Telegram Web Link
یاد آن جلوه ی مستانه
کی از دل برود؟
این نه موجی است
که ازخاطر ساحل برود

خط سبز تو محال است
که از دل برود
این نه نقشی است
که هرگز ز مقابل برود

#صائب_تبریزی

@sheronegarehayeparsii
دل تو را دوست‌تر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد

گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد

#عراقی
@sheronegarehayeparsii
در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش


#خیام

@sheronegarehayeparsii
‍ آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار...

آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس...

آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها...

#فروغ_فرخزاد

@sheronegarehayeparsii
دل من چو نور اندر آن تیره شب
                   نخفته گشاده دل و بسته لب

چنان دید روشن روانم به خواب
                 که رخشنده شمعی برآمد ز آب

همه روی گیتی شب لاژورد
              از آن شمع گشتی چو یاقوت زرد

#فردوسی

@sheronegarehayeparsii
به وصل خود دلم را شاد گردان
که خسته طاقت هجران ندارد

ز من بپذیر، جانا، نیم جانی
اگر چه قیمت چندان ندارد

#عراقی

@sheronegarehayeparsii
بی‌تاب وصال است دل اما چه توان‌کرد
جسم است به راهت‌گره رشتهٔ جانها

آنجا که بود جلوه‌گه حسن‌ کمالت
چون آینه محو است یقینها وگمانها

#بيدل_دهلوى

@sheronegarehayeparsii
ز بس کاندر ره عشـــق تو از پای آمدم تا سر

چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمی‌دانم

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو

کنون عاجــز فرو ماندم رهی دیگر نمی‌دانم

#عطار

@sheronegarehayeparsii
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر

بندِ پایی که به دست تو بوَد، تاج سَر است

 
#سعدی

@sheronegarehayeparsii
رقص بر شعرِ تر و نالهٔ نِی خوش باشد

خاصه رقصی که در آن دستِ نگاری گیرند


#حافظ

@sheronegarehayeparsii
هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی

عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را …


#وحشی_بافقی

@sheronegarehayeparsii
ما به آن گل

از وفای خویشتن

دل بسته ایم ...


#رهی_معیری

@sheronegarehayeparsii
در منزل وصل توشه‌ای نیست مرا
وز خرمن عشق خوشه‌ای نیست مرا

گر بگریزم ز صحبت نااهلان
کمتر باشد که گوشه‌ای نیست مرا

#سنایی

@sheronegarehayeparsii
قصه چه کنم که اشتیاق تو چه کرد
با من دل پر زرق و نفاق تو چه کرد

چون زلف دراز تو شبی می‌باید
تا با تو بگویم که فراق تو چه کرد

#مهستی_گنجوی

@sheronegarehayeparsii
تو که مُشکین دو گیسو در قفایی

به مُو گویی که سرگردون چرایی

#باباطاهر

@sheronegarehayeparsii

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

#فروغ_فرخزاد

@sheronegarehayeparsii
تامنزل من بادیه بیخبری بود
هر موج سرابم به نظر بال پری بود

چون سرو درین باغ ز آزادگی خویش
باری که به دل بودمرابی ثمری بود

#صائب_تبريزى

@sheronegarehayeparsii
2024/10/02 16:24:52
Back to Top
HTML Embed Code: