.
میگفت..،
قدر آدمی که بهتون اهمیت میده رو بدونید
چون تو طول زندگیتون خیلی کم پیش میاد
یکی پیدا شه که شما براش واقعاً مهم باشید.
#همین..
.
میگفت..،
قدر آدمی که بهتون اهمیت میده رو بدونید
چون تو طول زندگیتون خیلی کم پیش میاد
یکی پیدا شه که شما براش واقعاً مهم باشید.
#همین..
.
بهنامخدایحُسِیْن
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
.
ای نازنین..
چرا بر انسان مقدر شده که
عمیقترین زخمهایش،
همانهایی باشند که با دست خودش
حفر میكند؟
| غسان كنفانی |
#واگویه
.
ای نازنین..
چرا بر انسان مقدر شده که
عمیقترین زخمهایش،
همانهایی باشند که با دست خودش
حفر میكند؟
| غسان كنفانی |
#واگویه
.
.
حتی در روایات ما
وقتی میخواهند عاقل را تعریف کنند
میفرمایند کسی است که بر هوای نفس
غلبه کرده باشد و در مقابل
دیوانه کسی است که
هوای نفس بر او
غلبه کرده باشد.
- ادب الهی (کتاب پنجم/تربیت مربی)..
حاجآقا مجتبی طهرانی
#کتابچه
.
حتی در روایات ما
وقتی میخواهند عاقل را تعریف کنند
میفرمایند کسی است که بر هوای نفس
غلبه کرده باشد و در مقابل
دیوانه کسی است که
هوای نفس بر او
غلبه کرده باشد.
- ادب الهی (کتاب پنجم/تربیت مربی)..
حاجآقا مجتبی طهرانی
#کتابچه
.
بهنامخدایحُسِیْن
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
.
گاهی فکر میکنم
همه چیزایی که قرار بوده حس کنم،
احساس کردم و از اینجا به بعد
چیز جدیدی قرار نیست حس کنم،
فقط نسخههای کوچکتر از اون
احساسی هستن که قبلا تجربه کردم..
- او | Her
#دیالوگنوشت..
.
گاهی فکر میکنم
همه چیزایی که قرار بوده حس کنم،
احساس کردم و از اینجا به بعد
چیز جدیدی قرار نیست حس کنم،
فقط نسخههای کوچکتر از اون
احساسی هستن که قبلا تجربه کردم..
- او | Her
#دیالوگنوشت..
.
Forwarded from •| شرحِــ🇵🇸ــعـشـق |•
اگر کمیل نبود، بغض و دردای کل هفته رو کجا میبردیم!
با لهجه اصفهانی تعریف میکردن که شهید زاهدی چند وقت پیش به یکی از رفقای مشترکشون گفته بودن فلانی نکنه تو رختخواب بمیریم! آبرو ریزیه!
شب هفدهم رمضانم که همه فامیل و دعوت کردن منزلشون، وقتی بهشون گفتن اگه شهید شدین شفاعتمون کنین گفتن شما فقط دعا کنین شهید شم شفاعتتون میکنم.
Forwarded from سيد تقى سيدى
#غزل_جدید
از عشق، از جدایی چیزی سرم نمیشد
مىگفت ماندنى نيست من باورم نمىشد
تا صبح گریه کردم دریاچه شد اتاقم
سدی حریف سیل چشم ترم نمیشد
یک در میان ما بود، یک در به نام قلبم
میخواستم که از آن در بگذرم نمیشد
من سنگ بودم او رود، او شعله بود و من دود
باید که میگذشتم، چون لاجرم نمیشد
شاید که دور باشم از او صبور باشم
هم در شکنجه باشم هم محترم، نمیشد
囧
از عشق، از جدایی چیزی سرم نمیشد
مىگفت ماندنى نيست من باورم نمىشد
تا صبح گریه کردم دریاچه شد اتاقم
سدی حریف سیل چشم ترم نمیشد
یک در میان ما بود، یک در به نام قلبم
میخواستم که از آن در بگذرم نمیشد
من سنگ بودم او رود، او شعله بود و من دود
باید که میگذشتم، چون لاجرم نمیشد
شاید که دور باشم از او صبور باشم
هم در شکنجه باشم هم محترم، نمیشد
囧
بهنامخدایحُسِیْن
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
•| شرحِــ🇵🇸ــعـشـق |•
سلام. از نجف مولامون پیام میدم و دعاگوتونم :)
نیازمندِ بودن در چنین موقعیتی!
بهنامخدایحُسِیْن
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
وسلامخدابهمنتقمِخونِ
حُسِیْنعلیهالسلام..
.
همهیِ ما فقط
حسرتِ بی پایانِ یک اتفاقِ سادهایم
که جهان را بیجهت،
یک جورِ عجیبی جدی گرفتهایم!
| سیدعلی صالحی |
#همین
.
همهیِ ما فقط
حسرتِ بی پایانِ یک اتفاقِ سادهایم
که جهان را بیجهت،
یک جورِ عجیبی جدی گرفتهایم!
| سیدعلی صالحی |
#همین
.