صرف نگاه به شرق، یعنی عقب ماندگی
✍سعید معدنی
در جریان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، یکی از شخصیت های مهم که بیش از تواناش برای رئیس جمهور شدن پزشکیان کار کرد، محمد جواد ظریف بود. او مثل یک نوجوان و جوان پرشور و پرانرژی خستگی نمیشناخت. شهر به شهر می رفت و برای کاندیدای جبهه اصلاحات تبلیغ می کرد. این در حالی است که ظریف یک دیپلمات حرفهای بوده و به شکل رسمی عضو احزاب شناخته شده اصلاح طلب نیست. اما سوال این است که این همه نگرانی ظریف این دیپلمات کهنه کار از انتخاب رقیب پزشکیان چه بود؟ پاسخ مشخص است. رقیب مسعود پزشکیان ضد غرب، و معتقد به " صرف نگاه به شرق" بود و این دیدگاه ترسناک و هراسانگیز است. این دیدگاه یعنی درجا زدن و عقب ماندگی همیشگی.
هیچ کشوری روی کره زمین نبوده و نیست که فقط با چین و روسیه ( شوری سابق) همراه باشد و عقب مانده نباشد. به بیان دیگر هیچ کشوری را نمی شناسیم که با تکیه به چین و روسیه پیشرفت کرده باشند. اما تمامی کشورهای جهان سومی که در دهه های اخیر از کمند عقبماندگی رها شده و توسعه و پیشرفت داشتهاند با ارتباط با غرب و یا به شکل موازنه - هم شرق هم غرب- سود برده اند. از تایوان گرفته تا کره جنوبی و سنگاپور و مالزی و ویتنام و کنیا و ترکیه و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس ومانند آن.... این کشورها همگی با همکاری با کشورهای غرب - اروپا و آمریکا - اقتصادشان شکوفا شده و پیشرفت کردهاند.
لذا می توان از دکتر مسعود پزشکیان انتظار داشت ضمن حفظ ارتباط با شرق، درها را به سوی غرب و تکنولوژی و بازار پیشرفتهاش بگشاید. حتی چین از زمانی چین امروزی شد که اقتصادش از کمند کمونیسیم مائویی رها شده و مناسبات خود را با غرب و جهان سرمایهداری بهبود بخشید.
۲۰ تیرماه ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#نسیم_جنوب
#ظریف
#پزشکیان
#توسعه
#غرب
#چین
#روسیه
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
در جریان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و انتخاب دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، یکی از شخصیت های مهم که بیش از تواناش برای رئیس جمهور شدن پزشکیان کار کرد، محمد جواد ظریف بود. او مثل یک نوجوان و جوان پرشور و پرانرژی خستگی نمیشناخت. شهر به شهر می رفت و برای کاندیدای جبهه اصلاحات تبلیغ می کرد. این در حالی است که ظریف یک دیپلمات حرفهای بوده و به شکل رسمی عضو احزاب شناخته شده اصلاح طلب نیست. اما سوال این است که این همه نگرانی ظریف این دیپلمات کهنه کار از انتخاب رقیب پزشکیان چه بود؟ پاسخ مشخص است. رقیب مسعود پزشکیان ضد غرب، و معتقد به " صرف نگاه به شرق" بود و این دیدگاه ترسناک و هراسانگیز است. این دیدگاه یعنی درجا زدن و عقب ماندگی همیشگی.
هیچ کشوری روی کره زمین نبوده و نیست که فقط با چین و روسیه ( شوری سابق) همراه باشد و عقب مانده نباشد. به بیان دیگر هیچ کشوری را نمی شناسیم که با تکیه به چین و روسیه پیشرفت کرده باشند. اما تمامی کشورهای جهان سومی که در دهه های اخیر از کمند عقبماندگی رها شده و توسعه و پیشرفت داشتهاند با ارتباط با غرب و یا به شکل موازنه - هم شرق هم غرب- سود برده اند. از تایوان گرفته تا کره جنوبی و سنگاپور و مالزی و ویتنام و کنیا و ترکیه و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس ومانند آن.... این کشورها همگی با همکاری با کشورهای غرب - اروپا و آمریکا - اقتصادشان شکوفا شده و پیشرفت کردهاند.
لذا می توان از دکتر مسعود پزشکیان انتظار داشت ضمن حفظ ارتباط با شرق، درها را به سوی غرب و تکنولوژی و بازار پیشرفتهاش بگشاید. حتی چین از زمانی چین امروزی شد که اقتصادش از کمند کمونیسیم مائویی رها شده و مناسبات خود را با غرب و جهان سرمایهداری بهبود بخشید.
۲۰ تیرماه ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#نسیم_جنوب
#ظریف
#پزشکیان
#توسعه
#غرب
#چین
#روسیه
@Saeed_Maadani
Forwarded from سهام نیوز
✅رضا خسروری و محمد مهدی امیری دو جوان قهرمان خوزستانی که ۱۸ ساعت در دمای بالای ۷۰ برای تعمیر کندانسور نیروگاه رامین اهواز جان فشانی کردند و خطر خاموشی گسترده از کشور رفع کردند و رکورد بینظیر جهانی در زمان تعمیر ثبت شد.
این جوانان مفهوم وطنند..
خوزستان همیشه مفهوم وطن است
@Sahamnewsorg
این جوانان مفهوم وطنند..
خوزستان همیشه مفهوم وطن است
@Sahamnewsorg
@sonati444telegram
شتک_همایون شجریان
نام اثر: شتک
خواننده: همایون شجریان
شعر: حسین منزوی
نام آلبوم: نه فرشته ام نه شیطان.
متن شعر:
شتك زدهاست به خورشيد، خونِ بسياران
بر آسمان كه شنيدهاست از زمين باران؟
دريدهشد گلوي نيزنان عشقنواز
به نيزهها كه بريدندشان ز نيزاران
نسيم نيست، نه! بيم است، بيمِ دار شدن
كه لرزه ميفكند بر تن سپيداران
سراب امن و امان است اين، نه امن و امان
كه ره زدهاست فريبش به باورِ ياران
چو چاهِ ريخته آوار ميشوم بر خويش
كه شب رسيده و ويرانترند بيماران
براي من سخن از «من» مگو به دلجويي
مگير آينه در پيش خويش بيزاران
کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش
در آبگینه حصاری شوند هشیاران.
@Saeed_Maadani
خواننده: همایون شجریان
شعر: حسین منزوی
نام آلبوم: نه فرشته ام نه شیطان.
متن شعر:
شتك زدهاست به خورشيد، خونِ بسياران
بر آسمان كه شنيدهاست از زمين باران؟
دريدهشد گلوي نيزنان عشقنواز
به نيزهها كه بريدندشان ز نيزاران
نسيم نيست، نه! بيم است، بيمِ دار شدن
كه لرزه ميفكند بر تن سپيداران
سراب امن و امان است اين، نه امن و امان
كه ره زدهاست فريبش به باورِ ياران
چو چاهِ ريخته آوار ميشوم بر خويش
كه شب رسيده و ويرانترند بيماران
براي من سخن از «من» مگو به دلجويي
مگير آينه در پيش خويش بيزاران
کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش
در آبگینه حصاری شوند هشیاران.
@Saeed_Maadani
در تاریخ می خوانیم:
عاريه دادن كتاب
عاریه دادن کتاب از سوي کتابخانههای عمومي به مردم عادي - هر كسي كه مراجعه كند و نام و نشاني خود را به ثبت برساند - از 19 ژوئيه سال 1880 ميلادي [ حدود ۱۴۴ سال پیش] در شهر سانفرانسيسكو آمريكا آغاز شد. البته قرض دادن کتاب و کتابخانه قبلا هم در جای جای جهان بوده مثلا يازده قرن پيش كتابخانه عمومي مرو عاريه دادن كتاب را باب كرده بود، اما نه به هر كس، تنها به پژوهشگران و علماء و ادباء. در آن زمان كتابخواني هم كار هر كس نبود.
اما همانطور که گفته شد، کتابخانه عمومی به شکل امروزی از شهر سانفرانسیسکو آمریکا آغاز شد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
عاريه دادن كتاب
عاریه دادن کتاب از سوي کتابخانههای عمومي به مردم عادي - هر كسي كه مراجعه كند و نام و نشاني خود را به ثبت برساند - از 19 ژوئيه سال 1880 ميلادي [ حدود ۱۴۴ سال پیش] در شهر سانفرانسيسكو آمريكا آغاز شد. البته قرض دادن کتاب و کتابخانه قبلا هم در جای جای جهان بوده مثلا يازده قرن پيش كتابخانه عمومي مرو عاريه دادن كتاب را باب كرده بود، اما نه به هر كس، تنها به پژوهشگران و علماء و ادباء. در آن زمان كتابخواني هم كار هر كس نبود.
اما همانطور که گفته شد، کتابخانه عمومی به شکل امروزی از شهر سانفرانسیسکو آمریکا آغاز شد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
Forwarded from محمد زینالی
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🖊️ کاوه فرهادی
🔰 انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
🖊️ سودابه حیدری
🔰 رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log
🖊️ ح.ا.تنهایی
🔰 جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
🖊️ مهران صولتی
🔰 جامعه شناسی و تفکر انتقادی
@solati_mehran
🖊️ محمد زینالی اناری
🔰 جامعه شناسی زندگی روزمره
@thing
🖊️ محمدحسن علایی
🔰 آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
@sociologicalperspectives
🖊️ مینا شیروانی ناغانی
🔰 جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
🖊️ فریبا نظری
🔰 جامعهشناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
🔰 کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg
🖊️ آرش احدی مطلق
🔰جامعه شناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
🖊️ بیتا مدنی
🔰فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
@masoudzamanimoghadam
🖊️ فاطمه موسوی ویایه
🔰 زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems
🖊️ حسین شیران
🔰 جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 روش و پژوهش کیفی
@qualitative_methodology
🖊️ علی نوری
🔰 خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
🖊️ نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@DrNematallahFazeli
🖊️ حسین پرويز اجلالی
🔰 جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
گیتی خزاعی
🔰 جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
@EnvironmentalSociology
🖊️ رضا تسلیمی طهرانی
🔰 جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani
🖊️ سعید معدنی
🔰 هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
🖊️ حجت اله عباسی
🔰 مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
🖊️ مصلح فتاح پور
🔰 تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🔘Click here to join us:
@madanibita
@dr_shirinvalipouri
@Mohamadzeinaliunari
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🖊️ کاوه فرهادی
🔰 انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
@kaveh_farhadi
🖊️ سودابه حیدری
🔰 رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
@Radio_Log
🖊️ ح.ا.تنهایی
🔰 جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
@hatanhai
🖊️ مهران صولتی
🔰 جامعه شناسی و تفکر انتقادی
@solati_mehran
🖊️ محمد زینالی اناری
🔰 جامعه شناسی زندگی روزمره
@thing
🖊️ محمدحسن علایی
🔰 آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
@sociologicalperspectives
🖊️ مینا شیروانی ناغانی
🔰 جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
🖊️ فریبا نظری
🔰 جامعهشناسی گروههای اجتماعی
@Sociologyofsocialgroups
🔰 کانال علمی مطالعات زنان
@womenstudiesisaorg
🖊️ آرش احدی مطلق
🔰جامعه شناسی و اخلاق
@Sociology_of_Ethics
🖊️ بیتا مدنی
🔰فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
@sociology_of_sport
🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
@masoudzamanimoghadam
🖊️ فاطمه موسوی ویایه
🔰 زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblems
🖊️ حسین شیران
🔰 جامعهشناسی شرقی
@OrientalSociology
🖊️ مسعود زمانی مقدم
🔰 روش و پژوهش کیفی
@qualitative_methodology
🖊️ علی نوری
🔰 خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
@iranian_familyy
🖊️ نعمت الله فاضلی
🔰تحلیل فرهنگی جامعه ایران
@DrNematallahFazeli
🖊️ حسین پرويز اجلالی
🔰 جامعه شناس ایرانی
@iransociologista
گیتی خزاعی
🔰 جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
@EnvironmentalSociology
🖊️ رضا تسلیمی طهرانی
🔰 جامعه شناسی عمومی
@taslimi_tehrani
🖊️ سعید معدنی
🔰 هفت اقلیم
@Saeed_Maadani
🖊️ حجت اله عباسی
🔰 مطالعات رسانه و ارتباطات
@mediaresearches
🖊️ مصلح فتاح پور
🔰 تحلیل آسیب های اجتماعی
@Analysisisocialproblems
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🔘Click here to join us:
@madanibita
@dr_shirinvalipouri
@Mohamadzeinaliunari
رنج مادران آن سالها
✍سعید معدنی
نسل ما نسل انقلاب و جنگ است. ما هزاران هزار مادر جوان از دست داده دیدهایم. مایی که سنمان ۵۰- ۶۰ - ۷۰ ساله است و هنوز زنده هستیم و نفس میکشیم، اتفاقات و صحنههایی از زندگی جمعی ایرانیان دیدهایم که شاید نسلهای بعد ما دنیای ایدئولوژیزدهی مرگزای جوانی ما را کمتر ببینند.
در دههی نخست انقلاب و همزمان با دوره جنگ ایران و عراق، یکی از این بروزها و نمایشها اشکهای پیدرپی مادرانی بود که فرزندانشان کشته شده بودند. می توان این مادران را به سه نوع تقسیم کرد.
۱- مادرانی با اشکهای آشکار:
مادرانی بودند که فرزندان شان در جبهه جنگ شهید شده و یا در درگیری با مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی ترور و یا کشته شده بودند. اینها همدردی و همراهی آشکار فامیل، همسایهها، دوستان، آحاد مردم و مساعدت کامل حکومت را به همراه داشتند.
۲- مادرانی با اشکهای پنهان:
مادرانی بودند که فرزندانشان یا در زندانها اعدام شده بودند و یا در درگیری با نیروهای حکومتی کشته شده بودند که از آنها با عنوان ضد انقلاب نام برده میشد. این مادران بغض فروخورده و اشکهای پنهان داشتند و در سکوت و غربت گریه میکردند. من مادری را می شناختم که فرزندش مخالف نظام بود و کشته شده بود، هر وقت شهیدی برگشته از جنگ را از کوچهها عبور میدادند او گوشه ای مینشست، با مادر شهید همراهی میکرد و گریه سر میداد. همه میدانستند بخشی از این گریستن برای فرزند جواناش بود.
۳- مادرانی با اشکهای دوسویه:
دردناکتر از موارد فوق مادرانی بودند که یک فرزندشان در موافقت با نظام و فرزند دیگر در مخالفت با نظام کشته شده بودند. این مادران مویهها و ضجهها و گریههای آشکار و پنهان را توامان داشتند. مادر شهیدی را می شناختم که یک فررندش در جنگ شهید شد و فرزند دیگر به هواداری از گروههای مخالف نظام در زندان بود. مادر به نوبت هم بر سر مزار فرزند شهید گریه میکرد و هم برروی پلههای زندان با چشمهای اشکبار به انتظار دیدار فرزند مینشست.
اولین کسی که در فیلمی به این موضوع پرداخت و مادری را با غم دوسویه به تصویر کشید محسن مخملباف بود. در سکانسی از فیلم "شبهای زاینده رود"( ۱۳۶۹) مادری دست به خودکشی زده و به بیمارستان می آورند. علت را که جویا میشوند مشخص میشود این مادر هم خبر شهادت یکی از فرزندانش از جبهه آمده هم خبر کشته شدن فرزند دیگر که مخالف نظام بوده از راه میرسد. مادر تحمل این حجم از غصه را نداشته و دست به خودکشی زده بود.
بعدها فیلمها و داستانها و گزارشهای زیادی از مادران نوع سوم ساخته و نوشته شد. یکی از بهترین فیلمها در این باره که سالها توقیف بود، فیلم سینمایی "آشغالهای دوست داشتنی" ساخته محسن امیریوسفی در سال ۱۳۹۱ است. ماجرای زنی است که فرزندش در جبهه شهید شده و برادرش در دهه ۶۰ اعدام شده است. توصیه می کنم این فیلم و روایتی از دلهرهها و رنج این نوع مادران شهید را ببینید.
همچنین در گزارشی، ژیلا بنییعقوب روزنامه نگار معروف در ماههای آغازین دوم خرداد ۱۳۷۶ با یکی از مشهورترین این مادران یعنی مادر شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر مصاحبه کرده است. این مادر چهار قاب عکس از فرزندان از دست رفتهاش بر دیوار منزل دارد. یکی از فرزندان قبل از انقلاب در زندانهای محمد رضاشاه در زیر شکنجه کشته شده، دیگری در جبهه مفقود الاثر است. سومی شهید محمد جهان آراست و در نهایت فرزند چهارم حسن نام دارد که دانشجوی پزشکی بوده در سال ۱۳۶۷ اعدام شده است. خبرنگار در جایی میگوید:
"من از محمد و بقیه پسرهای شهیدش میپرسیدم و او از حسن میگفت. انگار دلش میخواست بیشتر از پسری حرف بزند که حرف زدن از او ممنوع بود" طبعا در گزارش چاپ شده در روزنامه همشهری نام این برادر حذف شده بود.
رنج مادران آن سالها رنج غریبیست. هر کدام فصل و دفتری جداگانه میطلبد. اغلب مادران کمسواد و بی سواد از نوع دوم و سوم نمیدانستند چرا فرزندانشان مسیر ایدیولوژیهای رنگارنگ مارکسیستی و غیر مارکسیستی را انتخاب کرده و کشته شدهاند که امکان گریستن آشکار هم برایشان نیست. این موضوع آنها را بیشتر رنج میداد.
۲۹ تیرماه ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#انقلاب
#جنگ
#شهادت
#اعدام
#مرگ
#مادر
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
نسل ما نسل انقلاب و جنگ است. ما هزاران هزار مادر جوان از دست داده دیدهایم. مایی که سنمان ۵۰- ۶۰ - ۷۰ ساله است و هنوز زنده هستیم و نفس میکشیم، اتفاقات و صحنههایی از زندگی جمعی ایرانیان دیدهایم که شاید نسلهای بعد ما دنیای ایدئولوژیزدهی مرگزای جوانی ما را کمتر ببینند.
در دههی نخست انقلاب و همزمان با دوره جنگ ایران و عراق، یکی از این بروزها و نمایشها اشکهای پیدرپی مادرانی بود که فرزندانشان کشته شده بودند. می توان این مادران را به سه نوع تقسیم کرد.
۱- مادرانی با اشکهای آشکار:
مادرانی بودند که فرزندان شان در جبهه جنگ شهید شده و یا در درگیری با مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی ترور و یا کشته شده بودند. اینها همدردی و همراهی آشکار فامیل، همسایهها، دوستان، آحاد مردم و مساعدت کامل حکومت را به همراه داشتند.
۲- مادرانی با اشکهای پنهان:
مادرانی بودند که فرزندانشان یا در زندانها اعدام شده بودند و یا در درگیری با نیروهای حکومتی کشته شده بودند که از آنها با عنوان ضد انقلاب نام برده میشد. این مادران بغض فروخورده و اشکهای پنهان داشتند و در سکوت و غربت گریه میکردند. من مادری را می شناختم که فرزندش مخالف نظام بود و کشته شده بود، هر وقت شهیدی برگشته از جنگ را از کوچهها عبور میدادند او گوشه ای مینشست، با مادر شهید همراهی میکرد و گریه سر میداد. همه میدانستند بخشی از این گریستن برای فرزند جواناش بود.
۳- مادرانی با اشکهای دوسویه:
دردناکتر از موارد فوق مادرانی بودند که یک فرزندشان در موافقت با نظام و فرزند دیگر در مخالفت با نظام کشته شده بودند. این مادران مویهها و ضجهها و گریههای آشکار و پنهان را توامان داشتند. مادر شهیدی را می شناختم که یک فررندش در جنگ شهید شد و فرزند دیگر به هواداری از گروههای مخالف نظام در زندان بود. مادر به نوبت هم بر سر مزار فرزند شهید گریه میکرد و هم برروی پلههای زندان با چشمهای اشکبار به انتظار دیدار فرزند مینشست.
اولین کسی که در فیلمی به این موضوع پرداخت و مادری را با غم دوسویه به تصویر کشید محسن مخملباف بود. در سکانسی از فیلم "شبهای زاینده رود"( ۱۳۶۹) مادری دست به خودکشی زده و به بیمارستان می آورند. علت را که جویا میشوند مشخص میشود این مادر هم خبر شهادت یکی از فرزندانش از جبهه آمده هم خبر کشته شدن فرزند دیگر که مخالف نظام بوده از راه میرسد. مادر تحمل این حجم از غصه را نداشته و دست به خودکشی زده بود.
بعدها فیلمها و داستانها و گزارشهای زیادی از مادران نوع سوم ساخته و نوشته شد. یکی از بهترین فیلمها در این باره که سالها توقیف بود، فیلم سینمایی "آشغالهای دوست داشتنی" ساخته محسن امیریوسفی در سال ۱۳۹۱ است. ماجرای زنی است که فرزندش در جبهه شهید شده و برادرش در دهه ۶۰ اعدام شده است. توصیه می کنم این فیلم و روایتی از دلهرهها و رنج این نوع مادران شهید را ببینید.
همچنین در گزارشی، ژیلا بنییعقوب روزنامه نگار معروف در ماههای آغازین دوم خرداد ۱۳۷۶ با یکی از مشهورترین این مادران یعنی مادر شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر مصاحبه کرده است. این مادر چهار قاب عکس از فرزندان از دست رفتهاش بر دیوار منزل دارد. یکی از فرزندان قبل از انقلاب در زندانهای محمد رضاشاه در زیر شکنجه کشته شده، دیگری در جبهه مفقود الاثر است. سومی شهید محمد جهان آراست و در نهایت فرزند چهارم حسن نام دارد که دانشجوی پزشکی بوده در سال ۱۳۶۷ اعدام شده است. خبرنگار در جایی میگوید:
"من از محمد و بقیه پسرهای شهیدش میپرسیدم و او از حسن میگفت. انگار دلش میخواست بیشتر از پسری حرف بزند که حرف زدن از او ممنوع بود" طبعا در گزارش چاپ شده در روزنامه همشهری نام این برادر حذف شده بود.
رنج مادران آن سالها رنج غریبیست. هر کدام فصل و دفتری جداگانه میطلبد. اغلب مادران کمسواد و بی سواد از نوع دوم و سوم نمیدانستند چرا فرزندانشان مسیر ایدیولوژیهای رنگارنگ مارکسیستی و غیر مارکسیستی را انتخاب کرده و کشته شدهاند که امکان گریستن آشکار هم برایشان نیست. این موضوع آنها را بیشتر رنج میداد.
۲۹ تیرماه ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#انقلاب
#جنگ
#شهادت
#اعدام
#مرگ
#مادر
@Saeed_Maadani
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️تماشایِ رنجِ دیگران
[«انسان مؤمن کسی است که به اندازۀ رنج های بشریت رنج می برد» (داستایفسکی)]
تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی(سعدی).
غمِ این خفتۀ چند، خواب در چشمِ تَرَم می شکند!!!(نیمایوشیج).
✍️محمدباقر تاج الدین
✅سوزان سانتاگ منتقد و نویسندۀ آمریکایی در کتاب "تماشای رنج دیگران" به این موضوع مهم می پردازد که بسیاری از انسان ها ممکن است تماشای رنج های دیگران را چندان خوشایند ندانند و لذا تا آن جا که ممکن است خود را از چنین صحنه هایی دور نگاه می دارند. بدین گونه این پرسش اساسی مطرح است که به تماشای رنج های دیگران بنشینیم و یا این که خود را هر چه بیش تر از دیدن چنین صحنه هایی دور نگاه داریم؟ پاسخ به این پرسش که رنگ و لعاب فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و حتی جامعه شناختی نیز با خود دارد البته وجه آسانی نداشته و ممکن است از منظرهای گوناگونی بتوان به آن پاسخ داد.
✳️ناگفته نماند که در حال مطالعۀ کتابی ارزشمند با عنوان «درآمدی بر انسان شناسی درد و رنج، در میان نابودی و نوزایی نوشتۀ داوید لوبروتون» هستم که به موضوع درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند، پرداخته است. در مقدمۀ این کتاب در بارۀ درد و رنج بشری چنین آمده است:«درد، یکی از شرایط موجودیت انسانی است. هیچ کس نیست که بتواند برای همیشه از آن بگریزد. همه دیر یا زود به آن دچار می شوند. زندگی بدون درد غیر قابل تصور است.....درد، همواره در یک رنج مستتر است، درد بلافاصله تبدیل به رنج بردن می شود...رنج پژواکی درونی از درد و به نوعی مقیاسی ذهنی از آن است....رنج ترجمانی است از هدایت شدن هستی به سوی بدترین جنبه های آن جایی که انسان علاقه اش به زندگی را از دست می دهد»(23-19).
❇️درد، رنج می زاید و از این طریق فردی که دچار درد و رنج می شود تمام روابط و معناهای زندگی اَش دستخوش دگردیسی های عجیبی می شود. رابطه با نزدیک ترین تا دورترین افراد زندگی اَش بی معنا و دچار هجمه و تلاطم می شود به گونه ای که کار و زندگی و درس و نوشتن و ورزش کردن و خلاصه تمام فعالیت ها و کنش گری های انسانی و اجتماعی آدمی در ورطۀ هولناکی قرار می گیرد و دچار اختلال می شود. توصیف درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند بسیار دشوار و شاید هم غیر ممکن باشد چرا که تمام ابعاد جسمی و روانی و وجودی شان را به تسخیر خویش در می آورند و تمام پیوندهای ریز و درشت شان با زندگی را در هر ابعاد و اندازه ای دچار گسست و اختلال می کنند. حال که تمامی انسان ها در طول زندگی شان دچار درد و رنج می شوند به نظر می رسد که توجه و نظر کردن به درد و رنج های دیگران وجهی انسانی و اخلاقی داشته باشد و تو گویی که وظیفۀ هر یک از ما است که دست کم نسبت به درد و رنج های دیگران بی تفاوت نباشیم چرا که هر لحظه ممکن است ما نیز دچار و گرفتار همان درد و رنج ها شویم و در نتیجه از دیگران انتظار داشته باشیم که در درد و رنج های ما شریک باشند و اظهار همدلی و همدردی کنند.
✅تماشای درد و رنج های دیگران، غمخواری کردن، همدلی و همدردی داشتن با دیگرانی که دچار درد و رنج های گوناگون شده اند معنای انسان بودن و انسانی زیستن را تداعی می کند و اگر غیر از این باشد گویی که انسانیت و اخلاق از این جهان رخت بربسته است. به راستی چگونه می توان در برابر درد و رنج هایی که انسان ها به واسطۀ جنگ، قحطی، سیل، زلزله، بی خانمانی، بیماری های گوناگون، فقر و فلاکت، شکاف طبقاتی، ستم کشیدن، دچار نابرابری و تبعیض شدن، زندانی شدن و شکنجه دیدن، تحقیر شدن، مرگ عزیزان و چندین درد و رنج های دیگری که تحمل می کنند، بی تفاوت بود؟! چگونه می توان رنج های بسیاری از انسان های این جهان در زمینه های گوناگون را دید اما دست کم حتی اندکی اندوه و نگرانی بر جان و روان خویش راه نداد و فکری به حال شان نکرد و به یاری شان برنخاست؟!! نظر شما چیست؟ به تماشای رنج های دیگران باید نشست و البته کاری برای شان انجام داد یا بی تفاوت از کنارشان گذشت؟ چرا؟
#درد
#رنج
#انسان
#غمخواری
#همدردی
#همدلی
@tajeddin_mohammadbagher
[«انسان مؤمن کسی است که به اندازۀ رنج های بشریت رنج می برد» (داستایفسکی)]
تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی(سعدی).
غمِ این خفتۀ چند، خواب در چشمِ تَرَم می شکند!!!(نیمایوشیج).
✍️محمدباقر تاج الدین
✅سوزان سانتاگ منتقد و نویسندۀ آمریکایی در کتاب "تماشای رنج دیگران" به این موضوع مهم می پردازد که بسیاری از انسان ها ممکن است تماشای رنج های دیگران را چندان خوشایند ندانند و لذا تا آن جا که ممکن است خود را از چنین صحنه هایی دور نگاه می دارند. بدین گونه این پرسش اساسی مطرح است که به تماشای رنج های دیگران بنشینیم و یا این که خود را هر چه بیش تر از دیدن چنین صحنه هایی دور نگاه داریم؟ پاسخ به این پرسش که رنگ و لعاب فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و حتی جامعه شناختی نیز با خود دارد البته وجه آسانی نداشته و ممکن است از منظرهای گوناگونی بتوان به آن پاسخ داد.
✳️ناگفته نماند که در حال مطالعۀ کتابی ارزشمند با عنوان «درآمدی بر انسان شناسی درد و رنج، در میان نابودی و نوزایی نوشتۀ داوید لوبروتون» هستم که به موضوع درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند، پرداخته است. در مقدمۀ این کتاب در بارۀ درد و رنج بشری چنین آمده است:«درد، یکی از شرایط موجودیت انسانی است. هیچ کس نیست که بتواند برای همیشه از آن بگریزد. همه دیر یا زود به آن دچار می شوند. زندگی بدون درد غیر قابل تصور است.....درد، همواره در یک رنج مستتر است، درد بلافاصله تبدیل به رنج بردن می شود...رنج پژواکی درونی از درد و به نوعی مقیاسی ذهنی از آن است....رنج ترجمانی است از هدایت شدن هستی به سوی بدترین جنبه های آن جایی که انسان علاقه اش به زندگی را از دست می دهد»(23-19).
❇️درد، رنج می زاید و از این طریق فردی که دچار درد و رنج می شود تمام روابط و معناهای زندگی اَش دستخوش دگردیسی های عجیبی می شود. رابطه با نزدیک ترین تا دورترین افراد زندگی اَش بی معنا و دچار هجمه و تلاطم می شود به گونه ای که کار و زندگی و درس و نوشتن و ورزش کردن و خلاصه تمام فعالیت ها و کنش گری های انسانی و اجتماعی آدمی در ورطۀ هولناکی قرار می گیرد و دچار اختلال می شود. توصیف درد و رنج هایی که انسان ها در طول زندگی شان می کشند بسیار دشوار و شاید هم غیر ممکن باشد چرا که تمام ابعاد جسمی و روانی و وجودی شان را به تسخیر خویش در می آورند و تمام پیوندهای ریز و درشت شان با زندگی را در هر ابعاد و اندازه ای دچار گسست و اختلال می کنند. حال که تمامی انسان ها در طول زندگی شان دچار درد و رنج می شوند به نظر می رسد که توجه و نظر کردن به درد و رنج های دیگران وجهی انسانی و اخلاقی داشته باشد و تو گویی که وظیفۀ هر یک از ما است که دست کم نسبت به درد و رنج های دیگران بی تفاوت نباشیم چرا که هر لحظه ممکن است ما نیز دچار و گرفتار همان درد و رنج ها شویم و در نتیجه از دیگران انتظار داشته باشیم که در درد و رنج های ما شریک باشند و اظهار همدلی و همدردی کنند.
✅تماشای درد و رنج های دیگران، غمخواری کردن، همدلی و همدردی داشتن با دیگرانی که دچار درد و رنج های گوناگون شده اند معنای انسان بودن و انسانی زیستن را تداعی می کند و اگر غیر از این باشد گویی که انسانیت و اخلاق از این جهان رخت بربسته است. به راستی چگونه می توان در برابر درد و رنج هایی که انسان ها به واسطۀ جنگ، قحطی، سیل، زلزله، بی خانمانی، بیماری های گوناگون، فقر و فلاکت، شکاف طبقاتی، ستم کشیدن، دچار نابرابری و تبعیض شدن، زندانی شدن و شکنجه دیدن، تحقیر شدن، مرگ عزیزان و چندین درد و رنج های دیگری که تحمل می کنند، بی تفاوت بود؟! چگونه می توان رنج های بسیاری از انسان های این جهان در زمینه های گوناگون را دید اما دست کم حتی اندکی اندوه و نگرانی بر جان و روان خویش راه نداد و فکری به حال شان نکرد و به یاری شان برنخاست؟!! نظر شما چیست؟ به تماشای رنج های دیگران باید نشست و البته کاری برای شان انجام داد یا بی تفاوت از کنارشان گذشت؟ چرا؟
#درد
#رنج
#انسان
#غمخواری
#همدردی
#همدلی
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from جلال آلاحمد و سیمین دانشور
راز حج جلال.pdf
5 MB
از گذاری به بدویت موتوریزه تا خسی در میقات
دربارهی راز حج جلال
رسول جعفریان
@jalalaleahmad_simindaneshvar
دربارهی راز حج جلال
رسول جعفریان
@jalalaleahmad_simindaneshvar
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️اینجا تهران است یا کابل؟!!(نقد و نظری بر مهاجرت افسار گسیختۀ افغانستانی ها به ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅روز شنبه برای انجام کاری به ناچار به یکی از مناطق جنوبی تهران رفتم. چون مسیر را به درستی بلد نبودم به طور اشتباهی وارد یکی از خیابان ها و سپس یکی از محلات حاشیۀ بزرگراه آزادگان شدم که ناگهان با انبوهی از مهاجرین افغانستانی روبرو شدم که حقیقتاً فکر کردم وارد یکی از محلات کابل یا هرات و قندهار شدم!!! هیچ گاه این میزان و حجم از جمعیت افغانستانی را یکجا ندیده بودم و برایم بسیار عجیب بود. البته که همۀ ما هر روزه در مراکز مختلف از مترو گرفته تا میدان ها و خیابان ها و فروشگاه ها با تعداد زیادی از افغانستانی ها روبرو می شویم که تو گویی که کم کم همه جا را به تسخیر خود در آورده اند. دیروز فیلمی را در فضای مجازی دیده ام که از تجمع بیش از حد افغانستانی ها در یکی از محلات شهر اصفهان گرفته شده بود. می خواهم بگویم تمام این موارد و مشاهدات نشان از این مساله دارد که مهاجرت افغانستانی ها به ایران روندی شتابناک، ناموزون و بدون قاعده به خود گرفته است و اگر هر چه زودتر فکری اساسی در این زمینه نشود ممکن است عواقب و پیامدهای نامطلوبی برای جامعۀ ایران به همراه داشته باشد.
✳️فوراً اضافه می کنم که بنده با مهاجرت به هیچ وجه مخالف نیستم و هر یک از شهروندان این کرۀ خاکی از هر شهر و کشوری می تواند به شهر و کشوری دیگر برود اما مبتنی بر ضوابط و معیارهای مشخص و نه به صورت افسارگسیخته و بی قاعده!! این دیگر نامش هر چه باشد مهاجرت نیست بلکه نوعی هجوم به کشوری دیگر است. بارها در کلاس های درس دانشگاهی ام برخی دانشجویان افغانستانی حضور داشتند و این موضوع را به بحث و نظر گذاشته ام که از قضا این دوستان هم با نظر بنده کم و بیش موافق بودند که مهاجرت باید ضابطه مند باشد و نه به این صورت لجام گسیخته و بی قاعده!! در واقع سخن اصلی بر سر این است که چنین مهاجرت های ناموزون و بی قاعده ای نه تنها برای ما ایرانی ها بلکه برای خود افغانستانی ها هم بسیار ناگوار و تلخ خواهد بود. وضعیت زیست برخی از اینان را همۀ ما ممکن است دیده باشیم که چقدر اسفناک و غمبار است!! برای مثال برخی از این مهاجرین افغانستانی در کارگاه ها و مزارع و دامداری ها و کوره پزخانه ها با روش های غیر انسانی در حال کار و زندگی اَند که برای هر انسانی دیدن چنین صحنه هایی دردناک و اسف بار است!!
❇️دقت شود که بحث بر سر سامان دادن به زیست و زندگی این مهاجرین به نحو مطلوب است و نه مخالفت با مهاجرت شان به ایران یا هر کشور دیگری!! برای مثال بسیاری از این مهاجرین بدون هویت مشخصی در ایران زندگی می کنند که در واقع از بسیاری از حقوق شهروندی شان نیز محروم هستند و در عین حال از ابتدایی ترین خدمات یک زیست معمولی هم بهره مند نیستند!! اگر قرار بر این است که آنان در جامعۀ ایران پذیرش و ادغام شوند باید شیوه نامۀ پذیرش و ادغام شان مشخص باشد. اگر قرار نیست که پذیرش و ادغام شوند که مسألۀ دیگری است که باید در مورد آن سیاستگذاری درستی اتخاذ شود. اما در حال حاضر گویی که هیچ سیاستگذاری مشخص و روشنی دربارۀ مهاجرین افغانستانی وجود ندارد و این روندی بس نگران کننده است!! به دست اندرکاران و تصمیم گیران امور پیشنهاد می شود که کارگروهی تخصصی در این زمینه تشکیل شود تا ابعاد و زوایای موضوع مورد بررسی قرار گیرد و هر چه زودتر سیاست و برنامه ای مشخص و دقیق و منطقی در این زمینه اتخاذ گردد چون هم شهروندان ایرانی و هم شهروندان افغانستانی در این زمینه بسیار نگران و دغدغه مند اَند و در انتظار تصمیمات منطقی و مشخصی هستند!!!
#مهاجرت
#افغانستانی
#ایران
#افغانستان
#شهروندان
#حقوق_شهروندی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅روز شنبه برای انجام کاری به ناچار به یکی از مناطق جنوبی تهران رفتم. چون مسیر را به درستی بلد نبودم به طور اشتباهی وارد یکی از خیابان ها و سپس یکی از محلات حاشیۀ بزرگراه آزادگان شدم که ناگهان با انبوهی از مهاجرین افغانستانی روبرو شدم که حقیقتاً فکر کردم وارد یکی از محلات کابل یا هرات و قندهار شدم!!! هیچ گاه این میزان و حجم از جمعیت افغانستانی را یکجا ندیده بودم و برایم بسیار عجیب بود. البته که همۀ ما هر روزه در مراکز مختلف از مترو گرفته تا میدان ها و خیابان ها و فروشگاه ها با تعداد زیادی از افغانستانی ها روبرو می شویم که تو گویی که کم کم همه جا را به تسخیر خود در آورده اند. دیروز فیلمی را در فضای مجازی دیده ام که از تجمع بیش از حد افغانستانی ها در یکی از محلات شهر اصفهان گرفته شده بود. می خواهم بگویم تمام این موارد و مشاهدات نشان از این مساله دارد که مهاجرت افغانستانی ها به ایران روندی شتابناک، ناموزون و بدون قاعده به خود گرفته است و اگر هر چه زودتر فکری اساسی در این زمینه نشود ممکن است عواقب و پیامدهای نامطلوبی برای جامعۀ ایران به همراه داشته باشد.
✳️فوراً اضافه می کنم که بنده با مهاجرت به هیچ وجه مخالف نیستم و هر یک از شهروندان این کرۀ خاکی از هر شهر و کشوری می تواند به شهر و کشوری دیگر برود اما مبتنی بر ضوابط و معیارهای مشخص و نه به صورت افسارگسیخته و بی قاعده!! این دیگر نامش هر چه باشد مهاجرت نیست بلکه نوعی هجوم به کشوری دیگر است. بارها در کلاس های درس دانشگاهی ام برخی دانشجویان افغانستانی حضور داشتند و این موضوع را به بحث و نظر گذاشته ام که از قضا این دوستان هم با نظر بنده کم و بیش موافق بودند که مهاجرت باید ضابطه مند باشد و نه به این صورت لجام گسیخته و بی قاعده!! در واقع سخن اصلی بر سر این است که چنین مهاجرت های ناموزون و بی قاعده ای نه تنها برای ما ایرانی ها بلکه برای خود افغانستانی ها هم بسیار ناگوار و تلخ خواهد بود. وضعیت زیست برخی از اینان را همۀ ما ممکن است دیده باشیم که چقدر اسفناک و غمبار است!! برای مثال برخی از این مهاجرین افغانستانی در کارگاه ها و مزارع و دامداری ها و کوره پزخانه ها با روش های غیر انسانی در حال کار و زندگی اَند که برای هر انسانی دیدن چنین صحنه هایی دردناک و اسف بار است!!
❇️دقت شود که بحث بر سر سامان دادن به زیست و زندگی این مهاجرین به نحو مطلوب است و نه مخالفت با مهاجرت شان به ایران یا هر کشور دیگری!! برای مثال بسیاری از این مهاجرین بدون هویت مشخصی در ایران زندگی می کنند که در واقع از بسیاری از حقوق شهروندی شان نیز محروم هستند و در عین حال از ابتدایی ترین خدمات یک زیست معمولی هم بهره مند نیستند!! اگر قرار بر این است که آنان در جامعۀ ایران پذیرش و ادغام شوند باید شیوه نامۀ پذیرش و ادغام شان مشخص باشد. اگر قرار نیست که پذیرش و ادغام شوند که مسألۀ دیگری است که باید در مورد آن سیاستگذاری درستی اتخاذ شود. اما در حال حاضر گویی که هیچ سیاستگذاری مشخص و روشنی دربارۀ مهاجرین افغانستانی وجود ندارد و این روندی بس نگران کننده است!! به دست اندرکاران و تصمیم گیران امور پیشنهاد می شود که کارگروهی تخصصی در این زمینه تشکیل شود تا ابعاد و زوایای موضوع مورد بررسی قرار گیرد و هر چه زودتر سیاست و برنامه ای مشخص و دقیق و منطقی در این زمینه اتخاذ گردد چون هم شهروندان ایرانی و هم شهروندان افغانستانی در این زمینه بسیار نگران و دغدغه مند اَند و در انتظار تصمیمات منطقی و مشخصی هستند!!!
#مهاجرت
#افغانستانی
#ایران
#افغانستان
#شهروندان
#حقوق_شهروندی
@tajeddin_mohammadbagher
https://article.tebyan.net/Article/AmpShow/18670
سعید راد هنرپیشه پر آوازهی ایرانی در روز دوشنبه اول تیر ماه ۱۴۰۳ در ۸۰ سالگی درگذشت.
او فیلم های مهمی در تاریخ سینمای ایران با کارگردانهای نامی و مشهور بازی کرد. سعید راد هنرمند توانایی بود و خاطرات جمعی سینمایی بسیاری برای ما ایرانیان به یادگار گذاشته است.
او که بخشی از تاریخ سینمای ایران است، در مصاحبهای با جواد طوسی، در بارهی زندگی و نقش هایش در سینما به صحبت نشسته است. مصاحبهای ارزشمند برای علاقهمندان سینمای ایران که در دو بخش از سایت تبیان نقل میشود.
یاد و نامش گرامی
@Saeed_Maadani
سعید راد هنرپیشه پر آوازهی ایرانی در روز دوشنبه اول تیر ماه ۱۴۰۳ در ۸۰ سالگی درگذشت.
او فیلم های مهمی در تاریخ سینمای ایران با کارگردانهای نامی و مشهور بازی کرد. سعید راد هنرمند توانایی بود و خاطرات جمعی سینمایی بسیاری برای ما ایرانیان به یادگار گذاشته است.
او که بخشی از تاریخ سینمای ایران است، در مصاحبهای با جواد طوسی، در بارهی زندگی و نقش هایش در سینما به صحبت نشسته است. مصاحبهای ارزشمند برای علاقهمندان سینمای ایران که در دو بخش از سایت تبیان نقل میشود.
یاد و نامش گرامی
@Saeed_Maadani
تبیان
یک فنجان چای داغ با سعید راد ( بخش اول )
تا آنجایى كه حافظه ام یارى مى كند، شما در محله قدیمى سنگلج تهران به دنیا آمده اید ولى بعداً به منطقه شمیران و قلهك نقل مكان كرده اید. چقدر این طى طریق و ریشه هاى خانوادگى باعث علاقه غریزى شما به سینما شد؟ از طرفى، با توجه به...
Forwarded from حسن معین - خودشناسی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جناب معدنی عزیز سلام،
واقعا این متن مرقوم جنابعالی با عنوان (رنج مادران آن سالها )برای امثال نسل ما بسیار غم افزا بود ، خصوصا که انتخاب جنابعالی از میان آن مادران عزیز و قابل احترام مادر جهان آرا ها بود ،سید علی جهان آرا همکلاسیمان اگر چه دوران حضورش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران چندان نپایید ،ولی یاد و خاطره اش همیشه برایم ماندگار بوده و است ، با محمد جهان آرا هم زمانیکه فرمانده سپاه خرمشهر بود دیدار و گفتگویی داشتم که او نیز همچون علی مومن و محجوب بود .
تابلویی در موزه هنرهای زیبای شهر نانسی (NANCY )فرانسه است با قطعی دیواری و بزرگ و به اسم (LA DOULEUR درد ) که رنج مادری را در خاکسپاری فرزندش به تصویر کشیده است ، نقاش این اثر (ÉMILE FRIANT)میباشد که در سال ۱۸۹۸ م به تصویر کشانده .
این نقاشی را بسیار مناسب متن نوشته جنابعالی یافته ام و تقدیم است.
✍دکتر سیدحسن حسینی
@Saeed_Maadani
واقعا این متن مرقوم جنابعالی با عنوان (رنج مادران آن سالها )برای امثال نسل ما بسیار غم افزا بود ، خصوصا که انتخاب جنابعالی از میان آن مادران عزیز و قابل احترام مادر جهان آرا ها بود ،سید علی جهان آرا همکلاسیمان اگر چه دوران حضورش در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران چندان نپایید ،ولی یاد و خاطره اش همیشه برایم ماندگار بوده و است ، با محمد جهان آرا هم زمانیکه فرمانده سپاه خرمشهر بود دیدار و گفتگویی داشتم که او نیز همچون علی مومن و محجوب بود .
تابلویی در موزه هنرهای زیبای شهر نانسی (NANCY )فرانسه است با قطعی دیواری و بزرگ و به اسم (LA DOULEUR درد ) که رنج مادری را در خاکسپاری فرزندش به تصویر کشیده است ، نقاش این اثر (ÉMILE FRIANT)میباشد که در سال ۱۸۹۸ م به تصویر کشانده .
این نقاشی را بسیار مناسب متن نوشته جنابعالی یافته ام و تقدیم است.
✍دکتر سیدحسن حسینی
@Saeed_Maadani
Forwarded from محمدرضا جلائیپور🍀Jalaeipour
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ در نقد ادعاهای توخالی، چه قابی روشنگرتر است از تصویرِ تشویق ایستاده و بیشرمانه در کنگره برای نسلکُش و کودککُش اعظمِ زمانهٔ ما؟
@jalaeipour
@jalaeipour
"تو کمی بیشتر از یک دهه بعد دوباره به مصر بازخواهی گشت. به آن جا. به قاهره. به کاخ عابدین. به خیابان نیل. اما نه در کسوت سلطنت. نه ولیعهد. نه در لوای شاهنشاهی. نه در جامهی شاهوار. نه با تاج نه برتخت. آن زمان نه شاه هستی و نه تاجی داری. و نه تختی. آن زمان تبعیدی هستی و کسی برایت سلام نخواهد فرستاد."
از کتاب: تو در قاهره خواهی مرد
نوشتهی: حمید رضا صدر
انتشارات: نشرچشمه
سال انتشار: ۱۳۹۳
■ ۵ مرداد ( ۱۳۵۹) سالروز در گذشت آخرین پادشاه ایران در کشور مصر است. محمدرضا شاه نیز همچون پدرش - رضاشاه - در غربت جان سپرد و در مسجد رفاعی قاهره دفن شد. هر دو پادشاه پهلوی عاقبت خوشی نداشتند.
محمدرضا پهلوی در زمان مرگ ۶۰ ساله بود.
#سعید_معدنی
#حمیدرضا_صدر
#محمدرضا_پهلوی
#مرگ
#قاهره
@Saeed_Maadani
از کتاب: تو در قاهره خواهی مرد
نوشتهی: حمید رضا صدر
انتشارات: نشرچشمه
سال انتشار: ۱۳۹۳
■ ۵ مرداد ( ۱۳۵۹) سالروز در گذشت آخرین پادشاه ایران در کشور مصر است. محمدرضا شاه نیز همچون پدرش - رضاشاه - در غربت جان سپرد و در مسجد رفاعی قاهره دفن شد. هر دو پادشاه پهلوی عاقبت خوشی نداشتند.
محمدرضا پهلوی در زمان مرگ ۶۰ ساله بود.
#سعید_معدنی
#حمیدرضا_صدر
#محمدرضا_پهلوی
#مرگ
#قاهره
@Saeed_Maadani
روحانیون، سیادت و سیاست
✍سعید معدنی
امروز ۹ مرداد ( ۱۲۸۸) سالروز اعدام شیخ فضلالله نوری است. او مجتهد طراز اول تهران و نماینده شاخص مشروطهی مشروعه، مخالف سرسخت فرهنگ جهان غرب، و به بیان امروز مدرنیته و تعلیم و تربیت مدرن بود. شیخ فضلالله نوری پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان به اتهام مخالفت با مشروطهخواهی، همراهی با استبداد شاه قاجار که منجر به کشته شدن عدهای شده بود و اتهاماتی دیگر، محاکمه و در ۶۵ سالگی اعدام شد.
همیشه با خود میاندیشم اگر شیخ فضلالله نوری سید بود و عمامه مشکی بر سر داشت آیا به این راحتی او را در میدان توپخانه (میدان امام خمینی کنونی تهران) و در معرض دید همگان اعدام میکردند؟ یا نه در اجرای حکم مکث میکردند و تردیدهایی در اجرا پیش میآمد؟ آیا سیادت و سید بودن روحالله خمینی و حمایت محکم مراجع و حوزویان از وی در تصمیمگیری حکومت نقش داشت که در سال ۱۳۴۲ بزرگان حوزه از او حمایت کردند و دولت شاه نیز او را صرفا نفی بلد کرد؟ یادمان باشد قبل از انقلاب که اکثریت جامعه ایران سنتی و روستایی بودند، سیدی و سیادت بسیار بسیار مهم بوده حتی یکی از دلایل موفقیت رهبری سید روح الله خمینی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به سید بودن این مرجع تقلید ربط میدهند.
سیدها در تاریخ ایران پس از اسلام در نزد شیعیان از مقام والایی برخوردار بودند. فقرایشان خمس دریافت میکردند و کوچک و بزرگشان در محافل و زندگی روزمرهی مردم جایگاه و موقعیتی والا داشتند. بخصوص اگر سیدی ملبس به لباس روحانیت میشد و عمامه مشکی بر سر میگذاشت جایگاه بسیار والایی پیدا میکرد. در فرهنگ شیعه، اگر دو مرجع تقلید از هر لحاظ هم سطح باشند، اولویت تقلید با آن مرجع است که سید است و عمامه مشکی دارد.
از سوی دیگر شیعیان و فرزندان علی از زمان صدر اسلام مورد مخالفت و طرد و بعضا آزار حکومتهای عمدتا اهل تسنن بودند؛ در زمان صفویه بود که روحانیت شیعه و شیعیان جانی تازه گرفتند و وارد دربار شدند و تقریبا پس از صفویه - به جز نادر شاه افشار که برخی او را سنی میدانند- تمامی حکومتهای ایرانی شیعه بودند. دیگر نمی شد در ایران حکومتی دوام یابد که معتقد و یا متظاهر به شیعه نباشد.
در انقلاب ۱۳۵۷ شمسی رهبری سرنگونی پادشاه شیعهی سکولار را یک سید مرجع تقلید از تبعید برگشته به عهده گرفت. انقلاب که پیروز شد، برای اولین بار در تاریخ ایران، بویژه تاریخ بعد از اسلام، روحانیت شیعه بر مصدر قدرت نشست و خود مستقیم حکومت کرد. از سال ۱۳۵۷ تا اکنون که ۴۶ سال می گذرد دو سید در ایران در مقام قدرت اصلی یعنی ولایت فقیه حکومت کردهاند. سید روح الله موسوی خمینی (۱۰ سال) و سیدعلی حسینی خامنهای(۳۶ سال).
همچنین از ۸ رئیس جمهوری که بر سر کار آمدهاند چهار تن سید بودند. سید ابوالحسن بنیصدر( یک سال و اندی ) سید علی حسینی خامنه ای به همراه سیدی دیگر میر حسین موسوی نخست وزیرش (۸ سال)، سید محمد خاتمی (۸ سال)، سید ابراهیم رئیسی (۳سال) که جمعا به عنوان مقام دوم مملکت، بیش از ۲۰ سال دولت را در اختیار داشتهاند.
بعد از انقلاب فضای فکری و اندیشهی ایرانیان با افزایش شهرنشینی، گسترش وسایل ارتباط جمعی غیر قابل سانسور، افزایش دانشگاهها بویژه تحصیلات زنان، بتدریج عوض شد. در نتیجه ترویج سکولاریسم و لائیسیته به صورت زیر پوستی در حال گسترش است. همین تحولات نگاه به مقولات دینی را تغییر داده است. لذا سیدی و سیادت هم در نگاه مردم دست خوش تغییر شده و از جایگاه سابق برخوردار نیست. علاوه بر آن با آمدن حکومت دینی و نشستن روحانیت بر مصدر حکمرانی برخی از روحانیون سید با عمامه مشکی هم مورد تعقیب قرار گرفتند و نامهربانی دیدند. نخستین و مهمترینشان در همان ماهها و سالهای نخست انقلاب آیت الله سید کاظم شریعتمداری بود. او را از مقام مرجعیت شیعه خلع، و در منزلش حصر کردند و وادار به عذرخواهی در تلویزیون شد. شریعتمداری در سال ۱۳۶۵ در ۸۰ سالگی فوت کرد و شبانه در سکوت دفن شد. کاری که هیچ حکومت غیردینی نمیتوانست با یک مرجع تقلید در لباس سیادت انجام دهد. یا در جریان حوادث سال ۱۳۸۸، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، علیه حجت الاسلام سید محمد خاتمی فرزند سید روح الله خاتمی- مجتهد وعالم بزرگ شیعه - شعار مرگ دادند و خواهان اعدام وی شدند.
برگردیم به سوال آغازین. اگر شیخ فضلالله نوری سید بود، آیا ۱۲۰ سال پیش که بیش از ۹۰ درصد مردم ایران سنتی و روستایی و متعصب به سرنوشت آلعلی بودند، در ملاء عام اعدام می شد؟ موضوع سیاست و سیادت روحانیت و تحولات ایران پیش و پس از انقلاب میتواند موضوع تحقیقات اجتماعی متعدد برای محققان و دانشجویان علوم اجتماعی و جامعه شناسی سیاسی باشد.
۹ مرداد ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#سیادت
#سیاست
#شیخفضلالله_نوری
#اعدام
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
امروز ۹ مرداد ( ۱۲۸۸) سالروز اعدام شیخ فضلالله نوری است. او مجتهد طراز اول تهران و نماینده شاخص مشروطهی مشروعه، مخالف سرسخت فرهنگ جهان غرب، و به بیان امروز مدرنیته و تعلیم و تربیت مدرن بود. شیخ فضلالله نوری پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان به اتهام مخالفت با مشروطهخواهی، همراهی با استبداد شاه قاجار که منجر به کشته شدن عدهای شده بود و اتهاماتی دیگر، محاکمه و در ۶۵ سالگی اعدام شد.
همیشه با خود میاندیشم اگر شیخ فضلالله نوری سید بود و عمامه مشکی بر سر داشت آیا به این راحتی او را در میدان توپخانه (میدان امام خمینی کنونی تهران) و در معرض دید همگان اعدام میکردند؟ یا نه در اجرای حکم مکث میکردند و تردیدهایی در اجرا پیش میآمد؟ آیا سیادت و سید بودن روحالله خمینی و حمایت محکم مراجع و حوزویان از وی در تصمیمگیری حکومت نقش داشت که در سال ۱۳۴۲ بزرگان حوزه از او حمایت کردند و دولت شاه نیز او را صرفا نفی بلد کرد؟ یادمان باشد قبل از انقلاب که اکثریت جامعه ایران سنتی و روستایی بودند، سیدی و سیادت بسیار بسیار مهم بوده حتی یکی از دلایل موفقیت رهبری سید روح الله خمینی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به سید بودن این مرجع تقلید ربط میدهند.
سیدها در تاریخ ایران پس از اسلام در نزد شیعیان از مقام والایی برخوردار بودند. فقرایشان خمس دریافت میکردند و کوچک و بزرگشان در محافل و زندگی روزمرهی مردم جایگاه و موقعیتی والا داشتند. بخصوص اگر سیدی ملبس به لباس روحانیت میشد و عمامه مشکی بر سر میگذاشت جایگاه بسیار والایی پیدا میکرد. در فرهنگ شیعه، اگر دو مرجع تقلید از هر لحاظ هم سطح باشند، اولویت تقلید با آن مرجع است که سید است و عمامه مشکی دارد.
از سوی دیگر شیعیان و فرزندان علی از زمان صدر اسلام مورد مخالفت و طرد و بعضا آزار حکومتهای عمدتا اهل تسنن بودند؛ در زمان صفویه بود که روحانیت شیعه و شیعیان جانی تازه گرفتند و وارد دربار شدند و تقریبا پس از صفویه - به جز نادر شاه افشار که برخی او را سنی میدانند- تمامی حکومتهای ایرانی شیعه بودند. دیگر نمی شد در ایران حکومتی دوام یابد که معتقد و یا متظاهر به شیعه نباشد.
در انقلاب ۱۳۵۷ شمسی رهبری سرنگونی پادشاه شیعهی سکولار را یک سید مرجع تقلید از تبعید برگشته به عهده گرفت. انقلاب که پیروز شد، برای اولین بار در تاریخ ایران، بویژه تاریخ بعد از اسلام، روحانیت شیعه بر مصدر قدرت نشست و خود مستقیم حکومت کرد. از سال ۱۳۵۷ تا اکنون که ۴۶ سال می گذرد دو سید در ایران در مقام قدرت اصلی یعنی ولایت فقیه حکومت کردهاند. سید روح الله موسوی خمینی (۱۰ سال) و سیدعلی حسینی خامنهای(۳۶ سال).
همچنین از ۸ رئیس جمهوری که بر سر کار آمدهاند چهار تن سید بودند. سید ابوالحسن بنیصدر( یک سال و اندی ) سید علی حسینی خامنه ای به همراه سیدی دیگر میر حسین موسوی نخست وزیرش (۸ سال)، سید محمد خاتمی (۸ سال)، سید ابراهیم رئیسی (۳سال) که جمعا به عنوان مقام دوم مملکت، بیش از ۲۰ سال دولت را در اختیار داشتهاند.
بعد از انقلاب فضای فکری و اندیشهی ایرانیان با افزایش شهرنشینی، گسترش وسایل ارتباط جمعی غیر قابل سانسور، افزایش دانشگاهها بویژه تحصیلات زنان، بتدریج عوض شد. در نتیجه ترویج سکولاریسم و لائیسیته به صورت زیر پوستی در حال گسترش است. همین تحولات نگاه به مقولات دینی را تغییر داده است. لذا سیدی و سیادت هم در نگاه مردم دست خوش تغییر شده و از جایگاه سابق برخوردار نیست. علاوه بر آن با آمدن حکومت دینی و نشستن روحانیت بر مصدر حکمرانی برخی از روحانیون سید با عمامه مشکی هم مورد تعقیب قرار گرفتند و نامهربانی دیدند. نخستین و مهمترینشان در همان ماهها و سالهای نخست انقلاب آیت الله سید کاظم شریعتمداری بود. او را از مقام مرجعیت شیعه خلع، و در منزلش حصر کردند و وادار به عذرخواهی در تلویزیون شد. شریعتمداری در سال ۱۳۶۵ در ۸۰ سالگی فوت کرد و شبانه در سکوت دفن شد. کاری که هیچ حکومت غیردینی نمیتوانست با یک مرجع تقلید در لباس سیادت انجام دهد. یا در جریان حوادث سال ۱۳۸۸، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، علیه حجت الاسلام سید محمد خاتمی فرزند سید روح الله خاتمی- مجتهد وعالم بزرگ شیعه - شعار مرگ دادند و خواهان اعدام وی شدند.
برگردیم به سوال آغازین. اگر شیخ فضلالله نوری سید بود، آیا ۱۲۰ سال پیش که بیش از ۹۰ درصد مردم ایران سنتی و روستایی و متعصب به سرنوشت آلعلی بودند، در ملاء عام اعدام می شد؟ موضوع سیاست و سیادت روحانیت و تحولات ایران پیش و پس از انقلاب میتواند موضوع تحقیقات اجتماعی متعدد برای محققان و دانشجویان علوم اجتماعی و جامعه شناسی سیاسی باشد.
۹ مرداد ۱۴۰۳
#سعید_معدنی
#سیادت
#سیاست
#شیخفضلالله_نوری
#اعدام
@Saeed_Maadani
Forwarded from اتچ بات
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
✍🗣پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۵/۱۱✍🗣
✍فریبا نظری
🗣جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups
✍محمدحسن علایی
🗣آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔@sociologicalperspectives
✍عادل سجودی
🗣جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍کاوه فرهادی
🗣انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔@kaveh_farhadi
✍علی ربیعی
🗣مجله رسانه فرهنگ
🆔@resanefarhang
✍احمد فعال
🗣تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi
✍مینا شیروانی ناغانی
🗣جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic
✍حسین پرويز اجلالی
🗣جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista
✍سودابه حیدری
🗣رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log
✍سعید معدنی
🗣هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani
✍مسعود زمانی مقدم
🗣روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology
✍محمد زینالی اناری
🗣جامعه شناسی تجربه
🆔@thing
✍بیتا مدنی
🗣فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport
✍حسین شیران
🗣جامعهشناسی شرقی
🆔@OrientalSociology
✍رضا تسلیمی طهرانی
🗣جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani
✍فاطمه موسوی ویایه
🗣کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg
✍مصلح فتاح پور
🗣تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems
✍مسعود زمانی مقدم
🗣نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam
✍ح.ا.تنهایی
🗣جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai
✍نعمت الله فاضلی
🗣تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli
✍مهران صولتی
🗣جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran
✍علی نوری
🗣خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy
✍آرش احدی مطلق
🗣جامعهشناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics
✍فاطمه موسوی ویایه
🗣زنان و مسائل اجتماعی
🆔@women_socialproblems
✍🗣✍🗣✍🗣✍🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
✍🗣پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۵/۱۱✍🗣
✍فریبا نظری
🗣جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups
✍محمدحسن علایی
🗣آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔@sociologicalperspectives
✍عادل سجودی
🗣جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍کاوه فرهادی
🗣انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔@kaveh_farhadi
✍علی ربیعی
🗣مجله رسانه فرهنگ
🆔@resanefarhang
✍احمد فعال
🗣تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi
✍مینا شیروانی ناغانی
🗣جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic
✍حسین پرويز اجلالی
🗣جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista
✍سودابه حیدری
🗣رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log
✍سعید معدنی
🗣هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani
✍مسعود زمانی مقدم
🗣روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology
✍محمد زینالی اناری
🗣جامعه شناسی تجربه
🆔@thing
✍بیتا مدنی
🗣فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport
✍حسین شیران
🗣جامعهشناسی شرقی
🆔@OrientalSociology
✍رضا تسلیمی طهرانی
🗣جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani
✍فاطمه موسوی ویایه
🗣کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg
✍مصلح فتاح پور
🗣تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems
✍مسعود زمانی مقدم
🗣نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam
✍ح.ا.تنهایی
🗣جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai
✍نعمت الله فاضلی
🗣تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli
✍مهران صولتی
🗣جامعه شناسی و تفکر انتقادی
🆔@solati_mehran
✍علی نوری
🗣خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy
✍آرش احدی مطلق
🗣جامعهشناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics
✍فاطمه موسوی ویایه
🗣زنان و مسائل اجتماعی
🆔@women_socialproblems
✍🗣✍🗣✍🗣✍🗣
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
Telegram
attach 📎
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
دوست و همکار فرهیخته و عزیزم اقای دکتر علی اصغر فیروزجاییان دانشیار جامعه شناسی دانشگاه مازندران پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان با تأسف و تأثر فراوان شب گذشته دار فانی را وداع گفتند. دکتر فیروزجاییان فردی پرکار و پر اثر در حوزۀ جامعه شناسی بودند و کوشش های فراوانی برای ارتقاء علمی و پژوهشی به خرج دادند. افسوس که از میان ما رفت و اندوهی سنگین بر جان و دلم نهاد. اینجانب درگذشت این استاد فرهیخته را به خانوادۀ محترم ایشان(همسر محترم و فرزندان عزیزشان)، دوستان و همکاران حوزۀ جامعه شناسی تسلیت می گویم و برای تمامی بازماندگان آرزوی سلامتی و شادکامی دارم. روحشان شاد باشد.
محمدباقر تاج الدین
چهارشنبه 10 مرداد ماه 1403
محمدباقر تاج الدین
چهارشنبه 10 مرداد ماه 1403
در تاریخ می خوانیم؛
تدوین قانون در جهت حذف عناوین اضافی و به کارگیری نام خانوادگی در دوره رضا شاه
12 مرداد سال 1314 هجري شمسي تصميم نهم مرداد شوراي وزيران (قوه مجريه) مبني بر حذف عناوين اضافي از اسامي از جمله: خان، ميرزا، سلطنه، دوله و ... در ايران به اجرا در آمد و ادارات (در نوشتن نامه ها و احكام)، نشريات در مطالب خود و نيز مراكز صدور شناسنامه مكلف به اجراي آن شدند و در مكاتبات رسمي و نطقها نيز بكار بردن القاب و عناوين جز«آقا» و «بانو» براي خطاب كردن ممنوع شد. هنگام خطاب کردن وزيران و نخست وزير، قرار دادن واژه "جناب" بر نام آنان بلا مانع (نه اجبار) اعلام شده بود و تاكيد شده بود كه در صورت بكار بردن جناب، آقا و بانو حذف شود و دو لقب باهم بكار برده نشود كه غلط دستوري است.
از روز، بعد روزنامه ها فراتر از اين رفتند و از بكار بردن فعل جمع براي مقامات مفرد جز شاه و گاهي اوقات نخست وزير خودداري كردند كه تا اوايل انقلاب مرسوم شده بود. نشريات دليل اين كار خود را رفع تبعيض و تشخص اعلام كرده بودند.
متعاقب اين اقدام، 19 روز بعد، از سي ام مرداد 1314 نيز تعيين نام خانوادگي براي افرادي كه اسم پدر خود را به عنوان نام خانوادگي به كار مي بردند اجباري شد كه بازگشتي به رسم ايران عهد باستان و دور شدن از رسم عربي بود كه اعراب نام پدر و پدربزرگ را پس از نام اول بكار مي برند. همچنين توصيه شد که بر نوزادان ترجيحا نام هاي پارسي گذارده شود.
در همين زمان دولت وقت از سوي روشنفکران زير فشار قرار گرفت كه ايران نيز بمانند تركيه الفباي نوشتن خود را به الفبايي تغيير دهد كه داراي حروف مصوت باشد از جمله لاتين تا تلفظ همه مردم ايران يكسان شود و از غلظت لهجه هاي محلي كاسته شود كه اين تلاش به جايي نرسيد. يکي از ايراد هايي که به خانواده پهلوي گرفته مي شود همين لاتين نکردن حروف کتابت زبان فارسي بود که الفباي عربي است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
تدوین قانون در جهت حذف عناوین اضافی و به کارگیری نام خانوادگی در دوره رضا شاه
12 مرداد سال 1314 هجري شمسي تصميم نهم مرداد شوراي وزيران (قوه مجريه) مبني بر حذف عناوين اضافي از اسامي از جمله: خان، ميرزا، سلطنه، دوله و ... در ايران به اجرا در آمد و ادارات (در نوشتن نامه ها و احكام)، نشريات در مطالب خود و نيز مراكز صدور شناسنامه مكلف به اجراي آن شدند و در مكاتبات رسمي و نطقها نيز بكار بردن القاب و عناوين جز«آقا» و «بانو» براي خطاب كردن ممنوع شد. هنگام خطاب کردن وزيران و نخست وزير، قرار دادن واژه "جناب" بر نام آنان بلا مانع (نه اجبار) اعلام شده بود و تاكيد شده بود كه در صورت بكار بردن جناب، آقا و بانو حذف شود و دو لقب باهم بكار برده نشود كه غلط دستوري است.
از روز، بعد روزنامه ها فراتر از اين رفتند و از بكار بردن فعل جمع براي مقامات مفرد جز شاه و گاهي اوقات نخست وزير خودداري كردند كه تا اوايل انقلاب مرسوم شده بود. نشريات دليل اين كار خود را رفع تبعيض و تشخص اعلام كرده بودند.
متعاقب اين اقدام، 19 روز بعد، از سي ام مرداد 1314 نيز تعيين نام خانوادگي براي افرادي كه اسم پدر خود را به عنوان نام خانوادگي به كار مي بردند اجباري شد كه بازگشتي به رسم ايران عهد باستان و دور شدن از رسم عربي بود كه اعراب نام پدر و پدربزرگ را پس از نام اول بكار مي برند. همچنين توصيه شد که بر نوزادان ترجيحا نام هاي پارسي گذارده شود.
در همين زمان دولت وقت از سوي روشنفکران زير فشار قرار گرفت كه ايران نيز بمانند تركيه الفباي نوشتن خود را به الفبايي تغيير دهد كه داراي حروف مصوت باشد از جمله لاتين تا تلفظ همه مردم ايران يكسان شود و از غلظت لهجه هاي محلي كاسته شود كه اين تلاش به جايي نرسيد. يکي از ايراد هايي که به خانواده پهلوي گرفته مي شود همين لاتين نکردن حروف کتابت زبان فارسي بود که الفباي عربي است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani