مردم زاهدان همچنان خیابان ها را در اختیار خود دارند و نخواهند گذاشت شعله انقلاب مردمی به خاموشی گراید. آنها در می دانند تا نگذارند ستمگران با همدیگر پاسکاری کنند.
#مبارزه_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
#زنده_باد_انقلاب
@SocialistL
#مبارزه_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
#زنده_باد_انقلاب
@SocialistL
سلطهگران فهم فعالیت دمکراتیک و جامعه سیاسی را ندارند و تشکل و سازمان و احزاب اجتماعی در نقشه شان یافت نمی شود.
انقلاب ما علیه سلطه گری و سلطه گران و روابط ستمگری است. هم ذوب شدگان در ولایت و هم پیروان نوبت السلطنه ها باید این را بفهمند و البته فهمیدن شان فقط با قدرت اجتماعی سیاسی ما امکانپذیر است.
@SocialistL
انقلاب ما علیه سلطه گری و سلطه گران و روابط ستمگری است. هم ذوب شدگان در ولایت و هم پیروان نوبت السلطنه ها باید این را بفهمند و البته فهمیدن شان فقط با قدرت اجتماعی سیاسی ما امکانپذیر است.
@SocialistL
پیشقراولان این انقلاب و خانواده مبارزان و جانباختگان، اجازه نمی دهند از بالا کسی برایشان تعیین تکلیف کند.
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی
@SocialistL
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"بیبیسی به اطلاعات جدیدی درباره کشته شدن محسن قیصری معترض ایلامی دست پیدا کرده.
یک منبع نزدیک به خانواده او به فرین عاصمی گفته که خانواده تحت فشار گذاشته شدند تا بگویند بدست معترضان کشته شده و او را شهید جمهوری اسلامی معرفی کنند اما خانواده بهرغم همه فشارها زیر بار نرفتند: "
گزارش را بشنوید
#محسن_قیصری
@SocialistL
یک منبع نزدیک به خانواده او به فرین عاصمی گفته که خانواده تحت فشار گذاشته شدند تا بگویند بدست معترضان کشته شده و او را شهید جمهوری اسلامی معرفی کنند اما خانواده بهرغم همه فشارها زیر بار نرفتند: "
گزارش را بشنوید
#محسن_قیصری
@SocialistL
پروژه بر تخت نشاندنِ رضا پهلوی بر تختِ سلطنت و احیای نظامِ سلطنتی در ایران چند خطای محاسباتی دارد. این پروژه سیاسی که از همان گامِ اولش رسانهای شروع شد (نه با یک حرکتِ اجتماعی) شکستخورده بود. در این یادداشت سعی میکنم که خطاهای محاسباتی این پروژه را برشمارم:
۱. جایگزین کردنِ وکالت به جای شعار متحدکننده زن زندگی آزادی که مرزهای نیروهای اجتماعی را درنوردید و به یک خواسته سراسری تبدیل شد، یعنی حذفِ جمعیت عظیم و میلیونی از این انقلاب. این نیروهای اجتماعی که با واژه وکالت در این پروژه سیاسی حذف شدند شاملِ؛ اتنیکها و مللِ تحتِ ستم در جغرافیای سیاسی ایران و همچنین فعالان زنان و جنبشهای برابریخواه جنسیتی هستند.
۲.گفتمانِ حاکم بر این پروژه سیاسی یک چیز است؛ قدرت گرفتنِ خانواده پهلوی. هر چه قدر فعالانِ سلطنتطلبی این گفتمانِ حاکم بر این پروژه را پنهان میکنند، از آن طرف دُمشان از جعبه بسته کاغذی که در درون آن گرفتار شدند، بیشتر بیرون میزند.
خب در این نسبت از نظرِ دموگرافیکی باز هم یک جمعیتِ میلیونی که نظامِ سلطنتی را نمیپذیرد باز از این پروژه سیاسی حذف میشوند. گستردگی این طیف در میانِ طبقاتِ اجتماعی شناور و متنوع است.
۳.پروژه سیاسی به قدرت رساندنِ دوباره خانواده پهلوی بر روی چند عامل حسابِ ویژه باز کرده؛
الف) تبلیغاتِ رسانهای جریان اصلی و بمبارانِ افکار عمومی به خصوص آنچه که خودشان قشر خاکستری مینامند (رانتِ رسانهای این عامل را برایشان تفویت میکند).
ب) چرخشِ بخشی از نیروهای نظامی در درونِ جمهوری اسلامی به سمت پهلوی و اجرای یک کودتا
جدای از عادات بدِ خانواده پهلوی در اینکه همیشه در تاريخ با چماق و کودتا خود را بر سرنوشتِ مردم حاکم کردند، عاملِ (ب) یک نوع قمارِ سیاسیست تا یک پروژه جدی رژيم چنجی.
ج) قدرتهای خارجی بخشی از محاسباتِ این پروژه سیاسیست. وکالت را برای به پیش بردنِ این قسمت نیاز دارند. به گمانشان به پشتوانه چندصد هزار امضا، شاهزادهشان میرود و یا قدرتهای اروپایی و آمریکا و اسرائیل نشستهای مختلف برگزار میکند و آنها هم رضایت میدهند که بفرما برای شما. همین اندازه ابتدایی و کودنانه.
۴. اشتباهِ محاسباتیِ دیگر که ممکن است کل این پروژه سیاسی را زمین زند، حذف گسترده نیروهای سیاسیست. آنچه که طراحانِ این پروژه در موردِ این قسمت محاسبه نکردند.
۵. حاکم بودن گفتمانِ فاشیستی "وحدت کلمه" در جهتِ بازگرداندنِ خانواده پهلوی به قدرت، نمیتواند با پیکارِ بی امانِ جامعه با جهانِ کهن سازگار باشد.
۶. وکالت دادن به یک شخص یا یک جریان تبعاتش انفعال است. یعنی بروید خانههایتان و بقیه کارها با ما.
این محاسباتِ اشتباه کار دستِ نیروهای دستراستی و فاشیستی و تمامیتخواه میدهد. شکستِ این پروژه سیاسی با این محاسباتِ عددی غلط یعنی خودکشی سیاسی این دستهها و جریانها.
بهرنگ زندی
@SocialistL
۱. جایگزین کردنِ وکالت به جای شعار متحدکننده زن زندگی آزادی که مرزهای نیروهای اجتماعی را درنوردید و به یک خواسته سراسری تبدیل شد، یعنی حذفِ جمعیت عظیم و میلیونی از این انقلاب. این نیروهای اجتماعی که با واژه وکالت در این پروژه سیاسی حذف شدند شاملِ؛ اتنیکها و مللِ تحتِ ستم در جغرافیای سیاسی ایران و همچنین فعالان زنان و جنبشهای برابریخواه جنسیتی هستند.
۲.گفتمانِ حاکم بر این پروژه سیاسی یک چیز است؛ قدرت گرفتنِ خانواده پهلوی. هر چه قدر فعالانِ سلطنتطلبی این گفتمانِ حاکم بر این پروژه را پنهان میکنند، از آن طرف دُمشان از جعبه بسته کاغذی که در درون آن گرفتار شدند، بیشتر بیرون میزند.
خب در این نسبت از نظرِ دموگرافیکی باز هم یک جمعیتِ میلیونی که نظامِ سلطنتی را نمیپذیرد باز از این پروژه سیاسی حذف میشوند. گستردگی این طیف در میانِ طبقاتِ اجتماعی شناور و متنوع است.
۳.پروژه سیاسی به قدرت رساندنِ دوباره خانواده پهلوی بر روی چند عامل حسابِ ویژه باز کرده؛
الف) تبلیغاتِ رسانهای جریان اصلی و بمبارانِ افکار عمومی به خصوص آنچه که خودشان قشر خاکستری مینامند (رانتِ رسانهای این عامل را برایشان تفویت میکند).
ب) چرخشِ بخشی از نیروهای نظامی در درونِ جمهوری اسلامی به سمت پهلوی و اجرای یک کودتا
جدای از عادات بدِ خانواده پهلوی در اینکه همیشه در تاريخ با چماق و کودتا خود را بر سرنوشتِ مردم حاکم کردند، عاملِ (ب) یک نوع قمارِ سیاسیست تا یک پروژه جدی رژيم چنجی.
ج) قدرتهای خارجی بخشی از محاسباتِ این پروژه سیاسیست. وکالت را برای به پیش بردنِ این قسمت نیاز دارند. به گمانشان به پشتوانه چندصد هزار امضا، شاهزادهشان میرود و یا قدرتهای اروپایی و آمریکا و اسرائیل نشستهای مختلف برگزار میکند و آنها هم رضایت میدهند که بفرما برای شما. همین اندازه ابتدایی و کودنانه.
۴. اشتباهِ محاسباتیِ دیگر که ممکن است کل این پروژه سیاسی را زمین زند، حذف گسترده نیروهای سیاسیست. آنچه که طراحانِ این پروژه در موردِ این قسمت محاسبه نکردند.
۵. حاکم بودن گفتمانِ فاشیستی "وحدت کلمه" در جهتِ بازگرداندنِ خانواده پهلوی به قدرت، نمیتواند با پیکارِ بی امانِ جامعه با جهانِ کهن سازگار باشد.
۶. وکالت دادن به یک شخص یا یک جریان تبعاتش انفعال است. یعنی بروید خانههایتان و بقیه کارها با ما.
این محاسباتِ اشتباه کار دستِ نیروهای دستراستی و فاشیستی و تمامیتخواه میدهد. شکستِ این پروژه سیاسی با این محاسباتِ عددی غلط یعنی خودکشی سیاسی این دستهها و جریانها.
بهرنگ زندی
@SocialistL
فراخوان اتحاديه هاى كارگرى دانمارك
تظاهرات اتحادیه های کارگری دانمارک در حمایت از مبارزات مردم و جنبش کارگری ایران
کپنهاک، Rådhuspladsen چهارشنبه 8 فوریه ساعت 16:30
جنبش مردم ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی، با تظاهراتها در سطح شهرها در سراسر ایران، به همراه اعتصابات در مراکز و رشته های کاری مختلف وارد چهارمین ماه خود شده است.
روز 8 فوریه جنبش کارگری دانمارک با تظاهرات در میدان شهرداری شهر کپنهاک همبستگی خود را با مبارزات مردم ایران اعلام میکند. در این روز، اتحادیه های کشورهای دیگر نیز حمایت خود را از جنبش مردم ایران اعلام میکنند.
امروز مردم ایران، مبارزه ای با اهمیت و شجاعانه ای را در راه کسب آزادی پیش میبرند. تاکنون بیش از 500 نفر در این مبارزه جان باختند که 69 نفر آنها کودک میباشند و هزاران نفر زندانی شده اند. رژیم ایران شروع به اعدام تظاهرکنندگان زندانی کرده است. تعداد زیادی از فعالین کارگری تنها به خاطر خواست ابتدائی ترین مطالبات بر حق و شناخته شده دستگیر شده و در زندان به سر میبرند. هر تلاشی برای متحد و متشکل کردن کارگران بشدت سرکوب میشود و فعاللین کارگری با اخراج از کار، آزار و اذیت و زندان مواجه میشوند.
ما اتحادیه های کارگری دانمارک از مبارزات مردم ایران برای آزادی و برابری و رفاه حمایت میکنیم و خواهان:
1- توقف فوری اعدامها، 2- آزادی فوری همه دستگیرشدگان و زندانیان سیاسی، 3- آزادی برای تشکیل تشکلهای سیاسی و کارگری و حق تشکیل ازاد تظاهرات و میتینگ، 4- لغو تبعیض جنسی و حجاب اجباری زنان، هستیم
اتحادیه های برگزار کننده تظاهرات:
1-کنفدراسیون اتحادیه های کارگران 3F ( این کنفدراسیون بزرگترین اتحادیه کارگری دانمارک با 26 لوکال اتحادیه از کارگران ترانسپورت و ساختمانی و....میباشد. https://www.3f.dk/
2-HK دومین اتحادیه بزرگ دانمارک میباشد که کارگران بخشهای مختلف خدمات و توزیع میباشد www.hk.dk
3-اتحادیه کارگری FOA سومین اتحادیه بزرگ با 32 لوکال اتحادیه ای میباشد. www.Foa.dk
4-اتحادیه سراسری مربیان کودک LFS www.lfs.dk
5-اتحادیه کارگران راه و ساختمان https://www.3f.dk/bjmf
6-اتحادیه معلمان شهر کپنهاک https://www.dlf.org/
7-سازمان سراسری زنان دانمارک ( شورای زنان- kvinderåd) https://kvinderaadet.dk/
8-شورای سراسری دانشجویان دانمارک https://www.dsfnet.dk/
9-اتحادیه متخصصین IT https://www.prosa.dk/
10-اتحادیه آکادمیکها https://dm.dk/
11-اتحادیه پرستاران دانمارک https://dsr.dk/
با همکاری کمیته زن زندگی ازادی در دانمارک
سخنرانان:
Pia Heidi Nielsen پیه هایدی نیلسن عضو هیئت مدیره اتحادیه FOA / Sherry List، شری لیست از اتحادیه IT
ناهید ریاضی مبارز حقوق زن و نویسنده / Jan Hoby, ین هابی عضو هیئت مدیره و دبیر اتحادیه LSF
Janne Gleerup از هیئت مدیره اتحادیه آکادمیکها
موزیک: الیه جوکار
احزاب و گروههای حمایت کننده: کمیته کارگری حزب چپ پارلمانی Enhedslisten، گروه چپ Demos، کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران، کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران، حزب کمونیست ایران- کمیته دانمارک
آدرس اطلاعیه به دانمارکی و انگلیسی
https://www.facebook.com/events/907192107076271?ref=newsfeed
@SocialistL
تظاهرات اتحادیه های کارگری دانمارک در حمایت از مبارزات مردم و جنبش کارگری ایران
کپنهاک، Rådhuspladsen چهارشنبه 8 فوریه ساعت 16:30
جنبش مردم ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی، با تظاهراتها در سطح شهرها در سراسر ایران، به همراه اعتصابات در مراکز و رشته های کاری مختلف وارد چهارمین ماه خود شده است.
روز 8 فوریه جنبش کارگری دانمارک با تظاهرات در میدان شهرداری شهر کپنهاک همبستگی خود را با مبارزات مردم ایران اعلام میکند. در این روز، اتحادیه های کشورهای دیگر نیز حمایت خود را از جنبش مردم ایران اعلام میکنند.
امروز مردم ایران، مبارزه ای با اهمیت و شجاعانه ای را در راه کسب آزادی پیش میبرند. تاکنون بیش از 500 نفر در این مبارزه جان باختند که 69 نفر آنها کودک میباشند و هزاران نفر زندانی شده اند. رژیم ایران شروع به اعدام تظاهرکنندگان زندانی کرده است. تعداد زیادی از فعالین کارگری تنها به خاطر خواست ابتدائی ترین مطالبات بر حق و شناخته شده دستگیر شده و در زندان به سر میبرند. هر تلاشی برای متحد و متشکل کردن کارگران بشدت سرکوب میشود و فعاللین کارگری با اخراج از کار، آزار و اذیت و زندان مواجه میشوند.
ما اتحادیه های کارگری دانمارک از مبارزات مردم ایران برای آزادی و برابری و رفاه حمایت میکنیم و خواهان:
1- توقف فوری اعدامها، 2- آزادی فوری همه دستگیرشدگان و زندانیان سیاسی، 3- آزادی برای تشکیل تشکلهای سیاسی و کارگری و حق تشکیل ازاد تظاهرات و میتینگ، 4- لغو تبعیض جنسی و حجاب اجباری زنان، هستیم
اتحادیه های برگزار کننده تظاهرات:
1-کنفدراسیون اتحادیه های کارگران 3F ( این کنفدراسیون بزرگترین اتحادیه کارگری دانمارک با 26 لوکال اتحادیه از کارگران ترانسپورت و ساختمانی و....میباشد. https://www.3f.dk/
2-HK دومین اتحادیه بزرگ دانمارک میباشد که کارگران بخشهای مختلف خدمات و توزیع میباشد www.hk.dk
3-اتحادیه کارگری FOA سومین اتحادیه بزرگ با 32 لوکال اتحادیه ای میباشد. www.Foa.dk
4-اتحادیه سراسری مربیان کودک LFS www.lfs.dk
5-اتحادیه کارگران راه و ساختمان https://www.3f.dk/bjmf
6-اتحادیه معلمان شهر کپنهاک https://www.dlf.org/
7-سازمان سراسری زنان دانمارک ( شورای زنان- kvinderåd) https://kvinderaadet.dk/
8-شورای سراسری دانشجویان دانمارک https://www.dsfnet.dk/
9-اتحادیه متخصصین IT https://www.prosa.dk/
10-اتحادیه آکادمیکها https://dm.dk/
11-اتحادیه پرستاران دانمارک https://dsr.dk/
با همکاری کمیته زن زندگی ازادی در دانمارک
سخنرانان:
Pia Heidi Nielsen پیه هایدی نیلسن عضو هیئت مدیره اتحادیه FOA / Sherry List، شری لیست از اتحادیه IT
ناهید ریاضی مبارز حقوق زن و نویسنده / Jan Hoby, ین هابی عضو هیئت مدیره و دبیر اتحادیه LSF
Janne Gleerup از هیئت مدیره اتحادیه آکادمیکها
موزیک: الیه جوکار
احزاب و گروههای حمایت کننده: کمیته کارگری حزب چپ پارلمانی Enhedslisten، گروه چپ Demos، کمیته حمایت از مبارزات مردم ایران، کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران، حزب کمونیست ایران- کمیته دانمارک
آدرس اطلاعیه به دانمارکی و انگلیسی
https://www.facebook.com/events/907192107076271?ref=newsfeed
@SocialistL
www.3f.dk
3F fagforening og a-kasse - 3F
3F er Danmarks største og stærkeste fagforening og a-kasse. 3F forhandler overenskomster, arbejder for bedre arbejdsmiljø og taler medlemmernes sag.
سلطنتطلبان مأوایی در سپهرِ مفهوم ندارند. آنچه میخواهند نه امری کلّی و مستدل بلکه یک تکینگیِ صِرف است. آنها هوادارِ آتشین یک فردِ و فقط همان فرد اند. چرا؟ چون او فیالمثل نوادهی رضا آلاشتیِ سوادکوهیست. همین و بس. تکینگی همواره زیر سایهی سنگینِ نابودیست. امرِ تَکین لاجرم مرزی میان خود و جهان دارد و این مرز، حدِ وجودیِ اوست. از این منظر فرقی میان لیوان چای در دست من، کاندوم مصرف شدهای که در سطل زبالهی شماست و رضا پهلوی وجود ندارد؛ همگی موجوداتی کرانمند و از این رو فانیاند. اما فنا حادثهای کمینکرده در آیندهی اشیاء نیست. فنا سرشته و ممزوج با آنهاست. سایهی سنگینِ کرانمندی، هر سلطنتطلب را در اعماق ذهن، پنهانی میترساند. رفتار هیستریک این جماعت را باید از این منظر نیز نگریست. کافیست حتّی کودکی دستاش را به شکل تفنگ درآورد و به سمت تصویر جناب دماغزاده «کیو کیو» کند. سلطنتطلب پس میافتد، کف به لب میآورد، رم میکند و جفتک میاندازد.
میلاد عزیزی
@SocialistL
میلاد عزیزی
@SocialistL
بیانیه مشترک
بیانیه مزد حداقل سال ۱۴۰۲
مبارزۀ مرگ و زندگی برای افزایش مزد
کارفرمایان و دولت سرمایه داری از هم اکنون برای کاهش شدید مزدها ی واقعی و قدرت خرید کارگران در سال ۱٤٠۲ نقشه کشیده اند. دولت برای سال آینده رقم ۲٠ درصد افزایش اسمی حقوق کارمندان و کارگران بخش دولتی را اعلام کرده است در حالی که طبق داده های رسمی مرکز آمار، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی در فاصلۀ آذر ۱۳٩٩ تا آذر ۱٤٠۱ از رقم ۲٧٧ به ٥٧٧ جهش پیدا کرده است که بیانگر ۱٠٨ درصد افزایش متوسط قیمت ها طی دو سال بوده است. با این روند و با توجه به اوضاع اقتصادی و اجتماعی در ایران و افزایش شدید نرخ تورم در جهان در سال ۱٤٠۲، نرخ افزایش قیمت ها در سال آینده اگر از ٥٠ درصد بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود. روشن است که دولت با اعلام ۲٠ درصد افزایش رسمی مزدهای کارکنان بخش های دولتی می خواهد مزدهای واقعی یا قدرت خرید کارگران بخش دولتی را که چند برابر زیر خط فقر است باز هم بیش از ۳٠ درصد کاهش دهد و همین پیام را شورای عالی کار هم می فرستد که قرار است در هفته های آینده در مورد حداقل دستمزد و سطح عمومی مزدها تصمیم گیری کند.
این سیاست ضد کارگری حاکم بر کشور، چنانکه تشکل های مستقل کارگری در سال های پیش نیز اعلام کرده اند، چیزی جز تحمیل مرگ تدریجی بر کارگران نیست. نظام حاکم بر ایران در عرصه های مختلف نشان داده که زندگی و جان انسان ها برای قدرتمندان اقتصادی و سیاسی ارزش و اهمیتی ندارد. آنچه برای آنان مهم است ادامۀ استثمار و بقای سلطۀ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شان است. درست به همین دلیل کارگران نباید هیج امیدی به بالائی ها داشته باشند و لازم است که خود برای دستیابی به خواست هایشان تلاش کنند و برای منافع و خواست های مبرم و فوری و نیز منافع و اهداف عالی و درازمدت خود برپا خیزند. مبارزه برای افزایش واقعی مزدها، مبارزۀ مرگ و زندگی است و کارگران برای دفاع از زندگی خود و خانواده و نزدیکانشان لازم است در چنین مبارزه ای با اراده و تمام توان خود متحدانه وارد شوند و تا دستیابی به خواست های بحق خود از پای ننشینند.
طی سال های گذشته تشکل های مستقل کارگری با تآکید بر اینکه حداقل دستمزد کارگران در تمام رشته ها و تمام بنگاه ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی نباید از میانگین هزینۀ زندگی یک خانوار شهری متوسط کمتر باشد، حد اقل دستمزد برای سال ۱٤٠۱را معادل ۱٦ میلیون تومان در ماه تعیین کردند. براساس همین معیار، با توجه به نرخ تورم کنونی و نرخ تورم قابل انتظار در سال آینده، حداقل دستمزد در سال ۱٤٠۲ در هیج رشته و هیچ بنگاه و مؤسسه ی نباید از ۲٥ میلیون تومان در ماه کمتر باشد. روشن است که حداقل دستمزد به عنوان مبنا و مزد پایه برای پایین ترین سطوح مزدی محاسبه می گردد. بی تردید بخش های مختلف جامعه کارگری براساس مهارت ها، سختی و زیان آور بودن کار و طبقه بندی مشاغل باید از مزد های بالاتری برخوردار گردند.
تشکل های مستقل کارگری و همۀ کارگران آگاه و حق طلب باید نه تنها بکوشند نقشه های دولت و کارفرمایان برای تحمیل مرگ تدریجی و ذلت به کارگران را خنثی کنند بلکه گروه های به اصطلاح کارگری ساخته و پرداختۀ دولت و کارفرمایان را نیز که به اسم نمایندۀ کارگران با شرکت در کمیته های مزد و شورای عالی کار و غیره به تمکین و اطاعت از ولی نعمتان خود به تداوم سیاست ضد کارگری حاکمان یاری می رسانند افشا کنند و صفوف خود را کاملا از آنها جدا سازند.
مبارزه برای افزایش مزد و دیگر خواست های اقتصادی و رفاهی کارگران به هیج رو از مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری، آزادی عقیده و بیان و حق اعتراض، اعتصاب، راه پیمائی، حق تحزب و برابری کامل زن و مرد در تمام عرصه های زندگی اجتماعی جدا نیست و تلاش های کارگران در این زمینه ها راهگشای دستیابی آنها به یک زندگی انسانی و غلبۀ زندگی بر مرگ است.
مستحکم باد اتحاد و همبستگی کارگران
پیش به سوی مبارزۀ متحدانه برای افزایش مزدها در سال ۱٤٠۲
دی ماه ۱٤٠۱
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان
گروه اتحاد بازنشستگان
#بیانیه
@SocialistL
بیانیه مزد حداقل سال ۱۴۰۲
مبارزۀ مرگ و زندگی برای افزایش مزد
کارفرمایان و دولت سرمایه داری از هم اکنون برای کاهش شدید مزدها ی واقعی و قدرت خرید کارگران در سال ۱٤٠۲ نقشه کشیده اند. دولت برای سال آینده رقم ۲٠ درصد افزایش اسمی حقوق کارمندان و کارگران بخش دولتی را اعلام کرده است در حالی که طبق داده های رسمی مرکز آمار، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی در فاصلۀ آذر ۱۳٩٩ تا آذر ۱٤٠۱ از رقم ۲٧٧ به ٥٧٧ جهش پیدا کرده است که بیانگر ۱٠٨ درصد افزایش متوسط قیمت ها طی دو سال بوده است. با این روند و با توجه به اوضاع اقتصادی و اجتماعی در ایران و افزایش شدید نرخ تورم در جهان در سال ۱٤٠۲، نرخ افزایش قیمت ها در سال آینده اگر از ٥٠ درصد بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود. روشن است که دولت با اعلام ۲٠ درصد افزایش رسمی مزدهای کارکنان بخش های دولتی می خواهد مزدهای واقعی یا قدرت خرید کارگران بخش دولتی را که چند برابر زیر خط فقر است باز هم بیش از ۳٠ درصد کاهش دهد و همین پیام را شورای عالی کار هم می فرستد که قرار است در هفته های آینده در مورد حداقل دستمزد و سطح عمومی مزدها تصمیم گیری کند.
این سیاست ضد کارگری حاکم بر کشور، چنانکه تشکل های مستقل کارگری در سال های پیش نیز اعلام کرده اند، چیزی جز تحمیل مرگ تدریجی بر کارگران نیست. نظام حاکم بر ایران در عرصه های مختلف نشان داده که زندگی و جان انسان ها برای قدرتمندان اقتصادی و سیاسی ارزش و اهمیتی ندارد. آنچه برای آنان مهم است ادامۀ استثمار و بقای سلطۀ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شان است. درست به همین دلیل کارگران نباید هیج امیدی به بالائی ها داشته باشند و لازم است که خود برای دستیابی به خواست هایشان تلاش کنند و برای منافع و خواست های مبرم و فوری و نیز منافع و اهداف عالی و درازمدت خود برپا خیزند. مبارزه برای افزایش واقعی مزدها، مبارزۀ مرگ و زندگی است و کارگران برای دفاع از زندگی خود و خانواده و نزدیکانشان لازم است در چنین مبارزه ای با اراده و تمام توان خود متحدانه وارد شوند و تا دستیابی به خواست های بحق خود از پای ننشینند.
طی سال های گذشته تشکل های مستقل کارگری با تآکید بر اینکه حداقل دستمزد کارگران در تمام رشته ها و تمام بنگاه ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی نباید از میانگین هزینۀ زندگی یک خانوار شهری متوسط کمتر باشد، حد اقل دستمزد برای سال ۱٤٠۱را معادل ۱٦ میلیون تومان در ماه تعیین کردند. براساس همین معیار، با توجه به نرخ تورم کنونی و نرخ تورم قابل انتظار در سال آینده، حداقل دستمزد در سال ۱٤٠۲ در هیج رشته و هیچ بنگاه و مؤسسه ی نباید از ۲٥ میلیون تومان در ماه کمتر باشد. روشن است که حداقل دستمزد به عنوان مبنا و مزد پایه برای پایین ترین سطوح مزدی محاسبه می گردد. بی تردید بخش های مختلف جامعه کارگری براساس مهارت ها، سختی و زیان آور بودن کار و طبقه بندی مشاغل باید از مزد های بالاتری برخوردار گردند.
تشکل های مستقل کارگری و همۀ کارگران آگاه و حق طلب باید نه تنها بکوشند نقشه های دولت و کارفرمایان برای تحمیل مرگ تدریجی و ذلت به کارگران را خنثی کنند بلکه گروه های به اصطلاح کارگری ساخته و پرداختۀ دولت و کارفرمایان را نیز که به اسم نمایندۀ کارگران با شرکت در کمیته های مزد و شورای عالی کار و غیره به تمکین و اطاعت از ولی نعمتان خود به تداوم سیاست ضد کارگری حاکمان یاری می رسانند افشا کنند و صفوف خود را کاملا از آنها جدا سازند.
مبارزه برای افزایش مزد و دیگر خواست های اقتصادی و رفاهی کارگران به هیج رو از مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری، آزادی عقیده و بیان و حق اعتراض، اعتصاب، راه پیمائی، حق تحزب و برابری کامل زن و مرد در تمام عرصه های زندگی اجتماعی جدا نیست و تلاش های کارگران در این زمینه ها راهگشای دستیابی آنها به یک زندگی انسانی و غلبۀ زندگی بر مرگ است.
مستحکم باد اتحاد و همبستگی کارگران
پیش به سوی مبارزۀ متحدانه برای افزایش مزدها در سال ۱٤٠۲
دی ماه ۱٤٠۱
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان
گروه اتحاد بازنشستگان
#بیانیه
@SocialistL
کارگران و زحمتکشان انسانهای با شعور، دانا و شریفی هستند که نیاز به وکیل ندارند، ما در مبارزه و برای رسیدن به خواست های خود جمعی تصمیم خواهیم گرفت و با خرد جمعی برای سرنوشت خود قدم بر می داریم. برای رسیدن به مطالبات و رهایی از ستم و استثمار متحد شویم.
رفیق شما علی نجاتی، کارگر بازنشسته سندیکای کارگری شرکت نیشکر هفت تپه.
اول بهمن ماه ۱۴۰۱
@SocialistL
رفیق شما علی نجاتی، کارگر بازنشسته سندیکای کارگری شرکت نیشکر هفت تپه.
اول بهمن ماه ۱۴۰۱
@SocialistL
🟥بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر تهران در حمایت از اعتصاب کامل دانشجویان و اساتید رشتهی مجسمهسازی
#دانشگاه_هنر_تهران
#اعتراضات_دانشجویی
@SocialistL
#دانشگاه_هنر_تهران
#اعتراضات_دانشجویی
@SocialistL
کمپین بیعت برای شکلدهی به حکومتی از بالای سر مردم در دوره پسا جمهوری اسلامی
پس از دور اول و دوم تلاش در میانهی خیزش انقلابی و خونبار مردم ایران در بین لابیهای قدرت در غرب برای شکلدهی به آلترناتیوی سیاسی از بالای سر آنان، که از فرانسه آغاز و با توئیتهای مشترک و برجستهسازی توئیت کنندهها به عنوان شاخصترین چهرههای اپوزوسیون!! جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد اینک دور سوم این تلاشها با بیعتگیری برای رضا پهلوی از میان ورزشکاران و هنرمندان و ... شروع شده است.
علی کریمی یا کسان دیگر، میتوانستند با شیوههای مدرن امروزی پشت سر رضا پهلوی صف بکشند، اما آنان تحت لوای اعطای وکالت سیاسی به رضا پهلوی به اعلام بیعت با او روی آوردهاند تا پیشاپیش از سویی رقبای همجنس خود را حاشیهای و از سوی دیگر در ایران فردای جمهوری اسلامی پایههای شکلدهی به قدرت سیاسی از پایین توسط مردم را به قهقرا ببرند.
