Telegram Web Link
پس می توان گفت حقایق هم مانند علایم خط تصویری هیروگلیف مصریان است، آیا هرگز به خصلت متناقض این علایم توجه کرده اید؟ به ظاهرشان که نگاه می کنیم نیم رخ های روشن خود را با خودنمایی هر چه تمام تر به ما نشان می دهند، اما این ظاهر قضیه است، روشنی هم وسیله ای برای منتقل کردن رمزی به ماست، پس در واقع به جای آنکه ذهنمان را روشن کنند سردرگمش می سازند. خط تصویری به ما می گوید: «مرا به روشنی می بینید؟ بسیار خوب، متاسفانه باید بگویم آنچه از من می بینید وجود راستین من نیست، من صرفا اینجا هستم تا به شما هشدار بدهم که واقعیت جوهری و ذاتی خودم نیستم، واقعیت و معنای من در ورای من قرار دارد و به وسیله ی خود من پنهان مانده است، برای رسیدن به آن واقعیت لازم نیست تمام توجهتان را به من معطوف دارید و مرا به جای واقعیت بگیرید، برعکس، من به تفسیر نیاز دارم، تفسیرم کنید.


انسان و بحران
خوسه ارتگاای گاست
احمد تدین
@SocialistL

https://www.tg-me.com/Aafagh1401
_شوراهای_کارگری_در_اروپا_یک_قرن_تجربه_نوشته‌ی_دونی_گلوک‌اشتاین_ترجمه‌ی.docx
1.5 MB
شوراهای کارگری در اروپا
یک قرن تجربه
نوشته‌ی: دونی گلوکاشتاین
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی
@SocialistL
نظریه‌هایی_پیرامون_کار_مولد_و_نامولد_نوشته‌ی_کارل_مارکس_ترجمه‌ی.docx
1.2 MB
نظریه‌هایی پیرامون کار مولد و نامولد
نوشته‌ی: کارل مارکس
ترجمه‌ی: کمال خسروی

ص۲۰۲ تا ۴۱۵ کتاب
نظریه های ارزش اضافی (جلد اول)
دست نوشته های ۱۸۶۳- ۱۸۶۱

@SocialistL
مقدمه به مقاله کارل مارکس
درباره کار مُولـّــد و غير مولد
#منصور_حکمت
تمايز کار مولد و غير مولد يکى از مؤلفه‌هاى مهم در نقد مارکس بر نظام سرمايه‌دارى و بر اقتصاد سياسى است. فرمولبندى دقيق مارکس از اين مقولات نه فقط به وى امکان ميدهد تا منشاء ثروت و سود طبقه بورژوا و "راز قدرت مولّده سرمايه" را برملا نمايد، بلکه همچنين تفاوت و رابطه متقابل اقشار مختلف سرمايه، اعم از سرمايه‌هاى صنعتى (توليدى)، تجارى و ربائى، را بدرستى تحليل کند. مارکس در عين حال با تشريح کار مولد و غيرمولد ابزار تئوريک کارآمدى در تحليل تقسيم‌بندى‌هاى درونى پرولتاريا و اشکال متنوع مواجهه اقتصادى و سياسى سرمايه با بخشهاى مختلف طبقه کارگر بدست ميدهد. تئورى مارکسيستى کار مولد و غير مولد اهميت و صحت خود را بويژه در دو دهه اخير در جريان بحران عميق جوامع سرمايه‌دارى پيشرفته به ثبوت رسانيده است.
3
کار مولد چيست و يا به عبارت ديگر چه کارى مولد است؟ فيزيوکراتها، يعنى نخستين پايه‌گذاران اقتصاد سياسى مدرن به اين سؤال از زاويه "طبيعى" و "فيزيکى" پاسخ ميدادند. براى آنها تنها کار کشاورزى کار مولد محسوب ميشد. در اين تعبير منشاء سود و ثروت جامعه بورژوايى در طبيعت جستجو ميشود. اين طبيعت است که ثروت و مازاد محصول ميآفريند و لذا کار مولد کارى است که با طبيعت فعل و انفعال ميکند. اضافه محصول حاصل طبيعت است نه کار و لذا جامعه على العموم (و دولت و سياستهاى اقتصادى دولتى) بايد در خدمت بالا بردن بازده کار و افزايش محصول در کشاورزى قرار بگيرد. از مصرف غير مولد محصولات بايد اجتناب شود و منابع اقتصادى به بهبود کيفيت توليد کشاورزى اختصاص داده شود. فيزيوکراتها به اين اعتبار مُبلّغ قناعت و استنکاف از مصرف، يعنى مبلغ ارزشها و اخلاقيات جامعه بورژوايى در مراحل اوليه شکل‌گيرى آن بودند. فيزيوکراتها متفکرين اقتصادى دوران شکل‌گيرى و عروج سرمايه بودند. انديشه اينان از يک سو رنگى از ارزشها و تلقيّات فئودالى داشت و از سوى ديگر معضلات عملى بورژوازى را در اوان پيدايش و رشدش بيان ميکرد، يعنى موقعيتى که سرمايه هنوز به توليد بزرگ صنعتى پاى نگذاشته بود و سودآورى سرمايه در وهله اول در گرو بهبود شرايط فنى توليد محصولات سنتى و مرتبط با کشاورزى بود. از لحاظ تئوريک، روشن است که کار مولد براى فيزيوکراتها نوع معينى از کار کنکرت بود. توليد محصول معين (ارزش مصرف معين) و لذا انجام نوع معينى از کار در مرکز اين تعبير از کار مولد قرار ميگرفت.
4
آدام اسميت (Adam Smith) نخستين اقتصاددان سرشناسى است که به مساله کار مولد نه از زاويه "طبيعت"، بلکه از دريچه "توليد سرمايه‌دارى" نگريست و لذا تبيين "طبيعى" و "فيزيکى" از کار مولد را بدور انداخت و شاخص "کمّى" و "ارزشى" براى کار مولد يافت. مولديّت کار براى اسميت در اين نيست که اين يا آن ارزش مصرف معين را توليد ميکند، بلکه در اين است که براى سرمايه ارزش توليد ميکند. اسميت کار مولد را کارى تعريف کرد که با سرمايه مبادله ميشود و کار غير مولد را کارى که نه با سرمايه، بلکه با پول (درآمد) مبادله ميگردد. تعريف آدام اسميت از کار غير مولد صحيح بود، اما تعبير او از کار مولد ناکافى بود. به اين اعتبار هر کارى که با سرمايه مبادله شود مولد ارزش محسوب ميگردد. و لدا در حالى که على الظاهر بحث بر سر قدرت مولده کار است، اين سرمايه است که منشاء و منبع هر قدرت مولده قلمداد ميگردد. اسميت ميان سرمايه‌اى که در پروسه عملى توليد بکار ميافتد با سرمايه تجارى از اين لحاظ، يعنى از لحاظ توليد ارزش، تفاوتى قائل نميشود. به اين اعتبار تئورى اسميت بيانگر نگرش سرمايه‌دار منفرد است که نفس "سودآورى" سرمايه، ولو سرمايه تجارى، را با "قدرت مولده سرمايه" يکى ميگيرد. بدين ترتيب، در تعابير اسميت منشاء واقعى سود و ثروت بورژوازى پنهان ميشود و در عوض اقشار "مصرف کننده" و "غير مولد"، نظير زمينداران، رباخواران و غيره، از موضع سرمايه به نقد کشيده ميشوند. آدام اسميت تئوريسن دوران ظهور سرمايه بزرگ صنعتى است، هنگامى که سرمايه بر سر منابع و محصولات با اقشار و طبقات ديگر رقابت دارد. انتقاد اسميت به اين اقشار و طبقاتِ "غيرمولد"، در واقع حرکتى در تقديس سرمايه بطور کلى، و سرمايه صنعتى بطور اخص است.
5
ريکاردو تعريف اسميت از کار مولد و غير مولد را عينا ميپذيرد. اما توجه خود را به مقدار و نرخ ارزش اضافه و رابطه سرمايه با کارگران معطوف ميکند. اين معضل واقعى سرمايه صنعتى در مراحل پيشرفته‌تر است. مشکل "مصرفِ نامولد" اقشار و طبقات "ماقبل سرمايه‌دارى"، جاى خود را به مشکل بالا بردن مقدار ارزش اضافه ("درآمدِ خالص") و عرضه و تقاضا براى کار ميدهد. ريکاردو مشکلات انباشت سرمايه را اينجا جستجو ميکند. اگر جمعيت مولد از بارآورى بالائى برخوردار باشد، آنگاه تأمين اقشار غير مولد دشوارى جدى‌اى ببار نميآورد.
ادامه مقاله
m-hekmat.com/fa/1920fa.html
درباره_کار_مولّد_و_غير_مولّد_کارل_مارکس_ترجمه_ی_منصور_حکمت_.docx
1 MB
درباره کار مولّد و غير مولّد
کارل مارکس
ترجمه ی منصور حکمت
دستنوشته‌هاى اقتصادى: تئوري هاى‌ارزش اضافه
ضميمه به بخش اول (١١ و ١٢)
@SocialistL
Assange is free🚩
جولیان آسانژ آزاد شد!
زنده باد آزادی
شرم بر زندانبانان
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جولیان آسانژ انگلستان را ترک کرد تا به این آزادی خود و پیروزی خود و همه حامیان و در یک کلام یک پیروزی بزرگ برای آزادی و آزادی بیان و دسترسی همگان به اطلاعات را جشن بگیرد!
@SocialistL
دوست نازنینی با اشاره به پیروزی احتمالیِ دکتر پزشکیان در دور اول انتخابات، "کارشناسان" شبکه های معاند را به سخره گرفته و تاکید کرده بودند که: این کارشناسان مدعی بودند که رای "آن والا مقام" که ارواحنا له الفداه، با قالیباف است. اما دیدید که انتخابات واقعی است و اساسا قالیباف از دور رقابت ها خارج شد. در پاسخ عرض کردم:

من البته نمی دانم واقعا چه کارشناسی چنین حرفی را زده ولی کلا این حرف خیلی احمقانه است. بعد از سال هشتاد و هشت، نظام پشت دستش را داغ کرد که دیگر در نتیجه آرا و انتخابات دستکاری نکند. بجای آن، از همان ابتدا با نظارت استصوابی کسانی را که" مایل" به پذیرششان نیست را رد صلاحیت می کنند.
نکته اساسی تر این است که دهه سیاه نود، برای راس هرم قدرت و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بسیار حیاتی بود. چون بالاخره در روند چند دهه ای تمرکز و تثبیت قدرت در راس هرمِ آن، به جایی رسیدیم که رئیس دولت و نیز مجلس "مطلقا" هیچ سهمِ "واقعی" ای از قدرت ندارند. این دقیقا همان نکته به شدت ترسناک و تراژیکی است که رای دهندگان به پزشکیان هنوز توان پذیرش و هضمش را ندارند.

حق هم دارند البته. واقعیت بسیار هولناکی است. می دانید مثل چه می ماند؟ مثل اینکه شما سوار یک هواپیما باشید، یک هایجکر و.... در "کاکپیت" درب را به روی راکبین طیّاره بسته و خودش را در آن اتاقک محبوس کرده و تمام کنترل هواپیما را در دست گرفته باشد و بدانید که قرار است هواپیما را به کوه بکوبد(این را از نحوه خلبانی و حرکت هایش فهمیده اید). بعد یک بچه سه ساله با فرمان پلاستیکی اسباب بازی اش مدعی می شود که چرخاندن فرمان می تواند تاثیری حداقلی روی حرکت هواپیما داشته باشد.
واقعیت این است که شرایط آنقدر ترسناک است که عده ای به این نتیجه می رسند که " امتحانش که ضرری ندارد..... دارد؟" و خب شروع می کنند به بازی بازی با فرمان پلاستیکی. این شما هستید. عده ای دیگر می گویند: فایده ای ندارد. بهتر است یا تلاش کنیم در را بشکنیم یا سقوط محتوم را بپذیریم و از این ساعات آخر لذت ببریم. این ما هستیم.

پ.ن: نکته ناراحت کننده تری هم در این تمثیل وجود دارد. آن هم اینکه آن کسی که خودش را در کابینِ خلبان محبوس کرده موتلفینی در بین مسافران دارد و هربار که هواپیما حرکتی ناگهانی می کند و سر و کله مسافرین به در و دیوار می خورد، آن عده ای می گویند: "همه اش تقصیر شماست دیگر. شما کنترل هواپیما را در دست دارید. داریم می بینیم دیگر. شما دارید خیلی بد هواپیما را کنترل می کنید". یک مهندس پرواز هم اتفاقا در بین مسافرین هست که به نوعی همین را تایید می کند و در تماس با برج های کنترل مختلف بیان می کند که همه مسافران این هواپیما در کنترل آن شریک هستند. ما یک خلبانی مردم سالارانه داریم. در نتیجه هر حرکت ناگهانی و مهلکی که می بینید، محصول انتخاب راکبین طیّاره است. مسافران خودشان انتخاب کرده اند که اینطوری پرواز کنند. جالب اینکه همین مهندس پرواز بازنشسته و از کار بی کار شده، هی راکبین را تشویق می کند تا فرمان اسباب بازی را اینطرف و آن طرف کنند و تهدید می کند که مبادا آنرا رها کنند که هواپیما به دست نا اهلان می افتد و سقوط می کند. یه همچین وضعی داریم خلاصه.
سروش آریا
@SocialistL
جدول مشارکت در انتخابات بر اساس تقسیم بندی استانی
توجه کنید که به جز استان تهران و نه در تهران ( که همراه با کردستان کمترین نرخ مشارکت را دارد) و اندکی در قم، در سراسر ایران تعداد رای دهندگان طبق آمار رسمی پایین تر از سه سال پیش که خود یکی از پایین ترین مشارکت ها را داشت می باشد.
@SocialistL
شريفه محمد ی، عضو پيشين كميته هماهنگی براي ايجاد تشكلهای كارگری، يك روز پيش از انتخابات رياست جمهوری به اتهام بغی به اعدام محكوم شد.

او كه از هفت ماه پيش تاكنون در بازداشت بسر ميبرد، اين حكم را براساس عضويت ده سال پيش اش در كميته هماهنگی برای ايجاد تشكلهای كارگری كه علنی بوده گرفته است.
#تحريم_انتخابات
#شريفه_محمدی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_اعدام
@SocialistL
با عدم شرکت در انتخابات، رفراندم جمهوری اسلامی را به شکست بکشانیم‌!
دور اول انتخابات به اصلاح ریاست جمهوری، جمهوری اسلامی پوزه اش به سنگ خورد. اینبار هم باید ان را به خاک مالید.
بعد از عروج موج های اعتراضی و انقلابی مردم ایران و کشتار #آبان‌ماه۹۸ و سرکوب وحشیانه در جریان جنبش #زن_زندگی_آزادی، جمهوری اسلامی نیاز دارد، نمایش انتخابات ریاست جمهوری را به نمایش مشروعیت نسبی خویش تبدیل کند. به همین دلیل با بازگرداندن مهره‌های سوخته و جناح های تاریخ دررفته، سعی در بازارگرمی دیگری دارند و در این میان هم دریوزگانی را همراه با خود کرده و تلاش می کنند تا با تحمیق و فریب و بی شرافتی، سرکوب، خفقان و اعدام و بی حقوقی و فقر مطلق را برای دوره ای دیگر مشروع جلوه دهند.
با عدم شرکت در انتخابات کذایی‌شان، برنامه هایشان را به هم بزنیم و اراده خود را با بازی نگرفته شدن و تلاش برای سازماندهی های اجتماعی بیشتر برای حرکت به سوی جامعه ای متفاوت به کار بیاندازیم.
آلترناتیو
#تحریم_انتخابات
@SocialistL
نام همه انسان هایی که برای رهایی طبقه کارگر می کوشند، شریفه است.
نام همه انسان‌هایی که ترجمه "توان دوست داشتن و دوست داشته شدن" هستند، شریفه است.
نام همه انسان‌هایی که از دوران اسپارتاکوس تا کمون پاریس در مقابل بردگی ایستادند و "تجسد انسان زاده شدن" را به ما آموختند، شریفه است.
نام همه سوسن ها و زنبق ها و لاله ها و آلاله ها و بنفشه ها، شریفه است.
نام همه کارگرانی که در میدان شوش و خانی آباد و دروازه غار سرِ خستگی بر تکه دستمالی نهاده اند، شریفه است.
نام زیباترین مادر، مسئول ترین پدر، شایسته ترین دختر و فداکارترین رفیق عصر ما، شریفه است.
شریفه نازنین🌻
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان می گذرد. متبرک باد نام تو
#شریفه_محمدی #freesharifehmohammadi
#محمد_قراگوزلو
@SocialistL
در گرامی‌داشت احمد شاملو

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چراکه تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود :
_ آزادی!

بیست و چهار سال از خاموشی شاعر بزرگ آزادی و انسان، احمد شاملو، می‌گذرد اما جان خروشان او در تار و پود شعرهای پُرشور و امیدآفرین و اندیشه‌ی ارجمند و انسان‌مدارش جاری‌ست و تاهنوز به بانگ بلند غریو غرّای آزادی را به لبان برآماسیده گل سرخی پرتاب می‌کند. او که روزگار بی‌قرارش را در کشاکش با دو استبداد زیسته بود، به پشت‌داریِ مردم هرگز سرِ تمکین و طاعت در برابر هیچ قدرتی فرود نیاورد چه ازآن‌گونه که خود سروده بود: عدو نه! که انکار خودکامگان دوران بود.

بامداد شاعر به‌تحقیق تجسم و نماد روشنفکری مستقل، آزادی‌خواه و برابری‌جو بود که دشواری وظیفه را در پای‌بندی به آرمان‌های بلند انسانی و مبارزه با تمامی اشکال حصر و حذف و سانسور می‌جست. او از اعضای دیرین و متعهد کانون نویسندگان ایران بود و در این راستا با آغاز دومین دوره فعالیت کانون در سال ۱۳۵۸ به عضویت در هیئت دبیران وقت برگزیده شد و از هیچ کوششی در راه اعتلای آرمان‌های کانون نویسندگان و صیانت از منشور و اساس‌نامه‌ی آن در برابر تقلیل و ابتذال فروگذار نکرد.

شاملو با امضای بیانیه‌ی «ما نویسنده‌ایم»، مشهور به «متن ۱۳۴ نویسنده»، اعتراض آشکار خود را با هرگونه حصر و حذف و سانسور و اعتقاد استوارش به آزادی اندیشه و بیان بی‌هیچ حصر و استثناء برای همگان را بار دیگر بی‌پرده ابراز داشت.

او هدف شعر را تغییر جهان و شاعر را عمیقاً متعهد به انسان می‌دانست. هم ازاین روی جهان واژگانش آن‌چنان به روی ذهن و زبان مردم آغوش گشوده بود که هرچه دستگاه اهریمنی سانسور بر اشعار و نوشتار او بیش‌تر می‌تاخت، بر ارج و ورج شاعر و گستره‌ی محبوبیت و نفوذ کلامش در میان مردم افزوده می‌شد.

در هنگامه‌ای که جان ِ رنج‌آشیان ِکارگر و گلوی زخمی حامیانش را طعمه‌ی تاراج و طناب می‌خواهند و تاب ِ گیسوهای رها را تاب نمی‌آورند، در وانفسایی که بغض سفره‌‍‌‍‌های خالی در غم نان می‌شکند و جان و جهان ِ مردمان ِ اعماق بر سر بازار سودا به یغما می‌رود، در روزگاری که اردوکشی خیابانی برای سرکوب زنان و پرونده‌سازی‌های امنیتی برای فعالان کارگری، معلمان، بازنشستگان، دگراندیشان، فعالان رسانه‌ها و اهالی فکر و فرهنگ فزونی یافته هر روز جلوه‌های فاجعه‌بارتر و جان‌گزاتری به خود می‌گیرد، در ایام امتداد فریب و احتضار فضیلت، یاد و یادگاران او بیش از پیش خاطره‌نشین و خاطرنشان‌مان می‌شود:

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند.....
آری شاملو نماد آنانی‌ست که رویای زیبای آزادی را به هزار زبان فریاد می‌کنند و مزارش میعادگاه مردمانی که انسان را بر سریر ِسرنوشت خویش آراسته و ارجمند می‌خواهند.
ادای احترام به او، تجلیل از آزادی‌ست و تقدیر از آزادی‌خواهی‌ که تا واپسین نفس جز در سمت مردم نایستاد و سر بر صف هیچ قدرتی ننهاد.

در بیست‌و چهارمین سالگرد فقدان احمد شاملو، اعضای کانون نویسندگان ایران به‌همراه یاران و دوستداران بامداد شاعر، هم‌چون سالیان گذشته، روز سه‌شنبه دوم مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۵ عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج، با شاخه‌های گل سرخ در دست، گرد هم می‌آیند تا مزارش را گل‌باران کنند.

کانون نویسندگان ایران
۳۱ تیر ۱۴۰۳
@SocialistL
چرا اسماعیل هنیه؟ چرا تهران؟
چرا اسماعیل هنیه؟ چرا تهران؟
حمله زمینی به غزه قرار بود بیشتر از سه هفته طول نکشد. نتانیاهو وعده داد که خیلی سریع گروگانها را آزاد خواهند نمود، کلَکِ حماس را خواهند کند و کار را یکسره خواهند کرد. حمله زمینی به غزه در 27 اکتبر 2023 شروع شد، امروز چهارمِ آگوستِ 2024 است و با وجود اقدام به یک نسل کشیِ تمام عیار در غزه حتی یک تَک مورد از وعده های نتانیاهو تحقق نیافته است. تداوم اعتراضات مردم در سراسرِ جهان به جنایاتِ ارتشِ اسرائیل در غزه، نارضایتی شهروندان اسرائیلی و اعتراضات گسترده در شهرهای مختلف اسرائیل به بی کفایتی دولت و ارتشِ این کشور و همچنین درآمدنِ صدایِ بخشِ زیادی از متحدین دیرینه اسرائیل که امیدوار بودند قبل از طولانی شدنِ ماجرا و بالا آمدنِ گندِ کار قضیه خاتمه یابد، نتانیاهو و هیئت حاکمه اسرائیل را با یک بحرانِ جدی و بی سابقه روبرو ساخته است.
حالا فکر میکنید نتانیاهو در چنین شرایطی چکار میکند؟ استعفا میدهد؟ دستها را بالا میبرد میگوید بیایید مرا دادگاهی بکنید؟. نه، او همان کاری را میکند که همه فاشیستها در چنین شرایطی میکنند؛ یافتنِ راهی برای گسترش جنگ به قصدِ عبور از بحران و توجیه نسل کشی و جنایاتی که همین امروز دارند مرتکب میشوند.
چرا هنیه؟
دو گرایشِ اصلی در رهبری حماس از مدتها قبل وجود داشته که در مواردی کارشان به حذف و تصفیه همدیگر هم کشیده است. یک گرایش که مخالفِ هرگونه مذاکره و سازش با اسرائیل است و بخشی از رهبران باصطلاح نظامی در داخل و همچنین جناحِ مشعل در خارج از غزه رهبریش میکنند. و دیگری که معتقد است برای حفظِ حماس که اوجبِ واجبات است ناچارَن باید یک جاهایی تن به مذاکره و حتی سازش هم داد. اسماعیل هنیه نماینده اصلیِ این گرایش در حماس بود. تمامی مذاکراتِ 10 ماهِ گذشته حماس با اسرائیل هم زیر نظرِ مستقیم او انجام میگرفت. اگر حتی نصف وعده هایی که نتانیاهو در شروعِ حمله زمینی به غزه داد متحقق شده بودند، منافع هیئتِ حاکمه اسرائیل ایجاب میکرد که هنیه آخرین نفری باشد که نقشه حذفش را بکِشند. جالب اینکه اولین عکس العملِ حماس و حزب الله بعد از کشته شدنِ هنیه هم تعلیق مذاکراتشان با اسرائیلیها بود.
و بلاخره اینکه چرا تهران؟
هنیه سالها مقیمِ قطر بود، بارها به مصر و همچنین ترکیه سفر کرده و مهمانِ مقامات رسمیِ این کشورها بوده است. چرا او را در این کشورها نکشتند؟. اردوغان میگوید: اول اینکه چفت و بستِ دستگاههای امنیتیِ آنها محکم تر از مالِ ایرانیهاست و دوم و مهمتر اینکه جرأتش را نداشتند. در اینکه دستگاهِ امنیتیِ ایران همچون اتوبان دوطرفه ای محلِ تردد و یارگیریِ سرویسهای جاسوسی کشورهای گوناگون و بطورِ اخص اسرائیل است تردیدی نیست؛ این را دیگر خودِ سرانِ رژیم هم میگویند. در اینکه ترورِ هنیه نیز با همکاریِ مقاماتِ امنیتی در سطوح خیلی بالا به نتیجه رسیده باز تردیدی نیست. اما این واقعیتها در این موردِ مشخص امورِ ثانویه هستند و چنانچه اشاره شد، قتل هنیه قرار است به یک پروژه نتانیاهو و هیئت حاکمه اسرائیل برای عبور از یک بحرانِ جدی کمک کند. نتانیاهو به دنبال گسترش جنگ است و کشتن هنیه در قطر که یک متحد جدیِ امریکا در منطقه است، یا مصر که روابطِ نسبتن حسنه ای با امریکا و غرب و همچنین با اسرائیل دارد و در ترکیه که عضو ناتو است به این امر کمک نمیکرد. قتلِ هنیه در تهرانِ تحت حاکمیتِ جمهوریِ اسلامی اما به دلائل متعددی که بر کسی پوشیده نیستند میتواند نتانیاهو را یک گامِ بزرگ بسوی عبور از بحرانِ فعلی یاری دهد و حتی اگر رژیم باز نرمشِ قهرمانانه نشان دهد و وارد جنگ نشود نتانیاهو با کشتنِ هنیه در قلبِ تهران موفق به کسبِ اعتباری اگرچه موقت در داخل اسرائیل شده است.
حالا باید دید جمهوری اسلامی که طیِ چند سالِ اخیر به کرات از جانب اسرائیل تحقیر شده است چه عکس العملی به قتل هنیه که مهمانِ رسمیشان در جریانِ تحلیفِ پزشکیان بود نشان خواهد داد. قدرِ مسلم اینکه رژیم اینبار گزینه های چندانی برای طفره رفتن ندارد. حالا دیگر بحث بر سرِ اعتبارش در میانِ بدنه اصلی و طرفدارانش در داخل ایران و همچنین میانِ اقمارش در منطقه است.

آرام صدر کاوه
@SocialistL
2024/12/25 08:14:50
Back to Top
HTML Embed Code: