Forwarded from تحلیل رفتار متقابل ( TA )
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
دوستان عزیز و گرامی
موضوعات آموزشی که تاکنون ارائه شده بر اساس منابع زیر می باشد. که با کلیک بر روی اسم منابع به موضوعات آموزشی آن در کانال می توانید دسترسی داشته باشید.
در صورت انتقاد, پیشنهاد, سوال و ... لطفا به این آی دی اعلام بفرمائید.
@fariborzpishdad
۱. #من_خوب_نیستم_تو_خوبی؟
آموزش موفقیت در محیط کار.
۲. #من_خوبم_تو_خوبی؟
آموزش تحلیل رفتار متقابل به فرزندان.
۳. #پدرومادر_بامن_حرف_بزنيد.
آموزش آشنایی با انواع بازدارنده هایی که منجر به عدم موفقیت ما و فرزندان مان در زندگی می شود و راه کارهای حل آنها.
۴. #وضعیت_آخر
آموزش تحلیل رفتار متقابل برای بزرگسالان و کودکان.
۵. #سواد_عاطفی_و_عشق
آموزش شناسایی و کسب سواد عاطفی و عشق در روابط.
۶. #ماندن_در_وضعيت_آخر
آموزش تحلیل رفتار متقابل و راه کارهای عملی برای خروج از بن بست های روابط اجتماعی و خانوادگی.
۷. #خویشتن_جدید
آموزش تحلیل رفتار متقابل برای ساخت والد، بالغ و کودک درون جدید که منجر به خویشتن جدید شده دارای تمرینات و آموزش های عمیقی برای این منظور است.
۸. #سخنرانیهای_TED
سخنرانی های علمی در موضوعات مختلف.
۹. #سخنان_بزرگان
۱۰. #درسهای_زندگی
۱۱. #دکتر_هولاکویی
فایل های صوتی ایشان در مورد راهنمایی و شرح انواع مشکلات مطرح شده در مشاوره های رادیویی و تلویزیونی است.
۱۲. #یکصد_قاعده_زندگی
ما با بخش بالغ مان و با کمک گرفتن از این قواعد می توانیم زندگی شاد و موفقیت آمیز را برای خودمان فراهم کنیم.
۱۳. #معرفی_کتاب
۱۴. #کلیپ_انگیزشی
۱۵. #موزیک_ویدئو
۱۶. #کلیپ_علمی
۱۷. #نکات_کاربردی
۱۸. #انیمیشن_روانشناسی
۱۹. #نکات_علمی
۲۰. #دکتر_فرنودی
فایل های ویدئویی ایشان در مورد راهنمایی و شرح انواع مشکلات مطرح شده در مشاوره های تلویزیونی است.
۲۲. #بازیها روانشناسی روابط انسانها
آموزش شناسایی بازی های روانی مرسوم در اکثر روابط انسانی و طریقه ی حل آنها ، که باعث انرژی خوری و حال بسیار بد ما می شود، و مدام آنها را تکرار و اجرا می کنیم.
۲۳. #موسیقی
@tahlil_raftar_motaghabel
دوستان عزیز و گرامی
موضوعات آموزشی که تاکنون ارائه شده بر اساس منابع زیر می باشد. که با کلیک بر روی اسم منابع به موضوعات آموزشی آن در کانال می توانید دسترسی داشته باشید.
در صورت انتقاد, پیشنهاد, سوال و ... لطفا به این آی دی اعلام بفرمائید.
@fariborzpishdad
۱. #من_خوب_نیستم_تو_خوبی؟
آموزش موفقیت در محیط کار.
۲. #من_خوبم_تو_خوبی؟
آموزش تحلیل رفتار متقابل به فرزندان.
۳. #پدرومادر_بامن_حرف_بزنيد.
آموزش آشنایی با انواع بازدارنده هایی که منجر به عدم موفقیت ما و فرزندان مان در زندگی می شود و راه کارهای حل آنها.
۴. #وضعیت_آخر
آموزش تحلیل رفتار متقابل برای بزرگسالان و کودکان.
۵. #سواد_عاطفی_و_عشق
آموزش شناسایی و کسب سواد عاطفی و عشق در روابط.
۶. #ماندن_در_وضعيت_آخر
آموزش تحلیل رفتار متقابل و راه کارهای عملی برای خروج از بن بست های روابط اجتماعی و خانوادگی.
۷. #خویشتن_جدید
آموزش تحلیل رفتار متقابل برای ساخت والد، بالغ و کودک درون جدید که منجر به خویشتن جدید شده دارای تمرینات و آموزش های عمیقی برای این منظور است.
۸. #سخنرانیهای_TED
سخنرانی های علمی در موضوعات مختلف.
۹. #سخنان_بزرگان
۱۰. #درسهای_زندگی
۱۱. #دکتر_هولاکویی
فایل های صوتی ایشان در مورد راهنمایی و شرح انواع مشکلات مطرح شده در مشاوره های رادیویی و تلویزیونی است.
۱۲. #یکصد_قاعده_زندگی
ما با بخش بالغ مان و با کمک گرفتن از این قواعد می توانیم زندگی شاد و موفقیت آمیز را برای خودمان فراهم کنیم.
۱۳. #معرفی_کتاب
۱۴. #کلیپ_انگیزشی
۱۵. #موزیک_ویدئو
۱۶. #کلیپ_علمی
۱۷. #نکات_کاربردی
۱۸. #انیمیشن_روانشناسی
۱۹. #نکات_علمی
۲۰. #دکتر_فرنودی
فایل های ویدئویی ایشان در مورد راهنمایی و شرح انواع مشکلات مطرح شده در مشاوره های تلویزیونی است.
۲۲. #بازیها روانشناسی روابط انسانها
آموزش شناسایی بازی های روانی مرسوم در اکثر روابط انسانی و طریقه ی حل آنها ، که باعث انرژی خوری و حال بسیار بد ما می شود، و مدام آنها را تکرار و اجرا می کنیم.
۲۳. #موسیقی
@tahlil_raftar_motaghabel
Forwarded from اتچ بات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #روابط_مکمل
#موضوع_۲۸۰: #از_ایستایی_به_پویایی
منبع: ص ۴۱۲ تا ۴۱۴
@tahlil_raftar_motaghabel
برای بسیاری از روابط ایستا، قطع رابطه نامناسب و غیر ضروری است. بهتر آن است که رابطه ی ایستا را به رابطه ی پویا تبدیل کنیم. لازمه ی این روند، همکاری هر دو نفر است و امکان دارد به وسیلهی قراردادهای بین فردی عملی و روشن، تسهیل گردد.
روش کار در عالم فرض ساده به نظر میرسد ولیکن به اجرا درآمدن آن، به شهامت، انگیزش و برنامهریزی نیاز دارد. به طور نظری برای ایجاد رابطهای پویا باید از روابط متقابل مکمل و گوناگونی استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر رابطه ی بین دو نفر در حالت رابطه ی متقابل (( والد )) به (( کودک )) گیر کرده است، افراد دو طرف رابطه نیاز دارند که قراردادی تنظیم کنند تا بر مبنای آن شرایطی وجود داشته باشد که رابطه در وضعیت (( بالغ )) به (( بالغ )) و یا (( کودک )) به (( کودک )) قرار گیرد.
توجه کنید، زمانی از شما خواستیم که رابطه ی متقابل متقاطع را برای روشن کردن رابطه ی ایستا به کار برید. اینک از شما میخواهیم نوع جدیدی از روابط مکمل را ایجاد کنید تا بدان وسیله بتوانید پویایی را به درون رابطه ی خود تزریق کنید. مثال:
۱. باید برای رابطه ی دوستانه ی ما جای امیدی باشد.
۲. اگر بتوانیم، من دوست دارم زندگی مشترک مان را نجات بدهم.
۳. می دانم که خیلی مشکل است، ولی بگذار برای تغییر وضع مان تلاشی بکنیم.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین: آیا در زندگی شما روابطی وجود دارد که مایل هستید آنها را پویاتر کنید؟ اگر چنین است با چه کسی؟ ...
حالا به انواع روابط متقابل مکملی که در رابطه کنونی شما خیلی معمول هستند، و نیز به آنهایی که غیر معمول هستند توجه کنید.
شما می توانید قراردادی بین فردی برای خود تنظیم کنید تا روابط متقابلی را که به ندرت مورد استفاده قرار می دهید به روابط خود بیفزاید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #روابط_مکمل
#موضوع_۲۸۰: #از_ایستایی_به_پویایی
منبع: ص ۴۱۲ تا ۴۱۴
@tahlil_raftar_motaghabel
برای بسیاری از روابط ایستا، قطع رابطه نامناسب و غیر ضروری است. بهتر آن است که رابطه ی ایستا را به رابطه ی پویا تبدیل کنیم. لازمه ی این روند، همکاری هر دو نفر است و امکان دارد به وسیلهی قراردادهای بین فردی عملی و روشن، تسهیل گردد.
روش کار در عالم فرض ساده به نظر میرسد ولیکن به اجرا درآمدن آن، به شهامت، انگیزش و برنامهریزی نیاز دارد. به طور نظری برای ایجاد رابطهای پویا باید از روابط متقابل مکمل و گوناگونی استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر رابطه ی بین دو نفر در حالت رابطه ی متقابل (( والد )) به (( کودک )) گیر کرده است، افراد دو طرف رابطه نیاز دارند که قراردادی تنظیم کنند تا بر مبنای آن شرایطی وجود داشته باشد که رابطه در وضعیت (( بالغ )) به (( بالغ )) و یا (( کودک )) به (( کودک )) قرار گیرد.
توجه کنید، زمانی از شما خواستیم که رابطه ی متقابل متقاطع را برای روشن کردن رابطه ی ایستا به کار برید. اینک از شما میخواهیم نوع جدیدی از روابط مکمل را ایجاد کنید تا بدان وسیله بتوانید پویایی را به درون رابطه ی خود تزریق کنید. مثال:
۱. باید برای رابطه ی دوستانه ی ما جای امیدی باشد.
۲. اگر بتوانیم، من دوست دارم زندگی مشترک مان را نجات بدهم.
۳. می دانم که خیلی مشکل است، ولی بگذار برای تغییر وضع مان تلاشی بکنیم.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین: آیا در زندگی شما روابطی وجود دارد که مایل هستید آنها را پویاتر کنید؟ اگر چنین است با چه کسی؟ ...
حالا به انواع روابط متقابل مکملی که در رابطه کنونی شما خیلی معمول هستند، و نیز به آنهایی که غیر معمول هستند توجه کنید.
شما می توانید قراردادی بین فردی برای خود تنظیم کنید تا روابط متقابلی را که به ندرت مورد استفاده قرار می دهید به روابط خود بیفزاید.
@tahlil_raftar_motaghabel
Telegram
attach 📎
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۲۹: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۴۸ تا ۱۴۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#یالا_تو_و_او_با_هم_دعوا_کنید
تز:
این بازی ممکن است به شکل ترفند، یا منسک و یا به شکل بازی تمام عیار باشد. در هر سه مورد، روانشناسی آن اساساً زنانه است. بازی(( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) به خاطر ماهیت نمایشی اش، اساس بیشتر ادبیات خوب و بد دنیاست.
۱) در شکل ترفند، قضیه احساسی است. زن به دو مرد ترفند می زند و آنها را به جان هم می اندازد که با هم جدال کنند، با این قول یا پیمان ضمنی که او متعلق به برنده خواهد بود. پس از پایان درگیری، او به قول خود وفا می کند. این تبادلی شرافتمندانه است و فرضیه ی سنتی نیز حاکی از این است که آنان تا پایان عمر با هم به خوبی و خوشی زندگی می کنند.
۲) در صورت منسک، قضیه حالت غم انگیز پیدا می کند. دو مرد سر یک زن با هم جنگ می کنند، حتی اگر زن خودش نخواهد، یا حتی اگر از قبل انتخابش را کرده باشد. در پایان جدال، حتی اگر مردی که دلخواه زن نیست برنده شود، زن به هر حال باید تسلیم شود. در این گونه موارد بطور کلی رسوم حاکم بر جامعه است که بازی (( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) را راه می اندازد. حتی اگر زن چندان راضی نباشد، باز هم تبادل ناشرافتمندانه نیست. ولی اگر او خیلی ناراضی باشد و سرخورده بشود، این ازدواج فرصت بازی های زیادی را به او خواهد داد، مثلا بازی (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )).
۳) وقتی درگیری به شکل بازی باشد، قضیه خنده دار می شود. زن بین دو مرد جدال راه می اندازد و در حالی که آن دو مشغول زد و خورد هستند، خود به سراغ مرد سومی می رود. امتیازات روانی درونی و برونی برای او و برای مردش، بر اساس این فلسفه است که در این دنیا مبارزه ی شرافتمندانه کار هالوهاست. و داستان بی اساس و پایه ای که در سراسر زندگی آنها جریان پیدا می کند، سرمنشا امتیازات اجتماعی درونی و برونی همیشگی آنها را تشکیل خواهد داد.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۲۹: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۴۸ تا ۱۴۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#یالا_تو_و_او_با_هم_دعوا_کنید
تز:
این بازی ممکن است به شکل ترفند، یا منسک و یا به شکل بازی تمام عیار باشد. در هر سه مورد، روانشناسی آن اساساً زنانه است. بازی(( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) به خاطر ماهیت نمایشی اش، اساس بیشتر ادبیات خوب و بد دنیاست.
۱) در شکل ترفند، قضیه احساسی است. زن به دو مرد ترفند می زند و آنها را به جان هم می اندازد که با هم جدال کنند، با این قول یا پیمان ضمنی که او متعلق به برنده خواهد بود. پس از پایان درگیری، او به قول خود وفا می کند. این تبادلی شرافتمندانه است و فرضیه ی سنتی نیز حاکی از این است که آنان تا پایان عمر با هم به خوبی و خوشی زندگی می کنند.
۲) در صورت منسک، قضیه حالت غم انگیز پیدا می کند. دو مرد سر یک زن با هم جنگ می کنند، حتی اگر زن خودش نخواهد، یا حتی اگر از قبل انتخابش را کرده باشد. در پایان جدال، حتی اگر مردی که دلخواه زن نیست برنده شود، زن به هر حال باید تسلیم شود. در این گونه موارد بطور کلی رسوم حاکم بر جامعه است که بازی (( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) را راه می اندازد. حتی اگر زن چندان راضی نباشد، باز هم تبادل ناشرافتمندانه نیست. ولی اگر او خیلی ناراضی باشد و سرخورده بشود، این ازدواج فرصت بازی های زیادی را به او خواهد داد، مثلا بازی (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )).
۳) وقتی درگیری به شکل بازی باشد، قضیه خنده دار می شود. زن بین دو مرد جدال راه می اندازد و در حالی که آن دو مشغول زد و خورد هستند، خود به سراغ مرد سومی می رود. امتیازات روانی درونی و برونی برای او و برای مردش، بر اساس این فلسفه است که در این دنیا مبارزه ی شرافتمندانه کار هالوهاست. و داستان بی اساس و پایه ای که در سراسر زندگی آنها جریان پیدا می کند، سرمنشا امتیازات اجتماعی درونی و برونی همیشگی آنها را تشکیل خواهد داد.
@tahlil_raftar_motaghabel
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
🎯 ذهنآگاهی: التیام درونی یا ماشین اوهامساز؟
— ذهنآگاهی میگوید ما را در برابر بیرحمی سرمایهداری محافظت میکند، اما خودش بخشی از مشکل است
📍یک دانه کشمش بگذارید توی دهانتان و چند دقیقه با نهایت توجه آن را بجوید. آرام باشید. ذهنتان را متمرکز کنید. بافت کشمش را زیر زبانتان حس کنید، طعمش را بچشید. صبور باشید و خودآگاه. به این شیوۀ غذاخوردن میگویند غذاخوردنِ ذهنآگاهانه. تمرینهای مشابهی هم برای هر کار دیگری که بخوانید انجام دهید وجود دارد. تمرینهایی که وعده میدهند دنیای عذابآور و پراسترس شما را میگیرند و آرامش و شادی را به ارمغان میآورند. کتابی جدید میگوید این وعدهها خوشایند اما دروغاند.
🔖 ۴۹۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۹ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9557/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
— ذهنآگاهی میگوید ما را در برابر بیرحمی سرمایهداری محافظت میکند، اما خودش بخشی از مشکل است
📍یک دانه کشمش بگذارید توی دهانتان و چند دقیقه با نهایت توجه آن را بجوید. آرام باشید. ذهنتان را متمرکز کنید. بافت کشمش را زیر زبانتان حس کنید، طعمش را بچشید. صبور باشید و خودآگاه. به این شیوۀ غذاخوردن میگویند غذاخوردنِ ذهنآگاهانه. تمرینهای مشابهی هم برای هر کار دیگری که بخوانید انجام دهید وجود دارد. تمرینهایی که وعده میدهند دنیای عذابآور و پراسترس شما را میگیرند و آرامش و شادی را به ارمغان میآورند. کتابی جدید میگوید این وعدهها خوشایند اما دروغاند.
🔖 ۴۹۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۲۹ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9557/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
Forwarded from اتچ بات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #روابط_مکمل
#موضوع_۲۸۱: #معنا_در_روابط_متقابل_مکمل
منبع: ص ۴۱۴ تا ۴۱۵
@tahlil_raftar_motaghabel
افراد میل دارند معنا را در سه وجه زندگی خود پیدا کنند:
در کار، در تجربیات مثبت و احساسات، و گاهی اوقات نیز در دردها و رنجهای اجتنابناپذیر خودشان و یا دیگران.
این معانی و مفاهیم را میتوان بر مبنای تجربیات شخصی و یا در سطوح رفتاری بین فردی، یعنی جایی که کارها تجربیات و دردها و رنجها با دیگران در میان گذاشته می شود، حس کرد. سهیم بودن و در میان گذاشتن مسائل، بیشتر اوقات بسیاری از روابط متقابل مکمل را به وجود میآورد. مثال:
۱. از اینکه همسرت هستم، ولی تو مثل عروسک با من رفتار می کنی خسته شده ام.
۲. از این که با تو در مورد مسائل مان فکر کنم، معنای زیادی برایم دارد.
۳. زمانی که با هم بازی می کنیم و می خندیم، احساس می کنم زندگی واقعاً معنا دارد.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین: برخی از جنبههای زندگی خود را که در طی آن معانی مشترکی را با فرد دیگری تجربه کرده اید، در نظر بگیرید و سپس به طور تقریبی حدس بزنید که واقعاً چند درصد، رفتار متقابل مکمل با یکدیگر داشته اید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #روابط_مکمل
#موضوع_۲۸۱: #معنا_در_روابط_متقابل_مکمل
منبع: ص ۴۱۴ تا ۴۱۵
@tahlil_raftar_motaghabel
افراد میل دارند معنا را در سه وجه زندگی خود پیدا کنند:
در کار، در تجربیات مثبت و احساسات، و گاهی اوقات نیز در دردها و رنجهای اجتنابناپذیر خودشان و یا دیگران.
این معانی و مفاهیم را میتوان بر مبنای تجربیات شخصی و یا در سطوح رفتاری بین فردی، یعنی جایی که کارها تجربیات و دردها و رنجها با دیگران در میان گذاشته می شود، حس کرد. سهیم بودن و در میان گذاشتن مسائل، بیشتر اوقات بسیاری از روابط متقابل مکمل را به وجود میآورد. مثال:
۱. از اینکه همسرت هستم، ولی تو مثل عروسک با من رفتار می کنی خسته شده ام.
۲. از این که با تو در مورد مسائل مان فکر کنم، معنای زیادی برایم دارد.
۳. زمانی که با هم بازی می کنیم و می خندیم، احساس می کنم زندگی واقعاً معنا دارد.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین: برخی از جنبههای زندگی خود را که در طی آن معانی مشترکی را با فرد دیگری تجربه کرده اید، در نظر بگیرید و سپس به طور تقریبی حدس بزنید که واقعاً چند درصد، رفتار متقابل مکمل با یکدیگر داشته اید.
@tahlil_raftar_motaghabel
Telegram
attach 📎
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۰: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۴۹ تا ۱۵۰
@tahlil_raftar_motaghabel
#انحراف
تز:
انحراف های جنسی، از قبیل یادگارخواهی ( fetishism, گونه ای نابهنجاری جنسی است که در آن کانون میل جنسی بر اشیایی است که ارتباط نزدیک با تن آدمی دارند، مانند کفش، دستکش، جوراب و ... )، آزارگری، آزارخواهی و غیره، از علائم (( کودک )) مغشوشند و بر همین اساس معالجه می شوند. اما جنبه های تبادلی آن را که عملاً در موقعیتهای جنسی بروز میکند میتوان از طریق تحلیل بازیها فهمید و اصلاح کرد. این کار ممکن است مستلزم مهار کردن اجتماعی فرد باشد، به طوری که هر چند که این انگیزه های جنسی غیر قابل تغییرند، اثر آنها در عمل خنثی گردد.
اشخاصی که اختلالات خفیف آزارگری یا آزارخواهی رنج می برند، ممکن است برای خود وضعیت سلامت فکری جالبی قائل باشند. ممکن است احساس کنند که از لحاظ جنسی خیلی قوی اند و اگر به طور مرتب و مداوم فعالیت جنسی نداشته باشند، امکان دارد عواقب وخیمی برایشان رخ دهد. هیچ یک از این فرضیه ها لزوما حقیقت ندارد.
آنتی تز:
تنها راه درمان در این موارد آن است که فرد به خود و به شریک عشق خود احترام گذارد، بدین معنا که از سوءاستفاده های زبانی و جسمانی خودداری ورزد و در چارچوب رویه های سنتیِ عشقبازی عمل کند. اگر شخص واقعا منحرف است، این واقعیت در عنصر ثانوی این بازی آشکار میشود و در خوابهای او منعکس می گردد.
به عبارت دیگر نفس عمل مقاربت برای او مهم نیست، بلکه کارهای تحقیرآمیز قبل از عمل برای او مهم است. احتمالاً این چیزی نیست که او مایل باشد به خودش اقرار کند، و گاهی طبعاً حتی به وضوح احساس میکند:
(( بعد از تمام این کارها من باید << عشقبازی >> هم بکنم! ))
در این موقع است که زمینه برای نوعی روان درمانی خاص آماده میشود، که البته با اختلالات جنسی معمولی ارتباط دارد و از حالات اسکیزوفرنی خطرناک یا انحرافات و سائق های جنایی به دور است، و ضمناً کسانی را هم که فعالیتهای جنسی شان در عالم خیال و رویا انجام میگیرد شامل نمیشود.
بازی ((همجنس خواهی )) در سالهای اخیر در بعضی از کشورهای غربی به صورت فرهنگ ثانویه، و در تعدادی دیگر به صورت منسکی عادی در آمده است. بسیاری از بدبختی ها و عدم توانایی های افراد که در اثر همجنس خواهی به وجود میآید، از آنجا سرچشمه میگیرد که این عمل به صورت بازی اجرا می شود.
همجنس خواه حرفه ای وقت و نیروی زیادی را که میتواند صرف مقاصد سودمند دیگر کند، بیهوده هدر میدهد.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۰: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۴۹ تا ۱۵۰
@tahlil_raftar_motaghabel
#انحراف
تز:
انحراف های جنسی، از قبیل یادگارخواهی ( fetishism, گونه ای نابهنجاری جنسی است که در آن کانون میل جنسی بر اشیایی است که ارتباط نزدیک با تن آدمی دارند، مانند کفش، دستکش، جوراب و ... )، آزارگری، آزارخواهی و غیره، از علائم (( کودک )) مغشوشند و بر همین اساس معالجه می شوند. اما جنبه های تبادلی آن را که عملاً در موقعیتهای جنسی بروز میکند میتوان از طریق تحلیل بازیها فهمید و اصلاح کرد. این کار ممکن است مستلزم مهار کردن اجتماعی فرد باشد، به طوری که هر چند که این انگیزه های جنسی غیر قابل تغییرند، اثر آنها در عمل خنثی گردد.
اشخاصی که اختلالات خفیف آزارگری یا آزارخواهی رنج می برند، ممکن است برای خود وضعیت سلامت فکری جالبی قائل باشند. ممکن است احساس کنند که از لحاظ جنسی خیلی قوی اند و اگر به طور مرتب و مداوم فعالیت جنسی نداشته باشند، امکان دارد عواقب وخیمی برایشان رخ دهد. هیچ یک از این فرضیه ها لزوما حقیقت ندارد.
آنتی تز:
تنها راه درمان در این موارد آن است که فرد به خود و به شریک عشق خود احترام گذارد، بدین معنا که از سوءاستفاده های زبانی و جسمانی خودداری ورزد و در چارچوب رویه های سنتیِ عشقبازی عمل کند. اگر شخص واقعا منحرف است، این واقعیت در عنصر ثانوی این بازی آشکار میشود و در خوابهای او منعکس می گردد.
به عبارت دیگر نفس عمل مقاربت برای او مهم نیست، بلکه کارهای تحقیرآمیز قبل از عمل برای او مهم است. احتمالاً این چیزی نیست که او مایل باشد به خودش اقرار کند، و گاهی طبعاً حتی به وضوح احساس میکند:
(( بعد از تمام این کارها من باید << عشقبازی >> هم بکنم! ))
در این موقع است که زمینه برای نوعی روان درمانی خاص آماده میشود، که البته با اختلالات جنسی معمولی ارتباط دارد و از حالات اسکیزوفرنی خطرناک یا انحرافات و سائق های جنایی به دور است، و ضمناً کسانی را هم که فعالیتهای جنسی شان در عالم خیال و رویا انجام میگیرد شامل نمیشود.
بازی ((همجنس خواهی )) در سالهای اخیر در بعضی از کشورهای غربی به صورت فرهنگ ثانویه، و در تعدادی دیگر به صورت منسکی عادی در آمده است. بسیاری از بدبختی ها و عدم توانایی های افراد که در اثر همجنس خواهی به وجود میآید، از آنجا سرچشمه میگیرد که این عمل به صورت بازی اجرا می شود.
همجنس خواه حرفه ای وقت و نیروی زیادی را که میتواند صرف مقاصد سودمند دیگر کند، بیهوده هدر میدهد.
@tahlil_raftar_motaghabel
#استاد_شجریان
روحی ماندگار که با صدایش همیشه در جهان حضورش را به رخ می کشد.
او همچون فردوسی که زبان پارسی ایران را زنده نگه داشت، موسیقی اصیل ایرانی را زنده نگه داشت.
روحش شاد و یادش گرامی
@tahlil_raftar_motaghabel
روحی ماندگار که با صدایش همیشه در جهان حضورش را به رخ می کشد.
او همچون فردوسی که زبان پارسی ایران را زنده نگه داشت، موسیقی اصیل ایرانی را زنده نگه داشت.
روحش شاد و یادش گرامی
@tahlil_raftar_motaghabel
Audio
Homayoun Shajarian
دلم گرفته ای دوست!
هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟
کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا،من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هرآنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من ...
سیمین بهبهانی
@tahlil_raftar_motaghabel
هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟
کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا،من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هرآنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من ...
سیمین بهبهانی
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۲: #اوقات_گذرا_و_اوقات_پرمعنا
منبع: ص ۴۱۷ تا ۴۱۹
@tahlil_raftar_motaghabel
مردم یونان باستان و عبری ها از زمان درک جالبی داشتند. اگر چه آنان زمان گذرا را به وسیله ی ساعت (( کرونوس )) مینامیدند، آنچه در نظرشان اهمیت بیشتری داشت، زمان پرمعنا و با مفهومی بود که (( کیروس )) خوانده میشد. ساعت ها، روزها، ماهها و سالها در مرکز توجه آنان قرار نداشت بلکه به جای آن، حوادث و به خصوص مفاهیم و معانی حوادث بود که اهمیت داشت. یک زمان پرحادثه، موقعیتی بود که آنان در برابرش واکنشی نشان دهند. تلاش و مبارزه شان در برابر حوادث و واکنش های ناشی از آن حوادث، به اوقاتشان معنا و مفهومی بخشید.
بیشتر افراد، لحظاتی داشته اند که از فرمان گرفتن از ساعت دچار حیرت شدهاند مانند: (( الان وقت رفتن است )) موقعیت ها و حوادث برای آنان بسیار پر معنا بوده است به طوری که خارج از زمان ساعتی کار میکردهاند و به سوی ابعاد دیگری از زمان کشانده شده بودند.
اگر چه بسیاری از افراد دارای این تجربه هستند که با فقط پرواز می کنند، عده ی دیگری هستند که زمان آن را به سوی خود می کشد. این افراد لحظه به لحظه به ساعتشان نگاه میکنند و در عجب هستند که چگونه عقربه های ساعت به کندی حرکت میکند. این افراد موقعیتها و حوادثی را که در آن قرار دارند به ظاهر بیمعنا و یا خیلی کم معنا میپندارند.
یکی از اساسیترین پرسش هایی که از بدو تولد تا لحظه ی مرگ به ذهن انسان خطور می کند این است که ما با لحظاتی که در اختیار داریم چه کنیم. متخصصان تنظیم وقت، به خصوص در امور تجارت و بازرگانی، امروزه به طور فزایندهای مورد توجه هستند. این افراد به سادگی و بی توجه به ساعت نگاه نمیکنند.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۲: #اوقات_گذرا_و_اوقات_پرمعنا
منبع: ص ۴۱۷ تا ۴۱۹
@tahlil_raftar_motaghabel
مردم یونان باستان و عبری ها از زمان درک جالبی داشتند. اگر چه آنان زمان گذرا را به وسیله ی ساعت (( کرونوس )) مینامیدند، آنچه در نظرشان اهمیت بیشتری داشت، زمان پرمعنا و با مفهومی بود که (( کیروس )) خوانده میشد. ساعت ها، روزها، ماهها و سالها در مرکز توجه آنان قرار نداشت بلکه به جای آن، حوادث و به خصوص مفاهیم و معانی حوادث بود که اهمیت داشت. یک زمان پرحادثه، موقعیتی بود که آنان در برابرش واکنشی نشان دهند. تلاش و مبارزه شان در برابر حوادث و واکنش های ناشی از آن حوادث، به اوقاتشان معنا و مفهومی بخشید.
بیشتر افراد، لحظاتی داشته اند که از فرمان گرفتن از ساعت دچار حیرت شدهاند مانند: (( الان وقت رفتن است )) موقعیت ها و حوادث برای آنان بسیار پر معنا بوده است به طوری که خارج از زمان ساعتی کار میکردهاند و به سوی ابعاد دیگری از زمان کشانده شده بودند.
اگر چه بسیاری از افراد دارای این تجربه هستند که با فقط پرواز می کنند، عده ی دیگری هستند که زمان آن را به سوی خود می کشد. این افراد لحظه به لحظه به ساعتشان نگاه میکنند و در عجب هستند که چگونه عقربه های ساعت به کندی حرکت میکند. این افراد موقعیتها و حوادثی را که در آن قرار دارند به ظاهر بیمعنا و یا خیلی کم معنا میپندارند.
یکی از اساسیترین پرسش هایی که از بدو تولد تا لحظه ی مرگ به ذهن انسان خطور می کند این است که ما با لحظاتی که در اختیار داریم چه کنیم. متخصصان تنظیم وقت، به خصوص در امور تجارت و بازرگانی، امروزه به طور فزایندهای مورد توجه هستند. این افراد به سادگی و بی توجه به ساعت نگاه نمیکنند.
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۱: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۱ تا ۱۵۵
@tahlil_raftar_motaghabel
#تجاوز
قسمت اول:
تز:
این از آن بازی هاست که بین زن و مرد اجرا می شود و به خاطر رعایت ادب، یا دست کم به صورت ملایم تر، می توانیم آنرا (( برو گمشو )) یا (( خشم )) بنامیم. این بازی به صور گوناگون و با درجات مختلفِ شدت و ضعف اجرا میشود.
@tahlil_raftar_motaghabel
۱ ) (( تجاوز )) درجه یک، یا شکل ملایم آن، (( برو گمشو ))، معمولاً در گردهمایی های اجتماعی انجام میگیرد و اغلب به صورت (( لاس خشکه )) است.