پر واضح است که آنان متوهمانه، دوستداران ورزشی و هنریشان را قبیله، و خویش را رئیس قبیله فرض گرفتهاند و به همین دليل قبل از مرگ خلیفه در حال احتضار، تصور کردهاند با قرار دادن امکانات قبیلهای خود در اختیار رضا پهلوی، میتوانند او را بر اریکه قدرت بنشانند.
چنین رویکردی، رویآوری به انتخابی قبیلهای از میان به اصطلاح "بزرگان قوم" از بالای سر مردمی متمدن و آزادیخواه و برابریطلب است که از یکصد و بیست سال پیش در مبارزه برای دفن مناسبات سیاسی ارباب رعیتی جنگیدهاند و اینک به لحاظ رشد فکری و سیاسی اجتماعی در چنان بلندایی از قله رفیع آزادیخواهی و برابریطلبی ایستادهاند که بطور اعجابآوری جهانی را در حمایت از خود به میدان آوردهاند.
آن چیزی که امروزه در صحنه تحولات سیاسی ایران جاریست یک "نه بزرگ و تاریخی" به شکلدهی به هرگونه قدرت سیاسی از بالای سر مردم است.
ایران امروز، ایران جنبشهای عظیم اجتماعی و مردمانی آگاه و توانمند است که بند ناف خود را از تکیه بر بالائیها و لابیهای قدرت در غرب و شرق بریدهاند و نگاهشان معطوف به آن جریان مبارزاتی و آزادیخواهانهای است که در میان کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان و جوانان در طول سه - چهار دهه گذشته شکل گرفته است.
این جریان و شخصیتها و چهرههایش، مردمیترین و خالصترین جریان آزادیخواهی و برابریطلبی است که میتواند و در توانش است تا یک ایران نوین مبتنی بر بالاترین درجه از آزادیهای سیاسی اجتماعی و رفاه و شادی را پایهریزی کند.
#جعفر_عظیم_زاده
@SocialistL
پس از دور اول و دوم تلاش در میانهی خیزش انقلابی و خونبار مردم ایران در بین لابیهای قدرت در غرب برای شکلدهی به آلترناتیوی سیاسی از بالای سر آنان، که از فرانسه آغاز و با توئیتهای مشترک و برجستهسازی توئیت کنندهها به عنوان شاخصترین چهرههای اپوزوسیون!! جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد اینک دور سوم این تلاشها با بیعتگیری برای رضا پهلوی از میان ورزشکاران و هنرمندان و ... شروع شده است.
علی کریمی یا کسان دیگر، میتوانستند با شیوههای مدرن امروزی پشت سر رضا پهلوی صف بکشند، اما آنان تحت لوای اعطای وکالت سیاسی به رضا پهلوی به اعلام بیعت با او روی آوردهاند تا پیشاپیش از سویی رقبای همجنس خود را حاشیهای و از سوی دیگر در ایران فردای جمهوری اسلامی پایههای شکلدهی به قدرت سیاسی از پایین توسط مردم را به قهقرا ببرند.
پر واضح است که آنان متوهمانه، دوستداران ورزشی و هنریشان را قبیله، و خویش را رئیس قبیله فرض گرفتهاند و به همین دليل قبل از مرگ خلیفه در حال احتضار، تصور کردهاند با قرار دادن امکانات قبیلهای خود در اختیار رضا پهلوی، میتوانند او را بر اریکه قدرت بنشانند.
چنین رویکردی، رویآوری به انتخابی قبیلهای از میان به اصطلاح "بزرگان قوم" از بالای سر مردمی متمدن و آزادیخواه و برابریطلب است که از یکصد و بیست سال پیش در مبارزه برای دفن مناسبات سیاسی ارباب رعیتی جنگیدهاند و اینک به لحاظ رشد فکری و سیاسی اجتماعی در چنان بلندایی از قله رفیع آزادیخواهی و برابریطلبی ایستادهاند که بطور اعجابآوری جهانی را در حمایت از خود به میدان آوردهاند.
آن چیزی که امروزه در صحنه تحولات سیاسی ایران جاریست یک "نه بزرگ و تاریخی" به شکلدهی به هرگونه قدرت سیاسی از بالای سر مردم است.
ایران امروز، ایران جنبشهای عظیم اجتماعی و مردمانی آگاه و توانمند است که بند ناف خود را از تکیه بر بالائیها و لابیهای قدرت در غرب و شرق بریدهاند و نگاهشان معطوف به آن جریان مبارزاتی و آزادیخواهانهای است که در میان کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان و جوانان در طول سه - چهار دهه گذشته شکل گرفته است.
این جریان و شخصیتها و چهرههایش، مردمیترین و خالصترین جریان آزادیخواهی و برابریطلبی است که میتواند و در توانش است تا یک ایران نوین مبتنی بر بالاترین درجه از آزادیهای سیاسی اجتماعی و رفاه و شادی را پایهریزی کند.
#جعفر_عظیم_زاده
@SocialistL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"فراموش نکنیم که آمدهایم ماهی بخریم!"
از صحبتهای محمدرضا نیکفر
نیکفر از اهداف اصلی جنبش می گوید و از تاثیری که نیروهای سرراهی می توانند روی افراد داشته باشند. نیکفر به شکل دیگری از از خود بیگانگی می پردازد.
@SocialistL
از صحبتهای محمدرضا نیکفر
نیکفر از اهداف اصلی جنبش می گوید و از تاثیری که نیروهای سرراهی می توانند روی افراد داشته باشند. نیکفر به شکل دیگری از از خود بیگانگی می پردازد.
@SocialistL
Energy Consumption (2021)
میزان سرانه مصرف انرژی در ایران برخلاف باورهای جا افتاده و تبلیغات رژیم و مصرف منابع نسبتا خام، چندان بالا نیست.
@SocialistL
میزان سرانه مصرف انرژی در ایران برخلاف باورهای جا افتاده و تبلیغات رژیم و مصرف منابع نسبتا خام، چندان بالا نیست.
@SocialistL
🛢️ افسانه سرانه مصرف
مقامات جمهوری اسلامی هرازچندگاهی بالا بودن سرانه مصرف شهروندان را بهانه کاستی هایی مثل کمبود آب و برق و یا در زمستان کنونی قطع گاز می کنند. بر این مقامات که نهایت لطفشان به شهروندان این است که علاوه بر شلیک به سر به دست و پا هم گلوله بزنند البته حرجی نیست. روی سخن با معرکه گیران از ماست که بر ماست است که لقمه را روی هوا میقاپند و حرف از فرهنگ سازی می زنند. (برای هزارمین بار: فرهنگ توالت عمومی نیست که بسازیمش). اما به هر حال:
- مرور نمودارهای مصرف انرژی که توسط نهادهای جهانی منتشر شدهاند نشان میدهد که سرانه مصرف ایرانیان چندان بالا نیست.
- کاهش مصرف صرفا یک رویکرد اخلاقی نیست. زیرساخت و ابزار هم میخواهد. مثلا چه درصدی از مردم در خانه هایی زندگی می کنند که عایق مناسبی دارد و انرژی در آن هدر نمی رود؟ نگارنده در اسلو زندگی میکند که در مواردی دمای هوا در آن به زیر منفی بیست درجه هم رسیده است. اما هرگز به یاد ندارم که جز یک بخاری کوچک برقی در گوشه نشیمن وسیله گرم کننده دیگری روشن باشد. به این دلیل ساده که درودیوار خانه کاملا عایق است و حرارت در آن کاملا حفظ می شود.
- سوزاندن گاز در محیط شهری از اول طرحی نادرست بوده. اساسا بهینه سازی مصرف گاز در مقیاس خانگی دشوار است. از اول باید مثل هر جای دیگری در جهان سوخت غالب خانگی برق می بود و گاز را در بیرون شهر به مصرف نیروگاه میرساندند. هم امنتر بود و هم پاکتر و هم قابل کنترلتر و هم البته کم مصرفتر.
- جمهوری اسلامی را از هر سمتش دست بزنی فضاحت میبارد. همین گازرسانی به سراسر ایران بزرگترین افتخارشان بوده، که الان میبینیم چقدر به ضرر مردم و منابع انرژی کشور بوده است. با آخوندها تک تک ثانیه های زندگی مردم عصاره هر زمستان سختی است در سردترین سالهای زمین.
ناصر کرمی
@SocialistL
مقامات جمهوری اسلامی هرازچندگاهی بالا بودن سرانه مصرف شهروندان را بهانه کاستی هایی مثل کمبود آب و برق و یا در زمستان کنونی قطع گاز می کنند. بر این مقامات که نهایت لطفشان به شهروندان این است که علاوه بر شلیک به سر به دست و پا هم گلوله بزنند البته حرجی نیست. روی سخن با معرکه گیران از ماست که بر ماست است که لقمه را روی هوا میقاپند و حرف از فرهنگ سازی می زنند. (برای هزارمین بار: فرهنگ توالت عمومی نیست که بسازیمش). اما به هر حال:
- مرور نمودارهای مصرف انرژی که توسط نهادهای جهانی منتشر شدهاند نشان میدهد که سرانه مصرف ایرانیان چندان بالا نیست.
- کاهش مصرف صرفا یک رویکرد اخلاقی نیست. زیرساخت و ابزار هم میخواهد. مثلا چه درصدی از مردم در خانه هایی زندگی می کنند که عایق مناسبی دارد و انرژی در آن هدر نمی رود؟ نگارنده در اسلو زندگی میکند که در مواردی دمای هوا در آن به زیر منفی بیست درجه هم رسیده است. اما هرگز به یاد ندارم که جز یک بخاری کوچک برقی در گوشه نشیمن وسیله گرم کننده دیگری روشن باشد. به این دلیل ساده که درودیوار خانه کاملا عایق است و حرارت در آن کاملا حفظ می شود.
- سوزاندن گاز در محیط شهری از اول طرحی نادرست بوده. اساسا بهینه سازی مصرف گاز در مقیاس خانگی دشوار است. از اول باید مثل هر جای دیگری در جهان سوخت غالب خانگی برق می بود و گاز را در بیرون شهر به مصرف نیروگاه میرساندند. هم امنتر بود و هم پاکتر و هم قابل کنترلتر و هم البته کم مصرفتر.
- جمهوری اسلامی را از هر سمتش دست بزنی فضاحت میبارد. همین گازرسانی به سراسر ایران بزرگترین افتخارشان بوده، که الان میبینیم چقدر به ضرر مردم و منابع انرژی کشور بوده است. با آخوندها تک تک ثانیه های زندگی مردم عصاره هر زمستان سختی است در سردترین سالهای زمین.
ناصر کرمی
@SocialistL