پرستو احمدی خواننده و آهنگساز پیشرو میهنمان ویدئویی را منتشر کرده است که “کنسرت کاروانسرا “نام دارد، او به همراه نوازندگان گروه خود یک کنسرت زنده بدون تماشاچی در یک کاروانسرا در کویر ایران اجرا کرده است.
او با درایت آهنگهای مردمی ومترقی را انتخاب کرده و خوانده است، او آهنگی به نام “کمر باریک” خوانده است که شعر و آهنگ آن از زنده یاد ابوالفاسم لاهوتی میباشد، ابوالقاسم لاهوتی همان شاعر و مبارز کمونیستی است که سرود انترناسیونال را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
آهنگ دیگری که پرستو اجرا کرده است “ از خون جوانان وطن” است که سروده شاعر انقلابی و مبارز عارف قزوینی میباشد.
آهنگهای دیگر نیز که توسط پرستو اجرا شده است سرودههای شاعران مطرح میهنمان میباشند و همگی دارای معانی و مفاهیم اجتماعی و اعتراضی هستند.
نکته دیگر کار بسیار حرفهای و خلاقانه گروه موزیک میباشد که سرتاسر این کنسرت تاریخی را پر شور کرده و غنا بخشیده است.
نکته آخر اینکه در این فضای مخدوش شده موسیقی ایرانی کار پرستو احمدی و گروهش شاهکار به حساب میآید.
پرستو در ابتدای کنسرت اینگونه با مخاطب سخن میگوید:
“من پرستو دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم.
این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم، خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنویدو خیال کنید این وطن زیبا را …”
متن به امانت گرفته شده به انداره کافی گویاست و لازم نیست چیز بیشتری به ان اضافه کنیم، آرزوی موفقیت ها و پیروزی داریم برای پرستو احمدی و این گروه، صدایشان بلند، با هم ببینیم و بشنویم:
#پرستو_احمدی
@SocialistL
او با درایت آهنگهای مردمی ومترقی را انتخاب کرده و خوانده است، او آهنگی به نام “کمر باریک” خوانده است که شعر و آهنگ آن از زنده یاد ابوالفاسم لاهوتی میباشد، ابوالقاسم لاهوتی همان شاعر و مبارز کمونیستی است که سرود انترناسیونال را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
آهنگ دیگری که پرستو اجرا کرده است “ از خون جوانان وطن” است که سروده شاعر انقلابی و مبارز عارف قزوینی میباشد.
آهنگهای دیگر نیز که توسط پرستو اجرا شده است سرودههای شاعران مطرح میهنمان میباشند و همگی دارای معانی و مفاهیم اجتماعی و اعتراضی هستند.
نکته دیگر کار بسیار حرفهای و خلاقانه گروه موزیک میباشد که سرتاسر این کنسرت تاریخی را پر شور کرده و غنا بخشیده است.
نکته آخر اینکه در این فضای مخدوش شده موسیقی ایرانی کار پرستو احمدی و گروهش شاهکار به حساب میآید.
پرستو در ابتدای کنسرت اینگونه با مخاطب سخن میگوید:
“من پرستو دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم.
این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم، خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنویدو خیال کنید این وطن زیبا را …”
متن به امانت گرفته شده به انداره کافی گویاست و لازم نیست چیز بیشتری به ان اضافه کنیم، آرزوی موفقیت ها و پیروزی داریم برای پرستو احمدی و این گروه، صدایشان بلند، با هم ببینیم و بشنویم:
#پرستو_احمدی
@SocialistL
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
بیهوده کدها و ارقام و حروف را
اسیر نکنید بر دیوارها و تیغههای مخفی
صیدانیا دل-هُرّه تاریخ مثل تمام زندانهای نامدار
فقط پرمیشود پرافتخار برای دور بعدی این بازی
حتی پس از آزادی
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
پاییز ۱۴۰۳
#سوریه
#صیدانیا
حسین مکی زاده
@SocialistL
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
بیهوده کدها و ارقام و حروف را
اسیر نکنید بر دیوارها و تیغههای مخفی
صیدانیا دل-هُرّه تاریخ مثل تمام زندانهای نامدار
فقط پرمیشود پرافتخار برای دور بعدی این بازی
حتی پس از آزادی
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
پاییز ۱۴۰۳
#سوریه
#صیدانیا
حسین مکی زاده
@SocialistL
آینده تاریک سوریه
• حاکمانِ امروزِ دمشق به گفته لاوروف طیِ یک برنامه از پیش تعیین شده و در نتیجه توافقاتی که بعد ازیک سلسله مذاکرات نفس گیر بدست آمد حکومت را از بشار اسد تحویل گرفتند. جانشینانِ اسد سالها به نمایندگیِ از منافعِ دوَل و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه خون ریخته اند و جنایت افریده اند. امروز هم با چراغ سبز و پشتیبانیِ مادی و معنوی و تسلیحاتی همان دولتها و قدرتها در دمشق دور هم جمع شده اند. به این جهت مسئله آینده سوریه تحت حاکمیت این جریانات فرقه ای بسیار فراتر از قد و قواره خودِ این این نیروهاست و مصالح و در عینِ حال تضاد منافعِ دولتها و قدرتهای حامیِ این جریانات میتواند بسرعت همه معادلات و اتحادهای ظاهری را به هم بزند؛ چنانکه تضادِ منافعِ دولتهای منطقه در جریانِ انتصابِ رئیسِ دولتِ انتقالی برخی از این نیروها را دست به قداره در مقابلِ هم قرار داد.
• تنها دو مسئله ای که طی یک هفته گذشته داعشیهای به قدرت رسیده توانسته اند در مورد آنها به یک اجماع قابل توجه برسند سکوت مطلق و معنادار در مقابل حملات بی سابقه اسرائیل به صدها مرکز در سوریه و همچنین قتل و عام مردم کردستان سوریه و پاکسازی و حذف نیروهای اتحاد دمکراتیک در این منطقه است. اجماع در موردِ اولی نتیجه تهدید و اخطارِ مستقیم قدرتهای بزرگ است واجماع در مورد جهاد علیه مردم کردستان با دخالت و رهبری ترکیه و شرکت مستقیم و علنیِ این کشور در حمله همزمان و همه جانبه به مناطقِ کردنشین و تحت لوای تمامیت ارضی صورت گرفته است. سفرِ رئیس میتِ ترکیه به دمشق و کنارِ احمد شرعِ داعشی ظاهر شدن حاویِ یک پیام مهم به رقبایِ منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین به فرقه های طرفدارِ عربستان و دیگر کشورهای منطقه بود که زیاد با سیاستهای ترکیه سرِ سازگاری ندارند. پیامِ ترکیه روشن است؛ همه بدانند که سوریه حیاط خلوت ترکیه است و اینجا تنها کسی بر مسند قدرت خواهد بود و حق مشارکت در قدرت را خواهد داشت که منافع ترکیه را نمایندگی کند. آیا ترکیه موفق خواهد شد به عنوان تنها بازیگرِ اصلی در تحولات سوریه نقش ایفا کند؟. واقعیت این است که همه شواهد نشان میدهند مسئله آینده سوریه بسیار پیچیده تر و فراتر از حتی توانائیها و قد و قواره ترکیه است.
• شعارها و آرزوهای زیبا را که کنار بگذاریم سوریه حکمِ محکومی را دارد که همه درها به رویش بسته شده اند و حالا حالاها هیچ شانسی برای رهایی ندارد. حاکمیتِ بیش از 50 ساله خانواده اسد همه آن ملزوماتی که یک جامعه برای عبور و رهایی از بند استبداد و برقراری سیستمی آزاد به آن نیاز دارد را از مردم سوریه گرفته است. از سال 2011 هم که این کشور عملن به جولانگاهِ دولتهایِ منطقه و قدرتهای بزرگ برای حلِ مناقشاتی که در اصل هیچ ربطی به سوریه نداشته اند بدل گشته و بصورت ملوک الطوایفی اداره شده است. جامعه مدنی نابود شده و جای احزاب سیاسی را فرقه های مذهبی و گروههای مسلحی که هر کدام عاملِ یک یا چند کشورِ خارجی هستند و به نفرت قومی و مذهبی و منطقه ای دامن زده اند گرفته است؛ فرقه ها و گروههایی که حالا حاکمانِ جدید این کشور هستند. دست بدست گشتنِ قدرت از خانواده اسد و فرقه اش به احمد الشرعِ داعشی و شرکا به معنی رهایی و حتی پدیدار گشتنِ کورسوی امیدی به رهاییِ مردمِ سوریه از شرایطِ فلاکتباری که در آن قرار گرفته اند نیست. گله گرگها جایش را به گله کفتارها داده است.
آرام صدر
@SocialistL
• حاکمانِ امروزِ دمشق به گفته لاوروف طیِ یک برنامه از پیش تعیین شده و در نتیجه توافقاتی که بعد ازیک سلسله مذاکرات نفس گیر بدست آمد حکومت را از بشار اسد تحویل گرفتند. جانشینانِ اسد سالها به نمایندگیِ از منافعِ دوَل و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه خون ریخته اند و جنایت افریده اند. امروز هم با چراغ سبز و پشتیبانیِ مادی و معنوی و تسلیحاتی همان دولتها و قدرتها در دمشق دور هم جمع شده اند. به این جهت مسئله آینده سوریه تحت حاکمیت این جریانات فرقه ای بسیار فراتر از قد و قواره خودِ این این نیروهاست و مصالح و در عینِ حال تضاد منافعِ دولتها و قدرتهای حامیِ این جریانات میتواند بسرعت همه معادلات و اتحادهای ظاهری را به هم بزند؛ چنانکه تضادِ منافعِ دولتهای منطقه در جریانِ انتصابِ رئیسِ دولتِ انتقالی برخی از این نیروها را دست به قداره در مقابلِ هم قرار داد.
• تنها دو مسئله ای که طی یک هفته گذشته داعشیهای به قدرت رسیده توانسته اند در مورد آنها به یک اجماع قابل توجه برسند سکوت مطلق و معنادار در مقابل حملات بی سابقه اسرائیل به صدها مرکز در سوریه و همچنین قتل و عام مردم کردستان سوریه و پاکسازی و حذف نیروهای اتحاد دمکراتیک در این منطقه است. اجماع در موردِ اولی نتیجه تهدید و اخطارِ مستقیم قدرتهای بزرگ است واجماع در مورد جهاد علیه مردم کردستان با دخالت و رهبری ترکیه و شرکت مستقیم و علنیِ این کشور در حمله همزمان و همه جانبه به مناطقِ کردنشین و تحت لوای تمامیت ارضی صورت گرفته است. سفرِ رئیس میتِ ترکیه به دمشق و کنارِ احمد شرعِ داعشی ظاهر شدن حاویِ یک پیام مهم به رقبایِ منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین به فرقه های طرفدارِ عربستان و دیگر کشورهای منطقه بود که زیاد با سیاستهای ترکیه سرِ سازگاری ندارند. پیامِ ترکیه روشن است؛ همه بدانند که سوریه حیاط خلوت ترکیه است و اینجا تنها کسی بر مسند قدرت خواهد بود و حق مشارکت در قدرت را خواهد داشت که منافع ترکیه را نمایندگی کند. آیا ترکیه موفق خواهد شد به عنوان تنها بازیگرِ اصلی در تحولات سوریه نقش ایفا کند؟. واقعیت این است که همه شواهد نشان میدهند مسئله آینده سوریه بسیار پیچیده تر و فراتر از حتی توانائیها و قد و قواره ترکیه است.
• شعارها و آرزوهای زیبا را که کنار بگذاریم سوریه حکمِ محکومی را دارد که همه درها به رویش بسته شده اند و حالا حالاها هیچ شانسی برای رهایی ندارد. حاکمیتِ بیش از 50 ساله خانواده اسد همه آن ملزوماتی که یک جامعه برای عبور و رهایی از بند استبداد و برقراری سیستمی آزاد به آن نیاز دارد را از مردم سوریه گرفته است. از سال 2011 هم که این کشور عملن به جولانگاهِ دولتهایِ منطقه و قدرتهای بزرگ برای حلِ مناقشاتی که در اصل هیچ ربطی به سوریه نداشته اند بدل گشته و بصورت ملوک الطوایفی اداره شده است. جامعه مدنی نابود شده و جای احزاب سیاسی را فرقه های مذهبی و گروههای مسلحی که هر کدام عاملِ یک یا چند کشورِ خارجی هستند و به نفرت قومی و مذهبی و منطقه ای دامن زده اند گرفته است؛ فرقه ها و گروههایی که حالا حاکمانِ جدید این کشور هستند. دست بدست گشتنِ قدرت از خانواده اسد و فرقه اش به احمد الشرعِ داعشی و شرکا به معنی رهایی و حتی پدیدار گشتنِ کورسوی امیدی به رهاییِ مردمِ سوریه از شرایطِ فلاکتباری که در آن قرار گرفته اند نیست. گله گرگها جایش را به گله کفتارها داده است.
آرام صدر
@SocialistL
نگاهی_مقدماتی_به_جابجایی_قدرت_در_سوریه_کارگاه_دیالکتیک_.docx
1019.4 KB
نگاهی مقدماتی به جابجایی قدرت در سوریه
کارگاه دیالکتیک
در سوریه یک جابجایی سیاسی تمامعیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنهی سیاسی، از بالا. صحنهگردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکیهای پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت اجتماعی–سیاسیشان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقمخورده است، این جابجایی (دستکم بهلحاظ نمادین) اهمیت ویژهای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسمرمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کردهاند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت میتواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آنیم روشنی بیاندازد. داعیهی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالتهای آن دربارهی نقش دولت ایران و داعیههای سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری میاندازیم....
@SocialistL
کارگاه دیالکتیک
در سوریه یک جابجایی سیاسی تمامعیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنهی سیاسی، از بالا. صحنهگردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکیهای پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت اجتماعی–سیاسیشان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقمخورده است، این جابجایی (دستکم بهلحاظ نمادین) اهمیت ویژهای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسمرمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کردهاند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت میتواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آنیم روشنی بیاندازد. داعیهی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالتهای آن دربارهی نقش دولت ایران و داعیههای سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری میاندازیم....
@SocialistL
مصاحبه با کادار پیره
نماینده انقلاب کردها در شمال و شرق سوریه
رفیق کادار پیره، مدیر بنیاد "کردهای بدون مرز" که در سال ۲۰۰۹ در بیروت تأسیس شد، به موضوعات مهمی از جمله وضعیت کردها در سوریه، نقش ترکیه در بحران خاورمیانه، و تجربیات شخصی خود از مقاومت و اسارت پرداخته است. ایشان ضمن تقدیر از مواضع چپگرایان ایران و حمایت آنان از مسئله کردها، به تبیین شرایط کنونی منطقه و تحلیل رفتارهای دولتهای منطقهای پرداختهاند.
اوضاع شمال و شرق سوریه
شمال شرقی سوریه، معروف به "روژاوا"، بهعنوان نمونهای از دموکراسی مشارکتی و چندملیتی شکل گرفته است. اما این منطقه با تهدیدات جدی از سوی ترکیه و نیروهای رادیکال روبرو است. ترکها به دنبال اشغال این مناطق هستند و بهانههایی چون "امنیت ملی" و "مبارزه با تروریسم" را برای حملات خود مطرح میکنند.
رفیق پیره تأکید میکند که ترکیه از سازمانهای تکفیری مانند هیئت تحریر الشام (HTS) حمایت میکند و از این نیروها برای پیشبرد اهداف استعماری خود استفاده کرده است. این سازمانها شامل گروههای متشکل از ترکمنها، اویغورها، تاجیکها و حتی کردهای ایرانی است که توسط ترکیه سازماندهی شدهاند.
وی افزود: «ترکیه از این گروهها برای اشغالگری در مناطق مختلف مانند لیبی، قرهباغ و حتی آفریقا استفاده کرده است. اکنون نیز در سوریه، ترکها در حال تلاش برای از بین بردن روژاوا و جلوگیری از تثبیت دموکراسی در این منطقه هستند.»
نقش ترکیه و جاهطلبیهای استعماری
به گفته رفیق پیره، دولت ترکیه با سیاستهای استعماری خود قصد دارد مناطق شمالی سوریه را به خاک خود الحاق کند. وی به سخنانی از سیاستمداران ترکیه اشاره کرد که استانهای شمالی سوریه، از جمله حلب، را بخشی از "منشور ملی" ترکیه میدانند.
وی همچنین به تحرکات نظامی ترکیه در سد تشرین اشاره کرد که منبع آب و انرژی بخش وسیعی از سوریه است و احتمالاً با خطر بمباران ترکیه مواجه است. «این اقدامات نه تنها یک تهدید برای مردم سوریه بلکه برای محیطزیست منطقه نیز محسوب میشود.»
اهمیت کوبانی در مقاومت علیه داعش
رفیق پیره به نقش تاریخی شهر کوبانی در مقاومت علیه داعش اشاره کرد و گفت: «کوبانی به نمادی برای آزادیخواهان جهان تبدیل شده است. این شهر نقطه عطفی در مبارزه با تروریسم داعش بود، تروریسمی که هیچ ارتشی توان مقابله با آن را نداشت، اما نیروهای مردمی در کوبانی توانستند مقاومت کنند و آنها را شکست دهند.»
وی افزود: «اردوغان همچنان در تلاش است تا این نماد مقاومت را نابود کند، زیرا کوبانی نشاندهنده پیروزی اراده مردم علیه تروریسم و استبداد است.»
تجربیات شخصی: از اسارت تا مقاومت
رفیق پیره در بخش دیگری از مصاحبه به تجربیات شخصی خود در مبارزه برای آزادی فلسطین و کردها اشاره کرد. او گفت که در جریان مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل، هفت سال را در اسارت گذرانده است. وی تأکید کرد که شرایط اسارت در زندانهای اسرائیل در مقایسه با زندانهای رژیم بشار اسد بسیار بهتر بوده است.
وی افزود: «پس از قیام قامشلی در سال ۲۰۰۴، بازداشت شدم و هفت ماه در زندان سوریه تحت شکنجه بودم. این تجربه ما را به این نتیجه رساند که باید سازمانی برای محافظت از مردم روژاوا تأسیس کنیم. متأسفانه، این سازمان مخفی لو رفت و بسیاری از اعضای آن دستگیر شدند.»
چشمانداز آینده: مقاومت در برابر اشغالگری
رفیق پیره بر اهمیت همبستگی بینالمللی تأکید کرد و گفت: «برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، باید در برابر تهدیدات داخلی و خارجی متحد باشیم. مردم کرد با وجود اشتباهات و مشکلات، نشان دادهاند که میتوانند الگویی برای دموکراسی در خاورمیانه باشند. اما این دستاوردها نیازمند حمایت جهانی است.»
وی در پایان گفت: «ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای باید بدانند که با سرکوب کردها و دموکراسی در روژاوا، صلح و ثبات در خاورمیانه دستنیافتنی خواهد بود.»
رفیق کادار به نکتۀ مهمی درباره تهدیدهای ترکیه در خصوص سد تشرین و خطرات ناشی از بمباران آن اشاره میکند.
شرح تهدیدهای ترکیه بر سد تشرین:
1. موقعیت سد و اهمیت استراتژیک آن:
سد تشرین یک سد بزرگ و حیاتی در سوریه محسوب میشود. این سد که خزان بزرگی برای آب دارد، تأمینکننده منابع آب و انرژی الکتریکی بخشهای گستردهای از سوریه، بهویژه در مناطق شرقی، است.
- به دلیل جنگها و تسلط داعش در گذشته، این سد بهطور کامل فعالیت نمیکند و تنها با حدود 20 تا 30 درصد ظرفیت خود کار میکند.
- با این وجود، این سد همچنان منبع اصلی برق و آب برای مناطق وسیعی در سوریه است.
@SocialistL
۱
ادامه دارد ...
نماینده انقلاب کردها در شمال و شرق سوریه
رفیق کادار پیره، مدیر بنیاد "کردهای بدون مرز" که در سال ۲۰۰۹ در بیروت تأسیس شد، به موضوعات مهمی از جمله وضعیت کردها در سوریه، نقش ترکیه در بحران خاورمیانه، و تجربیات شخصی خود از مقاومت و اسارت پرداخته است. ایشان ضمن تقدیر از مواضع چپگرایان ایران و حمایت آنان از مسئله کردها، به تبیین شرایط کنونی منطقه و تحلیل رفتارهای دولتهای منطقهای پرداختهاند.
اوضاع شمال و شرق سوریه
شمال شرقی سوریه، معروف به "روژاوا"، بهعنوان نمونهای از دموکراسی مشارکتی و چندملیتی شکل گرفته است. اما این منطقه با تهدیدات جدی از سوی ترکیه و نیروهای رادیکال روبرو است. ترکها به دنبال اشغال این مناطق هستند و بهانههایی چون "امنیت ملی" و "مبارزه با تروریسم" را برای حملات خود مطرح میکنند.
رفیق پیره تأکید میکند که ترکیه از سازمانهای تکفیری مانند هیئت تحریر الشام (HTS) حمایت میکند و از این نیروها برای پیشبرد اهداف استعماری خود استفاده کرده است. این سازمانها شامل گروههای متشکل از ترکمنها، اویغورها، تاجیکها و حتی کردهای ایرانی است که توسط ترکیه سازماندهی شدهاند.
وی افزود: «ترکیه از این گروهها برای اشغالگری در مناطق مختلف مانند لیبی، قرهباغ و حتی آفریقا استفاده کرده است. اکنون نیز در سوریه، ترکها در حال تلاش برای از بین بردن روژاوا و جلوگیری از تثبیت دموکراسی در این منطقه هستند.»
نقش ترکیه و جاهطلبیهای استعماری
به گفته رفیق پیره، دولت ترکیه با سیاستهای استعماری خود قصد دارد مناطق شمالی سوریه را به خاک خود الحاق کند. وی به سخنانی از سیاستمداران ترکیه اشاره کرد که استانهای شمالی سوریه، از جمله حلب، را بخشی از "منشور ملی" ترکیه میدانند.
وی همچنین به تحرکات نظامی ترکیه در سد تشرین اشاره کرد که منبع آب و انرژی بخش وسیعی از سوریه است و احتمالاً با خطر بمباران ترکیه مواجه است. «این اقدامات نه تنها یک تهدید برای مردم سوریه بلکه برای محیطزیست منطقه نیز محسوب میشود.»
اهمیت کوبانی در مقاومت علیه داعش
رفیق پیره به نقش تاریخی شهر کوبانی در مقاومت علیه داعش اشاره کرد و گفت: «کوبانی به نمادی برای آزادیخواهان جهان تبدیل شده است. این شهر نقطه عطفی در مبارزه با تروریسم داعش بود، تروریسمی که هیچ ارتشی توان مقابله با آن را نداشت، اما نیروهای مردمی در کوبانی توانستند مقاومت کنند و آنها را شکست دهند.»
وی افزود: «اردوغان همچنان در تلاش است تا این نماد مقاومت را نابود کند، زیرا کوبانی نشاندهنده پیروزی اراده مردم علیه تروریسم و استبداد است.»
تجربیات شخصی: از اسارت تا مقاومت
رفیق پیره در بخش دیگری از مصاحبه به تجربیات شخصی خود در مبارزه برای آزادی فلسطین و کردها اشاره کرد. او گفت که در جریان مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل، هفت سال را در اسارت گذرانده است. وی تأکید کرد که شرایط اسارت در زندانهای اسرائیل در مقایسه با زندانهای رژیم بشار اسد بسیار بهتر بوده است.
وی افزود: «پس از قیام قامشلی در سال ۲۰۰۴، بازداشت شدم و هفت ماه در زندان سوریه تحت شکنجه بودم. این تجربه ما را به این نتیجه رساند که باید سازمانی برای محافظت از مردم روژاوا تأسیس کنیم. متأسفانه، این سازمان مخفی لو رفت و بسیاری از اعضای آن دستگیر شدند.»
چشمانداز آینده: مقاومت در برابر اشغالگری
رفیق پیره بر اهمیت همبستگی بینالمللی تأکید کرد و گفت: «برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، باید در برابر تهدیدات داخلی و خارجی متحد باشیم. مردم کرد با وجود اشتباهات و مشکلات، نشان دادهاند که میتوانند الگویی برای دموکراسی در خاورمیانه باشند. اما این دستاوردها نیازمند حمایت جهانی است.»
وی در پایان گفت: «ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای باید بدانند که با سرکوب کردها و دموکراسی در روژاوا، صلح و ثبات در خاورمیانه دستنیافتنی خواهد بود.»
رفیق کادار به نکتۀ مهمی درباره تهدیدهای ترکیه در خصوص سد تشرین و خطرات ناشی از بمباران آن اشاره میکند.
شرح تهدیدهای ترکیه بر سد تشرین:
1. موقعیت سد و اهمیت استراتژیک آن:
سد تشرین یک سد بزرگ و حیاتی در سوریه محسوب میشود. این سد که خزان بزرگی برای آب دارد، تأمینکننده منابع آب و انرژی الکتریکی بخشهای گستردهای از سوریه، بهویژه در مناطق شرقی، است.
- به دلیل جنگها و تسلط داعش در گذشته، این سد بهطور کامل فعالیت نمیکند و تنها با حدود 20 تا 30 درصد ظرفیت خود کار میکند.
- با این وجود، این سد همچنان منبع اصلی برق و آب برای مناطق وسیعی در سوریه است.
@SocialistL
۱
ادامه دارد ...
ادامه مصاحبه با کادار پیره
۲
2. تهدیدهای ترکیه:
ترکیه در پی استقرار در مناطق نزدیک به سد تشرین است و این مسئله نگرانیهای زیادی ایجاد کرده است. دلایل این تهدیدها به موارد زیر بازمیگردد:
- ترکیه تلاش دارد که کنترل این منبع استراتژیک را به دست گیرد.
- حملات ترکیه به این سد (بهوسیله بمباران هوایی و پهپادها) ممکن است باعث ایجاد تصدعات و شکافهایی در سد شود.
- در صورت شکستن سد، فاجعهای بزرگ و فراتر از مرزهای سوریه رخ خواهد داد که عراق نیز از پیامدهای آن متأثر میشود. این خطر، یک تهدید زیستمحیطی عمده و بحران انسانی محسوب میشود که بهصورت عامدانه و در نتیجه اقدامات نظامی ترکیه ایجاد خواهد شد.
3. پیوند سد تشرین با مقاومت نیروهای دموکراتیک سوریه:
سد تشرین به دلیل مقاومت قهرمانانه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در برابر حملات داعش به یک نماد تبدیل شده است. در دوران سیطره داعش، تلاشهای بسیاری برای تخریب یا تصرف این سد صورت گرفت، اما نیروهای مقاومت موفق شدند از آن دفاع کنند.
- ترکیه، که در زمان پیشروی داعش به شهر کوبانی نقش حمایتی از داعش داشت، اکنون نیز تلاش دارد نمادهای مقاومت مانند سد تشرین و شهر کوبانی را هدف قرار دهد.
4. عقده ترکیه نسبت به کوبانی و ارتباط آن با سد تشرین:
در متن ذکر شده که اردوغان و دولت ترکیه دارای "عقده" نسبت به شهر کوبانی هستند. این شهر که به یک نماد بینالمللی از مقاومت علیه داعش تبدیل شده است، در برابر نیروهای تروریستی ایستادگی کرد و شکست داعش از این نقطه آغاز شد.
- ترکیه بهواسطه این شکست تاریخی، تلاش دارد هم نماد مقاومت کوبانی و هم مناطق استراتژیک مانند سد تشرین را هدف قرار دهد.
- هدف اصلی ترکیه تخریب این نمادها و حذف دستاوردهای مقاومت نیروهای کرد و سوریه دموکراتیک در برابر داعش و نفوذ نظامی ترکیه در مناطق شمال سوریه است.
ههتی. در صورت تخریب این سد، کشورهای منطقه از جمله عراق نیز بهطور جدی آسیب خواهند دید.
@SocialistL
۲
2. تهدیدهای ترکیه:
ترکیه در پی استقرار در مناطق نزدیک به سد تشرین است و این مسئله نگرانیهای زیادی ایجاد کرده است. دلایل این تهدیدها به موارد زیر بازمیگردد:
- ترکیه تلاش دارد که کنترل این منبع استراتژیک را به دست گیرد.
- حملات ترکیه به این سد (بهوسیله بمباران هوایی و پهپادها) ممکن است باعث ایجاد تصدعات و شکافهایی در سد شود.
- در صورت شکستن سد، فاجعهای بزرگ و فراتر از مرزهای سوریه رخ خواهد داد که عراق نیز از پیامدهای آن متأثر میشود. این خطر، یک تهدید زیستمحیطی عمده و بحران انسانی محسوب میشود که بهصورت عامدانه و در نتیجه اقدامات نظامی ترکیه ایجاد خواهد شد.
3. پیوند سد تشرین با مقاومت نیروهای دموکراتیک سوریه:
سد تشرین به دلیل مقاومت قهرمانانه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در برابر حملات داعش به یک نماد تبدیل شده است. در دوران سیطره داعش، تلاشهای بسیاری برای تخریب یا تصرف این سد صورت گرفت، اما نیروهای مقاومت موفق شدند از آن دفاع کنند.
- ترکیه، که در زمان پیشروی داعش به شهر کوبانی نقش حمایتی از داعش داشت، اکنون نیز تلاش دارد نمادهای مقاومت مانند سد تشرین و شهر کوبانی را هدف قرار دهد.
4. عقده ترکیه نسبت به کوبانی و ارتباط آن با سد تشرین:
در متن ذکر شده که اردوغان و دولت ترکیه دارای "عقده" نسبت به شهر کوبانی هستند. این شهر که به یک نماد بینالمللی از مقاومت علیه داعش تبدیل شده است، در برابر نیروهای تروریستی ایستادگی کرد و شکست داعش از این نقطه آغاز شد.
- ترکیه بهواسطه این شکست تاریخی، تلاش دارد هم نماد مقاومت کوبانی و هم مناطق استراتژیک مانند سد تشرین را هدف قرار دهد.
- هدف اصلی ترکیه تخریب این نمادها و حذف دستاوردهای مقاومت نیروهای کرد و سوریه دموکراتیک در برابر داعش و نفوذ نظامی ترکیه در مناطق شمال سوریه است.
ههتی. در صورت تخریب این سد، کشورهای منطقه از جمله عراق نیز بهطور جدی آسیب خواهند دید.
@SocialistL
در انتظار چه هستید؟
که کران به شنیدن تان بشتابند؟
که سیری ناپذیران چیزی به شما ببخشند؟
که گرگان بجای بلعیدن تان
خوراک تان دهند؟
ببرها از روی دوستی
تقاضا کنند
که دندان هایشان را بکشید؟
به این انتظار نشسته اید؟
#برتولت_برشت
ترجمه شهاب برهان
@SocialistL
که کران به شنیدن تان بشتابند؟
که سیری ناپذیران چیزی به شما ببخشند؟
که گرگان بجای بلعیدن تان
خوراک تان دهند؟
ببرها از روی دوستی
تقاضا کنند
که دندان هایشان را بکشید؟
به این انتظار نشسته اید؟
#برتولت_برشت
ترجمه شهاب برهان
@SocialistL
آلترناتیو
کارل_مارکس_و_لودویگ_ویتگنشتاین_از_دیوید_روبینشتاین.pdf
بازنمایی_و_ژرفا_نزد_مارکس_و_ویتگنشتاین_آلفونسو_مائوریتسیو_لوکانو.pdf
1.3 MB
بازنمایی و ژرفا نزد مارکس و ویتگنشتاین
آلفونسو مائوریتسیو لوکانو
ترجمهی: میلاد عزیزی
چکیده: هم مارکس و هم ویتگنشتاین فرضِ معرفتشناختیِ دکارتی و متعلّق به دورانِ رنسانس را رد میکنند؛ فرضی که با اختراع پرسپکتیوِ خطّی متولد شد و بر اساسِ آنْ ژرفا با فاصله تلازم دارد و دانش بر مطابقتِ میان سوژه و ابژه استوار است. بنابر توضیحِ کارل مارکس در بابِ چیستیِ سرشت بُتوارهای کالا «اشیاء همانگونه پدیدار میشوند که هستند». اگر چنین باشد، حقیقت در ساختارهای ظواهر است که یافتنیست، همانگونه که ژرفا را باید در سطح کشف کرد. هوگو فون هوفمانشتال اعلام میکند: «ژرفا باید پنهان باشد. ژرفا کجاست؟ بر سطح.» و ایتالو کالوینو این مشاهده را با گفتهی ویتگنشتاین مقایسه میکند: «آنچه پنهان است، برای ما اهمیتی ندارد.» بنابراین ژرفا در پسزمینه جا خوش نکرده است، بلکه در طرحهایی پنهانشده که میتوان گفت، آنچه را در پیشزمینه قابل مشاهده است، میسازد. این همان کاری است که سِزان و کوبیستها انجام دادند؛ آنها ژرفا را حذف کردند و شیوههای بازنمایی را که در توهّمِ پرسپکتیو پنهان شده بود، به پیشزمینه آوردند.
@SocialistL
آلفونسو مائوریتسیو لوکانو
ترجمهی: میلاد عزیزی
چکیده: هم مارکس و هم ویتگنشتاین فرضِ معرفتشناختیِ دکارتی و متعلّق به دورانِ رنسانس را رد میکنند؛ فرضی که با اختراع پرسپکتیوِ خطّی متولد شد و بر اساسِ آنْ ژرفا با فاصله تلازم دارد و دانش بر مطابقتِ میان سوژه و ابژه استوار است. بنابر توضیحِ کارل مارکس در بابِ چیستیِ سرشت بُتوارهای کالا «اشیاء همانگونه پدیدار میشوند که هستند». اگر چنین باشد، حقیقت در ساختارهای ظواهر است که یافتنیست، همانگونه که ژرفا را باید در سطح کشف کرد. هوگو فون هوفمانشتال اعلام میکند: «ژرفا باید پنهان باشد. ژرفا کجاست؟ بر سطح.» و ایتالو کالوینو این مشاهده را با گفتهی ویتگنشتاین مقایسه میکند: «آنچه پنهان است، برای ما اهمیتی ندارد.» بنابراین ژرفا در پسزمینه جا خوش نکرده است، بلکه در طرحهایی پنهانشده که میتوان گفت، آنچه را در پیشزمینه قابل مشاهده است، میسازد. این همان کاری است که سِزان و کوبیستها انجام دادند؛ آنها ژرفا را حذف کردند و شیوههای بازنمایی را که در توهّمِ پرسپکتیو پنهان شده بود، به پیشزمینه آوردند.
@SocialistL
ترانهی شرقی
فدریکو گارسیا لورکا
به فارسی احمد شاملو
در انار ِ عطرآگين
آسمانى متبلور هست.
هر دانه
ستارهيى است
هر پرده
غروبى.
آسمانى خشك و
گرفتار در چنگ ساليان.
انار پستانى را ماند
كه زمانش پوستوارى كرده است
تا نوكش به ستارهيى مبدل شود
كه باغستانها را
روشنى بخشد.
كندويىست خُرد
كه شاناش از ارغوان است:
مگسان عسل آن را
از دهان زنان پرداختهاند.
چون بتركد خندهى هزاران لب را
رها خواهد كرد!
انار دلى را ماند
كه بر كشتزارها مىتپد،
دلى شريف و خوار شمار
كه در آن، پرندهگان به خطر نمىافتند.
دلى كه پوستاش
به سختى، همچون دل ماست،
اما به آن كه سوراخاش كند
عطر و خون ِ فروردين را هِبِه مىكند.
انار
گنج جَنّ ِ سالخوردهى چمنزاران سرسبز است
كه در جنگلى پرتافتاده
با پريزادى از آن نگهبانى مىكند. –
جنّ ِ سپيد ريش
جامهيى عقيقى دارد.
انار گنجى است
كه برگهاى سبز درخت نگهبانى مىكنند:
در اعماق، احجار گرانبها
و در دل و اندرون، طلايى مبهم.
سنبله، نان است:
مسيح متجسِّد، زنده و مرده.
درخت زيتون
شور ِ كار است و توانايىست.
سيب ميوهى شهوت است
ميوه – ابوالهول ِ گناه.
چكالهى قرنهاست
كه تماس با شيطان را حفظ مىكند.
نارنج
از اندوه پليد گلها سخنى مىگويد،
طلا و آتشى است كه در پاكى ِ سپيد ِ خويش
جانشين يكديگر مىشوند.
تاك پرستش شهوات است
كه به تابستان منجمد مىشود
و كليسايش تعميد مىدهد
تا از آن شراب مقدس بسازد.
شابلوطها آرامش خانوادهاند.
به چيزهاى گذشته مىمانند.
هيمههاى پيرند كه ترك برمىدارند
و زائرانى را مانند
كه راه گم كرده باشند.
بلوط شعر است،
صفاى زمانهاى از كار رفته.
و به – پريده رنگ طلايى –
آرامش سازگارىست.
انار اما، خون است
خون قدسى ِ ملكوت،
خون زمين است
مجروح از سوزن سيلابها،
خون تند ِ بادهاست كه مىآيند
از قلهى سختى كه بر آن چنگ درافكندهاند،
خون اقيانوس ِ برآسوده و
خون درياچهى خفته.
ماقبل تاريخ ِ خونى كه در رگ ما جارىست
در آن است.
انگارهى خون است
محبوس در حبابى سخت و ترش
كه به شكلى مبهم
طرح دلى را دارد و هيأت جمجمهى انسانى را.
انار شكسته!
تو يكى شعلهيى در دل ِ شاخ و برگ،
خواهر جسمانى ِ ونوسى
و خندهى باغچه در باد!
پروانهگان به گرد تو جمع مىآيند
چرا كه آفتابات مىپندارند،
و از هراس آن كه بسوزند
كرمكان حقير از تو دورى مىگزينند.
تو نور ِ حياتى و
مادهگى، ميان ميوهها.
ستارهيى روشن، كه برق مىزند
بر كنارهى جويبار عاشق.
چه قدر بىشباهتم به تو من
اى شهوت شراره افكن بر چمن
@SocialistL
فدریکو گارسیا لورکا
به فارسی احمد شاملو
در انار ِ عطرآگين
آسمانى متبلور هست.
هر دانه
ستارهيى است
هر پرده
غروبى.
آسمانى خشك و
گرفتار در چنگ ساليان.
انار پستانى را ماند
كه زمانش پوستوارى كرده است
تا نوكش به ستارهيى مبدل شود
كه باغستانها را
روشنى بخشد.
كندويىست خُرد
كه شاناش از ارغوان است:
مگسان عسل آن را
از دهان زنان پرداختهاند.
چون بتركد خندهى هزاران لب را
رها خواهد كرد!
انار دلى را ماند
كه بر كشتزارها مىتپد،
دلى شريف و خوار شمار
كه در آن، پرندهگان به خطر نمىافتند.
دلى كه پوستاش
به سختى، همچون دل ماست،
اما به آن كه سوراخاش كند
عطر و خون ِ فروردين را هِبِه مىكند.
انار
گنج جَنّ ِ سالخوردهى چمنزاران سرسبز است
كه در جنگلى پرتافتاده
با پريزادى از آن نگهبانى مىكند. –
جنّ ِ سپيد ريش
جامهيى عقيقى دارد.
انار گنجى است
كه برگهاى سبز درخت نگهبانى مىكنند:
در اعماق، احجار گرانبها
و در دل و اندرون، طلايى مبهم.
سنبله، نان است:
مسيح متجسِّد، زنده و مرده.
درخت زيتون
شور ِ كار است و توانايىست.
سيب ميوهى شهوت است
ميوه – ابوالهول ِ گناه.
چكالهى قرنهاست
كه تماس با شيطان را حفظ مىكند.
نارنج
از اندوه پليد گلها سخنى مىگويد،
طلا و آتشى است كه در پاكى ِ سپيد ِ خويش
جانشين يكديگر مىشوند.
تاك پرستش شهوات است
كه به تابستان منجمد مىشود
و كليسايش تعميد مىدهد
تا از آن شراب مقدس بسازد.
شابلوطها آرامش خانوادهاند.
به چيزهاى گذشته مىمانند.
هيمههاى پيرند كه ترك برمىدارند
و زائرانى را مانند
كه راه گم كرده باشند.
بلوط شعر است،
صفاى زمانهاى از كار رفته.
و به – پريده رنگ طلايى –
آرامش سازگارىست.
انار اما، خون است
خون قدسى ِ ملكوت،
خون زمين است
مجروح از سوزن سيلابها،
خون تند ِ بادهاست كه مىآيند
از قلهى سختى كه بر آن چنگ درافكندهاند،
خون اقيانوس ِ برآسوده و
خون درياچهى خفته.
ماقبل تاريخ ِ خونى كه در رگ ما جارىست
در آن است.
انگارهى خون است
محبوس در حبابى سخت و ترش
كه به شكلى مبهم
طرح دلى را دارد و هيأت جمجمهى انسانى را.
انار شكسته!
تو يكى شعلهيى در دل ِ شاخ و برگ،
خواهر جسمانى ِ ونوسى
و خندهى باغچه در باد!
پروانهگان به گرد تو جمع مىآيند
چرا كه آفتابات مىپندارند،
و از هراس آن كه بسوزند
كرمكان حقير از تو دورى مىگزينند.
تو نور ِ حياتى و
مادهگى، ميان ميوهها.
ستارهيى روشن، كه برق مىزند
بر كنارهى جويبار عاشق.
چه قدر بىشباهتم به تو من
اى شهوت شراره افكن بر چمن
@SocialistL
«در حال حرکت به سمت قتلعامی جدید هستیم؛ قتلعام علیه خلق کورد. قتلعام خلق فلسطین کفایت نکرد.»
رئیس جمهور کلمبیا: دولت ترکیه خبرنگاران را به قتل میرساند
گوستاوو پِدرو، رئیس جمهور کلمبیا، به قتل دو خبرنگار کورد واکنش نشان داد و گفت: «در حال حرکت به سمت قتلعامی جدید هستیم؛ قتلعام خلق کورد. ما خواستار حمایت از خلق کورد هستیم.»
جمعه, ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴
گوستاوو پِدرو، رئیس جمهور کلمبیا، در حساب xخود پیام ائتلاف زنان کورد برای روزنامهنگاری (CFWIJ) در مورد قتل دو خبرنگار کورد از سوی دولت اسلامی حاکم بر ترکیه را بازنشر نمود وچنین نوشت:
«امروز دو خبرنگار آزاد کورد به قتل رسیدند.
من سران دولتهای روسیه، ایران، ترکیه، اسرائیل و آمریکا را فرا میخوانم که مانع از تجزیه سوریه شوند.
در حال حرکت به سمت قتلعامی جدید هستیم؛ قتلعام علیه خلق کورد. قتلعام خلق فلسطین کفایت نکرد.
سوریه باید به شکل یک جمهوری بر مبنای ساختاری چند ملیتی و خودمدیریتی عمیق این ملتها به موجودیت خویش ادامه دهد.
حال که برای کشورهای جهان درخواست انتخابات آزاد میشود، اجازه دهید این امر در سوریه محقق شود. خلق سوریه این حق را دارد که برای آینده خود تصمیم بگیرد. لذا برای انتخابات آزاد، باید اجازه داده شود که خلق سوریه آینده خود را رقم زند.
ما از کلمبیای دور از خاورمیانه، همانطور که در طول تاریخ نیز چنین کردهایم، از تمامی خلقها و دولتهای جهان درخواست میکنیم که از خلق کورد در سوریه دفاع کرده و از آنان حمایت کنند؛ این خلق با زنان مسلح و دموکراسی خویش، موفق به شکست دادن دولت اسلامگرای رادیکال و فاشیسم تمام عیار شد.
@SocialistL
رئیس جمهور کلمبیا: دولت ترکیه خبرنگاران را به قتل میرساند
گوستاوو پِدرو، رئیس جمهور کلمبیا، به قتل دو خبرنگار کورد واکنش نشان داد و گفت: «در حال حرکت به سمت قتلعامی جدید هستیم؛ قتلعام خلق کورد. ما خواستار حمایت از خلق کورد هستیم.»
جمعه, ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴
گوستاوو پِدرو، رئیس جمهور کلمبیا، در حساب xخود پیام ائتلاف زنان کورد برای روزنامهنگاری (CFWIJ) در مورد قتل دو خبرنگار کورد از سوی دولت اسلامی حاکم بر ترکیه را بازنشر نمود وچنین نوشت:
«امروز دو خبرنگار آزاد کورد به قتل رسیدند.
من سران دولتهای روسیه، ایران، ترکیه، اسرائیل و آمریکا را فرا میخوانم که مانع از تجزیه سوریه شوند.
در حال حرکت به سمت قتلعامی جدید هستیم؛ قتلعام علیه خلق کورد. قتلعام خلق فلسطین کفایت نکرد.
سوریه باید به شکل یک جمهوری بر مبنای ساختاری چند ملیتی و خودمدیریتی عمیق این ملتها به موجودیت خویش ادامه دهد.
حال که برای کشورهای جهان درخواست انتخابات آزاد میشود، اجازه دهید این امر در سوریه محقق شود. خلق سوریه این حق را دارد که برای آینده خود تصمیم بگیرد. لذا برای انتخابات آزاد، باید اجازه داده شود که خلق سوریه آینده خود را رقم زند.
ما از کلمبیای دور از خاورمیانه، همانطور که در طول تاریخ نیز چنین کردهایم، از تمامی خلقها و دولتهای جهان درخواست میکنیم که از خلق کورد در سوریه دفاع کرده و از آنان حمایت کنند؛ این خلق با زنان مسلح و دموکراسی خویش، موفق به شکست دادن دولت اسلامگرای رادیکال و فاشیسم تمام عیار شد.
@SocialistL
خواب یلدا
خسرو گلسرخی
شب كه مي آيد و مي كوبد پشت در را
به خودم مي گويم
من همين فردا
كاري خواهم كرد
كاري كارستان
و به انبار كتان فقر كبريتي خواهم زد
تا همه نارفيقان من و تو بگويند
فلاني سايه ش سنگينه
پولش از پارو بالا ميره
و در آن لحظه من مرد پيروزي خواهم بود
و همه مردم ، با فداكاري يك بو تيمار
كار و نان خود را در دريا مي ريزند
تا كه جشن شفق سرخ گستاخ مرا
با زلال خون صادقشان
بر فراز شهر آذين بندند
و به دور نامم مشعل ها بفروزند
و بگويند:
خسرو از خود ماست
پيروزي او دربست بهروزي ماست
و در اين هنگام است
و در اين هنگام است
كه به مادر خواهم گفت
غير از آن يخچال و مبل و ماشين
چه نشستي دل غافل ، مادر
خوشبختي ، خوشحالي اين است
كه من و تو
ميان قلب پر مهر مردم باشيم
و به دنيا نوري ديگر بخشيم
شب كه مي آيد و مي كوبد
پشت در را
به خودم مي گويم
من همين فردا
به شب سنگين و مزمن
كه به روي پلك همسفرم خوابيده ست
از پشت خنجر خواهم زد
و درون زخمش
صدها بمب خواهم ريخت
تا اگر خواست بيازارد پلك او را
منفجر گردد ، نابود شود
من همين فردا
به رفيقانم كه همه از عرياني مي گريند
خواهم گفت
گريه كار ابر است
من و تو با انگشتي چون شمشير
من و تو با حرفي چون باروت
به عرياني پايان بخشيم
و بگوييم به دنيا ، به فرياد بلند
عاقبت ديديد ما ، ما صاحب خورشيد شديم
و در اين هنگام است
و در اين هنگام است
كه همان بوسه ي تو خواهم بود
كز سر مهر به خورشيد دهي
و منم شاد از اين پيروزي
به حميده روسري خواهم داد
تا كه از باد جدايي نهراسد
و نگويد هواي سردي است
حيف شد مويم كوتاه كردم
شب كه مي آيد و مي كوبد پشت در را
به خودم مي گويم
اگر از خواب شب يلدا ما برخيزيم
اگر از خواب بلند يلدا ، برخيزيم
ما همين فردا
كاري خواهيم كرد
كاري كارستان
@SocialistL
خسرو گلسرخی
شب كه مي آيد و مي كوبد پشت در را
به خودم مي گويم
من همين فردا
كاري خواهم كرد
كاري كارستان
و به انبار كتان فقر كبريتي خواهم زد
تا همه نارفيقان من و تو بگويند
فلاني سايه ش سنگينه
پولش از پارو بالا ميره
و در آن لحظه من مرد پيروزي خواهم بود
و همه مردم ، با فداكاري يك بو تيمار
كار و نان خود را در دريا مي ريزند
تا كه جشن شفق سرخ گستاخ مرا
با زلال خون صادقشان
بر فراز شهر آذين بندند
و به دور نامم مشعل ها بفروزند
و بگويند:
خسرو از خود ماست
پيروزي او دربست بهروزي ماست
و در اين هنگام است
و در اين هنگام است
كه به مادر خواهم گفت
غير از آن يخچال و مبل و ماشين
چه نشستي دل غافل ، مادر
خوشبختي ، خوشحالي اين است
كه من و تو
ميان قلب پر مهر مردم باشيم
و به دنيا نوري ديگر بخشيم
شب كه مي آيد و مي كوبد
پشت در را
به خودم مي گويم
من همين فردا
به شب سنگين و مزمن
كه به روي پلك همسفرم خوابيده ست
از پشت خنجر خواهم زد
و درون زخمش
صدها بمب خواهم ريخت
تا اگر خواست بيازارد پلك او را
منفجر گردد ، نابود شود
من همين فردا
به رفيقانم كه همه از عرياني مي گريند
خواهم گفت
گريه كار ابر است
من و تو با انگشتي چون شمشير
من و تو با حرفي چون باروت
به عرياني پايان بخشيم
و بگوييم به دنيا ، به فرياد بلند
عاقبت ديديد ما ، ما صاحب خورشيد شديم
و در اين هنگام است
و در اين هنگام است
كه همان بوسه ي تو خواهم بود
كز سر مهر به خورشيد دهي
و منم شاد از اين پيروزي
به حميده روسري خواهم داد
تا كه از باد جدايي نهراسد
و نگويد هواي سردي است
حيف شد مويم كوتاه كردم
شب كه مي آيد و مي كوبد پشت در را
به خودم مي گويم
اگر از خواب شب يلدا ما برخيزيم
اگر از خواب بلند يلدا ، برخيزيم
ما همين فردا
كاري خواهيم كرد
كاري كارستان
@SocialistL
وقتی چند روز پیش محمد جولانی (احمد الشرع) گفت “انقلاب ما پیروز شده است..” جمله درخشان چرچیل را به خاطر میآورد که زمانی گفته بود: “در سیاست مسئله این نیست که بدانیم در پشت پرده مبهم و ناپیدا چه میگذرد، مسئله این است که ببینیم آشکارا در پیش رو چه میگذرد..” حرف او به مذاق اکنون ما بیشتر خوش میآید، اگر بیاد بیاوریم که زمانی در دنیای سیاست و تحلیلهای سیاسی اشتیاقی به تئوریهای رازآلود و پشت پرده وجود داشتند، اینک اما در وقایع سوریه هیچکدام از این تئوریهای توطئه و پنهانی جایی ندارند.. زیرا که همه چیز آشکار و برملا است.. دیگر برای درک مفهوم چیستی سیاست نه ارسطو لازم است و نه آموزههایی که بیش از بیست قرن پس از او دانشکدههای غرب را انبار نظریههای سیاسی کردند.. اکنون سیاست هیچ فلسفهای در خور و فاخری ندارد.. سیاست فقط یک بازی مسخره است.. و شخصیتها همان مهرهها و مترسکهای بیارادهای هستند که به دوربینها لبخند میزنند.. همه کاملا متوجهاند که ما در سوریه در حال تماشای یک بازی مضحک سیاسی هستیم نه رویداد شگرف تاریخی.. اما پرسش اساسی که اینک بر اذهان عمومی سنگینی میکند این است: آیا در گذشته ابناء بشر نیز سیاست در این اندازه مضحک بوده است..؟! آیا چیزی که ما آن را مفکوره عظیم تاریخ میخوانیم همان بازیگوشی و مجلس نا-درخور مترسکگردانی نبوده است..؟! پس آنچه را که جولانی “انقلاب” مینامد و آنچه را که ما بعنوان “فلسفه تاریخ” میشناسیم چیستند..؟! نمیدانم.. خدا میداند چه بر ما گذشته است و مفاهیم و مقولات دیگر چه اندازه بیپایهاند..
الوار قولیوند
@SocialistL
الوار قولیوند
@SocialistL
با حملات نظامی ترکیه علیه کردها در سوریه مخالفت کنید.
جوزيف ضاهر
در هفتههای اخیر، ارتش ملی سوریه، ائتلافی از گروههای مسلح که عمدتاً شامل گروههای سابق ارتش آزاد سوریه و گروههای اسلامی است و از زمان تأسیس آن در سال ۲۰۱۷ بهعنوان نیروی نیابتی ترکیه در سوریه فعالیت کرده و از آنکارا تأمین مالی، آموزش و پشتیبانی نظامی دریافت میکند، با حمایت ارتش ترکیه حملات مرگباری را علیه مناطق تحت کنترل اداره خودمختار شمال و شرق سوریه به رهبری کردها و نیروهای مسلح آنها، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، آغاز کرده است. در ۲۳ دسامبر، نیروهای دموکراتیک سوریه حملهای متقابل را علیه ارتش ملی سوریه انجام داده و آنها را وادار به عقبنشینی از مناطقی کردند که طی هفتههای گذشته تصرف کرده بودند و تا حومه شهر منبج پیشروی کردند.
حملات ارتش ملی سوریه به مناطق با اکثریت کرد
حمله کنونی علیه مناطق با اکثریت کرد که تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه است، تقریباً در همان بازه زمانی آغاز شد که حمله نظامی منجر به سقوط نظام پیشین اسد شروع شد. ارتش ملی سوریه با حمایت ارتش ترکیه بر شهرهای تل رفعت و منبج در شمال سوریه تسلط یافت و بیش از ۱۵۰ هزار غیرنظامی را آواره کرد و موارد متعددی از نقض حقوق بشر را مرتکب شد. در پی این حملات، ارتش ملی سوریه عملیات نظامی خود علیه نیروهای دموکراتیک سوریه در سد "تشرین" را برای بیش از یک هفته ادامه داد. این سد روی رود فرات واقع شده و بالادست بسیاری از شهرها و روستاها و همچنین مراکز شهری مانند رقه و پاییندست شهر مرزی کوبانی قرار دارد. سد "تشرین" برق بخش عمدهای از شمال و شرق سوریه تحت کنترل اداره خودمختار را تأمین میکند. نیروهای دموکراتیک سوریه از سال ۲۰۱۵ پس از اخراج داعش با کمک نیروهای نظامی آمریکایی، این تأسیسات را کنترل کردهاند. علاوه بر این، ارتش ترکیه منطقه اطراف کوبانی را بمباران کرده و خسارات جانی و مادی، از جمله حمله به یک مرکز ذخیرهسازی غلات در جنوب کوبانی که به نابودی ۳۰۰ تن گندم منجر شد، ایجاد کرده است.
نقش مخرب ترکیه در سوریه و ارتباط با "هیئت تحریر الشام"
پس از سقوط نظام اسد، ترکیه به مهمترین بازیگر منطقهای در کشور تبدیل شد. علاوه بر حمایت مداوم از نیروی نیابتی خود، یعنی ارتش ملی سوریه، حمایت آنکارا از هیئت تحریر الشام بهمنظور تقویت نفوذش در سوریه از طریق همکاری با این گروه در مرحله گذار صورت گرفته است. ترکیه سه هدف اصلی در سوریه دارد: بازگرداندن اجباری پناهجویان سوری در ترکیه به کشور، بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی در مرحله بازسازی سوریه، و جلوگیری از تحقق آرمانهای خودمختاری کردها.
کمبود مخالفت مردمی با حملات ترکیه
بهطور کلی، مشکل اصلی در فقدان نسبی حمایتهای سازمانیافته از حملات نظامی ترکیه علیه مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه نهفته است. اپوزیسیون سوریه نیز به دلیل سیاستهای عربمحور خود، نتوانسته است حمایت لازم را جلب کند.
نیاز به همبستگی میان کردها و اعراب
مبارزه برای همبستگی میان کردها و اعراب، بهویژه در چارچوب نیروهای مترقی و دموکراتیک، برای آینده سوریه امری ضروری است. پروژه اداره خودمختار شمال و شرق سوریه، با حفاظت از مردم کرد و ایجاد یک مدل حکومتی چندگانه، میتواند به الگویی برای آینده کشور تبدیل شود.
@SocialistL
جوزيف ضاهر
در هفتههای اخیر، ارتش ملی سوریه، ائتلافی از گروههای مسلح که عمدتاً شامل گروههای سابق ارتش آزاد سوریه و گروههای اسلامی است و از زمان تأسیس آن در سال ۲۰۱۷ بهعنوان نیروی نیابتی ترکیه در سوریه فعالیت کرده و از آنکارا تأمین مالی، آموزش و پشتیبانی نظامی دریافت میکند، با حمایت ارتش ترکیه حملات مرگباری را علیه مناطق تحت کنترل اداره خودمختار شمال و شرق سوریه به رهبری کردها و نیروهای مسلح آنها، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، آغاز کرده است. در ۲۳ دسامبر، نیروهای دموکراتیک سوریه حملهای متقابل را علیه ارتش ملی سوریه انجام داده و آنها را وادار به عقبنشینی از مناطقی کردند که طی هفتههای گذشته تصرف کرده بودند و تا حومه شهر منبج پیشروی کردند.
حملات ارتش ملی سوریه به مناطق با اکثریت کرد
حمله کنونی علیه مناطق با اکثریت کرد که تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه است، تقریباً در همان بازه زمانی آغاز شد که حمله نظامی منجر به سقوط نظام پیشین اسد شروع شد. ارتش ملی سوریه با حمایت ارتش ترکیه بر شهرهای تل رفعت و منبج در شمال سوریه تسلط یافت و بیش از ۱۵۰ هزار غیرنظامی را آواره کرد و موارد متعددی از نقض حقوق بشر را مرتکب شد. در پی این حملات، ارتش ملی سوریه عملیات نظامی خود علیه نیروهای دموکراتیک سوریه در سد "تشرین" را برای بیش از یک هفته ادامه داد. این سد روی رود فرات واقع شده و بالادست بسیاری از شهرها و روستاها و همچنین مراکز شهری مانند رقه و پاییندست شهر مرزی کوبانی قرار دارد. سد "تشرین" برق بخش عمدهای از شمال و شرق سوریه تحت کنترل اداره خودمختار را تأمین میکند. نیروهای دموکراتیک سوریه از سال ۲۰۱۵ پس از اخراج داعش با کمک نیروهای نظامی آمریکایی، این تأسیسات را کنترل کردهاند. علاوه بر این، ارتش ترکیه منطقه اطراف کوبانی را بمباران کرده و خسارات جانی و مادی، از جمله حمله به یک مرکز ذخیرهسازی غلات در جنوب کوبانی که به نابودی ۳۰۰ تن گندم منجر شد، ایجاد کرده است.
نقش مخرب ترکیه در سوریه و ارتباط با "هیئت تحریر الشام"
پس از سقوط نظام اسد، ترکیه به مهمترین بازیگر منطقهای در کشور تبدیل شد. علاوه بر حمایت مداوم از نیروی نیابتی خود، یعنی ارتش ملی سوریه، حمایت آنکارا از هیئت تحریر الشام بهمنظور تقویت نفوذش در سوریه از طریق همکاری با این گروه در مرحله گذار صورت گرفته است. ترکیه سه هدف اصلی در سوریه دارد: بازگرداندن اجباری پناهجویان سوری در ترکیه به کشور، بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی در مرحله بازسازی سوریه، و جلوگیری از تحقق آرمانهای خودمختاری کردها.
کمبود مخالفت مردمی با حملات ترکیه
بهطور کلی، مشکل اصلی در فقدان نسبی حمایتهای سازمانیافته از حملات نظامی ترکیه علیه مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه نهفته است. اپوزیسیون سوریه نیز به دلیل سیاستهای عربمحور خود، نتوانسته است حمایت لازم را جلب کند.
نیاز به همبستگی میان کردها و اعراب
مبارزه برای همبستگی میان کردها و اعراب، بهویژه در چارچوب نیروهای مترقی و دموکراتیک، برای آینده سوریه امری ضروری است. پروژه اداره خودمختار شمال و شرق سوریه، با حفاظت از مردم کرد و ایجاد یک مدل حکومتی چندگانه، میتواند به الگویی برای آینده کشور تبدیل شود.
@SocialistL
در محکومیت گفتمان جدید فاشیستی
در هفتههای اخیر شاهد تشدید روند نگرانکنندهای در شبکههای اجتماعی بودهایم که به نظر میرسد طی چندسال اخیر نطفههای آن از طریق برخی رسانههای خارج از کشور و بهاتکای حضور سازمانیافته در شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. گروههایی که عمدتاً خود را به جریانی سیاسی در اپوزیسیون منسوب میکنند، در سطح گستردهای با حملات لفظی، بهرهبرداری بیشرمانه از الفاظ رکیک و فحاشیهای چالهمیدانی در قبال منتقدان و مخالفان سیاسی خود، بیوقفه و بیپروا درصدد ترویج یک گفتمان فاشیستی جدید هستند. آنان با استفاده از الفاظ رکیک و انواع شیوههای ترور شخصیت، هتاکانه آزادیخواهان و مبارزان و روشنفکران و زندانیان سیاسی دیروز و امروز را موردحمله قرار میدهند.
در جدیدترین برآمد این موج فاشیستی در هفتههای اخیر شاهد بودهایم که این موج هتاکی دیگر کموبیش شامل هر کسی میشود که جرأت اندیشیدن و طرح پرسش دربارهی «مقدسات» جریان سلطنتطلب را داشته است.
پیشتر در دهههای گذشته شاهد بهرهبرداری از گفتمان فاشیستی علیه روشنفکران در روزنامهی کیهان و نشریات همسو با آن در داخل کشور بودهایم، اما امروز این موج تسری یافته و فضای شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای خارج از کشور را نیز دربرگرفته است و همین امر بر نگرانیها دربارهی سرنوشت مبارزات دموکراتیک مردم ایران میافزاید.
به نظر میرسد این جریان خواهان هموارسازی راهی بدون دستاندازِ هرگونه نقد و مخالفت در رسیدن به قدرت است و در گام اول با هتاکی، ترور شخصیت و حتی فحاشیهای رکیک قصد دارد مخالفان خود را خاموش سازد. این همان تاکتیک همیشگی جریانهای فاشیستی برای تسخیر قدرت بوده است تا بتوانند با سرکوب و ارعاب آزادیخواهان بر امواج آزادیخواهانه سوار شوند و یک دستگاه جدید استبدادی را بازسازی کنند.
روشنفکری ایران پیشینهی بیش از یک قرن مبارزات پیگیر و آزادیخواهانه دارد و هیچگاه در برابر سازوبرگهای سرکوب و فشار و اختناق عقب ننشسته است؛ و از این پس نیز عقب نخواهد نشست. آنان پیشگامان تمامی مبارزات دموکراتیک یک قرن اخیر بودهاند و خواهند بود و روشن است که تسلیم این امواج جدید فشار سازمانیافته در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها نخواهند شد. روشنفکری مترقی و آزادیخواه ایران از تجربیات گذشته درس آموخته است و در برابر این موج جدید گفتمان فاشیستی دستبسته نخواهد نشست تا باز شاهد باشیم جلادانی دیگر به سلاخی دگراندیشان آمدهاند.
بهخوبی میدانیم فاشیسم زبانی میتواند پیشدرآمد بازسازی یک دستگاه جهنمی سرکوب دیگر باشد. ازاینرو، در برابر این گفتمان مقاومت میکنیم و پای میفشاریم که این گفتمان هرگز نمیتواند ذرهای بر مبارزات آزادیخواهانه و دموکراتیک روشنفکران و آزادیخواهان ایران تأثیر بگذارد. گسترش حملات سازمانیافته و هدفمند به روشنفکران و اندیشمندان تنها عزم ما را در مبارزات متحد و همبستهی آزادیخواهانه در برابر این فاشیسم نوظهور راسختر خواهد کرد و هشداری است برای ما که بیش از پیش بر اصول اولیهی آزادی بیان بیحصر و استثنا تاکید کنیم.
امضاها
@SocialistL
در هفتههای اخیر شاهد تشدید روند نگرانکنندهای در شبکههای اجتماعی بودهایم که به نظر میرسد طی چندسال اخیر نطفههای آن از طریق برخی رسانههای خارج از کشور و بهاتکای حضور سازمانیافته در شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. گروههایی که عمدتاً خود را به جریانی سیاسی در اپوزیسیون منسوب میکنند، در سطح گستردهای با حملات لفظی، بهرهبرداری بیشرمانه از الفاظ رکیک و فحاشیهای چالهمیدانی در قبال منتقدان و مخالفان سیاسی خود، بیوقفه و بیپروا درصدد ترویج یک گفتمان فاشیستی جدید هستند. آنان با استفاده از الفاظ رکیک و انواع شیوههای ترور شخصیت، هتاکانه آزادیخواهان و مبارزان و روشنفکران و زندانیان سیاسی دیروز و امروز را موردحمله قرار میدهند.
در جدیدترین برآمد این موج فاشیستی در هفتههای اخیر شاهد بودهایم که این موج هتاکی دیگر کموبیش شامل هر کسی میشود که جرأت اندیشیدن و طرح پرسش دربارهی «مقدسات» جریان سلطنتطلب را داشته است.
پیشتر در دهههای گذشته شاهد بهرهبرداری از گفتمان فاشیستی علیه روشنفکران در روزنامهی کیهان و نشریات همسو با آن در داخل کشور بودهایم، اما امروز این موج تسری یافته و فضای شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای خارج از کشور را نیز دربرگرفته است و همین امر بر نگرانیها دربارهی سرنوشت مبارزات دموکراتیک مردم ایران میافزاید.
به نظر میرسد این جریان خواهان هموارسازی راهی بدون دستاندازِ هرگونه نقد و مخالفت در رسیدن به قدرت است و در گام اول با هتاکی، ترور شخصیت و حتی فحاشیهای رکیک قصد دارد مخالفان خود را خاموش سازد. این همان تاکتیک همیشگی جریانهای فاشیستی برای تسخیر قدرت بوده است تا بتوانند با سرکوب و ارعاب آزادیخواهان بر امواج آزادیخواهانه سوار شوند و یک دستگاه جدید استبدادی را بازسازی کنند.
روشنفکری ایران پیشینهی بیش از یک قرن مبارزات پیگیر و آزادیخواهانه دارد و هیچگاه در برابر سازوبرگهای سرکوب و فشار و اختناق عقب ننشسته است؛ و از این پس نیز عقب نخواهد نشست. آنان پیشگامان تمامی مبارزات دموکراتیک یک قرن اخیر بودهاند و خواهند بود و روشن است که تسلیم این امواج جدید فشار سازمانیافته در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها نخواهند شد. روشنفکری مترقی و آزادیخواه ایران از تجربیات گذشته درس آموخته است و در برابر این موج جدید گفتمان فاشیستی دستبسته نخواهد نشست تا باز شاهد باشیم جلادانی دیگر به سلاخی دگراندیشان آمدهاند.
بهخوبی میدانیم فاشیسم زبانی میتواند پیشدرآمد بازسازی یک دستگاه جهنمی سرکوب دیگر باشد. ازاینرو، در برابر این گفتمان مقاومت میکنیم و پای میفشاریم که این گفتمان هرگز نمیتواند ذرهای بر مبارزات آزادیخواهانه و دموکراتیک روشنفکران و آزادیخواهان ایران تأثیر بگذارد. گسترش حملات سازمانیافته و هدفمند به روشنفکران و اندیشمندان تنها عزم ما را در مبارزات متحد و همبستهی آزادیخواهانه در برابر این فاشیسم نوظهور راسختر خواهد کرد و هشداری است برای ما که بیش از پیش بر اصول اولیهی آزادی بیان بیحصر و استثنا تاکید کنیم.
امضاها
@SocialistL
" پرویز ثابتی، رئیس امنیت داخلی ساواک، در کتاب خاطرات خود، درباره روشنفکران و نویسندگان دوران پهلوی مینویسد. خاطراتی که اکثرا غیر واقعی و بیشتر بازتابندهی ذهن آشفته دستگاه سرکوب است. ثابتی از گلستان مینویسد و در انتها نبوغ او را میستاید. احمدرضا احمدی را نویسندهای بیخطر و بیآزار میخواند. تقریبا هر کس را که نقد میکند همچون بازجویی با انصاف در چند عبارت ضمنی او را ستایش هم میکند. به جز یک نفر: غلامحسین ساعدی. به او که میرسد دیوانه میشود:"...... غلامحسين ساعدي (گوهر م...راد) بود كه فردي آنارشيست و بيبند و بار و بيپرنسيب بود. نوشتههاي او پر از تنفيذ از اوضاع و در جهت بدبين كردن مردم و جوانان نسبت به رژيم بود. ". ثابتی، ناخواسته، بهترین توصیفات را برای ساعدی به کار میبرد. غلامحسین ساعدی. استخوانی دردناک توی گلوی ادبیات ایران. نویسندهی ازکورهدررفتهای که یک پروانه در جوانی او را از خودکشی نجات میدهد تا شاهد روزگاران رنج باشد و سپس در آن "اتاق یک متری" توی پاریس بمیرد. یک چمدان مشکی توی دست پر از نامههای بیبرگشت به طاهره. یک مطب کوچک توی خیابان دلگشا با ویزیتهای رایگان. حمید نفیسی درباره او مینویسد که ساعدی، آوارهترین فیگور هنرمند تاریخ مغاصر ایرانست، حتی آوارهتر از شهیدثالث. نویسندهای که همیشه در تبعید زندگی کرد. وقتی به فارسی مینوشت از فشار زبان آذری به گلویش گله میکرد و وقتی به فرانسه تبعید شد، از درد زبان فارسی توی استخوانهایش مینالید. از سرطان بزرگ. در مصاحبهای در پاریس از او میپرسند چرا به زبان فرانسه نمینویسد. ساعدی یکباره از کوره در میرود و با عصبانیت فریاد میکشد که از چه حرف میزنی؟ من دیگر حتی حرف زدن را فراموش کردهام. پاریس بزرگ، آن شهر رویایی نویسندگان مدرن، برایش چیزی نیست جز یک کارتپستال. "اینجا از دو چیز میترسم: خوابیدن و بیدار شدن". او یک بیخواب ابدیست. همچون شخصیتهای آلن رنه، مسافری از دنیای مردگان. نویسندهی گورستان." مرگِ آواره، مرگ هم نیست. مرگ آواره، آوارگی مرگ است". در جوانی عادت داشت که هر بار از زندان آزاد میشد به گورستان برود. از یک لامکان به لامکان دیگر. یکبار که میان گورها قدم میزند، مینشیند و خاک روی یک سنگ گور را پاک میکند. به گمانش که قبر مردهایست که زندگان فراموشش کرده باشند. خاک را کنار میزند. روی سنگ نوشته :"گوهر دختر مراد". از آن پس حس میکند که به گوهرمراد تبدیل شده. احضار ارواح. جادوگری نوشتار. یک شبح در ادبیات فارسی. نویسندهای که تنها دلیل زنده ماندنش را اضطرار نوشتن میدانست. اضطرار زندان و تبعید. یکی از دفعاتی که شکنجه میشود، دستش را با سیگار میسوزانند. همان دستی که با آن مینوشت. بیرون که میآید ناچار میشود با دست دیگرش بنویسد. درست همچون کافکا که با یک دست مینوشت و دست دیگرش را از هراس روی چشمانش میگذاشت. دستانی سبک،زخمی و همیشه لرزان. همان دستانی که شاملو روزی به قرض میگیرد تا شعری برای ساعدی بنویسد:" به نو کردن ماه/بر بام شدم". آسمان همچنان ظلمات است و آن ماه نو هنوز بر بالای بام، درخشان. امروز سیزدهم دی است . تولدت مبارک جناب دکتر.ای آرامش همیشگی در حضور دیگران."
حسام امیری
تولد گوهر مراد ما ۲۴ دی ۱۳۱۴ است و ما پیشاپیش آنرا تبریک می گویم، تولدی که باید گرامی داشت، چرا که بدون گوهر مراد هنر نمایش و نمايشنامه نویسی، ادبیات و فرهنگ و درایت و شجاعت و فعالیت سیاسی و روشنفکری در ایران فاقد یکی از ستون های محکم اش بود.
#غلامحسین_ساعدی
@SocialistL
حسام امیری
تولد گوهر مراد ما ۲۴ دی ۱۳۱۴ است و ما پیشاپیش آنرا تبریک می گویم، تولدی که باید گرامی داشت، چرا که بدون گوهر مراد هنر نمایش و نمايشنامه نویسی، ادبیات و فرهنگ و درایت و شجاعت و فعالیت سیاسی و روشنفکری در ایران فاقد یکی از ستون های محکم اش بود.
#غلامحسین_ساعدی
@SocialistL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «آزادی و دیگر رنجها»
1️⃣ قسمتاول
کاری از شیرین سقایی
دربارهی زندگی دکتر #غلامحسین_ساعدی
@SocialistL
1️⃣ قسمتاول
کاری از شیرین سقایی
دربارهی زندگی دکتر #غلامحسین_ساعدی
@SocialistL
هاآرتص | اخبار اسرائیل
"ما نتوانستیم گرم بمانیم": سه نوزاد در غزه ظرف 48 ساعت یخ زدند و جان خود را از دست دادند.
مقامات پزشکی در غزه می گویند این مرگ و میر غم انگیز شرایط دشوار صدها هزار فلسطینی را نشان می دهد.
@SocialistL
"ما نتوانستیم گرم بمانیم": سه نوزاد در غزه ظرف 48 ساعت یخ زدند و جان خود را از دست دادند.
مقامات پزشکی در غزه می گویند این مرگ و میر غم انگیز شرایط دشوار صدها هزار فلسطینی را نشان می دهد.
@SocialistL