Telegram Web Link
#فتوای_مرجعیت
#اخبار_استهلال
#هلال_غم

أعلنَ مكتبُ سماحة السيد السيستاني (دام ظلّه) في النجف الأشرف أن يوم غدٍ الأحد هو المكمّل لشهر ذي الحجة الحرام، ويوم الإثنين الموافق (8 / 7 / 2024 م) هو الأول من شهر المحرم الحرام لعام 1446 للهجرة


سلام علیکم
بنا به خبر دریافتی از دفتر فقیه معظم مرجع تقلید حاج آقا سید علی سیستانی (دام ظله ) یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ برابر ۳۰ ماه ذی الحجه است و روز دوشنبه اول ماه محرم الحرام 1446 هجری خواهد بود.

ان شاالله رخت عزا برای ۶۹ روز به تن خواهیم کرد!


👈 محرم در عراق با یک روز تاخیر آغاز می شود!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شب_دوم
#ورود_به_کربلا


دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه!
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم

"طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم"
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها


بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
من مثل زهرا مادرت آزار دیدم ...

یک‌لحظه یادم‌ رفت اسمِ من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم
#شب_چهارم
#امان_از_دل_زینب


بهتر مرا با چادر پاره نبینند
در کوچه های شام آواره نبینند

تا دور بینم از سرت سنگ بلا را
نذر سپر کردم برایت بچه ها را

تا سنگ ها شان سمت این دو سر بیافتد
شاید سرت از نیزه ها کمتر بیافتد
#شب_پنجم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#روضه_ی_گودال


دور گودال ازدحام شده
نگرانم ازین شلوغی ها
صبر کن آمدم عمو جانم
من بمیرم که مانده ای تنها
 
پدر من همان کسی است که شد
در مدینه عصای مادر تو
زاده ی مجتبایم و امروز
من سپر می میشوم به پیکر تو
 
تا رسیدم شکسته بود سرت
کاش بهتر دویده بودم عمو
جلوی سنگ را گرفته بودم اگر _
بهتر از این پریده بودم عمو
 
صبر کن با کنار پیرهنم
خاک و خون از رخ تو پاک کنم
جان عبداللهت اجازه بده
نیزه ها را یکی یکی بکنم
 
چه بلایی سر تو آوردند؟
دست و پا و گلو، سر و دهنت...
هرچه کندم هنوز هست! مگر
چقَدَر نیزه بوده در بدنت؟
 
نیزه و تیرها تمام که شد
تازه وقت کلوخ و سنگ شده
تو نفس می زنی هنوز اما
سر پیراهن تو جنگ شده
 
آی نامرد بی حیا بس کن
جان من رابگیر عمو را نه
تیغ از حنجر عمو بردار
دست من را ببر گلو را نه
 
روی زانو نشست حرمله، باز
دلم از خنده های تلخش سوخت
تن من از تنت جدا شده بود
تیر او آمد و مرا به تو دوخت



#بر_حرمله_لعنت
#روز_ششم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن


نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود

این سو حسین ابن علی خون گریه می کرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود

آن گاه که بر پهلویش می خورد نیزه
تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود

بی شک میان جسم او راهی نمی یافت
شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود

قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و
شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود

با این همه سختی ، خدا را شکر در دشت
تنها نبود و شاه بالای سرش بود
هیچ داغی مثل داغ کودک شش ماهه نیست
اهـل بیت از حرمله بغض دو چنـدان داشتـنـد



#بر_حرمله_لعنت
شاگردان دکتر
هیچ داغی مثل داغ کودک شش ماهه نیست اهـل بیت از حرمله بغض دو چنـدان داشتـنـد #بر_حرمله_لعنت
▪️▪️▪️
▪️▪️
▪️

#السلام_علی_الطفل_الصغیر_الرضیع
#سیدتی_یا_رباب
#وای_از_دل_رباب
#باب_الحوائج


اوّلین روز است که، بی گهواره می گردی، علی
یک شبه مادر برای خود شدی مردی، علی
 
آخرین باری که بستم بند این قنداق را
بر دلم افتاد دیگر بر نمی گردی، علی
 
خنده ات شرمنده می سازد پدر را، گریه کن
بس کن این لبخند، اشکم را در آوردی، علی
 
زانویت را جمع کردی بس که پیچیدی ز تیر
دست ها را مشت کردی بس که پر دردی، علی
 
باز کن از ساقه ی این تیر انگشتان خود
نیست هم بازی تو، بی چاره ام کردی، علی
 
بی تعادل هستی و ماتم چگونه با سرت
حجم تیر حرمله را تاب آوردی، علی
 
می زنی لبخند و پیدا می شود سرهای تیر
عاقبت دندان شیری هم در آوردی، علی 😭
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اربا_اربا


تـو را بـه روی عبا تکه تکه می چینم
بقیه ی تو ولی دست این و آن مانده
شاگردان دکتر
#شب_هشتم #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام #اربا_اربا تـو را بـه روی عبا تکه تکه می چینم بقیه ی تو ولی دست این و آن مانده
جوشن به خاک خورد، سپر تکه تکه شد
بابا قدش خمید ، پسر تکه تکه شد

هر ضربه که زدند به جان پدر زدند
اولاد تیغ خورد پدر تکه تکه شد

حکم پسر برای پدر دیده و دل است
یعنی که چشم دید جگر تکه تکه شد

از باغ ، میوه‌ را به درستی نچیده‌اند
بلکه چنان زدند ثمر تکه تکه شد

با احتساب این که علی در نماز بود
طوری به سر زدند که سر تکه تکه شد

طوری ز روی اسب به روی زمین فتاد
گفتند زانوان پدر تکه تکه شد

گریان گذاشت صورت خود را به صورتش
دیگر به پا نخواست ، کمر تکه تکه شد

تشییع او کسای یمانی نیاز داشت
یک تن به قدر پنج نفر تکه تکه شد

عمه رسید تا به پدر کم نظر کنند
عمه که سر رسید نظر تکه تکه شد
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#ساقی_العطشان



کاش زهرا زخم ابرو را ببندد زودتر
با همان چادر سر اورا ببندد زودتر

خیمه بی عباس شد حال عقیله مضطر است
اولین بار است زینب غصه دار معجر است

ساقی بی دست پاشو خواهرت آشفته است
با رباب و ام لیلی از اسیری گفته است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تطبیر
#قمه_زدن

آماده سازی حرم مطهر سید الشهدا علیه السلام برای احیای شعائر مراسم مقدس تطبیر.


.
شاگردان دکتر
#شب_تاسوعا #حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام #ساقی_العطشان کاش زهرا زخم ابرو را ببندد زودتر با همان چادر سر اورا ببندد زودتر خیمه بی عباس شد حال عقیله مضطر است اولین بار است زینب غصه دار معجر است ساقی بی دست پاشو خواهرت آشفته است با رباب و ام لیلی از…
خواستم آبی رسانم در حرم اما نشد
گفته بودم مشک ها می آورم، اما نشد

خواستم پیش رباب این مشکِ پر آب آورم
تا نگوید تشنه جان داد اصغرم اما نشد

خواستم سیراب سازم تشنگان خیمه را
تا مگر خشنود گردد خواهرم اما نشد

خواستم بالاسر خواهر بمانم در حرم
تا نگوید وای من از معجرم اما نشد

جای دستانم سرِ راه تو ای مولای من...
خواستم بر پای تو افتد سرم اما نشد

چون دو دستم قطع شد، دستِ عالمگیری نماند
خواستم گیرم بدستِ دیگرم اما نشد

خواستم مانع شوم از غارت اهل خیام
گفتم ایدل، من امیر لشکرم اما نشد

اولین بار است، تو اِستاده، من افتاده ام
خواستم خیزم بپای رهبرم اما نشد

خواستم دستی نگیری بر کمر از داغ من
تا نخندد کس به اشکِ سرورم اما نشد

دست بر پهلو به بالینم رسیده مادرت
کاش می‌شد انتقامِ، مادرم اما نشد

کاش می‌شد از سرِ نیزه نبینم بارها
تازیانه خوردنِ اهل حرم اما نشد

تا قیامت از برایم شرم ماند و شرم ماند
خواستم تسکین بر این چشمِ ترم اما نشد
#شب_عاشورا
#روضه_گودال


طعنه زد: «کو ساقی کوثر که سیرابت کند؟»
شمر روی سینه اش هر قدْر میشد دل شکست

نرم کردند استخوان های تنش را نعل ها
استخوان هایی که از داغ ابوفاضل شکست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
إنالله و إنا إلیه راجعون!
آجـرک الله یاصاحب‌الزّمان

أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ وَ جَعَلَنا و إیّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ.....
شاگردان دکتر
#شب_عاشورا #روضه_گودال طعنه زد: «کو ساقی کوثر که سیرابت کند؟» شمر روی سینه اش هر قدْر میشد دل شکست نرم کردند استخوان های تنش را نعل ها استخوان هایی که از داغ ابوفاضل شکست
#عصر_عاشورا



یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
زینب کنار رأس برادر شکسته شد

از دور دید، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد

می دید دسته دسته به گودال آمدند
می دید جسم دلبر خود دسته دسته شد

با نیزه ای که روی گلویش گذاشتند
راه نفس کشیدن ارباب بسته شد

خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
2024/11/16 12:52:34
Back to Top
HTML Embed Code: