یِه حالی میشَم،
وَقتی بِهم میگی عَزیزم..!❤️‍🔥🫠
#New_music

آنتوان چخوف خیلی قشنگ میاد کل زندگی ما آدمای معمولی ولی سخت جون رو تو یه جمله توصیف میکنه:
«پیروزی‌های چشمگیری ندارم ولی میتوانم با شکست‌هایی که از آنها زنده بیرون آمده‌ام، غافلگیرت کنم..!»

فیلم Legend یه دیالوگ داشت که میگفت:
"بعضی آدما یکاری میکنن که دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی ولی دلت خیلی واسه اون وقتایی که دوسشون داشتی تنگ میشه!(:"

یه چیزاییو رو همیشه نمیشه گفت؛
نمیشه گفت:"دلم تنگ شده، باهام حرف می زنی؟"
نمیشه گفت:"غمگینم، ناامیدم، آرومم می کنی؟"
نمیشه گفت:"دلت تنگ میشه؟ بغلم می کنی؟ نیاز دارم بهم توجه کنی"باور کن تکرار یه چیزایی باعث تخریب آدم میشه، یه چیزایی گفتی نیست! واجبه، لازمه، باید طرفت خودش بفهمه!

اسم سریال: حکایت ما/قسمت شصت‌‌ونهم🏡
🌿ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
⚽️ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🖤 بوراک دنیز🖤
رها اوزجان🖤 یائیز جان کونایلی🖤

📄خلاصه: وقتی فیلیز میفهمه در مورد رابطهٔ باریش و نسلیهان اشتباه برداشت کرده، انقدر از باریش منت‌کشی میکنه تا رابطشون دوباره درست میشه! فیلیز و باریش میفهمن دارن دختردار میشن! رحمت تصمیم میگیره با کمک پلین، دوباره نظر دنیز رو به خودش جلب کنه! تو یکی از دعواهای معمول فیلیز و باباش، فِکری یهویی حالش خیلی بد میشه و از حال میره...❕
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------

جاتون خالی رفقا=)))♥️👐

دلم می‌خواست دستت رو بگیرم و ببرمت سینما، دلم می‌خواست بزرگ‌ترین پیتزا رو باهم بخوریم، دونفره‌ترین سیگار رو بکشیم؛ دلم می‌خواست باک باک بنزین بسوزونیم، کیلومتر کیلومتر خیابون و جاده و کوچه و شهر از بالای سرمون بگذره؛ دلم می‌خواست ماه رو نشونت بدم، باتو باد رو ببوسم، دلم می‌خواست زیر کولر بخوابیم و روی دریا بیدار بشی‌م، غروب رو بغل کنیم و طلوع رو نفس بکشیم، عمیق و طولانی؛ مثل نفس‌های عمیق من در آغوش تو؛ دلم تو رو می‌خواست و بقیه‌ی چیزها رو برای پررنگ کردن تو. ولی خب زیبای عزیز من، بین من و تو به اندازه‌ی آهنگایی که برات می‌فرستادم، به اندازه‌ی همین حرفا؛ به اندازه همه وقتایی که پر از فکر کردن به این‌ که تو کجایی و من کجا فاصله‌ست...

‏می‌دونستی چیزی وجود داره به اسم "سالگرد تروما" که ممکنه یک روز از خواب بیدار بشی بدون هیچ دلیلی احساس عصبانیت و پریشونی داشته باشی، چون بدنت یادشه پارسال اون روز دقیقاً چه اتفاقی افتاده، حتی اگه خودت یادت نباشه...

جان خواهم از خدا، نه یکی بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار :)

ناراحت بودن درکنار منطقی بودن و درونگرایی اینطوریه که درک میکنی و ساکت میشی و خودخوری میکنی...

اون چِشات حَق دارِه،
جونَم رو بِهش داد..!🥲🧡
#New_music

از یه‌جایی غمگین نمی‌نویسی، با هیچکس راجع‌به غمت صحبت نمی‌کنی، خیلی بیشتر می‌خندی، به خودت می‌رسی و مشغول پیشرفتت می‌شی؛ دقیقا همونجا شاید از همیشه ناراحت‌تر باشی ولی قطعا اونقدر قوی شدی که حتی تنهایی ادامه بدی..!(:

‏جای تو فقط مال خودته... بقیه سگ کی باشن که بخوان پرش کنن!؟(؛

کاش بفهمی که غمِ تو علتِ غمِ منه...
من میبینم،
اگه چیزی نگی و نشون ندی هم من میبینم که حالِ خوشی نداری
و چیزی که اذیتم میکنه اینه که من باید از
دور برات غصه‌ بخورم و نگرانت باشم...
فقط از دور!

اسم سریال: حکایت ما/قسمت پایانی🏡
🧣ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌙ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🩷 بوراک دنیز🩷
رها اوزجان🩷 یائیز جان کونایلی🩷

📝خلاصه: فِکری وقتی از سکته قلبی جون سالم به در میبره، خیلی عوض میشه و بالاخره پدر خیلی خوبی برای بچه‌ها میشه! دنیز که بخاطر رابطهٔ رحمت و پلین اعصابش خورده، کارای رفتنش به فرانسه رو میکنه! حکمت از تیمارستان مرخص میشه! حکمت وقتی رابطهٔ بهم ریختهٔ داداشش و دنیز رو میبینه نقشه‌ای میکشه! تا اینکه روز عروسیه چیچک و جمیل میرسه، درحالیکه تاریخ زایمان فیلیز خیلی نزدیک‌ شده...👩‍🍼
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------