اسم سریال: حکایت ما/قسمت شصت‌ام🏡
🌴ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🌚ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🤍 بوراک دنیز🤍
رها اوزجان🤍 یائیز جان کونایلی🤍

📜خلاصه: نهال و ثروت که موفق میشن باریش رو به زندان بندازن، همهٔ خانواده دربه‌در دنبال راهین که بی‌گناهیه باریش رو ثابت کنن! رابطهٔ رحمت و دنیز دوباره بهم میخوره! نهال تو ملاقاتِ با باریش سکته میکنه و راهیه بیمارستان میشه! فیلیز با وکیلی که برای باریش میگیره بی‌گناهیش رو اثبات میکنه، ولی درست زمانیکه باریش به زندان برمیگرده تا وسایلشو جمع کنه...💔
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------

تانِر: تو اومدی که همیشه زندگیمو قشنگ‌تر بکنی!؟ آره؟ هر جایی که تاریک بوده رو بیای روشن کنی!؟(:
سلما: پس عصبانی نشدی که چرا توی کارم دخالت کردی و دماغتو تو کارم فرو کردی!؟😄🚶‍♀
تانِر: آخه خدایی من میتونم از دست تو عصبانی بشم!؟ در ضمن میتونی دماغ فندقیتو توی همه کارای من فرو کنی، چون همه کارا قشنگ میشه..!(؛💘
سلما: تو کل عمرم برای دماغم ازم تعریف نکرده بودن والا!😁
تانِر: والا اگه فرصت بشه من برای هر ذره از وجودت شعر مینویسم...❤️‍🔥🫠
{#کوه_دل📽}

‏گیریم امتحانت رو خوندی، تمرینت رو کردی، آب خوردی و قوز نکردی، با این حس پوچی کثافت آخر شب وقتی توی تختت تنها میشی چه کار میکنی؟!:(

«أن حضورك يخلق مني شخصاً آخر؛ شخص لا يتذكر أنه حزين...»

-بودنت از من آدم دیگه‌ای می‌سازه؛
آدمی که یادش نمیاد غمگینه!-

-دیالوگ غمگین؟
+نخواست دیگه، نمیخواد، چیکار میتونم بکنم؟!(:

اَز جونَم تو چی میخوای،
آخِه دردِت به جونَم..!؟🥲💘
#New_music

دلم یه Notification میخواد که بعدش زنگ بزنم دوست صمیمیم و بگم "فکر میکنی کیییییی پیام داده؟!(:"

میدونی، هربار که یکی ازم تعریف میکنه قلبم مچاله میشه از این که چرا اون من رو اینطور که دیگران میبینن، ندید؟!=)))

همتون یه شب یه پیام از یکی دریافت کردید که بعدش نمردید ولی مدت ها زندگی نکردید، اون شب همتون شاید غریبانه ترین ساعات زندگیتون باشه...
پس به حرمت همون شبا،
برگشت آدمایی رو که اون حس بهتون منتقل کردن رو نپذیرید!

اسم سریال: حکایت ما/قسمت شصت‌‌ویکم🏡
🌵ژانر: درام، عاشقانه، کمدی
🎲ساخت:2017|کارگردان: کورای کریم‌اوعلو
بازیگران: هازال کایا🖤 بوراک دنیز🖤
رها اوزجان🖤 یائیز جان کونایلی🖤

📄خلاصه: وقتی اِلیبول‌ها با مشکلات مالیشون دست‌وپنجه نرم میکنن، از طرف "مرتضی" مردی که باریش اتفاقی تو زندان جونشو نجات داد، هدیهٔ مالی‌ای به دستشون میرسه! فِکری با دیدن این ماجرا، به سراغ مرتضی میره تا تیغش بزنه! ولی همه‌چی جوری که میخواد پیش نمیره و ناخواسته باعث مرگ عزیزکرده و جانشینِ مرتضی میشه...❕
⭕️محصول کشور: ترکیه | زیرنویس چسبیده
#فیلم‌خوب‌ببینیم📽
---------------------------------

دوران لیسانس که بودم یک دوستی داشتم که همکلاسیش ازش خواستگاری کرد
دوستمم تمایلی به ازدواج نداشت و گفته بود نه
پسره هم ازش فرصت خواسته بود و گفته بود اجازه بدین آشنا بشیم
دوستمم تو رودروایسی قبول کرده بود=)))))
توی مدت آشنایی پسره همه کار براش کرد:)
هرروز صبح براش گل رز میگرفت
میداد براش بذارن داخل خوابگاه که از خواب بیدار شد گل ببینه
بهش رانندگی یاد داد و ماشینشو میداد بهش
تولد و سورپرایز و هدیه های بی مناسبت هم که برقرار بود
برای دیدنش کیلومترها میشست پشت فرمون
حتی یکبار باخود من هماهنگ کرد که سورپرایزش کنه
هدف ها و پلن های دوستمو میپرسید و اهمیت میداد
علایقش رو دنبال میکرد و ذوق نشون میداد
همیشه براش وقت داشت
خلاصه اش کنم پا به پاش زندگی میکرد
از آخر هم دل دوستمو برد :) و ازدواج کردن و الان هم خوشبختن خداروشکر
میخوام بگم اگه واقعا طرف دوستون داشته باشه هرکاری میکنه دلتونو ببره 🤌
اینجوری عاشق بشین ؛)

‏متنفرم از اینکه یک سری آهنگا وابسته به یک سری ‌آدم‌های خاص میشن و دیگه هیچوقت نمیتونم موقع گوش دادن اون آهنگ حال خوبی داشته باشم...

ای یار بی نشان من
ای ماه زود هجران من
تا چند شود بدون تو؟
صبح به شب و شب به سحر!
تا چند گریزی از برم؟
کوچه به کوچه ، شهر به شهر...

شاید عشق همون خیالِ راحتیه که
کنارِ یه آدمِ امن تجربه میکنیم
بین این همه ناامنی آدما!(؛