Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما /قسمت بیستودوم🏡
🌱ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌼ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩶 بوراک دنیز🩶
رها اوزجان🩶 نسرین جوادزاده🩶
📝خلاصه: زمانیکه هنوز درگیر پیدا کردن کبد برای فِکری هستن، ییلیز که از باباش حرصش گرفته، نقشهای میکشه و کلیهٔ فِکری رو میدزده! وقتی اِلیبولها با این ماجرا درگیر هستن و متوجه دروغای ییلیز میشن، باریشی که بعدِ طلاق نگرفتن فیلیز از جمیل غیب شده بوده، رو بالای سر عمل باباشون میبینن...⁉️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
🌱ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌼ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩶 بوراک دنیز🩶
رها اوزجان🩶 نسرین جوادزاده🩶
📝خلاصه: زمانیکه هنوز درگیر پیدا کردن کبد برای فِکری هستن، ییلیز که از باباش حرصش گرفته، نقشهای میکشه و کلیهٔ فِکری رو میدزده! وقتی اِلیبولها با این ماجرا درگیر هستن و متوجه دروغای ییلیز میشن، باریشی که بعدِ طلاق نگرفتن فیلیز از جمیل غیب شده بوده، رو بالای سر عمل باباشون میبینن...⁉️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
تانِر: دیلِک یکیو آوردم پیشت... در اصل باید خیلی وقت پیش میاوردمش، ولی خب نتونستم... میدونم به وقتش قولای بزرگی بهت دادم، ولی زندگیه دیگه... چیکارا که با آدم نمیکنه!(:🌍
دیلِک وقتی تو رفتی همهچی خیلی برام سخت بود؛ منتظر بودن برای کسیکه نمیاد... امید داشتن به اینکه هربار که در زده شد و باز شد اون بیاد... یک درد رو بارها تجربه کردن... وقتی سرمو روی بالشت میذاشتم، امید داشتن به اینکه توی خوابم ببینمت... مثل یه مُردهٔ متحرک زندگی کردن... الکی خندیدن... هر نفسی که میکشیدم ریههامو آتیش میزد!🥺💔
دقیقا وقتی با خودم میگفتم دیگه من مُردم و باید تابوتمو بلند کنن... یکی اومد تو زندگیم!
اونقدر قشنگ دوستم داشت که... درست مثل ناز کردن بال یه پروانه، بدون آسیب زدن!(؛🦋
اونقدر قشنگ زندگیمو لمس کرد که درد توی ریههام از بین رفت و شروع کردم به نفس کشیدن!
صحرای تو وجودمو دوباره زنده کرد... اونقدر قلب بزرگ و قشنگی داره، هممون تو قلبش جا میشیم... من، پسرمون، تو!❤️🔥🫠
"سلما"، مثل یه نشونه اومد توی زندگیمون... درست مثل اسمش، یه آرامش و صلحی با خودش آورد!
خواستم توهم الان بشناسیش، خواستم بدونی جامون امنه!=)))🖐🫀
{#کوه_دل📽}
دیلِک وقتی تو رفتی همهچی خیلی برام سخت بود؛ منتظر بودن برای کسیکه نمیاد... امید داشتن به اینکه هربار که در زده شد و باز شد اون بیاد... یک درد رو بارها تجربه کردن... وقتی سرمو روی بالشت میذاشتم، امید داشتن به اینکه توی خوابم ببینمت... مثل یه مُردهٔ متحرک زندگی کردن... الکی خندیدن... هر نفسی که میکشیدم ریههامو آتیش میزد!🥺💔
دقیقا وقتی با خودم میگفتم دیگه من مُردم و باید تابوتمو بلند کنن... یکی اومد تو زندگیم!
اونقدر قشنگ دوستم داشت که... درست مثل ناز کردن بال یه پروانه، بدون آسیب زدن!(؛🦋
اونقدر قشنگ زندگیمو لمس کرد که درد توی ریههام از بین رفت و شروع کردم به نفس کشیدن!
صحرای تو وجودمو دوباره زنده کرد... اونقدر قلب بزرگ و قشنگی داره، هممون تو قلبش جا میشیم... من، پسرمون، تو!❤️🔥🫠
"سلما"، مثل یه نشونه اومد توی زندگیمون... درست مثل اسمش، یه آرامش و صلحی با خودش آورد!
خواستم توهم الان بشناسیش، خواستم بدونی جامون امنه!=)))🖐🫀
{#کوه_دل📽}
شما فقط بیا و ببین که نزار قبانی چی گفته؛
"عِندَما يُريدون الحب يأتون بأجمل
الكلمات لاختِراق القُلوب ومَتى يُريدونَ الذهاب
إنَهُم يبحثون عَن أقل الأعذار
لكسر القُلوب!"
آن هنگام که خواهانِ عشقاَند
زیباترین واژهها را میآورند
برای نفوذ در قلبها
و آنگاه که میخواهند بروند
پیِ کمترین بهانهها هستند
«برای شکستنِ دلها...»
"عِندَما يُريدون الحب يأتون بأجمل
الكلمات لاختِراق القُلوب ومَتى يُريدونَ الذهاب
إنَهُم يبحثون عَن أقل الأعذار
لكسر القُلوب!"
آن هنگام که خواهانِ عشقاَند
زیباترین واژهها را میآورند
برای نفوذ در قلبها
و آنگاه که میخواهند بروند
پیِ کمترین بهانهها هستند
«برای شکستنِ دلها...»
اونجا که شاملو میگه:
«قلب من به این امید میتپد که تو هستی، تویی وجود دارد که من میتوانم آن را ببینم؛ او را ببوسم، او را در آغوش خود بفشارم و او را احساس کنم.»
وجودش اینجوری تو زندگیِ من واجبه(؛
«قلب من به این امید میتپد که تو هستی، تویی وجود دارد که من میتوانم آن را ببینم؛ او را ببوسم، او را در آغوش خود بفشارم و او را احساس کنم.»
وجودش اینجوری تو زندگیِ من واجبه(؛
انسانهای جذاب و باکلاس تو این هوا سینگل هستن...
[ بگید که قانع شدین!:( ]
[ بگید که قانع شدین!:( ]
جمله ی عجیبی که امروز خوندم:
"اگر زخمت رو درمان نکنی، به کسانی زخم خواهی زد که نقشی در زخمی کردنت نداشتند!"
"اگر زخمت رو درمان نکنی، به کسانی زخم خواهی زد که نقشی در زخمی کردنت نداشتند!"
یه جا نوشته بود:
"راستش من از اعتماد کردن نمیترسم
از نااُمید شدن میترسم،
از اینکه یه آدم رو باور کنم
و بهم ثابت کنه که اشتباه کردم
خیلی میترسم..!"
و چقدرم درست نوشته بود:)
"راستش من از اعتماد کردن نمیترسم
از نااُمید شدن میترسم،
از اینکه یه آدم رو باور کنم
و بهم ثابت کنه که اشتباه کردم
خیلی میترسم..!"
و چقدرم درست نوشته بود:)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوبارِه با اون دَستات مَنو نوازِشم کن،
دوبارِه با اومدَنت همِهجا رو روشَن کُن!💘🫠
#کلیپغمگین 🖤
#Khaton🎥
----------------------------------
دوبارِه با اومدَنت همِهجا رو روشَن کُن!💘🫠
#کلیپغمگین 🖤
#Khaton🎥
----------------------------------
وقتی باهام قهری
قهوه ها بدمزه ان، هوا تاریکه، ابرا دیگه قشنگ نیستن، لبخندم واقعی نیستن، چشمان برق همیشگی رو ندارن، خنده هام کمتره، حرفام کوتاه تره، اهنگام تکرارین، زندگی سخت تر میگذره، روتین زندگیم آروم تره و خیلی چیزها تو زندگیم کمه...
قهوه ها بدمزه ان، هوا تاریکه، ابرا دیگه قشنگ نیستن، لبخندم واقعی نیستن، چشمان برق همیشگی رو ندارن، خنده هام کمتره، حرفام کوتاه تره، اهنگام تکرارین، زندگی سخت تر میگذره، روتین زندگیم آروم تره و خیلی چیزها تو زندگیم کمه...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما /قسمت بیستوسوم🏡
🧣ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌵ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩵 بوراک دنیز🩵
رها اوزجان🩵 نسرین جوادزاده🩵
🗒خلاصه: فیلیز میفهمه حکمت عاشق اسرا شده و مدتیه خونش میمونه و خیلی بهم میریزه ولی نمیتونه حکمت رو منصرف کنه! باریش با فیلیز و خانوادش غریبگی میکنه و از فیلیز دوری میکنه، و همین قضیه باعث شده فیلیز داغون بشه! موقعی که پیوند کبد فِکری با موفقیت انجام میشه و فیلیز برای تشکر از باریش میره، با صحنهٔ بدی روبهرو میشه...‼️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
🧣ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌵ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🩵 بوراک دنیز🩵
رها اوزجان🩵 نسرین جوادزاده🩵
🗒خلاصه: فیلیز میفهمه حکمت عاشق اسرا شده و مدتیه خونش میمونه و خیلی بهم میریزه ولی نمیتونه حکمت رو منصرف کنه! باریش با فیلیز و خانوادش غریبگی میکنه و از فیلیز دوری میکنه، و همین قضیه باعث شده فیلیز داغون بشه! موقعی که پیوند کبد فِکری با موفقیت انجام میشه و فیلیز برای تشکر از باریش میره، با صحنهٔ بدی روبهرو میشه...‼️
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلمخوبببینیم📽
---------------------------------
"دلتنگـیآم"
فیلیز: تو که میگفتی چیزی بینتون نیست، ها!؟ تو که میگفتی شما فقط باهم دوستین و چیزی بینتون نمیتونه اتفاق بیفته... با دختره خوابیدی!🙁💔 باریش: چی میگی!؟ فیلیز: دروغه!؟ یه چیزی بگو خب... داد و فریاد کن و بگو که چیزی نمیتونه بینتون باشه... چرا ساکتی!؟ باریش: به…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میگُفت کِه؛
اگِه تَموم نابیناهای جَهان هم بینا بِشن
بازَم دوتا نابینا باقی میمونَن...
یِکی تو که نِمیبینی چقَد دوستت دارَم
یکی مَن که چِشمم به جُز تو کسیو نِمیبینه!🙃💔
#Hekayate_Ma🎥
اگِه تَموم نابیناهای جَهان هم بینا بِشن
بازَم دوتا نابینا باقی میمونَن...
یِکی تو که نِمیبینی چقَد دوستت دارَم
یکی مَن که چِشمم به جُز تو کسیو نِمیبینه!🙃💔
#Hekayate_Ma🎥
نیاز دارم بغل بشم! نیاز دارم به بوسیده شدن!مستقل بودن و تنهایی دویدن و یک نفره جلو بردنِ همه چیز، به معنای سنگ بودن نیست! نگو اون قویه طوریش نمیشه، طوریم میشه! طوریم شده!
نیاز دارم نازم کشیده بشه، نیاز دارم با نوازش زمختیِ روحم رو نرم کنی! نیاز دارم بگی دوستت دارم، بلند! نیاز دارم بگی قربونت برم! طوری که حرف (ر) تشدید داشته باشه نیاز دارم بگی قشنگ شدی بگی جون بابا!
از همین حرفهایی که بقیه پُزِ شنیدنش رو میدن! من همه ی زندگیمو دویدم میونِ این همه مدل دلبر ولی من یه مدل ساده ی نابلدِ دل نَبَرَم اما تو ببین منو!
بذار حس نکنم کم ام، بذار حس نکنم لای غبارِ جنگِ زندگی گم شدم و فراموش.. بذار باور کنم بعد از این همه سختی سزاوار دوست داشته شدنام:)
نیاز دارم نازم کشیده بشه، نیاز دارم با نوازش زمختیِ روحم رو نرم کنی! نیاز دارم بگی دوستت دارم، بلند! نیاز دارم بگی قربونت برم! طوری که حرف (ر) تشدید داشته باشه نیاز دارم بگی قشنگ شدی بگی جون بابا!
از همین حرفهایی که بقیه پُزِ شنیدنش رو میدن! من همه ی زندگیمو دویدم میونِ این همه مدل دلبر ولی من یه مدل ساده ی نابلدِ دل نَبَرَم اما تو ببین منو!
بذار حس نکنم کم ام، بذار حس نکنم لای غبارِ جنگِ زندگی گم شدم و فراموش.. بذار باور کنم بعد از این همه سختی سزاوار دوست داشته شدنام:)
لابد یه چیزی تو بغل کردن هست
که کافکا تو نامه ی خودش می نویسه :
«بغلم کن . . .
بغلم کن که حرف زدن کافی نیست :)»
که کافکا تو نامه ی خودش می نویسه :
«بغلم کن . . .
بغلم کن که حرف زدن کافی نیست :)»
صمیمیت های از دست رفته ناراحتم میکنن... شاید دلم برای ادم ها تنگ نشه ولی برای حسی که اون موقع داشتم چرا... خیلی!