امروز یه زوج سالمند اومده بودن بیمارستان، اول شوهره یواشکی اومد پرسید برای عکس شبکیه؛
آمپول تزریق میکنید؟
گفتم نه قطره میریزن که مردمک چشمشون
باز بشه. خندید و رفت پیش زنش به زنش گفت: عزیزم، نترس آمپول نمیزنن ، فقط یه قطره میریزن چشات خوشگل تر میشه...
یکیو پیدا کنین اینجوری کنارتون باشه ؛)))
آمپول تزریق میکنید؟
گفتم نه قطره میریزن که مردمک چشمشون
باز بشه. خندید و رفت پیش زنش به زنش گفت: عزیزم، نترس آمپول نمیزنن ، فقط یه قطره میریزن چشات خوشگل تر میشه...
یکیو پیدا کنین اینجوری کنارتون باشه ؛)))
دارم کارمو میکنم،کتابمو می خونم،فیلممو میبینم،یهو چی میشه؟نیروی زندگی ازم خارج میشه؛یهو دیگه دلم نمیخواد کاری کنم ،می خوام هیچکاری نکنم، من می خوام یک کاکتوس تنها باشم بشینم یجا کاری نکنم و کسی هم بهم دست نزنه...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بَعدتوتحمُلکسیکنارَمسختِه،
زندِگیبهکامَمتَلخه
اِنگارجاقلبِتبذارَنصَخره!🥺❤️🩹
#کلیپغمگین 🖤
----------------------------------
زندِگیبهکامَمتَلخه
اِنگارجاقلبِتبذارَنصَخره!🥺❤️🩹
#کلیپغمگین 🖤
----------------------------------
وقتی ازم میپرسن چیشده، چرا ناراحتی، مشکلت چیه، تنها چیزی که به ذهنم میرسه همین جملات کافکاس:
«من نمیتوانم به تو بفهمانم. نمیتوانم به کسی بفهمانم که در من چه میگذرد. من حتّی نمیتوانم آن را برای خودم توضیح دهم...»
«من نمیتوانم به تو بفهمانم. نمیتوانم به کسی بفهمانم که در من چه میگذرد. من حتّی نمیتوانم آن را برای خودم توضیح دهم...»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما/قسمت سیوهفتم🏡
🌿ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌆ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩷 بوراک دنیز🩷
رها اوزجان🩷 نسرین جوادزاده🩷
🗒خلاصه: مژده و مامانش برای همیشه به آنکارا میرن! عُمَر که مدرکی علیهش پیدا نمیشه، آزاد میشه و برای همیشه با زینب میرن! جمیل به جدایی از فیلیز راضی میشه! زمانیکه همه دارن برای اثبات بیگناهیه فیلیز تلاش میکنن، ثروت که از باریش کینه داره تصمیم میگیره مدرکی علیه فیلیز درست کنه...🚫
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
🌿ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌆ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩷 بوراک دنیز🩷
رها اوزجان🩷 نسرین جوادزاده🩷
🗒خلاصه: مژده و مامانش برای همیشه به آنکارا میرن! عُمَر که مدرکی علیهش پیدا نمیشه، آزاد میشه و برای همیشه با زینب میرن! جمیل به جدایی از فیلیز راضی میشه! زمانیکه همه دارن برای اثبات بیگناهیه فیلیز تلاش میکنن، ثروت که از باریش کینه داره تصمیم میگیره مدرکی علیه فیلیز درست کنه...🚫
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: کوه دل/ قسمت صدوسیوهشتم🏔
🌛ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🎨ساخت:2024|کارگردان: یحیی سامانجی
بازیگران: برک آتان🩶 ملیس سوینچ🩶
سمیح ارتورک🩶 جیهات سواریوعلو🩶
📝خلاصه: فیدان بالاخره با مامانش آشتی میکنه و تصمیم میگیره تو گدلی بمونه! تانِر که بخاطر از دست دادن حافظهٔ سلما و اینکه سلما باهاش غریبگی میکنه، خیلی داغونه؛ با کمک بقیه دربهدر دنبال راهیه که خاطرات سلما رو به یادش بیاره! تا اینکه وسط این حال خرابیه تانِر، سلما تصمیم میگیره که به جای توجه به مغزش، به قلبش نگاه کنه...💞
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
🌛ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🎨ساخت:2024|کارگردان: یحیی سامانجی
بازیگران: برک آتان🩶 ملیس سوینچ🩶
سمیح ارتورک🩶 جیهات سواریوعلو🩶
📝خلاصه: فیدان بالاخره با مامانش آشتی میکنه و تصمیم میگیره تو گدلی بمونه! تانِر که بخاطر از دست دادن حافظهٔ سلما و اینکه سلما باهاش غریبگی میکنه، خیلی داغونه؛ با کمک بقیه دربهدر دنبال راهیه که خاطرات سلما رو به یادش بیاره! تا اینکه وسط این حال خرابیه تانِر، سلما تصمیم میگیره که به جای توجه به مغزش، به قلبش نگاه کنه...💞
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
----------------------------------
امیر: من قبل از شما خیلی راحت بودم... میرفتم تو کوچه فوتبال بازی میکردم، عصرا تلویزیون میدیدم، درسمو میخوندم... حالا درس نمیخوندم ولی یه کاری میکردم نمرهشو میگرفتم!📚🖐
من به جز این ناصر هیچ رفیق جونجونی نداشتم... تابستونا میرفتم گلخونه بابام سه ساعت گلارو آب میدادم... بیست ساعت آب تنی میکردم...
بابا من روزی شیش ساعت خطاطی میکردم! شیش ساعت یهو میشستم کل قصه های مجید و میخوندم، کلشو!🙃⏳
بعضی موقع ها از خونه میومدم بیرون پیاده میرفتم تا پارک ملت، پارک ساعی... یه بار رفتم توچال با پای پیاده، خیلی باحال بود... جمعه ها کوه موه نمیرفتم ولی میرفتم سینما بعضی فیلمارم میشد بیشتر از سه بارم میدیدم اونایی که قشنگ بودن... خیلی آروم بودم!🚶
بعضی وقتا مزاحم تلفنیم میشدما اما فقط فوت میکردم من فوت میکردم اونا فحش میدادن فحش در برابر فوت!
خانمِ شیرین بابا شما کی بودید یهو اومدید مایهٔ بدبختی ما شدین؟!(((:🥺❤️🩹
{#وضعیت_سفید📽}
من به جز این ناصر هیچ رفیق جونجونی نداشتم... تابستونا میرفتم گلخونه بابام سه ساعت گلارو آب میدادم... بیست ساعت آب تنی میکردم...
بابا من روزی شیش ساعت خطاطی میکردم! شیش ساعت یهو میشستم کل قصه های مجید و میخوندم، کلشو!🙃⏳
بعضی موقع ها از خونه میومدم بیرون پیاده میرفتم تا پارک ملت، پارک ساعی... یه بار رفتم توچال با پای پیاده، خیلی باحال بود... جمعه ها کوه موه نمیرفتم ولی میرفتم سینما بعضی فیلمارم میشد بیشتر از سه بارم میدیدم اونایی که قشنگ بودن... خیلی آروم بودم!🚶
بعضی وقتا مزاحم تلفنیم میشدما اما فقط فوت میکردم من فوت میکردم اونا فحش میدادن فحش در برابر فوت!
خانمِ شیرین بابا شما کی بودید یهو اومدید مایهٔ بدبختی ما شدین؟!(((:🥺❤️🩹
{#وضعیت_سفید📽}
دستها خیلی زیبان!
موقع نواختن ساز... موقع دم کردن قهوه
موقع چرخوندن فرمون... موقع نوازش کردن
موفع بغل کردن!
موقع نواختن ساز... موقع دم کردن قهوه
موقع چرخوندن فرمون... موقع نوازش کردن
موفع بغل کردن!
خانم غزاله علیزاده در «خانهی ادریسیها» جملهای دارد که حسبحالِ بسیاری از ما است:
«این جماعت غربتم را به نهایت میرسانند!»
«این جماعت غربتم را به نهایت میرسانند!»
اگه یکیو داری که زنگ میزنه با ذوق برات کارای روزانشو تعریف میکنه، توام براش از کارات میگی و مشوق هم برای آینده اتون هستید، و برای یه پیشرفت دوتایی تلاش میکنید، از صفر تا ۱۰۰ دارید میسازید کنارِ هم، این یه نفر با همه ی دنیا فرق میکنه، هیچوقت از دستش ندید:)
سلام بر آنان که در ما چیزی را دوست داشتند که خود ما آن را ندیدیم و دوست نداشتیم!(؛
|محمود درویش|
|محمود درویش|
یک نفر نوشته بود:
"لبخند میزد چون آسان تر از توضیح دادنِ غم هایش بود"
و این بهترین توصیف از من بود!
"لبخند میزد چون آسان تر از توضیح دادنِ غم هایش بود"
و این بهترین توصیف از من بود!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رَفتیبیسَروصِدا،
موندغَمتبَدروایندِلمواسِههَمیشه..!🥲❤️🩹
#کلیپغمگین 🖤
#Jeyran🎥
----------------------------------
موندغَمتبَدروایندِلمواسِههَمیشه..!🥲❤️🩹
#کلیپغمگین 🖤
#Jeyran🎥
----------------------------------
من برای تو گریه نمیکنم احمق، من برای اون احساس درونی پاک و خالصانه در خودم که بخاطر تو از دستش دادم گریه میکنم...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما/قسمت سیوهشتم🏡
🎈ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🪄ساخت:2017|کارگردان: کورای کریماوعلو
بازیگران: هازال کایا🩵 بوراک دنیز🩵
رها اوزجان🩵 نسرین جوادزاده🩵
📋خلاصه: پنج ماهی میگذره و فیلیز با مدارکی که شخص ناشناسی به دادگاه ارائه میده بالاخره از زندان آزاد میشه! فیلیز با بیرون اومدنش از زندان متوجه میشه؛ تو این مدت فِکری که ازدواج کرده، مینیبولها رو برده پیش خودش تو ویلای خانومش! و از همه مهمتر اینکه باریش از روز زندانی شدنِ فیلیز، بطور کل از زندگیه اِلیبولها گموگور شده...⁉️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
🎈ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🪄ساخت:2017|کارگردان: کورای کریماوعلو
بازیگران: هازال کایا🩵 بوراک دنیز🩵
رها اوزجان🩵 نسرین جوادزاده🩵
📋خلاصه: پنج ماهی میگذره و فیلیز با مدارکی که شخص ناشناسی به دادگاه ارائه میده بالاخره از زندان آزاد میشه! فیلیز با بیرون اومدنش از زندان متوجه میشه؛ تو این مدت فِکری که ازدواج کرده، مینیبولها رو برده پیش خودش تو ویلای خانومش! و از همه مهمتر اینکه باریش از روز زندانی شدنِ فیلیز، بطور کل از زندگیه اِلیبولها گموگور شده...⁉️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
قصر آبی @ocbooks.pdf
16.2 MB
اسم کتاب: قصر آبی🏡
🦋ژانر: عاشقانه، درام، کلاسیک
🍃انتشار:1926
🥁نویسنده: لوسی ماد مونتگمری
🗞خلاصه: "والنسی" یک دختر بیست و نه سالهٔ مجرد است که هیچ عشقی را در زندگیاش نداشته و همه او را به چشم یک پیردختر نگاه میکنند! او تمام سالهای زندگیاش را در یک خانوادهٔ خشک و مقرراتی همراه با یک مادر غرغرو و خرافاتی و دختر عموی مزخرفش زندگی کرده و هیچگاه از دستورات آنها سرپیچی نکرده است! همه چیز همینقدر کسلکننده است، تا روزی که والنسی متوجه میشود به یک بیماری قلبی لاعلاج مبتلا شده است و اینجاست که تصمیم بگیرد عصیان کند...❕
⭕️قصر آبی یک اثر کلاسیک قدرتمند است! این کتاب با ادبیاتی قابلتوجه نوشته شده است و یکی از نمونههای ارزشمند ادبیات کانادا در قرن بیستم بهحساب میآید!🏅
#کتابخوببخوانیم📚
---------------------------------
🦋ژانر: عاشقانه، درام، کلاسیک
🍃انتشار:1926
🥁نویسنده: لوسی ماد مونتگمری
🗞خلاصه: "والنسی" یک دختر بیست و نه سالهٔ مجرد است که هیچ عشقی را در زندگیاش نداشته و همه او را به چشم یک پیردختر نگاه میکنند! او تمام سالهای زندگیاش را در یک خانوادهٔ خشک و مقرراتی همراه با یک مادر غرغرو و خرافاتی و دختر عموی مزخرفش زندگی کرده و هیچگاه از دستورات آنها سرپیچی نکرده است! همه چیز همینقدر کسلکننده است، تا روزی که والنسی متوجه میشود به یک بیماری قلبی لاعلاج مبتلا شده است و اینجاست که تصمیم بگیرد عصیان کند...❕
⭕️قصر آبی یک اثر کلاسیک قدرتمند است! این کتاب با ادبیاتی قابلتوجه نوشته شده است و یکی از نمونههای ارزشمند ادبیات کانادا در قرن بیستم بهحساب میآید!🏅
#کتابخوببخوانیم📚
---------------------------------
براتون کسیو ارزو میکنم که:
حامی باشه
کسی که بتونید بدون ترس از قضاوت همه چیو بهش تعریف کنید!
کسی که هیچوقت بهتون حس ناکافی بودن نده!
کسی که جوری نگاهتون کنه انگار خوشگلترین موجود دنیایید!
کسی که روزای خوب و بد همیشه پیشتون باشه.
کسی که پناهگاه باشه، کسی که وقتی دنیا آوار میشه رو سرتون بگید خداروشکر که دارمش! کسی که اگه کار اشتباهی کنید
اولین نفر به اون زنگ بزنید.
کسی که بودنش بیارزه به نبودن همه...
حامی باشه
کسی که بتونید بدون ترس از قضاوت همه چیو بهش تعریف کنید!
کسی که هیچوقت بهتون حس ناکافی بودن نده!
کسی که جوری نگاهتون کنه انگار خوشگلترین موجود دنیایید!
کسی که روزای خوب و بد همیشه پیشتون باشه.
کسی که پناهگاه باشه، کسی که وقتی دنیا آوار میشه رو سرتون بگید خداروشکر که دارمش! کسی که اگه کار اشتباهی کنید
اولین نفر به اون زنگ بزنید.
کسی که بودنش بیارزه به نبودن همه...