تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی
و بیشک دیگران بیهوده میجویند تسکینم
#محمدعلی_بهمنی
@sheronegarehayeparsii
و بیشک دیگران بیهوده میجویند تسکینم
#محمدعلی_بهمنی
@sheronegarehayeparsii
یاد آن جلوه ی مستانه
کی از دل برود؟
این نه موجی است
که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است
که از دل برود
این نه نقشی است
که هرگز ز مقابل برود
#صائب_تبریزی
@sheronegarehayeparsii
کی از دل برود؟
این نه موجی است
که ازخاطر ساحل برود
خط سبز تو محال است
که از دل برود
این نه نقشی است
که هرگز ز مقابل برود
#صائب_تبریزی
@sheronegarehayeparsii
دل تو را دوستتر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد
#عراقی
@sheronegarehayeparsii
جان ز بهر تو در میان دارد
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد
#عراقی
@sheronegarehayeparsii
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش
#خیام
@sheronegarehayeparsii
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش
#خیام
@sheronegarehayeparsii
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار...
آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس...
آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها...
#فروغ_فرخزاد
@sheronegarehayeparsii
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار...
آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس...
آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها...
#فروغ_فرخزاد
@sheronegarehayeparsii
دل من چو نور اندر آن تیره شب
نخفته گشاده دل و بسته لب
چنان دید روشن روانم به خواب
که رخشنده شمعی برآمد ز آب
همه روی گیتی شب لاژورد
از آن شمع گشتی چو یاقوت زرد
#فردوسی
@sheronegarehayeparsii
نخفته گشاده دل و بسته لب
چنان دید روشن روانم به خواب
که رخشنده شمعی برآمد ز آب
همه روی گیتی شب لاژورد
از آن شمع گشتی چو یاقوت زرد
#فردوسی
@sheronegarehayeparsii
به وصل خود دلم را شاد گردان
که خسته طاقت هجران ندارد
ز من بپذیر، جانا، نیم جانی
اگر چه قیمت چندان ندارد
#عراقی
@sheronegarehayeparsii
که خسته طاقت هجران ندارد
ز من بپذیر، جانا، نیم جانی
اگر چه قیمت چندان ندارد
#عراقی
@sheronegarehayeparsii
بیتاب وصال است دل اما چه توانکرد
جسم است به راهتگره رشتهٔ جانها
آنجا که بود جلوهگه حسن کمالت
چون آینه محو است یقینها وگمانها
#بيدل_دهلوى
@sheronegarehayeparsii
جسم است به راهتگره رشتهٔ جانها
آنجا که بود جلوهگه حسن کمالت
چون آینه محو است یقینها وگمانها
#بيدل_دهلوى
@sheronegarehayeparsii
ز بس کاندر ره عشـــق تو از پای آمدم تا سر
چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجــز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم
#عطار
@sheronegarehayeparsii
چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجــز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم
#عطار
@sheronegarehayeparsii
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بندِ پایی که به دست تو بوَد، تاج سَر است
#سعدی
@sheronegarehayeparsii
بندِ پایی که به دست تو بوَد، تاج سَر است
#سعدی
@sheronegarehayeparsii
در منزل وصل توشهای نیست مرا
وز خرمن عشق خوشهای نیست مرا
گر بگریزم ز صحبت نااهلان
کمتر باشد که گوشهای نیست مرا
#سنایی
@sheronegarehayeparsii
وز خرمن عشق خوشهای نیست مرا
گر بگریزم ز صحبت نااهلان
کمتر باشد که گوشهای نیست مرا
#سنایی
@sheronegarehayeparsii
قصه چه کنم که اشتیاق تو چه کرد
با من دل پر زرق و نفاق تو چه کرد
چون زلف دراز تو شبی میباید
تا با تو بگویم که فراق تو چه کرد
#مهستی_گنجوی
@sheronegarehayeparsii
با من دل پر زرق و نفاق تو چه کرد
چون زلف دراز تو شبی میباید
تا با تو بگویم که فراق تو چه کرد
#مهستی_گنجوی
@sheronegarehayeparsii