آمد آن سنگین دل و صد رخنه در جان کرد و رفت
ملک جان را از سپاه غمزه ویران کرد و رفت
آنکه در زلف پریشانش دل ما جمع بود
جمع ما را، همچو زلف خود، پریشان کرد و رفت
#هلالی_جغتایى
آمد آن سنگین دل و صد رخنه در جان کرد و رفت
ملک جان را از سپاه غمزه ویران کرد و رفت
آنکه در زلف پریشانش دل ما جمع بود
جمع ما را، همچو زلف خود، پریشان کرد و رفت
#هلالی_جغتایى
°
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
دروغ نیست!
زن ها همیشه
در ساعت عاشق شدنشان مرده اند!
#روشنک_آرامش
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
دروغ نیست!
زن ها همیشه
در ساعت عاشق شدنشان مرده اند!
#روشنک_آرامش
⭐️🌙
#عاشقانه هایم برای تو 😍
@eshghonalee
اگه دلتنگشی بیا اینجا👇😔
@dep_txt_music
#متنهای مفهومی و دلنوشته ها👍
@zehnmriiz
#عاشقانه هایم برای تو 😍
@eshghonalee
اگه دلتنگشی بیا اینجا👇😔
@dep_txt_music
#متنهای مفهومی و دلنوشته ها👍
@zehnmriiz
صبح ؛
یعنی
طلوع ِ هر روزتو
چون
تنفس ؛
همیشه بی تکرار
صبح یعنی که دوستتت دارم
تا فراسوی شعرتا بسیار •••
👤مریم_رضایی
صبح ؛
یعنی
طلوع ِ هر روزتو
چون
تنفس ؛
همیشه بی تکرار
صبح یعنی که دوستتت دارم
تا فراسوی شعرتا بسیار •••
👤مریم_رضایی
آری
ما عشق را اگر نچشیدیم
آن را چو دسته گل
بر روی آبهای روان دیدیم
وینک که راه وادی خاموشان
در پیش می گیرم
عاشق می میرم
اما تو ای عبور نوازش
اما تو ای وزیده بر این برگ ناتوان
هشدار تا سوار شتابان عشق را
در هر ردا و جامه به جای آری
#سیاوش_کسرایی
ما عشق را اگر نچشیدیم
آن را چو دسته گل
بر روی آبهای روان دیدیم
وینک که راه وادی خاموشان
در پیش می گیرم
عاشق می میرم
اما تو ای عبور نوازش
اما تو ای وزیده بر این برگ ناتوان
هشدار تا سوار شتابان عشق را
در هر ردا و جامه به جای آری
#سیاوش_کسرایی
شهريورترين ماهِ منی
دلهره ی آمدنت كه هيچ
فكر رفتنت بي تابم می كند ،
دست هايت را به من بده از تو تا پاييز همين چند نفس باقیست...
#روشنک_آرامش
شهريورترين ماهِ منی
دلهره ی آمدنت كه هيچ
فكر رفتنت بي تابم می كند ،
دست هايت را به من بده از تو تا پاييز همين چند نفس باقیست...
#روشنک_آرامش
.
کاش همسرم بودی
و در آشپزخانه ی کوچکمان
غذا کمی می سوخت شیر سر می رفت
یک بشقاب چینی می شکست
یک لیوان کریستال هم
از همان فرانسوی های اصل!
ومن مثل مردهای قدیمی داد می زدم
حواست کجاست خانوم!؟
و تو آرام و با لبخند می گفتی
به تو آقا...
#حمید_جدیدی
کاش همسرم بودی
و در آشپزخانه ی کوچکمان
غذا کمی می سوخت شیر سر می رفت
یک بشقاب چینی می شکست
یک لیوان کریستال هم
از همان فرانسوی های اصل!
ومن مثل مردهای قدیمی داد می زدم
حواست کجاست خانوم!؟
و تو آرام و با لبخند می گفتی
به تو آقا...
#حمید_جدیدی
امشب را مهمان لبهای من باش!
نمیبوسمت
اما میگویمت،
میگویم که دوستت دارم
و دوستم داشته باش
و همین...
#حمید_رها
امشب را مهمان لبهای من باش!
نمیبوسمت
اما میگویمت،
میگویم که دوستت دارم
و دوستم داشته باش
و همین...
#حمید_رها
Forwarded from ♡
دعوتت کرده ام به عشق
ميزبان لبخندهايم
شب نشينی چشمانم
اين جا معرکه ای گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا بوس غزل های دلدادگی مان ...
#عرفان_یزدانی
دعوتت کرده ام به عشق
ميزبان لبخندهايم
شب نشينی چشمانم
اين جا معرکه ای گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا بوس غزل های دلدادگی مان ...
#عرفان_یزدانی
از خوابی عمیق بیدار میشوم
تا به زنی شیرین
که او را در خواب دیدم، بیندیشم ...
و دمادم شراب بنوشم
و شعر بسرایم ...
به محبوبم، آن لیلی
آن بانوی دهان مست و ابریشم پا
بگوئید که بیمار و مشتاق اویم ...
من رد پای
زنی بر دلم میبینم ...
#محمد_الماغوط
از خوابی عمیق بیدار میشوم
تا به زنی شیرین
که او را در خواب دیدم، بیندیشم ...
و دمادم شراب بنوشم
و شعر بسرایم ...
به محبوبم، آن لیلی
آن بانوی دهان مست و ابریشم پا
بگوئید که بیمار و مشتاق اویم ...
من رد پای
زنی بر دلم میبینم ...
#محمد_الماغوط
صــــبح می جویم تورا
در هستی و آفاق و شعر ؛
تاکه جــان گیــرد
ز تو این صبـــــح بی آغازمن...
#هما_کشتگر
صــــبح می جویم تورا
در هستی و آفاق و شعر ؛
تاکه جــان گیــرد
ز تو این صبـــــح بی آغازمن...
#هما_کشتگر