هر قدر زلف تو ای سلسله مو سلسله دارد
به همان قدر دلم از تو ستمگر گله دارد

گفتیم صبر نما تا ز لبم کام بگیری
آخر ای سنگدل این دل چقدر حوصله دارد

#شاطرعباس_صبوحی

@sheronegarehayeparsii

یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را


#محمدعلی_بهمنی

@sheronegarehayeparsii

گفتم بسته‌ست دلم

گفت منم قفل گشا ...


#حضرت_مولانا

@sheronegarehayeparsii

بر من نظری کن، که مَنَت عاشق زارم

دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم

#عراقی

@sheronegarehayeparsii

در عشق تو جان بوالهوس می میرد
چون شعله ز انبوهی خس می میرد

روزی که دلم به طره بستی، گفتم
کاین مرغ آخر در این قفس می میرد

#باباافضل_کاشانی

@sheronegarehayeparsii

چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره

امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کان هم شب وصل در گلو ماند گره

#رودکی

@sheronegarehayeparsii

لب را هنر خنده
بیاموز وگرنه

گریاندن یک جمع پریشان
هنری نیست …


#مهدی_سهیلی

@sheronegarehayeparsii

چیست ازین خوبتر
در همه آفاق کار

دوست به نزدیک دوست
یار به نزدیک یار …


#ابوسعید_ابوالخیر

@sheronegarehayeparsii

گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که مِی،می نخوری
صد لقمه خوری که مِی
غلام است آن را !

#خیام

@sheronegarehayeparsii

گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب

حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

#خاقانی

@sheronegarehayeparsii

دل با رخ دلبری صفائی دارد
کو هر نفسی میل به جائی دارد

شرح شب هجران و پریشانی ما
چون زلف بتان دراز نائی دارد

#عبید_زاکانی

@sheronegarehayeparsii

ساقی آن می ‌به قدح کن که چو ما نوش کنیم
هر چه جز دوست بُود جمله فراموش کنیم

#صغیر_اصفهانی

@sheronegarehayeparsii

هزار گل اگرم هست، هر هزار تویی
گل‌اند اگر همه اینان، همه بهار تویی

#حسین_منزوی

@sheronegarehayeparsii

هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

#حافظ

@sheronegarehayeparsii

نظر ز حال من ناتوان دریغ مدار
نظارهٔ رخت از عاشقان دریغ مدار

اگر سزای جمال تو نیست دیده رواست
خیال روی تو باری ز جان دریغ مدار

به پرسش من رنجور اگر نمی‌آیی
عنایتی ز من ناتوان دریغ مدار

#عراقی

@sheronegarehayeparsii

شبی گذاشته‌ام دوش خوش به روی نگار
خوشا شبا که مرا دوش بود با رخ یار

شبی که اول آن شب شراب بود و سرود
میانه مستی و آخر امید بوس و کنار

نه شرم آنکه ز اول به کف نیاید دوست
نه بیم آنکه به آخر تباه گردد کار

#فرخی_سیستانی

@sheronegarehayeparsii

خیال آشنایی بر دلم نگذشته بود اول
نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنایی را

#پروین_اعتصامی

@sheronegarehayeparsii