خانم وایت ممکن است در یک مهمانی با چشمانش به مردی چراغ بزند و از نگاههای مشتاق او لذت ببرد. اما به مجرد اینکه مرد قدم پیش بگذارند، بازی تمام است. اگر خانم وایت زن ظریف و مودبی باشد، ممکن است به صراحت بگوید: (( از حسن نظرتان متشکرم )) و دنبال صید دیگری برود. اما اگر سرشار از وقار و ظرافت نباشد، ممکن است بی یک کلمه حرف او را به حال خود بگذارد. بازیگر ماهر میتواند این بازی را در تمام طول یک مهمانی طولانی ادامه دهد و با پرسه زدن فراوان در مهمانی، مرد را به حرکات و اجرای ترفند های پیچیده وادارد، بدون اینکه کار ظاهر بدی پیدا کند.
@tahlil_raftar_motaghabel
۲ ) در (( تجاوز )) درجه ۲، یا (( خشم ))، خانم باید از پیشرویهای بلک فقط رضایت ثانوی دریافت میکند. رضایت اصلی و اولیه اش از طرد خشونتآمیز بلک حاصل میشود. بنابراین، این بازی هنوز جنبه ی (( بزن به چاک )) یا امثال آن را دارد. در این بازی او بلک را به مراحل باریکتری نسبت به (( برو گمشو ))ی درجه یک یعنی (( لاس خشکه )) می کشاند و از همه ی این کارها به خصوص از ول کردن و دیدن رنج او، لذت میبرد. بِلک هم البته آنقدر که نشان میدهد بیچاره نیست، ولی امکان دارد برای چنین درگیری ای زحمات و احتمالاً فداکاریهای زیادی متحمل شده باشد. اما او نوعاً به بازی (( به من اردنگی بزن )) معتاد است.
@tahlil_raftar_motaghabel
۳ ) (( تجاوز )) درجه ۳ آمیخته به رذالت است و اغلب به جنایت، خودکشی یا دادگاه کشیده میشود. در این بازی خانم وایت عمداً بِلک را در تماس جسمانی درگیر میسازد و بعد ادعا میکند که بِلک گناهکار و جنایتکار است و به او لطمه ای غیرقابل ترمیم وارد کرده است. در بدبینانه ترین صورت این بازی، خانم وایت عملاً و حتی با اشتیاق اجازه میدهد که مرد کارش را تمام کند تا بتواند قبل از مقابله با او از لذتی کذایی بهرهمند شود. این مقابله ممکن است آنی و فوری باشد، مانند فریاد و شیوه مراجعه به مراجع قانونی به ادعای اینکه به او تجاوز شده است. یا ممکن است مدت ها به تعویق بیفتد، نظیر خودکشی یا قتل نفس به دنبال یک ماجرای ممتد عشقی. اگر زن تصمیم بگیرد جنبه ی جنایی آن را بازی کند، احتمالاً برایش سخت نخواهد بود که همدستانی اغلب وحشت آفرین مانند خویشاوندان، روزنامهها و یا پلیس، برای خود پیدا کند. با وجود این، گاهی دخالت این بیگانگان در بازی ممکن است به ضرر بازیگر تمام شود و آنها ابتکار عمل را به دست گیرند و او را بازیچه ی خود کنند.
در بعضی موارد این بیگانگان کارکرد کاملاً متفاوتی ارائه می دهند. آنها بازیگر مدعی (( تجاوز )) را بر خلاف میل باطنی اش و به زور وارد بازیهای دیگر می کنند، مثلاً بازی (( یالا تو او با هم دعوا کنید ))، و نهایتاً او را در وضعیتی قرار میدهند که برای نجات خود راهی جز فریاد و شیون (( تجاوز )) نداشته باشد. این به ویژه ممکن است بر سر دخترانی بیاید که هنوز به سن قانونی نرسیده اند. آنها ممکن است باطناً بخوانند شخصی به عنوان میانجی یا محرم راز میانشان وساطت کند، اما چون این واقعیت برملا میشود، مجبورند ماجرایی احتمالاً عشقی را به مصیبت تجاوز به عنف از بدترین نوع تبدیل کنند.
لطفا برای فهم بیشتر این بازی روانی، قسمت دوم را پیگیری نمایید .
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۱: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۱ تا ۱۵۵
@tahlil_raftar_motaghabel
#تجاوز
قسمت اول:
تز:
این از آن بازی هاست که بین زن و مرد اجرا می شود و به خاطر رعایت ادب، یا دست کم به صورت ملایم تر، می توانیم آنرا (( برو گمشو )) یا (( خشم )) بنامیم. این بازی به صور گوناگون و با درجات مختلفِ شدت و ضعف اجرا میشود.
@tahlil_raftar_motaghabel
۱ ) (( تجاوز )) درجه یک، یا شکل ملایم آن، (( برو گمشو ))، معمولاً در گردهمایی های اجتماعی انجام میگیرد و اغلب به صورت (( لاس خشکه )) است.
خانم وایت ممکن است در یک مهمانی با چشمانش به مردی چراغ بزند و از نگاههای مشتاق او لذت ببرد. اما به مجرد اینکه مرد قدم پیش بگذارند، بازی تمام است. اگر خانم وایت زن ظریف و مودبی باشد، ممکن است به صراحت بگوید: (( از حسن نظرتان متشکرم )) و دنبال صید دیگری برود. اما اگر سرشار از وقار و ظرافت نباشد، ممکن است بی یک کلمه حرف او را به حال خود بگذارد. بازیگر ماهر میتواند این بازی را در تمام طول یک مهمانی طولانی ادامه دهد و با پرسه زدن فراوان در مهمانی، مرد را به حرکات و اجرای ترفند های پیچیده وادارد، بدون اینکه کار ظاهر بدی پیدا کند.
@tahlil_raftar_motaghabel
۲ ) در (( تجاوز )) درجه ۲، یا (( خشم ))، خانم باید از پیشرویهای بلک فقط رضایت ثانوی دریافت میکند. رضایت اصلی و اولیه اش از طرد خشونتآمیز بلک حاصل میشود. بنابراین، این بازی هنوز جنبه ی (( بزن به چاک )) یا امثال آن را دارد. در این بازی او بلک را به مراحل باریکتری نسبت به (( برو گمشو ))ی درجه یک یعنی (( لاس خشکه )) می کشاند و از همه ی این کارها به خصوص از ول کردن و دیدن رنج او، لذت میبرد. بِلک هم البته آنقدر که نشان میدهد بیچاره نیست، ولی امکان دارد برای چنین درگیری ای زحمات و احتمالاً فداکاریهای زیادی متحمل شده باشد. اما او نوعاً به بازی (( به من اردنگی بزن )) معتاد است.
@tahlil_raftar_motaghabel
۳ ) (( تجاوز )) درجه ۳ آمیخته به رذالت است و اغلب به جنایت، خودکشی یا دادگاه کشیده میشود. در این بازی خانم وایت عمداً بِلک را در تماس جسمانی درگیر میسازد و بعد ادعا میکند که بِلک گناهکار و جنایتکار است و به او لطمه ای غیرقابل ترمیم وارد کرده است. در بدبینانه ترین صورت این بازی، خانم وایت عملاً و حتی با اشتیاق اجازه میدهد که مرد کارش را تمام کند تا بتواند قبل از مقابله با او از لذتی کذایی بهرهمند شود. این مقابله ممکن است آنی و فوری باشد، مانند فریاد و شیوه مراجعه به مراجع قانونی به ادعای اینکه به او تجاوز شده است. یا ممکن است مدت ها به تعویق بیفتد، نظیر خودکشی یا قتل نفس به دنبال یک ماجرای ممتد عشقی. اگر زن تصمیم بگیرد جنبه ی جنایی آن را بازی کند، احتمالاً برایش سخت نخواهد بود که همدستانی اغلب وحشت آفرین مانند خویشاوندان، روزنامهها و یا پلیس، برای خود پیدا کند. با وجود این، گاهی دخالت این بیگانگان در بازی ممکن است به ضرر بازیگر تمام شود و آنها ابتکار عمل را به دست گیرند و او را بازیچه ی خود کنند.
در بعضی موارد این بیگانگان کارکرد کاملاً متفاوتی ارائه می دهند. آنها بازیگر مدعی (( تجاوز )) را بر خلاف میل باطنی اش و به زور وارد بازیهای دیگر می کنند، مثلاً بازی (( یالا تو او با هم دعوا کنید ))، و نهایتاً او را در وضعیتی قرار میدهند که برای نجات خود راهی جز فریاد و شیون (( تجاوز )) نداشته باشد. این به ویژه ممکن است بر سر دخترانی بیاید که هنوز به سن قانونی نرسیده اند. آنها ممکن است باطناً بخوانند شخصی به عنوان میانجی یا محرم راز میانشان وساطت کند، اما چون این واقعیت برملا میشود، مجبورند ماجرایی احتمالاً عشقی را به مصیبت تجاوز به عنف از بدترین نوع تبدیل کنند.
لطفا برای فهم بیشتر این بازی روانی، قسمت دوم را پیگیری نمایید .
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۱: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۱ تا ۱۵۵
@tahlil_raftar_motaghabel
#تجاوز
قسمت دوم:
ادامه مطلب قسمت اول:
یکی از موارد مشهور این بازی، ماجرای یوسف است که از فریب خوردن و وارد شدن به بازی (( تجاوز )) خودداری کرد، و آن وقت زلیخا شوهرش را مجبور ساخته با یوسف وارد بازی (( یالا تو و او باهم دعوا کنید )) شود که مثال خوبی است برای ذکر این واقعیت که چگونه بازیگر جدی نسبت به آنتی تز واکنش نشان می دهد و همچنین نمایانگر مخاطراتی است که ممکن است در اثر بازی نکردن متوجه شخص شود. این دو بازی، در بازی مشهور (( گورکن )) ترکیب شده اند. در این بازی، زن بِلک را اغوا میکند و بعد فریاد تجاوز سر میدهد. در این موقع شوهرش سر میرسد و آن وقت زن و شوهر، بِلک را به منظور گرفتن حق السکوت ترک میکنند.
اسف انگیزترین شکل (( تجاوز )) درجه ۳، بین غریبه های همجنس خواه صورت می گیرد که بازی ممکن است در کمتر از یکی دو ساعت به قتل و جنایت منتهی گردد. گزارش های گوناگونی از انواع شریرانه و جنایتکارانه ی این بازی در دست است که قسمت اعظم مطالب پر آب و تاب روزنامهها و مجلات جنجالی جوامع غربی را تشکیل میدهد.
آنتی تز :
معمولاً توانایی مرد در امتناع از درگیری در این بازی یا در اختیار گرفتن آن، بستگی به این دارد که تا چه حد قادر باشد احساس ها و تپش های واقعی عشق را از ترفندهای این بازی تشخیص دهد. اگر مرد قادر باشد از لحاظ اجتماعی برخورد مسلط باشد، می تواند از بازیهای (( برو گمشو )) یا (( لاس خشکه ی )) زن ها مسرت زیادی کسب کند.
از طرف دیگر، یافتن پادزهر مطمئنی در برابر ترفند هایی شبیه زلیخا کار آسانی نیست.
من در سال ۱۹۳۸ یوسف سالخورده ای را در شهر حلب ملاقات کردم که ۳۲ سال قبل از آن تاریخ از قسطنطنیه فرار کرده بود. چون یکی از زن های حرم سلطان عثمانی او را در فشار گذاشته بود، یوسف ناگزیر خانه و زندگی را رها کرده و فقط فرصت کرده بود سکه های طلایش را بردارد و فرار کند، و پس از آن دیگر هرگز پا به ترکیه نگذاشته بود.
انواع مربوطه : انواع مردانه ی این بازی در دنیای پر زرق و برق تجارت و مدیریت غرب زیاد است، مثل (( رو هم ریختن با کارمندان جدیدش )) ( نقش دادن به ستاره ای در یک فیلم یا نمایش ) یا (( سر و سِرّ داشتن )) ( مثل رابطه با روسا و غیره )
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۱: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۱ تا ۱۵۵
@tahlil_raftar_motaghabel
#تجاوز
قسمت دوم:
ادامه مطلب قسمت اول:
یکی از موارد مشهور این بازی، ماجرای یوسف است که از فریب خوردن و وارد شدن به بازی (( تجاوز )) خودداری کرد، و آن وقت زلیخا شوهرش را مجبور ساخته با یوسف وارد بازی (( یالا تو و او باهم دعوا کنید )) شود که مثال خوبی است برای ذکر این واقعیت که چگونه بازیگر جدی نسبت به آنتی تز واکنش نشان می دهد و همچنین نمایانگر مخاطراتی است که ممکن است در اثر بازی نکردن متوجه شخص شود. این دو بازی، در بازی مشهور (( گورکن )) ترکیب شده اند. در این بازی، زن بِلک را اغوا میکند و بعد فریاد تجاوز سر میدهد. در این موقع شوهرش سر میرسد و آن وقت زن و شوهر، بِلک را به منظور گرفتن حق السکوت ترک میکنند.
اسف انگیزترین شکل (( تجاوز )) درجه ۳، بین غریبه های همجنس خواه صورت می گیرد که بازی ممکن است در کمتر از یکی دو ساعت به قتل و جنایت منتهی گردد. گزارش های گوناگونی از انواع شریرانه و جنایتکارانه ی این بازی در دست است که قسمت اعظم مطالب پر آب و تاب روزنامهها و مجلات جنجالی جوامع غربی را تشکیل میدهد.
آنتی تز :
معمولاً توانایی مرد در امتناع از درگیری در این بازی یا در اختیار گرفتن آن، بستگی به این دارد که تا چه حد قادر باشد احساس ها و تپش های واقعی عشق را از ترفندهای این بازی تشخیص دهد. اگر مرد قادر باشد از لحاظ اجتماعی برخورد مسلط باشد، می تواند از بازیهای (( برو گمشو )) یا (( لاس خشکه ی )) زن ها مسرت زیادی کسب کند.
از طرف دیگر، یافتن پادزهر مطمئنی در برابر ترفند هایی شبیه زلیخا کار آسانی نیست.
من در سال ۱۹۳۸ یوسف سالخورده ای را در شهر حلب ملاقات کردم که ۳۲ سال قبل از آن تاریخ از قسطنطنیه فرار کرده بود. چون یکی از زن های حرم سلطان عثمانی او را در فشار گذاشته بود، یوسف ناگزیر خانه و زندگی را رها کرده و فقط فرصت کرده بود سکه های طلایش را بردارد و فرار کند، و پس از آن دیگر هرگز پا به ترکیه نگذاشته بود.
انواع مربوطه : انواع مردانه ی این بازی در دنیای پر زرق و برق تجارت و مدیریت غرب زیاد است، مثل (( رو هم ریختن با کارمندان جدیدش )) ( نقش دادن به ستاره ای در یک فیلم یا نمایش ) یا (( سر و سِرّ داشتن )) ( مثل رابطه با روسا و غیره )
@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20201018150337564_by_videoshow.mp4
56 MB
#نکات_علمی
بنظرتون ما می تونیم با کمک تکنولوژی در چندین بدن زندگی کنیم؟
۲۰۴۵ - ۲۰۵۰
عصر جدید در حال طلوع است.
عصر انسان های جدید
@tahlil_raftar_motaghabel
بنظرتون ما می تونیم با کمک تکنولوژی در چندین بدن زندگی کنیم؟
۲۰۴۵ - ۲۰۵۰
عصر جدید در حال طلوع است.
عصر انسان های جدید
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۳: #ساعت_بدنی
منبع: ص ۴۱۹ تا ۴۲۰
@tahlil_raftar_motaghabel
به نظر میرسد که در بدن انسان ساعتی کار گذاشته شده است که در دورههای متفاوت کار میکند. مثلاً بعضی از الگوهای نظم فعالیتهای بدنی مانند تنفس و ضربان قلب دارای دوره ی کوتاهی هستند. بعضی دوره های دیگر بدن مانند گرسنگی و غذا خوردن، تشنگی و آشامیدن، کار کردن و استراحت به چندین ساعت وقت نیاز دارد تا اینکه بتواند به گردش کامل خود برسد. یکی از واضحترین دوره های بدن انسان عبارت است از دوره ی شبانه روزی خواب و بیداری. اگر چه یکی از مشخصترین دوره ها، عادت ماهانه ی زنان است، تحقیقات اخیر نشان داده است که هر انسانی دوره های ماهانه ای از میزان بالا و یا پایین انرژی و یا میزان بالا و یا پایین خلاقیت دارد.
ساعت بدنی به ما میگوید که چه موقع باید فعالیت را کم کنیم، چه موقع استراحتی به خودمان بدهیم و چه زمانی بدن در حالت خوبی نیست و به بهبود و یا تجدید قوا نیاز دارد. در سراسر زندگی هر فرد دورانی از شباب و جوانی وجود دارد که انسان در بهار عمر خود قرار دارد و سپس دوران سالمندی و کهولت فرا میرسد.
گاهی اوقات روبرو شدن با ساعت بدنی به شهامت و جرأت نیاز دارد، به خصوص زمانی که شخص پیام (( تو داری پیر می شوی )) و یا (( تو به بدن خود به نوعی صدمه و آسیب می رسانی )) را میشنود گاهی اوقات ممکن است بیماری خیلی جدی و خطرناکی انگیزههای زیادی را در شخص به وجود آورد تا وی به پیام های بدنی توجه کند.
با ساعت بدنی حتی می توان با دیگران تبادل پیام نبود. مثلاً شخص می گوید: (( وقتی که اینگونه شرمنده میشوم خیلی احساس ناراحتی می کنم )) و یا اینکه می گویند: (( این رابطه فشار بیش از حدی بر من وارد می کند )) و یا (( برای اینکه بتوانم حالت رخوت و سستی خود را از بین ببرم، لازم است به فعالیتهای بدنی بپردازم ))
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۳: #ساعت_بدنی
منبع: ص ۴۱۹ تا ۴۲۰
@tahlil_raftar_motaghabel
به نظر میرسد که در بدن انسان ساعتی کار گذاشته شده است که در دورههای متفاوت کار میکند. مثلاً بعضی از الگوهای نظم فعالیتهای بدنی مانند تنفس و ضربان قلب دارای دوره ی کوتاهی هستند. بعضی دوره های دیگر بدن مانند گرسنگی و غذا خوردن، تشنگی و آشامیدن، کار کردن و استراحت به چندین ساعت وقت نیاز دارد تا اینکه بتواند به گردش کامل خود برسد. یکی از واضحترین دوره های بدن انسان عبارت است از دوره ی شبانه روزی خواب و بیداری. اگر چه یکی از مشخصترین دوره ها، عادت ماهانه ی زنان است، تحقیقات اخیر نشان داده است که هر انسانی دوره های ماهانه ای از میزان بالا و یا پایین انرژی و یا میزان بالا و یا پایین خلاقیت دارد.
ساعت بدنی به ما میگوید که چه موقع باید فعالیت را کم کنیم، چه موقع استراحتی به خودمان بدهیم و چه زمانی بدن در حالت خوبی نیست و به بهبود و یا تجدید قوا نیاز دارد. در سراسر زندگی هر فرد دورانی از شباب و جوانی وجود دارد که انسان در بهار عمر خود قرار دارد و سپس دوران سالمندی و کهولت فرا میرسد.
گاهی اوقات روبرو شدن با ساعت بدنی به شهامت و جرأت نیاز دارد، به خصوص زمانی که شخص پیام (( تو داری پیر می شوی )) و یا (( تو به بدن خود به نوعی صدمه و آسیب می رسانی )) را میشنود گاهی اوقات ممکن است بیماری خیلی جدی و خطرناکی انگیزههای زیادی را در شخص به وجود آورد تا وی به پیام های بدنی توجه کند.
با ساعت بدنی حتی می توان با دیگران تبادل پیام نبود. مثلاً شخص می گوید: (( وقتی که اینگونه شرمنده میشوم خیلی احساس ناراحتی می کنم )) و یا اینکه می گویند: (( این رابطه فشار بیش از حدی بر من وارد می کند )) و یا (( برای اینکه بتوانم حالت رخوت و سستی خود را از بین ببرم، لازم است به فعالیتهای بدنی بپردازم ))
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۲: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۵ تا ۱۵۷
@tahlil_raftar_motaghabel
#جوراب
تز:
این بازی از گروه بازیهای (( تجاوز )) است، و از بارزترین مشخصات آن جنبه ی نمایشی بودنش است که طبعاً ماهیت عصبی دارد. زنی وارد جمعی تقریبا ناشناس میشود و پس از مدت کمی یک طرف دامنش را بالا می زند و پایش را به طرزی تحریککننده نشان میدهد. بعد میگوید: (( وای، خاک عالم، جورابم در رفته ... )) این حرکتی است حساب شده، و هدفش تحریک مردها عصبانی کردن زن هاست. هر گونه مقابله با او، یا انتساب هر اتهامی به او، البته مورد رضایت درونی اوست، و او برای پاسخ دادن حاضر است و با معصومیت مقابله به مثل می کند و خودش اتهامات متقابل وارد می آورد و این جنبه ی شناخته شده ی این بازی (( تجاوز )) است. آنچه بیشتر اهمیت دارد، عدم قابلیت تطبیق پذیری زن با موقعیتهای کارش است. او به ندرت میخواهد بفهمد با چه نوع آدمهایی درگیر میشود، یا چگونه زمان ترفندهایش را تنظیم می کند. لذا این گونه ترفندهای گهگاهی او البته نامناسب جلوه میکند و در ارتباط او با نزدیکانش تاثیر می گذارد. این زن به رغم سطح فکر مثلاً عالی اش، قادر نیست بفهمد در زندگی چه نقشی دارد، زیرا قضاوت کلی او درباره ی طبیعت انسانی بسیار بدبینانه است. هدفش احتمالا این است که به مردم بفهماند افکارشان پلید است، ولی (( بالغ )) او تحت تحریکات (( کودک )) و (( والد )) درونش که اکثرا مادری با افکار پلید است، قرار گرفته و کارهای تحریک آمیز خود را نمی بیند، یا احساس های خوب دیگران را درک نمیکند. بنابراین بازی خود ویرانگر به نظر میآید.
نوع دهانیِ این بازی را نیز ممکن است زن هایی بروز دهند که اختلال های عمیق تر دارند و ضمنا دارای سینه های بسیار برجسته هستند. این زن ها اغلب به گونه ی خاصی می نشینند، به عقب تکیه می دهند، دستهایشان را پشت سرشان می گذارند، و سینه هایشان را به طرف جلو ول می کنند. ممکن است حتی با به میان کشیدن حرف هایی از قبیل اندازه ی سینه و کمر، یا عمل جراحی ریه یا غده ای در پستانها توجه بیشتری را به خود جلب کنند. اگر انواع حرکات آن ها را نیز در نظر بگیریم، بازی احتمالاً موید نوعی انگیزه ی مقعدی است. بنابراین امکان دارد این بازی را زنهابی اجرا کنند که قصد دارند بیوه بودن خود را به طرزی نه چندان ظریفانه به نمایش درآوردند.
آنتی تز:
چنین زنهایی علاوه بر قابلیت کم در تطبیق پذیری، تحمل زیادی نیز برای آنتی تز نشان می دهند. اگر مردم بازی آنها را نادیده گرفتند، یا مثلاً در یک گروه روان درمانی با آن مخالفت شد، آنها دیگر بر نمی گردند. آنتی تز این بازی را باید دقیقاً جدا از اصل تنبیه یا تلافی دانست، زیرا شِقّ دوم دال بر بُردِ خانم وایت در بازی است. در مورد حرکات آنتی تز (( جوراب ))، زنها بیش از مردها مهارت دارند، چون مردها در واقع دلیل و انگیزه ای ندارند که این بازی را متوقف سازند. بنابراین بهتر است که آنتی تز آنتی تز به عهده ی سایر زنهای حاضر گذاشته شود.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۲: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۵ تا ۱۵۷
@tahlil_raftar_motaghabel
#جوراب
تز:
این بازی از گروه بازیهای (( تجاوز )) است، و از بارزترین مشخصات آن جنبه ی نمایشی بودنش است که طبعاً ماهیت عصبی دارد. زنی وارد جمعی تقریبا ناشناس میشود و پس از مدت کمی یک طرف دامنش را بالا می زند و پایش را به طرزی تحریککننده نشان میدهد. بعد میگوید: (( وای، خاک عالم، جورابم در رفته ... )) این حرکتی است حساب شده، و هدفش تحریک مردها عصبانی کردن زن هاست. هر گونه مقابله با او، یا انتساب هر اتهامی به او، البته مورد رضایت درونی اوست، و او برای پاسخ دادن حاضر است و با معصومیت مقابله به مثل می کند و خودش اتهامات متقابل وارد می آورد و این جنبه ی شناخته شده ی این بازی (( تجاوز )) است. آنچه بیشتر اهمیت دارد، عدم قابلیت تطبیق پذیری زن با موقعیتهای کارش است. او به ندرت میخواهد بفهمد با چه نوع آدمهایی درگیر میشود، یا چگونه زمان ترفندهایش را تنظیم می کند. لذا این گونه ترفندهای گهگاهی او البته نامناسب جلوه میکند و در ارتباط او با نزدیکانش تاثیر می گذارد. این زن به رغم سطح فکر مثلاً عالی اش، قادر نیست بفهمد در زندگی چه نقشی دارد، زیرا قضاوت کلی او درباره ی طبیعت انسانی بسیار بدبینانه است. هدفش احتمالا این است که به مردم بفهماند افکارشان پلید است، ولی (( بالغ )) او تحت تحریکات (( کودک )) و (( والد )) درونش که اکثرا مادری با افکار پلید است، قرار گرفته و کارهای تحریک آمیز خود را نمی بیند، یا احساس های خوب دیگران را درک نمیکند. بنابراین بازی خود ویرانگر به نظر میآید.
نوع دهانیِ این بازی را نیز ممکن است زن هایی بروز دهند که اختلال های عمیق تر دارند و ضمنا دارای سینه های بسیار برجسته هستند. این زن ها اغلب به گونه ی خاصی می نشینند، به عقب تکیه می دهند، دستهایشان را پشت سرشان می گذارند، و سینه هایشان را به طرف جلو ول می کنند. ممکن است حتی با به میان کشیدن حرف هایی از قبیل اندازه ی سینه و کمر، یا عمل جراحی ریه یا غده ای در پستانها توجه بیشتری را به خود جلب کنند. اگر انواع حرکات آن ها را نیز در نظر بگیریم، بازی احتمالاً موید نوعی انگیزه ی مقعدی است. بنابراین امکان دارد این بازی را زنهابی اجرا کنند که قصد دارند بیوه بودن خود را به طرزی نه چندان ظریفانه به نمایش درآوردند.
آنتی تز:
چنین زنهایی علاوه بر قابلیت کم در تطبیق پذیری، تحمل زیادی نیز برای آنتی تز نشان می دهند. اگر مردم بازی آنها را نادیده گرفتند، یا مثلاً در یک گروه روان درمانی با آن مخالفت شد، آنها دیگر بر نمی گردند. آنتی تز این بازی را باید دقیقاً جدا از اصل تنبیه یا تلافی دانست، زیرا شِقّ دوم دال بر بُردِ خانم وایت در بازی است. در مورد حرکات آنتی تز (( جوراب ))، زنها بیش از مردها مهارت دارند، چون مردها در واقع دلیل و انگیزه ای ندارند که این بازی را متوقف سازند. بنابراین بهتر است که آنتی تز آنتی تز به عهده ی سایر زنهای حاضر گذاشته شود.
@tahlil_raftar_motaghabel
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
🎯 چرا از بچهپولدارها بدمان میآید؟
— نوعی معادلۀ هنجاری رفتار ما را در مواجهه با نابرابریهای اجتماعی تعیین میکند
📍چرا از بچهپولدارهای نازپرورده بدمان میآید؟ چرا حتی وقتی آرزوی پولدار شدن میکنیم، همیشه به خودمان وعده میدهیم که پولدارهایی خواهیم شد که شبیه این بچهپولدارها نخواهند بود؟ در مقابل، به همان اندازه که از پولدارها بدمان میآید، نگاه مثبتی هم به فرودستان داریم. یعنی آدمهای فقیر را، حتی وقتی هیچچیز دربارۀ آنها نمیدانیم، آدمهایی ارزشمند و مهربان تلقی میکنیم. گویا ماجرا فقط نوعدوستی یا برابریطلبی نیست. اگنس کالارد، فیلسوف پرطرفدار این روزها، جواب جدیدی به این سوال میدهد.
🔖 ۱۵۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۱۰ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9570/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
— نوعی معادلۀ هنجاری رفتار ما را در مواجهه با نابرابریهای اجتماعی تعیین میکند
📍چرا از بچهپولدارهای نازپرورده بدمان میآید؟ چرا حتی وقتی آرزوی پولدار شدن میکنیم، همیشه به خودمان وعده میدهیم که پولدارهایی خواهیم شد که شبیه این بچهپولدارها نخواهند بود؟ در مقابل، به همان اندازه که از پولدارها بدمان میآید، نگاه مثبتی هم به فرودستان داریم. یعنی آدمهای فقیر را، حتی وقتی هیچچیز دربارۀ آنها نمیدانیم، آدمهایی ارزشمند و مهربان تلقی میکنیم. گویا ماجرا فقط نوعدوستی یا برابریطلبی نیست. اگنس کالارد، فیلسوف پرطرفدار این روزها، جواب جدیدی به این سوال میدهد.
🔖 ۱۵۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۱۰ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9570/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۴: #سازماندهی_زمان_یا_تنظیم_وقت
منبع: ص ۴۲۰ تا ۴۲۱
@tahlil_raftar_motaghabel
برای رشد و بهبود خود ارتباطی مفید و موثر، تنظیم وقت بسیار اهمیت دارد. تنظیم وقت باید شامل زمان ساعتی و زمان معنادار و ساعت بدنی باشد.
بنابر نظریه ی تحلیل رفتار متقابل، افراد اوقات خود را با دیگران به شش حالت زیر تنظیم میکنند:
انزوای روانی
مناسک
وقتگذرانی
بازی های روانی
فعالیتهای سالم و سازنده و صمیمیت.
معمولاً در مدت فعالیت های انسان است که سایر اشکال تنظیم وقت صورت میگیرد.
دو نفر، ممکن است با یکدیگر بر روی یک طرح کار کنند ( فعالیت ها )، یکی از آنان و یا هر دو نفرشان اوقات خود را در تب و تاب رویاهای روزانه بگذرانند و خود را در جاهای دیگر احساس کنند ( انزوای روانی )، یا در قالب رفتارهای روزانه، عادات و رسوم، احوالپرسی و سلام و علیک، ایجاد رابطه ی متقابل قالبی کنند ( مناسک )، یا درباره ی ورزش، خانواده و غیره گپ بزنند ( وقتگذرانی ) ، یا درگیر مشاجره بشوند ( که اغلب، ولی نه همیشه شکل بازی را به خود میگیرد )، و یا با دیگران صمیمیت، نزدیکی، بیریا بودن و یا احساس اطمینان و اعتماد را بیازمایند ( صمیمیت ).
هریک از اشکال تنظیم و سازماندهی وقت را می توان به منظور پیشبرد و رشد زندگی مورد استفاده قرار داد و یا با بهره گیری نادرست از آن، میزان شادی های زندگی را کاهش داد.
در ادامه شش حالت تنظیم وقت بیان می شود، لطفا مطالب بعدی را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۴: #سازماندهی_زمان_یا_تنظیم_وقت
منبع: ص ۴۲۰ تا ۴۲۱
@tahlil_raftar_motaghabel
برای رشد و بهبود خود ارتباطی مفید و موثر، تنظیم وقت بسیار اهمیت دارد. تنظیم وقت باید شامل زمان ساعتی و زمان معنادار و ساعت بدنی باشد.
بنابر نظریه ی تحلیل رفتار متقابل، افراد اوقات خود را با دیگران به شش حالت زیر تنظیم میکنند:
انزوای روانی
مناسک
وقتگذرانی
بازی های روانی
فعالیتهای سالم و سازنده و صمیمیت.
معمولاً در مدت فعالیت های انسان است که سایر اشکال تنظیم وقت صورت میگیرد.
دو نفر، ممکن است با یکدیگر بر روی یک طرح کار کنند ( فعالیت ها )، یکی از آنان و یا هر دو نفرشان اوقات خود را در تب و تاب رویاهای روزانه بگذرانند و خود را در جاهای دیگر احساس کنند ( انزوای روانی )، یا در قالب رفتارهای روزانه، عادات و رسوم، احوالپرسی و سلام و علیک، ایجاد رابطه ی متقابل قالبی کنند ( مناسک )، یا درباره ی ورزش، خانواده و غیره گپ بزنند ( وقتگذرانی ) ، یا درگیر مشاجره بشوند ( که اغلب، ولی نه همیشه شکل بازی را به خود میگیرد )، و یا با دیگران صمیمیت، نزدیکی، بیریا بودن و یا احساس اطمینان و اعتماد را بیازمایند ( صمیمیت ).
هریک از اشکال تنظیم و سازماندهی وقت را می توان به منظور پیشبرد و رشد زندگی مورد استفاده قرار داد و یا با بهره گیری نادرست از آن، میزان شادی های زندگی را کاهش داد.
در ادامه شش حالت تنظیم وقت بیان می شود، لطفا مطالب بعدی را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۳: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۷ تا ۱۵۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#سرسام
تز:
شکل متداول این بازی بین پدران سلطه گر و دخترانِ در سنین بلوغ اجرا میشود، ضمن اینکه مادری هم که خود از رابطه جنسی محروم شده در حاشیه وجود دارد. پدر از سرِکار به خانه می آید و از دختر عیب جویی میکند، و در مقابل با خشم و بی احترامی روبرو می شود، یا ممکن است دختر اولین حرکت را با بی احترامی و خشم آغاز کند، و پدر در مقابل از او عیب جویی کند. صداها بلند میشود و درگیری شدت پیدا میکند. نتیجه ی کار بستگی به آن دارد که کدام یک از طرفین ابتکار عمل را در دست داشته باشد.
سه احتمال وجود دارد:
الف ) پدر عقبنشینی میکند و به اتاق خودش می رود و در را محکم به هم میکوبد.
ب ) دختر عقب می نشیند و به اتاق خودش می رود و در را محکم به هم میکوبد.
ج ) هر دو عقب مینشینند و به اتاقهای خودشان میروند و درها را محکم به هم می کوبند.
در هر سه مورد، علامت پایان بازی (( سرسام )) به هم کوبیده شدن در و نظایر آن است. در برخی خانوادهها این بازی راه حل ناخوشایندی را برای مسائل جنسی بین پدران و دختران در سنین بلوغ ارائه میدهد. گاهی تنها وجود خشم می تواند زندگی را برای آنها میسر سازد و به هم کوبیدن درها حاکی از این حقیقت است که آنها اتاق خواب های جداگانه دارند.
در خانواده های ناسالم غرب این بازی ممکن است به شکلی خبیثانه و مشمئز کننده اجرا شود اجرا شود که در آن پدر هر شب ساعت ها صبر می کند تا ببیند دختر چه وقت به خانه می آید، و وقتی آمد او را با دقت وارسی می کند تا بفهمد با مردی هم آغوش شده است یا نه.
کوچکترین سوء ظن در این شرایط باعث خشونت آمیزترین واکنشها می شود و بعید نیست که پدر همان نصف شب دختر را از خانه بیرون کند. در درازمدت، طبیعت بالاخره کار خودش را میکند، و اگر آن شب نشد، شب بعد، یا شب بعد از آن، سوء ظن پدر درست از آب در می آید و آن وقت او این واقعیت هولناک را به رخ مادر بیچاره می کشد که تمام این مدت در گوشه ایستاده و نظاره کرده است.
اما به طور کلی (( سرسام )) ممکن است بین هر دو نفری که نخواهند با هم عمل جنسی انجام دهند بازی شود. اما امکانش بین جوانان و افراد مونث خانواده خیلی کمتر است، چون جوان ها می توانند برای گریز از (( سرسام )) هر وقت خواستند از خانه خارج شوند، حال آنکه این کار برای دیگر اعضای خانواده به سهولت میسر نیست. در سنین پایین تر،با برادرها و خواهرها میتوانند از طریق ضرب و شتم بین خودشان موانع موثری برقرار سازند یا تا حدی رضایت کسب کنند کاری که در سنین مختلف ممکن است انگیزه های مختلفی داشته باشد. در امریکا این نزاع ها به پیروی از تلویزیون و صاحب نظران تعلیم و تربیت و بهداشت کودکان، به صورت یک نیمه منسک خانوادگی در آمده است. در طبقات بالای جامعه ی انگلستان این کار بد محسوب میشود ( یا میشد ) و با برنامهریزیهای دقیق (( سرسام )) را به میدانهای ورزشی منتقل کردهاند.
آنتی تز:
این بازی از دیدگاه پدر واقعا آنقدرها وحشتناک نیست و معمولاً دختر است که برای حل قضیه دست به هر حرکاتی میزند که اغلب به صورت ازدواج زودرس یا اجباری است. اگر از لحاظ روانی امکان داشته باشد، مادر هم ممکن است دست به هر کاری بزند که اغلب به صورت بریدن از بستگان یا سرد مزاجی محض بروز میکند. این بازی از طریق دیگری نیز ممکن است فروکش کند. این که پدر ناگهان سرگرمی جنسی جداگانه پیدا کند. اما این به نوبه ی خود ممکن است به پیچیدگیهای دیگری منجر شود.
در شرایط سخت کاملاً طبیعی است که (( سرسام )) به دادگاه منتهی شود.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۳: #بازیهای_روابط_جنسی
منبع: ص ۱۵۷ تا ۱۵۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#سرسام
تز:
شکل متداول این بازی بین پدران سلطه گر و دخترانِ در سنین بلوغ اجرا میشود، ضمن اینکه مادری هم که خود از رابطه جنسی محروم شده در حاشیه وجود دارد. پدر از سرِکار به خانه می آید و از دختر عیب جویی میکند، و در مقابل با خشم و بی احترامی روبرو می شود، یا ممکن است دختر اولین حرکت را با بی احترامی و خشم آغاز کند، و پدر در مقابل از او عیب جویی کند. صداها بلند میشود و درگیری شدت پیدا میکند. نتیجه ی کار بستگی به آن دارد که کدام یک از طرفین ابتکار عمل را در دست داشته باشد.
سه احتمال وجود دارد:
الف ) پدر عقبنشینی میکند و به اتاق خودش می رود و در را محکم به هم میکوبد.
ب ) دختر عقب می نشیند و به اتاق خودش می رود و در را محکم به هم میکوبد.
ج ) هر دو عقب مینشینند و به اتاقهای خودشان میروند و درها را محکم به هم می کوبند.
در هر سه مورد، علامت پایان بازی (( سرسام )) به هم کوبیده شدن در و نظایر آن است. در برخی خانوادهها این بازی راه حل ناخوشایندی را برای مسائل جنسی بین پدران و دختران در سنین بلوغ ارائه میدهد. گاهی تنها وجود خشم می تواند زندگی را برای آنها میسر سازد و به هم کوبیدن درها حاکی از این حقیقت است که آنها اتاق خواب های جداگانه دارند.
در خانواده های ناسالم غرب این بازی ممکن است به شکلی خبیثانه و مشمئز کننده اجرا شود اجرا شود که در آن پدر هر شب ساعت ها صبر می کند تا ببیند دختر چه وقت به خانه می آید، و وقتی آمد او را با دقت وارسی می کند تا بفهمد با مردی هم آغوش شده است یا نه.
کوچکترین سوء ظن در این شرایط باعث خشونت آمیزترین واکنشها می شود و بعید نیست که پدر همان نصف شب دختر را از خانه بیرون کند. در درازمدت، طبیعت بالاخره کار خودش را میکند، و اگر آن شب نشد، شب بعد، یا شب بعد از آن، سوء ظن پدر درست از آب در می آید و آن وقت او این واقعیت هولناک را به رخ مادر بیچاره می کشد که تمام این مدت در گوشه ایستاده و نظاره کرده است.
اما به طور کلی (( سرسام )) ممکن است بین هر دو نفری که نخواهند با هم عمل جنسی انجام دهند بازی شود. اما امکانش بین جوانان و افراد مونث خانواده خیلی کمتر است، چون جوان ها می توانند برای گریز از (( سرسام )) هر وقت خواستند از خانه خارج شوند، حال آنکه این کار برای دیگر اعضای خانواده به سهولت میسر نیست. در سنین پایین تر،با برادرها و خواهرها میتوانند از طریق ضرب و شتم بین خودشان موانع موثری برقرار سازند یا تا حدی رضایت کسب کنند کاری که در سنین مختلف ممکن است انگیزه های مختلفی داشته باشد. در امریکا این نزاع ها به پیروی از تلویزیون و صاحب نظران تعلیم و تربیت و بهداشت کودکان، به صورت یک نیمه منسک خانوادگی در آمده است. در طبقات بالای جامعه ی انگلستان این کار بد محسوب میشود ( یا میشد ) و با برنامهریزیهای دقیق (( سرسام )) را به میدانهای ورزشی منتقل کردهاند.
آنتی تز:
این بازی از دیدگاه پدر واقعا آنقدرها وحشتناک نیست و معمولاً دختر است که برای حل قضیه دست به هر حرکاتی میزند که اغلب به صورت ازدواج زودرس یا اجباری است. اگر از لحاظ روانی امکان داشته باشد، مادر هم ممکن است دست به هر کاری بزند که اغلب به صورت بریدن از بستگان یا سرد مزاجی محض بروز میکند. این بازی از طریق دیگری نیز ممکن است فروکش کند. این که پدر ناگهان سرگرمی جنسی جداگانه پیدا کند. اما این به نوبه ی خود ممکن است به پیچیدگیهای دیگری منجر شود.
در شرایط سخت کاملاً طبیعی است که (( سرسام )) به دادگاه منتهی شود.
@tahlil_raftar_motaghabel
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
🎯 چرا وقتی به بچههایمان فکر میکنیم، ترس سراسر وجودمان را میگیرد؟
— روزگاری بچهها را میترساندند تا خوب بار بیایند، حالا پدر و مادرها را میترسانند که خوب تربیت کنند
📍تا ده بیست سال پیش، کاملاً عادی بود که بچهای ۶-۵ ساله، تنها در صف نانوایی ایستاده باشد، یا بدون نظارت پدر و مادر، ساعتها در کوچه و خیابانهای محله بازی کند. امروز حتی نمیتوانیم تصور کنیم که بچۀ کوچکی را بفرستیم خرید یا آزاد بگذاریم تا در محله بچرخد. دلیلهای موجهی هم داریم: بچهدزدها، زورگیرها، رانندههای بیملاحظه، منحرفان و هزاران دستۀ خطرناک دیگر در کمین بچۀ ما نشستهاند. اما جامعهشناسی که ترس را مطالعه میکند، نگاه دیگری دارد.
🔖 ۱۸۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۱۱ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9565/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
— روزگاری بچهها را میترساندند تا خوب بار بیایند، حالا پدر و مادرها را میترسانند که خوب تربیت کنند
📍تا ده بیست سال پیش، کاملاً عادی بود که بچهای ۶-۵ ساله، تنها در صف نانوایی ایستاده باشد، یا بدون نظارت پدر و مادر، ساعتها در کوچه و خیابانهای محله بازی کند. امروز حتی نمیتوانیم تصور کنیم که بچۀ کوچکی را بفرستیم خرید یا آزاد بگذاریم تا در محله بچرخد. دلیلهای موجهی هم داریم: بچهدزدها، زورگیرها، رانندههای بیملاحظه، منحرفان و هزاران دستۀ خطرناک دیگر در کمین بچۀ ما نشستهاند. اما جامعهشناسی که ترس را مطالعه میکند، نگاه دیگری دارد.
🔖 ۱۸۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۱۱ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9565/
🔻خرید اشتراک چهار شمارۀ فصلنامۀ ترجمان
🔗 @tarjomaanweb
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۵: #حالت_انزوای_روانی
منبع: ص ۴۲۱ تا ۴۲۲
@tahlil_raftar_motaghabel
هنگامی که افراد جسماً از دیگران جدا می شوند و حالت انزوا به خود می گیرند ممکن است، به کارهای غیر ضروری مانند: بی موقع رفتن به محل کار و یا انجام دادن کارهای خارج از انتخاب شخصی دست بزنند.
مثلاً با کسی که لازم نیست وقت بگذرانند، و یا به بهانه ی فکر کردن در خلوت و یا استراحت، به تنهایی و انزوا پناه ببرند.
وقتی که افراد از لحاظ روانی از دیگران منزوی می شوند، در واقع از نظر جسمی و بدنی وجود دارند، ولی حضور عاطفی ندارند. آنان ممکن است در تخیل، رویاهای روزانه، حالت قهر و ترشرویی و یا فلاکت ها و بدبختی های خود غرق باشند و یا طرحی را در خیال برنامهریزی کنند.
ممکن است زمانی که کسی با آن حرف میزند سرشان را تکان دهند و یا حتی هر پرسشی را بی ربط پاسخ بگویند، بدون اینکه شنیده باشند که طرف مقابلشان چه میگوید. مثال:
۱.وقتی که چیزی بهت میگم، هرگز به حرفم گوش نمیدی.
۲. گمان میکنم وقتی که داشتی با من حرف میزدی، من غرق در رویاهای روزانه ی خودم بودم.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین : یکی از فعالیت های روزانه خود را در نظر بگیرید و ببینید که چگونه می توانید با الگوهای رفتاری انزوای روانی خود در تماس باشید. سپس موقعیت هایی را که دریافته اید که به سخنان طرف مقابل گوش نمی دادید یاداشت کنید؟
۱. شخصی که حرف میزد ......
۲. موضوع مورد بحث .....
۳. آنچه در ذهن من میگذشت ....
اگر به انزوای روانی دچار نبودید، آیا تفاوتی داشت؟
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۵: #حالت_انزوای_روانی
منبع: ص ۴۲۱ تا ۴۲۲
@tahlil_raftar_motaghabel
هنگامی که افراد جسماً از دیگران جدا می شوند و حالت انزوا به خود می گیرند ممکن است، به کارهای غیر ضروری مانند: بی موقع رفتن به محل کار و یا انجام دادن کارهای خارج از انتخاب شخصی دست بزنند.
مثلاً با کسی که لازم نیست وقت بگذرانند، و یا به بهانه ی فکر کردن در خلوت و یا استراحت، به تنهایی و انزوا پناه ببرند.
وقتی که افراد از لحاظ روانی از دیگران منزوی می شوند، در واقع از نظر جسمی و بدنی وجود دارند، ولی حضور عاطفی ندارند. آنان ممکن است در تخیل، رویاهای روزانه، حالت قهر و ترشرویی و یا فلاکت ها و بدبختی های خود غرق باشند و یا طرحی را در خیال برنامهریزی کنند.
ممکن است زمانی که کسی با آن حرف میزند سرشان را تکان دهند و یا حتی هر پرسشی را بی ربط پاسخ بگویند، بدون اینکه شنیده باشند که طرف مقابلشان چه میگوید. مثال:
۱.وقتی که چیزی بهت میگم، هرگز به حرفم گوش نمیدی.
۲. گمان میکنم وقتی که داشتی با من حرف میزدی، من غرق در رویاهای روزانه ی خودم بودم.
@tahlil_raftar_motaghabel
تمرین : یکی از فعالیت های روزانه خود را در نظر بگیرید و ببینید که چگونه می توانید با الگوهای رفتاری انزوای روانی خود در تماس باشید. سپس موقعیت هایی را که دریافته اید که به سخنان طرف مقابل گوش نمی دادید یاداشت کنید؟
۱. شخصی که حرف میزد ......
۲. موضوع مورد بحث .....
۳. آنچه در ذهن من میگذشت ....
اگر به انزوای روانی دچار نبودید، آیا تفاوتی داشت؟
@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت اول:
تز:
بسیاری از جنایتکاران چون از پلیس نفرت دارند، از کلاه گذاشتن سر افراد پلیس همان اندازه لذت می برند که از جنایت_ شرایط شاید هم بیشتر.
بازیهای آنها در سطح (( بالغ )) به خاطر مادیات است، اما در سطح (( کودک )) به خاطر شور و هیجان تعقیب است: فرار کردند و بالاخره لذت نشستن و نفس راحت کشیدن در مخفیگاه.
جالب است که نمونه ی شناخته شده ی دوران کودکی این بازی دزد و پلیس بازی نیست، بلکه قایم باشک است و جذبه و اوج بازی موقعی است که پدر ( چشم گذار ) می آید بچه ی هیجان زده را پیدا میکند. بچه های کوچکتر طاقت ندارند و زود خودشان را لو میدهند. اگر پدر بچه را به آسانی پیدا کند، جذب هنوز هست، اما عنصر حظ بازی از بین میرود. اما اگر پدر بازیگر خوبی باشد، بلد است چه کار کند. او باید صبر کند، کمین کند، و بگذارد بچه به او سرنخی بدهد یا صدایی دربیاورد. بدین ترتیب کودک پدر را مجبور می کند که بیاید و او را پیدا کند. بچه اگر چه باز هم دلش می سوزد که مخفیگاهش کشف شده، این بار حظ بیشتری میبرد، چون التهاب و اضطراب عالی بوده. اگر پدر هنگام تجسس خسته شود و تعقیب را رها کند، یعنی نتواند مخفیگاه را پیدا کند، پسر بچه به جای اینکه احساس پیروزی کند، مایوس می شود. چون مخفیگاه و احساس مخفی ماندن دست نخورده مانده، ظاهراً اشکال در اینجا نیست. آنچه او را مایوس کرده این است که او را نگرفته اند! وقتی نوبت پدر رسید که مخفی شود، او می داند که نباید پسر کوچک را خیلی زیاد فریب داد، فقط آنقدر که لذت تعقیب حفظ شود. او وقتی جایش فاش شد، او با هوشیاری خودش را مایوس و مغلوب نشان می دهد. بنابراین برد واقعی گیر افتادن است!
پس قایم باشک وقتگذرانی ساده ای نیست، بلکه بازی ای حقیقی است. در سطح اجتماعی، این نبرد ذکاوت هاست و بهترین رضایتمندی ها موقعی به دست می آید که (( بالغ )) بازیگران به بهترین وجه عمل کرده باشد. اما در سطح روانی، مثل قمار اجباری است که در آن (( بالغ )) وایت باید عمداً ببازد تا (( کودک )) او به دلخواه برنده شود. دستگیر نشدن در واقع آنتی تز است. در بین بچههای بزرگتر، آن که همیشه جای غیر قابل کشف پیدا میکند معمولاً یار بدی محسوب میشود، چون بازی را به هم میزند. او عنصر (( کودک )) را حذف کرده و همه چیز را به رویه ی (( بالغ )) تبدیل کرده است. برای لذت بردن بازی نمیکند. مثل صاحب کازینو عمل میکند، یا مثل جنایتکارهای حرفهای، که گاهی حاضرند از دست تنگی بمیرند اما دست به هیجان و مخاطره نزنند و گیر نیفتند.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت اول:
تز:
بسیاری از جنایتکاران چون از پلیس نفرت دارند، از کلاه گذاشتن سر افراد پلیس همان اندازه لذت می برند که از جنایت_ شرایط شاید هم بیشتر.
بازیهای آنها در سطح (( بالغ )) به خاطر مادیات است، اما در سطح (( کودک )) به خاطر شور و هیجان تعقیب است: فرار کردند و بالاخره لذت نشستن و نفس راحت کشیدن در مخفیگاه.
جالب است که نمونه ی شناخته شده ی دوران کودکی این بازی دزد و پلیس بازی نیست، بلکه قایم باشک است و جذبه و اوج بازی موقعی است که پدر ( چشم گذار ) می آید بچه ی هیجان زده را پیدا میکند. بچه های کوچکتر طاقت ندارند و زود خودشان را لو میدهند. اگر پدر بچه را به آسانی پیدا کند، جذب هنوز هست، اما عنصر حظ بازی از بین میرود. اما اگر پدر بازیگر خوبی باشد، بلد است چه کار کند. او باید صبر کند، کمین کند، و بگذارد بچه به او سرنخی بدهد یا صدایی دربیاورد. بدین ترتیب کودک پدر را مجبور می کند که بیاید و او را پیدا کند. بچه اگر چه باز هم دلش می سوزد که مخفیگاهش کشف شده، این بار حظ بیشتری میبرد، چون التهاب و اضطراب عالی بوده. اگر پدر هنگام تجسس خسته شود و تعقیب را رها کند، یعنی نتواند مخفیگاه را پیدا کند، پسر بچه به جای اینکه احساس پیروزی کند، مایوس می شود. چون مخفیگاه و احساس مخفی ماندن دست نخورده مانده، ظاهراً اشکال در اینجا نیست. آنچه او را مایوس کرده این است که او را نگرفته اند! وقتی نوبت پدر رسید که مخفی شود، او می داند که نباید پسر کوچک را خیلی زیاد فریب داد، فقط آنقدر که لذت تعقیب حفظ شود. او وقتی جایش فاش شد، او با هوشیاری خودش را مایوس و مغلوب نشان می دهد. بنابراین برد واقعی گیر افتادن است!
پس قایم باشک وقتگذرانی ساده ای نیست، بلکه بازی ای حقیقی است. در سطح اجتماعی، این نبرد ذکاوت هاست و بهترین رضایتمندی ها موقعی به دست می آید که (( بالغ )) بازیگران به بهترین وجه عمل کرده باشد. اما در سطح روانی، مثل قمار اجباری است که در آن (( بالغ )) وایت باید عمداً ببازد تا (( کودک )) او به دلخواه برنده شود. دستگیر نشدن در واقع آنتی تز است. در بین بچههای بزرگتر، آن که همیشه جای غیر قابل کشف پیدا میکند معمولاً یار بدی محسوب میشود، چون بازی را به هم میزند. او عنصر (( کودک )) را حذف کرده و همه چیز را به رویه ی (( بالغ )) تبدیل کرده است. برای لذت بردن بازی نمیکند. مثل صاحب کازینو عمل میکند، یا مثل جنایتکارهای حرفهای، که گاهی حاضرند از دست تنگی بمیرند اما دست به هیجان و مخاطره نزنند و گیر نیفتند.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel