Telegram Web Link
واقعا بدترین کاری که می‌تونید با من بکنید اینه که ناامیدم کنید؛ عصبانی و ناراحت نه، ناامید. وقتی از کسی ناامید می‌شم یه چراغی که تو دلم واسه‌ش روشن کردم خاموش می‌شه و یه بخشی از قلب منم تاریک می‌شه!
‏بغل کردن واقعا زیباست؛ انگار داری میگی ببین قلبم به قلبت نزدیکه، ببین میشه آروم شد، ببین میشه برای چندلحظه‌ی کوتاهم که شده فراموش کرد، ببین که حواسم بهت هست. اصلا من میخوام توی بغل بمیرم..!=)))
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کی‌توروبَلده‌مِثل‌مَن‌که‌چِطوری‌دِلت‌واشِه،
کی‌بَلده‌پُشتت‌دَربیاد‌حَتی‌اگه‌غَلط‌باشِه..!؟🥲💘
#کلیپ‌غمگین 🖤
#Harjaei🎥
----------------------------------
وقتی یه تیکه از آسفالت خراب میشه، هر چقدر اون تیکه رو ترمیم کنند و آسفالت نو بذارند ولی بازم معلومه! بازم تو چشم میاد...
بعضی دردا بعضی زخما بعضی حرفا بعضی وقتا بعضی جاها، هر چقدر ترمیم بشن و نو بشن ولی بازم معلوم هستند! بازم تو چشم میان!!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما/قسمت شصت‌‌وهشتم🏡
🌳ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌘ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🤍 بوراک دنیز🤍
رها اوزجان🤍 یائیز جان کونایلی🤍

📜خلاصه: باریش خیلی ناراحت شده فیلیز بیهوده میخواد ازش طلاق بگیره ولی چیزی نمیگه! وقتی بخاطر ماجرای دزدیه فِکری از مدرسه تصمیم میگیرن بچه‌ها رو از مدرسه اخراج کنن، فیلیز و باریش تصمیم میگیرن بخاطر بچه‌ها فعلا اوکی باشن و تو رستورانشون والدین بچه‌های مدرسه رو دعوت کنن تا راضیشون کنن! تو همین اوضاع رستوران پلمب میشه و...❗️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وَقتی هم برا طَرف قیافِه میگیری و هَم نِمیتونی هیچ‌جوره جُلوی فُضولیتو بِگیری!!😂🤦‍♀
#Lahzeye_Gorg_Va_Mish🎥
⤶وقتی راجع بهت می‌نویسم دلم یه نارنگی پوست
پوست شده‌ست ، هندونه‌ سفیده ، دلم چایی سرد
شده‌ست ، ته‌دیگ سوخته‌ست ، خورشت ته گرفته‌
ست، دلم‌خرمالوی نارس‌ئه ، لیمو شیرینِ تلخه دلم
ذوق کور شده‌ست ، دلم نمره‌ی ۹.۷۵ عه، دلم کفش
سفید مورد علاقه‌مه که گِلی شده .
دلم استرس قبل از دیدن کسی بعد از مدت‌هاست
وقتی راجع بهت می‌نویسم دلم غروب جمعه‌ست،
من دوستت دارم ولی تو منو ناراحت می‌کنی ! ( :
مادربزرگم همیشه می‌گفت:
" اگه یه روزی عاشق بشی، عاشقِ بدی میشی! "
می‌گفت:
" تو طاقت نداری کسی رو دوست‌ داشته باشی که بقیه‌ی دنیا هم ببیننش...! "
- الان می‌فهمم که اون موقع چی می‌گفت(:
‏من هیچ جوره این کانسپت "سرم خیلی شلوغ بود" رو نمیپذیرم... تو توی اوج شلوغیت هم میتونی تایم خالی کنی در حد چند دقیقه؛ ولی بهونه بهونه بهونه!!!
کاش دنیا
آنقدر کوچیک بود که مجبور میشدیم
مچاله شیم تو بغل هم!(؛
Aklili
Hossein Montazeri
یِه حالی میشَم،
وَقتی بِهم میگی عَزیزم..!❤️‍🔥🫠
#New_music
آنتوان چخوف خیلی قشنگ میاد کل زندگی ما آدمای معمولی ولی سخت جون رو تو یه جمله توصیف میکنه:
«پیروزی‌های چشمگیری ندارم ولی میتوانم با شکست‌هایی که از آنها زنده بیرون آمده‌ام، غافلگیرت کنم..!»
فیلم Legend یه دیالوگ داشت که میگفت:
"بعضی آدما یکاری میکنن که دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی ولی دلت خیلی واسه اون وقتایی که دوسشون داشتی تنگ میشه!(:"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بگوچِرابدشُدی‌،نَه‌نرو‌بِذاربَحث‌کنیم
بااینکِه‌دورم‌هَست‌کُلی‌،هَنوزم‌کراشَم‌تویی!🥲💘
#کلیپ‌غمگین 🖤
----------------------------------
یه چیزاییو رو همیشه نمیشه گفت؛
نمیشه گفت:"دلم تنگ شده، باهام حرف می زنی؟"
نمیشه گفت:"غمگینم، ناامیدم، آرومم می کنی؟"
نمیشه گفت:"دلت تنگ میشه؟ بغلم می کنی؟ نیاز دارم بهم توجه کنی"باور کن تکرار یه چیزایی باعث تخریب آدم میشه، یه چیزایی گفتی نیست! واجبه، لازمه، باید طرفت خودش بفهمه!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما/قسمت شصت‌‌ونهم🏡
🌿ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
⚽️ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🖤 بوراک دنیز🖤
رها اوزجان🖤 یائیز جان کونایلی🖤

📄خلاصه: وقتی فیلیز میفهمه در مورد رابطهٔ باریش و نسلیهان اشتباه برداشت کرده، انقدر از باریش منت‌کشی میکنه تا رابطشون دوباره درست میشه! فیلیز و باریش میفهمن دارن دختردار میشن! رحمت تصمیم میگیره با کمک پلین، دوباره نظر دنیز رو به خودش جلب کنه! تو یکی از دعواهای معمول فیلیز و باباش، فِکری یهویی حالش خیلی بد میشه و از حال میره...
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------
جاتون خالی رفقا=)))♥️👐
دلم می‌خواست دستت رو بگیرم و ببرمت سینما، دلم می‌خواست بزرگ‌ترین پیتزا رو باهم بخوریم، دونفره‌ترین سیگار رو بکشیم؛ دلم می‌خواست باک باک بنزین بسوزونیم، کیلومتر کیلومتر خیابون و جاده و کوچه و شهر از بالای سرمون بگذره؛ دلم می‌خواست ماه رو نشونت بدم، باتو باد رو ببوسم، دلم می‌خواست زیر کولر بخوابیم و روی دریا بیدار بشی‌م، غروب رو بغل کنیم و طلوع رو نفس بکشیم، عمیق و طولانی؛ مثل نفس‌های عمیق من در آغوش تو؛ دلم تو رو می‌خواست و بقیه‌ی چیزها رو برای پررنگ کردن تو. ولی خب زیبای عزیز من، بین من و تو به اندازه‌ی آهنگایی که برات می‌فرستادم، به اندازه‌ی همین حرفا؛ به اندازه همه وقتایی که پر از فکر کردن به این‌ که تو کجایی و من کجا فاصله‌ست...
2024/10/01 14:33:17
Back to Top
HTML Embed Code: