Telegram Web Link
".... این دقیقآ مزیت گرایش جدید است که ما بصورت جزمی آینده را پیش بینی نمیکنیم بلکه تنها می خواهیم جهان نوین را از درون نقد جهان کهنه بیابیم . تا کنون فلاسفه راه حل کلیه معماها را لم داده در پشت میزهای تحریرشان داشته اند ( ارائه می داده اند) و جهان و عوامل باید دهانش را باز میکرد تا کبوتر بریان دانش مطلق به درون آن پرواز کند ......
من به نقد بی باکانه هر آنچه که موجود (مستقر) است اشاره دارم ؛ بی باکانه هم از لحاظ بیم نداشتن از نتایجی که به آن باز میگردد و هم از جهت اینکه حتی اندکی هم از ستیز با قدرتهای موجود هراسان نباشد .
بنابراین من از افراشتن هیچگونه پرچم جزمی حمایت نمی کنم . .....
هیچ چیز مارا از نقد سیاست ، مشارکت در سیاست و مبارزات واقعی ، نقطه شروع نقد ما ، و از هویت یابی نقد ما بوسیله آنها باز نخواهد داشت .در این مورد ، ما با جهان به شیوه ای مکتبی و با یک مرام اخلاقی نومقابله نمی کنیم : حقیقت اینجاست ، در برابر آن زانو بزنید ! ما اصول نوینی را برای جهان ، خارج از اصول خودش ایجاد می کنیم . ما به جهان نمی گوئیم : مبارزاتت را متوقف کن ، آنها ابلهانه اند ؛ ما به تو شعار درست مبارزه را میدهیم . ما فقط به جهان نشان می دهیم که برای چه چیزی واقعا درحال مبارزه است ، و آگاهی چیزی است که آن ناگزیر از بدست آوردن اش است حتی اگر نخواهد ...
از نامه مارکس به آرنولد روگه سپتامبر1843..ترجمه مهرداد نیک بین
#کارل_مارکس
@SocialistL
پدرانتان را بکشید تا رستگار شوید! – فرشین کاظمی‌نیا

خوانشی از فیلم «برادران لیلا» به مثابه ی یک متن اعتراضی

"افسون‌زدائی» به عنوان گام نخست
لیلا، به عنوان عنصر مرکزی و انقلابی فیلم، «مدرن» است. نه این که غربی و آلامد باشد، بلکه در نفس خود هویت«مدرن» دارد؛ چرا که تمام مدرنیته یعنی «نه بزرگ» به سنت و ارزش‌های ارتجاعی.(۱) مدرن بودن، یعنی شهامت در مرکز بودگی و اعتماد به تدبیر و عقل خودبنیاد برای گریز از نکبت تاریخی و تحمیلی. امر مدرن، استقرار «عقل» و «شناخت» در مرکز عالم است.
 «لیلا»‌های ادبیات فارسی هم شجاعت تفاوت و توانایی نگرش خارج از موقعیت‌  داشته‌اند. لیلا، بی‌پروا، به ارزش‌های کهن و عاطفی انباشته در اتاق‌های محقر و کثیف خانه می‌تازد. او در پاسخ به برادرش که می‌گوید اگر چنان بشود، پدر می‌میرد، می‌گوید: «خب؛بمیرد!» واقعاً چرا از مرگ پدر باید هراسید؟ و این چنین برای شکست امر موهومی، ابتدا از آن «افسون‌زدایی» می‌کند. جسارت اندیشیدن به زوال یا  «مرگ پدر» آغاز استقلال و روند هویت‌یابی جمعی است.
قسمتی از نماهای آغاز فیلم نشان‌دهنده‌ی رنج لیلا هنگام درمان بیماری ستون مهره‌‌ها و گردن ست، اسکلت و کالبد نیروی انقلابی خانواده/جامعه ، علیرغم درد اشک آور، نیازمند ترمیم و قوی شدن است تا بتواند ضمن حفظ خودآگاهی، امکان سازماندهی اجتماعی رانیز فراهم آورد.
به کرات شنیده‌ایم که سنت و انگاره‌ی فرهنگی ما در ایران پسرکشی (رستم و سهراب) و در غرب پدر کشی (اودیپ و  لایوس) بوده است. امّا، در این روایت، «کشتن پدر» فقط یک جسارت «ضد تاریخی» نیست، بلکه، کلید درگاه معبدی تاریک است  که در صورت گشایش، پرتو و درخشش نو، به صورت اجتناب‌ناپذیری در آن می‌تابد و باطل‌‌السحر حضور  پدر و خدایان دیگر است"

"واقعیت این است که نمی‌‌توان از لیلا، توقع روشنفکری تام و تمام انقلابی داشت یا تمامی انتظارات تحول را یک‌باره و یک زمان از او طلب کرد.
بافت فیلم نشانگر اراده‌ علیه پاتریمونیالیسم است و  علیرغم «عصبیت» پنهان و التهابی که در فیلم وجود دارد، بسیاری از مختصاتی راکه «وبر» برای جامعه‌ی مقتدر پاتریمونیال شرقی می‌شمرد؛ از جمله انحصار، اقتدار  تقلب، فساد، آنارشی و ابتذال؛  را می‌توان در آن بازیافت کرد. اما، کارگردان، به اقتضای درام نمی‌‌تواند «راه حل نهایی» و پراکسیس مطلوب مبارزه را در فیلم بگنجاند یا بنمایاند. هم زمانه عوض شده ، و هم تیغ سانسور تیزتر از گذشته حاضر است. البته شیوه‌های اقتدار پدر/ دولت/ سانسورچی/ ارشادگر  نیز در همین گذر تاریخی تغییر می‌کند که خود بحث دیگری است.
سکانس پایان فیلم شاهکار است: پدر مستبد مرده و مادر پدرسوخته بی‌خبر و در مقابل در، ایستاده است. هم‌زمان دخترکان شاد ورقصان و زیبا، با لباس‌های سپید وارد می‌شوند و «مرگ ارتجاع خانگی» را جشن می‌گیرند، گویی تولد همگی آن‌هاست که طلیعه‌ی آینده‌ی درخشان ایران هستند.
برادر لیلا، گرچه «پدرکشی» نکرده، اما از گذرگاه‌های سختی گذشته است و قدری بزرگ شده و گرچه گریان است امّا در تولد نسل نو می‌رقصد تا خود نیز به آن‌ها گره بخورد.
مسیر بلوغ از مبارزه‌ای دائمی می‌گذرد. مبارزه تمامی ندارد. علیه همه‌ی مستبدان باید ایستاد. از این روست که در انتها، علیرضا، گامبر مسیر گذشته- شیشه‌های خرد شده از اعتراض قبلی کارگران- می‌گذارد و خود همان می‌شود که باید و با وسیله‌ای که برای خاموش کردن آتش است، «آتشی» جدید از جنس «اعتراض» می‌افروزد تا پدران بزرگ‌تر بیرونی را به چالش گرفته باشد"

@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردم مبارز سقز بر سر مزار ژینا ترانه خوان و مشعل به دست حضور یافته‌اند.
مبارزه ادامه دارد و کردستان این سنگر سرخ انقلاب خلوت نخواهد شد.
#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی #ژینا_رمز_آزادی_است
@SocialistL
در این ویدئو با تعدادی از زنان #کمون_پاریس آشنا می‌شویم

در عمر کوتاه مدت کمون، زنان در عرصه‌های گوناگونی هم‌چون تهیه غذا، لباس، اسلحه، مداوای مجروحان، آموزش کودکان و بالاخره با تفنگ در سنگرهای مقاومت در برابر ارتش ورسای حضور داشتند. زنان در تولید اسلحه برای دفاع از کمون نقش محوری داشتند. حدود ۳ هزار زن در کارگاه‌های تولید فشنگ مشغول به کار بودند، ۱۵۰۰ زن کار دوختن کیسه‌های شن را برعهده داشتند و به ازای دوخت هر کیسه ۸ سانتیم دستمزد می‌گرفتند در حالی که پیش از کمون تنها ۲ سانتیم دستمزد می‌گرفتند.

یکی دیگر از عرصه‌های مهم فعالیت زنان، آموزش بود. در آن زمان از هر ۳ کودک پاریسی یک کودک از هرگونه آموزشی محروم بود. نیمی از آن‌هایی هم که از امکان تحصیل برخوردار بودند به مدارس کلیساها می‌رفتند. کمون اما همه‌ی این‌ها را تغییر داد. زنان علاوه بر شرکت در اعتراضات، با شرکت در کلوب‌ها و انجمن‌ها و خواندن روزنامه‌ آگاهی‌های سیاسی خود را بالا بردند. نقش زنان در نبرد پاریس بسیار برجسته بود. زنان کارگر چنان خشمگین و آشتی ناپذیر به جنگ بورژوازی می رفتند و در عین حال مردان هم طبقه ای شان را به مبارزه ای بی امان با سرمایه داران فرا می خواندند که یکی از بورژواهای آن زمان نوشته بود: «اگر کل جمعیت پاریس زن بود، عجب شهر وحشتناکی می شد.»

طولی نکشید که کمون به خاک و خون کشیده شد. پس از شکست کمون ۱۰۵۱ زن به محاکمه کشیده شدند که از میان آن‌ها ۷۵۶ تن کارگر و پیشه‌ور بودند، ۲۴۶ زن شغلی نداشتند، ۴ معلم، ۳۳ صاحب هتل یا کافه، ۱۱ صاحب مغازه و تنها یک زن مالک در میان آن‌ها بود. رفتار زنان طبقه حاکم با زنان کمون از نمونه‌های برجسته‌ی تفاوت زنان ثروتمند با زنان کارگر و ستم‌دیده و خواست‌های آن‌ها بود. در این رابطه در کتاب “مبارزه طبقاتی و رهایی زن” اثر تونی کلیف می‌خوانیم: “انتقام ورسائیان خصوصا خانم‌های ورسائیان وحشتناک بود…. آن‌ها چنانچه که گویی در گردش لذت‌بخش بسر می‌برند، به جنازه‌ها نزدیک می‌شدند با نوک چتر آفتابی‌شان آخرین پس مانده‌های پوشش اجساد را کنار می‌زدند تا از دیدن مردگان دلیر لذت ببرند…. مورخی در سالگرد کمون نوشت: گزارشات حاکی است که زنان شیک‌پوش به‌ویژه علیه هم‌جنسان خود خشونت‌بارترین رفتار را داشتند”.
متن از آموزگار کارگر
#انقلاب و #زنان
@SocialistL
چند کلمه راجع به منشور مطالبات حداقل

انتشارمنشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی اقدامی به غایت به جا و قابل تحسین است. بسیاری درباره این منشور اظهار نظر کرده‌اند. تشکلهای زیادی، چه صنفی چه سیاسی، راجع به آن اعلام موضع کرده‌اند. تقریبا تمام سرها به طرف این منشور چرخید و مورد توجه وسیع جامعه قرار گرفت و این البته به دلیل جایگاه ویژه طبقه کارگر و درک جامعه از این جایگاه ویژه است. قبل از هرچیز به مبتکرین و امضا کنندگان منشور باید دست مریزاد گفت.
این منشور از طرفی راست را به شدت آچمز کرده و از طرف دیگر امیدی است که جبهه چپ و کمونیست را ناچار کند تا تکلیف خود را با خمودگی غیرنرمال اخیر خود روشن نماید.
از این به بعد بسیار طبیعی است که اگر امثال ائتلاف پهلوی-مهتدی-نایاک مدعی شدند که متن منشوری از "داخل" پیشنهاد شده. پرسیده شود چه کسانی از داخل؟ طرح این سوال در ذهن عموم، حداقل و شاید اولین خاصیت منشور مطالبات است. در همین زمینه باید اضافه کرد که به نیروهای راست نشان داد که یک نیروی رادیکال و جدی چپ در جامعه است که برخلاف ٥٧ نه تنها مطالبات روشن دارد بلکه کوتاه هم نمی‌آید.
منشور مطالبات، جامعه و نیروهای سیاسی را پلورالیزه‌تر از پیش کرد. امروز دیگر هر ابراز وجودی نیازمند تعیین تکلیف با این منشور است. از راستهای جمهوری‌خواه تا جناح چپ ناسیونالیسم کرد که خود و جریان مورد علاقه‌شان را در مسابقه‌ با مهتدی و متحدینش بازنده می‌دانند و طومار جمع می‌کنند، از چپهای تروتسکیتی که چهار دهه است پیش شرطهای تاسیس حزب کمونیستی را بررسی می‌کنند، تا نیروهای جدی‌ چپ و کمونیست .
راست که تکلیفش با این منشور و کل خواستهای طبقه کارگر روشن است. تضاد آنتاگونیستی میان ما و بورژوازی کماکان به قدرت خود باقی است و اتفاقا این روزها بیشتر از هر زمان دیگری آشکار شده است. منشور تنها به راست نشان داد که گوشی دستشان باشد، با نیرویی طرف هستند که این حداقل خواسته‌هایش است.
پیامی که این منشور برای کمونیستها می‌تواند داشته باشد این است که باید متوجه باشند که طبقه کارگر پتانسیل، آمادگی و اشتهای عظیمی برای دخالت در سرنوشت جامعه و تعیین تکلیف با حاکمیت بورژوایی دارد. طبقه کارگر ایران امروز آنقدر درایت دارد که حتی در همان قواره تشکلهای صنفی راست را آچمز می‌کند. اگر تشکل سیاسی یابد، قدرت به مراتب عظیم‌تری دارد. منشور توپ را دوباره به زمین تشکلهای سیاسی چپ و کمونیست انداخت. بعد از آنهمه هیاهوی تبلیغاتی و با آن همه امکاناتی که کشورهای غربی در اختیار راست و ارتجاع گذاشته بودند، انتشار این منشور معادله را کلی عوض کرد و یک بار دیگر سرها به طرف چپ جرخید. این بزرگترین، اصلی‌ترین و مهمترین هدف و دست‌آورد این منشور بود. بقیه داستان عمدتا به عهده نیروهای سیاسی چپ و کمونیست است. نوبت کمونیستها است که درایت خود را نشان دهند.
در میان چپ به این منشور دو برخورد کاملا متضاد شده است. برخورد اول استقبال و حمایت بی‌دریغ از این منشور بود. اگرچه به نظرم کافی نبوده و نیست، اما جای خوشحالی فراوان است. باید از این منشور استقبال عملی بیشتری بشود و کمونیستها از خود ابتکار عمل نشان دهند. به نظرم باید کاری کرد که احدی در صحنه سیاست ایران نتواند این منشور را دور بزند. باید کاری کرد که راست ناچار باشد قبل از هر ابراز نظری، تکلیف خودش را با این منشور روشن کند.
به نظرم این منشور راه را به نیروهای کمونیست نشان می‌دهد. کمونیستها بایستی پیشاپیش رویدادها و مسائل گام بردارند. باید نشان داد که کمونیسم لیاقت در دست گرفتن سرنوشت جامعه را دارد.
حامد خاکی ۱/۲ ادامه مطلب
@SocialistL
۲/۲
ادامه راجع به منشور مطالبات حداقل

برخورد نوع دوم گرچه با بیانات مختلف اما جملگی از یک دست هستند و از چپ روی خام و به شدت مضر رنج می‌برند.
بعضی‌ها میگویند که این منشور از رویدادها عقب است. می‌گویند به جای پرداختن به انقلاب مطالبات حداقل را طرح می‌کند. می‌گویند جنبش کمونیستی و کارگری از ادبیات و بیانیه و اطلاعیه کم ندارد، به جای انتشار منشور باید عمل کرد. 
به نظر من استدلالات این دوستان علیه منشور مطالبات یک چپ روی در حرف و راست روی در عمل است.
منشور مطالبات همانطور که از اسمش پیداست، منشور حداقل است. قرار است حداقل خواسته‌های طبقه کارگر را بیان کند. دارد به راست جامعه می‌گوید حتی در صورت باخت به کمتر از این رضایت نمی‌دهیم. درست زمانی که راست جامعه از نایاک-مهتدی تا طیفهای دیگرشان انتشار منشورشان را به طرفدارانشان وعده می‌دادند، منشور مطالبات حداقل بیرون آمد و اعلام کرد که این کمترین خواستهای ماست. واضح است که تشکلهای امضا کننده این منشور حزب کمونیستی نیستند اما به نظرم این اقدام به غایت سیاسی و رادیکالشان راست را در سوراخ موش کرد. به اضافه اینکه به نیروهای چپ و کمونیست می‌گوید چه پتانسیلی از همبستگی و امکان دخالت فعال در میان طبقه کارگر وجود دارد.
اتفاقا در این اوضاع انتشار چنین متنی تحت عنوان منشور مطالبات حداقل، متناسب‌ترین کاری بود که تشکلهای کارگری می‌توانستند بکنند.
به نظر من مشکل این دوستان چپ رو ما این است که هر پدیده را سرجای خودش نمی‌بینند. انگار متوجه نیستند که این مانیفست کمونیست نیست. این منشور ادعای بیان هدف نهایی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر را نداشته، اما دوستان ما با این پیش فرض نقدش می‌کنند. این منشور را اگر در بطن این اوضاع دید و متوجه هدف سیاسی‌ای ،که الحق هم در برآورد کردن آن موفق بوده، باشیم ، آنگاه زیاد سخت نیست که بفهمیم با هر درجه کم و کاستی که دارد، باید مورد بیشترین حمایتها قرار گیرد.
زنده باد مبتکرین و امضا کنندگان منشور مطالبات حداقل.
حامد خاکی
@SocialistL
همایش کلن
در حمایت از منشور مطالبات حداقلی
تشکل‌های صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
همایش کلن در ۲۲ آوریل ۲۰۲۳
در حمایت از منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی در ایران
منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران

پانزدهم فوریه ۲۰۲۳ (۲۶ بهمن ۱۴۰۱)، بیست تشکل صنفی و مدنی درایران منشور مطالبات حداقلی خود را منتشر کردند. این اولین سند تشکل‌های صنفی و مدنی از داخل کشور بود که بر متن جنبش انقلابی ١۴٠١ اهم مطالبات حداقلی مردم و بویژه جنبش‌های اجتماعی را بیان می‌کرد. تعداد قابل توجهی از فعالین اجتماعی، اکثریت جریانات چپ و سوسیالیستی ایران در خارج از کشور با وجود ارزیابی‌های متقاوت درباره کمبودهای آن، از این منشور حمایت کرده اند. این منشور همچنین مورد حمایت تعدادی از اتحادیه‌های کارگری در سطح بین‌المللی قرار گرفته است.

“منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران” در برگیرنده مطالباتی است که مردم به پا خاسته ایران علیه جمهوری اسلامی و نظام حاکم برای عملی شدن آن‌ها به میدان آمده‌اند. مطالباتی که تحقق آن‌ها در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. این منشور با تاکید بر دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود، در تقابل آشکار با پلاتفورم‌ها و منشورهای جریانات دست راستی قرار دارد که تلاش می‌کنند از بالای سر مردم، قدرت سیاسی را دست بدست کنند.

در حمایت از این منشور، همایشی در شهر کلن آلمان برگزار می‌شود. نیروهای برگزار کننده شامل احزاب، سازمان‌ها و نهادهای جنبش چپ و کمونیستی ایران و ده‌ها نفر از فعالین کارگری، زنان و فعالین مدنی و سیاسی حامی این منشور هستند.

در جلسات مقدماتی برای تدارک این همایش، یک هیئت، شامل نمایندگان احزاب و فعالین مستقل انتخاب شدند تا برگزاری این همایش را سازماندهی کنند.

هیئت برگزار کننده به اطلاع عموم می‌رساند که همایش حامیان منشور تشکل‌های صنفی و مدنی ایران در روز ۲۲ آوریل ٢٠٢٣ در شهر کلن ـ آلمان برگزار می‌شود.

ما همه آزادی‌خواهان و برابری‌طلبان را فرا می‌خوانیم که در این همایش شرکت کنند.

هیئت برگزار کننده همایش حامیان منشور مطالباتی ٢٠ تشکل صنفی و مدنی ایران
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی در ایران

@SocialistL
اسامی احزاب، نهادها و افرادی که تاکنون از این همایش حمایت کرده اند عبارتند از:
ـ اتحاد سوسیالیستی کارگری
ـ اتحاد کادرهای کمونیسم کارگری
ـ انجمن زنان ایرانی-آلمانی کلن- آلمان
ـ برنامه نان و گل سرخ
ـ تلاشگران اتحاد کمونیستها و چپهای رادیکال
ـ تلویزیون برابری
ـ تلويزيون رو در رو
ـ بلوک متحد سوسیالیستی
ـ حزب رنجبران
ـ حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومەلە
ـ حزب کمونیست ایران و کومه له
ـ حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست
ـ سازمان افغان بدلون
ـ سازمان دوستان زنان در خاور ميانه
ـ سازمان پناهندگی پرایم ـ هلند
ـ سازمان راه کارگر
ـ سایت گزارشگران
ـ شورای حمایت از مبارزات مردم “کلن آلمان”
ـ شورای فعالین آزادیخواه و برابری طلب استرالیا
ـ شورای همبستگی با انقلاب مردم ایران در نروژ
ـ شوراى همكارى نيروهاى چپ و كمونيست در كردستان
ـ رادیو آوای زن ـ سیدنی استرالیا
ـ رادیو پیام آزادی

ـ رادیو پیام کانادا
ـ رادیوصدای نو ـ سیدنی
ـ قانون برابر برای همه
ـ کارگرنیوز
ـ کانال آلترناتیو
ـ کانال چالش
ـ کانال زن و جامعه (زن کارگر)
ـ کلکتیو انترناسیونال ضداستبداد، اسلو
ـ كمپين بين المللي يك مدرسه سكولار واحد
ـ كمپين عليه دادگاههای اسلامی
ـ كمپين عليه قتلهای ناموسی
ـ کمپین مرزها بروی زنان فراری از افغانستان آزاد
ـ کمیته دفاع از مبارزات کارگران ایران ـ فنلاند
ـ کمیته کنشگران انقلاب “زن، زندگی، آزادی”
ـ کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران در ایتالیا
ـ کولبرنیوز
ـ مارکسیست هومانیسنهای ایرانی در آمریکا
ـ نهاد همبستگی با جنبش کارگری در ایران (غرب آلمان)
ـ همبستگی با مبارزات مردم ایران ـ سوئيس
ـ همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران ـ فرانسه
ـ سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
لیست امضا کنندگان همایش حمایت از منشور ۲۰

آ
باران آبو، زهره آبادانی، یوسف آبخون، حمید آذر، اکام آذرپور، پروین آزاد، صابر آزاد، عادل آزادی، برهم آزادی، جمیله آزادی، کریم آزرگون، شایان آژند، محمد آسنگران، روناک آشناگر، محمد آشی گولان، ابراهیم آفتابی، ریباز آغاجری، صبری امیرحسینی، ابراهیم آوخ ، ستار آویهنگ، خسرو آهنگر، عادل آزادی

الف
سینا ابراهیم پور، آزاده ابراهیم‌زاده، باقر ابراهیم زاده، نیلوفر ابراهیم زاده، سارا ابراهیم نیا، زیبا ابراهیمی، شجاع ابراهیمی، نسرین ابراهیمی، پیمان احدی، مینا احدی، زانیار احمد دوست، هاجر احمد دوست، ایران احمدی، بهمن احمدی، چرو احمدی، رحمان احمدی، رزگار احمدی، سامان احمدی، سعدی احمدی، شنو احمدی، علا احمدی، عرفان احمدی، علی احمدی، فردین احمدی، کاوه احمدی، کریم احمدی، گلاویژ احمدی، مجید احمدی، محمود احمدی، نسرین احمدی، وحید احمدی، وریا احمدی، هه ژار احمدی، ابراهیم احمدیان، ساکار احمدیان، هلمت احمدیان، گلاویژ احمدی نیا، رضا اخگر، هما ارجمند، فروغ اردشیری، شهرزاد ارشدی، شعیب ارشدی، امید اسدی، جمشید اساسی، ضرغام اسدی، سهیل اسفندیاری، کیوان اسکندری، محسن اسکندری، جواد اسکوئی، مریم اسکوئی، خسرو اسلامی، امیر اسماعیل پور، فوزیه اسماعیلی، پروین اشرفی، کاوه اصلانی، زری اصلی، زهرا اصلی، فاضل اصولیان، علی اعتدالی، یاور اعتماد، شجاع‌الدین اعتمادی، مرجان افتخاری، رئوف افسایی، مهشاد افشاد، سعید افشار، مرتضی افشاری، روم افشم، ج. الفتی، صابر الماسی، کاوه الماسی، ادیب الهی، سحر الهیارزاده، سوما الهیارزاده، سونیا الهیارزاده، عادل الیاسی، شمس‌الدین امانتی، شهرام امانتی، آننا امانی، سوما امانی، سعید امانی، فواد امانی، کریم امانی، مریم امانی، هیمن امانی، هیوا امانی، الهام امجدی، جلیل امجدی، سانا امجدی، روناک امجدی، وریا امجدی، پریسا امجدیان، فریبرز امید، نوروز امید، امید امیدوار، جعفر امیری، مهران امیری، مهرداد امیری، عمرمحمد امین، جعفر امین ‌زاده، پارسا امینی، روژین امینی، میلاد امینی، ژینا انجوج، هوشنگ انصاری، کاردو انور، آکو انوری، سلاح اوسطی(شوان)، مینو ایرانی، اصغر ایزدی، سانا امجدی، علا احمدی، کاردو انو، محمد احمدی، خسرو اسلامی، یسنا احمدی، زاگرس اندریاری، شهین اسفندیاری، بهرنگ اجتهادی،

ب
چاودان باباخانی، آزاد بابایی، فردین بابایی، اقبال باپیری، اردلان باستانی، الهه باغبانی، رسول باغچه، رضا باقری، نینا باقری، کاروان بالکدری، ارژنگ بامشاد، سیف باورپذیر، امید بایزیدی، سلیمان بایزیدی، منیره برادران، لاولاو برپوسی، احمد بسام، فرهاد بشارت، پروانه بکا، رسول بناوند، هیرش بوغده ‌داغی، رحیم بهرامسری، پرشنگ بهرامی، سعید بهرامی، شهرام بهرامی، سعید بهرنگ، جلیل بهروزی، پروین بهزادنیا، مصطفی بهمنی، خه‌بات بیساران، ملیحه بینش، هیرش بوغده داغی، پروانه بکاه، رسول بلوچ، مریم بنائی، رخشنده بلوری، یاور برادران خسروشاهی، رویا بخشی،

پ
رضا پایا، صالح پای‌بندی، هلمت پای‌بندی، سیروان پرتونوری، مهدی پروین، حمید پورقاسمی، گیتی پورمحمدی، احمد پوری، حسن پویا، شهین پویا، فریبرز پویا، مینا پویا، امیر پیام، غلام حسین پیرایی، شکیب پیرخدری، امید پیوندی، مسعود پیوندی، پریناز پرتو، پُل پِزِشک،
ت
ناصر تابا، لیلا تاری، عرفان تارین، سعید تبریزی، شهرام تدبیر، شورش تریک، شیرکو تریک، نصرالله تیمورزاده
ث
احسان ثابت،
ج
بختیار جانعلی پور، فرید جعفری، مهوش جم پور، علی جوادی، میر حسن جواهری، ناصر جوهری، بیژن جهانبخش، حمید جهانبخش، سیامک جهانبخش، پوریا جهانگیر مقدم، بهرام جهان وطن، عبدالله جهان وطن، جلال جهانی، صدیق جهانی،
چ
شیر کو چراغی، نوید چراغی،

ح
آزاده حاجی، مهری حسینی، حسن حسام، زینب حسامی، مینه حسامی، شیرین حسن پور، رامین حسنی، شهرام حسنی، محمد حسین پناهی(باوه‌ریز)، رحمان حسین ‌زاده، آشتی حسینی، علی حسینی، موسی حسینی، فاطمه حق پناه، فایق حق‌یاری، حامد حکیمی نژاد، دیاکو حمیدی، ریزان حمیدی، اسد حیدری، پژاره حیدری، شهلا حیدری، کلثوم حسینی، سیفه حیدری، حمید شیرازی،
خ
سوما خاتونی، بهمن خاکسار، رضا خباز، منصور خالدی، لیلی(فوزیه) خالدیان، شهلا خباز زاده، سلطان خدایاری، سیوان خدری، علی خدری، سولماز خرسند، شمسی خرمی، شهاب خسروی، محمد خسروی، شوزش خضزی، کلارا خضری، علی خوبان، بیژن خوزستانی، یوسف خلیل پورآذر، شاهین خلیلی، محمد خلیلی، یدی خلیلی، شهناز خندانی، سیران خیری، بهمن خانی،
د
مجید دارابیگی، مهین دارایی، آرش دانش‌پور، شاهو دانش‌پور، ایوب دباغیان، حسین دباغیان، کامران دباغیان، علی درویشی، علی دماوندی، امید دولتی، امیر دهقان، داوود دیداری، رضا دروزمی، اکبر دیلمی، ابراهیم دین خواه، آرام دیوارگر، برهان دیوارگر، ژینو دیوبند، داوود دیداری، شهناز دایر بگی، نادر دنگ پیاپی،
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی در ایران

@SocialistL
ذ
عباس ذرداران، رویا ذوغالیان، ژیان ذولفقاری،
ر
پوران راجانی، طیبه راحلی، جمیله راستبین، پرویز راستگو، حسن رحمان پناه، ستار رحمانی، آناهیتا رحمانی، ایوب رحمانی، سیاوش رحمانی، حسین رحیمی، خالید رحیمی، محمد رحیمی، مریم رحیمی، هادی رحیمی، منصور رزاقی، رزگار پور، جعفر رسا، ابراهیم رستمی، اسعد رستمی، گلاویژ رستمی، معصومه رسول‌نازی، شریفه رسولی، فرنوش رسولی، فرهاد رسولی، کیان رضاربایی، میدیا رضا ربایی، شیرکو رضایی، محسن رضوانی، نسرین رمضانعلی، سهیلا روحانی، فرشید رشیدی، جهانگیر رشیدیان، کاظم رفعتی، علی رموزی، آواره رنجبر، تقی روزبه، آزاد روحانی، خبات روحانی، پروین ریاحی، حبیب ریاحی، سیما ریاحی لنگرودی، رضا رئیس دانا، یعقوب ریگی، کاظم رفعتی، خشایار رازقندی،

ز
سیامک زارع، احمد زارعی،شیلان زارعی، محمد فرج زارعی، ئازیر زارعی، حسین زال زاده، زبه زبیجی، احمد زرین، لیلا زرین، علی زمانی، بیان زندی، دریا زندی، صباح زندی، ئازیر زندی، پیروز زورچنگ، امیر زندی، منصور زند،

س
سوزان ساسانی، شیلان ساسانی، کاوه ساعدی، بابک سالاری، شیوا سبحانی، پروانه سپهر، علی ستاری، صالح سرداری، بیژن سعیدپور، زانا سعیدزاده، آرام سعیدی، جلال سعیدی، وریا سعیدی، دلیر سفیدی، خه‌بات سقز، پروانه سلطانی، حبیب سلطانی، فواد سلطانی، محمد سلطانی(درزیولی)، مینا سلطانی، احمد سلیمانی، آرزو سلیمانی، هستی سلیمانی، اسعد سلیمی، بهروز سورن، علی سوله، بهروز سهرابی، بهزاد سهرابی، فریدا سهرابیان، سامان سیدی، محمود سیسری، حمه دار سیران، خبات سقز، کورش سهراب‌زاده،

ش
پوریا شادی، محمد رضا شالگونی، آرزو شاکری، سوما شاه کرمی، علی شایگان، ابوبکر شریف زاده، شاهو شریفی، علی شریفی،ناصر شریفی، نجمه شریفی، احمد شریفی شندره، آرام شعبانی، خالید شفیعی، آزاده شکوهی، شهاب شکوهی، کیتاش شمس، حسن شمسی، رسول شوکتی، روزا شوکتی، اقبال شهبازی، بهنام شیاسی ارانی، آذر شیبانی، حماد شیبانی، ابراهیم شیخانی، محسن شیخی، پوریا شادی، سوما شاه کرمی، م شکیب، هادی شورینی، فاتح شیخ، اعظم شم، حمید شیرازی،

ص
شیرین صابری، سیما صاحبی، آواره صادقی، پژمان صادقی، نظام صادقی، سهیلا صارمی، احمد صالحی، فراست صالحی،میدیا صالحی، ناصر صبحانی، محسن صبوری، سمیه صدیقی، علی صفری، ناهید صفری، محمد صفوی، حاتم صمدی هستی صمدی، کاوان صنیعی، رفیق صوفی، ناهیده صفری، ناصر صابری، اروند صفائی،

ض
محمد ضیاء مرادی، آذر ضمیری،
ط
زاهد طاهای، ناصر طاهری، هلاله طاهری،
ع
حسین عارفی، عزیز عارفی، شیوا عاملی راد، آزاده عباسی، ژیان عباسی، شورش عباسی،مجتبی عباسی، مریم عبدالاپور، صالح عبدالاپور، علی عبدالاپور، سردار عبدالله حمه، جمیله عبداللهی، حیدر عبداللهی، ره‌وه ز عبداللهی، لیلا عبداللهی، آزاد عبدالی، جمشید عبدی، سینا عبدی، فردین عثمان پور، محمد عذیزی، رسول عزیزان، رحیم عزیزپور، هیمن عزیزپور، پریا عزیزی، حسن عزیزی، یدی عزیزی، انور عزیزیان، امیر عسگری، فاطمه عسگری، علی عطایی، مسعود عطارزاده، جواد عظیمی، مسعود عظیمی، مریم عظیمیه،کمال علم‌آباد، انور علی، کاوه علی‌کرمی، سارا علم هولی، خالد علی پناه، مهین علیپور، طالب علیزاده، رضا علیمرادی، رونیا علیمرادی، روین علیمرادی، دیاکو عنایتی، هیمن عزیزپور، ناصر‌‌ عزیزی‌، آرمان عظیمی، احمد عزیزپور، شەماڵ علی،

غ
هنر غسالی، سیلی غفار، فرشید غفارنژاد، امین غفوری، سمیرا غلام ویسی، پریناز غلامی، امین غفوری،
ف
چیاکو فاتحی، آذر فارسی، محمد فارسی، آرام فتاحی، ثریا فتاحی، خسرو فرد، رحمت قتاحی، شیرین فتاحی، فرهاد فتاحی، الهام فتحی، رضا فتحی، روگر فتحی، علی فتحی، مظهر فتحی، منصور فتحی، ناهید فرامرزی، بهروز فراهانی، عبدالقادر فرج‌پور، توفیق فرجی، سالار فرجی،کیوان فرجی، محمد فرجی، یاور فریدونی، ناصر فرزانه، محمد فضلی، الماس فرضی(صمد)، علی فروزنده، سامان فکوریان، حوری فولادپور، سارا فیضی، آرام فیروزی، حسن فیروزی، لیلا فتحی، هیژا فیروزی، هیرش فیروزی، ناهید فرامرزی،

ق
مریم قادرپناه، حسام قادرپور، فواد قادرنژاد، پریا قادری، آریز قادری، اسرین قادری، سلام قادری، عبدالله قادری، محمد قادری، مریم قادری، یوسف قادری، حلیمه قاسمی، سیرون قاسمی، نصرالله قاضی، مرسده قائدی، محسن قبادی، مصطفی قبادی، سعید قربانی، فرامرز قربانی، تنین قسمتی، شاهین قماشچی، شهره قنبری، فخرالدین قوربانیان، ایرج قهرمانلو، اسماعیل قهرمانی، محمود قهرمانی، مصطفی قادری،
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
ک
سلیمان کاشانی، سامرند کاشانی، عبدالله کاظمی، کیوان کتابی، احمد کرماشان، کاوه کرمانی،کانی کرم پور، محمود کرمی، آرام کریمی، حمید کریمی، دلیر کریمی، شورش کریمی، عثمان کریمی، گلاله کریمی، امیر کریمیان، زسول کریمیان، سوران کریمیان، شورش کریمیان، علی کریمیان، کمال کریمیان، مهدی کشاورز، تینا کلهری، شهرت کلهری، محمد کلهری، نیشتمان کلهری، صلاح کمالی، اختر کمانگر، آرش کمانگر، محمد کهربایی، علیرضا کیا، فاطمه کیماسی، کویستان کیانی، نوید کیانی، شهلا کیفی، احمد کرمانشان، فاطمه کیماسی، ماریا کمانگر، محمد كمالی،

گ
همایون گذارگر، فریده گرمان، تهمینه گشتاسبی، ماندا گل، حسن گلزاری، امید گلسرخی،کاوه گل‌محمدی، ازسطو گله داری، سهیلا گله داری، عزیز گنجعلی، ابراهیم گومانی، محسن گوهربار، صالح گویلی، عباس گویلی، عندنان گویلی، هوشنگ گلاب دژ،
ل
عیسی لرکی، رضا لعلی، نادر لعلی، لاولاو برپوسی، هیوا لیلی،

م
آذر ماجدی، صلاح مازوجی، عطیفه مازوجی، روبن ماکاریان، هیوا مجیدزاده، آرام محزونی، جمال محزونی، آذر محلوجیان، جلال محمد نژاد، امید محمدی، بارزان محمدی، حمید محمدی، چیا محمدی، چیاکو محمدی، خالید محمدی، خلیل محمدی، رحمان محمدی، سالار محمدی، سیروس محمدی، شوان محمدی، صدیقه محمدی، کریم محمدی، گلباغ محمدی، مختار محمدی، مریم(لاله) محمدی، نوید محمدی، رفیق محمدی، زلیخا محمدی، شوکت محمدی، قادر محمدی، لاله محمدی، میترا محمدی، نرمین محمدی، هادی محمدی، همین محمدی، جلال محمودزاده، گلاویژ محمودزاده، نجم‌الدین محمودزاده، بیتا محمودی، آکو محمودی، پیام محمودی، رحیم محمودی، رویا محمودی، زارا محمودی، کمال محمودی، آرام مجیدی، شوان مجیدی، فرهاد مجیدی، پژمان مختاری، مریم مصطفی سلطانی، شهناز مدنی، طوبی مدنی، آمانج مرادی، امید مرادی، مهین مرادی، بهرام مرادی، حیدر مرادی، شیلان مرادی، وریا مرادی، سیرانوش مرادیان، صبا مرادی(ژیندا)، فریبا مردوخ‌پور، بهروز مردوخی، بهمن مردوخی، ایران مروتی، نهرو مستفا (مصطفی؟)، زمان مسعودی، زهرا مسعودی، مجید مشیدی، ناصر مصلحتی، علی مطمئن، حسن معارفی پور، فرخ معانی، ریبوار معروفی، شهین معنوی، آذر مقدم، حسین مقدم، رضا مقدم، مهرآفاق مقیمی، محمد امین ملازادگان، مرتضی ملکی، فردین ساعد موچشی، محسن موسوی، اسماعیل مولانی، رضا مهاجر، صابر مهدی‌زاده، جمشید مهر، ابوبکر مهربانی، احمد مهربانی، محمد حسین مهرزاد، نادر مهرگان، حاجی میرزایی، توفیق میرکی، سعدالاه میکانیلی، اسماعیل مولانی، رضا محمدی، ریبوار معروفی، سعادت محمدی، شیلان مرادی، کاوه میرزایی، سعدالاه میکائیلی، والیه مردوخ، نوید مینائی، محمد مشکی، حسین مهینی، کریم منیری، امید محمدی، فریبا مردوخ، روژین مرادی، کوکب محمدی، حسین محمدی، کریم منیری، حسین میهنی،

ن
شب‌بو نادری، شوبو نادری، کارو نادری، یدی نادری، بهروز ناصری، شبنم ناصری، سروه ناصری، وریا ناظزی، دیانا نامی، شادی نائب، محمد نبوی، شیوا نجفی، جمیله ندائی، هاوری نرگسی، ناصر نسیمی، هوشیار نصرالهی، حبیب نصوحی، رابید نظزی، مرضیه نظری، مجید نعلی، سلمان نعمتی، ژیلا نگهدار، مریم نمازی، سنا نورزاده، دانش نوروزی، شیرکو نوری، مریم نوری، بنفشه نیسانی، احمد نیک آذر، هژیر نینا، عباس نورزاد آبکنار، ناصر دنگ پیایی،علی نورالدینی، افشین ناظمی،
و
هسیم والیا، دانیال وحدانی، پروانه وزیری، ادیب وطن دوست، فرزاد وطن دوست، فرزانه وطن دوست، ناهید وفایی، آواره ولات، محمد ولدی، وسیم ولیا، جلال وهابی فر،سهند وهابی‌ فر، جمشید ویسی، لقمان ویسی، چیا ویسیانی،
ه
زهرا هادی، مارک هیل، عبو هورامی، هژار کشاورز،

ی
سعید یگانه، بختیار یوسفی، حسام یوسفی، شلیر یوسفی، لقمان یوسفی، مژگان یوسفی، هوشنگ یونسی، عزیزیوسفی،
همایش کلن در حمایت از منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی در ایران
@SocialistL
" یهوه آدم را چنین لعن کرد: تو نانت را از عرق جبین‌ات در خواهی آورد! و به همین منوال آدام اسمیت گمان می‌کند که کار لعن و نفرین است. به نظر او «فراغت» به‌مثابه حالتی رضایت‌بخش، هم‌سنگِ «آزادی» و «خوشبختی» است. ذره‌ای هم به فکر او خطور نمی‌کند که فرد در حالت متعارفِ سلامتی، قدرت، روحیه، مهارت و چیره دستی نیاز به بخشی عادی از کار و نفی و حفظ «فراغت» دارد. بی‌گمان به نظر می‌رسد که حجم خود کار به لحاظ بیرونی، ماحصل هدف کسب شده است و نیز موانع دست یابی به آن، که باید با کار بر آن چیره شد. اما به همین سان آ. اسمیت هیچ تصوری ندارد که چیرگی بر این موانع به خودی‌خود جلوه‌ای‌ست از آزادی - به علاوه، هدف‌های بیرونی از این طریق از این خصلت خود که صرفاً ضرورت طبیعی بیرونی‌اند عاری می‌شوند و به صورت هدف‌هایی در می‌آیند که فقط خود فرد وضع می‌کند و بنابراین، آنها به عنوان خود-تحقق-یافتگی، شیئیت‌یافتگیِ سوژه و از این رو به عنوان آزادیِ واقعی‌ای وضع می‌شوند که کنش‌شان دقیقاً کار است. بی‌گمان حق با اسمیت است که کار در شکل‌های تاریخی خود، یعنی کار برده، کار سرف و کار مزدی، همیشه اجباری، همیشه در حکم کار تحمیل شده از بیرون ظاهر می‌شود و کار نکردن همچون «آزادی و خوش‌بختی» نمود می‌یابد. این گفته درباره‌ی کار تعارض‌آمیز و هر چیز مرتبط با آن دو چندان درست است یعنی کاری که هنوز شرایط سوبژکتیو و ابژکتیو لازم را برای تبدیل شدن به کاری جذاب و مایه‌ای برای خود-تحقق-یافتگی فرد کسب نکرده است ( یا کار روستایی و غیره که این شرایط را از دست داده است)؛ این گفته به هیچ وجه حاکی از آن نیست که کار، چنان که در برداشت ساده لوحانه و کودکانه‌ی فوریه به چشم می‌خورد فقط تفریح محض و سرگرمی محض است. کارِ واقعاً آزادانه، یعنی تصنیف موسیقی، به طرز وحشتناکی دشوارترین کار و به تلاش شدیدی نیازمند است."
#کارل_مارکس
مارکس - گروندریسه - ترجمه مرتضوی و خسروی - صفحه‌ی ۴۸۴
@SocialistL
آلترناتیو pinned «همایش کلن در ۲۲ آوریل ۲۰۲۳ در حمایت از منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی در ایران منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران پانزدهم فوریه ۲۰۲۳ (۲۶ بهمن ۱۴۰۱)، بیست تشکل صنفی و مدنی درایران منشور مطالبات حداقلی خود را منتشر کردند.…»
🔴 طوفان توییتری برای دو کارگر افغانستانی محکوم به اعدام در پرونده‌ی شاه‌چراغ

یکشنبه ۱۳ فروردین، ساعت ۲۲

#محمد_رامز_رشیدی
#سیدنعیم_هاشم_قتالی
#علیه_اعدام
#نه_به_اعدام
#شاهچراغ
#مرگ_بر_حکومت_اعدام
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام از #سنندج_سرخ
پشتیبانی دختران انقلابی سنندج از منشور مطالبات حداقلی تشکل های کارگری و مدنی و همایش ۲۲ اوریل
@SocialistL
در سال‌روز رفراندوم این ابزار بورژوازی برای دست به دست کردن قدرت از بالای مردم و و صوت پایان حرکت از طرف کسانی که صندوق ها را تصاحب کرده اند، لیست بخشی از سازمانها را برای یادآوری می آوریم. نگاه کنید به جریانات راست از پان ایرانیست ها تا سازمانهای اسلامی و ملی گراها از حزب توده تا جبهه ملی که چگونه به آسانی گردن به صندوق سپرده اند.
دولت بورژوازی توانست روی جنبش ملی اسلامی سوار و در حکومت تازه، جمهوری اسلامی، خودش را بازسازی کند.
@SocialistL
"و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده
اند"۱

ماشالله کرمی و امجد امینی با دست‌هایی گره کرده در هم بر سر مزار ژینا
۱ #شاملو
#محمدمهدی_کرمی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#حدیث_نجفی
#قیام_ژینا
#انقلاب_برای_زندگی
@SocialistL
2024/06/26 02:22:14
Back to Top
HTML Embed Code: