[در سوریه چه می گذرد؟]
همانطور که چند روز پیش طی مصاحبهای با بیبیسی فارسی گفتم موتور محرکه قضایای اخیر در سوریه نقش آفرینی ترکیه است که خواست از خلا قدرت دوران انتقالی در آمریکا استفاده کند تا وضعیتی را ایجاد کند که به دولت ترامپ نشان دهد که ترکیه میتواند نفوذ ایران را در سوریه به شکلی موثر محدود کند تا آمریکا را قانع کند که از حمایتش از کُردهای سوریه دست بردارد.
در عین حال بی شک ترکیه از احتمال تلاش اسرائیل برای کمکرسانی به کُردهای سوریه برای تضعیف ایران و نیز برای فشار بر ترکیه برای پایان حمایتهای دیپلماتیکش از حماس هم نگران بوده و هست و این حمله به شکلی غیر مستقیم در پی تطمیع اسرائیل نیز بود.
در کنار همه اینها هراس عمیق و دائمی ترکیه از تثبیت یک واحد سیاسی کردی در سوریه و هدایت نیروهای جهادی برای ممانعت از این مساله از راه حملات مداوم به مواضع کُردها، کاری که بلافاصله در تل رفعت انجام شد، نیز بعد مهم دیگری از طرح ترکیه در کمک به هیات تحریر شام و نیروهای جهادی برای حمله وسیع هفته پیش بود.
هدف دیگر ترکیه در پشتیبانی از حملات مخالفین جهادی اسد این بود موضع اسد را به شکلی تضعیف کند تا وی را مجبور کند با مخالفین مورد حمایتش به توافقی برسد که به ترکیه اجازه دهد ملیونها آواره سوری را از ترکیه به سوریه برگرداند.
اما نه ترکیه و نه نیروهای جهادی همپیمانش انتظار این اندازه پیشرفت را در حمله داشتند، وضعیتی که میتواند به نتایجی متضاد با آنچه ترکیه انتظار داشت منجر شود.
مثلا اگر روسیه، اسد و نیروهای محور مقاومت بتوانند به ضد حمله دست بزنند احتمال سرازیر شدن آوارگان بیشتری به ترکیه وجود دارد. در عین حال اعضای مهم دولت ترامپ ممکن است از تضعیف نیروهای سوریه دموکراتیک (ن.س.د) از سوی ترکیه ناخشنود شوند و به کمکهایشان به ن.س.د. ادامه دهند و حتی آنرا افزایش دهند
دیگر آنکه ادعاهای ارضی ترکیه بر حلب میتواند احساسات ناسیونالیستی سوریهایها را برانگیزد و مقاومت علیه اشغالگری ترکیه را از روژآوا/کردستان به دیگر مناطق سوریه گسترش دهد. ضمن اینکه اسرائیل نیز از قدرت گیری نیروهای سنی/سلفی از جنس حماس در جوار مرزهایش خشنود نخواهد بود.
به قول کلاوزِویتس (نقل به مضمون) تمامی طرحهای پیش از آغآز جنگ با اولین چکاچک شمشیرها میتوانند دود شوند.
پ.ن. صد البته این به معنای انکار عاملیت نیروهای مخالف اسد نیست. تمرکز من در پست بر نقش ترکیه بود و گرنه ظاهرا وابستگی «هیات تحریر شام»(ه.ت.ش) به ترکیه کمتر از «ارتش وطنی سوریه» است که به غیر از حمله به مواضع کوردها تقریبا کار دیگری انجام نداده و نمیدهد. اما تداوم تسلط ه.ت.ش بر منطقهای به بزرگی استان ادلب، که با ترکیه مرز طولانی مشترک دارد، و تامین تسلیحات و امکانات نظامی و تداراکاتی برای انجام چنین حملهای بدون کمک ترکیه اگر نه غیر ممکن که بعید به نظر میرسد.
کامران متین
@SocialistL
همانطور که چند روز پیش طی مصاحبهای با بیبیسی فارسی گفتم موتور محرکه قضایای اخیر در سوریه نقش آفرینی ترکیه است که خواست از خلا قدرت دوران انتقالی در آمریکا استفاده کند تا وضعیتی را ایجاد کند که به دولت ترامپ نشان دهد که ترکیه میتواند نفوذ ایران را در سوریه به شکلی موثر محدود کند تا آمریکا را قانع کند که از حمایتش از کُردهای سوریه دست بردارد.
در عین حال بی شک ترکیه از احتمال تلاش اسرائیل برای کمکرسانی به کُردهای سوریه برای تضعیف ایران و نیز برای فشار بر ترکیه برای پایان حمایتهای دیپلماتیکش از حماس هم نگران بوده و هست و این حمله به شکلی غیر مستقیم در پی تطمیع اسرائیل نیز بود.
در کنار همه اینها هراس عمیق و دائمی ترکیه از تثبیت یک واحد سیاسی کردی در سوریه و هدایت نیروهای جهادی برای ممانعت از این مساله از راه حملات مداوم به مواضع کُردها، کاری که بلافاصله در تل رفعت انجام شد، نیز بعد مهم دیگری از طرح ترکیه در کمک به هیات تحریر شام و نیروهای جهادی برای حمله وسیع هفته پیش بود.
هدف دیگر ترکیه در پشتیبانی از حملات مخالفین جهادی اسد این بود موضع اسد را به شکلی تضعیف کند تا وی را مجبور کند با مخالفین مورد حمایتش به توافقی برسد که به ترکیه اجازه دهد ملیونها آواره سوری را از ترکیه به سوریه برگرداند.
اما نه ترکیه و نه نیروهای جهادی همپیمانش انتظار این اندازه پیشرفت را در حمله داشتند، وضعیتی که میتواند به نتایجی متضاد با آنچه ترکیه انتظار داشت منجر شود.
مثلا اگر روسیه، اسد و نیروهای محور مقاومت بتوانند به ضد حمله دست بزنند احتمال سرازیر شدن آوارگان بیشتری به ترکیه وجود دارد. در عین حال اعضای مهم دولت ترامپ ممکن است از تضعیف نیروهای سوریه دموکراتیک (ن.س.د) از سوی ترکیه ناخشنود شوند و به کمکهایشان به ن.س.د. ادامه دهند و حتی آنرا افزایش دهند
دیگر آنکه ادعاهای ارضی ترکیه بر حلب میتواند احساسات ناسیونالیستی سوریهایها را برانگیزد و مقاومت علیه اشغالگری ترکیه را از روژآوا/کردستان به دیگر مناطق سوریه گسترش دهد. ضمن اینکه اسرائیل نیز از قدرت گیری نیروهای سنی/سلفی از جنس حماس در جوار مرزهایش خشنود نخواهد بود.
به قول کلاوزِویتس (نقل به مضمون) تمامی طرحهای پیش از آغآز جنگ با اولین چکاچک شمشیرها میتوانند دود شوند.
پ.ن. صد البته این به معنای انکار عاملیت نیروهای مخالف اسد نیست. تمرکز من در پست بر نقش ترکیه بود و گرنه ظاهرا وابستگی «هیات تحریر شام»(ه.ت.ش) به ترکیه کمتر از «ارتش وطنی سوریه» است که به غیر از حمله به مواضع کوردها تقریبا کار دیگری انجام نداده و نمیدهد. اما تداوم تسلط ه.ت.ش بر منطقهای به بزرگی استان ادلب، که با ترکیه مرز طولانی مشترک دارد، و تامین تسلیحات و امکانات نظامی و تداراکاتی برای انجام چنین حملهای بدون کمک ترکیه اگر نه غیر ممکن که بعید به نظر میرسد.
کامران متین
@SocialistL
مقاله ای خواندنی در مورد وضعیت فعلی
هر چند سیر اتفاقات طی این چند روز چنان سریع بوده که همه چیز را شبیه یک بازی هماهنگ شده کرده است، اما نمی توان این چند روز را از کل تاریخ چند دهه اخیر جدا کرد
در پایان متن آمده است
سوسیالیسم یا بربریت؟ برای دههها، امپریالیستها خاورمیانه را ویران کردهاند و هر گامشان این سرزمین را به سوی بربریت بیشتر سوق داده است. این منطقه، که زمانی مهد تمدن و شکوفایی بود، اکنون به سرزمینی بایر و پر از درد، وحشت و رنج تبدیل شده است. جنگهای اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروزه، این قدرتها کشورهای مختلف را تهدید به بیثباتی میکنند و درهای منطقه را به روی آتشسوزیهای گستردهای با پیامدهای ویرانگر باز میکنند.
در غرب، ایدهای مطرح میشود مبنی بر اینکه خاورمیانه به مداخله تمدنی قدرتهای غربی نیاز دارد تا از سقوط به دام بنیادگرایی متعصب اسلامی جلوگیری کند. اما واقعیت این است که امپریالیسم غربی و متحدانش مسئول تمام مصائبی هستند که تودههای خاورمیانه مجبور به تحمل آن هستند. اگر حمایت غرب وجود نداشت، گروههای جهادی نمیتوانستند حتی یک روز دوام بیاورند.
آنچه در این منطقه به وضوح نمایان است، جوهر سرمایهداری است: منافع محدود چند سرمایهدار در بالای جامعه، که بر منافع توده بشریت ارجحیت دارد. این وضعیت طبقهای را به نمایش میگذارد که نه تنها برای حکومت مناسب نیست، بلکه حکومتش به طور کامل مخالف زندگی متمدن است.
@SocialistL
https://marxist.com/the-unravelling-of-syria-a-legacy-of-imperialist-war-and-meddling.htm
هر چند سیر اتفاقات طی این چند روز چنان سریع بوده که همه چیز را شبیه یک بازی هماهنگ شده کرده است، اما نمی توان این چند روز را از کل تاریخ چند دهه اخیر جدا کرد
در پایان متن آمده است
سوسیالیسم یا بربریت؟ برای دههها، امپریالیستها خاورمیانه را ویران کردهاند و هر گامشان این سرزمین را به سوی بربریت بیشتر سوق داده است. این منطقه، که زمانی مهد تمدن و شکوفایی بود، اکنون به سرزمینی بایر و پر از درد، وحشت و رنج تبدیل شده است. جنگهای اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروزه، این قدرتها کشورهای مختلف را تهدید به بیثباتی میکنند و درهای منطقه را به روی آتشسوزیهای گستردهای با پیامدهای ویرانگر باز میکنند.
در غرب، ایدهای مطرح میشود مبنی بر اینکه خاورمیانه به مداخله تمدنی قدرتهای غربی نیاز دارد تا از سقوط به دام بنیادگرایی متعصب اسلامی جلوگیری کند. اما واقعیت این است که امپریالیسم غربی و متحدانش مسئول تمام مصائبی هستند که تودههای خاورمیانه مجبور به تحمل آن هستند. اگر حمایت غرب وجود نداشت، گروههای جهادی نمیتوانستند حتی یک روز دوام بیاورند.
آنچه در این منطقه به وضوح نمایان است، جوهر سرمایهداری است: منافع محدود چند سرمایهدار در بالای جامعه، که بر منافع توده بشریت ارجحیت دارد. این وضعیت طبقهای را به نمایش میگذارد که نه تنها برای حکومت مناسب نیست، بلکه حکومتش به طور کامل مخالف زندگی متمدن است.
@SocialistL
https://marxist.com/the-unravelling-of-syria-a-legacy-of-imperialist-war-and-meddling.htm
In Defence of Marxism
The unravelling of Syria: a legacy of imperialist war and meddling
The Assad regime has fallen. In just two weeks, an offensive of Islamic militants led by Hay’at Tahrir al-Sham has swept through the country and succeded in top
سقوط بشار اسد
در ساعات اولیه بامداد دمشق و آخرین بقایای رژیم اسد سقوط کرد. نشست دوحه و سوسوی امیدواری برای تشکیل نوعی «دولت آشتی ملی»، این رمز تقسیم قدرت بین جناح های درگیر، حتی توسط گویندگانش جدی گرفته نشد چون خیلی دیر شده بود. بعبارتی دیگر میتوان گفت که طرفهای اصلی درگیر بحران مثل دولتهای ترکیه و روسیه و جمهوری اسلامی، از از رژیم بشار اسد دست شسته بودند و حداکثر برای بعد از اسد لفاظی دیپلماتیک میکردند.
خروج نیروهای جمهوری اسلامی از دمشق، ادامه واگذاری ایستگاه ها و پایگاه های «محور مقاومت» به حریفان میدانی بود. با سقوط اسد یک ستون دیگر جمهوری اسلامی فرو ریخت و باد ائتلاف ارتجاعی «محور مقاومت» خالی شد. جنازه «محور مقاومت» افتاده است و حتی کسی صاحبش نمیشود.
اما این اتفاق توسط نیروهایی به همان اندازه ارتجاعی و ضد جامعه رخ داده است و حاصل آن نمیتواند در خدمت جبهه انقلابی قرار گیرد. با تناسب قوای جدید در منطقه، جنگ بر سر سهم حال و آینده در سوریه تازه آغاز شده است. از هماکنون ترکیه از ناحیه ادلب و حما و اسراییل از منطقه جولان بدنبال الحاق بخشی از سوریه و دستکم مستحکم کردن پایگاه ها و کرویدورهای امنیتی خود هستند.
نشست دوحه بیشتر شبیه نشست مقدماتی آینده سوریه بود.در فاصله ۴۸ ساعت لحن و اسامی تغییر کرد، تلاش برای بدست دادن تصویر «تغییر کرده» تحریر الشام، درست مانند بدست دادن تصویر «تغییر طالبان»، تغییر عنوان «تروریست» به «معارض مسلح» و «مخالفین سیاسی»، حاکی از توافقات برسر اجزا و سیمای قدرت آتی در سوریه است.
جنگهای دیگر برسر پاکسازی درونی و تقسیم قدرت و حتی تقسیم سوریه در متن منافع دولتهای درگیر در راهند.
سیاوش دانشور
@SocialistL
در ساعات اولیه بامداد دمشق و آخرین بقایای رژیم اسد سقوط کرد. نشست دوحه و سوسوی امیدواری برای تشکیل نوعی «دولت آشتی ملی»، این رمز تقسیم قدرت بین جناح های درگیر، حتی توسط گویندگانش جدی گرفته نشد چون خیلی دیر شده بود. بعبارتی دیگر میتوان گفت که طرفهای اصلی درگیر بحران مثل دولتهای ترکیه و روسیه و جمهوری اسلامی، از از رژیم بشار اسد دست شسته بودند و حداکثر برای بعد از اسد لفاظی دیپلماتیک میکردند.
خروج نیروهای جمهوری اسلامی از دمشق، ادامه واگذاری ایستگاه ها و پایگاه های «محور مقاومت» به حریفان میدانی بود. با سقوط اسد یک ستون دیگر جمهوری اسلامی فرو ریخت و باد ائتلاف ارتجاعی «محور مقاومت» خالی شد. جنازه «محور مقاومت» افتاده است و حتی کسی صاحبش نمیشود.
اما این اتفاق توسط نیروهایی به همان اندازه ارتجاعی و ضد جامعه رخ داده است و حاصل آن نمیتواند در خدمت جبهه انقلابی قرار گیرد. با تناسب قوای جدید در منطقه، جنگ بر سر سهم حال و آینده در سوریه تازه آغاز شده است. از هماکنون ترکیه از ناحیه ادلب و حما و اسراییل از منطقه جولان بدنبال الحاق بخشی از سوریه و دستکم مستحکم کردن پایگاه ها و کرویدورهای امنیتی خود هستند.
نشست دوحه بیشتر شبیه نشست مقدماتی آینده سوریه بود.در فاصله ۴۸ ساعت لحن و اسامی تغییر کرد، تلاش برای بدست دادن تصویر «تغییر کرده» تحریر الشام، درست مانند بدست دادن تصویر «تغییر طالبان»، تغییر عنوان «تروریست» به «معارض مسلح» و «مخالفین سیاسی»، حاکی از توافقات برسر اجزا و سیمای قدرت آتی در سوریه است.
جنگهای دیگر برسر پاکسازی درونی و تقسیم قدرت و حتی تقسیم سوریه در متن منافع دولتهای درگیر در راهند.
سیاوش دانشور
@SocialistL
زمانی که من و انگلس برای اولین بار به جامعه مخفی کمونیستی ملحق شدیم، این کار را فقط به شرطی انجام دادیم که هر چیزی که منجر به باور خرافی به اقتدار می شود از قوانین حذف شود.
مارکس، نامه ای به بلوس (1877)
#کارل_مارکس
@SocialistL
مارکس، نامه ای به بلوس (1877)
#کارل_مارکس
@SocialistL
دیگر هرگز نه!
درهای زندانهای سوریه اینک گشوده شده. تصویر آشنا و همیشگی انقلابها: تظاهرات خیابانی، شعارهایی در طرد رژیم حاکم و بعد سرنگونکردن تمامی مجسمههای پدران و پسران حاکم رژیم پیشین و بعد هجوم مردم به زندانهای معمولاً خالی، چرا که قبلا حاکمان هنوز در قدرت معمولا در ژستی به نشانه دوستی از جانب رژیم در حال سقوط آزاد میشدند.
نه نه نه. صبر کنید. آنچه در سوریه اتفاق افتاد این نیست. تمام فیلمها و تصاویر چیز دیگری را نشان میدهند. سلولها پر از زندانی است: جوان و پیر، مرد و زن.... آنها چیزی از بیرون نمیدانند. چیزی نشنیده اند. در تصویری تکاندهنده پیرمردی با لباسی مندرس، با دهانی خالی از دندان که از زندان آزاد شده، از مردمی که در حوالی زندان شعار میدهند میپرسد چی شده؟ میگویند اسد سقوط کرده و پیرمرد فریادی از شادی میکشد و دوان دوان میرود. زنان از سلولها بیرون نمیآیند. میترسند. نمیخواهند باور کنند که رژیم سقوط کرده. در زندان دیگری که شبیه باستیل است زندانیان گیج و متحیر بیرون می آیند و هنوز خیال میکنند حافظ اسد پدر بشار اسد زنده است و جنگ با صدام حسین شروع شده. آمار زندانیانی که سال ها حبس کشیدهاند رقمهای حیرتانگیزی را نشان میدهد: 43 سال، 39 سال، 30 سال و آنها که 10 سال یا 15 سال در زندان ماندهاند مثلا حبس سبک کشیدهاند.
همه جور زندانی داریم بخش سبز بخش سرخ. این آخری خطرناکترین است. هنوز راه به بخش سرخ زندان صیدنا در دمشق نگشودهاند و میگویند هزاران زندانی آن زیر هستند که با دوربینهای مدار بسته تلویزیونی می بینندشان اما نمیدانند چگونه درهای برقی آن را باز کنند. تازه خود بخش سبز نیز خوفناک بود. دوربین حرکت میکند. پسربچه ها و دختربچههایی را میبینی که 6 یا 7 ساله اند و در تمام زندگی خود رنگ آفتاب و آبی آسمان را ندیدهاند. وزیر کشور از مقامات پیشین زندان می خواهد نگهبانهایی که کد خاص ورود به بخش سرخ زندان صیدنا را میدانند اعلام کنند چون چند روز است که زندانیان آن زیر نه آب خوردهاند نه غذا .... یکی از مهمترین و شناختهشدهترین اکانتهای پوششدهنده اخبار غزة، از قول زنی آزاد شده از زندان صیدنایا ادعا کرده: «وقتی زندانی شدم، دختری ۱۹ ساله بودم. امروز که از زندان خارج میشوم، ۳۲ سالهام. مادرِ چند کودک که پدرانشان را نمیشناسم»!
و سرم می چرخد و می گریم و میگریم از این همه دنائت و وحشت و سرکوب.
چیزی در سرم می چرخد و مدام با خودم تکرار میکنم: نهادهای حامی حکومت مثل زندان، دولت، شکنجه، ارتش، پلیس مخفی تا چه حد پوشالی و سستاند. چه بسادگی فرومیپاشند و چه بسادگی دوباره برقرار میشوند و مردمی که چنین سرکوب شدهاند چگونه زیر بار ستایش از آزادی به دست آمده بار دیگر به ستایش از سرکوب جدید میپردازند و این چرخه ادامه دارد تا تجربههایی از این دست مادیت یابند و جزیی از فرهنگ و سنت و رسوم انسانها شوند، تا شاید روزی روزگاری مردم بگویند دیگر هرگز نه!
ترجمه متن عربی عکس:
ای بشار اسد ...
از خدا روزی را برایت میطلبم
که تو در آن روز آرزوی مرگ کنی
و آن را نیابی.
- دیوار نوشتهای در دمشق
از حسن مرتضوی
@SocialistL
درهای زندانهای سوریه اینک گشوده شده. تصویر آشنا و همیشگی انقلابها: تظاهرات خیابانی، شعارهایی در طرد رژیم حاکم و بعد سرنگونکردن تمامی مجسمههای پدران و پسران حاکم رژیم پیشین و بعد هجوم مردم به زندانهای معمولاً خالی، چرا که قبلا حاکمان هنوز در قدرت معمولا در ژستی به نشانه دوستی از جانب رژیم در حال سقوط آزاد میشدند.
نه نه نه. صبر کنید. آنچه در سوریه اتفاق افتاد این نیست. تمام فیلمها و تصاویر چیز دیگری را نشان میدهند. سلولها پر از زندانی است: جوان و پیر، مرد و زن.... آنها چیزی از بیرون نمیدانند. چیزی نشنیده اند. در تصویری تکاندهنده پیرمردی با لباسی مندرس، با دهانی خالی از دندان که از زندان آزاد شده، از مردمی که در حوالی زندان شعار میدهند میپرسد چی شده؟ میگویند اسد سقوط کرده و پیرمرد فریادی از شادی میکشد و دوان دوان میرود. زنان از سلولها بیرون نمیآیند. میترسند. نمیخواهند باور کنند که رژیم سقوط کرده. در زندان دیگری که شبیه باستیل است زندانیان گیج و متحیر بیرون می آیند و هنوز خیال میکنند حافظ اسد پدر بشار اسد زنده است و جنگ با صدام حسین شروع شده. آمار زندانیانی که سال ها حبس کشیدهاند رقمهای حیرتانگیزی را نشان میدهد: 43 سال، 39 سال، 30 سال و آنها که 10 سال یا 15 سال در زندان ماندهاند مثلا حبس سبک کشیدهاند.
همه جور زندانی داریم بخش سبز بخش سرخ. این آخری خطرناکترین است. هنوز راه به بخش سرخ زندان صیدنا در دمشق نگشودهاند و میگویند هزاران زندانی آن زیر هستند که با دوربینهای مدار بسته تلویزیونی می بینندشان اما نمیدانند چگونه درهای برقی آن را باز کنند. تازه خود بخش سبز نیز خوفناک بود. دوربین حرکت میکند. پسربچه ها و دختربچههایی را میبینی که 6 یا 7 ساله اند و در تمام زندگی خود رنگ آفتاب و آبی آسمان را ندیدهاند. وزیر کشور از مقامات پیشین زندان می خواهد نگهبانهایی که کد خاص ورود به بخش سرخ زندان صیدنا را میدانند اعلام کنند چون چند روز است که زندانیان آن زیر نه آب خوردهاند نه غذا .... یکی از مهمترین و شناختهشدهترین اکانتهای پوششدهنده اخبار غزة، از قول زنی آزاد شده از زندان صیدنایا ادعا کرده: «وقتی زندانی شدم، دختری ۱۹ ساله بودم. امروز که از زندان خارج میشوم، ۳۲ سالهام. مادرِ چند کودک که پدرانشان را نمیشناسم»!
و سرم می چرخد و می گریم و میگریم از این همه دنائت و وحشت و سرکوب.
چیزی در سرم می چرخد و مدام با خودم تکرار میکنم: نهادهای حامی حکومت مثل زندان، دولت، شکنجه، ارتش، پلیس مخفی تا چه حد پوشالی و سستاند. چه بسادگی فرومیپاشند و چه بسادگی دوباره برقرار میشوند و مردمی که چنین سرکوب شدهاند چگونه زیر بار ستایش از آزادی به دست آمده بار دیگر به ستایش از سرکوب جدید میپردازند و این چرخه ادامه دارد تا تجربههایی از این دست مادیت یابند و جزیی از فرهنگ و سنت و رسوم انسانها شوند، تا شاید روزی روزگاری مردم بگویند دیگر هرگز نه!
ترجمه متن عربی عکس:
ای بشار اسد ...
از خدا روزی را برایت میطلبم
که تو در آن روز آرزوی مرگ کنی
و آن را نیابی.
- دیوار نوشتهای در دمشق
از حسن مرتضوی
@SocialistL
از میان مطالب
نگاهی به سوریه
سقوط بشار اسد
"پیروز کیست"؟
سقوط دیکتاتوری بشار اسد با یک انقلاب توده ای و از پایین انجام نشد. دولت اسد قبل از این که با شورش نیروهای مخالف سرنگون شود، از درون و از بالا تا پایین بلحاظ سیاسی و نظامی دچار فروپاشی شده بود.
حکومت بشاراسد از دل یک جنگ ده ساله ی داخلی و کشتار ده ها هزار نفر و آواره شدن حدود ده میلیون مردم سوریه، به مثابه مرده ی متحرکی بیرون آمد که اساسا به طناب روسیه و جمهوری اسلامی آویزان بود.
سرنگونی حکومت بشار اسد با استقبال مردم سوریه روبرو شد. اما این سرنگونی به معنای پیروزی کارگران و زحمتکشان و زنان سوریه نیست. مردم سوریه صرفنظر از اقوام و مذاهب مختلف اما مردمی آزادیخواه و سکولار هستند.
نیروهای شورشی از گروه های های قومی و مذهبی نیابتی اساسا ترکیه و کشورهای عربی هستند. تحریرشام از بقایای القاعده و داعش و ارتش آزاد که به ارتش ملی تغییر نام داده در یک دهه اخیر توسط دولت ترکیه در مرزهای شمال سوریه نگه داشته و تسلیح و تجهیز شده اند. این نیروها نمایندگان واقعی مردم رنج کشیده ی سوریه نیستند. این نیروها از عناصر سیاه جنگ داخلی، کشتار جمعی و آوارگی میلیونی مردم سوریه، هستند.
نهایتا با وجود خوشحالی مردم ستمدیده ی سوریه از سرنگونی بشار اسد، اما پیروز این تحول، در وهله اول دولت ترکیه و نیروهای نیابتی اش در سوریه است. در مقابل، حذف بشار اسد از قدرت، فروپاشی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در سوریه را بهمراه داشته است. "عدو شود سبب خیر!"
اتفاقی که افتاده بدون شک نیروهای مرتجع هیئت تحریر شام و دیگر گروه های نظامی و جهادی، به قوانین دمکراتیک آزادی های بی قیدو شرط سیاسی و اجتماعی و فردی، برابری زن و مرد، حقوق شهروندی برابر و رفاه مردم ودخالت کارگران و زحمتکشان زن و مرد در اداره امور جامعه توسط نمایندگان واقعی خود، تن نمی دهند.
بعلاوه خواهیم دید که نیروهای نظامی و مذهبی پیروز علیه اسد، خودمدیریتی دمکراتیک مردم کردستان سوریه را به رسمیت نخواهند شناخت. تلاش خواهند کرد با تهدیدات نظامی و ترور، مردم کردستان را تابع قوانین ارتجاعی دینی و ضد مردمی خود کنند. کاری که مطلوب دولت ترکیه است. چرا که اردوغان خودگردانی کردستان سوریه تحت رهبری حزب اتحاد دمکراتیک را عامل تقویت پ ک ک در ترکیه می داند. بنا بر این مخاطره ی تعرض نیروهای ارتجاعی مدعی حاکمیت سوریه به فرمان ترکیه، به کردستان بسیار بالا است. "طبق گزارش های رسیده، ارتش ملی نیابتی ترکیه هم اکنون در مناطقی از کردستان به تعرض نظامی و حملات به نیروهای دمکرات این منطقه دست زده است."
آیا مردم کردستان و حزب اتحاد دمکراتیک قادر به حفظ موقعیت کنونی خواهند بود؟ و یا در صورت حمله ی نیروهای وابسته به دولت ترکیه، و گروه های مرتجع مدعی حاکمیت در سوریه، اعلام استقلال خواهند کرد. یا به سناریوی کردستان عراق دچار خواهند شد! در حال حاضر تنها روزنه ی امید به حداقلی از آزادیهای سیاسی و اجتماعی در مقابل مردم سوریه، مقاومت مردم کردستان در مقابل زورگویی و تهدید اسلامیست های داعشی در لباس جدید است.
امروز بیشتر از هر زمانی سوریه به کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان انقلابی و سکولار نیاز دارد که با چشمان باز به این تحولات نگاه کنند و مرعوب نیروهای ارتجاعی مسلح نشوند و به قوانین و حاکمیت مافوق مردم آن ها تن و رضایت ندهند.
۱
ادامه...
@SocialistL
نگاهی به سوریه
سقوط بشار اسد
"پیروز کیست"؟
سقوط دیکتاتوری بشار اسد با یک انقلاب توده ای و از پایین انجام نشد. دولت اسد قبل از این که با شورش نیروهای مخالف سرنگون شود، از درون و از بالا تا پایین بلحاظ سیاسی و نظامی دچار فروپاشی شده بود.
حکومت بشاراسد از دل یک جنگ ده ساله ی داخلی و کشتار ده ها هزار نفر و آواره شدن حدود ده میلیون مردم سوریه، به مثابه مرده ی متحرکی بیرون آمد که اساسا به طناب روسیه و جمهوری اسلامی آویزان بود.
سرنگونی حکومت بشار اسد با استقبال مردم سوریه روبرو شد. اما این سرنگونی به معنای پیروزی کارگران و زحمتکشان و زنان سوریه نیست. مردم سوریه صرفنظر از اقوام و مذاهب مختلف اما مردمی آزادیخواه و سکولار هستند.
نیروهای شورشی از گروه های های قومی و مذهبی نیابتی اساسا ترکیه و کشورهای عربی هستند. تحریرشام از بقایای القاعده و داعش و ارتش آزاد که به ارتش ملی تغییر نام داده در یک دهه اخیر توسط دولت ترکیه در مرزهای شمال سوریه نگه داشته و تسلیح و تجهیز شده اند. این نیروها نمایندگان واقعی مردم رنج کشیده ی سوریه نیستند. این نیروها از عناصر سیاه جنگ داخلی، کشتار جمعی و آوارگی میلیونی مردم سوریه، هستند.
نهایتا با وجود خوشحالی مردم ستمدیده ی سوریه از سرنگونی بشار اسد، اما پیروز این تحول، در وهله اول دولت ترکیه و نیروهای نیابتی اش در سوریه است. در مقابل، حذف بشار اسد از قدرت، فروپاشی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در سوریه را بهمراه داشته است. "عدو شود سبب خیر!"
اتفاقی که افتاده بدون شک نیروهای مرتجع هیئت تحریر شام و دیگر گروه های نظامی و جهادی، به قوانین دمکراتیک آزادی های بی قیدو شرط سیاسی و اجتماعی و فردی، برابری زن و مرد، حقوق شهروندی برابر و رفاه مردم ودخالت کارگران و زحمتکشان زن و مرد در اداره امور جامعه توسط نمایندگان واقعی خود، تن نمی دهند.
بعلاوه خواهیم دید که نیروهای نظامی و مذهبی پیروز علیه اسد، خودمدیریتی دمکراتیک مردم کردستان سوریه را به رسمیت نخواهند شناخت. تلاش خواهند کرد با تهدیدات نظامی و ترور، مردم کردستان را تابع قوانین ارتجاعی دینی و ضد مردمی خود کنند. کاری که مطلوب دولت ترکیه است. چرا که اردوغان خودگردانی کردستان سوریه تحت رهبری حزب اتحاد دمکراتیک را عامل تقویت پ ک ک در ترکیه می داند. بنا بر این مخاطره ی تعرض نیروهای ارتجاعی مدعی حاکمیت سوریه به فرمان ترکیه، به کردستان بسیار بالا است. "طبق گزارش های رسیده، ارتش ملی نیابتی ترکیه هم اکنون در مناطقی از کردستان به تعرض نظامی و حملات به نیروهای دمکرات این منطقه دست زده است."
آیا مردم کردستان و حزب اتحاد دمکراتیک قادر به حفظ موقعیت کنونی خواهند بود؟ و یا در صورت حمله ی نیروهای وابسته به دولت ترکیه، و گروه های مرتجع مدعی حاکمیت در سوریه، اعلام استقلال خواهند کرد. یا به سناریوی کردستان عراق دچار خواهند شد! در حال حاضر تنها روزنه ی امید به حداقلی از آزادیهای سیاسی و اجتماعی در مقابل مردم سوریه، مقاومت مردم کردستان در مقابل زورگویی و تهدید اسلامیست های داعشی در لباس جدید است.
امروز بیشتر از هر زمانی سوریه به کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان انقلابی و سکولار نیاز دارد که با چشمان باز به این تحولات نگاه کنند و مرعوب نیروهای ارتجاعی مسلح نشوند و به قوانین و حاکمیت مافوق مردم آن ها تن و رضایت ندهند.
۱
ادامه...
@SocialistL
ادامه مطلب نگاهی به سوریه
سقوط بشار اسد
"پیروز کیست "؟
۲
مردم سوریه هیچ بدهکاری به نیروهای مسلح فرقه های مذهبی و نیابتی های ترکیه به نام ارتش ملی یا هیات تحریر شام، ندارند. این ها ناجی مردم سوریه نیستند. تحریر شام که قبلا به نام النصره بخشی از داعش بود با تغییر نام نمی تواند ماهیت تروریستی، ضد انسانی و ضد زن خود را مخفی کنند. بزودی چهره واقعی این نیروهای کرایه ای ترکیه برای مردم سوریه آشکار می شود. مردم سوریه نباید لاف زنی های این نیروهای سیاه که گویا خواهان کشوری دمکراتیک و پایبند به حقوق و آزادیهای مردم هستند، باور کنند و در انتظار بمانند. سوریه نباید سرنوشت مردم عراق را تجربه کند که بیش از دو دهه است تحت حاکمیت قبایل و عشایر و نظامیان رنگارنگ و نیابتی های جمهوری اسلامی قرار گرفته است. شورشیان مرتجع در صورت محکم کردن جای پای خود، نمی توانند بهتر از طالبان و جمهوری اسلامی باشند، تازه اگر حتی به هویت واقعی و داعشی خود برنگردند.
امروزه مردم سوریه بویژه بخش آگاه و سکولار زحمتکشان زن و مرد با درس گرفتن از تجارب تلخ تا کنونی زیر بار حکومت فرقه های تبهکار ارتش ملی و تحریر شام نمی روند. خواست کارگران و آزادیخواهان سوریه این است که نیروهای مسلح شورشی سلاح هایشان را زمین گذاشته و به حقوق توده های محروم و رنج دیده برای تعیین سرنوشت سیاسی خود احترام بگذارند. مردم سوریه هنوز نجات نیافته است. این احتمال وجود دارد که این مردم زخمی و آواره از چاله به چاه بیفتد.
هنوز سایه ی شوم یک جنگ داخلی دیگر گروه های قومی و دینی رقیب بر سر قدرت و ثروت، بر فراز سوریه وجود دارد.
مردم سوریه در شرایط سخت و سرنوشت سازی قرار گرفته اند. تنها اراده ی توده های زحمتکش زن و مرد و پیر و جوان آزادیخواه می تواند سوریه را از این بحران ومهلکه نجات دهد. آزادی، امنیت، رفاه و سعادت مردم سوریه در گرو به میدان آمدن اراده ی قدرتمند و توده ای آگاه و پیشرو و رهبران آزادیخواه و برابری طلب مردم است.
مظفر محمدی- 19 آذر 1403- 9 دسامبر 2024
@SocialistL
سقوط بشار اسد
"پیروز کیست "؟
۲
مردم سوریه هیچ بدهکاری به نیروهای مسلح فرقه های مذهبی و نیابتی های ترکیه به نام ارتش ملی یا هیات تحریر شام، ندارند. این ها ناجی مردم سوریه نیستند. تحریر شام که قبلا به نام النصره بخشی از داعش بود با تغییر نام نمی تواند ماهیت تروریستی، ضد انسانی و ضد زن خود را مخفی کنند. بزودی چهره واقعی این نیروهای کرایه ای ترکیه برای مردم سوریه آشکار می شود. مردم سوریه نباید لاف زنی های این نیروهای سیاه که گویا خواهان کشوری دمکراتیک و پایبند به حقوق و آزادیهای مردم هستند، باور کنند و در انتظار بمانند. سوریه نباید سرنوشت مردم عراق را تجربه کند که بیش از دو دهه است تحت حاکمیت قبایل و عشایر و نظامیان رنگارنگ و نیابتی های جمهوری اسلامی قرار گرفته است. شورشیان مرتجع در صورت محکم کردن جای پای خود، نمی توانند بهتر از طالبان و جمهوری اسلامی باشند، تازه اگر حتی به هویت واقعی و داعشی خود برنگردند.
امروزه مردم سوریه بویژه بخش آگاه و سکولار زحمتکشان زن و مرد با درس گرفتن از تجارب تلخ تا کنونی زیر بار حکومت فرقه های تبهکار ارتش ملی و تحریر شام نمی روند. خواست کارگران و آزادیخواهان سوریه این است که نیروهای مسلح شورشی سلاح هایشان را زمین گذاشته و به حقوق توده های محروم و رنج دیده برای تعیین سرنوشت سیاسی خود احترام بگذارند. مردم سوریه هنوز نجات نیافته است. این احتمال وجود دارد که این مردم زخمی و آواره از چاله به چاه بیفتد.
هنوز سایه ی شوم یک جنگ داخلی دیگر گروه های قومی و دینی رقیب بر سر قدرت و ثروت، بر فراز سوریه وجود دارد.
مردم سوریه در شرایط سخت و سرنوشت سازی قرار گرفته اند. تنها اراده ی توده های زحمتکش زن و مرد و پیر و جوان آزادیخواه می تواند سوریه را از این بحران ومهلکه نجات دهد. آزادی، امنیت، رفاه و سعادت مردم سوریه در گرو به میدان آمدن اراده ی قدرتمند و توده ای آگاه و پیشرو و رهبران آزادیخواه و برابری طلب مردم است.
مظفر محمدی- 19 آذر 1403- 9 دسامبر 2024
@SocialistL
از زندانیان صیدنایا در سوریه
وقتی بند زنان را گشودند این هم یکی از آن کودکانی بود که دوان دوان آمد دم در.
در دههی شصت ، پدر بزرگ و مادر بزرگ ها را احضار می کردند تا کودکانی که پدر و مادرشان اعدام می شد را از زندان تحویل بگیرند.
@SocialistL
وقتی بند زنان را گشودند این هم یکی از آن کودکانی بود که دوان دوان آمد دم در.
در دههی شصت ، پدر بزرگ و مادر بزرگ ها را احضار می کردند تا کودکانی که پدر و مادرشان اعدام می شد را از زندان تحویل بگیرند.
@SocialistL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«آنها جهان را تقسیم کردند»
«دیگر هیچچیز مرا شگفتزده نمیکند»
با صدای دوست داشتنی از تیکن جاه فاکولی و اجرایی باشکوه
با ترجمه هنگامه هویدا
"این ترانه از تیکن جاه فاکولی، هنرمند اهل ساحل عاج، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. او در این اثر با استفاده از سبک رگی، که ریشه در جامائیکا دارد و برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی بهکار میرود، به موضوع استعمار میپردازد.
تیکن جاه فاکولی، با نام اصلی موسا دومبیا، در سال ۱۹۶۸، در خانوادهای از گریوتها (حافظان سنت شفاهی آفریقای غربی) متولد شد و رشد کرد و از جوانی با موسیقی رگی پیوند خورد.
آثار او عمدتاً انتقادیست و موضوعاتی چون نابرابری، فساد، استعمار نوین، و اتحاد آفریقا را در بر میگیرد."
@SocialistL
«دیگر هیچچیز مرا شگفتزده نمیکند»
با صدای دوست داشتنی از تیکن جاه فاکولی و اجرایی باشکوه
با ترجمه هنگامه هویدا
"این ترانه از تیکن جاه فاکولی، هنرمند اهل ساحل عاج، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. او در این اثر با استفاده از سبک رگی، که ریشه در جامائیکا دارد و برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی بهکار میرود، به موضوع استعمار میپردازد.
تیکن جاه فاکولی، با نام اصلی موسا دومبیا، در سال ۱۹۶۸، در خانوادهای از گریوتها (حافظان سنت شفاهی آفریقای غربی) متولد شد و رشد کرد و از جوانی با موسیقی رگی پیوند خورد.
آثار او عمدتاً انتقادیست و موضوعاتی چون نابرابری، فساد، استعمار نوین، و اتحاد آفریقا را در بر میگیرد."
@SocialistL
پرستو احمدی خواننده و آهنگساز پیشرو میهنمان ویدئویی را منتشر کرده است که “کنسرت کاروانسرا “نام دارد، او به همراه نوازندگان گروه خود یک کنسرت زنده بدون تماشاچی در یک کاروانسرا در کویر ایران اجرا کرده است.
او با درایت آهنگهای مردمی ومترقی را انتخاب کرده و خوانده است، او آهنگی به نام “کمر باریک” خوانده است که شعر و آهنگ آن از زنده یاد ابوالفاسم لاهوتی میباشد، ابوالقاسم لاهوتی همان شاعر و مبارز کمونیستی است که سرود انترناسیونال را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
آهنگ دیگری که پرستو اجرا کرده است “ از خون جوانان وطن” است که سروده شاعر انقلابی و مبارز عارف قزوینی میباشد.
آهنگهای دیگر نیز که توسط پرستو اجرا شده است سرودههای شاعران مطرح میهنمان میباشند و همگی دارای معانی و مفاهیم اجتماعی و اعتراضی هستند.
نکته دیگر کار بسیار حرفهای و خلاقانه گروه موزیک میباشد که سرتاسر این کنسرت تاریخی را پر شور کرده و غنا بخشیده است.
نکته آخر اینکه در این فضای مخدوش شده موسیقی ایرانی کار پرستو احمدی و گروهش شاهکار به حساب میآید.
پرستو در ابتدای کنسرت اینگونه با مخاطب سخن میگوید:
“من پرستو دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم.
این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم، خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنویدو خیال کنید این وطن زیبا را …”
متن به امانت گرفته شده به انداره کافی گویاست و لازم نیست چیز بیشتری به ان اضافه کنیم، آرزوی موفقیت ها و پیروزی داریم برای پرستو احمدی و این گروه، صدایشان بلند، با هم ببینیم و بشنویم:
#پرستو_احمدی
@SocialistL
او با درایت آهنگهای مردمی ومترقی را انتخاب کرده و خوانده است، او آهنگی به نام “کمر باریک” خوانده است که شعر و آهنگ آن از زنده یاد ابوالفاسم لاهوتی میباشد، ابوالقاسم لاهوتی همان شاعر و مبارز کمونیستی است که سرود انترناسیونال را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است.
آهنگ دیگری که پرستو اجرا کرده است “ از خون جوانان وطن” است که سروده شاعر انقلابی و مبارز عارف قزوینی میباشد.
آهنگهای دیگر نیز که توسط پرستو اجرا شده است سرودههای شاعران مطرح میهنمان میباشند و همگی دارای معانی و مفاهیم اجتماعی و اعتراضی هستند.
نکته دیگر کار بسیار حرفهای و خلاقانه گروه موزیک میباشد که سرتاسر این کنسرت تاریخی را پر شور کرده و غنا بخشیده است.
نکته آخر اینکه در این فضای مخدوش شده موسیقی ایرانی کار پرستو احمدی و گروهش شاهکار به حساب میآید.
پرستو در ابتدای کنسرت اینگونه با مخاطب سخن میگوید:
“من پرستو دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم.
این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم، خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنویدو خیال کنید این وطن زیبا را …”
متن به امانت گرفته شده به انداره کافی گویاست و لازم نیست چیز بیشتری به ان اضافه کنیم، آرزوی موفقیت ها و پیروزی داریم برای پرستو احمدی و این گروه، صدایشان بلند، با هم ببینیم و بشنویم:
#پرستو_احمدی
@SocialistL
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
بیهوده کدها و ارقام و حروف را
اسیر نکنید بر دیوارها و تیغههای مخفی
صیدانیا دل-هُرّه تاریخ مثل تمام زندانهای نامدار
فقط پرمیشود پرافتخار برای دور بعدی این بازی
حتی پس از آزادی
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
پاییز ۱۴۰۳
#سوریه
#صیدانیا
حسین مکی زاده
@SocialistL
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
بیهوده کدها و ارقام و حروف را
اسیر نکنید بر دیوارها و تیغههای مخفی
صیدانیا دل-هُرّه تاریخ مثل تمام زندانهای نامدار
فقط پرمیشود پرافتخار برای دور بعدی این بازی
حتی پس از آزادی
صیدانیا زندانیانش را پس نمیدهد
پاییز ۱۴۰۳
#سوریه
#صیدانیا
حسین مکی زاده
@SocialistL
آینده تاریک سوریه
• حاکمانِ امروزِ دمشق به گفته لاوروف طیِ یک برنامه از پیش تعیین شده و در نتیجه توافقاتی که بعد ازیک سلسله مذاکرات نفس گیر بدست آمد حکومت را از بشار اسد تحویل گرفتند. جانشینانِ اسد سالها به نمایندگیِ از منافعِ دوَل و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه خون ریخته اند و جنایت افریده اند. امروز هم با چراغ سبز و پشتیبانیِ مادی و معنوی و تسلیحاتی همان دولتها و قدرتها در دمشق دور هم جمع شده اند. به این جهت مسئله آینده سوریه تحت حاکمیت این جریانات فرقه ای بسیار فراتر از قد و قواره خودِ این این نیروهاست و مصالح و در عینِ حال تضاد منافعِ دولتها و قدرتهای حامیِ این جریانات میتواند بسرعت همه معادلات و اتحادهای ظاهری را به هم بزند؛ چنانکه تضادِ منافعِ دولتهای منطقه در جریانِ انتصابِ رئیسِ دولتِ انتقالی برخی از این نیروها را دست به قداره در مقابلِ هم قرار داد.
• تنها دو مسئله ای که طی یک هفته گذشته داعشیهای به قدرت رسیده توانسته اند در مورد آنها به یک اجماع قابل توجه برسند سکوت مطلق و معنادار در مقابل حملات بی سابقه اسرائیل به صدها مرکز در سوریه و همچنین قتل و عام مردم کردستان سوریه و پاکسازی و حذف نیروهای اتحاد دمکراتیک در این منطقه است. اجماع در موردِ اولی نتیجه تهدید و اخطارِ مستقیم قدرتهای بزرگ است واجماع در مورد جهاد علیه مردم کردستان با دخالت و رهبری ترکیه و شرکت مستقیم و علنیِ این کشور در حمله همزمان و همه جانبه به مناطقِ کردنشین و تحت لوای تمامیت ارضی صورت گرفته است. سفرِ رئیس میتِ ترکیه به دمشق و کنارِ احمد شرعِ داعشی ظاهر شدن حاویِ یک پیام مهم به رقبایِ منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین به فرقه های طرفدارِ عربستان و دیگر کشورهای منطقه بود که زیاد با سیاستهای ترکیه سرِ سازگاری ندارند. پیامِ ترکیه روشن است؛ همه بدانند که سوریه حیاط خلوت ترکیه است و اینجا تنها کسی بر مسند قدرت خواهد بود و حق مشارکت در قدرت را خواهد داشت که منافع ترکیه را نمایندگی کند. آیا ترکیه موفق خواهد شد به عنوان تنها بازیگرِ اصلی در تحولات سوریه نقش ایفا کند؟. واقعیت این است که همه شواهد نشان میدهند مسئله آینده سوریه بسیار پیچیده تر و فراتر از حتی توانائیها و قد و قواره ترکیه است.
• شعارها و آرزوهای زیبا را که کنار بگذاریم سوریه حکمِ محکومی را دارد که همه درها به رویش بسته شده اند و حالا حالاها هیچ شانسی برای رهایی ندارد. حاکمیتِ بیش از 50 ساله خانواده اسد همه آن ملزوماتی که یک جامعه برای عبور و رهایی از بند استبداد و برقراری سیستمی آزاد به آن نیاز دارد را از مردم سوریه گرفته است. از سال 2011 هم که این کشور عملن به جولانگاهِ دولتهایِ منطقه و قدرتهای بزرگ برای حلِ مناقشاتی که در اصل هیچ ربطی به سوریه نداشته اند بدل گشته و بصورت ملوک الطوایفی اداره شده است. جامعه مدنی نابود شده و جای احزاب سیاسی را فرقه های مذهبی و گروههای مسلحی که هر کدام عاملِ یک یا چند کشورِ خارجی هستند و به نفرت قومی و مذهبی و منطقه ای دامن زده اند گرفته است؛ فرقه ها و گروههایی که حالا حاکمانِ جدید این کشور هستند. دست بدست گشتنِ قدرت از خانواده اسد و فرقه اش به احمد الشرعِ داعشی و شرکا به معنی رهایی و حتی پدیدار گشتنِ کورسوی امیدی به رهاییِ مردمِ سوریه از شرایطِ فلاکتباری که در آن قرار گرفته اند نیست. گله گرگها جایش را به گله کفتارها داده است.
آرام صدر
@SocialistL
• حاکمانِ امروزِ دمشق به گفته لاوروف طیِ یک برنامه از پیش تعیین شده و در نتیجه توافقاتی که بعد ازیک سلسله مذاکرات نفس گیر بدست آمد حکومت را از بشار اسد تحویل گرفتند. جانشینانِ اسد سالها به نمایندگیِ از منافعِ دوَل و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه خون ریخته اند و جنایت افریده اند. امروز هم با چراغ سبز و پشتیبانیِ مادی و معنوی و تسلیحاتی همان دولتها و قدرتها در دمشق دور هم جمع شده اند. به این جهت مسئله آینده سوریه تحت حاکمیت این جریانات فرقه ای بسیار فراتر از قد و قواره خودِ این این نیروهاست و مصالح و در عینِ حال تضاد منافعِ دولتها و قدرتهای حامیِ این جریانات میتواند بسرعت همه معادلات و اتحادهای ظاهری را به هم بزند؛ چنانکه تضادِ منافعِ دولتهای منطقه در جریانِ انتصابِ رئیسِ دولتِ انتقالی برخی از این نیروها را دست به قداره در مقابلِ هم قرار داد.
• تنها دو مسئله ای که طی یک هفته گذشته داعشیهای به قدرت رسیده توانسته اند در مورد آنها به یک اجماع قابل توجه برسند سکوت مطلق و معنادار در مقابل حملات بی سابقه اسرائیل به صدها مرکز در سوریه و همچنین قتل و عام مردم کردستان سوریه و پاکسازی و حذف نیروهای اتحاد دمکراتیک در این منطقه است. اجماع در موردِ اولی نتیجه تهدید و اخطارِ مستقیم قدرتهای بزرگ است واجماع در مورد جهاد علیه مردم کردستان با دخالت و رهبری ترکیه و شرکت مستقیم و علنیِ این کشور در حمله همزمان و همه جانبه به مناطقِ کردنشین و تحت لوای تمامیت ارضی صورت گرفته است. سفرِ رئیس میتِ ترکیه به دمشق و کنارِ احمد شرعِ داعشی ظاهر شدن حاویِ یک پیام مهم به رقبایِ منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین به فرقه های طرفدارِ عربستان و دیگر کشورهای منطقه بود که زیاد با سیاستهای ترکیه سرِ سازگاری ندارند. پیامِ ترکیه روشن است؛ همه بدانند که سوریه حیاط خلوت ترکیه است و اینجا تنها کسی بر مسند قدرت خواهد بود و حق مشارکت در قدرت را خواهد داشت که منافع ترکیه را نمایندگی کند. آیا ترکیه موفق خواهد شد به عنوان تنها بازیگرِ اصلی در تحولات سوریه نقش ایفا کند؟. واقعیت این است که همه شواهد نشان میدهند مسئله آینده سوریه بسیار پیچیده تر و فراتر از حتی توانائیها و قد و قواره ترکیه است.
• شعارها و آرزوهای زیبا را که کنار بگذاریم سوریه حکمِ محکومی را دارد که همه درها به رویش بسته شده اند و حالا حالاها هیچ شانسی برای رهایی ندارد. حاکمیتِ بیش از 50 ساله خانواده اسد همه آن ملزوماتی که یک جامعه برای عبور و رهایی از بند استبداد و برقراری سیستمی آزاد به آن نیاز دارد را از مردم سوریه گرفته است. از سال 2011 هم که این کشور عملن به جولانگاهِ دولتهایِ منطقه و قدرتهای بزرگ برای حلِ مناقشاتی که در اصل هیچ ربطی به سوریه نداشته اند بدل گشته و بصورت ملوک الطوایفی اداره شده است. جامعه مدنی نابود شده و جای احزاب سیاسی را فرقه های مذهبی و گروههای مسلحی که هر کدام عاملِ یک یا چند کشورِ خارجی هستند و به نفرت قومی و مذهبی و منطقه ای دامن زده اند گرفته است؛ فرقه ها و گروههایی که حالا حاکمانِ جدید این کشور هستند. دست بدست گشتنِ قدرت از خانواده اسد و فرقه اش به احمد الشرعِ داعشی و شرکا به معنی رهایی و حتی پدیدار گشتنِ کورسوی امیدی به رهاییِ مردمِ سوریه از شرایطِ فلاکتباری که در آن قرار گرفته اند نیست. گله گرگها جایش را به گله کفتارها داده است.
آرام صدر
@SocialistL
نگاهی_مقدماتی_به_جابجایی_قدرت_در_سوریه_کارگاه_دیالکتیک_.docx
1019.4 KB
نگاهی مقدماتی به جابجایی قدرت در سوریه
کارگاه دیالکتیک
در سوریه یک جابجایی سیاسی تمامعیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنهی سیاسی، از بالا. صحنهگردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکیهای پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت اجتماعی–سیاسیشان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقمخورده است، این جابجایی (دستکم بهلحاظ نمادین) اهمیت ویژهای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسمرمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کردهاند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت میتواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آنیم روشنی بیاندازد. داعیهی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالتهای آن دربارهی نقش دولت ایران و داعیههای سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری میاندازیم....
@SocialistL
کارگاه دیالکتیک
در سوریه یک جابجایی سیاسی تمامعیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنهی سیاسی، از بالا. صحنهگردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکیهای پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت اجتماعی–سیاسیشان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقمخورده است، این جابجایی (دستکم بهلحاظ نمادین) اهمیت ویژهای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسمرمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کردهاند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت میتواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آنیم روشنی بیاندازد. داعیهی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالتهای آن دربارهی نقش دولت ایران و داعیههای سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری میاندازیم....
@SocialistL
مصاحبه با کادار پیره
نماینده انقلاب کردها در شمال و شرق سوریه
رفیق کادار پیره، مدیر بنیاد "کردهای بدون مرز" که در سال ۲۰۰۹ در بیروت تأسیس شد، به موضوعات مهمی از جمله وضعیت کردها در سوریه، نقش ترکیه در بحران خاورمیانه، و تجربیات شخصی خود از مقاومت و اسارت پرداخته است. ایشان ضمن تقدیر از مواضع چپگرایان ایران و حمایت آنان از مسئله کردها، به تبیین شرایط کنونی منطقه و تحلیل رفتارهای دولتهای منطقهای پرداختهاند.
اوضاع شمال و شرق سوریه
شمال شرقی سوریه، معروف به "روژاوا"، بهعنوان نمونهای از دموکراسی مشارکتی و چندملیتی شکل گرفته است. اما این منطقه با تهدیدات جدی از سوی ترکیه و نیروهای رادیکال روبرو است. ترکها به دنبال اشغال این مناطق هستند و بهانههایی چون "امنیت ملی" و "مبارزه با تروریسم" را برای حملات خود مطرح میکنند.
رفیق پیره تأکید میکند که ترکیه از سازمانهای تکفیری مانند هیئت تحریر الشام (HTS) حمایت میکند و از این نیروها برای پیشبرد اهداف استعماری خود استفاده کرده است. این سازمانها شامل گروههای متشکل از ترکمنها، اویغورها، تاجیکها و حتی کردهای ایرانی است که توسط ترکیه سازماندهی شدهاند.
وی افزود: «ترکیه از این گروهها برای اشغالگری در مناطق مختلف مانند لیبی، قرهباغ و حتی آفریقا استفاده کرده است. اکنون نیز در سوریه، ترکها در حال تلاش برای از بین بردن روژاوا و جلوگیری از تثبیت دموکراسی در این منطقه هستند.»
نقش ترکیه و جاهطلبیهای استعماری
به گفته رفیق پیره، دولت ترکیه با سیاستهای استعماری خود قصد دارد مناطق شمالی سوریه را به خاک خود الحاق کند. وی به سخنانی از سیاستمداران ترکیه اشاره کرد که استانهای شمالی سوریه، از جمله حلب، را بخشی از "منشور ملی" ترکیه میدانند.
وی همچنین به تحرکات نظامی ترکیه در سد تشرین اشاره کرد که منبع آب و انرژی بخش وسیعی از سوریه است و احتمالاً با خطر بمباران ترکیه مواجه است. «این اقدامات نه تنها یک تهدید برای مردم سوریه بلکه برای محیطزیست منطقه نیز محسوب میشود.»
اهمیت کوبانی در مقاومت علیه داعش
رفیق پیره به نقش تاریخی شهر کوبانی در مقاومت علیه داعش اشاره کرد و گفت: «کوبانی به نمادی برای آزادیخواهان جهان تبدیل شده است. این شهر نقطه عطفی در مبارزه با تروریسم داعش بود، تروریسمی که هیچ ارتشی توان مقابله با آن را نداشت، اما نیروهای مردمی در کوبانی توانستند مقاومت کنند و آنها را شکست دهند.»
وی افزود: «اردوغان همچنان در تلاش است تا این نماد مقاومت را نابود کند، زیرا کوبانی نشاندهنده پیروزی اراده مردم علیه تروریسم و استبداد است.»
تجربیات شخصی: از اسارت تا مقاومت
رفیق پیره در بخش دیگری از مصاحبه به تجربیات شخصی خود در مبارزه برای آزادی فلسطین و کردها اشاره کرد. او گفت که در جریان مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل، هفت سال را در اسارت گذرانده است. وی تأکید کرد که شرایط اسارت در زندانهای اسرائیل در مقایسه با زندانهای رژیم بشار اسد بسیار بهتر بوده است.
وی افزود: «پس از قیام قامشلی در سال ۲۰۰۴، بازداشت شدم و هفت ماه در زندان سوریه تحت شکنجه بودم. این تجربه ما را به این نتیجه رساند که باید سازمانی برای محافظت از مردم روژاوا تأسیس کنیم. متأسفانه، این سازمان مخفی لو رفت و بسیاری از اعضای آن دستگیر شدند.»
چشمانداز آینده: مقاومت در برابر اشغالگری
رفیق پیره بر اهمیت همبستگی بینالمللی تأکید کرد و گفت: «برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، باید در برابر تهدیدات داخلی و خارجی متحد باشیم. مردم کرد با وجود اشتباهات و مشکلات، نشان دادهاند که میتوانند الگویی برای دموکراسی در خاورمیانه باشند. اما این دستاوردها نیازمند حمایت جهانی است.»
وی در پایان گفت: «ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای باید بدانند که با سرکوب کردها و دموکراسی در روژاوا، صلح و ثبات در خاورمیانه دستنیافتنی خواهد بود.»
رفیق کادار به نکتۀ مهمی درباره تهدیدهای ترکیه در خصوص سد تشرین و خطرات ناشی از بمباران آن اشاره میکند.
شرح تهدیدهای ترکیه بر سد تشرین:
1. موقعیت سد و اهمیت استراتژیک آن:
سد تشرین یک سد بزرگ و حیاتی در سوریه محسوب میشود. این سد که خزان بزرگی برای آب دارد، تأمینکننده منابع آب و انرژی الکتریکی بخشهای گستردهای از سوریه، بهویژه در مناطق شرقی، است.
- به دلیل جنگها و تسلط داعش در گذشته، این سد بهطور کامل فعالیت نمیکند و تنها با حدود 20 تا 30 درصد ظرفیت خود کار میکند.
- با این وجود، این سد همچنان منبع اصلی برق و آب برای مناطق وسیعی در سوریه است.
@SocialistL
۱
ادامه دارد ...
نماینده انقلاب کردها در شمال و شرق سوریه
رفیق کادار پیره، مدیر بنیاد "کردهای بدون مرز" که در سال ۲۰۰۹ در بیروت تأسیس شد، به موضوعات مهمی از جمله وضعیت کردها در سوریه، نقش ترکیه در بحران خاورمیانه، و تجربیات شخصی خود از مقاومت و اسارت پرداخته است. ایشان ضمن تقدیر از مواضع چپگرایان ایران و حمایت آنان از مسئله کردها، به تبیین شرایط کنونی منطقه و تحلیل رفتارهای دولتهای منطقهای پرداختهاند.
اوضاع شمال و شرق سوریه
شمال شرقی سوریه، معروف به "روژاوا"، بهعنوان نمونهای از دموکراسی مشارکتی و چندملیتی شکل گرفته است. اما این منطقه با تهدیدات جدی از سوی ترکیه و نیروهای رادیکال روبرو است. ترکها به دنبال اشغال این مناطق هستند و بهانههایی چون "امنیت ملی" و "مبارزه با تروریسم" را برای حملات خود مطرح میکنند.
رفیق پیره تأکید میکند که ترکیه از سازمانهای تکفیری مانند هیئت تحریر الشام (HTS) حمایت میکند و از این نیروها برای پیشبرد اهداف استعماری خود استفاده کرده است. این سازمانها شامل گروههای متشکل از ترکمنها، اویغورها، تاجیکها و حتی کردهای ایرانی است که توسط ترکیه سازماندهی شدهاند.
وی افزود: «ترکیه از این گروهها برای اشغالگری در مناطق مختلف مانند لیبی، قرهباغ و حتی آفریقا استفاده کرده است. اکنون نیز در سوریه، ترکها در حال تلاش برای از بین بردن روژاوا و جلوگیری از تثبیت دموکراسی در این منطقه هستند.»
نقش ترکیه و جاهطلبیهای استعماری
به گفته رفیق پیره، دولت ترکیه با سیاستهای استعماری خود قصد دارد مناطق شمالی سوریه را به خاک خود الحاق کند. وی به سخنانی از سیاستمداران ترکیه اشاره کرد که استانهای شمالی سوریه، از جمله حلب، را بخشی از "منشور ملی" ترکیه میدانند.
وی همچنین به تحرکات نظامی ترکیه در سد تشرین اشاره کرد که منبع آب و انرژی بخش وسیعی از سوریه است و احتمالاً با خطر بمباران ترکیه مواجه است. «این اقدامات نه تنها یک تهدید برای مردم سوریه بلکه برای محیطزیست منطقه نیز محسوب میشود.»
اهمیت کوبانی در مقاومت علیه داعش
رفیق پیره به نقش تاریخی شهر کوبانی در مقاومت علیه داعش اشاره کرد و گفت: «کوبانی به نمادی برای آزادیخواهان جهان تبدیل شده است. این شهر نقطه عطفی در مبارزه با تروریسم داعش بود، تروریسمی که هیچ ارتشی توان مقابله با آن را نداشت، اما نیروهای مردمی در کوبانی توانستند مقاومت کنند و آنها را شکست دهند.»
وی افزود: «اردوغان همچنان در تلاش است تا این نماد مقاومت را نابود کند، زیرا کوبانی نشاندهنده پیروزی اراده مردم علیه تروریسم و استبداد است.»
تجربیات شخصی: از اسارت تا مقاومت
رفیق پیره در بخش دیگری از مصاحبه به تجربیات شخصی خود در مبارزه برای آزادی فلسطین و کردها اشاره کرد. او گفت که در جریان مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل، هفت سال را در اسارت گذرانده است. وی تأکید کرد که شرایط اسارت در زندانهای اسرائیل در مقایسه با زندانهای رژیم بشار اسد بسیار بهتر بوده است.
وی افزود: «پس از قیام قامشلی در سال ۲۰۰۴، بازداشت شدم و هفت ماه در زندان سوریه تحت شکنجه بودم. این تجربه ما را به این نتیجه رساند که باید سازمانی برای محافظت از مردم روژاوا تأسیس کنیم. متأسفانه، این سازمان مخفی لو رفت و بسیاری از اعضای آن دستگیر شدند.»
چشمانداز آینده: مقاومت در برابر اشغالگری
رفیق پیره بر اهمیت همبستگی بینالمللی تأکید کرد و گفت: «برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، باید در برابر تهدیدات داخلی و خارجی متحد باشیم. مردم کرد با وجود اشتباهات و مشکلات، نشان دادهاند که میتوانند الگویی برای دموکراسی در خاورمیانه باشند. اما این دستاوردها نیازمند حمایت جهانی است.»
وی در پایان گفت: «ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای باید بدانند که با سرکوب کردها و دموکراسی در روژاوا، صلح و ثبات در خاورمیانه دستنیافتنی خواهد بود.»
رفیق کادار به نکتۀ مهمی درباره تهدیدهای ترکیه در خصوص سد تشرین و خطرات ناشی از بمباران آن اشاره میکند.
شرح تهدیدهای ترکیه بر سد تشرین:
1. موقعیت سد و اهمیت استراتژیک آن:
سد تشرین یک سد بزرگ و حیاتی در سوریه محسوب میشود. این سد که خزان بزرگی برای آب دارد، تأمینکننده منابع آب و انرژی الکتریکی بخشهای گستردهای از سوریه، بهویژه در مناطق شرقی، است.
- به دلیل جنگها و تسلط داعش در گذشته، این سد بهطور کامل فعالیت نمیکند و تنها با حدود 20 تا 30 درصد ظرفیت خود کار میکند.
- با این وجود، این سد همچنان منبع اصلی برق و آب برای مناطق وسیعی در سوریه است.
@SocialistL
۱
ادامه دارد ...
ادامه مصاحبه با کادار پیره
۲
2. تهدیدهای ترکیه:
ترکیه در پی استقرار در مناطق نزدیک به سد تشرین است و این مسئله نگرانیهای زیادی ایجاد کرده است. دلایل این تهدیدها به موارد زیر بازمیگردد:
- ترکیه تلاش دارد که کنترل این منبع استراتژیک را به دست گیرد.
- حملات ترکیه به این سد (بهوسیله بمباران هوایی و پهپادها) ممکن است باعث ایجاد تصدعات و شکافهایی در سد شود.
- در صورت شکستن سد، فاجعهای بزرگ و فراتر از مرزهای سوریه رخ خواهد داد که عراق نیز از پیامدهای آن متأثر میشود. این خطر، یک تهدید زیستمحیطی عمده و بحران انسانی محسوب میشود که بهصورت عامدانه و در نتیجه اقدامات نظامی ترکیه ایجاد خواهد شد.
3. پیوند سد تشرین با مقاومت نیروهای دموکراتیک سوریه:
سد تشرین به دلیل مقاومت قهرمانانه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در برابر حملات داعش به یک نماد تبدیل شده است. در دوران سیطره داعش، تلاشهای بسیاری برای تخریب یا تصرف این سد صورت گرفت، اما نیروهای مقاومت موفق شدند از آن دفاع کنند.
- ترکیه، که در زمان پیشروی داعش به شهر کوبانی نقش حمایتی از داعش داشت، اکنون نیز تلاش دارد نمادهای مقاومت مانند سد تشرین و شهر کوبانی را هدف قرار دهد.
4. عقده ترکیه نسبت به کوبانی و ارتباط آن با سد تشرین:
در متن ذکر شده که اردوغان و دولت ترکیه دارای "عقده" نسبت به شهر کوبانی هستند. این شهر که به یک نماد بینالمللی از مقاومت علیه داعش تبدیل شده است، در برابر نیروهای تروریستی ایستادگی کرد و شکست داعش از این نقطه آغاز شد.
- ترکیه بهواسطه این شکست تاریخی، تلاش دارد هم نماد مقاومت کوبانی و هم مناطق استراتژیک مانند سد تشرین را هدف قرار دهد.
- هدف اصلی ترکیه تخریب این نمادها و حذف دستاوردهای مقاومت نیروهای کرد و سوریه دموکراتیک در برابر داعش و نفوذ نظامی ترکیه در مناطق شمال سوریه است.
ههتی. در صورت تخریب این سد، کشورهای منطقه از جمله عراق نیز بهطور جدی آسیب خواهند دید.
@SocialistL
۲
2. تهدیدهای ترکیه:
ترکیه در پی استقرار در مناطق نزدیک به سد تشرین است و این مسئله نگرانیهای زیادی ایجاد کرده است. دلایل این تهدیدها به موارد زیر بازمیگردد:
- ترکیه تلاش دارد که کنترل این منبع استراتژیک را به دست گیرد.
- حملات ترکیه به این سد (بهوسیله بمباران هوایی و پهپادها) ممکن است باعث ایجاد تصدعات و شکافهایی در سد شود.
- در صورت شکستن سد، فاجعهای بزرگ و فراتر از مرزهای سوریه رخ خواهد داد که عراق نیز از پیامدهای آن متأثر میشود. این خطر، یک تهدید زیستمحیطی عمده و بحران انسانی محسوب میشود که بهصورت عامدانه و در نتیجه اقدامات نظامی ترکیه ایجاد خواهد شد.
3. پیوند سد تشرین با مقاومت نیروهای دموکراتیک سوریه:
سد تشرین به دلیل مقاومت قهرمانانه نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در برابر حملات داعش به یک نماد تبدیل شده است. در دوران سیطره داعش، تلاشهای بسیاری برای تخریب یا تصرف این سد صورت گرفت، اما نیروهای مقاومت موفق شدند از آن دفاع کنند.
- ترکیه، که در زمان پیشروی داعش به شهر کوبانی نقش حمایتی از داعش داشت، اکنون نیز تلاش دارد نمادهای مقاومت مانند سد تشرین و شهر کوبانی را هدف قرار دهد.
4. عقده ترکیه نسبت به کوبانی و ارتباط آن با سد تشرین:
در متن ذکر شده که اردوغان و دولت ترکیه دارای "عقده" نسبت به شهر کوبانی هستند. این شهر که به یک نماد بینالمللی از مقاومت علیه داعش تبدیل شده است، در برابر نیروهای تروریستی ایستادگی کرد و شکست داعش از این نقطه آغاز شد.
- ترکیه بهواسطه این شکست تاریخی، تلاش دارد هم نماد مقاومت کوبانی و هم مناطق استراتژیک مانند سد تشرین را هدف قرار دهد.
- هدف اصلی ترکیه تخریب این نمادها و حذف دستاوردهای مقاومت نیروهای کرد و سوریه دموکراتیک در برابر داعش و نفوذ نظامی ترکیه در مناطق شمال سوریه است.
ههتی. در صورت تخریب این سد، کشورهای منطقه از جمله عراق نیز بهطور جدی آسیب خواهند دید.
@SocialistL
در انتظار چه هستید؟
که کران به شنیدن تان بشتابند؟
که سیری ناپذیران چیزی به شما ببخشند؟
که گرگان بجای بلعیدن تان
خوراک تان دهند؟
ببرها از روی دوستی
تقاضا کنند
که دندان هایشان را بکشید؟
به این انتظار نشسته اید؟
#برتولت_برشت
ترجمه شهاب برهان
@SocialistL
که کران به شنیدن تان بشتابند؟
که سیری ناپذیران چیزی به شما ببخشند؟
که گرگان بجای بلعیدن تان
خوراک تان دهند؟
ببرها از روی دوستی
تقاضا کنند
که دندان هایشان را بکشید؟
به این انتظار نشسته اید؟
#برتولت_برشت
ترجمه شهاب برهان
@SocialistL