Telegram Web Link
زیباکلام دوباره به زندان رفت!

✍️سعید معدنی

صادق زیباکلام یکی از شناخته‌ترین چهره‌های دانشگاهی در نزد خواص، عوام و رسانه‌هاست. آدمی فوق العاده پرجنب و جوش، باانگیزه و بی‌ریاست. آنهایی که او را از نزدیک می‌شناسند این صفات را تایید می‌کنند. او سالها به دانشگاه آزاد تهران مرکز می‌آمد و با دانشگاه ما همکاری داشت. یا من سالها به عنوان استاد مدعو به واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد می‌رفتم و باهم تدریس داشتیم و در اطاق استادان به طور معمول گپ و گفت های زیادی شکل می‌گرفت. نمی‌دانم چرا وقتی با زیباکلام هم‌کلام می‌شدم یاد این جمله داریوش آشوری در باره آل احمد می افتادم که «آل احمد همانطور که می‌نوشت زندگی می‌کرد و هماطور که زندگی می‌کرد می‌نوشت» شناخت اندک من از همکلامی‌های کوتاه و متوالی با ایشان چنین است که آشوری می گوید.

صادق زیباکلام دوبار راهی زندان شده است. یکبار سال ۱۳۵۳ در ۲۵ سالگی در زمان محمدرضا شاه پهلوی به جرم همکاری با گروه‌های مسلح برانداز که نزدیک به سه سال حبس کشید، و این‌‌بار در سال ۱۴۰۳ بعد از ۵۰ سال در ۷۵ سالگی در نظام جمهوری اسلامی، و احتمالا به جرایم مشهور و معمول مثل تشویش اذهان عمومی و......بازداشت شده است. زیرا در بعد‌ از انقلاب او عضو هیچ گروه یا جریانی - چه برانداز و چه اصلاح‌طلب - نیست. مثل بسیاری از فعالان اجتماعی- سیاسی یک شخصیت منفرد اکتیو و فعال در عرصه‌ی اجتماع است و فقط سخن می گوید.

زیباکلام را نمی‌توان مثل دوره شاه برانداز نامید. نه عضو گروههای متخاصم است و نه سن و سال و راه و رسم‌اش به این اتهامات می‌چسبد. او جنجال‌های خودش را دارد. روی پرچم آمریکا و اسرائیل پا نمی گذارد، با حسین الله‌کرم عکس دونفره‌ی نماز خواندن دارند، قبلا به وفور با شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانیان خارج از کشور صحبت می‌کرد که اخیرا کم شده بود. در شبکه‌های اجتماعی فوق‌العاده فعال است و از هر روزنه‌‌ی ممکن برای سخن گفتن استفاده می‌کند، اما در همه حال سخنی از حمایت از براندازی ندارد. او اندیشه‌های حزب تک‌نفره‌ی خود را دارد. همه ایرانیانی که سخنان او را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی تا سخنرانی هایش، تا گفتگو با شبکه های ماهواره‌‌ای‌اش را شنیده‌اند و نوشته هایش را خوانده‌اند، از خود و دیگران مدام سوال می‌کردند و سوال می‌کنند «چرا زیباکلام را نمی‌گیرند». بسیاری اورا سوپاپ و خودی نظام می‌دانستند. به خصوص چند ماه پیش در باره غزه به اتفاق ماشاالله شمس‌الواعظین در شبکه چهار صدا و سیما به گفتگو نشستند. جالب آنکه او شب قبل از دستگیری و روانه زندان شدن در کانال تلگرامی‌اش گفته بود که فردا رونمایی از کتاب‌اش با عنوان « چرا شما رو نمی‌گیرن و آخرش چی میشه؟»! است، که قبل از رونمایی از آخرین نوشته‌‌اش دستگیر و روانه زندان شده است.

نمی دانم شاید در حالی که این سطور را می نویسم این پیرمرد ۷۵ ساله و استاد بازنشسته و مشهور و پرتلاش دانشگاه تهران و نویسنده کتاب پر مخاطب و پر مراجعه « ما چگونه ما شدیم» آزاد شده باشد و یا شاید هم دست اندرکاران سماجت کنند و او را تا آخر دوره زندان نگهدارند. ولی امیدوارم اتفاق نخست بیفتد.

۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#صادق_زیباکلام
#منتقد
#زندان
#فعال_سیاسی

@Saeed_Maadani
⭕️سالانه در تصادفات حدود ۲۰،۰۰۰ هموطن جان داده و حدود ۳۷۰ هزار نفر مجروح و مصدوم می شوند و اغلب در سنین ۲۰ تا ۴۰ سال هستند.

‏-اگر فقط بخشی از هزینه‌های کلان و بیهوده طرح فرزندآوری را صرف رفع مشکلات این مسأله کنند قطعا سالانه تا حدود ده هزار نفر فوت و چند ده هزار معلول کمتر می‌شود.

🆔 @abdiabbas
سه عامل سقوط حکومت‌ها
در نگاه فردوسی


✍️سعید معدنی

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی ساله‌اش شاهد ظهور و سقوط دولت‌هایی بوده است.
فردوسی مانند بسیاری از متفکران دیدگاهی در باره سقوط شاهان، دولت ها و حکومت‌ها دارد.

وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می ‌شود:
نخست ظلم و ستم؛ ستمی که شاهان و حاکمان بر مردمان روا می‌دارند عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردمانی که توسط صاحبان زور سرکوب و زندانی و شکنجه و تحقیر و کشته می‌شوند.
دوم.: حذف نخبگان و اهل فکر، و به کارگیری بی‌مایه‌گان و بی‌خردان در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم ، ثروت اندوزی،و سیری‌ناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با فزون‌خواهی خداوندان زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر می‌شود.

سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین می‌گوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار

دگر آنکه بی‌ سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد

سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند

بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفله‌پروری و فزون‌خواهی،
عاملان اصلی سقوط حکومت‌های ستمگر در نزد حکیم توس است.

#سعید_معدنی
#فردوسی
#ستمگری
#نخبه‌کشی
#فساد
#شاهنامه

@Saeed_Maadani
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

ژاله آموزگار -

ما آذربایجانی‌ها نبودیم، چه کسی از زبان فارسی دفاع می‌کرد؟!


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
آذربایجانی‌ها و زبان فارسی

سعید معدنی

دکتر ژاله آموزگار در مراسم بزرگداشت دکتر انوری استاد مسلم ادبیات طی سخنانی گفته است من گاهی با انوری بر خورد می‌کنم به شوخی می‌گویم: "اگر ما آذربایجانی‌ها نبودیم چه کسی از زبان فارسی دفاع می‌کرد؟" بی شک در جای جای این سرزمین مردمان زیادی برای زبان فارسی زحمت کشیده‌اند اما به بهانه گفته‌ی دکتر آموزگار، کوتاه و گذرا به چند آذری زبان که به ادبیات فارسی کمک ماندگاری کرده‌اند، اشاره می‌کنیم.

دکتر حسن انوری (متولد ۱۳۱۲) اهل تکاب در آذربایجان غربی است. وی لیسانس ادبیات فارسی را در دانشگاه تبریز و فوق لیسانس و دکترا را در همین رشته در دانشگاه تهران گذرانده است. او یکی از چهره های مهم و متخصص در ادبیات فارسی در دنیای امروز ماست.
وی استاد بازنشسته‌ی دانشگاه تربیت معلم تهران، سرپرست تألیف فرهنگ بزرگ سخن، مصحح گلستان سعدی و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.  همچنین، بخشی از پژوهش‌های او به حافظ‌پژوهی اختصاص دارد. انوری برخی از حروف (مجلدات) لغت‌نامه دهخدا را نیز تدوین کرده‌است. ایشان همچنین عضو هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است.

دکتر ژاله آموزگار یگانه (متولد ۱۳۱۸) که این یادداشت به بهانه سخن ایشان نوشته شده، در شهر خوی در آذربایجان غربی به دنیا آمده. او پژوهشگر و متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی است که دکترای زبان‌های باستانی،‌ به‌طور دقیق‌تر، زبان‌های ایرانی و ادبیات مزدیسنی را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرده و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است. ژاله آموزگار عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، عضو هیئت تحریریه چند مجله ایران‌شناسی مانند مجلۀ پرسیکا آنتیکوا، پژوهشنامه ایران باستان، و همچنین دارنده‌ی نشان لژیون دونور از دولت فرانسه است.

نیما یوشیج شاعر نوپرداز ایرانی حدود ۸۰ سال پیش در قطعه شعری می گوید بعضی افراد هستند که وجودشان گرما بخش سرای ایران کهن است و وقت دلتنگی امیدوارش می‌کنند:

یاد بعضی نفرات، روشنم می‌دارد
اعتصام یوسف
حسن رشدیه

قوتم می‌بخشد
راه می‌اندازد، و اجاق کهن سرد سرایم
گرم می‌آید
از گرمی عالی دمشان
یاد بعضی نفرات
رزق روحم شده‌است....

یوسف اعتصامی(۱۳۱۶ - ۱۲۵۴) پدر شاعر پر آوازه پروین اعتصامی است که نیما از وی اعتصام یوسف نام می‌‌برد، پدر یوسف از ملاکان آشتیان بوده به تبریز می‌رود، آنجا ازدواج می کند و برای همیشه در تبریز می‌ماند. اعتصامی موسس اولین چاپخانه حروفی در تبریز است. او انسانی بسیار کوشا بوده ضمن نمایندگی مجلس و داشتن پست های دولتی «ماهنامه بهار» را در تبریز چاپ می‌کند که به باور ادوارد براون لحن بسیار معاصر و اروپایی[مدرن] دارد. آنچه که در شرح زندگی ایشان آمده وی ۴۰ جلد کتاب از متون اروپایی ترجمه کرده است.

نفر دومی که نیمایوشیج مشخصاً در شعرش از وی نام می‌برد میرزا حسن تبریزی معروف به رُشدیه است. حسن رُشدیه(۱۳۲۳- ۱۲۳۹) از پیشگامان جنبش فرهنگی ایران و بنیانگذار مدارس نوین در تبریز، مشهد و تهران (پس از دارالفنون) است. وی جوان مستعد و با هوشی بود که در ۲۲ سالگی درس حوزوی را تمام می‌کند و پدرش را راضی می‌کند به جای رفتن به حوزه علمیه نجف به استانبول و بیروت برود تا شیوه‌ی آموزش مدارس نوین را یاد بگیرد. وی در تفلیس شیوه جدید تدریس زبان ترکی و فارسی را ابداع می کند و به ایران بر می گردد. در تلاش برای ایجاد مدارس نوین از دست مذهبی های قشری رنج فراوان می‌برد اما ناامید نمی‌شود. وی همت بلندی برای سرفرازی ایران داشت. در شرح مدرسه سازی در ایران علیرغم همه مخالفت‌ها و سنگ اندازی‌ها، او ابتدا در تبریز چند مدرسه ایجاد کرد و خراب کردند. سپس در مشهد و تهران چندین و چند بار مدرسه می‌سازد و تهدید جانی می‌شود و باز هم مدرسه هایش تخریب می‌شود اما او خسته نمی‌شود. نهال تعلیم و تربیتی که او در محله ششگلان تبریز می‌کارد بعدها به درختان تنومندی تبدیل می‌شوند که هنوز نسل های پیاپی میوه آن را می‌چیند.

سرانجام اینکه اولین مجله ایرانی که در خارج از ایران -آلمان- به زبان فارسی با نام کاوه منتشر شد به سردبیری یک آذربایجانی یعنی سیدحسن تقی‌زاده است. اهمیت این مجله که هشت سال قبل از به تخت نشستن رضاشاه در سال ۱۲۹۴ منتشر شد این بود که همت خود را برای معرفی فرهنگ ایران باستان گذاشت. این مجله را اولین منبع گرداوری و تدوین مباحث باستانگرایی ایرانی می دانند. کسانی مثل محمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی، رضا تربیت ،اسماعیل سحرخیزی، حسین کاظم زاده ایرانشهر، و ابوالحسن حکیمی در آن قلم می‌زدند.

بی‌شک به این لیست می‌توان صدها و هزاران هموطن آذربایجانی را افزود که در کنار سایر ایرانیان در جای‌جای این سرزمین کهن برای زبان فارسی زحمت کشیده اند. ما قدردان همگی‌شان هستیم.

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی است.

@Saeed_Maadani
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
🟪رونمایی از کتاب پرسش های ایمان اثر پیتر برگر با ترجمه محمدباقر تاج الدین و سید یاسین حسینی/ سخنرانان: مصطفی ملکیان و حسن محدثی گیلوایی
زمان: سه شنبه 1 خرداد ماه 1403/ساعت 16
مکان:پاسداران/شهر کتاب فرهنگان/خیابان زمرد/روبروی دشتستان پنجم


@tajeddin_mohammadbagher
هفت اقلیم (سعید معدنی)
آذربایجانی‌ها و زبان فارسی سعید معدنی دکتر ژاله آموزگار در مراسم بزرگداشت دکتر انوری استاد مسلم ادبیات طی سخنانی گفته است من گاهی با انوری بر خورد می‌کنم به شوخی می‌گویم: "اگر ما آذربایجانی‌ها نبودیم چه کسی از زبان فارسی دفاع می‌کرد؟" بی شک در جای جای…
دکتر اسماعیل خلیلی:

با درود بلند
دکتر معدنی عزیز
ضمن تشکر، از باب یادآوری، ما در تاریخ هنر ایران، دو مکتب با عناوین "مکتب تبریز اول" و "مکتب تبریز دوم" داریم که هر دو عنوان دلالت بر نقش آن خطه در هنر سده‌های میانی (قرون ۸ و ۷) و سپس دوره صفوی ایران دارند؛ آثار بسیاری نیز به زبانهای فرانسه، انگلیسی و فارسی در این‌باره تالیف شده‌اند؛ کمال الدین بهزاد که حتما معرف حضورتان هست، از هنرمندان نامی مکتب دوم تبریز است.
بسی پیش از آن، اگر قرار باشد به نقش آذربایجان در حیات اجتماعی و سیاسی ایران بپردازیم، باید گفت در همین تاریخ تا کنون نکاویده، می‌توان بسی منابع را نام برد، که از آن جمله یکی نیز خود شاهنامه و مجموعه مطالبی است که درباره آذربایجان در آن اثر سترگ و تاریخ‌ساز آمده است.
حتما با اثر احمد کسروی (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان) و دیگر منابع درباره نقش آذربایجان در مشروطه نیز آشنایی دارید.
شایان ذکر است کسروی علاوه بر مورخ مشروطه، زبان‌شناسی است که از نخستین آثار پارسی درباره زبان آذری (آذری یا زبان باستان آذربایجان) را نیز تالیف کرده است.‌
سرانجام باید از اثر بسیار مهم استاد زنده‌یاد سیدجواد طباطبایی نام برد، با عنوان "مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی". این عنوان بخش نخست از جلد دوم تأملی دربارهٔ ایران، و یکی از مهم‌ترین آثار جواد طباطبایی است. وی در این کتاب به پدیدار شدن آگاهی نوآیین در میان برخی از کارگزاران دارالسلطنهٔ تبریز در زمان عباس میرزای قاجار، از جمله میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی و تأثیرات آن در تحولات آتی ایران اشاره دارد‌.

تندرست و پایدار بمانید.
به امید دیدار نزدیک.

@Saeed_Maadani
📌 مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
جدایی «همایون» از «سحر دولتشاهی»؛ پیامد واکنش به یک جنجال مجازی

#اختصاصی_فراز

به‌تازگی شایعه‌ای در خصوص «همایون شجریان» منتشر شد و یک یوتیوبر پرحاشیه گفت: «همایون شجریان با یکی از دوستان سحر دولتشاهی وارد رابطه شده و در واقع به او خیانت کرده است.»

در نهایت امروز شجریان واکنش نشان داد و در پست اینستاگرامی واکنش برانگیز نوشت: «عزیزان دل به این مزخرفات توجه نکنید نه خیانتی در کار من و سحرجان بوده نه بچه‌ای که بخواد انداخته بشه. تا همیشه حمایت و رفاقت پا برجاست خسته شد صبر ما»

باز هم جریان‌های شبکه‌های اجتماعی فردی را مجبور کرد تا جزئیات زندگی خود را در دایره مجازی به انتشار گذارد و به شایعات پاسخ دهد.

در سال‌های اخیر کمترین معروفیتی می‌تواند افراد را به قربانیان داستان‌های مجازی تبدیل کند که برای جلوگیری از ادامه‌دار شدن داستان‌ها، واکنش نشان می‌دهند و در اغلب مواقع واکنش آن‌ها خود جریان مجازی دیگری را به وجود می‌آورد.

حریم شخصی زندگی اشخاص معروف

مونیکا لوینسکی، کارآموز کاخ‌سفید که در میانه دهه ۹۰ میلادی به علت رابطه با بیل کلینتون رئیس‌ جمهوری آمریکا شهرت یافت و در آن زمان بحثی شکل گرفت که سیاستمدار نمی‌تواند فضای شخصی پنهان شده از مردم داشته باشد، زیرا قدرت دارد و برای مردم تصمیم می‌گیرد.

در دهه اخیر و در میان افکار عمومی اشتیاق برای دانستن از زندگی خصوصی دیگری افزایش یافته‌است و در همین راستا نیز بلاگر‌هایی به وجود آمدند که حوزه فعالیت‌شان به اشتراک گذاشتن جزئیات زندگی شخصی و خصوصی خود است.

کاربران فضای مجازی در این شرایط انتظار دارند که شخصیت‌هایی که حتی معروفیت حداقلی دارند پاسخگوی مسائل زندگی شخصی خود باشند. اما آیا در خصوص حریم شخصی زندگی اشخاص معروفی مانند «همایون شجریان» مرزی وجود ندارد؟

سعید معدنی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به سوال فراز اینگونه پاسخ می‌دهد: «این یک واقعیت است که سلبریتی‌ها در معرض چنین آسیب‌هایی قرار دارند. حتی بر همین اساس برخی معتقدند که متوسط‌بودن از شهرت بهتر است. یعنی اگر فردی یک زندگی متوسط داشته باشد راحت‌تر زندگی می‌کند تا از شهرت برخودار شود. اکثر افراد، علاقه‌مند به کسب شهرت و ثروت‌اند و تقریبا همه انسان‌ها به جست و جوی نام و نان می‌روند. وقتی که فرد شهرت پیدا می‌کند در ویترین رصد دیگران قرار می‌گیرد. به همین دلیل فرد مجبور به کنتزل رفتار خود می‌شود».

این گزارش را در سایت فراز بخوانید.

@farazdaily
faraz.ir
Forwarded from عکس نگار
💢«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.

💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢

مهران صولتی
💢نقد رادیکال جامعه ایران
🆔@solati_mehran

مینا شیروانی ناغانی
💢جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic

سودابه حیدری
💢رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

مصلح فتاح پور
💢تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

سعید معدنی
💢هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

مسعود زمانی مقدم
💢نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

کاوه فرهادی
💢انسان‌شناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

بی‌تا مدنی
💢فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

نعمت الله فاضلی
💢تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@Drnematallahfazeli

حسین پرويز اجلالی
💢جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista

محمدحسن علایی
💢آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

حسین شیران
💢جامعه‌شناسی شرقی
🆔@OrientalSociology

فریبا نظری
💢جامعه‌شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

مسعود زمانی مقدم
💢روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology


ح.ا.تنهایی
💢جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai

هادی خانیکی
💢مجله رسانه فرهنگ
🆔@resanefarhang

علی نوری
💢خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy

رضا تسلیمی طهرانی
💢جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani

آرش احدی مطلق
💢جامعه‌شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics


احمد فعال
💢تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

عادل سجودی
💢جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist


💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢

🔗Click here to join us:

🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
قافله عمر
@Avayemehregan
🎼 قطعه ای از آلبوم: رباعیات خیام

🔸دستگاه: ماهور
🔹مایه: بیات اصفهان ، ابوعطا

با صدای: محمدرضا شجریان
دکلمه: احمد شاملو

۲۸اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام.

@Saeed_Maadani
روزهایی که هنوز بحرین به ایران تعلق داشت

در تاریخ می‌خوانیم:
19 مه 1953 [ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۲ ] تيتر بزرگ روزنامه‌ها در سراسر جهان مربوط به اعتراض شديد دكتر محمدعلي ملكي وزير بهداري وقت ايران و پرخاش او به نماينده انگلستان در كنفرانس جهاني بهداشت در ژنو بود كه به برخورد لفظي طرفين انجاميده بود. صداي اعتراض فريادگونه دكتر ملكي هنگامي بلند شد و نطق نماينده انگلستان را در جلسه كنفرانس قطع كرد كه نماينده انگلستان از بحرين به عنوان جزيره تحت الحمايه آن كشور كه از لحاظ مناطق بهداشتي جهان بايد در عداد نواحي شرق مديترانه قرار گيرد نام مي برد. دکتر ملکی ضمن قطع اظهارات نماينده انگلستان گفت كه بحرين يك گوشه از خاك ايران است و اين ايران است كه در مجامع بين المللي بايد از طرف بحرين سخن بگويد نه انگلستان استثمارگر كه آن قطعه از خاك ميهن ما را اشغال نظامي كرده است و در اين كنفرانس او (دكتر ملكي) بايد پيشنهاد دهد كه بحرين در چه ناحيه بهداشتي جهان قرار گيرد، نه نماينده دولت اشغالگر.

منبع:iranianshistoryonthisday.com

@Saeed_Maadani
پیاده‌رو و اهمیت آن در زندگی شهری

سعید معدنی

اولین و بدیهی ترین نکته ای که از «پیاده‌رو» به ذهن میرسد این است که پیاده‌رو محل رفت و آمد افراد پیاده است. اما همیشه اینگونه نیست و دقیقاً مشکل از همین‌جا شروع میشود. اینکه در بسیاری مواقع یا پیاده‌رو نداریم و یا پیاده‌روها کارکرد خود را از دست داده و افراد پیاده، خیابان ـ محل تردد اتومبیل ها ـ را برای رفت و آمد انتخاب میکنند.

در روستاها معمولا قسمت پیاده‌رو وجود ندارد. زیرا از روزگاران قدیم به دلیل ویژگی خاص روستاها، خیابان‌ها و پیاده‌روها ـ به دلیل نبود یا کم بودن اتومبیل ـ یکی بودند. حتی امروزه اگرچه بسیاری از روستائیان دارای اتومبیل هستند اما از لحاظ فیزیکی، فضای پیاده‌رو از خیابان تفکیک نشده است. همچنین شهرهای کوچک که قبلاً روستا بوده اند، هنوز فاقد فضاهای شهری، از جمله پیاده‌رو مناسب هستند. برخی جاها یک راه باریکه ای در هر دوطرف خیابان به عنوان پیاده رو در نظر گرفته شده که عملاً کارکرد پیاده‌رو را ندارند.

محققان علوم اجتماعی و روانشناسان در غرب تحقیقات زیادی را درباره پیاده‌رو و نقش آن در زندگی مردم شهری انجام داده و به نتایج جالبی رسیده اند. مثلاً برخی محققان گام برداشتن و قدم زدن های مردم را فیلم برداری و تحلیل کرده‌اند. اینکه در چه زمانی و چه موقعیتی ریتم رفت و آمد مردم متفاوت و متغیر است. حتی افراد با توجه به شاغل یا بیکار بودن، نوع شغل، طبقه اجتماعی و ... نوع گام برداشتن‌هایشان متفاوت است.

روان شناسان براین باورند که معمولاً کسانی که از وسط پیاده‌رو راه می‌روند، دارای اعتماد به نفس بالاتری هستند تا افرادی که از کنار و چسبیده به دیوار راه میروند. به همین دلیل جهت «تقویت اعتماد به نفس»، توصیه می شود از وسط پیاده رو حرکت شود. همچنین روانشناسان معتقدند که اگر افراد کمی تندتر قدم بردارند در افزایش اعتماد به نفس‌شان مؤثر است.

زمان و ساعات شب و روز نیز بر فضای پیاده‌رو تأثیر دارند. دربرخی از ساعات روز، مثل صبح‌زود و عصرها که متنهی به شروع و تعطیلی ساعات اداری و کاری میشود، پیاده رو ها شلوغ و پر رفت و آمد هستند. انبوه انسان‌هایی را می‌بینیم که بی‌توجه به دیگران، صرفاً برای رسیدن به مقصد بسرعت راه می روند. در برخی ساعات دیگر قدم زدن حالتی برای رفع خستگی و تفریح دارد.

همانطور که ذکر آن رفت، در شهرهای کوچک و مناطق کمتر توسعه یافته شهر‌های بزرگ، غالباً پیاده‌رو استاندارد وجود ندارد و خیابان اصلی محل رفت و آمد افراد پیاده است. این موضوع هم رانندگان و هم عابران پیاده را آزار داده و کلافه میکند، و رفتن به خیابان یعنی عذاب جسم و ذهن و روان. در برخی از خیابان‌ها، ضمن باریک بودن پیاده‌رو، غالباً دست فروش‌ها بساط پهن کرده و یا محل استفاده و قرار دادن ابزار و وسایل تعمیرگاه‌ها و مغازه‌ها بوده و یا جهت ساخت و ساز، مصالح ساختمانی ریخته میشود. به همین دلیل پیاده رو معنا و کاربرد اصلی خود را از دست داده و لاجرم خیابان محل تردد عابران پیاده شده است.

البته در برخی خیابان‌های شهرهای بزرگ در ایران و از جمله تهران، پیاده‌روهای استاندارد وجود دارند. از همان ابتدای احداث این نوع خیابان‌ها به اندازه کافی فضای پیاده‌رو در نظر گرفته شده است. در این نوع خیابان‌ها، پیاده‌روی به ابزاری برای رفع خستگی، قدم زدن‌های نشاط‌آور در زمان‌های خلوت شبانه روز تبدیل میشود. مثلاً بخش‌هایی  از دو خیابان «جمهوری» و «ولیعصر» در شهر تهران از این دست هستند. پیاده‌روهای پهن و طولانی داشته و مغازه‌ها و فروشگاه های متنوع در سرتاسر آن وجود دارد. قدم زدن در این نوع پیاده‌روها آسان بوده و حتی موجب آرامش روحی می شوند.

تحقیقات نشان میدهد اگر پیاده‌رو های استاندارد و منظم و کنترل شده داشته باشیم، به ایجاد نشاط و آرامش کمک کرده و محل امنی برای تفریح و گذران اوقات فراغت است. در کشورهای صنعتی و پیشرفته، پیاده‌رو‌ها مهمتر از خیابان‌ها هستند، زیرا مردم را تشویق به تحرک، ورزش و پیاده‌روی منظم و روزانه می کنند. ضمن نقش داشتن در سلامتی به دلیل استفاده کمتر از وسایل نقلیه موتوری به مقدار زیادی از بار ترافیکی و آلودگی صوتی و هوا کاسته می شود. از سوی دیگر اجازه حضور دست‌فروش‌ها را در پیاده‌رو ها نمی‌دهند، مگر مکان های خاصی که مجوز آن صادر شده باشد؛ زیرا پیاده‌رو به همه شهروندان تعلق دارد و جزء حقوق آنها محسوب می شود.

(ادامه در صفحه دوم👇)

@Saeed_Maadani
پیاده رو و اهمیت آن در زندگی شهری
( قسمت دوم و پایانی)


از نگاه جامعه شناسان شهری، در آینده محل زندگی اکثریت مردم جامعه ما و تمام جهان، جامعه شهری خواهد بود. به عبارتی زندگی آینده بشری زندگی شهری است. غالب روستائیان یا به شهر مهاجرت کرده و یا روستاهای مستعد تبدیل به شهر می شوند. صرفاً روستاهایی می مانند که موقعیت استراتژیک داشته و یا ویژگی گردشگری و تفریحی دارند. هرچقدر یک کشور پیشرفته و صنعتی باشد، میزان شهرنشینی آن افزایش یافته و از روستانشینی آن کاسته می شود. کشورهای صنعتی غرب و آمریکا کمتر از 5 درصد جمعیت روستایی دارند. درحالی که کشورهای جهان سوم 30 تا 60 درصد روستا نشین هستند. مردمی که به شهرها مهاجرت می کنند -به جزء موارد استثنایی-بعید است که برای اقامت دائم به روستا برگردند. پس آینده، آینده ی شهری است.*

بدین ترتیب، یکی از راههای توسعه و پیشرفت شهری، ایجاد فضا و مکان مناسب عمومی برای زندگی در شهر است. اگر بخواهیم مردم جوامع شهری از مکان زندگی خود لذت ببرند و با نشاط و آرامش به پیشرفت و ترقی کشور کمک کنند، می بایست فضای شهری و پیاده‌روهای امن، استاندارد و تهی از مزاحم و مزاحمت داشته باشیم.

همانطور که گفته شد، متأسفانه بسیاری از پیاده‌روهای خیابان‌های ما در شهرهای مختلف، به محل قرار دادن وسایل مغازه‌ها، تعمیرگاه‌ها و مصالح ساختمانی تبدیل شده و یا دست فروشان بساط پهن کرده اند. به همین دلیل مردم رغبتی برای حضور و لذت بردن از فضاهای عمومی ندارند. لذا خانه نشین شده و این امر به مرور زمان موجب بروز افسردگی و سایر بیماری‌های روانی و آسیب‌های جسمی و اجتماعی می‌شود.
پیشنهاد می شود مسئولین در بازسازی ساختمان های فرسوده و یا ساختن مناطق شهری جدید به پیاده رو‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشند تا فضایی برای نشاط و استراحت برای شهروندان فراهم شده تا ازحضور و قدم زدن در آن لذت ببرند.

پایان

@Saeed_Maadani

*نکته: این روزها اصطلاحی باب شده با عنوان "مهاجرت معکوس" این اصطلاح کمی فریبنده است. به عبارتی مهاجرت تام نیست. بدین گونه که افراد محل زندگی شهری خود را دارند. در کنار آن در روستاههای خوش آب و هوا هم محلی برای زندگی و استراحت برای ایام تعطیلات و یا دوران بازنشستگی ساخته و یا تهیه کرده‌اند که به آنجا می روند. اما در عین حال مهاجرت دائمی به همراه همه اعضای خانواده به ویژه فرزندان نیست. با این تعریف شاید نتوان آن‌ را "مهاجرت تام" به معنی مصطلح آن نامید.

#سعید_معدنی
#شهر
#پیاده‌رو
#خیابان
#مهاجرت
#شهرنشینی

@Saeed_Maadani
هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره ۱۰۸۲

@Saeed_Maadani
nasim1082 (1).pdf
816.6 KB
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۸۲

🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*

زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)

تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹

@Saeed_Maadani
Forwarded from BBCPersian
🎙️پادکست شیرازه – کتابخانه قرن – ایران بین دو انقلاب

🎙️ایران بین دو انقلاب، نوشته «یرواند آبراهامیان» یکی از مشهورترین کتاب‌های تخصصی تاریخ قرن چهاردهم ایران است.

🎙️این کتاب با نگاهی نومارکسیستی به بررسی وقایع ایران بین انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخته.

🎙️این کتاب در دانشگاه‌های ایران تدریس شده و در داخل و خارج از کشور بارها مورد استناد قرار گرفته.

🎙️اگر علاقه دارید از محتوای کتاب آگاه شوید در پست بعدی پادکست شیرازه را بشنوید.

برای شنیدن قسمت‌های پیشین هم #شیرازه را در حساب تلگرام بی‌بی‌سی فارسی جست‌وجو کنید. یا به لینک زیر بروید:

https://www.bbc.com/persian/podcasts/p0bw80rj

@BBCPersian
🔴 قصه عکس بالا

یادداشتی به قلم دکتر سمیرا رزاقی، متخصص رادیوتراپی و آنکولوژی


پیرمرد بیمار خوش برخورد و مودب و صبور که قبل از رفتن یادداشتش را به دستم می‌دهد، تلفیقی از اندوه و رضایت و حسرت بر دلم می‌نشیند. خواسته‌های منطقی  بجایش را به صورت یک، دو، سه، چهار نوشته؛ و دردی را که سیستم معیوب سلامت، بر روح و روانش انداخته، زیر کلمات منطقی و زیبایش پنهان کرده است. رد دردِ زیرِ پا رفتن کرامت انسانیش را در این سیستم، در تک تک کلماتش می‌خوانم.

می‌خواهم به پیرمرد بگویم:« پدر جان اینجا حرف و پیشنهاد ما عیاری ندارد؛ اینجا سال‌هاست کسی نظر کارشناس و مراجع و پزشک و بیمار را نمی‌پرسد!» نمی‌گویم؛ دلم نمی‌آید بگویم؛ دلم نمی‌آید کورسوی امیدی را که پیرمرد با نوشتن این یادداشت وزین بر خود وعده داده، کور کنم.

دوباره یادداشت را می‌خوانم؛ پیرمرد هنوز منتظر جواب مانده؛ می‌‌خواهم بگویم:« پدر جان دل ما هم خون است از این همه بی‌نظمی و بد اخلاقی و کم و کاستی؛ گوش شنوا نداریم ولی!» نمی‌گویم؛ دلم نمی‌آید بگویم؛ دلم نمی‌آید کورسوی اعتباری را که پیرمرد برای من در جایگاه پزشک و هیئت علمی دانشگاه قائل شده، کور کنم.

بی‌خود لبخند تلخی می‌زنم که ماسک سپیدم، نفاقش را از چشم‌های تیز پیرمرد پنهان می‌کند. می‌خواهم بگویم:« این آدم‌ها که بد اخلاقی می‌کنند در جایگاه حرفه‌ای شان؛ همان آدم‌هایی هستند که حرمتشان بارها بی‌اعتبار شده از سوی مسئولان و مردم ؛ همان‌ها هستند که بی‌حرمتی و بد اخلاقی دیده‌اند از خیلی‌ها؛ همان‌ها که خون دل خورده‌اند در سیستمی که انصاف و عدالت دیگر جایگاهی در رتبه و شأن کارمندان ندارد.» نمی‌گویم؛ دلم نمی‌آید بگویم؛ دلم نمی‌آید دلخوشی پیرمرد را به اینکه هنوز می‌شود با انصاف و اخلاق، خیلی چیزها را درست کرد، کور کنم .

کلمات بی‌ربط نامفهومی از دهانم بیرون می‌آید تا شاید خجالتم را بپوشاند؛ دلم می‌خواهد بگویم:« پدر جان! با سیستم و مردم و اجتماعی طرفیم که زحمت‌ها و عرق ریختن‌ها و خوب بودن‌ها مدت‌هاست دیگر برایشان قیمتی ندارند و به جای تکریم، تقبیح می‌شوند! چگونه از پرسنلی که بارها دشنام شنیده، هم از مردم، هم از مسئولین، دلجویی و تشکر کنم؟!» نمی‌گویم؛ دلم نمی‌آید بگویم؛ دلم نمی‌آید امید بی‌حاصلی را که پیرمرد هنوز به خوش رفتاری و خوش اخلاقی و تعهد انسانی دارد، کور کنم.

دلم می‌خواهد ساعتها برای پیرمرد درد دل کنم  و از درد خبری که خوانده‌ام بگویم؛ درد خبر اتاق عملی در یکی از کشورهای عربی همسایه، که همه کادر پرسنلی و پزشکی‌اش ایرانی هستند!  درد سیستمی که نه تنها ارجی برای علم و دانش و اخلاق و کار حرفه‌ای قائل نیست که نخبه‌هایش را هم فراری داده است. از درد زخم کهنه جمله همان مسئولی بی مسئولیتی که گفت:« هر پزشکی می‌خواهد برود؛ بلیط برایش می‌خرم !» از هزار درد ناگفته و نانوشته و ناشنیده؛ شاید هم هزار بار گفته و نوشته و شنیده؛… ولی از دیدهٔ اعتبار ساقط شده!

هیچ‌کدام را نمی‌گویم چون مدتهاست حرف زدن، اعتباری ندارد! ولی دلم  نمی‌آید یادداشت بی‌نظیر پیرمرد گوشه کشوی میزم در بیمارستان بی‌اعتبار شود؛ آن را به اشتراک می‌گذارم شاید به گوش کسی، مسئولی برسد !

مرد که می‌رود ناخودآگاه به یاد یادداشت کوتاه مهرداد اصیل در مجله اندیشه پویا در مورد زندان‌های هولناک شوروی موسوم به مجمع الجزایر گولاگ می‌افتم؛ اصیل می‌نویسد:« واقعیت چنان غرابتی یافته بود که هر تخیلی را از اعتبار می‌انداخت!» از خودم می‌پرسم کجای زمانه غریب ما، واقعیت اینقدر پر از غرابت شد که تخیل مان برای بهتر شدن آینده برای همیشه از اعتبار افتاد ؟!!!

تخیل‌مان مدتهاست عیار و اعتباری ندارد ولی،

🔸 کاش امید پیرمرد برای همیشه  از اعتبار نیفتد!


پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)

@pezeshkanghanon
@mosighi_andishe
2024/09/28 23:18:58
Back to Top
HTML Embed Code: