشه

جملاتی با ماهیت تقدیر گرایی و برگرفته از دوران اساطیری است که هر چیزی را به زمان و مکان ربط می دادند!!!

#سالت را خوب پیش ببر
#روزت را خوب پیش ببر

جملاتی واقع گرایانه که مسئولیت فرد را فراخوانی می کند.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_اول_تحلیل_بازیها
#موضوع_۱۰: #بازیها ( د: کارکرد بازی ها )
منبع: ص ۶۶ تا ۶۹
@tahlil_raftar_motaghabel

از آنجا که امکان وجود پیوندهای صمیمانه بین مردم در زندگی روزمره بسیار کم است و حتی گاهی اوقات این صمیمیت و یگانگی ( به خصوص نوع شدیدش ) از لحاظ روانی برای برخی از افراد غیر ممکن است، بخشی اعظم از اوقات زندگی جدی اجتماعی اشخاص به اجرای بازی ها می گذرد. بنابراین بازی ها هم لازمند هم دلخواه، و تنها مسئله ی موجود آن است که آیا این بازی‌ها برای شخص نتیجه ی مطلوبی نیز دارند یا خیر. در این رهگذر باید به خاطر آورد که اساسی ترین وجه بازی ها نقطه ی اوج، یا بُرد آنهاست. کارکرد اصلی حرکات اولیه ی بازی ها آماده کردن موقعیت برای بُرد است. اما‌ از طرف دیگر، ‏بازی ها طوری طرح ریزی شده‌اند که در هر یک از مراحل بُردی جنبی بدست می دهند. از این رو در بازی (( شلمیل )) ( بی عرضه ی دست و پا چلفتی که کثافت کاری میکند و بعد معذرت می خواهد ) بُرد و هدف بازی به دست آوردن بخشودگی ( و جلب توجه ) است که با عذر خواهی او، بر دیگران تقریباً تحمیل می شود. ریختن نوشیدنی یا سوزاندن تصادفی پارچه‌ ی مبل با سیگار، فقط گام هایی در این جهت هستند، اما هر یک از این لغزش ها به نوبه ی خود لذتی به (( شلمیل )) میرسانند. لذت منبعث از ریختن نوشیدنی، فی نفسه وجود یک بازی را تایید نمیکند.‌عذر خواهی محرک مهمی است که به عاقبت مطلوب می‌رسد. در غیر این صورت، یعنی اگر عذر خواهی نشود، ریختن نوشیدنی رویه ای خرابکارانه، و شاید هم فقط غفلتی لذت بخش به حساب می آید.

@tahlil_raftar_motaghabel

بعضی از بازی ها علاوه بر کارکرد اجتماعی‌شان در ساخت رضایت بخش زمان، برای حفظ سلامت روانی نیز نیازی ضروری محسوب می‌شوند. ثبات روانی این اشخاص به قدری موقتی و سست است، و وضعیت روانی آن‌ها چنان تشنج آمیز و شکننده حفظ می شود، که محروم‌ کردن آنها از بازی هایشان ممکن است ورطه نومیدی بی درمان یا حتی اختلال روانی بکشاند. این اشخاص با هر نوع حرکت به سوی قطع بازی روانی مبارزه ای سرسختانه خواهند کرد. این پدیده اغلب در مسائل زناشویی ملاحظه می شود که وقتی یکی از طرفین در اثر درمان های روانی وضعش بهبود پیدا می کند ( یعنی بازی های نابود کننده ی ازدواجش را رها میکند )، وضع روانی طرف مقابل به سرعت رو به ویرانی می رود - چون برای حفظ تعادل او این بازی ها اهمیت حیاتی داشته است! بنابراین در تحلیل بازی ها لازم است جنبه ی احتیاط رعایت شود.

@tahlil_raftar_motaghabel

خوشبختانه یک پیوند انسانی صمیمانه ی عاری از هرگونه بازی، که عالی‌ترین شکل ارتباط انسانی است یا ممکن است باشد، دارای پاداش ها و لذائذی آن چنان عظیم است که حتی شخصیت هایی که تعادل روانی شان ناپایدار است نیز می توانند - اگر شخص مناسبی را برای پیوند های بهتر پیدا کردند - با اطمینان و با مسرت بازی هایشان را رها کنند.

@tahlil_raftar_motaghabel

در مقیاس گسترده تر، بازی ها اجزای تشکیل دهنده ی پویا و غیرقابل تفکیک (( طرح زندگی )) ( پیش نویس خام یا نقشه ی زندگی ) ناآگاهانه ی هر شخص هستند و زمان خالی انتظار آدمی را برای موفقیت نهایی پُر می کنند. از آنجا که پرده ی آخر در هر طرح و نقشه - بسته به آن که طرح سازنده باشد یا ویرانگر - ممکن است به معجزه یا به مصیبت بیانجامد، بازی های زندگی هر شخص نیز یا سازنده یا ویرانگرند. به زبان عامیانه، شخصی که طرح زندگانی اش همواره حالت شاد (( در انتظار عید و بابانوئل )) را داشته است، بی‌شک انسانی مطبوع است و شرکت کردن با او در این بازی (( وای، شما چقدر ماه هستید، آقای فلان )) خالی از مسرت نیست، در حالی که شخصی که طرح غم‌انگیز زندگی او حرکاتی به سوی (( خشکی مرگ )) نهایی است، امکان دارد مدام به بازی‌هایی از نوع (( حالا گیرت آوردم پدر سگ )) بپردازد.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_اول_تحلیل_بازیها
#موضوع_۱۱: #بازیها ( ه: رده بندی بازی ها )
منبع: ص ۶۹ تا ۷۲
@tahlil_raftar_motaghabel

در مطالب آموزشی آینده راجع به تمام بازی های روانی بطور مفصل صحبت خواهم کرد و اگر اسم بعضی از آنها آورده می شود به جهت آشنایی با نام آنها و همچنین توضیحی در مورد رده بندی بازی ها است ولی قبل از آن بهتر است راجع به برخی از محسوس ترین رده بندی ها بر اساس عوامل زیر صحبت کرد:

۱. بر اساس تعداد بازیگران:
بازی های دو نفره [ (( زن سرد مزاج )) ]
بازی های سه نفره [ (( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) ]
بازی های پنج نفره [ (( الکلی )) ]
بازی های چند نفره [ (( چرا فلان کار را نمی کنی - آره ، اما )) ]

۲. چیزهای رایج:
کلمات [ (( روانپزشکی )) ]
پول [ (( بدهکار )) ]
اجزای بدن [ (( درد جراحی )) ]

۳. انواع بالینی:
حمله [ (( تجاوز )) ]
وسواسی-اجباری [ (( شلمیل )) ]
بدگمانی [ (( چرا باید هر چی بلا هست... )) ]
واخوردگی و افسردگی [ (( باز هم خراب کردم! )) ]

۴. نقاط بدن:
دهانی [ (( الکلی )) ]
مقعدی [ (( شلمیل )) ]
احلیلی [ (( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) ]

۵. پویایی شناسی روانی:
ضد ترس [ (( اگر به خاطر تو نبود.... )) ]
برون فکن [ (( انجمن خانه و مدرسه )) ]
درون فکن [ (( روانپزشکی )) ]

۶. غریزی:
خود آزاری [ (( اگر به خاطر تو نبود... )) ] دگر آزاری [ (( شلمیل )) ]
شی ء پرستی [ (( مرد سرد مزاج )) ]

@tahlil_raftar_motaghabel

علاوه بر تعداد بازیگران، سه عامل کمّی دیگر نیز قابل ذکر است:

۱. انعطاف پذیری:
بعضی بازی ها مانند (( بدهکار )) و (( درد جراحی )) را می توان با یک نوع واژه ی رایج بازی کرد، در حالی که بازی های دیگر مثلاً از نوع خودنمایی را می توان با واژه های رایج متعدد بازی کرد.

۲. سر سختی:
بعضی از مردم بازی هایشان را به سهولت رها می کنند، در صورتی که دیگران مصرند.

۳. شدت:
بعضی از مردم بازی هایشان را در نهایت آسودگی ولی برخی دیگر با شدت عمل و نیروی تهاجمی انجام می دهند. چنین بازی هایی را به ترتیب بازی های آسان و بازی های سخت می نامیم.

سه عامل فوق نمایانگر کیفیت نرمی یا خشونت بازی ها هستند. در افرادی که دارای اختلالات ذهنی هستند، این عوامل پیشرفت های قابل ملاحظه تری می کند، به طوری که می توان خود این عوامل را به مراحلی تقسیم کرد. فرد مبتلا به اسکیزوفرنی بدگمان ممکن است مراحل اولیه ی بازی (( وحشتناک نیست؟ .... )) را به طرزی انعطاف پذیر، شل، ملایم و آسان شروع کند، کم کم به حالت انعطاف ناپذیر، سپس به مرحله ی سرسختی و سرانجام به مرحله ی شدید برسد.

@tahlil_raftar_motaghabel

مراحل یا درجات بازی را می‌توان بصورت زیر نشان داد:

الف . بازی درجه یک:
بازی ای است که در انظار مردم قابل اجراست.

ب . بازی درجه دو:
بازی ای است که از آن صدمه ی دائمی و غیر قابل جبرانی به بار نمی آید، اما بازیگران ترجیح می دهند که در انظار مردم اتفاق نیفتد.

ج . بازی درجه سه:
بازی ای است که علاجی ندارد و عاقبت هم به بیمارستان، دادگاه یا سردخانه منتهی می شود.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_کاربردی
#کرونا

افکار سالم و ناسالم در مورد کرونا ویروس

@tahlil_raftar_motaghabel
چرا_باید_در_خانه_بمانیم_لزوم_اجرای.pdf
1.1 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی
#کرونا

چرا اعمال به موقع قرنطینه در چین، مردمش را از یک فاجعه انسانی نجات داد؟

امید است در آینده نزدیک، بیشتر مردم به علم و نتایج آن اهمیت بیشتری بدهند و از باورها و افکار کهنه ی قدیمی دست بردارند.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #برخوردها_و_تضادها
#موضوع_۲۶۴: #شناسایی_بر_خورد_نیازها
منبع: ص ۳۸۵ تا ۳۸۷
@tahlil_raftar_motaghabel

در روابط بسیار دیده می شود که نیاز شخصی و فوری یکی از دو طرف با نیاز معمول شخص دیگر در تضاد قرار می‌گیرد.
به عنوان مثال، من احتیاج دارم که امشب به نقطه ای از شهر بروم و شما نیز احتیاج دارید به طرف دیگر شهر بروید، در حالی که ما هر دو یک اتومبیل داریم.
این وضعیت را برخورد نیاز می نامند. این نوع تضادها معمولا روابط متقابل متقاطع را شامل می‌شود.
در یک رابطه ی سالم، هر یک از دو طرف در بیان نیازهایش نسبت به شخص دیگر احساس راحتی می کند، بدون اینکه از طرد شدن و یا سرزنش هراسی داشته باشد. این بیان دو طرفه، به رابطه ی متقابل (( بالغ )) به (( بالغ )) نیاز دارد.
سلطه ی حالات نفسانی (( والد )) و (( کودک )) درون مانع از حل برخورد و تضاد نیازها می شود.
به عنوان مثال، نیازها ممکن است به تقاضاهایی تبدیل بشوند که بتوان به آن وسیله (( والد )) را تنبیه کرد،
برای مثال: (( من الان دوست دارم برنامه ی ورزش نگاه کنم، بنابراین همه ی ما باید همین الان تلویزیون تماشا کنیم )) و یا امکان دارد نیازهای واقعی مبهم باشند و یا به وسیله ی احساس های غیر خوب (( کودک )) درون به توفانها و طغیانگری ها تبدیل شود: (( اگر با من بازی نکنید، توپم را برمیدارم و به خانه می روم )).
حتی وقتی افراد در حالت نفسانی (( بالغ )) خود هستند، باز هم ممکن است به علت کمبود اطلاعات تضادهایی بین آنان بوجود آید، به این معنا که امکان دارد هر یک از دو طرف، اطلاعات نادرست و یا ناکافی داشته باشد. مثال:

۱. امشب می خواهم به سینما بروم، ولی همسرم دوست دارد در خانه بماند و بازی فوتبال را تماشا کند.
۲. هر دوی ما احتیاج داریم از تلفن استفاده کنیم، ولی فقط یک تلفن داریم.
۳. من امشب به رابطه ی جنسی نیاز دارم، ولی همسرم در وضعیتی نیست که بتواند پاسخگوی این نیاز من باشد.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین: تضادهایی را که به تازگی با کسی داشته اید به خاطر آورید. یکی از آنها را که با صلح و صفا حل شد و یکی را که حل نشد در نظر بگیرید، سپس توضیح دهید که کدام یک از حالات نفسانی شما در جریان بود.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۲: #علائم
منبع: ص ۷۳ تا ۷۹
@tahlil_raftar_motaghabel

فهرست ارائه شده در این بخش، بازی ها را تا سال ۱۹۶۲ در بر می گیرد. لیکن بازی های جدید به مرور کشف می‌شوند. بازی ها در این جا طبق موقعیت هایی که حرکات در آنها اتفاق می‌افتد و رده بندی شده‌اند:
(( بازیهای ازدواج ))، (( بازی های مهمانی ))، (( بازی های روابط جنسی ))، (( بازی های دنیای تبهکاری )) و بخشی در رابطه با دنیای حرفه ای ها (( بازی های اتاق مشاوره )) و بالاخره نمونه هایی از (( بازی های خوب ))

در تحلیل هر یک از بازی ها علائم زیر به کار می رود لطفا این تعاریف را در نظر داشته باشید تا در زمان تحلیل بازی ها جای سئوال برایتان نباشد که چرا از اینها استفاده شده است:

عنوان:
اگر بازی اسم طولانی دارد، خلاصه ی مناسبی از آن در متن به کار گرفته می شود. در جایی که یک بازی، یا انواع مختلف آن، بیشتر از یک اسم داشته باشد، عنوان دیگر آن در فهرست بازی ها داده می شود. در گزارش ها یا مباحثات شفاهی لازم است نام کامل بازی ها ( نه خلاصه یا قسمتی از آن ) ذکر شود.

تز:
این اصل قضیه ی بازی است که به طور موجز و متقاعد کننده در ابتدای بحث ارائه می شود.

هدف:
انتخاب مناسب ترین مفهوم بازی است بر اساس تجربیات نویسنده.

نقش ها:
نقش کسی که (( طرف )) است و بازی از دیدگاه او بحث می‌شود.

پویایی شناسی:
مانند هدف، براساس تجربیات نویسنده مشخص می شود.

مثال ها:
۱. ابتدا مثالی از بازی آن طور که در بچگی بازی می شد ارائه می گردد - نمونه ی بارزی که آن را به بهترین وجه ممکن مشخص کند - .
۲. مثالی از نوع دوران بزرگسالی آن.

نمونه ی عالی:
بطور خلاصه شکل و طرح تبادل یا تبادل های بازی را در سطح اجتماعی نشان می دهد.

حرکات:
در اینجا حداقل تعداد محرکهای تبادلی و پاسخ های تبادلی که در عمل دیده می شود، ذکر می گردد. حرکات ممکن است در موقعیتهای مختلف افزایش یابد یا محدود شود و یا شاخ و برگ پیدا کند.

امتیازها:
۱. (( روانی درونی )):
کوششی است برای توضیح این امر که چگونه هر بازی می تواند در تثبیت درونی روحیه ی بازیگر سهمی داشته باشد.
۲. (( روانی برونی )):
کوششی است برای توضیح این امر که چگونه بازیگر می‌تواند از موقعیت های هیجان انگیز و پیوند های صمیمانه احتراز کند.
۳. (( اجتماعی درونی )):
در این جا عبارت مشخصی که در بازی با نزدیکان به کار می‌رود ارائه می گردد.
۴. (( اجتماعی برونی )):
در اینجا واژه های اصلی که در مشتقات بازی یا وقت گذرانی ها و بازی با افرادِ نه چندان نزدیک به کار می‌رود ارائه می گردد.
۵. (( زیستی )):
نوازشی را که طرفین درگیر در بازی ممکن است نصیبشان شود توضیح می دهد.
۶. (( وجودی )):
وضعیتی را که بازی به طور معمول براساس آن انجام می شود توضیح می دهد.

انواع مربوطه:
در این جا نام بازی های مکمل و وابسته و آنتی تز ذکر می شود.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‎⁨91 بازی کودکانه در منزل⁩.pdf
1.7 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_کاربردی

۹۱ سرگرمی و بازی کودکان در منزل

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20200330113928455_by_videoshow.mp4
61.4 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی
#کرونا
از نگاه روانکاوی

ویروس کرونا با دستگاه روانی ما چیکار می کند؟

محمد مولایی
کاندیدای انستیتو روانکاوی تورنتو

نقل از کانال درمانِ تحلیلی
@AnalyticTherapy

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #برخوردها_و_تضادها
#موضوع_۲۶۵: #کشف_ارزشها
منبع: ص ۳۸۷ تا ۳۸۹
@tahlil_raftar_motaghabel

ارزش ها و نیازها از چهار جهت با یکدیگر متفاوت هستند:

اول اینکه نیازها اغلب مشخص و مادی هستند، در حالیکه ارزشها ذهنی و نظری اند. ارزش‌ها مانند اصول هستند و افراد به خاطر آنها می جنگند، آنها را گرامی می‌دارند و درباره ی آن همچون مایملک خود فکر می کنند.

دوم، در حالی که افراد مایل اند به خاطر نیازهایشان به مصالحه و موافقت با دیگران بپردازند، هنگامی که ارزش های شخصی آنان در معرض خطر است حاضر نیستند ذره ای کوتاه بیایند. ارزشها به زندگی انسان معانی و مفاهیم اصلی و اساسی می بخشند.

سوم، در حالیکه نیازها خیلی اختصاصی و آنی هستند، ارزش ها جنبه ی عمومی و همیشگی دارند، مانند برگزیدن وضعیت کلی خوب یا غیر خوب در زندگی انسان.

چهارم، در حالیکه نیازها الزاماً با چیزهای خاصی ارتباط دارند که جزءخواسته های انسان است و معمولاً به اینجا و حالا مربوط می شوند، ارزشها در آن سوی زمان و مکان قرار دارند.

بسیاری از افراد ارزش های خود را بصورت باورهای اساسی بیان می‌کنند. به عنوان مثال، شخصی ممکن است بگوید: (( من بر این باورم که افراد بایستی سختکوش باشند )) ( سخت کوشیدن یک ارزش است ).
یا بگوید: (( من بر این باورم که افراد باید از مافوق خود اطاعت کنند )) ( اطاعت یک ارزش است ).
یا بگوید: (( من بر این باورم که دوستی و رفاقت از مهم‌ترین روابط به شمار می رود )) ( دوستی و رفاقت یک ارزش است ).

بیشتر اوقات ارزشها را می توان به اعمال و رفتار مثبت تبدیل کرد. کسانی که برای سلامتی ارزش قایل هستند، در راهی که سلامتی شان تقویت و تامین شود گام بر می دارند. افرادی که برای زیبایی ارزش قائل هستند راه خود را برای رسیدن به زیبایی می یابند. مثال:

۱. من در زندگی پیوسته در جستجوی حقیقت بوده ام.
۲. در نظر من هیچ چیز بهتر از صداقت نیست.
۳. زندگی من حول و حوش تفریح و شادی هاست.
۴. عشق والاترین ارزش هاست.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین: برخی از ارزشهای زندگی خود ( و یا باورهای اساسی تان درباره ی زندگی ) را نام ببرید. این ارزشها در زندگی شما چه با حرف و چه با عمل خود را چگونه نشان می دهند؟
۱. برخی از ارزش های زندگی من .......
۲. چگونه به زندگی من معنا می بخشند...
۳. چگونه ارزش های خود را بیان می کنم.....

آیا ارزشهایی که ذکر کردید، چیزهایی هستند که شما بخواهید به خاطرشان زندگی کنید و یا بمیرید؟

حال، شخصی را در نظر بگیرید که به شما نزدیک و یا برایتان مهم باشد.
۱. برخی از ارزشهای آن شخص....
۲. معناهایی که احتمالا آن ارزشها دارند...
۳. چگونه آن شخص این ارزشها را بیان می کند....

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۳: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰
@tahlil_raftar_motaghabel

تمام بازی ها، در شرایط عادی اجتماعی نیز تاثیر مهم و احتمالاً سرنوشت‌سازی بر بازیگران دارند، اما برخی از آنها باعث بروز موقعیت‌های بیشتری برای ایجاد تغییر در مسیر زندگی می گردند و در سرنوشت افراد بی گناهِ غیر درگیر نیز دخالت می کنند. این گروه از بازی ها را به تناسب (( بازی های زندگی )) می‌نامیم و شامل (( الکلی ))، (( بدهکار ))، (( یک اردنگی به من بزن ))، (( حالا گیرت آوردم، پدرسگ ))، (( ببین مجبورم کردی چه کار کنم )) و گونه های اصلی آنهاست. این بازی ها از یک سو با (( بازی های ازدواج )) و از سوی دیگر با (( بازی های دنیای تبهکاری )) تداخل پیدا می کنند.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی
#ذهن_انسان

ری کرزویل (Ray Kurzweil)، رییس بخش مهندسی شرکت گوگل که سالهاست روی آپلود ذهن انسان کار کرده، امروز اعلام کرد که برای اولین بار موفق شدن بخشی از خاطرات یک انسان را بر روی دیسک ذخیره کنند!

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۴: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰ تا ۹۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#الف_الکلی
قسمت ۱:
تز:
در تحلیل بازی ها مسئله ای به نام الکلی بودن یا (( شخصی الکلی )) وجود ندارد. اما نقشی تحت عنوان (( الکلی )) هست که در بعضی از انواع بازی ها ظاهر می شود.
بازی الکلی در حداکثر رشد خود ۵ نفره است، گو اینکه نقش ها ممکن است به نحوی فشرده شوند که بازی احتمالاً با دو نفر شروع و یا ختم شود.
نقش اصلی را کسی که در مشروب افراط میکند اجرا می‌کند که (( طرف )) است و وایت بازیگر آن است.
نقش دوم را از (( زجر دهنده )) بازی می‌کند که از جنس مخالف و معمولاً زنِ (( طرف )) است.
نقش سوم را (( نجات دهنده )) ایفا می کند که معمولاً از جنس موافق با (( طرف )) است، و بیشتر اوقات دکتر یا دوست خانواده است که به معتاد علاقه مند است و در مشکلات مشروب خواری هم سررشته دارد.
در موقعیت متداول، دکتر معمولا الکلی معتاد را از شر عادتش نجات می دهد. پس از شش ماه که وایت لب به مشروب نزده، دکتر او را می‌بیند و به او تبریک می‌گوید. اما روز بعد وایت مست و لایعقل در جوی افتاده است.
نقش چهارم متعلق به یک (( هالو )) است. این نقش را اغذیه فروش سرخیابان ایفا می‌کند که به وایت میوه نسیه می دهد، و گاهی نیز وقتی وایت حالش خیلی خراب است، به او یک ساندویچ یا یک فنجان قهوه ی مجانی می دهد و با او گپ می زند بدون اینکه او را بیازارد یا سعی کند نجاتش دهد. ولی در زندگی این نقش را مادر وایت ایفا می کند، که به او پول می دهد و در مورد زنش هم که او را درک نمی کند با او همدردی می کند. در این مرحله از بازی وایت ممکن است شرح دهد که وضع مالی اش چندان خوب نیست و کوشش کند که این منطق را موجه جلوه دهد، در حالی که در باطن هر دو می دانند که او برای چه پول می خواهد، گاهی (( هالو )) ناآگاهانه به نقش دیگری می لغزد که به طور کلی سودمند است، اگر چه چندان حیاتی نیست، مثلا در نقش (( تحریک کننده )) یا (( آدم خوب )) که بی آنکه از او بخواهند جنس می رساند: (( بیا بنشین با هم یک چیزی بخوریم و حرف بزنیم ( و سریع تر در منجلاب فرو برو ).
در تمام بازی های مشروب خواری، دستیار حرفه‌ای، متصدی بار است. در بازی (( الکلی )) او نقش پنجم یا نقش (( رابط )) را دارد که منبع اصلی جنس است و درد دل های الکلی را هم می فهمد، و از بسیاری جهات با معنی ترین فرد در زندگی معتاد است. فرق بین (( رابط )) و بقیه ی بازیگران، همان فرق بین حرفه ای ها و غیر حرفه ای هاست: حرفه ای می داند چه وقت کارش را متوقف کند. یک مشروب فروش خوب، در نقطه ی معینی از رابطه اش با مشتری، از مشروب دادن به شخص الکلی خودداری می کند، و شخص الکلی در این موقع بدون منبع تهیه باقی میماند مگر آنکه بتواند (( رابط )) دلسوزتری پیدا کند.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، مطالب قبلی و ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۴: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰ تا ۹۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#الف_الکلی
قسمت ۲:
در ادامه قسمت ۱:
تز:
در مراحل اولیه ی بازی (( الکلی ))، زن ممکن است نقش های دوم و سوم و چهارم را خود به تنهایی ایفا کند: نصف شب نقش (( هالو )) را بازی می کند، یعنی به (( طرف )) کمک می کند لباسش را در آورد، برایش قهوه درست می کند، و حتی اجازه می دهد کتکش بزند. صبح در نقش (( زجر دهنده )) ظاهر می شود و او را برای کارهای بد و زشتش سرزنش می کند. عصر روز بعد نقش (( نجات دهنده )) را ایفا می کند و از او می‌خواهد که این کارها را ترک کند، در مراحل بعدی، اغلب به علت فساد اندام های بدن معتاد، نقش های (( زجر دهنده )) و (( نجات دهنده )) ممکن است کنار زده شوند، مگر آنکه آنها نیز منبعی برای تامین جنس باشند. وایت برای یک وعده غذا به پست ترین دارالمساکین می رود، یا حتی به گدایی می پردازد، یا برای تلکه کردن چند پشیز به سرزنش دیگران تن در می‌دهد _ چه غیر حرفه‌ای باشند و چه حرفه ای.
در تجزیه و تحلیل این بازی، نفس مشروب خوردن لذتی ضمنی است که شاید امتیازاتی هم داشته باشد، اما تمام جریان کار به منظور رسیدن به اوج واقعی است که همان خماری روز بعد است.
برای (( الکلی )) نیز خماری روز بعد بیشتر از آن که دردی جسمانی باشد‌. عذابی روانی است. بین مشروب خواران دو نوع وقت گذرانی رایج است:
یکی (( مارتینی )) ( طرز درست کردن فلان مشروب ) و دیگر (( صبح روز بعد )) ( بگذار برایت تعریف کنم چی به روزم آمده! ).
وقت گذرانی (( مارتینی )) مخصوص مشروب خواران گهگاهی و اجتماعی است، در صورتی که مشروب خواران سفت و سخت ترجیح می‌دهند یک دست(( صبح روز بعد )) روانشناختی و محکم بازی کنند، و انجمن هایی نظیر (( انجمن الکلی های بی نام و نشان )) به آنها فرصت های نامحدودی در این زمینه ارائه می دهد.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، مطالب قبلی و ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۴: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰ تا ۹۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#الف_الکلی
قسمت ۳:
در ادامه قسمت های ۱ و ۲ :
تز:
معتادی که هر دفعه پس از یک دوره ی مشروب خواری نزد روانپزشکش می رفت و خود را به باد فحش و ناسزا می گرفت. روانپزشک هم چیزی نمی گفت. بعد در یک گروه درمانی، آن معتاد با رضایت افتخار آمیزی اظهار کرد که روانپزشکش آن نسبت ها را به وی داده است.
در گفتگوهای روان درمانی گروهی، علاقه ی اصلی بیشتر معتادان موضوع مشروب خواری شان نیست، چون آنها این موضوع را به گردن زجر دهنده‌های خود می‌اندازند، موضوع دلخواه آنها درد و رنجی است که می کشند.
هدفِ تبادلی از مشروب خواری، علاوه بر لذت شخصی ای که ظاهراً ایجاد می‌کند، به وجود آوردن وضعیت و موقعیتی است که در آن (( کودکِ )) درون فرد به سختی مورد ملامت قرار گیرد، چه به وسیله ی (( والدِ )) درونی خود و چه به وسیله ی هر نوع نقش والدی که در محیط او هست و علاقه ی کافی به این کار دارد.
بنابراین، بهترین درمان این بازی باید بیشتر روی (( صبح روز بعد )) و حالت تن آسانی و تنبیه خود متمرکز شود، نه صرفاً روی عمل مشروب خواری.
سازمان های مختلفی به مسئله ی (( الکلی )) می پردازند. مثلاً اعضای (( انجمن الکلی های بی نام و نشان )) سالهاست به بازی واقعی خود ادامه می‌دهند و کار خود را روی متقاعد ساختن (( الکلی )) برای پذیرفتن نقش (( نجات دهنده )) متمرکز ساخته اند. آنها ترجیح می‌دهند که معتادان سابق نقش (( نجات‌دهنده )) را بازی کنند، چون اینان بهتر از کسی که هرگز معتاد نبوده است، میدانند که در روح و زندگی شخص معتاد چه میگذرد. مواردی گزارش شده است که گاهی در بعضی از شعبات (( انجمن الکلی های بی نام و نشان )) وقتی معتاد جدیدی برای (( نجات دادن )) نداشته اند، یکی دو نفر از اعضا دوباره شروع به مشروب خواری کرده‌اند تا بقیه بتوانند آنها را نجات دهند و بازی ادامه یابد.
سازمان هایی نیز هستند که هدفشان بهبود وضع کلی بازیگران دیگر است. بعضی از آنها به همسران معتادان فشار می آورند که نقش خود را از (( زجر دهنده )) به (( نجات دهنده )) تغییر دهند.
اساس درمان روانی (( الکلی )) در این است که بتوان وی را مجبور کرد یکباره از بازی دست بکشد، نه این که تغییر نقش دهد. در بعضی موارد، این کار با موفقیت صورت گرفته است، گر چه به طور کلی امری است بسیار مشکل، زیرا به سختی می‌توان برای شخص (( الکلی )) کاری جالب تر از ادامه ی بازی پیدا کرد. و از آنجا که او بر حسب عادت از پیوند و صمیمیت بیمناک است، آنچه جانشین این بازی می‌شود لزوماً باید یک بازی دیگر باشد، و نه تلاش برای پیوندی صمیمانه و خالی از بازی. معتادان سابق، یا به اصطلاح (( ترک کرده ها ))، اکثرا آدم های خوش برخوردی در اجتماعی نیستند، و احتمالا در خودشان نیز احساس کمبود هیجان می کنند و اغلب اغوا می شوند که یواشکی به راه های گذشته بلغزند. سنگ محک برای یک معتاد سابق آن است که بتواند گهگاه در موقعیتهای اجتماعی یکی دو لیوان کوچک مشروب بنوشند بدون اینکه خود را در مخاطره اندازد.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، مطالب قبلی و ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۴: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰ تا ۹۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#الف_الکلی
قسمت ۴:
در ادامه قسمت های ۱، ۲ و ۳:
آنتی تز:

همان طور که همه می دانیم، بازی (( الکلی )) سرسختانه اجرا می شود و معتاد به آسانی ولکن نیست. در یکی از گروه های روان درمانی، یکی از زنان شرکت کننده ی الکلی که خیلی ساکت بود، وقتی درد دل ها و رنج های دیگران را شنید، از گروه بیرون رفت تا به بازی اش ادامه دهد. او روزی که گروه را ترک می‌کرد، از افراد گروه خواست تا هر کدام عقیده ی خود را درباره او بگوید. از آنجا که او اغلب رفتار مطبوعی نشان داده بود، آنها حرف های خوبی درباره اش زدند. اما او به اعتراض گفت: (( من این چیزها را نمی خواستم. عقیده ی واقعی شما را میخواستم )) به وضوح معلوم بود که انتظار وی از گروه، حرفهای سرزنش بار است. اما زن های دیگر از زجر دادن او خودداری کردند. بنابراین آن زن به خانه رفت و از شوهرش خواست که اگر بار دیگر لب به مشروب زد یا طلاقش دهد یا او را به بیمارستان به فرد بفرستد. شوهرش به او قول داد و وقتی آن شب زنش را مست دید، او را یک راست به آسایشگاه فرستاد. در اینجا نیز سایر اعضا از اجرای نقش شکنجه گر ( آزار دهنده ) که بیمار خواستار آن بود امتناع می کردند و این رفتار ضد و نقیض اطرافیان برای او غیر قابل تحمل بود. اما به هر حال، در خانه ی خود کسی را داشت که حاضر بود نقشی را ایفا کند که او می خواهد.
با وجود این، مواردی دیگری دیده شده است که ظاهرا قانع کردن بیمار برای ترک (( بازی )) امکان پذیر بوده و او خود توانسته است کوشش هایی را برای درمان واقعی اجتماعی انجام دهد و در این میان درمانگر نه نقش (( نجات دهنده )) را ایفا کرده است و نه نقش (( زجر دهنده )). به همین ترتیب، ایفا کردن نقش (( هالو )) بوسیله ی درمانگر خطرناک است - بدین معنی که اجازه دهد بیمار وظایف محوله ی خود را، حتی از لحاظ پرداخت حق درمان یا سر وقت آمدن، نادیده بگیرد. از نقطه نظر تبادل، پس از مقدماتی که به دقت فراهم می شود، رویه ی صحیح درمانی عبارت است از اتخاذ یک وضعیت قراردادی (( بالغ - بالغ )) بین معتاد و درمانگر به منظور پرهیز از بازی کردن هر نقش دیگر، و به این امید که بیمار قادر شود نه تنها لب به مشروب نزند، بلکه از (( بازی )) خود نیز آگاهی یابد و از آن اجتناب کند. اگر نتوانست، بهتر است او را پیش یک (( نجات دهنده )) ( خارج از کلینیک ) فرستاد.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، مطالب قبلی و ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۱۴: #بازیهای_زندگی
منبع: ص ۸۰ تا ۹۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#الف_الکلی
قسمت ۵:
در ادامه قسمت های ۱، ۲، ۳ و ۴:
انواع مربوطه:

یکی از بازی های جنبی و جالب (( الکلی ))، با عنوان (( یک لیوان بزن )) معروف است. وایت و زنش ( که مشروب نمیخورد ولی زجر دهنده است ) با بلک و زنش ( که هر دو هالواند ) به پیک نیک می روند. وایت به بلک و زنش می گوید: (( یک لیوان بزنید )). اگر آنها یک لیوان بزنند، این برای وایت مجوزی برای نوشیدن چهار، پنج لیوان است. اگر بلک و زنش امتناع کنند، بازی بهم می خورد و وایت طبق قوانین مشروب خواری، مورد اعتراض و توهین قرار می گیرد و کار به مشاجره می کشد و در پیک نیک بعدی نیز دوستان معترض بیشتری پیدا خواهند شد. آنچه در سطح اجتماعی یک تعارف (( بالغ )) به نظر می رسد، در سطح روانی توهین از آب در می آید، تا جایی که (( کودکِ )) وایت از بلک سرزنشی در سطح (( والد )) دریافت میکند، و زن وایت هم کاری از دستش بر نمی آید. در واقع زن وایت به خاطرِ همین وضعیتِ (( کاری از دستش بر نیامدن )) است که به پیک نیک می آید، چون می خواهد که بازی ادامه پیدا کند و او هم نقش (( زجر دهنده )) را ادامه دهد - همانطور که وایت می‌خواهد بازی ادامه پیدا کند. بدگویی های صبحِ فردای زن وایت بخاطر اعمال و حرف های روز قبل وایت به خوبی قابل تصور است. این بازی ضمنا ممکن است پیچیدگی های دیگری تولید کند، به خصوص اگر وایت رئیس بلک‌ باشد.
عموما (( هالو )) بر خلاف اسمش وضع چندان بدی ندارد. (( هالوها )) معمولا آدم های تنهایی هستند که از طریق خوش رفتاری با الکلی ها نصیب زیادی می بردند. اغذیه فروش نبش خیابان که نقش (( آدم خوب )) را ایفا می کند از این راه با خیلی ها آشنا می شود و نه تنها به عنوان یک آدم سخاوتمند، بلکه به عنوان یک داستانسرای خوب، در محافل محله نام و شهرت خوبی پیدا می کند. یکی از انواع نقش (( آدم خوب )) این است که او مدام از این و آن می پرسد که چطور می شود به مردم کمک کرد. این یکی از بازی های خوب و سازنده است که ارزش توسعه دادن را دارد. نقطه ی مقابلش هم (( لات )) است، که همیشه دنبال جنگ و دعوا و کارش این است که از این و آن حرف بکشد که چطور می شود به کسی صدمه رساند. این بازیگر اگر چه کج فکری هایش را به ندرت به فعل در می آورد، اغلب دور و بر آدم های خشن واقعی می پلکد که کارشان جنایت است و او می‌تواند در پرتو آنها خود را گرم کند. اینها کسانی هستند که فرانسوی ها آنها را مظهر لاف شرارت می نامند.

لطفا برای فهم بیشتر بازی های روانی، مطالب قبلی و ادامه مطالب آموزشی را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
2024/07/01 06:15:45
Back to Top
HTML Embed Code: