Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما /قسمت نوزدهم🏡
ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌙ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🤍 بوراک دنیز🤍
رها اوزجان🤍 نسرین جوادزاده🤍

📜خلاصه: فیلیز وقتی میبینه مامانش حضانت بچه‌ها رو به عهده گرفته با خوشحالی تصمیم میگیره از جمیل طلاق بگیره، ولی هنوز رابطش با باریشی که سعی میکنه دلشو به دست بیاره شکرآبه! وقتی از بهزیستی برای سرکشی به وضعیت بچه‌ها به خونه میان، مامان اِلیبول‌ها که بیماریه اختلال دوقطبی هم داره، دست به کار وحشتناکی میزنه...
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوستَم داشتِه باش
حَتی اَگر کوتاه !
بِه در یک پِلک به هم زدَن ...
کِه دوست داشتنِ تو ،
تمامِ خوشبختیِ مَن است!!🥲💘


+یجوری دوستم داشته باش، که ارزش دردایی که کشیدمو داشته باشه!(:
20 سال دیگه، نه تو خیابون قراره شماره بگیری، نه کسی توی اینستا مختو بزنه، نه قراره از کافه رفتنت استوری بگیری یا با کسی برنامه کنی، 20 سال دیگه، وارد دوران میانسالی و پیری می‌شی. اون موقع یه پسر خوشتیپ یا یه دختر خوشگل نیستی، اون موقع چیزی به جز اینکه چقدر برای خودت تلاش کردی، ‏چقدر به خودت رسیدی و چقدر پیشرفت کردی چقدر دوستای مثبت و عاقل یا یه پارتنر درست و خوب پیدا کردی به چشمت نمی‌آد، پس یکیو پیدا کن که تو دوران میانسالیت، بتونی کنارش لبخند بزنی. و با آرامش یه قهوه ی گرم دو نفره بخورید. یکی که بری تعطیلات کنارش خوش بگذرونی، یکی که مطمئن باشی.توی هر شرایطی کنارت می‌مونه و امنه. دنیارو قرار نیست تا همیشه اینجوری بگذرونی. پس اینم یه تلنگر تا بیشتر به فکر خودت باشی...
‏یه فعل قشنگ تو ادبیات انگلیسی وارد شده: "Gatsbying"
اگه رمان گتسبی بزرگ رو خونده باشید، گتسبی برای دیدن معشوقه ش دِیزی مهمونیهای بزرگ میداد تا شاید دِیزی یه روز بیاد به اون مهمونی...
وقتی در فضای مجازی چیزی منتشر میکنیم که همه می‌بینند ولی فقط برای "یه" نفره، یعنی "گتسبی" کردیم!(؛
وقتی احساس میکنی دیگه نمیتونی از این جلوتر بری؛
بدون خُدایی که تو رو تا اینجا آورده، تا آخر راه باهاته!=)))♥️
گفت حس الانتو توصیف کن
-بهش گفتم انگار زانوم روی فرش سابیده شده.
کف دستم روی آسفالت کشیده شده.
انگار چون شلوار بلند نپوشیدم،موقع سُر خوردن از قلعه بادی،پاهام زخم شده.
مثل وقتایی که می‌رفتیم پارک  و به زور میخواستم از بارفیکس آویزون شم و بعدش دستان پینه میزد.
شایدم مثل بریده شدن پوست با کاغذ.
اره.
عمیق نیستن اما کلافم میکنن!
▷ ◉──────── ♪♡
میرِه قلبَم با صِدای تو،
خودَمو میبینَم تو چشمایِ تو!❤️‍🔥🫠
خدایا قربونت بشم
یکمم رو چیزای دیگه تمرکز میکردی، همه خلاقیتت رو گذاشتی رو این یه نفر من هربار که عکساشو میبینم قند تو دلم آب میشه!(؛
حسی که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرد
مرا وسط خیابان به گریه انداخت...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وَقتی‌بِهم‌میریزَم‌سَرموقع‌میرِسی‌منومُرتب‌میکنی،
من‌خِیلی‌بَرات‌میمیرَم‌
خوبِه‌که‌توهم‌یِه‌وَقتایی‌برام‌تَب‌میکُنی!🥲💘
#کلیپ‌غمگین 🖤
#Mano_Beshno🎥
----------------------------------
خیلی یهویی یاد یه دیالوگ از شوق پرواز افتادم اصن زیر و رو کرد منو،
اونجایی که عباس به ملیحه گفت:
-باید یه خورده کمتر دوسم داشته باشی:)❤️‍🩹-
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اسم سریال: حکایت ما /قسمت بیستم🏡
🎋ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🕊ساخت:2017|کارگردان: سردار گوزلکلی
بازیگران: هازال کایا🖤 بوراک دنیز🖤
رها اوزجان🖤 نسرین جوادزاده🖤

📄خلاصه: مامان اِلیبول‌ها، از خودکشی نجات پیدا میکنه و تحت درمان قرار میگیره! رابطهٔ عاشقانهٔ باریش و فیلیز دوباره شروع میشه! فِکری بخاطر بیماریش، حالش تا حدی بد میشه که تو بیمارستان بستری میشه، و بچه‌هاش بیماریشو میفهمن! وقتی دربه‌در دنبال شخصی برای پیوند کبد میگردن و موردی پیدا نمیشه، فِکری به یاد دختر بزرگترش میفته که بچه‌ها هیچی راجبش نمیدونن...
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------
یامور: سالهاست من تورو عین کابوس تو خواب و رویاهام زیرپوستم حست کردم!👤
دنبال یه دلیلی گشتم تا بلکه بتونم ببخشمت، وقتی دیدم نمیتونم ببخشمت گفتم بیخیال شم ولی نتونستم...
هرروز تو فکر توام؛ گاهی برات ناراحتم و گاهی نگران!
ولی پسری که من از دستش عصبانیم این پسری نیست که الان روبه‌روی من اینجا نشسته، اینو الان فهمیدم!
اون اینطوری عین غریبه‌ها نگام نمیکرد، تو آکگونِ من نیستی یکی دیگه شدی...🥺❤️‍🩹
سال‌ها بود بخاطر اینکه نمیتونستم دست از دوست داشتنت بردارم عصبانی بودم، شاید حتی همین عصبانی بودن احساسم نسبت به تورو درونم زنده نگه میداشت!🩸
ولی دیگه عصبانی نیستم آکگون؛ برای من تموم شدی، مُردی برام، دیگه تورو دوستت ندارم آکگون...
من تورو یه روز با طلوع خورشید فراموش کردم تموم شد رفت!🙃💔
{#آخرین_تابستان📽}
انگار خُدا هرچی قشنگیه گذاشته تو چشمایِ تو ، توی خنده هات ، موهات ، صدات ، لبات ! ( ؛
بعد از رفتنت
نسبت به هر چیزی دلهره دارم!
به باز شدن در
زنگ تلفن
پیامک گوشی
صدای آشنا
نم باران
راه همیشگی
دلهره هایی که هیچ کدامشان تو نیستی..!
شما بعد کات بد طرفو می‌گید ولی حمید سلیمی گفته :
"اما شکوفه نداد و فهمیدم
من خاک مناسبی برای او نیستم..."
همینقدر زیبا و عمیق!
2024/10/05 01:24:49
Back to Top
HTML Embed Code: