به هر کجا که نظر می‌کنم ز غایت شوق
خیالِ روی توام ایستاده در نظر است

#خواجوی_کرمانی

@sheronegarehayeparsii

شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

#سعدی

@sheronegarehayeparsii

دهان صبح پر از خنده دیدم و گفتم:
غنیمت است در این روزگار خندیدن

#شفایی_اصفهانی

@sheronegarehayeparsii

به گلستان نروم تا تو در آغوش منی
بلبل ار روی تو بیند طلب گل نکند

#سعدی

@sheronegarehayeparsii

در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست

جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست

#خیام

@sheronegarehayeparsii

دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان

آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان

#رودکی

@sheronegarehayeparsii

آن ژاله صبح است و ا آب حیات است
یا آب گل ترکه به گل بر زده‌ای باز

گل را به چه دل خنده برآید ز خجالت
بس خنده که بر روی گل تر زده‌ای باز

#سلمان_ساوجی

#صبح_آدینه_بخیر ❤️

زنجیر سر زلف تو تاب از چه گرفت؟
و آن چشم خمارین تو خواب از چه گرفت؟

چون هیچ کسی برگ گلی بر تو نزد
سر تا قدمت بوی گلاب از چه گرفت؟

#فخرالدین_عراقی

@sheronegarehayeparsii

نردبانهاییست پنهان در جهان
پایه پایه تا عنان آسمان

هر گره را نردبانی دیگرست
هر روش را آسمانی دیگرست

#مولانا

@sheronegarehayeparsii

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

#سعدی

@sheronegarehayeparsii

اي ماه شبي مونس خلوتگه ما باش
           در آينه ي اهل نظر چهره نما باش

كار دل ما بين كه گره در گره افتاد
         گيسو بگشا و بنشين ، كارگشا باش

#هوشنگ_ابتهاج

@Sheronegarehayeparsii

صبح طلوع چشمان توست

بر سرزمين خيال عشق...


بر من بتاب

اي روشن تر از نگاه افتاب...

#مرتضي_نوربخش

@sheronegarehayeparsii

آن را که صبح و شام به رویِ تو منظر است
در خانه بی‌بهانه، بهشتش میسّر است

تنها دهانِ توست که دل را نمی‌زند
قندی که در مکرّرِ خود نامکرّر است!!

#حسین_منزوی

@sheronegarehayeparsii

مجنون که کمال عشق و حیرانی داشت
مهری نه چو این مهر که میدانی داشت

این مهر نه عاشقی ست ، مهری ست که آن
با یوسف مصر پیر کنعانی داشت

#وحشی_بافقی

@sheronegarehayeparsii

در عالم عشق تا دلم سلطان گشت
آزاد ز کفر و فارغ از ایمان گشت

اندر ره خود مشگل خود خود دیدم
از خود چو برون شدم رهم آسان گشت

#مهستی_گنجوی

@sheronegarehayeparsii

برون آمد ز گرد آن صبح روشن
پدید آمد از آن گلخانه گلشن

در آن مشعل که برد از شمعها نور
چراغ انگشت بر لب مانده از دور

#نظامی_گنجوی

@sheronegarehayeparsii

تا در ره دوست سر ز پا میدانی
                  نه مبدأ خود، نه منتها میدانی

در عالم آشنائی ای بیگانه
                           تا بیگانه ز آشنا میدانی

#رضی‌الدین_آرتیمانی

@sheronegarehayeparsii

شمیمِ پیرهنی با نسیمِ صبح فِرست
که چشم در رهم ای گل به بوی درمانت...

#حسین_منزوی

@sheronegarehayeparsii