Telegram Web Link
✍🏻 نتانیاهو نمی‌رود؟
♻️ گزارش زنده از نتیجه‌ی اولیه‌ی انتخابات اسراییل
📡 آپدیت: شاید نتیجه ۶۰، ۶۰ باشد!

👈🏼 این گزارش به روز می‌شود

ممکن است امشب در اسراییل، قمار چهارم بنیامین نتانیاهو جواب داده باشد. برد او در این قمار، کاملن وابسته است به نظر نفتالی بنت، وزیر پیشینش که با رهبری حزب نوپای یامینا به کلید چهارمین انتخابات اسراییل در دو سال گذشته تبدیل شده است.

این انتخابات با خروج بنی گنتس، رهبر ائتلاف آبی و سفید از دولت نتانیاهو آغاز شد و نخست‌وزیر در ابتدا امید داشت که کرسی‌های لیکود در کنست به ۴۰ صندلی افزایش یابد. پرونده‌ی دامنه‌دار فساد و فشارهای قضایی بر نتانیاهو هم‌زمان با بحران اقتصادی ناشی از پاندمی #کرونا اما موقعیت او را در انتخابات تضعیف کرد. با وجود این، براساس نظرسنجی‌های پس از را‌ی‌دهی، لیکود هنوز توانسته برتری خود را بر کنست اسراییل را حفظ کند و انتظار می‌رود تا ۳۳ کرسی را به دست آورد. برای حزب نتانیاهو، از دست رفتن ۳ تا ۴ کرسی نسبت به انتخابات گذشته می‌تواند دردناک باشد اما خبر خوب برای‌شان، عمل‌کرد نه‌چندان قوی جبهه‌ی رقیب است.

نزدیک‌ترین رقیب وی، حزب "یش عاتید" به رهبری مجری تلویزیونی، یاییر لاپید با کسب ۱۷ تا ۱۸ کرسی، نتوانسته کرسی بیش‌تری از انتخابات گذشته به دست آورد و این همراه است با سقوط آزاد سهم ائتلاف میانه‌ی آبی و سفید و ائتلاف عربی، فهرست مشترک از کنست. بلوک اپوزیسیون نتانیاهو با حضور حزب کارگر تقویت خواهد شد اما حتا اگر حزب دست‌راستی خانه‌ی یهودی به دلیل اختلاف‌های لیبرمن و نتانیاهو به اپوزیسیون بپیوندد، مجموع آرای آن‌ها از ۵۹ کرسی تجاوز نخواهد کرد که برای کنار زدن نتانیاهو کافی نیست.

حزب پیروز انتخابات، لیکود از همراهی سه حزب مذهبی، شاس، اتحاد یهودی-توراتی و حزب یهودیت مذهبی برخوردار است که پشتیبانی ۵۴ تا ۵۵ کرسی را برای #نتانیاهو تضمین می‌کند. او برای تشکیل دولت تنها به ۷ کرسی نیاز خواهد داشت که این صندلی‌های در اختیار یک چهره‌ی آشناست؛ نفتالی بنت، همان کسی که در چند دوره، سمت‌های مختلفی در دولت‌های نتانیاهو را داشته، مشهور است به داشتن مواضع ستیزه‌جویانه و سرسختانه و بلوکی که او با جدایی از حزب قدیمی‌اش، خانه‌ی یهودی تاسیس کرده را در اسراییل "راست جدید" می‌دانند.

نتانیاهو در هفته‌های اخیر با توجه به آگاهی از نقش احتمالی بنت در تشکیل دولت، تلاش کرد تا از باب آشتی با این چهره‌ی کهنه‌کار سیاسی برآید و همین شانس اتحاد دوباره‌ی نتاتیاهو-بنت را افزایش می‌دهد به ویژه که بسیار بعید است، بنت هیچ اشتیاقی به قرار‌ گرفتن در ائتلافی از حزب‌های میانه و چپ و عربی داشته باشد. اگر بنت به نتانیاهو آری گوید و دولت ائتلافی جدید با مشارکت حزب او شکل بگیرد، می‌توان دولت آتی #اسراییل را یک دولت اولترامذهبی با گرایش به شدت راست ارزیابی کرد؛ احتمالن بیش‌تر از هر وقت دیگری.

انتخابات امروز اسراییل، اگر با پیروزی نهایی نتانیاهو همراه باشد، البته او را از دست شریک نامطمئن یک ائتلاف تقریبن میانه مانند ائتلاف آبی و سفید آسوده می‌کند اما با حضور قدرتمند گروه‌های اولترامذهبی در انتخابات، دولت احتمالی نتانیاهو به محاصره‌ی قشری‌ترین طیف‌های اسراییلی درمی‌آید که احتمالن خودش این را خیلی دوست ندارد. و البته حتمن این خبر بدی برای یک نفر دیگر هم خواهد بود؛ پیرمرد کاخ سفید، با شنیدن این خبر احتمالن بیش‌تر از قبل پایش روی پله‌های هوایپمای ریاست‌جمهوری آمریکا بلغزد!

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#لایو #روابط_بین‌الملل

📡 آپدیت: برخی رسانه‌های اسراییلی، برآوردهای خود از نتیجه را تغییر داده‌اند و می‌گویند ائتلاف نتانیاهو بیش‌تر از ۶۰‌ کرسی را به دست نخواهد آورد که برای تشکیل دولت باز هم ۱ کرسی کم دارد. ۱۰ درصد آرا در این انتخابات پستی بوده و ممکن است اعلام نتیجه چند روز با درازا بشکد.
✍🏻 بلوک راست متحد می‌شود؟
♻️ گزارش زنده:
🔻 تغییر جغرافیای سیاسی در انتخابات اسراییل
🔻 حضور حزب عربی در کنست
🔻 احتمال برگزاری انتخابات پنجم

🔻 آپدیت: افزایش شانس ائتلاف نتانیاهو با حزب عربی رعام

بنیامین نتانیاهو، دیشب یک اعلام پیروزی زودهنگام در انتخابات را داشت اما ساعتی بعد با شفاف‌تر شدن بیش‌تر نتیجه‌ی همیشه پیچیده‌ی انتخابات اسراییل، از تکرار اعلام پیروزی خود پرهیز کرد تا نتیجه‌ی انتخابات کامل شود.

هرچند از دست دادن هفت کرسی در این انتخابات برای لیکود یک شکست حزبی به شمار می‌رود اما توییت نتانیاهو درباره‌ی "پیروزی بزرگ بلوک راست" پر بیراه نبود. براساس شمارش ۹۰ درصد آرا، جریان اولتراراست و راست اسراییل، ۷۲ کرسی در کنست دارند هرچند اتحاد همه‌ی آن‌ها با هم، بی‌شک غیرممکن است.

نتانیاهو به جز آرای لیکود، کرسی‌های شاس، اتحاد یهودی-توراتی و حزب یهودیت مذهبی را پشت سرش دارد و در بامداد امروز به نظر می‌رسید که او پس از اتئلاف با نفتالی بنت می‌تواند دولتی دارای ۶۱ کرسی در مجلس را تشکیل دهد اما با گشودن آرای پستی و رسیدن شمارش آرا به منطقه‌های عرب‌زبان، از آرای این گروه‌ها کاسته شده و اگر چیزی در ده درصد آخر تغییر نکند، ائتلاف نتانیاهو-بنت، ۵۹ کرسی خواهد داشت که برای تشکیل دولت کافی نیست. با توجه به نتیجه‌ی ضعیف جناح چپ در انتخابات، بعید به نظر می‌رسد که آن‌ها شانسی برای تشکیل دولت مگر در یک هم‌دستی بزرگ علیه نتانیاهو در فضای سیاسی #اسراییل داشته باشند. خب با این فرض‌ها، آیا انتخابات پنجمی در کار است؟

از همینک برخی احتمال بن‌بست سیاسی در تشکیل دولت را داده‌اند و بحث درباره‌ی یک انتخابات دیگر هم درگرفته اما بیش‌تر گروه‌های سیاسی می‌گویند که "هر کاری می‌کنند تا اسراییل به سوی انتخابات پنجم نرود". برای این‌که چنین اتفاقی رخ ندهد، #نتانیاهو افزون بر بنت باید دست یاری به سوی یکی دیگر از یاران قدیمی‌اش دراز کند؛ گیدون سار (حزب امید نو) یا اویگدور لیبرمن (حزب خانه‌ی یهودی). هر دو در دوره‌هایی جزیی از کابینه و ائتلاف نتانیاهو بوده‌اند اما اکنون جزیی از جریان راست مخالف اویند، با این وجود به نظر می‌رسد نتانیاهو فعلن چاره‌ای ندارد جز این‌که دوباره به سمت یاران قدیمی‌اش برگردد. در میان این دو، شانس ائتلافش با سار بیش‌تر از‌ لیبرمن است چرا که لیبرمن با گروه‌های اولترامذهبی ائتلاف راست اختلاف‌نظر شدیدی دارد و بعید است این اختلاف‌نظر حل شود.

در این سرگیجه‌ی مربوط به نتیجه‌ی انتخابات اما یک زلزله‌ی سیاسی هم به راه افتاده؛ حزب عربی و اسلام‌گرای رعام برای نخستین بار توانسته از حدنصاب ۴ درصدی آرا بگذرد و در کنست آینده‌ی اسراییل چند کرسی خواهد داشت؛ این بی‌تردید پیروزی بسیار بزرگ و نویدبخشی برای جامعه‌ی عربی در اسراییل خواهد بود: و شاید یک فصل تازه در مبارزه‌ای طولانی!

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#لایو #روابط_بین‌الملل

📡 آپدیت: هم‌زمان با آن‌که تحلیل‌گران بیش‌تری در اسراییل از احتمال یک انتخابات دیگر می‌گویند، روی صحنه‌ی سیاسی دارد یک اتفاق شگفت‌انگیز رخ می‌دهد؛ ورود حزب عربی رعام به کابینه‌ی نتانیاهو! لیبرمن با ارایه‌ی طرحی برای سد کردن راه نخست‌وزیر نتانیاهو به دلیل پرونده‌ی قضایی در عمل نشان داده که بار دیگر در جبهه‌ی مخالف او می‌ایستد. گیدون سار هم، روی خوشی به ائتلاف با نخست‌وزیر دایمی! نشان نداده و نتانیاهو هنوز نیاز به یک شریک دیگر برای رسیدن به حدنصاب ۶۱ کرسی دارد. لیکود تایید کرده که با منصور عباس، رهبر رعام تماس گرفته و عباس هم کوشید در نخستین سخنانش روزنه‌ی ائتلاف با نتانیاهو را باز نگاه دارد. انگار سرنوشت اسراییل به دست عرب‌ها افتاده!
🌀 #توییت‌باز

یکی از شوم‌ترین روزهای تاریخ معاصر ایران، امروز رقم خورد؛ قرارداد #ترکمنچین، ضربه‌ای کاری به همه‌ی مجاهدتی هزاران ساله است که پرچم این کشور زیر یوغ بیگانه‌ای نرود

👈🏼 مفصل درباره‌اش خواهم نوشت

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ

🔻 یادآوری مهم 🔻
✍🏻 چین چگونه شریک می‌شود، تصرف می‌کند و می‌بلعد؟ (لینک ۱ و ۲)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️ ویروس‌شناس مشهور:
🎙 کرونا محصول ازمایشگاه ووهان است

👈🏼 ترجمه و توضیحات در پست بعدی

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#فیلم #کرونا #چین
ساسان آقایی
▫️ ویروس‌شناس مشهور: 🎙 کرونا محصول ازمایشگاه ووهان است 👈🏼 ترجمه و توضیحات در پست بعدی ✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA #فیلم #کرونا #چین
▫️ ویروس‌شناس مشهور:
🎙 کرونا محصول ازمایشگاه ووهان است

📹 #فیلم

در ۱۵ ماه گذشته، ده‌ها یادداشت، گزارش، سند و پژوهش را دنبال و منتشر کرده‌ام که مانند تکه‌های پازل نشان می‌دهد که کروناویروس برخلاف چیزی که حکومت کمونیستی #چین در ابتدا مدعی بود، نه از بازار خیس حیوانات ووهان که از آزمایشگاه ویروس‌شناسی این شهر، شیوع پیدا کرد. ظن قوی این است که چینی‌ها در حال دست‌کاری روی ژنوتیپ‌های ویروس #کرونا بوده‌اند که منتهی به پیدایش کوید ۱۹ شد و در اتفاقی ناشناخته (و معمول در آزمایشگاه‌های ویروس‌شناسی / و شاید غیرسهوی) کوید ۱۹ از آزمایشگاه فرار کرد و فاجعه‌ی قرن را آفرید.

دکتر رابرت ردفیل، ویروش‌شناس مشهور آمریکایی و رییس پیشین مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها این کشور، دیشب در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان (ویدیوی بالا)، به شکل رسمی، منشا کوید ۱۹ را آزمایشگاه ووهان اعلام کرد که توجه زیادی را برانگیخته. ترجمه‌ی این گفت‌وگو در زیر می‌آید:

مجری: با دکتر ردفیل گفت‌وگو کردم و ازش خواستم تا نظرش رو درباره‌ی ریشه این ویروس بگه، چیزی که دکتر ردفیل اعتقاد داره، رخ داده. با هم گوش کنیم:

ردفیل: ویروس یک زمانی بین سپتامبر و اکتبر در ووهان پخش شده است.

مجری: سپتامبر و اکتبر؟
ردفیل: این نظر منه. من آزادم که نظر خودم رو داشته باشم. این دیدگاه منه که این ویروس در ووهان از طریق آزمایشگاه ووهان پخش شده، میدونین؟ فرار کرده. برخی این حرف را باور ندارند اما مهم نیست. علم بالاخره پی خواهد برد که چه اتفاقی افتاد. این اصلن غیرمعمول نیست که یکی از کارکنان آزمایشگاه مبتلا بشه.

مجری: این خیلی ادعای بزرگی نیست؟
ردفیل: این حرف با هیچ قصد و غرضی گفته نشده. می‌دونید؟ این نظر منه. و من یک ویروس‌شناسم و زندگی خودم رو صرف ویروس‌شناسی کردم. من اعتقاد ندارم این اتفاق عادی رخ داده باشد و به همه‌گیرترین ویروسی که می‌شناسیم، تبدیل شده باشد. در حالت عادی زمان می‌بره تا ویروسی را اثرگذار کنیم. بنابراین من فکر نمی کنم [اثرگذاری] کوید ۱۹، توجیه بیولوژیک داشته باشد.

مجری: پس شما فکر می‌کنید در آزمایشگاه و در پروسه تقویت ویروس، چنین جهشی [برای کوید ۱۹] اتفاق افتاده باشد؟
ردفیل: بله! بیایید فرض کنیم این کروناویروسی‌ست که داریم روش کار می‌کنیم. بیش‌تر ما هنگام کار بر روی ویروس در آزمایشگاه باید برای رشد آن، بهتر و بهتر و بهتر و بهتر و بهتر و بهتر کار کنیم تا بفهمیم [با ویروس تقویت‌شده] چطور باید [روبه‌رو] بشیم. این چیزیه که من به جمع‌بندی آن رسیده‌ام.

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA

🔻 در همین باره بخوانید 🔻
ویروس کرونا را چه کسی تولید کرد؟ (لینک ۱)
یک گزارش محرمانه: کرونا در آزمایشگاه ووهان تولید شده (لینک ۲)
گزارش اطلاعاتی: اکتبر ۲۰۱۹ در آزمایشگاه ووهان چه اتفاقی افتاد؟ (لینک ۳)
گزارش علمی: کرونا در یک آزمایشگاه نظامی چین ساخته شد (لینک ۴)
شلیک چینی به مبارزه علیه کرونا (لینک ۵)
اشپیگل: چین جلوی انتشار یک گزارش حیاتی را گرفت (لینک ۶)
ساسان آقایی
⌛️ کجا قحطی می‌شود؟ 💎 #لیبرتاس ۲۴ ‏چهل سال است هر روزش، یک چیزی نیست؛ یک روز گوجه، یک روزی خیار، روزی رب، پوشک، دستمال توالت، روغن، مرغ و ...! توضیح بسیار ساده‌ای دارد؛ چرخه‌ی فساد اندر فسادِ تولید و توزیع دولتی با سلطانک‌هایی که سر این سفره‌ها روز‌به‌روز…
💎 #لیبرتاس ۲۵

‏نفرت از شرارت و عمله‌های شر در هر سطحی، اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین موضع فردی در برابر جباریت است؛ چنین نفرتِ آکنده، مقتدر و متحدی‌ست که انگیزه‌ی مقاومت می‌شود، مسوولیت فردی در دوران دیکتاتوری را یادآوری می‌کند، به ‎#نه گفتن معنا می‌دهد و ترس به دل بردگان #ابتذال_شر می‌اندازد!

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA

✍🏻 درباره‌ی نه گفتن به ابتذال شر (لینک)
📺اخبار ۷ سال بعد

🔸️ فرماندار چینی نظامی ایران، در فرمانی پایان اعتبار ریال و تومان را اعلام کرد. ارز دیجیتالی BNB در این مستعمره جای آن‌ها را می‌گیرد

🔸️ امسال نخستین نسل چاینایران به مدرسه می‌روند. هم اکنون جمعیت کودکان چینی-ایرانی که بیش‌تر در جنوب ایران ساکنند، به ۱ میلیون می‌رسد. هدف نهایی مسوولان، تولید سالانه ۳ میلیون چاینایران اعلام شده

🔸 ناو هواپیمابر سی اچ مائو وان، در پایگاه نظامی علی لاریجانی پهلو گرفت. این پایگاه که به افتخار یکی از امضاکنندگان قرارداد فروش ۲۵ ساله‌ی ایران به چین نام گذاری شده، در تنب‌ بزرگ قرار دارد. مسوولان چینی می‌گویند که در آینده با استفاده از‌ خاک‌های حاصله از گودبرداری ایران، تنب بزرگ و کوچک به هم متصل و این پایگاه نظامی چین، توسعه‌ی زیادی خواهد یافت

🔸 فرماندار چانگ خور خر، تولیت ولایات جنوب مستعمره، اعلام کرد که به جهت رعایت مسایل محیط‌زیستی هرگونه صید ماهی در خلیج فارس ممنوع شده است. دولت مرکزی‌مان در پکن، برنامه‌ای بزرگ برای تبدیل خلیج فارس به بزرگ‌ترین حوضچه‌ی پرورش ماهی جهان دارد. براساس گزارش‌های بین‌المللی عملیات ماهی‌زدایی در این آب‌ها، کاملن موفق بوده و هم اکنون هیچ موجود زنده و غیرزنده‌ای در بخش‌های مربوط به ایران در سطح و کف دریا دیده نمی‌شود.

🔸 روابط عمومی خط راه‌آهن برقی جاده‌ی ابریشم اعلام کرد که جهت رفاه حال ساکنان مستعمره، در آغاز سال نوی چینی، قیمت بلیت‌های قطار را برای جمعیت ایرانی کاهش خواهد داد. بر این اساس، هر ایرانی برای استفاده‌ی کامل از این خطوط ریلی، باید ۱ BNB بپردازد. پرداخت بهای بلیت، صرفن از طریق شبکه‌ی دیجیتالی هوآوی میسر خواهد بود. براساس اعلام روابط عمومی این شرکت، استفاده از این خطوط تا مسافت ۱۰۰۰ کلیومتر برای شهروندان چینی ساکن مستعمره و چاینایران‌ها هم‌چنان رایگان خواهد بود.

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#ترکمنچین
👁 چین چگونه شیره‌ی کامبوج را کشید و روسپی‌خانه‌هایش را رونق داد؟
▫️ نگاهی به تجربه ویران‌گر قراردادهای چینی

✍🏻 گلیشفته فراهانی، هنرمند متعهد ایرانی
⛔️ #ترکمنچین

‏کامبوج حدود دو دهه پیش، با چین قراردادی مشابه همین قرارداد کنونی با #ایران امضا کرد (مهم: لینک ۱) و نتایج این قرارداد بسیار سهمگین و غم‌انگیز بود:

1⃣ بیش از یک میلیون کارگر چینی در کامبوج مشغول به کار شدند و مردم کامبوج تنها کارهایی چون خودفروشی و قاچاق مواد مخدر به چینی‌ها را انجام می‌دادند. ‎مافیای چین اجازه نمی‌دهد که غیر از چینی کسی در کارگاهش کار کند.

2⃣ منابع جنگلی کامبوج به شکل کامل پایان یافت.

3⃣ جزایر کامبوج به تفریح‌گاه برای چین تبدیل شد و هیچ شهروند کامبوجی بدون مجوز چین نمی‌تواند به این جزایر تفریحی سفر کند.

4⃣ به دلیل بدهی سنگین دولت کامبوج، آنها مجبور شدند این قرارداد را تمدید نمایند و این به معنای پایان حاکمیت کامبوج بر منابع خود است.(لینک ۲)

5⃣ چین نه تنها به فقر فزاینده در کامبوج اعتنایی نکرد بلکه بازار تجارت کودکان و دختران کامبوجی به چین آن‌چنان گرم است که دختران کوچکِ تن‌فروش کامبوجی در هر گوشه پکن و شانگهای در حال معامله شدن هستند.

6⃣ براساس این قرارداد کامبوج به مدت ۳۰ سال به #چین اجازه‌ی دسترسی به پایگاه دریایی خود واقع در ریم در خلیج تایلند را می‌دهد که این قرارداد هر ۱۰ سال یک بار به شکل اتوماتیک تمدید می‌گردد.

7⃣ ماهی‌گیران کامبوجی همگی ورشکست شدند چون توانایی رقابت با کشتی‌های جاروب‌کننده چینی را نداشتند و پس از آن هم دریای منطقه همانند صحرایی بی‌آب و علف خالی از هر موجودی شد. (مهم: لینک ۳ و ۴)

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA

🔻 نگاهی به دیگر تجربه‌ها 🔻
✍🏻 چین چگونه شریک می‌شود، تصرف می‌کند و می‌بلعد؟ (لینک ۵ و ۶)
📹 چین چگونه از کشورها مستعمره می‌سازد؟ (لینک ۷)
✍🏻 این پایان ایران است
🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟

🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا

⛔️ #ترکمنچین 1⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت اول

قرارداد ۲۵ ساله‌‌‌ی ایران و چین، در ظاهر قراردادی‌‌‌ست مانند هر تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ی دیگری میان کشورها اما طرف ایرانی یا می‌‌‌داند و پای رشوه‌‌‌ی هنگفتی در میان است یا اساسن تصوری ندارد که تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ی کنونی با چین، چگونه تبدیل به یک قرارداد فروش کشور خواهد شد. بدون حب و بغض، من، قرارداد با چین را "خطرناک‌‌‌ترین قرارداد تمام تاریخ ایران" توصیف می‌‌‌کنم که در بلندمدت به نابودی نام، پرچم، هویت، سرزمین و حاکمیت ملی ایران خواهد انجامید.
چرایش را در این یادداشت بلند خواهید یافت، اگر می‌‌‌خواهید بدانید ماجرا از چه قرار است، یادداشت را تا آخر دنبال کنید.

از متن قرارداد آغاز کنیم که می‌‌‌‌‌‌گویند چیزی در آن نه واگذار شده، نه فروخته شده. چیزی که فعلن از متن این قرارداد سری و محرمانه در دسترس است، یک تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ی زیرساختی و بنیادی برای همکاری‌‌‌های گسترده‌‌‌ی ایران و چین، تقریبن در تمام حوزه‌هاست. براساس بندهای این توافق که آن را «برنامه‌‌‌ی همکاری‌‌‌های جامع (۲۵ ساله) ایران و چین» (لینک ۱) نامیده‌‌‌اند، ایران و چین در هر حوزه‌‌‌ای که فکرش را می‌‌‌کنید، قرار است همکاری داشته باشند؛ از خط راه‌‌‌آهن و جاده تا پتروشیمی و زیرساخت‌‌‌های مخابراتی وارتباطی تا تقویت شبکه‌‌‌های شناسایی و کنترل شهروندان.

براساس همین متن، هیچ حوزه‌‌‌ای نیست که از دسترس چینی‌‌‌ها ایمن باشد و معنی «همکاری» هم روشن و مبرهن است؛ حضور، سرمایه‌‌‌گذاری و شراکت چین در تمامی بخش‌‌‌های کشور؛ یک مجوز ورود بدون محدودیت، آزاد و یک‌‌‌طرفه. این سند که به امضای رسمی دو طرف رسیده، بدون آن‌‌‌که اشاره به فروش یا واگذاری چیزی کند، در عمل تمامی کشور را زیر سیطره‌‌‌ی چین می‌‌‌برد و روی یک کلک حقوقی شسته‌‌‌رفته، پشت پرده‌‌‌ای بسیار بزرگ‌‌‌تر و خطرناک را سوار کرده، آن کلک حقوقی چیست؟

اگر دقت کنید، امضای یک معاهده‌‌‌ی بین‌‌‌المللی با تمامی ضوابطش، چیزی‌‌‌ست شبیه «برنامه‌‌‌ی جامع اقدام مشترک» یا همان #برجام که باید با ترسیم دقیق چارچوب، جزییات توافق، مرزهای آن و بند به بند محورهای فنی، واو به واوَش روشن باشد و براساس قانون اساسی کنونی و البته روال حقوقی در بیش‌‌‌تر کشورها، در نهایت در مجلس به تصویب برساند و چنین معاهده‌‌‌ای نمی‌‌‌تواند مخفیانه و محرمانه، تنها میان دو نماینده‌‌‌ی حکومتی امضا شود. برای آن‌‌‌که کسی نفهمد که دارند ایران را می‌‌‌فروشند یا شاید هم واقعن طرف ایرانی نمی‌‌‌داند (چون همین‌‌‌قدر بی‌‌‌سواد و احمق هم می‌‌‌توانند باشند؛ نمونه‌‌‌ی اعلایش، #ظریف) از یک حقه‌‌‌ی حقوقی بهره برده‌‌‌اند؛ امضای یک تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ی «همکاری جامع» که بین دولت‌‌‌ها رایج است و نیازی به انتشار عمومی و طرح در مجلس ندارد. با چنین تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ای، زیربنای کار و توافق انجام‌‌‌شده را قانونی کرده‌‌‌اند تا در ذیل آن، هزاران صفحه سند همکاری و تفاهم‌نامه‌‌‌ی فنی برای هر بخشی بنویسند و به شکل تفکیکی، تمام کشور را در اختیار چینِ درنده و مهاجم و تبهکار قرار دهند.

به این ترتیب از این پس، #چین در هر زمان و در هر کجای ایران، در هر حوزه‌‌‌ای که بخواهد می‌‌‌تواند با رجوع به «برنامه‌‌‌ی همکاری‌های جامع» طرح و پروژه‌‌‌ی جدیدی را پی‌‌‌ریزی کند و برای اجرای آن تنها نیاز به یک سند همکاری یا تفاهم‌‌‌نامه‌‌‌ی فنی دارد که جزییات پروژه را شرح دهد که آن هم با کمی دست‌‌‌ودل‌‌‌بازی در نشست‌‌‌های سطح کارشناسی به دست می‌‌‌آید و سدراه‌‌‌شان نمی‌‌‌شود. بر همین مبنا باید انتظار داشت در سال‌‌‌های آتی، صدها شرکت چینی در هر بخش از کشور، یک امپراتوری کوچک برای خودشان بسازند و صاحب خاک و مال و بعد ناموس و بعدترش قانون و دست آخر احتمالن جان ایرانی‌‌‌ها شوند؛ زنجیره‌‌‌ای هماهنگ از پازل‌‌‌های کوچک که آرام و آرام و مرموز کنار هم جفت می‌‌‌شوند تا در نهایت یک روز چشم باز می‌‌‌کنید و می‌‌‌بینید تصویر بزرگی که از به هم پیوستن کمپانی‌‌‌های کوچک چین به وجود آمده، ایجاد یک مستعمره‌‌‌ی چینی‌‌‌ست که برای ۲۵۰۰ سال، پادشاهی #ایران/پرشیا نام داشت.

⤵️ ادامه دارد ...

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#یادداشت #روابط_بین‌‌‌‌‌الملل

👈🏼 این یادداشت با جر و تعدیل در اقتصاد ۲۴ هم منتشر شده
ساسان آقایی
✍🏻 این پایان ایران است 🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟ 🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا ⛔️ #ترکمنچین 1⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت اول قرارداد ۲۵ ساله‌‌‌ی ایران و چین، در ظاهر قراردادی‌‌‌ست مانند هر…
✍🏻 این پایان ایران است
🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟

🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا

⛔️ #ترکمنچین 2⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت دوم

⤴️ ادامه از بالا؛ قسمت ۱

برخی با شک و شبهه می‌‌‌گویند که چرا اساسن چین، ابرقدرتی بی‌‌‌مهار در همه‌‌‌ی زمینه‌‌‌ها، با حدود تنها ۴۵۰ میلیارد دلار تجارت سالانه با #آمریکا، باید خودش را درگیر اقتصاد کوچکی مانند ایران کند که از سوی مهم‌‌‌ترین شریک تجاری چین تحت تحریم است و حضور در آن ریسک بالایی دارد؛ این رویایی‌‌‌ست مربوط به بلندپروازی‌‌‌ها، جاه‌‌‌طلبی‌‌‌ها و بزرگ‌‌‌نمایی‌‌‌ها حاکمیت ایران و چین علاقه‌‌‌ی چندانی هم به ایران ندارد.

بله؛ از نظر اقتصادی، سرمایه‌‌‌گذاری هنگفت در ایرانِ کنونی، یک کار کم‌‌‌بازده اقتصادی و احتمالن بسیار درازمدت است. چرخه‌‌‌ی معیوب اقتصادی ایران، پول را در کرم‌‌‌چاله‌‌‌های نامتناهی‌‌‌اش می‌‌‌بلعد و حرام می‌‌‌کند اما دو ویژگی ممتاز ایران، شاید آن را تبدیل به لذیذترین طعمه‌‌‌ی استعمار چینی می‌‌‌کند؛ ویژگی ژئوپلتیکی و ویژگی سرزمینی(خدادادی).

تاکنون از خود پرسیده‌‌‌اید که چرا #چین در کشورهای نابودشده‌‌‌ای مانند برمه، بوتان، بنگلادش، سریلانکا، کامبوج و ... دست به سرمایه‌‌‌گذاری زده است؟ اگر نقشه‌‌‌ی جهان را نگاهی بی‌‌‌اندازید و کمی هم از مهم‌‌‌ترین جنگ یک دهه‌‌‌ی اخیر و چند دهه‌‌‌ی آینده‌‌‌ی جهان آگاه باشید، احتمالن می‌‌‌توانید چرای این سرمایه‌‌‌گذاری مرموز را دریابید! مهم‌‌‌ترین جنگ جهان که احتمالن سرنوشت بشر در قرن کنونی و آینده را رقم خواهد زد، سرشاخ شدن آمریکا و چین است؛ جنگ دو اقتصاد و مهم‌‌‌تر از آن نبرد دو تمدن نو و کهن، دو هژمونی، دو فرهنگ، و حتا دو حوزه‌‌‌ی متفاوت از اخلاقیات و ارزش‌‌‌ها. در این جنگ، چین یک قدرت برنده‌‌‌ی بدون جانشین دارد؛ نیروی کار ارزان و تولید بسیار بالا که جهان و آمریکا را به شدت به خود وابسته کرده تا آن‌‌‌جا که بدون چین، مصرف تقریبن بی‌‌‌معناست. اگر قرار به شکست دادن چین (که پیروزی‌‌‌اش می‌‌‌تواند به بردگی نسل‌‌‌های آتی انسان بی‌‌‌انجامد) باشد، باید به این برتری پایان داد پس به یک جانشین، نیاز است، جانشینی که اتفاقن خیلی هم دور از چین نیست!

هند، دومین کانون جمعیتی جهان که در حال عبور از چین در صدر کشورهای پرجمعیت جهان است، نیروی کار ارزان و کم توقع، مبتکر و خلاق و بااستعداد و مسلط به زبان انگلیسی را دارد و پهناوری و منابع آبی و خاکی، آن را مستعدِ تبدیل شدن به بزرگ‌‌‌ترین کارخانه‌‌‌ی جهان می‌‌‌کند. از این‌‌‌ها مهم‌‌‌تر، #هند دارای یک تمدن مهاجم نیست و به دلیل تسلط درازمدت بریتانیا بر این سرزمین، هم‌‌‌گرایی شدیدی هم با ارزش‌‌‌های غربی دارد. چین می‌‌‌داند، همسایه‌‌‌ی پهناورش در مرزهای غربی که در دو دهه‌‌‌ی اخیر اقتصاد جهنده‌‌‌ی قدرتمندی داشته، مهم‌‌‌ترین جانشینش برای تامین مصرف جهانی خواهد بود و غرب حساب ویژه‌‌‌ای روی این کشور و نیروی کارش باز کرده است. به این ترتیب مهار هند، مهم‌‌‌ترین دستورکار ماشین جنگی چین بوده چرا که اگر هند بتواند در دو دهه‌‌‌ی آتی، بار اصلی تولید کالا و خدمات برای جهان را بر عهده بگیرد در عمل، مهم‌‌‌ترین برگ برنده‌‌‌ی چین از کار خواهد افتاد و آن وقت آسان‌‌‌تر می‌‌‌شود سر اژدها را زد (🤲).

هزینه‌‌‌ی صدها و هزاران میلیارد دلار در بوتان، برمه، نپال، بنگلادش و سریلانکا از سوی چین، بی‌‌‌حکمت و بی‌‌‌حساب و کتاب نیست. به تسخیر درآوردن این کشورها در همسایگی هند، قدرت نفوذ و تسلط نظامی، جاسوسی و اقتصادی این کشور بر رقیبش را افزایش چشمگیری می‌‌‌دهد و آب‌‌‌های در دسترس هند را به صحنه‌‌‌ی مانور چین درآورده اما چین به همین هم کفایت نکرده. حزب کمونیست، به دنبال یک کمربند چینی‌‌‌ست تا دورتادور هند را بگیرد و این کشور را خفه کند.

این خط با تسلط چین بر برمه و بنگلادش در خلیج بنگال آغاز شده، به سریلانکا در پایین دست هند و در اقیانوس هند می‌‌‌رسد و از آن‌‌‌جا تا بندر گوادر پاکستان امتداد می‌‌‌یابد. ترسیم چنین خطی به معنای حاکمیت کامل چین بر اقیانوس هند، به عنوان یگانه راه تجارت هند و جهان است و فشار زیادی را بر مهم‌‌‌ترین رقیب چین وارد می‌‌‌کند. این‌‌‌جاست که می‌‌‌توانید بفهمید چرا هندی‌‌‌ها به دنبال سواحل مکران ایران بودند؛ پایگاهی بسیار مهم که می‌‌‌توانست کمربند فشرده‌‌‌ی چینی دورادور هند را بشکند اما سرنوشت قرارداد ایران و هند چه شد؟

⤵️ ادامه دارد ...

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA

#یادداشت #روابط_بین‌‌‌‌‌الملل

👈🏼 این یادداشت با جر و تعدیل در اقتصاد ۲۴ هم منتشر شده
ساسان آقایی
✍🏻 این پایان ایران است 🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟ 🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا ⛔️ #ترکمنچین 2⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت دوم ⤴️ ادامه از بالا؛ قسمت ۱ برخی با شک و شبهه می‌‌‌گویند که چرا…
✍🏻 این پایان ایران است
🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟

🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا

⛔️ #ترکمنچین 3⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت سوم

⤴️ قسمت‌‌‌‌‌های ۱ و ۲

... هیچ! چینی‌‌‌ها که بدون «برنامه‌‌‌ی همکاری‌‌‌های جامع» هم به نظر می‌‌‌رسید حاکمان واقعی ایرانند، اجازه ندادند هندی‌‌‌ها، راه نجاتی برای اقتصاد ایران باشند و حتا یک آجر روی آجر بگذارند آن قرارداد به کلی اخته شد؛ قراردادی بسیار متوازن و مناسب اول برای #ایران و دوم برای هند با آن‌همه وعده‌های بزرگی که حسن #روحانی درباره‌اش داده بود. تسلط بر جنوب ایران که یکی از هدف‌‌‌های چین از قرارداد ۲۵ ساله و احتمالن مادام‌‌‌العمر است، در عمل چین را با کنترل خلیج بنگال، اقیانوس هند و دریای عمان در موقعیتی فرادست هند قرار می‌‌‌دهد و تنگنای زیادی برای رابطه‌‌‌ی تجاری حیات‌‌‌بخش دنیا و هند به وجود می‌‌‌آورد.

اشتیاق گسترده‌ی چین به ساخت بندرهای بسیار بزرگ در بنگلادش، سریلانکا، پاکستان و اکنون بنادر جنوبی ایران، به ترسیم جغرافیای نو در تجارت جهانی منتهی می‌‌‌شود که شریان‌‌‌های اصلی آن در دست چین است و حفاظت از این شریان امری حیاتی! بی‌‌‌مناسبت نیست که چین هر کجا به بندرسازی دست زده، به زودی طلب یک پایگاه نظامی بزرگ هم به بهانه‌ی حفظ امنیت آن داشته؛ این پایگاه‌‌‌ها در عمل، قدرت نظامی چین بر منطقه و تداوم حضورش را تثبیت می‌‌‌کند. پس از چینی‌‌‌سازی بندرهای جنوبی کشور، خیلی زود وقت آن هم خواهد رسید که در جزیره‌های ایرانی خلیج فارس و دریای عمان، پایگاه نظامی چینی‌ها علم شود؛ یک الگوی ثابت برای هر کجا که دست چین به خاکش رسیده چه در سریلانکا، چه در کامبوج، چه حتا در کنیا! (مهم: لینک ۲، لینک ۳ و ۴ ، لینک ۵)

به جز ویژگی ژئوپلتیکی، ویژگی سرزمینی و خدادادی ایران که آن را می‌توان «سرزمین منابع» دانست، دومین دلیل اشتیاق فزاینده‌ی #چین برای استعمار کشور است. چین بزرگ‌‌‌ترین تولیدکننده‌‌‌ی جهانی‌‌‌ست؛ هیولایی سیری‌‌‌ناپذیر که هر آن چه به آن منابع دهید، باز هم کم است. ظرفیت تولیدی این کشور، زمین و هوا و آب و خاک را می‌‌‌بلعد و اشتهایش پایان نمی‌‌‌یابد. انسان گرسنه به رستوران می‌‌‌رود و کارخانه‌‌‌ی گرسنه به سمت مواد اولیه. ایران از این دید برای چین یک رستوران بدون زرق و برق است که به جز غذاهای لذیذش، در و دیوار و میز و صندلی‌‌‌ها و حتا مشتری‌‌‌هایش! هم خوردنی‌‌‌اند، یک سرزمین که روی دریایی از گنج پدیده آمده؛ نفت دارد، هر معدنی(حتا طلا) هم دارد، سنگ‌‌‌های گران‌‌‌قیمت هم دارد، آهن و سیمان هم دارد، این‌‌‌ها که تمام بشود یا تمام نشود، تازه خاک شیرین هم دارد.

یک هیولای گرسنه‌‌‌ی اقتصادی، دیگر از خدا چه می‌‌‌خواهد؟ برای سورچرانی همه چیز این‌‌‌جا هست، تنها باید دست بی‌‌‌اندازد و تناول کند. برای آن‌‌‌که بدانیم منابع ایران چشم طمع چین را گرفته، چه نیازی به دلیل؟ در درازای تاریخ، از اسکندر مقدونی تا چنگیز مغول و از روسیه تا بریتانیا، هر کس به مهد ایران رسیده، از خوان نعمتش خورده و برده و دل نکنده.

ایران برای چین که در جست‌‌‌وجوی منابع، صحرای آفریقا هم شخم زده، یک میوه‌‌‌ی بهشتی‌‌‌ست و این‌‌‌که پیش‌‌‌بینی شده چین میلیاردها دلار در بخش انرژی ایران هزینه کند، ناخواسته چشم طمع چین به منابع کشور را برملا می‌‌‌سازد. جسته و گریخته گفته شده که راه‌‌‌اندازی ده‌‌‌ها پتروشیمی از جمله بندهای قرارداد دو کشور است. چرا چین به پتروشیمی، این‌‌‌همه علاقه‌‌‌مند است؟ چون فرآورده‌‌‌های پتروشیمی، تقریبن مواد اولیه‌‌‌ی هر صنعت دیگری هستند که وجود دارد و نیاز جهانی به آن تمامی ندارد. هر کارخانه‌‌‌ای که در چین و مستعمراتش کار می‌‌‌کند، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم نیازمند فرآورده‌‌‌های پتروشیمی‌ست و ایران با داشتن گاز و نفت، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک کارخانه‌ی بزرگ پتروشیمی را دارد؛ تبدیل ایران به چنین کارخانه‌ای، پیامد اکوسیستمی ویران‌‌‌گر و غیرقابل جبرانی بر جای خواهد گذاشت اما به جایش تا حدی مشکل آلودگی هوا در پکن و چین حل می‌‌‌شود!

منابع ایران در بخش انرژی و همه‌ی بخش‌‌‌ها، در عمل یک خوراک به شدت ارزان برای چین است تا با دست یازیدن به آن، بر استیلای تولیدی خود بر جهان تداوم بخشد و از آن مهم‌‌‌تر بدون هرگونه نگرانی از پیامدهای ویران‌‌‌گر زیست‌‌‌محیطی، انباشت زباله‌‌‌ها و پسماندهای صنعتی، نشست زمین و خالی شدن جنگل‌‌‌ها، به هر کجا که می‌‌‌خواهد دست بی‌‌‌اندازد، بروبد و پشت سرش یک مخروبه بر جای بگذارد؛ این هم یک الگوی ثابت دیگر از تمامی زنجیره‌‌‌ها و فرآیندهای چینی در کشورهایی که منابع آن را به توبره کشیده است.

⤵️ ادامه دارد ...

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#یادداشت #روابط_بین‌الملل

👈🏼 این یادداشت با جرح و تعدیل در اقتصاد ۲۴ هم منتشر شده
ساسان آقایی
✍🏻 این پایان ایران است 🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟ 🗞 متن کامل مقاله، یک‌‌‌‌‌جا ⛔️ #ترکمنچین 3⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت سوم ⤴️ قسمت‌‌‌‌‌های ۱ و ۲ ... هیچ! چینی‌‌‌ها که بدون «برنامه‌‌‌ی…
✍🏻 این پایان ایران است
🗜 تله‌‌‌ی چینی چطور کار می‌‌‌کند؟

🗞 متن کامل مقاله یک‌‌‌‌‌جا

⛔️ #ترکمنچین 4⃣ پاسخی به ابهام‌‌‌‌‌ها، شبهه‌‌‌‌‌افکنی‌‌‌‌‌ها و ماله‌‌‌‌‌کشی‌‌‌‌‌ها در چهار قسمت، قسمت چهارم و پایانی

⤴️ قسمت‌‌‌‌‌های ۱، ۲ و ۳

با وجود این الگوهای ثابت رفتاری و تکرار مکرر تجربه‌‌‌ی حضور چین در دیگر کشورها اما هنوز برخی می‌گویند؛ «همکاری اقتصادی با چین چه تفاوتی با همکاری با کشورهای غربی دارد؟» این یک مغلطه برای پنهان‌سازی فروش و ویران شدن مملکت است چون اگر قرار به فهمیدن باشد، تنها یک بار مرور این‌‌‌که چین در سریلانکا (لینک ۶ و ۷)، کامبوج (لینک ۸)، کنیا، بنگلادش و ... چه کرده، کافی‌‌‌ست.

به شکل سنتی در تمام این الگوهای تکرارشونده، همیشه کار نفوذ و به سیطره درآوردن کشورها، با یک مگاپروژه‌ی بزرگ اقتصادی مانند ساخت بندر یا راه‌آهن یا بزرگراه سراسری آغاز شده. پس از آن چین با استفاده از تسلطی که بر یک منطقه‌‌‌ی و شریان حیاتی کشورها کسب کرده، دست به توسعه‌‌‌ی پروژه‌‌‌ها و منطقه‌‌‌های تحت نفوذ خود زده و هم‌‌‌زمان با خرج میلیون‌‌‌ها دلار از فساد مسوولان و خودفروختگی آن‌‌‌ها به جهت افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی خودش در کشور میزبان بهره برده است. خیلی زود، چین توانسته در قبال این هزینه‌‌‌ها و به دست آوردن پشتیبانی بخشی از قانون‌‌‌گذاران، سیاست‌‌‌مداران، روزنامه‌نگاران و مقام‌‌‌ها، با بدهکار کردن دولت مرکزی، امتیازهای خود را به شدت افزایش دهد و تقریبن مادام‌‌‌المعر کند. معمولن در همین مرحله، ابتدا راه استفاده‌‌‌ی نظامی چین از امکانات دریایی و زمینی کشورهای میزبان گشوده می‌‌‌شود و سپس چین به سمت ساخت یک پایگاه نظامی-جاسوسی گام برمی‌‌‌دارد. بهترین نمونه‌‌‌ی قابل مطالعه برای این اتفاق، سریلانکاست اما تجربه‌‌‌ی هر کشور توسعه‌نیافته‌ای(جالب است که چنین کشورهایی مورد توجه کمونیست‌‌‌هایند!) را مرور کنید، به یک جواب ثابت می‌‌‌رسد؛ «تله‌‌‌ی چینی» و مستعمره ساختن تدریجی کشورها (لینک ۹).

آیا در ایران این الگو قابل تکرار است؟ بد نیست این پرسش را با این پرسش پاسخ بدهم که «چرا نباشد؟» براساس همین «برنامه‌‌‌ی همکاری‌‌‌های جامع» و خبرها و مطالعات دیگر، #چین قرار است بر ساخت کریدورهای ریلی وجاده‌‌‌ای شمال به کشور تمرکز کند، قرار است در بندرهای جنوب، ساخت و ساز سنگین کند، قرار است نفت و گاز ایران را در دست بگیرد و ده‌‌‌ها پتروشیمی بسازد، و برنامه‌‌‌اش به همین‌‌‌جا ختم نخواهد شد؛ تمام زیرساخت مخابراتی، ارتباطی و اینترنت کشور زیر پوشش سخت‌‌‌افزارهای جاسوسی هوآوی خواهد رفت، در دست بیش‌‌‌تر ایرانی‌‌‌ها، نسل‌‌‌های پیش‌‌‌رفته‌‌‌تر ابزارک‌های جاسوسی(موبایل و اپلیکیشن‌‌‌‌‌‌های) چینی قرار می‌‌‌‌‌‌گیرد تا بیگ‌‌‌‌‌‌دیتای کشور را کنترل کنند (لینک ۱۰)، حتا زیرساخت شبکه‌‌‌ی دوربین‌‌‌های هوشمند نیز به تجهیزات چینی سپرده شده، با همه‌‌‌ی این‌‌‌ها چگونه ممکن است در دو دهه‌‌‌ی آینده، #ایران الگوی بعدی «تله‌‌‌ی چینی» نباشد که در دیگر کشورهای در معرض این خطر، درباره‌‌‌ی تجربه‌‌‌ی از دست رفتن آن حرف می‌‌‌زنند؟

چینی‌‌‌ها خیلی وقت است که برای رسیدن به چنین قراردادی در ایران، در نهادهای تصمیم‌‌‌گیری و در گلوگاه‌‌‌های اقتصادی نفوذ پیدا کرده‌‌‌اند، این نفوذ بن‌‌‌مایه‌‌‌ای نامریی دارد تا آن‌‌‌جا که در قم طلبه‌‌‌ی چینی پرورش می‌‌‌دهند و بسیاری از چینی‌‌‌های شاغل در ایران به زبان فارسی حرف می‌‌‌زنند. حضور آن‌‌‌ها در ایران، به انتقال تکنولوژی نخواهد انجامید اما منابع کشور را به یغما می-برد، به کاهش نرخ بیکاری منتهی نمی‌‌‌شود اما نرخ بیکاری در چین را حتمن کاهش می‌‌‌دهد، بهبودی در زیرساخت اقتصادی کشور رخ نخواهد داد اما ساختار اقتصادی و سیاسی کشور را #چینوفیل خواهد کرد و در نتیجه‌‌‌ی همه‌‌‌ی این‌‌‌ها، ایران هرگز از این دام نخواهد رهید. اگر با استیلای چین، کارگران سریلانکا و کامبوج سرکار رفته‌‌‌اند، در این‌جا هم ایرانی‌‌‌ها سرکار می‌‌‌‌‌‌روند، به همین نسبت هر چه قدر از برمه و بوتان و لائوس تا کنیا و کنگو، با حضور چین، توسعه یافتند، ایران هم توسعه‌‌ خواهد یافت.

برای آن‌‌‌که بدانید چین چگونه ایران را می‌گیرد، شیره‌‌‌ی آن را می‌کشد و تفاله‌ی ایران را پس می‌‌‌دهد، به تجربه‌‌‌ی دردناک قرارداد شیلات با چینی‌‌‌ها در آب‌‌‌های جنوبی ایران بنگرید (لینک ۱۱، لینک ۱۲)؛ چینی‌ها آمدند، سطح و کف دریا را رُفتند، یکی از دیرپاترین اکوسیستم‌‌‌های دریایی جهان را به کلی نابود کردند، هر موجود زنده و غیرزنده‌‌‌ای در آب‌‌‌های جنوبی کشور بود را با صید هولناک ترال گرفتند و بردند و در سطح و کف دریا جز برهوت هیچ چیز باقی نگذاشتند؛ یک آینه روبه‌‌‌روی ایران آینده!

پایان

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#یادداشت #روابط_بین‌‌‌‌‌الملل

👈🏼 این یادداشت با جرح و تعدیل در اقتصاد ۲۴ هم منتشر شده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👁 هشت سال پس از نجات!

📹 #فیلم ❤️ #یادمان

‏اگر هشت سال پیش، ۲۰ میلیون مصری برای سرنگونی ارتجاع اخوان‌المسلمین، به جنبش 'تمرد' نمی‌پیوستند و میدان تحریر را لبریز نمی‌کردند، اگر یک ژنرال ملی مانند عبدالفتاح سیسی در مصر پیدا نمی‌شد که به ندای ملت پاسخ دهد و بنیادگرایی در مصر را پایان بخشد، به جای مراسم خیره‌کننده و تاریخی انتقال فراعنه به موزه‌ی نو، احتمالن تا امروز اهرام ثلاثه را با بولدوزر خراب کرده بودند و اقتصاد ‎#مصر هم‌ردیف اقتصاد کره‌ی شمالی بود؛ گاهی یک قلندر برای نجات کشوری کافی‌ست!

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#روابط_بین‌‌‌‌‌الملل #توییت‌باز

👈🏼 در بحبوحه‌ی اقدام نظامی-مردمی ارتش مصر برای برکناری مرسی، ده‌ها یادداشت نوشتم که چرا این تنها راه نجات مصر، قانونی و براساس قانون اساسی‌ست. برخلاف آدم‌ها و جریان‌های مناسبتی که معمولن روی نقشه نمی‌توانند یک کشور را نشان دهند و درباره‌ی روی‌دادهایش حرف می‌زنند، یکی از افتخارهای #لیبرالیسم‌محافظه‌کار ایرانی‌ست که در آن لحظه‌ی حساس، سمت درست تاریخ ایستاد. اگر پیدا شد، یکی از یادداشت‌های آن زمان را بازنشر می‌کنم
✍🏻 رُز سفید، پای چوبه‌ی دار
🏷 داستانی از امید و مبارزه

❤️ #یادمان
📦 #داستان‌های_جنگ_جهانی_دوم

در سال ۱۹۴۲، #جنگ_جهانی_دوم به اوج خود رسیده بود. در مونیخ، مرکز قدرت نازی‌ها اما گروه کوچکی سربرآورد که با وجود عمر کوتاهش آغازی بر یک پایان را کلید زد؛

در ۲۷ ژوئن ۱۹۴۲، گروهی از دانشجویانِ دانشگاه "لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ" تحت نظر استادشان «کورت هوبر»، یک جنبش غیرخشونت‌آمیز علیه نازی‌ها را آغاز کردند. ‏هوبر و دو دانشجوی ثابت قدم به نام‌های "آلکساندر اشمورل" و "هانس شول"، اعضای این گروه کوچک بودند. شیوه‌ی مبارزه‌شان، انتشار اعلامیه و بیانیه‌هایی عمومن به قلم هوبر بود که از سوی این دو دانشجو در باجه‌های تلفن قرار می‌گرفت یا ‏به شکل ناگهانی از پله‌ها بر سر دانشجویان ریخته می‌شد. در این اعلامیه‌ها از مردم خواسته می‌شد که علیه #هیتلر به مقاومت برخیزند یا اگر نمی‌توانند به مخالفت بپردازند.

تا چند ماه بعد اعضای این گروهِ مقاومت فکری به ۳۵ نفر رسید؛ ‏ویلی گراف، کریستف پروبْسِت و سوفی شول(خواهر هانس) از معروف‌ترین اعضای گروه شدند. با هدف آگاهی‌بخشی به شهروندان و آزادسازی آن‌ها از زیر یوغ نازی‌ها، فعالیت این گروه شدت گرفت اما در پی فرستادن بیانیه‌ها به استان‌های دیگر از جمله کُلن و اشتوتگارت، جست‌وجو برای شناسایی آن‌ها نیز شدت یافت. در این ایام، سوفی از ترس در تخت‌خواب برادرش می‌خوابید.

از ژوئن ۱۹۴۲ که این گروه پا گرفت، تا فوریه‌ی ۱۹۴۳، شش جزوه از‌ سوی آن‌ها در ۱۵ هزار نسخه چاپ شد. در ۱۸ فوریه‌ی ۱۹۴۳ سوفی و هانس جزوه‌ی ششم خود را در ۱۷۰۰ نسخه با پیام سرنگونی هیتلر، از بالای پله‌ها بر سر دانشجویانی ریختند که از کلاس درس خارج می‌شدند. وقتی به بالای پله‌ها دویدند سوفی که وحشت‌زده بود، متوجه شد تعدادی از اعلامیه‌ها را هنوز در دست دارد. ‏اعلامیه‌های باقی‌مانده را دوباره بر سر دانشجویان ریخت اما از سوی خدمه‌ی دانشگاه دیده شد و به‌فوریت به گِشتاپو خبر دادند. هانس که رونوشت اعلامیه را در جیب داشت، تلاش کرد، آن را ببلعد اما دیگر دیر بود و اعلامیه هنوز در دهانش بود که دستگیر شد.

همان روز دادگاهِ اضطراری خلق تشکیل شد؛‏سوفی و هانس شول به همراه کریستف پروبْسِت از سوی رولاند فرایسلر(قاضی بدنام نازی) در حالی که دادگاه‌شان به وسیله‌ی رادیو پخش می‌شد، محاکمه و به اعدام با گیوتین محکوم شدند. صدای بریده‌ی سوفی در رادیو به گوش می‌رسید:

«بلاخره کسی باید شروع کند. آن‌چه را که ما نوشتیم و گفتیم مورد اعتقاد بسیاری دیگر است اما آن‌ها فقط جرات نمی‌کنند که خودشان را ابراز کنند!» در مابین سخنان سوفی، صدای رولاند فرایسلر، این قاضی مخوف مستمر به گوش می‌رسید که با می‌کوشید اندیشه را سرکوب می‌کرد. ‏فرایسلر با رفتاری متعصبانه به هم‌راه داد و بیداد، دادگاه را به نمایشی در رادیو تبدیل کرده بود؛ نمایشی که باید متهم و مخاطب رادیویی را از نظر روانی فریب می‌داد تا به نقطه‌ی آخر که #اعدام بود، برسند.

چهار روز بعد این بی‌دادگاه، در ۲۲ فوریه، حکمِ اعدام سوفی و هانس به همراه کریستف پروبسِت به دلیل خیانت به خلق در زندان استادلهایم با گیوتین اجرا شد. آخرین سخنان سوفی، این دختر سر زنده و سرشار از شوق چنین بود:

‏«چگونه می‌توان انتظار داشت که عدالت حاکم شود وقتی به سختی یک نفر حاضر است خود را در راهِ هدف صالح وقف کند؟! مرگ من چه اهمیتی دارد اگر هزاران نفر از طریق من بیدار شده و اقدام به عمل کنند؟»

پس از اجرای احکام گروه رز سفید، یک نسخه از جزوه‌ی ششم آن‌ها به دست هلموث جیمز، حقوق‌دان آلمانی به انگلستان منتقل شد. دو ماه بعد و به یادشان، میلیون‌ها نسخه از جزوه‌ی ششم با تیتر "آخرین مانیفست دانشجویان مونیخ" از سوی هواپیماهای آمریکایی بر روی شهر مونیخ ریخته شد و ‏امروز هم در حیاط دانشگاه مونیخ، نسخه‌هایی از اعلامیه‌های آن‌ها با جنس برنز بر روی زمین نصب شده است.

اما سرنوشت رولاند فرایسلر، قاضی دادگاه چه شد؟ او که سردیس هیتلر را همواره در دادگاهش نگاه می‌داشت، پنج هزار نفر را به اعدام محکوم کرد!‌‏ در ۳ فوریه‌ی ۱۹۴۵ هواپیماهای آمریکایی دفترهای دولتی برلین را بمباران کردند. او در دفترش مشغول کار بود، با شنیدن صدای آژیر، دستور لغو جلسه و انتقال متهمان به پناهگاه را داد اما خود ایستاد تا پرونده‌ها را جمع کند. بمبی به دفترش در ساختمان دادگاه خورد و زیر آوار کشته شد. ‌‏زمانی که جنازه‌ی فرایسلر را از زیر آوار بیرون کشیدند، هنوز پرونده‌ای از متهمان زیر بغلش بود! امروز، بر سنگ قبر او، نام دیگری حک شده چرا که او را در قبر پدر زنش دفن کردند و نامش را بر قبر نیاوردند. ‌

همین‌که جزوه‌ی برنزی رُز سفید پس از ۷۰ سال، هنوز بر روی زمین دانشگاه مونیخ می‌درخشد و رولاند فرایسلر قبری از خود ندارد، درسی بس عجیب از تاریخ است.

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#تاریخ #توییت‌باز

↙️ منبع
MadBoys 01 - 25-Farvardin-1400
<unknown>
1⃣ شماره‌ی یک؛ اژدها حریصانه می‌بلعد
📻 واکاوی قرارداد ۲۵ ساله‌ی ایران و چین

👂 در کست‌باکس بشنوید

ترکمنچای چینی یا همکاری با یک ابرقدرت جهانی | مفاد قرارداد ۲۵ ساله چیست؟ | چرا ایران برای چین مهم است؟ | چین چه چیزهایی را از ایران می‌خواهد؟ | سرنوشت ایران چه می‌شود؟
پاسخ به پرسش‌های بالا در شماره‌ی نخست مدبویز

🎙 گوینده: مجتبی حصامی
✍🏻 نویسنده: ساسان آقایی
صدابرداری و میکس صدا: امیرحسین کرمی
🏷 یادبود این شماره: اسدالله علم
🔖 تقدیم این شماره‌ی ۱ به؛ بانو هایده

🎙 www.tg-me.com/joinchat-TsPzlApOHh1O6oYm
💡 پسران دیوانه؛ نگرشی نو، صدایی شنیدنی، پادکستی متفاوت
ساسان آقایی
<unknown> – MadBoys 01 - 25-Farvardin-1400
👈🏼 پادکست مدبویز، قرار است با همکاری دوستانم به سوژه‌های مهم روز بپردازد. در شماره‌ی یک، موضوع قراراد ایران و چین را بررسی کردیم، چکیده‌ای شنیدنی از این مقاله (لینک). پیشنهاد می‌کنم مدبویز را دنبال و شماره‌ی یک را هم کنید، آن وقت هر نظر و دیدگاهی داشتید را بگویید. حتمن انتقادهای شما، راهگشای این تجربه است.‌

امیدوارم شماره‌ی یک مدبویز را به جهت بررسی موضوعی مهم که در تنیده با زندگی و میهن و نسل‌های آتی ماست، بسیاری از هم‌وطنان بشنوند.

🔻 صفحه‌ی مدبویز در تلگرام
🔻 صفحه‌ی مدبویز در کست‌باکس

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#ترکمنچین #پادکست
✍🏻 فوتبال؛ حالا وقت کودتاست!
⚽️ بررسی شورش لیبرتارینی باشگاه‌های بزرگ علیه فیفا و پیامدهایش، در دو قسمت | قسمت یک

📝 #یادداشت

دیشب شاهد لیبرتارینی‌ترین کودتای تاریخ در جهان فوتبال بودیم. ۱۲ باشگاه در بیانیه‌ای که به امضا رسانده‌اند، خبر از برپایی "جام خصوصی" خودشان با نام "سوپر‌لیگ اروپایی" داده‌اند که خشم فیفا و یوفا را به شدت برانگیخته و تهدید به کنار گذاشتن این باشگاه‌ها و بازیکنان‌شان از تمامی تورنمنت‌های رسمی فوتبال کرده‌اند. به این ترتیب ما شاهد فصل دیگری از تاریخ جنگ‌های بنگاه خصوصی و ساختار قدرت متمرکزیم که به نظر می‌رسد دارد به دهه‌ی سوم قرن بیستم و یکم معنایی تازه می‌بخشد.

به عنوان یک هوادار قدیمی #فوتبال و طرفدار جدی #بخش_خصوصی، مانند انبوه هواداران فوتبال هنوز قادر به انتخابی نیستم که شاید اصلن وجود نداشته باشد اما چند نکته به فهم و درک به‌تر مناقشه‌ی موجود و ماهیت بزرگ‌تر از فوتبالِ آن، کمکی می‌کند:

1⃣ سوپرلیگ اروپایی اگر رخ بدهد که احتمالی جدی‌ست، نخستین "جام بخش خصوصی" در جهان فوتبال می‌شود؛ ماجرا، مربوط به دیشب و این چند وقت نیست. پشت قضیه رئال مادرید و پرز قرار دارند که تبدیل به هسته‌ی مرکزی این #کودتا شده‌اند. آن‌ها از چند سال پیش با پشتیبانی کسانی مانند برلوسکونی، یکِ یک سوپرباشگاه‌های اروپا را مجاب کرده‌اند که می‌توانند یک رقابت برای خودشان داشته باشند که قرار نباشد عایدی آن، نصیب کس دیگری هم بشود و به جز آلمانی‌ها، گویا موفق هم بوده‌اند. عدم نرمش یوفا و فیفا بر سر سهم باشگاه‌ها از کل درآمدها، جریمه‌های یوفا به هر بهانه، وضع مقررات "فوتبال جوانمردانه" که تا دست و بال باشگاه‌ها را بسته، راه انداختن لیگ اروپایی بین تیم‌های ملی و در نهایت ضربه‌ی مالی بزرگ #کرونا، همه دلیل‌هایی شدند که ایده‌ی ابتدایی پرز، اکنون به مرحله‌ی اجرا نزدیک شود. فراموش نکنید که آمریکایی‌ها هم پشت‌ سرشان دارند چون آن‌ها هر جایی هستند که پول باشد.

2⃣ نبرد اصلی بر سر پول و درآمدهاست؛ باشگاه‌های بزرگ پربیراه نمی‌گویند. شاید چند باشگاه بزرگ اروپا درآمدهای هنگفتی داشته باشند اما بیش‌تر هزینه‌ها در فوتبال هم برای آن‌هاست. به بیان درست‌تر صنعت فوتبال روی کاکل باشگاه‌های بزرگ دنیا می‌چرخد که با بالاترین هزینه‌ها و نگه‌داری از کهکشانی ستاره، کیفیت سطح ممتاز فوتبال را تضمین می‌کنند و چرخه‌ی درآمد را با پخش تلویزیونی بیش‌تر، علاقه‌ی بیش‌تر اسپانسرها و کشاندن بیش‌تر تماشاگران به ورزشگاه می‌سازند. در توزیع این درآمدها اما آن‌ها در نهایت یک سهم دارند. باشگاه‌ها، شبیه کارخانه‌داری‌اند که سرمایه و کار از اوست اما در تقسیم سود با هیات مدیره‌ای دیکتاتور، شریکند‌. این باشگاه‌ها از گران‌ترین ورزشگاه‌ها، زمین‌های تمرین، کادر پزشکی، ترانسفر، هتل‌ها و ..‌ برخوردارند، هر بازیکن که در هر زمانی، ۱۰۰ بازیکن نخبه‌ی وقت را شامل می‌شود، هر هفته برای‌شان ده‌ها هزار دلار هزینه دارد، آن وقت سهم این باشگاه‌ها از تمامی درآمدهای فوتبال به ۵۰ درصد هم نمی‌رسد.

درآمد رقابت‌های باشگاهی، میان یوفا، اتحادیه‌ها، برگزارکنندگان و در نهایت باشگاه‌ها تقسیم می‌شود اما این همه‌ی مشکل نیست. باشگاه‌ها هر سال مجبورند به شکل متناوب حدود ۳ ماه، بازیکنان و در حقیقت سرمایه‌شان را به رایگان در اختیار تیم‌های ملی قرار دهند و هر بلایی هم که در مدت رُبایش مجانی بازیکنان در تیم ملی رخ دهد، هزینه‌اش به باشگاه بازمی‌گردد. باشگاه‌ها هیچ وقت در درآمدهای سرشار بازی‌های ملی و تورنمنت‌های ملی سهیم نشده‌اند و در سال‌های اخیر که فشار زیادی به فیفا آوردند، رقمی بسیار ناچیز و نامتناسب دریافت کرده‌اند؛ همین کافی‌ست که بدانید درآمد باشگاه بایرن مونیخ و سایپا از حضور یک بازیکنش در جام‌جهانی ۲۰۱۸، یکسان بوده است!

شاید باید پیش از #کودتا، فیفا و یوفا به فکر چاره و یک توافق بزرگ بودند اما اکنون شاید شانسی برای این توافق باقی نمانده چون باشگاه‌ها راهی یافته‌اند برای استقلال و خودمختاری و البته دست یافتن به پول هنگفت و سرشار، بدون هر شریکی.

3⃣ مساله، پول است اما پای چیزی فراتر از پول هم در میان است.؛ این‌که رییس کیست؟ تا به امروز این رییس، فیفا و کنفدراسیون‌هایش بوده‌اند. آن‌ها از حق انحصاری وضع مقررات و اعمال قدرت فزاینده برخوردارند تا آن‌جا کوفی عنان، دبیرکل پیشین سازمان ملل، به قدرت مطلقه‌ی فیفا در برخورد با اعضایش غبطه می‌خورد. هر تغییری در فوتبال تنها با مهر آن‌ها معتبر است و هیچ تیمِ رسمی‌ای در سراسر جهان اختیار بازی نکردن در یک تورنمت یا حتا یک بازی تقویم‌شده از سوی فیفا و زیرمجموعه‌هایش را نداشته است. نخستن جام بخش خصوصی فوتبال، اگر ممکن شود، آن وقت این قدرت مطلقه‌ی تا حد زیادی فاسدشده، از سلطنت به زیر می‌افتد.

⤵️ ادامه در پایین ...

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
✍🏻 فوتبال؛ حالا وقت کودتاست!
⚽️ بررسی شورش لیبرتارینی باشگاه‌های بزرگ علیه فیفا و پیامدهایش، در دو قسمت | قسمت دو

📝 #یادداشت
⤴️ ... ادامه از بالا

... در لیگ جدید، مانند لیگ‌های خصوصی تنیس و بوکس، این برگزارکنندگان و در حقیقت باشگاه‌ها هستند که قوانین را می‌نویسند. برای نمونه می‌توانند فوتبال را سه نیمه کنند، زمان بازی را تغییر دهند و یا امتیازها عوض شود. حتا شاید کار به تغییر قوانین داوری در سوپرلیگ اروپایی بکشد و در ادامه هم شاهد توسعه‌ی آن با فراخواندن باشگاه‌های بزرگ آمریکای‌جنوبی، آفریقا و آسیا باشیم تا به مرور یک جام باشگاه‌های جهانی خصوصی راه بی‌افتد‌. تا به امروز هر تورنمنتی که در جهان می‌شناسیم، زیرمجموعه‌ی فیفا و ساختار استاندارد قدرت بوده اما اگر‌سوپرلیگ اروپایی استارتش را بزند، آن وقت جلوی این سیل را نمی‌شود گرفت. شاید هر منطقه‌ای، چند باشگاه اصلی پیدا بشوند که برای خودشان جام راه اندازند یا تیم‌های ملی هم به فکر یک جام جهانی خصوصی بی‌افتند. این اتفاق می‌تواند به فرو ریختن فیفا و قدرت متمرکزش در نهایت بی‌انجامد و فوتبال تبدیل بشود به چیزی شبیه بوکس با چند برگزارکننده‌ی متفاوت جهانی که هر کدام قهرمان لیگ خودشان را دارند! دود چنین اقدامی افزون بر کاستن از اعتبار جام‌ها، در نهایت به چشم تیم‌ها و کشورهای کم‌قدرت‌تر در فوتبال می‌رود.

4⃣ فیفا فاسد است، یوفا دیکتاتور است، ای‌اف‌سی ابله است و همه‌ی این‌ها درست است. باشگاه‌های قدرتمند، چرخ اصلی این صنعت در کسب توجه و درآمدها هستند، این هم درست اما کمی هم فکر کنیم که چرا #فوتبال، همه‌گیرترین ورزش تاریخ و چرا جام‌جهانی آن به تنهایی از المپیک هم مهم‌تر است؟ چون فوتبال از کف جامعه برمی‌آید، فقیر و غنی نمی‌شناسد و در هر جایی با ساده‌ترین امکانات، تقریبن با صفر ریال بودجه می‌شود فوتبال بازی کرد. هیچ چیز دیگری را در عصر خودمان نمی‌شناسم که مانند فوتبال قدرت متحد ساختن آدم‌ها را داشته باشد و هیچ چیز دیگری ممکن نیست آن سطح بالای همبسته شدن آدم‌های هوادار یک تیم از یک جراح مغز سرشناس تا یک بی‌خانمان را ممکن کند؛ بی‌خود نگفته‌اند که شما می‌توانید، ماشین، خانه، دین، همسر و مسلک سیاسی‌تان را عوض کنید اما تیم فوتبال‌تان را هرگز نه (برای من تاج 👑 و آرژانتین 🇦🇷 :). فیفا و زیرمجموعه‌هایش همیشه در پی همگانی‌تر کردن بیش‌تر فوتبال کوشیده‌اند. این‌که باشگاه‌های بزرگ غر می‌زنند، درآمدها را ما می‌سازیم اما به جیب باشگاه‌های کوچک می‌رود، بدون توجه به روح فوتبال است که هرگز قرار نبوده ورزش نخبه‌سالاری باشد و بدون در نظر گرفتن این واقعیت هم هست که اگر‌ ۳۰ هزار باشگاه کوچک در اروپا و یک میلیون تیم گمنام و آماتوری در سراسر جهان نچرخند، آن وقت یافتن استعدادها و ستاره‌های جدید تا چه اندازه دشوار می‌شود، و پیدا کردن یک مارادونا در خرابه‌های "ویلا فیوریتو" چه‌قدر ناممکن (پادکست شنیدنی زندگی مارادونا: لینک). به جز این، آن وقت هزاران تولیدکننده‌ی اقلام مرتبط با فوتبال چه ضربه‌ی سنگینی می‌خورند.

فیفا اگر یک کار درست در تمام عمرش انجام داده باشد، همین شعار اجرایی‌شده‌ی فوتبال برای همه است که با پروژه‌هایی مانند گل در کشورهای کم برخوردار، نتیجه‌های درخشانی به دنبال داشته. چرخه‌ی برابرتر کردن فوتبال که به مفهوم گشودن درهای آن به روی جامعه‌های جدیدتری و افزایش هواداران این ورزش است، فوتبال امروز را بسیار متفاوت و نبرد تیم‌ها را از هر سطحی بسیار نزدیک کرده. فوتبال تنها جایی‌ست که فقیر و غنی، بازیکن کهکشانی و متوسطش، شانس یک نبرد رودررو را دارند و در آن هیچ کدام برنده و بازنده‌ی از پیش تعیین‌شده، نیست. گام کنونی باشگاه‌های بزرگ، در نهایت با فلسفه‌ی فوتبال می‌جنگد و به عصر توسعه‌ی آن پایان می‌دهد. جذابیت فوتبال به همین است که تیمی مانند لستر که هیچ وقت در بین مدعیان لیگ برتر انگلیس جایی نداشته، بتواند قهرمان شود، یک کرواسی به فینال جام جهانی برسد و ژاپن تا چند ثانیه به نیمه‌نهایی بزرگ‌ترین تورنمنت جهان پیش برود‌. بدون این لحظه‌ها فوتبال فقط یک مجموعه‌ی سینمایی مارولی‌ست که در آن، یک مشت ستاره‌ی دست نیافتنی روی صفحه‌ی تلویزیون با هم مسابقه می‌دهند. فوتبال باید فوتبال بماند، چون نه تنیس است، نه بوکس، نه شطرنج، نه بسکتبال و نه هیچ ورزش دیگری. هیچ وقت ممکن نیست در تنیس یک بازیکن رتبه‌ی ۱۰۰۰ قهرمان ویمبلدون شود یا حتا با رتبه‌ی ۲۰۰۰ شانس بازی با نامبروان‌های تنیس را بیابد، در شطرنج و بوکس و دیگر ورزش‌ها هم رخ نمی‌دهد اما در فوتبال همیشه شانس این وجود دارد که با بهترین‌ها رقابت کنید و حتا بازنده نباشید؛ پاداش اصلی بازی در تورنمنت‌هایی مانند چمپیونز و جام‌جهانی خود همین است! و این چیزی‌ست که به فوتبال، مفهومی معنادار و گسترده‌تر از هر پدیده‌ی مدرن دیگری داده است.

پایان

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
Audio
📻 #شبانه ۱۹۰
🎙 فاطمه زندی / سایت گنجور

آن نه عشق است که از دل به دهان می‌آید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان می‌آید

گو برو در پس زانوی سلامت بنشین
آن که از دست ملامت به فغان می‌آید

کشتی هر که در این ورطه خونخوار افتاد
نشنیدیم که دیگر به کران می‌آید

یا مسافر که در این بادیه سرگردان شد
دیگر از وی خبر و نام و نشان می‌آید

چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز
باز بر هم منه ار تیر و سنان می‌آید

عاشق آن است که بی‌خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقص‌کنان می‌آید

حاش لله که من از تیر بگردانم روی
گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید

کشته بینند و مقاتل نشناسند که کیست
کاین خدنگ از نظر خلق نهان می‌آید

اندرون با تو چنان انس گرفته‌ست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید

شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان می‌آید

سعدیا این همه فریاد تو بی‌دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن می‌آید

✔️ www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#شعر #سعدی

👈🏼 روز سعدی گرامی باد
2024/09/22 23:28:05
Back to Top
HTML Embed Code: