اگه این دنیا تَنها یه خوبی داشت، تَجربه بودن در کنارِ تو بود...
دنیا به این بزرگی به خودِش افتخار میکنه که روزی پَذیرای عزیزی چون تو بوده کسی که لبخندِش، برقِ چِشماش، کلامِ دلنشینش و چهره زیباش به همه چیز رنگ و بوی دیگه ای میده،
بوی مهر که میاد طبیعت روز تولدِ تورو با پوشوندنِ زمینِش از برگ ها جشن میگیره
تولدِت مبارک عشق من...
امیرمسعود
@StoryCaffee
دنیا به این بزرگی به خودِش افتخار میکنه که روزی پَذیرای عزیزی چون تو بوده کسی که لبخندِش، برقِ چِشماش، کلامِ دلنشینش و چهره زیباش به همه چیز رنگ و بوی دیگه ای میده،
بوی مهر که میاد طبیعت روز تولدِ تورو با پوشوندنِ زمینِش از برگ ها جشن میگیره
تولدِت مبارک عشق من...
امیرمسعود
@StoryCaffee
دُختر که باشی
میری جلویِ آینه سراغِ لَبهات
صورتیِ پامچالی ، قرمزِ آب اَناری ، قهوه ایِ خرمایی ..
دختر که باشی
جلوی آینه چهار زانو میشینی و سَوار بر قالیچه ای از خیال به سرزمینِ ناخُن هات فرود میایی
آبی کاربُنی، صورتیِ نِئونی ، قرمزِ یاقوتی..
لَبخندایِ خدا روزِتون مُبارک
مامانِ هَمه ی عَروسکا روزِتون مُبارک
امیرمسعود
@StoryCaffee
میری جلویِ آینه سراغِ لَبهات
صورتیِ پامچالی ، قرمزِ آب اَناری ، قهوه ایِ خرمایی ..
دختر که باشی
جلوی آینه چهار زانو میشینی و سَوار بر قالیچه ای از خیال به سرزمینِ ناخُن هات فرود میایی
آبی کاربُنی، صورتیِ نِئونی ، قرمزِ یاقوتی..
لَبخندایِ خدا روزِتون مُبارک
مامانِ هَمه ی عَروسکا روزِتون مُبارک
امیرمسعود
@StoryCaffee
آبان را دوست میدارم
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم..
امیرمسعود
@StoryCaffee
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم..
امیرمسعود
@StoryCaffee
مِهر که گذشت...
حَداقل توو آبان بیا!
باور کن حِیفِ این پاییز رو هم
بدونِ هم تَموم کنیم ...
امیرمسعود
@StoryCaffee
حَداقل توو آبان بیا!
باور کن حِیفِ این پاییز رو هم
بدونِ هم تَموم کنیم ...
امیرمسعود
@StoryCaffee