آلپ: این موضوع دفنه چیه؟
عُمَر: نپرس! انگار عشق برای اینه که پشت آدمو خم کنه... واقعاً نمی‌فهمم!🙃💔
آلپ: نترس تو چیزیت نمیشه...
عُمَر: بهم دروغ میگه... اولین بارم نیست، نمیدونم چی رو داره ازم مخفی می‌کنه... یه کاری کرده که اگه کسی دیگه‌ای انجام می‌داد نمی‌بخشیدمش!🚶🖐
آلپ: مربوط به کاره!؟
عُمَر: رفته طراحی‌های خودمونو به شرکت رقیب فروخته... خیلی خوب پیش میاد، یعنی تا اینجاشو می‌گیم اوکی... اما نمیگه که من اونا رو طراحی کردم وقتی می‌پرسیم هم جواب نمیده، این یعنی چی؟🤦‍♂
آلپ: شاید دلایل خودشو داره، همونطور که تو هم برای دوست داشتن اون دروغگو دلایل خودتو داری...
عُمَر: آها همین دیگه، چیزی که ذهنمو بهم میریزه همینه... یعنی یه طرف اون دفنه ناز و شیرینی که من می‌شناسم از یه طرفم اون دروغایی که نمی‌تونم باور کنم!🙁🩸
آلپ: میبینم "پرندهٔ دروغ" نقاشی کردی، آره!؟ میگی میتونه پرواز کنه!؟
عُمَر: شاید خیلی وقته که پرواز کرده و رفته...🕊
{#عشق_اجاره‌ای📽}

بعضی آدما ی کارایی میکنن
که نه ازشون ناراحت میشی
نه ازشون متنفر میشی
فقط با خودت میگی؛
«چرا تا الان فکر میکردم این با همه آدما فرق داره...»
واقعا چرا؟!

دیگه حتی اون روی سلیطه امم، خسته س و بغض داره!:(

شما ميتونين يه نفرو ببخشيد ولى همزمان از زندگيتونم حذفش كنید! بخشيدن به اين معنى نيست كه چون بخشيدمت باهات قراره دوباره ارتباط داشته باشم...

یِه فکری کُن واسِه دلَم خُب،
اینجوری رو دَستت میمونِه!🥲🧡
#New_music

انتخاب ادمی که تو موقعیتهایی مثل کنسرت، پیک‌نیک، سفر و ماجراجویی باهاش خوش میگذره به عنوان پارتنر دائمی خیلی معیار خوبی نیست. ۹۹ درصد زندگی عادی انجام کارهای حوصله سر بر و بدون هیجانه. طرف باید کسی باشه که پایه کسل کننده‌ترین فعالیتهای زندگی باشه، مثل تمیز کردن انباری خونتون و حتی تو اون شرایط هم باهاش خوش بگذره...

«‏أحَدهُم لا يُحَادِثُكَ كَثيراً،
لَكنّه يُفكّر بِك اكثَر مِمّا تَتصور»

+یکی هم هست که زیاد با تو حرف نمی‌زند،
اما بسیار بیشتر از آنکه تصور کنی به تو فکر می‌کند...

یه چی بگم دلت آروم شه؟
#خدا حواسش به همه چی هست
حتی چیزایی که فکرشم نمیکنی:)🤍🍃

اسم سریال: دفتر یادداشت / قسمت دوم📒
🎲ژانر: جنایی، کمدی، رازآلود
🌇ساخت:۱۴۰۲|کارگردان: کیارش اسدی‌زاده
بازیگران: رضا عطاران🖤 حسن معجونی🖤
سوگل خلیق🖤 کاظم سیاحی🖤

#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
----------------------------------

خودمم نمیدونم چرا گاهی قدرتو‌ ندونستم..
کاش بشه اونقدر سفت دستاتو بگیرم که هیچوقت نتونی ازم دور شی..
اونقدر محکم بغلت کنم و فشارت بدم که صدای تک تک نفساتو بشنوم..
یه طوری به چشمات خیره بشم که انگار دنیا تو همون چشماته..
و یه طوری ببوسمت که جبران تموم این روزای سختمون بشه..
کاش بشه شبای پاییز امسال دوتایی توخیابونا قدم بزنیم..
تو سرمای زمستون برف بازی کنیم و کافی داغ بخوریم..
هوای سردوشیشه های بخارگرفته باهم تو ماشین باشیم و جاده طولانی و بدون مقصد موزیک گوش بدیم..
میدونی؟! کاش بشه..!(:

به قول شایع:
رُشد میکنی
وقتی با همه کَمرَنگیْ...

من قوی نبودم،
حتی شجاع هم نبودم ،
من مجبور بودم!
اجبار آدم ها را قوی و شجاع میکند!

تو میگی یار خوب تمام ماجراست، بریتنی سی چری میگه:
«روح او پاره بود. روح من سوخته.
اما وقتی باهم بودیم زخم‌هایمان کمی کم‌تر درد می‌کردند. وقتی باهم بودیم تحمل گذشته، به دردناکی همیشه نبود...»